.
روایت حسین نادربیگی از روزی که چشمانش را از دست داد:
من #حسین_نادر_بیگی هستم. من زنده ماندم ولی هر دو چشمم نابینا شده.... ۲۳ ساله و دانشجوی دانشگاه آزادم، یا بهتر است بگویم بودم! ساکن کرج هستم، با مادرم، برادر دوقلو و یک برادر کوچکترم زندگی میکنم، پدرم پنج سال پیش فوت شده، مادرم از طریق خیاطی خرج زندگیمان را تامین میکند.
من بعد از گرفتن دیپلم در بهمن ۱۳۹۸ به سربازی رفتم و در روز ۲۵ آبان۱۴۰۰ دوران سربازیم تموم شد. برای اینکه کمک خرج مادرم باشم در یک شرکت کارگری میکردم، مقداری پسانداز برای خودم داشتم که البته الان ندارم، چون همه را برای جراحی چشمهام هزینه کردم.
تفریح و دلخوشی من ورزش بود، فوتبال بازی میکردم، چند ماهی بود که به شکل حرفهای بدنسازی کار میکردم. جدیدا هم گیتار خریده بودم و هفتهای دو جلسه کلاس آموزشی میرفتم و با استفاده از کتاب خودآموز، آکوردگیری گیتار را تمرین میکردم.
من عاشق تیم پرسپولیس هستم گرچه دیگه نمیتوانم به ورزشگاه بروم…
روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ مراسم چهلم جاویدنام #حدیث_نجفی در بهشت سکینه کرج، سرکوبگران مانع برگزاری مراسم شده بودند و مردم را با سلاح گرم هدف میگرفتند، راهها بند آمده بود، اینترنت قطع بود و من حتی خبر نداشتم آن روز چه هیاهویی در اتوبان منتهی به بهشت سکینه برپاست، دور از درگیریها بین سرکوبگران و معترضان ایستاده بودم، یک موتور با دو سرنشین که لباس بسیجی به تن داشتند، به سمتم آمدند، ابتدا از کنارم رد شدند، ولی آن که پشت سر نشسته بود به نفر جلویی گفت: «وایسا»
از زیر کاپشنش سلاح را درآورد و در حالی که لبخند میزد از فاصله پنج متری به صورت من شلیک کرد! صورتش را هنوز یادم هست، کسی با قدی حدود ۱۸۵ با ته ریش، روی زمین افتادم، دستم را روی صورتم که پر از خون بود گرفتم، آن دو موتورسوار آمدند بالای سرم و مجدداً به گردن و صورت شلیک کردند، از شدت درد تقریبا از حال رفته بودم.
کمی بعد دو خانم به کمکم آمدند و من را به نزدیکترین درمانگاه کرج بردند، ساچمهها چشمها، صورت، گردن، دستها و حتی کلیهم را شکافته بود، شوک حاصل از آن اتفاق حتی قدرت تکلم را هم برای یک هفته از من گرفت.
از طریق کارت ملی توانستند نزدیکام را پیدا کنند، بدن ساچمه خورده من را با چشمهایی که هنوز نمیدانستم دیگه با آنها نخواهم دید، به خانوادهم تحویل دادند.
خانوادهم منو به درمانگاه نور دیدگان کرج بردند، اما من را پذیرش نکردند!
در نهایت دو روز بعد در بیمارستان فارابی تهران تحت جراحی قرار گرفتم، هشت روز در بیمارستان بستری شدم، دو ساچمه کره چشم راستم و سه ساچمه کره چشم چپم را شکافته بود.
پزشکان گفتند که طی شش ساعت جراحی، همه ساچمهها از چشمهام خارج شده اما ساچمههای دیگهای توی صورت، گردن و بدنم همچنان باقی مانده، بعضی از ساچمهها با گذشت زمان با چرک و عفونت از زیر پوستم خارج شدند اما مشخص نیست چند ساچمه دیگر در بدنم وجود دارد.
بعد از جراحی مدت یک ماه به شکم خوابیده بودم. پزشکان امیدی به بازگشت بینایی من ندارند، شبکیه هر دو چشمم آسیب جدی دیده، آنها گفتند: «تابحال در دنیا جراحی پیوند شبکیه انجام نشده و به همین علت باید منتظر پیشرفت علم باشم»
من وضعیت روحی بدی دارم، اینکه تمام دلخوشیهای کوچکم، و استقلال شخصیم را از دست دادم و نمیتونم کار کنم، من را کلافه کرده، حتی گاهی به فکر خودکشی میافتم، شبها به مادرم می گویم: «خودت من را به دنیا آوردی، خودت هم حق داری جونم را بگیری، من را راحت کن، فقط دارم زجر میکشم.»
