عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.17K subscribers
154 photos
71 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
"دودمه حضرت رقیه سلام الله علیها"

این سر نیزه نشین بین طبق، مادریَ است
رجزش حیدری است
دختر فاطمه هم فاطمهء دیگریَ است
رجزش حیدری است

#محرم
#حضرت_رقیه_س

@reza_dinparvar101
شمع که میسوخت را پروانه تحویلش گرفت
عاقل آواره را دیوانه تحویلش گرفت

زحمت آشفته ها را از سر خود کم نکرد
گیسویی که شد پریشان، شانه تحویلش گرفت

من فراری بودم از رب کریمی که سحر
بنده ای بیچاره را جانانه تحویلش گرفت

با هیاهو و هوار و داد من کاری نداشت
بی کسی را باز بی صبرانه تحویلش گرفت

فرق دارد او حسابش با همه چون دیده ام
هر که خسران دیده، بی بیعانه تحویلش گرفت

من دلم آباد بود اما خرابش کرده ام
باز هم این خانه را ویرانه تحویلش گرفت

سائل باب الجوادم آی مردم بشنوید...
اینکه محتاج است صاحبخانه تحویلش گرفت

خوشه ی انگور ما را از نجف می آورند
مست را ساقی به یک پیمانه تحویلش گرفت

خوش بحال هر کسی که آشنا شد با حسین
هر کسی شد با گنه بیگانه ... تحویلش گرفت

من سری را می شناسم که بریدند از قفا
آن سر پُر زخم که ریحانه تحویلش گرفت

رفت سر بر روی نیزه فاطمه زد بر سرش
رفت سر بین طبق، دردانه تحویلش گرفت

#مناجات_با_خدا
#محرم
#حضرت_رقیه_س
#شب_جمعه

@reza_dinparvar101
زینبم! جلوهء ذات تو حسین
متحیّر ز صفات تو حسین
عاشق صوم و صلات تو حسین
آشنا با جملات تو حسین

سفره دار حَرَمت خواهر توست
بیقرار کرمت خواهر توست

ما دو تا گریه کنان حسنیم
مثل یک روح، میان دو تنیم
پیش هم درصدد سوختنیم
تا به کی حرف دو پهلو بزنیم

جان من، جان خودت، جان حسن
جان مادر، دل من را نشکن

آمدم پیش تو بهتر بشوم
جرعه ای مِی بده کوثر بشوم
مثل زهرای تو حیدر بشوم
با پسرهام دو لشکر بشوم

خواهشاً نهی موکد نکنی
دست خالی مرا رد نکنی

جان زهرا پُرم از خونجگری
مُردم از دلهُره و بی خبری
کاشکی دو پسرم را بخری
این دو را هم پی قاسم ببری

من به تنها شدنت حساسم
به خدا شیرتر از عباسم

سوختم! پیش تو پرپر نزدم
دم ز داغ علی اکبر نزدم
حرفی از پهلوی مادر نزدم
رو به تو موقع دیگر نزدم

بین این رفتن و ماندن چکنم؟!
تو که غصه بخوری، من چکنم؟!

نفسی نیست که راحت بکشم
بنشین! نالهء حسرت بکشم
خاک پای تو به صورت بکشم
تا به کی از تو خجالت بکشم

گر که تیرم نخورد سوی هدف
می کشانم گله ام را به نجف

بفدای سر اصغر سرشان
بفدایت خودشان مادرشان
من گذشتم ز تن و پیکرشان
نذر این حنجر تو حنجرشان

تو فقط گوشهء گودال نیفت
باسپاهی سر جنجال نیفت

تو فقط نیزه، هماهنگ نخور
آب را با لب خونرنگ نخور
زیر پا از همه جا سنگ نخور
چکمه با پیرهن تنگ نخور

خواهرت هست، فقط آه نکش
وسط سینهء خود، راه نکش

کاش با شمر، برابر نشوی
کشتهء ضربهء خنجر نشوی
پیش چشم همه بی سر نشوی
غصه دار من و معجر نشوی

