#کهن_الگو
ناخودآگاه جمعی
زندگی دست به دست میشود و انسان هرگز به تمام نمیمیرد. شخص او میرود و جوهر زندگی او در پیکری و جامهای دیگر حلول میکند.
ما امروز میراثدار بسیار مردمانیم که آمدند و به ما سپردند و رفتند، تا ما به که بسپاریم.
@qodrattaqeer
ناخودآگاه جمعی
زندگی دست به دست میشود و انسان هرگز به تمام نمیمیرد. شخص او میرود و جوهر زندگی او در پیکری و جامهای دیگر حلول میکند.
ما امروز میراثدار بسیار مردمانیم که آمدند و به ما سپردند و رفتند، تا ما به که بسپاریم.
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
گاهی آنچنان عاشق کسی میشوید که گویی آسمان دهان باز کرده و معشوقه تان پای بر زمین گذاشته است. اما بعد از مدتی همان کسی که قرار بود موجبات آرامش شما را فراهم کند حالا شده سوهان روح و روح و روان را آزرده می کند.
گاهی اوقات آنچنان دچار احساس شکست و تنهایی می شویم انگار فقط بخت و اقبال ما با شکست گره خورده و دیگران فقط نظاره گر موفقیتها و دستاوردهایشان هستند.
گاهی اوقات میدانیم که اگر از فلان کس کمک بخواهیم می تواند ما را با سرعت بیشتری به سمت تحقق اهدافمان هدایت کند اما نمی دانیم چگونه با او ارتباط برقرار کنیم؟ یا به هر دلیلی ممکن است ،همسر شریک عاطفی یا دوستان خود را از دست بدهیم اما نمیدانیم چگونه رابطه مان را ترمیم کنیم؟
اینکه چرا تمام فرزندان یک خانواده به یک اندازه موفق نمی شوند یا اینکه چرا تمام افراد نمی توانند ازدواج و رابطه ی عاطفی موفقی را تجربه کنند یا حتی موفقیت در تحصیل و شغل جزء دستاوردهای همه ی افراد نیست ممکن است اغلب افراد دلیل آن را در شانس و اقبال جستجو کنند اما این گونه نیست و دلیل مهم تری تعیین کننده ی این موفقیت هاست و آن هم انرژی یا ویژگیهای درونی هر فردی است.
در روانشناسی #یونگ به این انرژی یا ویژگیهای درونی آرکتایپ یا #کهن_الگو می گویند به طور کلی شناخت آرکتایپ ها یا کهن الگوها میتواند در زمینه های گوناگونی از جمله انتخاب شغل، انتخاب رشته ی تحصیلی ازدواج و رابطه ی عاطفی موفق تربیت ،فرزند جذب و استخدام مدیریت منابع انسانی مذاکرات شغلی حرفه ای تقویت مهارتهای اجتماعی، بهبود مدیریت و … کمک کننده و راهگشاست.
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
گاهی آنچنان عاشق کسی میشوید که گویی آسمان دهان باز کرده و معشوقه تان پای بر زمین گذاشته است. اما بعد از مدتی همان کسی که قرار بود موجبات آرامش شما را فراهم کند حالا شده سوهان روح و روح و روان را آزرده می کند.
گاهی اوقات آنچنان دچار احساس شکست و تنهایی می شویم انگار فقط بخت و اقبال ما با شکست گره خورده و دیگران فقط نظاره گر موفقیتها و دستاوردهایشان هستند.
گاهی اوقات میدانیم که اگر از فلان کس کمک بخواهیم می تواند ما را با سرعت بیشتری به سمت تحقق اهدافمان هدایت کند اما نمی دانیم چگونه با او ارتباط برقرار کنیم؟ یا به هر دلیلی ممکن است ،همسر شریک عاطفی یا دوستان خود را از دست بدهیم اما نمیدانیم چگونه رابطه مان را ترمیم کنیم؟
اینکه چرا تمام فرزندان یک خانواده به یک اندازه موفق نمی شوند یا اینکه چرا تمام افراد نمی توانند ازدواج و رابطه ی عاطفی موفقی را تجربه کنند یا حتی موفقیت در تحصیل و شغل جزء دستاوردهای همه ی افراد نیست ممکن است اغلب افراد دلیل آن را در شانس و اقبال جستجو کنند اما این گونه نیست و دلیل مهم تری تعیین کننده ی این موفقیت هاست و آن هم انرژی یا ویژگیهای درونی هر فردی است.
در روانشناسی #یونگ به این انرژی یا ویژگیهای درونی آرکتایپ یا #کهن_الگو می گویند به طور کلی شناخت آرکتایپ ها یا کهن الگوها میتواند در زمینه های گوناگونی از جمله انتخاب شغل، انتخاب رشته ی تحصیلی ازدواج و رابطه ی عاطفی موفق تربیت ،فرزند جذب و استخدام مدیریت منابع انسانی مذاکرات شغلی حرفه ای تقویت مهارتهای اجتماعی، بهبود مدیریت و … کمک کننده و راهگشاست.
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
قــدرت تــغــیــیــرر...
Photo
امروز زادروز #کارل_گوستاو_یونگ روانپزشک سوئیسی و مبدع مکتب #روانشناسی_تحلیلی است. او بی شک یکی از جسورترین و پیشروترین متفکرین تمام ادوار تاریخ است که واژههایی مثل #درونگرایی #برونگرایی #عقده #کهن_الگو #ناخودآگاه_جمعی از او گذشت و به ما رسید.
نگاهی بیاندازیم به آخرین سطوری که در زندگی نامه ی خوداش خاطرات رویاها تاملات در غروب زندگی خود نگاشت
برای من قابل قبول نیست که مردم فرزانه نامندم یک بار مردی به قدر کاسه ای از رودی آب برداشت از آن میزان چه سود؟ من آن رود نیستم در آن رودم، لیکن کاری نمیکنم سایرین هم در همان رودند، اما بسیاری از ایشان خیال میکنند باید کاری .کنند من کاری نمیکنم هرگز خیال نمیکنم باید مراقب گیلاس باشم تا بر ساقه بروید. من می ایستم و مینگرم و آنچه را که طبیعت میتواند انجام دهد می ستایم
نمیتوانم درباره ی زندگی ام رای غایی دهم چه پدیدهی انسان بس عظیم است. هرچه پیرتر ،شدم خودم را کمتر فهمیدم و یا آن که نسبت به درونم کمتر بصیرت داشتم و راجع به خودم کمتر .دانستم از خودم در شگفتم ناامیدم ،پریشانم ،افسرده ام ،دلشادم همه ی اینها را به یکباره هستم و یارای جمع بندی ندارم و قادر به تعیین نهایی ارزش یا فقدان ارزش نیستم چیزی وجود ندارد که راجع به آن اطمینان کامل داشته باشم در مورد هیچ چیز اعتقاد قطعی ندارم فقط میدانم که به دنیا آمده ام و وجود دارم من براساس چیزی وجود دارم که نمیدانم چیست. علی رغم عدم یقین در کنه هستی ، استحکامی را احساس میکنم و نیز استمراری را در چگونگی بودنم
دنیایی که در آن متولد شده،ایم بیرحم و وحشی و در عین حال بهره مند از زیبایی مینویست و این دیگر به خلق و خو مربوط است که کدام جوهر را مهمتر پنداریم؛ بی معنایی یا معنا را شاید هر دو صادق باشد؛ چنان که در مورد مسائل مابعدالطبیعی چنین است. زندگی هم معنی دارد و هم ندارد و یا هم با معناست و هم بی معنا من مشتاقانه امیدوارم که معنی فائق آید و پیکار را ببرد در پیرانه سر این سخن لائو تسو را درمی یابم که میگوید: «همه چیز روشن است و تنها منم که مه آلوده ام.» هرچه از خودم نامطمئن تر ،شدم نسبت به همه چیز نزدیکی بیشتری احساس کردم.
#لائوتسه که هم ی عمر منبع الهام #یونگ باقی ماند و آخرین سطور زندگی اش را نیز با تکرار سخنانی از او نوشت میگوید: «آنان که سخن میگویند نمیدانند آنان که میدانند خموشاند من برای حضور ورای زمان ات سکوت میکنم.
#یونگ
از صفحه اینستاگرام روانشناسی ژرف
۲۶ جولای ، ۴ مرداد تولد #یونگ
نگاهی بیاندازیم به آخرین سطوری که در زندگی نامه ی خوداش خاطرات رویاها تاملات در غروب زندگی خود نگاشت
برای من قابل قبول نیست که مردم فرزانه نامندم یک بار مردی به قدر کاسه ای از رودی آب برداشت از آن میزان چه سود؟ من آن رود نیستم در آن رودم، لیکن کاری نمیکنم سایرین هم در همان رودند، اما بسیاری از ایشان خیال میکنند باید کاری .کنند من کاری نمیکنم هرگز خیال نمیکنم باید مراقب گیلاس باشم تا بر ساقه بروید. من می ایستم و مینگرم و آنچه را که طبیعت میتواند انجام دهد می ستایم
نمیتوانم درباره ی زندگی ام رای غایی دهم چه پدیدهی انسان بس عظیم است. هرچه پیرتر ،شدم خودم را کمتر فهمیدم و یا آن که نسبت به درونم کمتر بصیرت داشتم و راجع به خودم کمتر .دانستم از خودم در شگفتم ناامیدم ،پریشانم ،افسرده ام ،دلشادم همه ی اینها را به یکباره هستم و یارای جمع بندی ندارم و قادر به تعیین نهایی ارزش یا فقدان ارزش نیستم چیزی وجود ندارد که راجع به آن اطمینان کامل داشته باشم در مورد هیچ چیز اعتقاد قطعی ندارم فقط میدانم که به دنیا آمده ام و وجود دارم من براساس چیزی وجود دارم که نمیدانم چیست. علی رغم عدم یقین در کنه هستی ، استحکامی را احساس میکنم و نیز استمراری را در چگونگی بودنم
دنیایی که در آن متولد شده،ایم بیرحم و وحشی و در عین حال بهره مند از زیبایی مینویست و این دیگر به خلق و خو مربوط است که کدام جوهر را مهمتر پنداریم؛ بی معنایی یا معنا را شاید هر دو صادق باشد؛ چنان که در مورد مسائل مابعدالطبیعی چنین است. زندگی هم معنی دارد و هم ندارد و یا هم با معناست و هم بی معنا من مشتاقانه امیدوارم که معنی فائق آید و پیکار را ببرد در پیرانه سر این سخن لائو تسو را درمی یابم که میگوید: «همه چیز روشن است و تنها منم که مه آلوده ام.» هرچه از خودم نامطمئن تر ،شدم نسبت به همه چیز نزدیکی بیشتری احساس کردم.