مادرم تمام مدت مراقبم هست به امید اینکه یک روز خوب شوم. من در اوج جوانی کاملا نابینا شدم و حتی نمیتوانم در تأمین هزینههای زندگی به مادرم کمک کنم، سوال من این است: «جرم من چی بود؟؟»
#رسانه_سپیده_دم
#علیه_فراموشی
#گلوله_ساچمه_ای
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعدام_نکنید
#نذارید_ما_را_بکشند
https://t.me/sepidehdamTv/1396?single
روایت حسین نادربیگی از روزی که چشمانش را از دست داد:
من #حسین_نادر_بیگی هستم. من زنده ماندم ولی هر دو چشمم نابینا شده.... ۲۳ ساله و دانشجوی دانشگاه آزادم، یا بهتر است بگویم بودم! ساکن کرج هستم، با مادرم، برادر دوقلو و یک برادر کوچکترم زندگی میکنم، پدرم پنج سال پیش فوت شده، مادرم از طریق خیاطی خرج زندگیمان را تامین میکند.
من بعد از گرفتن دیپلم در بهمن ۱۳۹۸ به سربازی رفتم و در روز ۲۵ آبان۱۴۰۰ دوران سربازیم تموم شد. برای اینکه کمک خرج مادرم باشم در یک شرکت کارگری میکردم، مقداری پسانداز برای خودم داشتم که البته الان ندارم، چون همه را برای جراحی چشمهام هزینه کردم.
تفریح و دلخوشی من ورزش بود، فوتبال بازی میکردم، چند ماهی بود که به شکل حرفهای بدنسازی کار میکردم. جدیدا هم گیتار خریده بودم و هفتهای دو جلسه کلاس آموزشی میرفتم و با استفاده از کتاب خودآموز، آکوردگیری گیتار را تمرین میکردم.
من عاشق تیم پرسپولیس هستم گرچه دیگه نمیتوانم به ورزشگاه بروم…
روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ مراسم چهلم جاویدنام #حدیث_نجفی در بهشت سکینه کرج، سرکوبگران مانع برگزاری مراسم شده بودند و مردم را با سلاح گرم هدف میگرفتند، راهها بند آمده بود، اینترنت قطع بود و من حتی خبر نداشتم آن روز چه هیاهویی در اتوبان منتهی به بهشت سکینه برپاست، دور از درگیریها بین سرکوبگران و معترضان ایستاده بودم، یک موتور با دو سرنشین که لباس بسیجی به تن داشتند، به سمتم آمدند، ابتدا از کنارم رد شدند، ولی آن که پشت سر نشسته بود به نفر جلویی گفت: «وایسا»
از زیر کاپشنش سلاح را درآورد و در حالی که لبخند میزد از فاصله پنج متری به صورت من شلیک کرد! صورتش را هنوز یادم هست، کسی با قدی حدود ۱۸۵ با ته ریش، روی زمین افتادم، دستم را روی صورتم که پر از خون بود گرفتم، آن دو موتورسوار آمدند بالای سرم و مجدداً به گردن و صورت شلیک کردند، از شدت درد تقریبا از حال رفته بودم.
کمی بعد دو خانم به کمکم آمدند و من را به نزدیکترین درمانگاه کرج بردند، ساچمهها چشمها، صورت، گردن، دستها و حتی کلیهم را شکافته بود، شوک حاصل از آن اتفاق حتی قدرت تکلم را هم برای یک هفته از من گرفت.
از طریق کارت ملی توانستند نزدیکام را پیدا کنند، بدن ساچمه خورده من را با چشمهایی که هنوز نمیدانستم دیگه با آنها نخواهم دید، به خانوادهم تحویل دادند.
خانوادهم منو به درمانگاه نور دیدگان کرج بردند، اما من را پذیرش نکردند!
در نهایت دو روز بعد در بیمارستان فارابی تهران تحت جراحی قرار گرفتم، هشت روز در بیمارستان بستری شدم، دو ساچمه کره چشم راستم و سه ساچمه کره چشم چپم را شکافته بود.
پزشکان گفتند که طی شش ساعت جراحی، همه ساچمهها از چشمهام خارج شده اما ساچمههای دیگهای توی صورت، گردن و بدنم همچنان باقی مانده، بعضی از ساچمهها با گذشت زمان با چرک و عفونت از زیر پوستم خارج شدند اما مشخص نیست چند ساچمه دیگر در بدنم وجود دارد.
