رسانه سپیده دم
1.78K subscribers
1.92K photos
768 videos
12 files
1.79K links
.
ارتباط با ادمین سپیده‌دم👇
T.me/sepidehdam_media_Admin

اینستاگرام سپیده‌دم
https://instagram.com/sepidehdam.media?igshid=YmMyMTA2M2Y=
توییتر سپیده.دم
https://twitter.com/Sepidehdam_Tv?s=08
یوتوب
https://youtube.com/channel/UCI7Jy5e7TEPLVYFs2gDrAEw
Download Telegram
https://t.me/sepidehdamTv/848
.
قتل حکومتی بهنام محجوبی
🟠 قسمت اول

بهناز محجوبی، در آستانه اولین سالگرد قتل حکومتی برادرش زنده‌یاد #بهنام_محجوبی از #دراویش_گنابادی و زندانی سیاسی عقیدتی، اقدام به نگارش روایت درگذشت او و پشت‌پرده‌های این #قتل_حکومتی کرده است.
این روایت را در چند پست بخوانید...
🌿 قسمت اول
✍️ #بهناز_محجوبی

ما از طریق تماس یکی از هم اتاقی‌های بهنام و نه مسئولین زندان که وظیفه آنها اطلاع‌رسانی این موضوع بود، باخبر شدیم بهنام به #بیمارستان_لقمان منتقل شده، با بدترین حال ممکن به تهران رسیدیم، ولی اجازه دیدن بهنام را نداشتیم هرچه هم می‌پرسیدیم می‌گفتند از ریاست کل زندان‌ها و قوه قضائیه و‌ قاضی دستور داده شده که کسی ملاقات نکند، تا اینکه گزارشی در برنامه ۲۰.۳۰ پخش شد و در آن مقامات بیمارستان اظهار داشتند به علت شیوع ویروس #کرونا این ملاقات میسر نمی‌باشد! این سوال پیش می‌آید آیا فقط خانواده دارای ویروس کرونا بودند و تمام آن مامورانی که وقت و بی‌وقت وارد ICU می‌شدند، حامل ویروس نبودند؟ چرا آن زمان نمی‌شد دید ولی چند روز بعد اشکال نداشت؟ همان شب کادر پزشکی بیمارستان اعلام کردند که بهنام را حسب دستور قوه قضاییه ۳ روز به صورت نمایشی به دستگاه وصل نگه می‌دارند ولی در اصل بهنام جان خود را از دست داده است، خبری که بلافاصله تکذیبش کردید، چرا؟ آیا غیر از این است که شما فکر رسانه‌ای شدن ماجرا و حضور دراویش و مردم و سیاسیون را نکرده بودید؟ و اتاق فکرتان دنبال چاره می‌گشت و برای لاپوشانی قتل بهنام دنبال زمان خریدن بودید؟ و آیا غیر از اینست که شما به گفته شاهدان و هم‌اتاقی‌های بهنام در بهداری به او سرم وصل کردید و موادی داخل آن تزریق کردید که وقتی بهنام به اتاق برگشت، کاملا بیهوش بود؟
شما با تزریق آن مواد به بهنام جان او را گرفتید و اجازه انتقال سریع بهنام به بیمارستان را ندادید و با این تعلل عمدی سعی کردید اطمینان حاصل کنید که سمی را که وارد بدن بهنام کرده‌اید به خوبی عمل کرده و او را دچار مرگ مغزی کرده‌اید، در بیمارستان هم به محض ورود و با توجه به حال وخیم او همان ابتدا به ICU منتقل نکردید و او را با همان حال به گفته شاهدان در بخش نگه داشتید و بعد از رسانه‌ای شدن ماجرا، بهنام را به ICU منتقل کردید و پس از جمع شدن دراویش، سیاسیون و خانواده وحشت کرده و ترجیح دادید به بدن ورم کرده و دچار مرگ مغزی شده بهنام نیز رحم نکنید و فرصت چند روزه تا فروپاشی کامل بدن پس از مرگ مغزی را مغتنم شمرده و دوربین‌های بیمارستان را رو به جسد مرگ مغزی شده او جهت مانور تبلیغاتی روشن کردید...
.
🌿ادامه روایت در پست‌های آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
https://t.me/sepidehdamTv/852