#لائوتسه که هم ی عمر منبع الهام #یونگ باقی ماند و آخرین سطور زندگی اش را نیز با تکرار سخنانی از او نوشت میگوید: «آنان که سخن میگویند نمیدانند آنان که میدانند خموشاند من برای حضور ورای زمان ات سکوت میکنم.
#یونگ
از صفحه اینستاگرام روانشناسی ژرف
۲۶ جولای ، ۴ مرداد تولد #یونگ
قــدرت تــغــیــیــرر...
#کهن_الگوی اصطلاح آرکتایپ ریشه در یونان باستان دارد و از دو کلمه ی archin که به معنای قدیمی یا اصلی و typos به معنای نوع یا الگو است تشکیل شده است. به عقیده ی #یونگ، آرکتایپها یا کهن الگوها الگوهای رفتاری هستند که از دیرباز وجود داشته و هر کدام از این الگوهای…
هشت #کهن_الگو یا آرکیتایپ مردانه
۱-زئوس (Zeus): هرجا موفقیت بزرگی رقم میخورد ردپای یک مرد زئوس در میان است. مردان زئوس در هر صنفی که باشند جزء موفقترین، بانفوذترین و قدرتمندترین افراد آن صنف هستند. قدرت مدیریت به صورت ذاتی در آنها بالاست. شرکتها و سازمانهای بزرگ به دست مردان زئوس تأسیس میشوند و قدرت فکر اقتصادی بالای آنها منجربه رونق اقتصادی جامعه میگردد. رهبری، مدیریت کلان، ثروتسازی، آیندهنگری و توجه به مسائل و امکاناتی که از دید دیگران پنهان میماند ازجمله مهمترین ویژگیهای مردان زئوس است.
۲- پوزیدون (Poseidon): مردان پوزیدون نمونهی مردان پدرسالار هستند. تشکیل خانواده و حفظ قدرت برای آنها مهم است. آنها تمایل دارند که همیشه در خانواده و در محیط کار مورد احترام دیگران باشند. خیلی اهل گفتوگو با خانواده و فرزندان نیستند. اما همیشه دیگران آنها را مردانی مردمدار میدانند و به نیکی از آنها یاد میکنند.
۳ـ هادس (Hades): مردانی درونگرا، عمیق و گوشهگیر که نگاهی فلسفی به دنیا دارند. بود و نبود دیگران برای آنها اهمیت زیادی ندارد. از حضور در اجتماعات دوری میکنند. چراکه باور دارند دیگران قادر به درک آنها نیستند. عاشق مطالعه هستند ولی به معاشرت و مسافرت چندان علاقهای نشان نمیدهند.
۴-آپولو (Apollo): مردان آپولو مردانی منطقی، قانونمند و کنجکاوی هستند و به برابری زن و مرد اعتقاد دارند. چون خودشان بسیار اهل نظم و برنامهریزیاند همیشه از افراد بیبرنامه و بینظم دوری میکنند. خود را با جروبحثهای بیهوده درگیر نمیکنند و بیشتر تمایل دارند با افرادی که اهل پیشرفت، موفقیت و برنامهریزی هستند در تعامل باشند.
۵ـ هرمس (Hermes): مردانی سخنور، خوشصحبت، اهل معاشرت و توانمند در مذاکره که با هر گروهی از افراد به راحتی ارتباط برقرار میکنند. اغلب اطلاعات مردان هرمس در زمینههای مختلف چندان عمیق نیست. اما توانایی بالایی در صحبت کردن دارند. شوخطبعی و بذلهگویی از بارزترین ویژگیهای مردان هرمس است.
۶-آرِس (Ares): مردان آرس مردانی اهل ریسک، هیجان و توانمند در فعالیتهای ورزشی هستند. ارتباطات متعدد و خوبی دارند و همیشه آمادهی کمک رساندن به دوستان و آشنایان هستند. هیجانطلبی آنها باعث میشود برخی اوقات عجولانه تصمیمگیری کنند و قول بدهند که ممکن است درنهایت به ضرر آنها تمام شود. اغلب زود عصبانی میشوند و در زمان عصبانیت ممکن است از کلماتی استفاده کنند یا رفتارهایی نشان دهند که به نفع آنها نیست.
۷-هفائیستوس (Hephaestus): مردان هفائیستوس فرمانروایان صنعت و خلاقیت هستند. ذهن آنها پر از ایده است و خلاقیت ویژگی بارز آنهاست. اما متأسفانه آنها نمیتوانند ایدههای خود را به اجرا درآورند. چراکه مهارتهای کلامی ضعیفی دارند و چندان شناخت مناسبی نسبت به توانمندی و استعدادهای خودشان ندارند. مردان هفائیستوس آمدهاند تا چیزی را خلق کنند. آنها مهارت بالایی در تمرکز کردن بر روی کاری دارند که درحال انجام آن هستند. ضمن اینکه توانایی عشق ورزیدن عمیق و دلبستگی و وفاداری به معشوق از دیگر ویژگیهای شاخص آنهاست. مردان هفائیستوس در سختی و مشکلات در کنار معشوقشان میمانند و او را بر خود اولویت میدهند.
۸-دیونوسوس (Dionysus): مردان دیونوسوس سمبل جملهی «هرچه پیش آید خوش آید» هستند. آیندهنگری برای آنها معنا و مفهوم خاصی ندارد و به قیدوبندها و چارچوبها پایبند نیستند. مردان دیونوسوس همواره احساسات متناقضی را تجربه میکنند. گاهی بسیار شاد هستند و ناگهان بهشدت غمگین میشوند.
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
۱-زئوس (Zeus): هرجا موفقیت بزرگی رقم میخورد ردپای یک مرد زئوس در میان است. مردان زئوس در هر صنفی که باشند جزء موفقترین، بانفوذترین و قدرتمندترین افراد آن صنف هستند. قدرت مدیریت به صورت ذاتی در آنها بالاست. شرکتها و سازمانهای بزرگ به دست مردان زئوس تأسیس میشوند و قدرت فکر اقتصادی بالای آنها منجربه رونق اقتصادی جامعه میگردد. رهبری، مدیریت کلان، ثروتسازی، آیندهنگری و توجه به مسائل و امکاناتی که از دید دیگران پنهان میماند ازجمله مهمترین ویژگیهای مردان زئوس است.
۲- پوزیدون (Poseidon): مردان پوزیدون نمونهی مردان پدرسالار هستند. تشکیل خانواده و حفظ قدرت برای آنها مهم است. آنها تمایل دارند که همیشه در خانواده و در محیط کار مورد احترام دیگران باشند. خیلی اهل گفتوگو با خانواده و فرزندان نیستند. اما همیشه دیگران آنها را مردانی مردمدار میدانند و به نیکی از آنها یاد میکنند.
۳ـ هادس (Hades): مردانی درونگرا، عمیق و گوشهگیر که نگاهی فلسفی به دنیا دارند. بود و نبود دیگران برای آنها اهمیت زیادی ندارد. از حضور در اجتماعات دوری میکنند. چراکه باور دارند دیگران قادر به درک آنها نیستند. عاشق مطالعه هستند ولی به معاشرت و مسافرت چندان علاقهای نشان نمیدهند.
۴-آپولو (Apollo): مردان آپولو مردانی منطقی، قانونمند و کنجکاوی هستند و به برابری زن و مرد اعتقاد دارند. چون خودشان بسیار اهل نظم و برنامهریزیاند همیشه از افراد بیبرنامه و بینظم دوری میکنند. خود را با جروبحثهای بیهوده درگیر نمیکنند و بیشتر تمایل دارند با افرادی که اهل پیشرفت، موفقیت و برنامهریزی هستند در تعامل باشند.
۵ـ هرمس (Hermes): مردانی سخنور، خوشصحبت، اهل معاشرت و توانمند در مذاکره که با هر گروهی از افراد به راحتی ارتباط برقرار میکنند. اغلب اطلاعات مردان هرمس در زمینههای مختلف چندان عمیق نیست. اما توانایی بالایی در صحبت کردن دارند. شوخطبعی و بذلهگویی از بارزترین ویژگیهای مردان هرمس است.
۶-آرِس (Ares): مردان آرس مردانی اهل ریسک، هیجان و توانمند در فعالیتهای ورزشی هستند. ارتباطات متعدد و خوبی دارند و همیشه آمادهی کمک رساندن به دوستان و آشنایان هستند. هیجانطلبی آنها باعث میشود برخی اوقات عجولانه تصمیمگیری کنند و قول بدهند که ممکن است درنهایت به ضرر آنها تمام شود. اغلب زود عصبانی میشوند و در زمان عصبانیت ممکن است از کلماتی استفاده کنند یا رفتارهایی نشان دهند که به نفع آنها نیست.
۷-هفائیستوس (Hephaestus): مردان هفائیستوس فرمانروایان صنعت و خلاقیت هستند. ذهن آنها پر از ایده است و خلاقیت ویژگی بارز آنهاست. اما متأسفانه آنها نمیتوانند ایدههای خود را به اجرا درآورند. چراکه مهارتهای کلامی ضعیفی دارند و چندان شناخت مناسبی نسبت به توانمندی و استعدادهای خودشان ندارند. مردان هفائیستوس آمدهاند تا چیزی را خلق کنند. آنها مهارت بالایی در تمرکز کردن بر روی کاری دارند که درحال انجام آن هستند. ضمن اینکه توانایی عشق ورزیدن عمیق و دلبستگی و وفاداری به معشوق از دیگر ویژگیهای شاخص آنهاست. مردان هفائیستوس در سختی و مشکلات در کنار معشوقشان میمانند و او را بر خود اولویت میدهند.
۸-دیونوسوس (Dionysus): مردان دیونوسوس سمبل جملهی «هرچه پیش آید خوش آید» هستند. آیندهنگری برای آنها معنا و مفهوم خاصی ندارد و به قیدوبندها و چارچوبها پایبند نیستند. مردان دیونوسوس همواره احساسات متناقضی را تجربه میکنند. گاهی بسیار شاد هستند و ناگهان بهشدت غمگین میشوند.