بعد از جراحی مدت یک ماه به شکم خوابیده بودم. پزشکان امیدی به بازگشت بینایی من ندارند، شبکیه هر دو چشمم آسیب جدی دیده، آنها گفتند: «تابحال در دنیا جراحی پیوند شبکیه انجام نشده و به همین علت باید منتظر پیشرفت علم باشم»
من وضعیت روحی بدی دارم، اینکه تمام دلخوشیهای کوچکم، و استقلال شخصیم را از دست دادم و نمیتونم کار کنم، من را کلافه کرده، حتی گاهی به فکر خودکشی میافتم، شبها به مادرم می گویم: «خودت من را به دنیا آوردی، خودت هم حق داری جونم را بگیری، من را راحت کن، فقط دارم زجر میکشم.»
مادرم تمام مدت مراقبم هست به امید اینکه یک روز خوب شوم. من در اوج جوانی کاملا نابینا شدم و حتی نمیتوانم در تأمین هزینههای زندگی به مادرم کمک کنم، سوال من این است: «جرم من چی بود؟؟»
#رسانه_سپیده_دم
#علیه_فراموشی
#گلوله_ساچمه_ای
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#اعدام_نکنید
#نذارید_ما_را_بکشند
https://t.me/sepidehdamTv/1396?single
Telegram
رسانه سپیده دم
.
🟠 پژو پارس در ازای خون فرزند!!
براساس سندی که منتشر شده، پدر روحالله عجمیان، مامور حکومتی که ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در روز چهلم جاویدنام حدیث نجفی، در بهشت سکینه مشهد، به مردم معترض حمله کرده و در درگیریها کشته شد، از بنیاد شهید درخواست دریافت حواله پژو پارس، کرده است.
این خبر واکنشهای بسیاری در پی داشت، ایرانیان پدر روحالله عجمیان را با فردی مانند ماشاالله کرمی، پدر جاویدنام محمدمهدی «کومار» کرمی مقایسه کردند...
لطفاً در نظرات مردمی را بخوانید...
#رسانه_سپیده_دم
#ماشالله_کرمی
#محمدمهدی_کرمی
#سیدمحمد_حسینی
#کومار_کرمی
#کیان_حسینی
#روح_الله_عجمیان
#حواله_پژو_پارس
#حدیث_نجفی
#سالگرد_مهسا_نزدیکه
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امينی
#ایذه_قهرمان
#به_عقب_برنمیگردیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
.
https://t.me/sepidehdamTv
🟠 پژو پارس در ازای خون فرزند!!
براساس سندی که منتشر شده، پدر روحالله عجمیان، مامور حکومتی که ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در روز چهلم جاویدنام حدیث نجفی، در بهشت سکینه مشهد، به مردم معترض حمله کرده و در درگیریها کشته شد، از بنیاد شهید درخواست دریافت حواله پژو پارس، کرده است.
این خبر واکنشهای بسیاری در پی داشت، ایرانیان پدر روحالله عجمیان را با فردی مانند ماشاالله کرمی، پدر جاویدنام محمدمهدی «کومار» کرمی مقایسه کردند...
لطفاً در نظرات مردمی را بخوانید...
#رسانه_سپیده_دم
#ماشالله_کرمی
#محمدمهدی_کرمی
#سیدمحمد_حسینی
#کومار_کرمی
#کیان_حسینی
#روح_الله_عجمیان
#حواله_پژو_پارس
#حدیث_نجفی
#سالگرد_مهسا_نزدیکه
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امينی
#ایذه_قهرمان
#به_عقب_برنمیگردیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
.
https://t.me/sepidehdamTv
.
🟠 جمهوری جنایتکار اسلامی ید طولانی در اعدام مخالفان خود دارد، در سالهای اخیر و با شدت گرفتن جنبشهای اعتراضی روش خود را تغییر داده چرا که آمار روزافزون اعدام برای رژیم هزینه دارد. جانهای عزیزی را به ضرب گلوله در خیابان گرفت و بسیاری از مبارزان شجاع را بواسطه شکنجه به قتل رساند.
قتل بوسیله شکنجه، نوعی خاموش از قتل حکومتیست.