.
🌿 روایت قتل حکومتی بهنام محجوبی
🟠 قسمت دوم
✍️ #بهناز_محجوبی
بعد از چند روز و با پیگیری‌های مکرر و فشار دراویش و مردم دلسوزی که با ما همراهی می‌کردند، فقط مادرم توانست چند دقیقه‌ای بهنام را ببیند. من توانستم وقتی بهنام را برای انجام مابقی نمایش‌شان مثلاً به اتاق عکسبرداری از ریه منتقل می‌کنند، ببینم. برایم جالب بود که بیماری که زیر دستگاه تنفسی است و به گفته پرستار بدون آن حتی ثانیه‌ای نمی‌تواند نقش بکشد را چطور بدون هیچ دستگاهی، تاکید میکنم، بدون هیچ دستگاهی درحالیکه صورت و پلک‌هایش به شدت متورم و در حال انفجار بود، حتی بدون یک ماسک اکسیژن، لااقل برای دلخوشی ما، منتقل کردید؟ آیا او بهنام بود یا جسد مرگ مغزی شده بهنام؟
در پاسخ به بی‌تابی مادرم برای دیدن بهنام و شکایت از اینکه چرا با این شرایط و بدن ورم کرده بهنام، پابند به پا داشته و به تخت بسته است؟ با وقاحت وثیقه ۲۰۰ میلیونی را برای شانه خالی کردن از قتل عمدی‌تان مطرح کردید و گفتید وثیقه بیاورید کلا بچه‌تان را ببرید...
با همراهی جمعی از ماموران و دکتر ح.ح و دکتر ع.خ که البته به دکتر بودن هیچکدام دیگر اعتقادی ندارم و لفظ «دکتر» برای آنها بسیار بزرگتر از حقارتی است که در آن گیرند، و شکایتی علیه هر دو نفر ثبت و در حال پیگیری می باشد، خودم را به بهنام رساندم و گفتم: «داداش زودی خوب شو پاشو بریم کرمون»
آقای ع.خ مشغول معاینه بهنام شد و چشم بهنام را باز کرد نگاه کردم روی چشم بهنام پرده‌ای کدر نشسته بود، «حالا و پس از مشورت کردن با چندین دکتر متخصص و فوق تخصص و گفتن شرح احوالات بهنام و وجود این پرده بر روی چشمش می‌فهمم که بهنام همان روز اول دچار مرگ مغزی شده بود»
قسم پزشکی‌اش را به دکتر یادآوری کردم و از او خواستم واقعیت را بگوید،اما مرا بازی می‌داد و می‌گفت که ضریب هوشی بهنام خوب است و برای آنکه بتواند دستگاه را تحمل کند آنها خودشان او را بیهوش کرده‌اند و حقیقت را پنهان میکرد... او مدام از وضعیت بد ریه بهنام می‌گفت و مرا امیدوار می‌کرد که اگر برونکوسکوپی کنند ریه را باز می‌کنند و حال بهنام بهتر می‌شود در حالیکه او می‌دانست اینها فقط برای وقت کشی‌ست و هر روز که می‌گذرد وضعیت ریه و همه اندام‌های بدن بهنام رو به فروپاشی است و امیدی وجود ندارد ولی زمانی برای آنان جهت انجام نمایش کثیفشان فراهم خواهد آورد.
.

🌿 ادامه روایت در پست‌های آینده...
.
#تلویزیون_سپیده_دم
#بهنام_محجوبی
#امین_آباد
#قتل_حکومتی
#بکتاش_آبتین
#دراویش_گنابادی
.
https://t.me/sepidehdamTv/906