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#عقده_مادر
آبراهام مزلو می گوید:
در هر لحظه ما دو انتخاب داریم:
حرکت به جلو به سوی رشد
و یا عقب گَرد به سمت امنیت.
جمله بالا به یک کامپلکس روانی اشاره دارد که به آن عقده مادر می گویند که البته می تواند هیچ ارتباطی با مادر واقعی نداشته باشد. در اساطیر سیرن ها در یونان باستان و یا در کل پری هایی که مرد را اغوا و سپس نابود می کنند، عقده مادر را نمادین می کنند. همچنین نبرد با اژدها علاوه بر این که رویارویی با سایه یا وجه تاریک روان را نشان می دهد، مواجهه و جدال با عقده مادر را نیز نمادین می سازد.
به زبان بسیار ساده عقده مادر یعنی میل به انفعال و پرهیز از پیشرفت و آرزوی پنهان شکست برای فرار از مسئولیتهایی که کامیابی در پی می آورد.
در وخیم ترین حالت عقده مادر موجب خودکشی شخص می شود. عقده مادر در سنین بیست تا بیست و چند سالگی و نیز میانسالی در مردان مسئول اصلی خودکشی است.
منظور از امنیت در جمله مزلو با توجه به تعریف عقده مادر بازگشتن به حالتی است که در آن تمامی مسئولیتها از شخص ساقط شده و در حمایت یک نیروی دیگر قرار می گیرد که از آن می توان بازگشتن به رحم نیز تعبیر نمود. در رحم هیچ مسئولیتی متوجه انسان نمی شود و دیگری یعنی مادر با تمام خطرات نبرد می کند. البته رحم و مادر در اینجا فقط یک نماد هستند. مادر و یا رحم می تواند حفظ هر موقعیت در زندگی باشد مثلا خودداری از ازدواج یا طولانی کردن دوره دانشجویی برای پرهیز از پیامدهای آن مثل جستجو برای شغل.
و ما همه به درجاتی مبتلا به عقده مادر هستیم.
در روانکاوی از عقده مادر به عنوان ام الامراض یاد شده است.
فرقی ندارد که چند سال داشته باشید راه برون رفت از آن پذیرش مسئولیت حتی با قدمهای بسیار کوچک است.
#عقده_مادر
آبراهام مزلو می گوید:
در هر لحظه ما دو انتخاب داریم:
حرکت به جلو به سوی رشد
و یا عقب گَرد به سمت امنیت.
جمله بالا به یک کامپلکس روانی اشاره دارد که به آن عقده مادر می گویند که البته می تواند هیچ ارتباطی با مادر واقعی نداشته باشد. در اساطیر سیرن ها در یونان باستان و یا در کل پری هایی که مرد را اغوا و سپس نابود می کنند، عقده مادر را نمادین می کنند. همچنین نبرد با اژدها علاوه بر این که رویارویی با سایه یا وجه تاریک روان را نشان می دهد، مواجهه و جدال با عقده مادر را نیز نمادین می سازد.
به زبان بسیار ساده عقده مادر یعنی میل به انفعال و پرهیز از پیشرفت و آرزوی پنهان شکست برای فرار از مسئولیتهایی که کامیابی در پی می آورد.
در وخیم ترین حالت عقده مادر موجب خودکشی شخص می شود. عقده مادر در سنین بیست تا بیست و چند سالگی و نیز میانسالی در مردان مسئول اصلی خودکشی است.
منظور از امنیت در جمله مزلو با توجه به تعریف عقده مادر بازگشتن به حالتی است که در آن تمامی مسئولیتها از شخص ساقط شده و در حمایت یک نیروی دیگر قرار می گیرد که از آن می توان بازگشتن به رحم نیز تعبیر نمود. در رحم هیچ مسئولیتی متوجه انسان نمی شود و دیگری یعنی مادر با تمام خطرات نبرد می کند. البته رحم و مادر در اینجا فقط یک نماد هستند. مادر و یا رحم می تواند حفظ هر موقعیت در زندگی باشد مثلا خودداری از ازدواج یا طولانی کردن دوره دانشجویی برای پرهیز از پیامدهای آن مثل جستجو برای شغل.
و ما همه به درجاتی مبتلا به عقده مادر هستیم.
در روانکاوی از عقده مادر به عنوان ام الامراض یاد شده است.
فرقی ندارد که چند سال داشته باشید راه برون رفت از آن پذیرش مسئولیت حتی با قدمهای بسیار کوچک است.
Telegram
#کهن_الگو
☜برای اینکه از زیسته خود لذت بهتری ببریم و به ساحت های معنا داری زندگی نزدیکتر شویم، تردیدی نیست که باید خود را شناخت.
/تأکید ادیان ابراهیمی بر خودشناسی بر همگان روشن است.
/ادیان شرقی نیز تأکید فراوانی بر خود شناسی دارند و برای این منظور دوره های سخت سیر و سلوکی را متحمل میشوند.
/ذات مدرنیته نیز تأکید بر خودشناسی و استیفای حقوق خود و توسعه دارد. حقوقی همچون حق شهروندی و انواع و اقسام آزادی هایی که لازمه رشد بشر است.
روانشناسی_کهن_الگویی در این راه بسیار مؤثر است و بی تردید یکی از جامع ترین خودشناسی های ممکن است.
روان شناسی کهن الگویی علاوه بر خودشناسی کمک می کند که دیگران را نیز بهتر بشناسیم. مزید بر این هنر پیش بینی رفتارهای آدمی را نیز به ارمغان می آورد. باید متذکر شوم که پیش بینی رفتار آدمی مبتنی بر جبر نیست، گرچه رفتارهای ناخودآگاه انسان بوی جبر می دهد. ولی باید دانست که اگر رفتاری در مرکز ثقل آگاهی (خود آگاه)قرار گیرد، فرد با آگاهی و اختیار خود، میتواند رفتاری بر خلاف خواسته کهن الگو انجام دهد.
روانشناسان #یونگی معتقدند که هر فردی خصوصیت یک یا چند کهن الگو را در ضمیر ناخودآگاه جمعی خود پنهان دارد و رفتار روزانه خود را بر اساس آن بروز می دهد.
☜برای اینکه از زیسته خود لذت بهتری ببریم و به ساحت های معنا داری زندگی نزدیکتر شویم، تردیدی نیست که باید خود را شناخت.
/تأکید ادیان ابراهیمی بر خودشناسی بر همگان روشن است.
/ادیان شرقی نیز تأکید فراوانی بر خود شناسی دارند و برای این منظور دوره های سخت سیر و سلوکی را متحمل میشوند.
/ذات مدرنیته نیز تأکید بر خودشناسی و استیفای حقوق خود و توسعه دارد. حقوقی همچون حق شهروندی و انواع و اقسام آزادی هایی که لازمه رشد بشر است.
روانشناسی_کهن_الگویی در این راه بسیار مؤثر است و بی تردید یکی از جامع ترین خودشناسی های ممکن است.
روان شناسی کهن الگویی علاوه بر خودشناسی کمک می کند که دیگران را نیز بهتر بشناسیم. مزید بر این هنر پیش بینی رفتارهای آدمی را نیز به ارمغان می آورد. باید متذکر شوم که پیش بینی رفتار آدمی مبتنی بر جبر نیست، گرچه رفتارهای ناخودآگاه انسان بوی جبر می دهد. ولی باید دانست که اگر رفتاری در مرکز ثقل آگاهی (خود آگاه)قرار گیرد، فرد با آگاهی و اختیار خود، میتواند رفتاری بر خلاف خواسته کهن الگو انجام دهد.
روانشناسان #یونگی معتقدند که هر فردی خصوصیت یک یا چند کهن الگو را در ضمیر ناخودآگاه جمعی خود پنهان دارد و رفتار روزانه خود را بر اساس آن بروز می دهد.
#کهن_الگو
#آرس خدای جنگ
اصطلاحا به مردان فک مکعبی معروفند
فک مکعبی در مردان نشانه ی هورمونی بودن و تستوسترون بالاست .
همچنین زور بازو
یادتونه همیشه توی کارتون بینوایان برامون جای سوال بود که چرا ژان والژان اینقدر صورتش مکعب مستطیله
و باز یادتونه زور بازوی زیادی داشت و هیچ کس قادر نبود کالسکه رو بلند کنه و همه یاد ژان والژان میوفتادند
نگو. داستانش این بوده (:
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نمادهای اسطوره ای در روانشناسی #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آرس خدای جنگ
اصطلاحا به مردان فک مکعبی معروفند
فک مکعبی در مردان نشانه ی هورمونی بودن و تستوسترون بالاست .
همچنین زور بازو
یادتونه همیشه توی کارتون بینوایان برامون جای سوال بود که چرا ژان والژان اینقدر صورتش مکعب مستطیله
و باز یادتونه زور بازوی زیادی داشت و هیچ کس قادر نبود کالسکه رو بلند کنه و همه یاد ژان والژان میوفتادند
نگو. داستانش این بوده (:
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نمادهای اسطوره ای در روانشناسی #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#آرس
تیپ شخصیتی آرس در فیلمهای فارسی بسیار به تصویر کشیده می شد.
بامرام و غیرتی ، هیجانی و تکانشی، ستیزه گر و شتابزده و عاشق
اهل زد و خورد
لذت برنده از درگیری
پرخاشگر و پرزور
سرعت عمل
خرد گریز
عمل کننده بر اساس غرایز
در رقص و جنگ پرشور
فعالیت بدنی ، ورزش های سنگین ، آموزش نظامی
آرس در عشق اقتدارش را حفظ می کند و از خود بی خود نمی شود.
در اسطوره های یونان باستان #آرس و #آفرودیت که هردو از تایپ های اروتیک می باشند؛ با اهمیت به بدن و قوای جنسی، عاشق و معشوق بودند.
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نمادهای اسطوره ای در روانشناسی #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آرس
تیپ شخصیتی آرس در فیلمهای فارسی بسیار به تصویر کشیده می شد.