کاش بر پاره حصیری نروی
روی نیزه به اسیری نروی

#محرم
#طفلان_حضرت_زینب_س

@reza_dinparvar101
" دودمه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها"

ما دو تا شیر نر زینب کبرای توائیم
یار سقای توائیم
باده نوش قدح اکبر لیلای توائیم
یار سقای توائیم

#محرم
#طفلان_حضرت_زینب_س

@reza_dinparvar101
دودمه حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام"

با همین کوچکی ام میر سپاه تو منم
یادگار حسنم
دستم افتاده ولی گردنشان می شکنم
یادگار حسنم

#محرم
#حضرت_عبدالله_بن_حسن_ع

@reza_dinparvar101
" دودمه حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام"

دیدهء فاطمه و زینب و نجمه به من است
رجزم صف شکن است
میمنه دست حسین، میسره دست حسن است
رجزم صف شکن است

#محرم
#حضرت_قاسم_بن_حسن_ع

@reza_dinparvar101
روزگارم در پناه تکیه ات سر می شود
دست، بر خاک سیاهم می زنم زر می شود

بچهء شاگردِ پرچم دوز را، مردی شده!
خوش بحالش مثل نوکرهات، نوکر می شود

فرش خود را می فروشم خرج هیئت می کنم
برکت ولخرجی ام، صدها برابر می شود

هروله کردم، پس از آن گریه می چسبد فقط
خستگی سینه زن با گریه اش در می شود

عقل را ول کرده ام، خواب و خوراکم روضه است
مجلس دیوانه ها یک جور دیگر می شود

پهلوی هر روضه، چایِ قند، پهلو میخورم
اشک هایم آبِ جوش این سماور می شود

مزه دارد دستپخت آشپزهایت حسین!
بانی دیگ غذایت شخص مادر می شود

چوب و هیزم دیدم و یاد تنور افتاده ام
سوختم از غصهء آن سر که لاغر می شود

دخترم خورده زمین و پای او زخمی شده
از رقیه خواستم!... عشقش مکرر می شود

آب می نوشم ولی در استکانم آتش است
تشنگی کربلا با آب، بدتر می شود

پیش زهرا آب را بستند بر اهل حرم
این خبر دارد به داغی سخت، منجر میشود

گریه کرد و از میان خیمه پا بیرون گذاشت
گفت بابا؛ یاورت این دفعه اصغر میشود

نه حسن داری کنارت، نه علمداری حسین
گر بمانم در حرم، محسن مکدّر میشود

یک علیِّ اکبر تو شد هزار و یک علی
پس علیِّ اصغرت هم چند لشکر میشود

#محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع

@reza_dinparvar101
شش ماهه ام اما امام تشنه هایم
سرباز آقای غریب کربلایم

نوشیده ام کوثر بجای شیر مادر
امّید زهرایم، یل شیر خدایم

دارم تلظی می کنم اما نه از آب
ای اهل عالم، تشنهء خون خدایم

من دستگیر عالمم مثل ابالفضل
این بند قنداقه نبسته دست و پایم

لالایی من را رقیه خواند و گفته
مثل علی اکبرش میدان بیایم

این گریه هایم آیهء "اِنّا فَتَحنا"ست
کی گفته خشکیده دهان و حلق و نایم

من حاجی و خیمه حریم امن، اما
آغوش بابای غریبم شد منایم

معراج را با خون خود سیراب کردم
بابا گرفت اسم خدا را در ازایم

آقایم و عرشی ام و بالانشینم
همپای بابا بر سر نیزه است جایم

#محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع

@reza_dinparvar101
"دودمه حضرت علی اصغر علیه السلام"

مُهر محسن به روی برگهء اعزام من است
حرمله رام من است
پر قنداقهء من حولهء احرام من است
حرمله رام من است

#محرم
#حضرت_علی_اصغر_ع

@reza_dinparvar101
"دودمه حضرت علی اکبر علیه السلام"

جگر پنج تن آل عبا در علیَ است
تیغ اکبر، علی است
یل دشمن شکن ساقی لشکر علیَ است
تیغ اکبر، علی است

#محرم
#حضرت_علی_اکبر_ع

@reza_dinparvar101