.
🌿روایت #قتل_حکومتی بهنام محجوبی
🟠قسمت پنجم
✍️ #بهناز_محجوبی

دکتر ع.خ ما را بعد از چند روز به دفترش فرا خواند و اعلام کرد که اوضاع بهنام در حال سرازیری است و هر روز یکی از اندام‌های بدن او از کار می‌افتند، گفتم: «چرا از روز اول این مسئله را اعلام نکردید و ما را امیدوار نگه داشتید که ریه را برمی‌گردانید؟ چرا گفتید #ضریب_هوشیاری بهنام خوب است و خودتان بهنام را بی‌هوش می‌کنید تا دستگاه را تحمل کند؟»
تمامی صحبت‌ها را حاشا کرد و بحث را به بیراهه برد. روز بعد اجازه انجام عمل تراکستومی گرفتند و بهنام از اتاق عمل باز به ICU برگشت. روز آخر از صبح همه چیز غیر عادی بود، قلب بهنام طبق روال طبیعی تمام بیماران #مرگ_مغزی در حال فروپاشی بود و اجازه ادامه این نمایش تبلیغاتی را دیگر نمی‌داد، صدای دستگاه شوکر به گوش می‌رسید، بله شکنجه جسم او برای گرفتن فیلم‌های بیشتر از نمایش تطهیر کاریشان و مشمول زمان کردن و متفرق کردن همراهان و دراویش، هنوز ادامه داشت، رفت و آمد مأموران به اتاق زیادتر از روزهای قبل بود، فضایی پر از استرس و بی‌خبری، در نهایت با اصرار زیاد توانستم وارد اتاق شوم و از دور جسم مرگ مغزی شده بهنام را دیدم، دکتر ح.ح از دور اشاره می‌کرد که در حال انجام تمام تلاش‌شان هستند. تمام تلاش برای چه؟ برای انجام نمایش بیشتر بر روی جسد مرگ مغزی شده بهنام؟ بعد از آن دوباره دیدن بهنام ممنوع شد، در فضای پر از استرس و ترس بودیم فقط می‌توانستم از نیروهای وابسته که از در اتاقش بیرون می‌آمدند با التماس جویای حالش باشم، آن‌ها مرتبا می‌گفتند: «خطر رفع شده و خداروشکر حالش مثل قبل است و خطری وجود ندارد» می‌گفتم می‌خواهم ببینمش، ولی گفتند اول تیم پزشکی می‌خواهند راجع به کاری که برایش انجام دادند با شما صحبت کنند بعد می‌توانید ببینید، ما را به اتاقی که مجهز به دستگاه ضبط صدا بر روی دیوار بود، منتقل کردند در آنجا هیچ دکتری نبود و تمامی افراد نیروهای وابسته بودند مادرم گفت: «می‌خواهم پسرم را ببینم»
فرد مسن‌ رو به مادرم گفت: «بعد از این جلسه می‌توانید بهنام را ببینید، من هم مثل پسرت هستم»
مادرم حرفش را قطع کرد و گفت: «من فقط یک پسر داشتم که او را شما به این روز انداختید»
مأمور دیگر از آن حال پر از استرس و بی‌خبری و آشفته ما که فقط دل‌مان می‌خواست جلسه تمام شود، سوءاستفاده کرد و راحت دروغ خود را بیان کرد و گفت: «بچه شما جوانی کرده ولی ما همه تلاشمان را کردیم!»
.
🌿 ادامه روایت در پست‌های آینده...