بامرام و غیرتی ، هیجانی و تکانشی، ستیزه گر و شتابزده و عاشق
اهل زد و خورد
لذت برنده از درگیری
پرخاشگر و پرزور
سرعت عمل
خرد گریز
عمل کننده بر اساس غرایز
در رقص و جنگ پرشور
فعالیت بدنی ، ورزش های سنگین ، آموزش نظامی
آرس در عشق اقتدارش را حفظ می کند و از خود بی خود نمی شود.
در اسطوره های یونان باستان #آرس و #آفرودیت که هردو از تایپ های اروتیک می باشند؛ با اهمیت به بدن و قوای جنسی، عاشق و معشوق بودند.
#ختائيلر_فرناز
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نمادهای اسطوره ای در روانشناسی #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#آنیما #آنیموس
از نظر #یونگ هیچ زنی از لحاظ روانی صد درصد زن و هیج مردی هم صد در صد مرد نیست. همه ما در روان خود به واسطه کهن الگویی که متضاد جنسیت ماست بخشی مردانه یا زنانه را حمل می کنیم
#آنیما یا زن درون تجسم تمامی گرایشهای زنانه در مردان است آنیما حاصل تجربیات مردان در درازنای تاریخ طولانی تکاملش در ارتباط با زن است.
آنیما در مرد شناختی نسبی از زن را ایجاد می کند؛ علاوه بر این وقتی مرد عاشق می شود در واقع این کهن الگویش را روی زنی واقعی تابانده یا فرافکنی کرده است.
دقت کنید کهن الگوها در همه افراد مشترک هستند ولی به دلیل تفاوتهای شخصی و فرهنگی افراد ظهور آنها متفاوت است.
در واقع آنیما به مرد کمک می کند بتواند با زن وارد رابطه شود.
آنیما به مرد ،احساسات خلق و خوهای مبهم و مکاشفه های پیامبرگونه قابلیت عشق شخصی و ارتباط با لایههای بسیار عمیق ناخودآگاه را می بخشد
آنیما به مرد علاوه بر رابطه داشتن با زن کمک می کند به درون خودش برود و به خودکاوی بپردازد. آنیما به مرد عواطف رقیق می بخشد.
زن هم دارای یک مرد درون است که #آنیموس نامیده می شود؛ درست مانند مردان آنیموس هم در زنان حاصل تجربیات زنان در درازای تاریخ طولانی تکاملش در ارتباط با مرد است.
آنیموس از مرد شناختی نسبی در زن ایجاد می کند علاوه بر این وقتی زن عاشق می شود در واقع این کهن الگویش را روی مردی واقعی تابانده یا فرافکنی کرده است. آنیموس واسطه میان زن و جهان بیرون است و باعث می شود که زن معنایی از جهان را برای خود به دست آورد.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
https://t.me/qodrattaqeer
#آنیما #آنیموس
از نظر #یونگ هیچ زنی از لحاظ روانی صد درصد زن و هیج مردی هم صد در صد مرد نیست. همه ما در روان خود به واسطه کهن الگویی که متضاد جنسیت ماست بخشی مردانه یا زنانه را حمل می کنیم
#آنیما یا زن درون تجسم تمامی گرایشهای زنانه در مردان است آنیما حاصل تجربیات مردان در درازنای تاریخ طولانی تکاملش در ارتباط با زن است.
آنیما در مرد شناختی نسبی از زن را ایجاد می کند؛ علاوه بر این وقتی مرد عاشق می شود در واقع این کهن الگویش را روی زنی واقعی تابانده یا فرافکنی کرده است.
دقت کنید کهن الگوها در همه افراد مشترک هستند ولی به دلیل تفاوتهای شخصی و فرهنگی افراد ظهور آنها متفاوت است.
در واقع آنیما به مرد کمک می کند بتواند با زن وارد رابطه شود.
آنیما به مرد ،احساسات خلق و خوهای مبهم و مکاشفه های پیامبرگونه قابلیت عشق شخصی و ارتباط با لایههای بسیار عمیق ناخودآگاه را می بخشد
آنیما به مرد علاوه بر رابطه داشتن با زن کمک می کند به درون خودش برود و به خودکاوی بپردازد. آنیما به مرد عواطف رقیق می بخشد.
زن هم دارای یک مرد درون است که #آنیموس نامیده می شود؛ درست مانند مردان آنیموس هم در زنان حاصل تجربیات زنان در درازای تاریخ طولانی تکاملش در ارتباط با مرد است.
آنیموس از مرد شناختی نسبی در زن ایجاد می کند علاوه بر این وقتی زن عاشق می شود در واقع این کهن الگویش را روی مردی واقعی تابانده یا فرافکنی کرده است. آنیموس واسطه میان زن و جهان بیرون است و باعث می شود که زن معنایی از جهان را برای خود به دست آورد.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
https://t.me/qodrattaqeer
Telegram
قــدرت تــغــیــیــرر...
@Kh_f_z فــرنــاز خــتــائیــلــر
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
کارشناس روان شناسی ( حوزه خودشناسی)
کارشناس ارشد مشاوره دانشگاه شهیدبهشتی
#کهن_الگو
#آنیما
یکی از آلودگی های مربوط به آنیما در مردان تغییر ماهیت زنان واقعی است به شکلی که آنان زنان را کامل و مصداق مادر کبیر و به قول صادق هدایت زن اثیری می بینند.
ساحت آنیما یک ساحت قدسی است. ساحتی سراسر راز که در شادمانی و حس ارزشمندی مرد نقش بسزایی دارد. اما بسیاری از مردان از درک این دنیای جادویی ناتوان هستند. آنیما میانجی و واسط بین شخصیت آگاه و ناآگاه مردان است. این کهن الگو باید به شکلی خلاقانه و قدرت آفرینشگری در مرد تحقق یابد: یعنی موسیقی، شعر، رقص، داستان و خلق آثار ادبی یا سینمایی و...
فرافکنی آنیما بر روی یک زن واقعی یعنی از دست دادن معنای درونی زندگی و بدتر از آن یعنی اینکه مرد از دیدن یک موجود کاملاً انسانی عاجز می شود. مردان دون ژوان آنیما را به شکل الهه مادر و زن سرمدی درک می کنند و از زنان می خواهند که ایزدبانو باشند. در ابتدای آشنایی فرافکنی های جادویی آنیما همه چیز را در هاله ای از تقدس فرو می برد اما با گذشت زمان به زودی متوجه ماهیت انسانی زن می شوند و او را رها کرده و به دنبال زنی دیگر می روند تا مگر او ایزدبانوی تصوراتشان باشد. در این حالت مرد که عطش عظیمش برای زنانگی الهی او را کور کرده از دیدن زن در مقام یک موجود انسانی، آن گونه که هست، عاجز می ماند.
این مردان به راحتی می توانند از یک قطب به قطب دیگر بروند و زن را موجودی شیطانی و به قول صادق هدایت زن لکاته ببینند. چنین نگرشی به راستی موجب ویرانی زن می شود. از همین روست که صادق هدایت در بوف کور نشان می دهد وقتی زن اثیری پای در خانه راوی می گذارد در تخت خواب او می میرد.
این تصور کامل و بی نقص از زن و او را هم ردیف خدایان و الهگان دانستن هر گاه بخواهد در ظرف زنی واقعی گنجانده شود به سرعت ظرف را نابود می کند. چنانچه زن اثیری نابود شد.
زنان بر روی زمین زندگی می کردند و مردان آنان را به سقف آسمان بردند حال آنکه باید در کنار هم و شانه به شانه هم راه بروند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آنیما
یکی از آلودگی های مربوط به آنیما در مردان تغییر ماهیت زنان واقعی است به شکلی که آنان زنان را کامل و مصداق مادر کبیر و به قول صادق هدایت زن اثیری می بینند.
ساحت آنیما یک ساحت قدسی است. ساحتی سراسر راز که در شادمانی و حس ارزشمندی مرد نقش بسزایی دارد. اما بسیاری از مردان از درک این دنیای جادویی ناتوان هستند. آنیما میانجی و واسط بین شخصیت آگاه و ناآگاه مردان است. این کهن الگو باید به شکلی خلاقانه و قدرت آفرینشگری در مرد تحقق یابد: یعنی موسیقی، شعر، رقص، داستان و خلق آثار ادبی یا سینمایی و...
فرافکنی آنیما بر روی یک زن واقعی یعنی از دست دادن معنای درونی زندگی و بدتر از آن یعنی اینکه مرد از دیدن یک موجود کاملاً انسانی عاجز می شود. مردان دون ژوان آنیما را به شکل الهه مادر و زن سرمدی درک می کنند و از زنان می خواهند که ایزدبانو باشند. در ابتدای آشنایی فرافکنی های جادویی آنیما همه چیز را در هاله ای از تقدس فرو می برد اما با گذشت زمان به زودی متوجه ماهیت انسانی زن می شوند و او را رها کرده و به دنبال زنی دیگر می روند تا مگر او ایزدبانوی تصوراتشان باشد. در این حالت مرد که عطش عظیمش برای زنانگی الهی او را کور کرده از دیدن زن در مقام یک موجود انسانی، آن گونه که هست، عاجز می ماند.
این مردان به راحتی می توانند از یک قطب به قطب دیگر بروند و زن را موجودی شیطانی و به قول صادق هدایت زن لکاته ببینند. چنین نگرشی به راستی موجب ویرانی زن می شود. از همین روست که صادق هدایت در بوف کور نشان می دهد وقتی زن اثیری پای در خانه راوی می گذارد در تخت خواب او می میرد.
این تصور کامل و بی نقص از زن و او را هم ردیف خدایان و الهگان دانستن هر گاه بخواهد در ظرف زنی واقعی گنجانده شود به سرعت ظرف را نابود می کند. چنانچه زن اثیری نابود شد.