🟠 اسامی افرادی که بواسطه #قتل_حکومتی خاموش «شکنجه» در انقلاب #زن_زندگی_آزادی جان باختند
🟠قسمت سوم
🌿 #شادمان_احمدی ۳۳ ساله اهل دهگلان، ۱۷ آذر بازداشت شد و چند ساعت بعد پیکر بیجانش را به خانوادهاش تحویل دادند. حکومت به خانواده اعلام کرد او در بازداشت خودزنی کرده ولی در فیلمی که از زمان غسل دادنش گرفته شده آثار شدید شکنجه روی بدنش پیداست. شادمان در آرامستان دهگلان به خاک سپرده شد
🌿 #احمد_گودرزی کشتیگیر ۴۱ سالهای که روز چهلم #حدیث_نجفی ربوده شد و چند هفته بعد پیکرش با آثار مشهود شکنجه به خانوادهاش تحویل داده شد. حکومت اصرار داشت علت فوت را سکته قلبی عنوان کند. مزار او در آرامستان «دارالسلام» روستای خشتیانک در بخش اشترانکوه لرستان واقع شده
🌿 #حامد_سلحشور ۲۳ ساله اهل ایذه ۴ آذر بازداشت شد و ۵ روز بعد از خوانوادهاش خواستند بروند برای شناسایی جسد. حکومت مخفیانه پیکر حامد رو دفن کرد. وقتی خانواده نبش قبر کردند تا پیکرش را به محل مورد نظر خودشان منتقل کنند، متوجه آثار شکنجه روی پیکری شدند که بدون کفن دفن شده. مزار او واقع شده در خوزستان، ایذه، سه راه راسفند، آرامستان روستای قلعه تل
🌿 #اسماعیل_دزوار ۳۹ ساله ۱۶ مهر توسط اطلاعات ربوده و چند ساعت بعد زیر شکنجه کشته شد. نیروهای امنیتی پیکرش رو ۳ بامداد از بیمارستان ربوده و شبانه دفن میکنند و خانواده را مجبور میکنند علت فوت رو سانحهی رانندگی عنوان کنند. مزار او در آرامستان آیچی سقز واقع شده است.
🌿 #سامان_رحمانی ۲۸ ساله اهل تکاب، ۲۰ آبان با دوستانش شعارنویسی میکرده که مورد حملهی ماموران امنیتی قرار میگیرد. سامان را با باتون مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت میکنند. روز بعد با خانواده تماس میگیرند تا برای شناسایی جسدش مراجعه کنند. پیکر او در آرامستان محله شریفآباد تکاب به خاک سپرده شد.
🌿 #عاطفه_صادقی ۳۶ ساله در مراسم چهلم حمیدرضا روحی بازداشت شد. خانوادهی عاطفه دو روز از وضعیتش بیخبر بودند تا اینکه ۱۰ دی طی تماسی از آنها خواسته شده تا برای شناسایی پیکر عزیزشان مراجعه کنند. عاطفه با ضربه به سر به قتل رسید بود. مزار او واقع شده در تهران، بهشت زهرا، قطعه ۳۲۷، ردیف ۷۴، شماره ۶۰
https://t.me/sepidehdamTv/1859?single
🟠 جمهوری جنایتکار اسلامی ید طولانی در اعدام مخالفان خود دارد، در سالهای اخیر و با شدت گرفتن جنبشهای اعتراضی روش خود را تغییر داده چرا که آمار روزافزون اعدام برای رژیم هزینه دارد. جانهای عزیزی را به ضرب گلوله در خیابان گرفت و بسیاری از مبارزان شجاع را بواسطه شکنجه به قتل رساند.
قتل بوسیله شکنجه، نوعی خاموش از قتل حکومتیست.