#تلویزیون_سپیده_دم
#بهنام_محجوبی
#دراویش_گنابادی
‌.
https://t.me/sepidehdamTv/910?single
🌿روایت #قتل_حکومتی بهنام محجوبی
🟠 قسمت پایانی
✍️ #بهناز_محجوبی
@sepidehdam.media
پس از اتمام حرفهای‌شان و پس از قطع اینترنت و آنتن موبایل‌هایمان، ما را به اتاق ICU فرستادند... ما بودیم و اتاق ICU و دست آویزان بهنام از زیر ملافه سفید و دکتر ح.ح «ماله کش خوش خط و خال» که در آن‌زمان فکر می‌کردم دکتر با شرفی‌ست، ولی زهی خیال باطل که او هم مهره‌ای بود برای انجام نمایش تبلیغاتی و تطهیر چهره این جانیان. این بی‌صفتان در آن حال هم از بازی با روان ما دست نکشیدند و گفتند اگر می‌خواهید جسد را داشته باشید و آبرومندانه دفن کنید باید همراه پیکر بهنام سوار آمبولانس شوید، وگرنه معلوم نیست به پیکر بهنام برسید، به این بهانه می‌خواستند ما را از جمع دراویش دور کنند و پیکر بهنام را جایی دفن کنند و در نهایت خانواده را به سکوت وادار کنند.
ممانعت کردم و خواستم از اتاق بیرون بیایم در اتاق قفل بود، داد زدم و از دراویش کمک خواستم، با کمک آنها از بیمارستان بیرون آمدیم...
با همسرم که کرمان بود تماس گرفتند و گفتند جسد را در فرودگاه کرمان تحویل می‌دهند، ولی ندادند، گفتند بیایید پزشکی قانونی، آنجا هم رفتیم، نبودند، گفتند بیایید کلانتری و بعد از کلی تفتیش و آزار روانی به اتاقی در کلانتری رفتیم همان ماموران که تهران بودند را، دیدم، یکی از آنها با غرور و سرخوشی گفت: «خداییش خیلی تمیز و قشنگ بهنام را برای‌تان کفن کردیم حالا می‌روید و خودتون می‌بینید!»
فرم اجازه دفن را با قید اینکه بایستی حتما جسد به پزشکی قانونی رفته باشد و نمونه‌های لازم اخذ شده باشند، امضا کردیم و راهی غسالخانه شدیم، بهنامِ در کفن پیچیده من تو در اینجا چه می‌کردی در آغاز جوانی عزیزکم؟ سرد بود با لبهای سفید چون همه خونش از گلوی پاره‌اش خارج شده بود، با توجه به خبری که از کبودی بدنش به من رسیده بود باید به هر نحوی بود خواستار باز کردن کفن می‌شدم و اینکه همزمان چند شاهد مطمئن کنارم باشد که در روز موعود این موضوع را شهادت دهند، به هر ترفندی که بود توانستم مجبورشان کنم که کفن را باز کنند و بله آثار کبودی روی کتف بهنام را دیدم؛ با همراهی همان ماموران که تا دفن کردن بهنام انگار خیال‌شان راحت نمی‌شد، راهی قبرستان شدیم، بهنام را دفن کردند و رویش را با خاک پوشاندند آری به زعم خودشان سرپوش گذاشتند بر قتلی دیگر؛ ولی بهنامم به تو قول می‌دهم تا نفس دارم دادخواه خون‌ت باشم و نمی‌گذارم خون تو پایمال شود...
.
پی‌نوشت: اسلاید اول، بی‌قراری مادر بهنام در مراسم اولین سالگرد درگذشت او می‌باشد.
.
#رسانه_سپیده_دم
#بهنام_محجوبی
#دراویش_گنابادی
#امین_وزیری

.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
قتل حکومتی جاویدنام بهنام محجوبی به روایت هم‌بند سابقش فرزین رضایی‌روشن...
.
بهنام محجوبی یکی از دراویشی بود که در پی اتفاقات گلستان هفتم بازداشت شد. او ماه‌ها تحت شکنجه بود و مسئولان زندان برای تخریب روحیه او را چندبار به بیمارستان روانی امین‌آباد منتقل کردند...
فایل صوتی به جا مانده از بهنام عزیز که در آن درباره فجایع امین‌آباد افشاگری می‌کند، سند جنایت جمهوری اسلامی‌ست... جمله من افول انسانیت را در آنجا دیدم بارها و بارها به نقل از بهنام محجوبی بیان شده است، او این جمله را در وصف بیمارستان روانی امین‌آباد گفته بود...
پیشتر روایت قتل حکومتی بهنام به قلم خواهرش، در چند پست در رسانه سپیده‌دم منتشر شده است، حال فرزین رضایی‌روشن زندانی سياسی سابق روایت خود را از آنچه بر سر بهنام محجوبی آمده بیان می‌کند...
.
#رسانه_سپیده_دم
#گلستان_هفتم
#بهنام_محجوبی
#فرزین_رضایی_روشن
#دراویش_گنابادی
#امین_آباد
#قتل_حکومتی
#زندانیان_سیاسی_گمنام
#صدامونو_بشنوید
#ایران_آگاه_آزاد_آباد
.

https://t.me/sepidehdamTv