زنان بر روی زمین زندگی می کردند و مردان آنان را به سقف آسمان بردند حال آنکه باید در کنار هم و شانه به شانه هم راه بروند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو_نسل_پسران
#آرس:جنگجو
فرمانروای جنگ ، اهمیت به بدن
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نمادهای اسطوره ای #يونگ
@qodrattaqeer
#آرس:جنگجو
فرمانروای جنگ ، اهمیت به بدن
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نمادهای اسطوره ای #يونگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#آنیما #آنیموس
در روان هر انسانی یک بخش آنیمایی (روان زنانه) و یک بخش آنیموسی (روان مردانه) وجود دارد. بخش آنیمایی منبع عزت نفس درونی و بخش آنیموسی منبع اعتماد به نفس درونی می باشد. در افرادی مختلفی معمولا یکی از بخش ها در ناخودآگاه فرد باقی می ماند و به خودآگاهی شخص وارد نمی شود. در این وضعیت فرد آنچه را که به آن نیاز دارد ولی نمی تواند در خودآگاهش احساس نکند، به آدم های دیگر فرافکنی کرده و از افراد دیگری می خواهد که برایش منبع اعتماد به نفس باشند، یا با تایید کردنش، احساس ارزشمندی و عزت نفس به او بدهند. در این وضعیت فرد برای اینکه بتواند در زندگی پیشرفتی کند یا وضعیت روحی خوبی داشته باشد، همواره معطل آدم های دیگر خواهد بود که در بیشتر مواقع هم بالاخره در نقطه ای ناامیدش می کنند و او را با شخصیت رشد نیافته اش تنها می گذارند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آنیما #آنیموس
در روان هر انسانی یک بخش آنیمایی (روان زنانه) و یک بخش آنیموسی (روان مردانه) وجود دارد. بخش آنیمایی منبع عزت نفس درونی و بخش آنیموسی منبع اعتماد به نفس درونی می باشد. در افرادی مختلفی معمولا یکی از بخش ها در ناخودآگاه فرد باقی می ماند و به خودآگاهی شخص وارد نمی شود. در این وضعیت فرد آنچه را که به آن نیاز دارد ولی نمی تواند در خودآگاهش احساس نکند، به آدم های دیگر فرافکنی کرده و از افراد دیگری می خواهد که برایش منبع اعتماد به نفس باشند، یا با تایید کردنش، احساس ارزشمندی و عزت نفس به او بدهند. در این وضعیت فرد برای اینکه بتواند در زندگی پیشرفتی کند یا وضعیت روحی خوبی داشته باشد، همواره معطل آدم های دیگر خواهد بود که در بیشتر مواقع هم بالاخره در نقطه ای ناامیدش می کنند و او را با شخصیت رشد نیافته اش تنها می گذارند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#آنیما #آنیموس
در روان شناسی تحلیلی #یونگ در میان بیشمار کهن الگوهایی که در ناخودآگاه بشر وجود دارد، هیچ یک به اندازه آنیما و آنیموس رازناک، پیچیده و چندلایه نیستند. یونگ شیوه درست برخورد با آنیما و آنیموس را شاهکار تشخیص شخصیت فرد می نامد.
این دو کهن الگو که یکی تصویر زنانه و دیگری تصویر مردانه را حمل می کند، نشان دهنده طبیعت دوگانه آدمی است. یعنی این که یک زن کاملاً و صد در صد زن و یک مرد کاملاً و صد در صد مرد نیست. آنیما و آنیموس هر دو قبل از آنکه با انسانی واقعی و بیرون از ما مطابق باشند، دو راهنمای درونی هستند که معرفت ما از جهان درون و بیرون رو شکل می دهند.
آنیما برای مرد پیوند با لایه های عمیق روانش را میسر می سازد و او را به جستجوی معنا وا می دارد در حالیکه آنیموس پیوند زن با جهان بیرون را فراهم می کند و سبب می شود که زن معنایی از جهان را برای خود به دست آورد.
این هر دو کهن الگو خلاق و آفرینشگر هستند. بُعد آفرینشگری آنیما متوجه دنیای درون می شود. آنیما خالق همه چیزهایی است که از درون می جوشد مانند شعر، موسیقی و نقاشی. در حالیکه آنیموس در هیئت یک مخترع آشکار می شود، چیزی ابداع می کند و یا به فرد قدرت ابتکار می بخشد.
شناخت این دو کهن الگو زندگی زن و مرد را غنی و پر نشاط می سازد و آنها را از احساس تهی بودن و پوچی می رهاند.
برای بقای جهان این هر دو لازمند. در نمادپردازی ها خورشید (روز، گرما و خشکی) ناظر بر آنیموس، اصل و هوشیاری مردانه است و ماه (شب، سرما و رطوبت) مظهر آنیما و اصل و هوشیاری زنانه.
جهان به درخشندگی و گرمای آنیموس نیاز دارد ولی اگر سرما، تاریکی و نمناکی آنیما وجود نمی داشت، بی درنگ جهان به جایی سترون تبدیل می شد.
بقای ما مدیون رشد و تعادل میان زنانگی و مردانگی ما و اضدادمان است. این مفهوم را می توان در نماد #یین_یانگ مشاهده کرد. هیچ کدام نه یین و نه یانگ، صد در صد یین و یانگ نیستند. خط منحی ای که آنها را از هم جدا می کند نماد جفتهای متضاد است. افزون بر آن هر کدام بخشی از متضادش را درون خود دارد و البته یین یا یانگ در آن واحد می توانند آن دیگری باشند. چنان چه آب سرد در مقابل آب جوش، یین و در مقابل یخ، یانگ است.
ما با متضادهای خود کامل می شویم، معنا پیدا می کنیم و خلاق و آفرینشگر می شویم. این متضادها امری درونی است و به خود ما تعلق دارد. ما باید خواست و نیازِ آنها را کشف کنیم و جودمان را گسترش دهیم. تاباندن آنها بر روی دیگران یک پیامد دارد و آن هم محروم شدن ما از این دو سرچشمه خلاقیت است.
══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آنیما #آنیموس
در روان شناسی تحلیلی #یونگ در میان بیشمار کهن الگوهایی که در ناخودآگاه بشر وجود دارد، هیچ یک به اندازه آنیما و آنیموس رازناک، پیچیده و چندلایه نیستند. یونگ شیوه درست برخورد با آنیما و آنیموس را شاهکار تشخیص شخصیت فرد می نامد.
این دو کهن الگو که یکی تصویر زنانه و دیگری تصویر مردانه را حمل می کند، نشان دهنده طبیعت دوگانه آدمی است. یعنی این که یک زن کاملاً و صد در صد زن و یک مرد کاملاً و صد در صد مرد نیست. آنیما و آنیموس هر دو قبل از آنکه با انسانی واقعی و بیرون از ما مطابق باشند، دو راهنمای درونی هستند که معرفت ما از جهان درون و بیرون رو شکل می دهند.
آنیما برای مرد پیوند با لایه های عمیق روانش را میسر می سازد و او را به جستجوی معنا وا می دارد در حالیکه آنیموس پیوند زن با جهان بیرون را فراهم می کند و سبب می شود که زن معنایی از جهان را برای خود به دست آورد.
این هر دو کهن الگو خلاق و آفرینشگر هستند. بُعد آفرینشگری آنیما متوجه دنیای درون می شود. آنیما خالق همه چیزهایی است که از درون می جوشد مانند شعر، موسیقی و نقاشی. در حالیکه آنیموس در هیئت یک مخترع آشکار می شود، چیزی ابداع می کند و یا به فرد قدرت ابتکار می بخشد.
شناخت این دو کهن الگو زندگی زن و مرد را غنی و پر نشاط می سازد و آنها را از احساس تهی بودن و پوچی می رهاند.
برای بقای جهان این هر دو لازمند. در نمادپردازی ها خورشید (روز، گرما و خشکی) ناظر بر آنیموس، اصل و هوشیاری مردانه است و ماه (شب، سرما و رطوبت) مظهر آنیما و اصل و هوشیاری زنانه.
جهان به درخشندگی و گرمای آنیموس نیاز دارد ولی اگر سرما، تاریکی و نمناکی آنیما وجود نمی داشت، بی درنگ جهان به جایی سترون تبدیل می شد.
بقای ما مدیون رشد و تعادل میان زنانگی و مردانگی ما و اضدادمان است. این مفهوم را می توان در نماد #یین_یانگ مشاهده کرد. هیچ کدام نه یین و نه یانگ، صد در صد یین و یانگ نیستند. خط منحی ای که آنها را از هم جدا می کند نماد جفتهای متضاد است. افزون بر آن هر کدام بخشی از متضادش را درون خود دارد و البته یین یا یانگ در آن واحد می توانند آن دیگری باشند. چنان چه آب سرد در مقابل آب جوش، یین و در مقابل یخ، یانگ است.
ما با متضادهای خود کامل می شویم، معنا پیدا می کنیم و خلاق و آفرینشگر می شویم. این متضادها امری درونی است و به خود ما تعلق دارد. ما باید خواست و نیازِ آنها را کشف کنیم و جودمان را گسترش دهیم. تاباندن آنها بر روی دیگران یک پیامد دارد و آن هم محروم شدن ما از این دو سرچشمه خلاقیت است.
══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#آپولو
موهبت کهن الگوی آپولو به مردان اراده، نظم و قانون مندی است. مردان آپولویی برای هر کاری برنامهریزی دقیق دارند و سخت کوشی جزء ویژگیهای برجسته این سنخ از مردان است. آپولو اگر استعداد انجام دادن کاری را نداشته باشد، با تمرین و ممارست زیاد به توانایی انجام آن دست پیدا می کند.
آپولویی ها اهل منطق هستند و از روابطی که روح انسان را از مستی سرشار کند و نیز دیدگاههای پرشور و جذبه گریزان هستند.
آپولو به تفکر بیش از احساسات، به فاصله بیش از نزدیکی و به ارزیابی عینی بیش از شهود ذهنی اهمیت می دهد.
درست مثل کهن الگوی آرتمیس و آتنا، تیپ زنانه هم ردیف آپولو، او از رنج دیگران بی اطلاع است. از همین روست که یک مرد آپولویی در بروز رفتارهای مشفقانه نسبت به خودش و یا دیگران ناتوان است.
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نظريه روان كاوى #یــونــگ
@qodrattaqeer
#آپولو
موهبت کهن الگوی آپولو به مردان اراده، نظم و قانون مندی است. مردان آپولویی برای هر کاری برنامهریزی دقیق دارند و سخت کوشی جزء ویژگیهای برجسته این سنخ از مردان است. آپولو اگر استعداد انجام دادن کاری را نداشته باشد، با تمرین و ممارست زیاد به توانایی انجام آن دست پیدا می کند.
آپولویی ها اهل منطق هستند و از روابطی که روح انسان را از مستی سرشار کند و نیز دیدگاههای پرشور و جذبه گریزان هستند.
آپولو به تفکر بیش از احساسات، به فاصله بیش از نزدیکی و به ارزیابی عینی بیش از شهود ذهنی اهمیت می دهد.