🟠 اسامی افرادی که بواسطه #قتل_حکومتی خاموش «شکنجه» در انقلاب #زن_زندگی_آزادی جان باختند
🟠قسمت سوم
🌿 #شادمان_احمدی ۳۳ ساله اهل دهگلان، ۱۷ آذر بازداشت شد و چند ساعت بعد پیکر بیجانش را به خانوادهاش تحویل دادند. حکومت به خانواده اعلام کرد او در بازداشت خودزنی کرده ولی در فیلمی که از زمان غسل دادنش گرفته شده آثار شدید شکنجه روی بدنش پیداست. شادمان در آرامستان دهگلان به خاک سپرده شد
🌿 #احمد_گودرزی کشتیگیر ۴۱ سالهای که روز چهلم #حدیث_نجفی ربوده شد و چند هفته بعد پیکرش با آثار مشهود شکنجه به خانوادهاش تحویل داده شد. حکومت اصرار داشت علت فوت را سکته قلبی عنوان کند. مزار او در آرامستان «دارالسلام» روستای خشتیانک در بخش اشترانکوه لرستان واقع شده
🌿 #حامد_سلحشور ۲۳ ساله اهل ایذه ۴ آذر بازداشت شد و ۵ روز بعد از خوانوادهاش خواستند بروند برای شناسایی جسد. حکومت مخفیانه پیکر حامد رو دفن کرد. وقتی خانواده نبش قبر کردند تا پیکرش را به محل مورد نظر خودشان منتقل کنند، متوجه آثار شکنجه روی پیکری شدند که بدون کفن دفن شده. مزار او واقع شده در خوزستان، ایذه، سه راه راسفند، آرامستان روستای قلعه تل
🌿 #اسماعیل_دزوار ۳۹ ساله ۱۶ مهر توسط اطلاعات ربوده و چند ساعت بعد زیر شکنجه کشته شد. نیروهای امنیتی پیکرش رو ۳ بامداد از بیمارستان ربوده و شبانه دفن میکنند و خانواده را مجبور میکنند علت فوت رو سانحهی رانندگی عنوان کنند. مزار او در آرامستان آیچی سقز واقع شده است.
🌿 #سامان_رحمانی ۲۸ ساله اهل تکاب، ۲۰ آبان با دوستانش شعارنویسی میکرده که مورد حملهی ماموران امنیتی قرار میگیرد. سامان را با باتون مورد ضرب و شتم قرار داده و بازداشت میکنند. روز بعد با خانواده تماس میگیرند تا برای شناسایی جسدش مراجعه کنند. پیکر او در آرامستان محله شریفآباد تکاب به خاک سپرده شد.
🌿 #عاطفه_صادقی ۳۶ ساله در مراسم چهلم حمیدرضا روحی بازداشت شد. خانوادهی عاطفه دو روز از وضعیتش بیخبر بودند تا اینکه ۱۰ دی طی تماسی از آنها خواسته شده تا برای شناسایی پیکر عزیزشان مراجعه کنند. عاطفه با ضربه به سر به قتل رسید بود. مزار او واقع شده در تهران، بهشت زهرا، قطعه ۳۲۷، ردیف ۷۴، شماره ۶۰
https://t.me/sepidehdamTv/1859?single
Telegram
رسانه سپیده دم
.
برادر روحالله عجمیان، یکی از مأموران حکومتی که در روز چهلم جاویدنام حدیث نجفی به قصد جوانان ایران زمین از خانه بیرون آمده بود، و پدرش خون پسرش را با حواله یک پژو پارس معامله کرد، در اظهار نظری جدید، محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی را دو فرد بی خانواده خوانده است!!!
به کار بردن عبارت «بیخانواده» برای دو جوانی که عزیزِ همه ایران هستند، خشم ایرانیان را برانگیخته است، ایرانیان این خانواده را به کفتار، خونخوار و خونآشام تشبیه کردهاند.
🟠 لطفاً در اسلایدها پاسخهای مردمی را به خانواده عجمیان بخوانید...
.
#رسانه_سپیده_دم
#محمدمهدی_کرمی
#سید_محمد_حسینی
#ماشالله_کرمی
#روح_الله_عجمیان
#حدیث_نجفی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امينی
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#توییت_خوان
.
https://t.me/sepidehdamTv
برادر روحالله عجمیان، یکی از مأموران حکومتی که در روز چهلم جاویدنام حدیث نجفی به قصد جوانان ایران زمین از خانه بیرون آمده بود، و پدرش خون پسرش را با حواله یک پژو پارس معامله کرد، در اظهار نظری جدید، محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی را دو فرد بی خانواده خوانده است!!!
به کار بردن عبارت «بیخانواده» برای دو جوانی که عزیزِ همه ایران هستند، خشم ایرانیان را برانگیخته است، ایرانیان این خانواده را به کفتار، خونخوار و خونآشام تشبیه کردهاند.
🟠 لطفاً در اسلایدها پاسخهای مردمی را به خانواده عجمیان بخوانید...
.
#رسانه_سپیده_دم
#محمدمهدی_کرمی
#سید_محمد_حسینی
#ماشالله_کرمی
#روح_الله_عجمیان
#حدیث_نجفی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امينی
#نه_به_جمهورى_اسلامى
#نه_غزه_نه_لبنان_جانم_فدای_ایران
#توییت_خوان
.
https://t.me/sepidehdamTv