درست مثل کهن الگوی آرتمیس و آتنا، تیپ زنانه هم ردیف آپولو، او از رنج دیگران بی اطلاع است. از همین روست که یک مرد آپولویی در بروز رفتارهای مشفقانه نسبت به خودش و یا دیگران ناتوان است.
═══༻༺═══
#انواع_مردان بر اساس نظريه روان كاوى #یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
برداشت روانشناختانه از اسطوره میگه که اسطوره فرایندهای روانی انسان رو بیان میکنن.
یعنی اسطورهها قصههایی کهن درباره روان انسان، دستهبندی تایپهای شخصیتی، کمپلکسها، آسیبها، تجربههای هیجانی، الگوها و چالشهای رابطه، نیازها، بحرانهای وجودی و مسائلی از این دست هستند.
مطالعه اسطوره به ما کمک میکنه درک عمیقتری از نوع انسان به دست بیاریم و در سایه اسطوره دانش بیشتری درباره تجربه زیسته انسان کسب کنیم. به ریشه تمایزها و تفاوتهامون پی ببریم، پی ببریم که در معرض چه مشکلاتی قرار داریم و اسطوره برای اینکه ما بتونیم فراتر از محدودیتهامون رشد کنیم به ما چه راهکارهایی میده.
تایپهای اسطورهای شخصیت که شینودا بولن تحت عنوان آرکیتایپ در دو کتاب به بررسی اونها پرداخته انسانها رو به ۱۵ تایپ تقسیم میکنه.
در هر تایپ ویژگیها و صفات بارز هر گروه، تجربههای هیجانی، الگوهای رابطه، حرفه و آسیبها رو بررسی میکنه و در پایان راههای رشد رو با توجه به سنخ اسطورهای بیان میکنه.
تست های کهن الگویی نشان می ده که هر کهنالگو چقدر در شما فعاله.
ما ضمن اینکه یک یا دو کهنالگوی فعال داریم، باید بتونیم سایر کهنالگوها رو به حدی در خودمون رشد بدیم تا امکانات بیشتری در اختیار ما قرار بگیره.
اگر فقط با یکی یا دو کهنالگومون سازگار بشیم احتمالا گرفتار جنبههای محدودکننده این کهنالگو میشیم، ضمن اینکه جهان به دلیل تکثر و تنوعی که داره، طلب میکنه که ما باهاش به یکشیوه خاص هماهنگ نشیم.
این کهنالگوها به ما کمک میکنن تو جعبه ابزارمون ابزار مختلفی برای مدیریت موقعیتهای مختلف داشته باشیم.
برداشت روانشناختانه از اسطوره میگه که اسطوره فرایندهای روانی انسان رو بیان میکنن.
یعنی اسطورهها قصههایی کهن درباره روان انسان، دستهبندی تایپهای شخصیتی، کمپلکسها، آسیبها، تجربههای هیجانی، الگوها و چالشهای رابطه، نیازها، بحرانهای وجودی و مسائلی از این دست هستند.
مطالعه اسطوره به ما کمک میکنه درک عمیقتری از نوع انسان به دست بیاریم و در سایه اسطوره دانش بیشتری درباره تجربه زیسته انسان کسب کنیم. به ریشه تمایزها و تفاوتهامون پی ببریم، پی ببریم که در معرض چه مشکلاتی قرار داریم و اسطوره برای اینکه ما بتونیم فراتر از محدودیتهامون رشد کنیم به ما چه راهکارهایی میده.
تایپهای اسطورهای شخصیت که شینودا بولن تحت عنوان آرکیتایپ در دو کتاب به بررسی اونها پرداخته انسانها رو به ۱۵ تایپ تقسیم میکنه.
در هر تایپ ویژگیها و صفات بارز هر گروه، تجربههای هیجانی، الگوهای رابطه، حرفه و آسیبها رو بررسی میکنه و در پایان راههای رشد رو با توجه به سنخ اسطورهای بیان میکنه.
تست های کهن الگویی نشان می ده که هر کهنالگو چقدر در شما فعاله.
ما ضمن اینکه یک یا دو کهنالگوی فعال داریم، باید بتونیم سایر کهنالگوها رو به حدی در خودمون رشد بدیم تا امکانات بیشتری در اختیار ما قرار بگیره.
اگر فقط با یکی یا دو کهنالگومون سازگار بشیم احتمالا گرفتار جنبههای محدودکننده این کهنالگو میشیم، ضمن اینکه جهان به دلیل تکثر و تنوعی که داره، طلب میکنه که ما باهاش به یکشیوه خاص هماهنگ نشیم.
این کهنالگوها به ما کمک میکنن تو جعبه ابزارمون ابزار مختلفی برای مدیریت موقعیتهای مختلف داشته باشیم.
#یونگ_شناسی
"هرچه فروید ناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کردهاست."
فریدا فوردهام، پژوهشگر آثار یونگ
کارل گوستاو یونگ در ۲۶ ژوئیه ۱۸۷۵م. در کسویل سوییس متولد شد. او را در کنار فروید از بنیادگذاران دانش نوین روانشناسی می دانند. او تنها پسر یک کشیش پروتستان انجیلی اصلاحطلب سوییسی بود و در خانواده ای مذهبی بالید.
یونگ در جوانی مجذوب فلسفه شد اما با دریافت بورسیه از دانشگاه بازل در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. او در سال ۱۹۰۰ به عنوان روانپزشک در یک مرکز بیماران روانی در زوریخ مشغول به کار شد و در سال ۱۹۰۵ در سی سالگی هنگامی که به واسطه ارائه آزمون ربط کلمات به شهرت دست یافته بود، در دانشگاه زوریخ مشغول به تدریس شد. در سال ۱۹۰۹ یونگ با زیگموند فروید دیدار کرد. در نخستین ملاقاتشان آنها به مدت سیزده ساعت گفتگو کردند و از آن پس یونگ در زمینه روانکاوی نزد فروید به آموختن مشغول شد. مدتی بعد فروید با توجه به توانایی بالای یونگ در تحلیل مسائل روانشناختی او را وارث بدون معارض خود نامید. اما آن دو بر سر برخی مسائل روانکاوی اختلاف نظر پیداکردند و سرانجام همین اختلاف ها به قطع همکاری میان آنها انجامید.
یونگ پس از جدایی از فروید نظریات خود را در قالب جدیدی با عنوان روانشناسی تحلیلی مطرح نمود.
در میانه سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ که با بحران میانسالی یونگ همراه بود، او از فضای علمی و تدریس در دانشگاه کناره گیری کرد و به واکاوی ضمیر ناخودآگاه خود پرداخت. در این هنگام او غرق در مطالعه اساطیر و کتاب مقدس شد. بازگشت او به انقلابی در روانشناسی منجر شد. او در سال ۱۹۱۹ برای نخستین بار واژه #آرکی_تایپ (صورت مثالی، #کهن_الگو) را به کار برد.
"هرچه فروید ناگفته گذاشته، یونگ تکمیل کردهاست."
فریدا فوردهام، پژوهشگر آثار یونگ
کارل گوستاو یونگ در ۲۶ ژوئیه ۱۸۷۵م. در کسویل سوییس متولد شد. او را در کنار فروید از بنیادگذاران دانش نوین روانشناسی می دانند. او تنها پسر یک کشیش پروتستان انجیلی اصلاحطلب سوییسی بود و در خانواده ای مذهبی بالید.
یونگ در جوانی مجذوب فلسفه شد اما با دریافت بورسیه از دانشگاه بازل در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. او در سال ۱۹۰۰ به عنوان روانپزشک در یک مرکز بیماران روانی در زوریخ مشغول به کار شد و در سال ۱۹۰۵ در سی سالگی هنگامی که به واسطه ارائه آزمون ربط کلمات به شهرت دست یافته بود، در دانشگاه زوریخ مشغول به تدریس شد. در سال ۱۹۰۹ یونگ با زیگموند فروید دیدار کرد. در نخستین ملاقاتشان آنها به مدت سیزده ساعت گفتگو کردند و از آن پس یونگ در زمینه روانکاوی نزد فروید به آموختن مشغول شد. مدتی بعد فروید با توجه به توانایی بالای یونگ در تحلیل مسائل روانشناختی او را وارث بدون معارض خود نامید. اما آن دو بر سر برخی مسائل روانکاوی اختلاف نظر پیداکردند و سرانجام همین اختلاف ها به قطع همکاری میان آنها انجامید.
یونگ پس از جدایی از فروید نظریات خود را در قالب جدیدی با عنوان روانشناسی تحلیلی مطرح نمود.
در میانه سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۹ که با بحران میانسالی یونگ همراه بود، او از فضای علمی و تدریس در دانشگاه کناره گیری کرد و به واکاوی ضمیر ناخودآگاه خود پرداخت. در این هنگام او غرق در مطالعه اساطیر و کتاب مقدس شد. بازگشت او به انقلابی در روانشناسی منجر شد. او در سال ۱۹۱۹ برای نخستین بار واژه #آرکی_تایپ (صورت مثالی، #کهن_الگو) را به کار برد.
Telegram
#کهن_الگو
#دیمیتر
در شب قبل از اجرای قوی سیاه، مادر نینا دستهای نینا را با جوراب می پوشاند و تا صبح در اتاق او می ماند. دستگیره اتاق را نیز در می آورد و به کارگردان نینا هم خبر می دهد که نینا نمی تواند برود.
برای درک دیمیتر منفی و یا به عبارت دیگر آنچه یونگ مادر بلعنده می نامد که نه تنها حامی و پرورنده نیست، بلکه سرکوبگر و نابود کننده است، باید به سه نماد دست، دستکش (در اینجا جوراب) و در توجه کرد.
مادر نینا در تمام طول فیلم با وجود اینکه از خود مادری فداکار ارائه می دهد اما با وجه منفی مادرانه خود که نمی خواهد فرزندش استقلال پیدا کند، همسو شده است.
چنین مادرانی هویت و معنای بودن خود را در فرزند خود تعریف می کنند و همواره در معرض ابتلا به افسردگی آشیانه خالی هستند.
مادر نینا دستهای او را با جوراب می پوشاند تا نینا که عادت به خاراندن پوست خود دارد، به ویژه در هنگام اضطراب، به خود آسیب نزند.
از منظر روانشناختی برخی لباسها مانند لباس های یکسره نوزادان که اصطلاحا سرهمی نامیده می شوند و یا دستکش های بدون انگشت، نشان دهنده وابستگی و باقی ماندن در مرحله کودکی هستند.
دست از اساسی ترین وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات است. از طریق دست است که می آفریند و قادر است چیزی را حمل کند و به یک معنا، وجود دست با پنج انگشت تکامل انسان را نشان می دهد. همچنین دست به معنای قدرت، مهارت و توانایی و استعداد نیز هست. مادر نینا این عضو را که نمادی برای تکامل است و نشان دهنده قدرت و توانمندی های اوست، می بندد. جالب آنکه برای این کار دستکش های معمولی و دارای پنج جای انگشت را انتخاب نمی کند. از جوراب که شبیه دستکش نوزادان است استفاده می کند و نشان می دهد که علیرغم توجیهی که می کند در عمق وجودش از بزرگ شدن نینا واهمه دارد و می خواهد او را دختر کوچولوی شیرین خود نگاه دارد.
در، نماد گذر است. تشرف به معنای ورود به یک ساحت جدید از طریقِ در، نمادین می شود. مادر نینا در را می بندند و دستگیره را در می آورد. گذشتن نینا از آن در و حضور در صحنه و ایفای نقش قوی سیاه همه برای او ورود به ساحت جدید و استقلال از مادر است، که مادر نینا به این شکل آنچه را که در ناخودآگاهش می گذرد و حاکی از سایه های آرکی تایپ مادر است، نشان می دهد.
قوی سیاه
فیلمی روانشناسانه
به کارگردانی دارن آرنوفسکی
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
#دیمیتر
در شب قبل از اجرای قوی سیاه، مادر نینا دستهای نینا را با جوراب می پوشاند و تا صبح در اتاق او می ماند. دستگیره اتاق را نیز در می آورد و به کارگردان نینا هم خبر می دهد که نینا نمی تواند برود.
برای درک دیمیتر منفی و یا به عبارت دیگر آنچه یونگ مادر بلعنده می نامد که نه تنها حامی و پرورنده نیست، بلکه سرکوبگر و نابود کننده است، باید به سه نماد دست، دستکش (در اینجا جوراب) و در توجه کرد.
مادر نینا در تمام طول فیلم با وجود اینکه از خود مادری فداکار ارائه می دهد اما با وجه منفی مادرانه خود که نمی خواهد فرزندش استقلال پیدا کند، همسو شده است.
چنین مادرانی هویت و معنای بودن خود را در فرزند خود تعریف می کنند و همواره در معرض ابتلا به افسردگی آشیانه خالی هستند.
مادر نینا دستهای او را با جوراب می پوشاند تا نینا که عادت به خاراندن پوست خود دارد، به ویژه در هنگام اضطراب، به خود آسیب نزند.
از منظر روانشناختی برخی لباسها مانند لباس های یکسره نوزادان که اصطلاحا سرهمی نامیده می شوند و یا دستکش های بدون انگشت، نشان دهنده وابستگی و باقی ماندن در مرحله کودکی هستند.
دست از اساسی ترین وجوه تمایز انسان با سایر حیوانات است. از طریق دست است که می آفریند و قادر است چیزی را حمل کند و به یک معنا، وجود دست با پنج انگشت تکامل انسان را نشان می دهد. همچنین دست به معنای قدرت، مهارت و توانایی و استعداد نیز هست. مادر نینا این عضو را که نمادی برای تکامل است و نشان دهنده قدرت و توانمندی های اوست، می بندد. جالب آنکه برای این کار دستکش های معمولی و دارای پنج جای انگشت را انتخاب نمی کند. از جوراب که شبیه دستکش نوزادان است استفاده می کند و نشان می دهد که علیرغم توجیهی که می کند در عمق وجودش از بزرگ شدن نینا واهمه دارد و می خواهد او را دختر کوچولوی شیرین خود نگاه دارد.
در، نماد گذر است. تشرف به معنای ورود به یک ساحت جدید از طریقِ در، نمادین می شود. مادر نینا در را می بندند و دستگیره را در می آورد. گذشتن نینا از آن در و حضور در صحنه و ایفای نقش قوی سیاه همه برای او ورود به ساحت جدید و استقلال از مادر است، که مادر نینا به این شکل آنچه را که در ناخودآگاهش می گذرد و حاکی از سایه های آرکی تایپ مادر است، نشان می دهد.
قوی سیاه
فیلمی روانشناسانه
به کارگردانی دارن آرنوفسکی
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
کهن الگوها یا صورت های مثالی، پیش آمادگی هایی در روان ما هستند. چنانچه ژن ها صفاتی را از نیاکانمان به ما انتقال می دهند، کهن الگوها نیز دانش نیاکانی ما را به ما منتقل می کنند.
به باور کارل گوستاو #یونگ، هنگامی که انسان به دنیا می آید، لوحی سفید نیست و ذهنی خالی ندارد. بلکه از گذشته های بسیار بسیار دور، از هزاران هزار سال پیش تجربه های مکرر نیاکان ما از زندگی و پدیدههای آن، به ما به ارث رسیده است و ما به محض تولد تصویری از جهان را در روان خود حمل می کنیم. در واقع به همین تجربه ها کهن الگو، صورتهای مثالی یا سرنمون گفته می شود. کهن الگوها بخش مهمی از محتویات ناخودآگاهی ما هستند که به رفتار و واکنش های ما شکل می دهند. کارولین میس درباره اهمیت کهن الگوها می گوید: "کهن الگوها نقش فعالی در زندگی ما دارند و می توانند محافظ و نگهبان ما باشند. آنها می توانند وقتی در خطر سقوط به رفتارهای ویرانگر هستیم بیدارمان کنند و به یاری ما بشتابند."
برای نمونه کهن الگوی #آنیما و #آنیموس به مردان و زنان اجازه می دهد که جنس مخالفشان را درک کنند. الگوی دیرینه از مادر در ذهن یک نوزاد، او را قادر می سازد تا از همان بدو تولد میان مادر خود و زنان دیگر تفاوت بگذارد. کهن الگوی اوروبوروس (ماری که دمش را می بلعد و با بدنش شکل دایره می سازد) انسان را قادر می سازد تا رشد و نوزایش روانی را تجربه کند. یعنی نیرویی در روان بشر است که او را به تعالی روانی وادار می سازد.
اگر انسان فاقد چیزی به نام کهن الگو (الگوها و مدل های ذهنی، که در طول سالها در ذهن همه ما رسوب کرده اند) بود، ناچار می شد در طول زندگی کوتاهش به طور مستقل، دوباره همه چیز را تجربه کند و فرا بگیرد. بنابراین کهن الگوها شناختی کلی از پدیده ها در اختیار ما می گذارند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
کهن الگوها یا صورت های مثالی، پیش آمادگی هایی در روان ما هستند. چنانچه ژن ها صفاتی را از نیاکانمان به ما انتقال می دهند، کهن الگوها نیز دانش نیاکانی ما را به ما منتقل می کنند.
به باور کارل گوستاو #یونگ، هنگامی که انسان به دنیا می آید، لوحی سفید نیست و ذهنی خالی ندارد. بلکه از گذشته های بسیار بسیار دور، از هزاران هزار سال پیش تجربه های مکرر نیاکان ما از زندگی و پدیدههای آن، به ما به ارث رسیده است و ما به محض تولد تصویری از جهان را در روان خود حمل می کنیم. در واقع به همین تجربه ها کهن الگو، صورتهای مثالی یا سرنمون گفته می شود. کهن الگوها بخش مهمی از محتویات ناخودآگاهی ما هستند که به رفتار و واکنش های ما شکل می دهند. کارولین میس درباره اهمیت کهن الگوها می گوید: "کهن الگوها نقش فعالی در زندگی ما دارند و می توانند محافظ و نگهبان ما باشند. آنها می توانند وقتی در خطر سقوط به رفتارهای ویرانگر هستیم بیدارمان کنند و به یاری ما بشتابند."
برای نمونه کهن الگوی #آنیما و #آنیموس به مردان و زنان اجازه می دهد که جنس مخالفشان را درک کنند. الگوی دیرینه از مادر در ذهن یک نوزاد، او را قادر می سازد تا از همان بدو تولد میان مادر خود و زنان دیگر تفاوت بگذارد. کهن الگوی اوروبوروس (ماری که دمش را می بلعد و با بدنش شکل دایره می سازد) انسان را قادر می سازد تا رشد و نوزایش روانی را تجربه کند. یعنی نیرویی در روان بشر است که او را به تعالی روانی وادار می سازد.
اگر انسان فاقد چیزی به نام کهن الگو (الگوها و مدل های ذهنی، که در طول سالها در ذهن همه ما رسوب کرده اند) بود، ناچار می شد در طول زندگی کوتاهش به طور مستقل، دوباره همه چیز را تجربه کند و فرا بگیرد. بنابراین کهن الگوها شناختی کلی از پدیده ها در اختیار ما می گذارند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
#کهن_الگو
#دیمیتر #پرسفون
قوی سیاه در سال ۲۰۱۰ به کارگردانی دارن آرونوفسکی و بازی ناتالی پورتمن در نقش یک بالرین به نام نینا سیرز به اکران درآمد. نینای ۲۸ ساله با مادرش زندگی می کند و در صدد است تا نقش اول یک نمایش به نام دریاچه قو اثر چایکوفسکی را به دست آورد. داستان این فیلم روایت تحول زنان برای این همان شدن با همه جنبه های زنانگی و شکفتن جنبه های مغفول روان زنانه است. آنچه نینا برای به دست آوردن نقش قوی سیاه تجربه می کند فرایند دردناک بلوغ است.
#یونگ می گوید هیچ آگاه شدنی بدون درد نیست و نینا قرار است با آماده شدن برای نقش قوی سیاه به خودش، آگاهی یابد.
شخصیت نینا و مادرش (با بازی باربارا هرشی) به لحاظ کهن الگویی قابل تحلیل است و این دو الگوی دیمیتر-پرسفونه، مادر قوی و کنترل گر و دختر خوب و مطیع را تکرار می کنند. مادر نینا که او هم یک بالرین بوده است و مجبور شده به خاطر خانواده از علاقه خودش بگذرد، زنی است که می خواهد از طریق دخترش بخش نزیسته خودش را زندگی کند. او مبتلا به سایه های کهن الگوی دیمیتر است و به یک مادر کنترل گر تبدیل شده و چنانچه در فیلم مشهود است مدیریت زندگی و برنامه های او را به دست گرفته و با وجودی که نینا ۲۸ سال دارد هنوز با او همچون دختر کوچولوی شکننده ای رفتار می کند. نینا نیز کاملاً با پرسفونه معصوم و البته افسرده هماهنگ است. ولی برای اینکه بتواند نقش قوی سیاه یا زن اغواگر را ایفا کند به ناچار باید تمایلات آفرودیتی و شور زنانگی و همه جنبه های سرکوب شده وجودش را هشیار سازد.
پرسفونه از سایر کهن الگوهای زنانه محوتر است. انفعال، انعطاف، پذیرا و مطیع بودن از بارزترین ویژگی های این کهن الگوست. یک زن پرسفونه ای می تواند بسیار بی انگیزه باشد و همواره برای تغییر و تحول نیازمند شخص دیگری است. چنانچه در این فیلم توماس معلم و کارگردان نمایش (ونسان کسل) نینا را برای تجربه ای متفاوت از خود آماده کرد.
در قوی سیاه نینا با همین جنبه های کهن الگوی پرسفونه هماهنگ است. در فیلم می بینیم که بالرین شدن آرزوی تحقق نیافته مادر اوست. مادر نینا، زنی بسیار دلواپس است. اضطراب روان رنجورانه ای که به دختر خود نیز منتقل کرده است. او از دختر خود مانند عروسکی شکننده مراقبت می کند و بر تمام رفتارهای او نظارت دارد. تسلیم پذیری و احتیاط را در او تشویق می کند و از او می خواهد تا همچون یک قوی سفید و پاک باقی بماند و نینا را تشویق می کند تا طبیعی ترین احساسات و غرایز خود را سرکوب کند.
اگر فیلم را دیده باشید و دکور و نمای اتاق نینا با رنگ صورتی و عروسکهایش که همه جا قرار دارد، در خاطرتان مانده باشد، تایید می کنید که این سبک زندگی برای زنی ۲۸ ساله چقدر کودکانه است. زنان دیمیتری هنگامی که به سایه های کهن الگوی خود مبتلا می شوند، در نقش حامی منفی فرو رفته و از استقلال و بی نیازی فرزندان خود هراسان می شوند. اتاق صورتی رنگ نینا ناظر بر همین حالت بیمارگونه زنی است که از فرزند خود کسب هویت می کند و بزرگ شدن و خودکفایی او را با فروپاشی خود برابر می داند.
مشکل نینا زمانی آغاز می شود که معلم باله اش اعلام می کند در نمایش دریاچه قو می خواهد هر دو نقش قوی سیاه و سفید را به یک نفر بسپارد. نینا که برای نقش قوی سفید و نشان دادن معصومیت او بسیار مناسب است، برای ایفای نقش قوی سیاه بیش از حد معصوم است و اگر نتواند به نحوی که مدیر شرکت را راضی کند از پس ایفای نقش قوی سیاه برآید، شانس به دست آوردن نقش را از دست می دهد. نینا برای به دست آوردن این نقش است که مجبور می شود با دو رقیب مواجه شود. در بیرون او باید با با لی لی (میلا کونیس) که اغوا و جذبه قوی سیاه را دارد برای نقش قوی سیاه بجنگد. اما رقیب نیرومندتر او شخصیت سرکوب شده و تمایلات انکارشده ای است که در لایه زیرین روانش از یاد رفته است. نینا برای مواجه شدن با این رقیب توانمند که سالها در تاریکترین جای وجودش زیسته است باید بتواند از سد مادرش بگذرد. در بسیاری از اسطوره های جهان و نیز قصه ها و داستان های کهن (مانند افسانه جام، جوذر مصری در هزار و یک شب و رستم در خوان سوم) بن مایه ای تکرار شونده وجود دارد که قهرمان داستان باید بتواند از مادرش یا چیزی که او را نمادین می کند، بگذرد و به استقلال برسد. نینا اینک به بزرگترین چالش زندگی خود رسیده است. او یا باید در اتاق صورتی رنگش زندگی کند و شبها مادرش دستکش سفیدی به دست او کند و جعبه موسیقی اش را برایش کوک کند و یا اینکه باید بتواند در مقام زنی بالغ و انسانی بزرگسال، خودش زندگی خودش را مدیریت کند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
ادامه👇👇👇
#دیمیتر #پرسفون
قوی سیاه در سال ۲۰۱۰ به کارگردانی دارن آرونوفسکی و بازی ناتالی پورتمن در نقش یک بالرین به نام نینا سیرز به اکران درآمد. نینای ۲۸ ساله با مادرش زندگی می کند و در صدد است تا نقش اول یک نمایش به نام دریاچه قو اثر چایکوفسکی را به دست آورد. داستان این فیلم روایت تحول زنان برای این همان شدن با همه جنبه های زنانگی و شکفتن جنبه های مغفول روان زنانه است. آنچه نینا برای به دست آوردن نقش قوی سیاه تجربه می کند فرایند دردناک بلوغ است.
#یونگ می گوید هیچ آگاه شدنی بدون درد نیست و نینا قرار است با آماده شدن برای نقش قوی سیاه به خودش، آگاهی یابد.
شخصیت نینا و مادرش (با بازی باربارا هرشی) به لحاظ کهن الگویی قابل تحلیل است و این دو الگوی دیمیتر-پرسفونه، مادر قوی و کنترل گر و دختر خوب و مطیع را تکرار می کنند. مادر نینا که او هم یک بالرین بوده است و مجبور شده به خاطر خانواده از علاقه خودش بگذرد، زنی است که می خواهد از طریق دخترش بخش نزیسته خودش را زندگی کند. او مبتلا به سایه های کهن الگوی دیمیتر است و به یک مادر کنترل گر تبدیل شده و چنانچه در فیلم مشهود است مدیریت زندگی و برنامه های او را به دست گرفته و با وجودی که نینا ۲۸ سال دارد هنوز با او همچون دختر کوچولوی شکننده ای رفتار می کند. نینا نیز کاملاً با پرسفونه معصوم و البته افسرده هماهنگ است. ولی برای اینکه بتواند نقش قوی سیاه یا زن اغواگر را ایفا کند به ناچار باید تمایلات آفرودیتی و شور زنانگی و همه جنبه های سرکوب شده وجودش را هشیار سازد.
پرسفونه از سایر کهن الگوهای زنانه محوتر است. انفعال، انعطاف، پذیرا و مطیع بودن از بارزترین ویژگی های این کهن الگوست. یک زن پرسفونه ای می تواند بسیار بی انگیزه باشد و همواره برای تغییر و تحول نیازمند شخص دیگری است. چنانچه در این فیلم توماس معلم و کارگردان نمایش (ونسان کسل) نینا را برای تجربه ای متفاوت از خود آماده کرد.
در قوی سیاه نینا با همین جنبه های کهن الگوی پرسفونه هماهنگ است. در فیلم می بینیم که بالرین شدن آرزوی تحقق نیافته مادر اوست. مادر نینا، زنی بسیار دلواپس است. اضطراب روان رنجورانه ای که به دختر خود نیز منتقل کرده است. او از دختر خود مانند عروسکی شکننده مراقبت می کند و بر تمام رفتارهای او نظارت دارد. تسلیم پذیری و احتیاط را در او تشویق می کند و از او می خواهد تا همچون یک قوی سفید و پاک باقی بماند و نینا را تشویق می کند تا طبیعی ترین احساسات و غرایز خود را سرکوب کند.
اگر فیلم را دیده باشید و دکور و نمای اتاق نینا با رنگ صورتی و عروسکهایش که همه جا قرار دارد، در خاطرتان مانده باشد، تایید می کنید که این سبک زندگی برای زنی ۲۸ ساله چقدر کودکانه است. زنان دیمیتری هنگامی که به سایه های کهن الگوی خود مبتلا می شوند، در نقش حامی منفی فرو رفته و از استقلال و بی نیازی فرزندان خود هراسان می شوند. اتاق صورتی رنگ نینا ناظر بر همین حالت بیمارگونه زنی است که از فرزند خود کسب هویت می کند و بزرگ شدن و خودکفایی او را با فروپاشی خود برابر می داند.
مشکل نینا زمانی آغاز می شود که معلم باله اش اعلام می کند در نمایش دریاچه قو می خواهد هر دو نقش قوی سیاه و سفید را به یک نفر بسپارد. نینا که برای نقش قوی سفید و نشان دادن معصومیت او بسیار مناسب است، برای ایفای نقش قوی سیاه بیش از حد معصوم است و اگر نتواند به نحوی که مدیر شرکت را راضی کند از پس ایفای نقش قوی سیاه برآید، شانس به دست آوردن نقش را از دست می دهد. نینا برای به دست آوردن این نقش است که مجبور می شود با دو رقیب مواجه شود. در بیرون او باید با با لی لی (میلا کونیس) که اغوا و جذبه قوی سیاه را دارد برای نقش قوی سیاه بجنگد. اما رقیب نیرومندتر او شخصیت سرکوب شده و تمایلات انکارشده ای است که در لایه زیرین روانش از یاد رفته است. نینا برای مواجه شدن با این رقیب توانمند که سالها در تاریکترین جای وجودش زیسته است باید بتواند از سد مادرش بگذرد. در بسیاری از اسطوره های جهان و نیز قصه ها و داستان های کهن (مانند افسانه جام، جوذر مصری در هزار و یک شب و رستم در خوان سوم) بن مایه ای تکرار شونده وجود دارد که قهرمان داستان باید بتواند از مادرش یا چیزی که او را نمادین می کند، بگذرد و به استقلال برسد. نینا اینک به بزرگترین چالش زندگی خود رسیده است. او یا باید در اتاق صورتی رنگش زندگی کند و شبها مادرش دستکش سفیدی به دست او کند و جعبه موسیقی اش را برایش کوک کند و یا اینکه باید بتواند در مقام زنی بالغ و انسانی بزرگسال، خودش زندگی خودش را مدیریت کند.
═══༻༺═══
خــود شــنــاســے بــه روش پــرفــســور
#یــونــگ
@qodrattaqeer
ادامه👇👇👇