در چند پست می خواهیم بپردازیم به رشته #روان_شناسی که آرزوی خیلی از ما انسانی هاست! 😊
از زبان یک روان شناس برجسته
دکتر بهزاد چاوشی
"دکترای تخصصی روان درمانی و روان شناس بالینی"
تو رشته ما کار یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن یه جورایی مثل چالش کای هوگیو یا همون قاعده راهبه های ژاپنیه(بهتون توصیه میکنم راجب این چالش که درباره سرسختی ذهنی و تعهد است بخونید.)
تقریباً تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیرید جز یه مشت تئوری تاریخ گذشته و یه سری استاد که به ندرت آدم حسابی میشه توشون پیدا کرد. بگذریم، وقتی میرفتم مرکز مشاوره دانشگاه تا دانشجو های مراجعه کننده به اون مرکز رو ببینم تقریباً هیچی بلد نبودم و یه مشت حرف مفت تحویل بندگان خدا میدادم. یه دوربین هندی کم سونی داشتم، برای اینکه بتونم کیفیت کار و قدرت تشخیص ام رو بالا ببرم تصمیم گرفتم از مراجعانم با اجازه کتبی فیلم بگیرم. بعد از جلسه تازه کار من شروع میشد، بارها و بارها فیلم ها رو بازبینی می کردم، ده بار بیست بار و حتی سی بار می شد فیلم هارو بالا پایین می کردم تا بفهمم گره کار طرف کجاست! خیلی وقت ها هم هیچی به هیچی! کلاً فرآیند ناکام کننده ای بود برام...
یهو یه فکر جدید زد به سرم، چرا فیلم جلساتم رو همکلاسی و استادام و مابقی همکارام نبینن؟! چرا نظر اونا رو کنار خودم نداشته باشم؟ اومدم تو دانشگاه همه رو تو جلسه ژورنال کلاب جمع کردم و فیلمام رو پخش کردم، ولی شاید باورتون نشه به جز چند تا کامنت خوب، همگی به جای نقد علمی، حرفشون این بود که چرا صندلی ات نزدیک مراجعه کننده خانومه😕حالا بیا بهشون بگو که آقا جان مجبورم صندلیم 10 سانتی متر نزدیک مراجع باشه تا تو فیلم هر دومون باشیم. خلاصه، در نهایت تصمیم گرفتم ازاستادای خارجی استفاده کنم، با بد بختی فیلمام رو زیر نویس خارجی می کردم و واسه این و اون می فرستادم تا یکی پیدا بشه جواب پرسشام رو بده. دریغ از یک پاسخ! پس هیچ چاره ای واسم نمی موند تا خودم برم جلو...
مدام رفتم این ورکشاپ(کارگاه) اون ورکشاپ ولی تا یه جایی برام خوب بود ولی از یه جا دیگه مطالب تکراری و سطحی به نظرم میومدن. همه این ها رو شما در برهه ای در نظر بگیرید هم دانشجو ام، هم باید کار کنم، هم ازدواج کردم، اوضاع و احوال خونه و خانواده رو به راه نیست تا اینکه یه روز صبح از خواب پا میشم و به گوشی مهشید(همسرم) از دانشگاه من زنگ میزنن که آقای چاوشی من فلانی هستم از معاونت آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی! در جلسه امروز کمیسیون آموزشی دانشگاه، تصمیم به اخراج شما گرفته شده چراکه از ددالین(موعد مقرر) تصویب پروپوزال دکتراتون یه سالی گذشته! من پوکیدم! پاهام شل شده بود و نفسم از شنیدن این خبر بالا نمیومد. بماند که چه قدر دوندگی کردم تا بالاخره بهم فرصت مجدد دادن و من سال 94 دکترام رو طی یه مدت هفت ساله دفاع کردم و فارغالتحصیل شدم. سال 81 وارد دانشگاه شدم و سال 94 اومدم بیرون!
#هنر_مبارزه و #جنگیدن برای #زندگی
@psychology_moshaveran
از زبان یک روان شناس برجسته
دکتر بهزاد چاوشی
"دکترای تخصصی روان درمانی و روان شناس بالینی"
تو رشته ما کار یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن یه جورایی مثل چالش کای هوگیو یا همون قاعده راهبه های ژاپنیه(بهتون توصیه میکنم راجب این چالش که درباره سرسختی ذهنی و تعهد است بخونید.)
تقریباً تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیرید جز یه مشت تئوری تاریخ گذشته و یه سری استاد که به ندرت آدم حسابی میشه توشون پیدا کرد. بگذریم، وقتی میرفتم مرکز مشاوره دانشگاه تا دانشجو های مراجعه کننده به اون مرکز رو ببینم تقریباً هیچی بلد نبودم و یه مشت حرف مفت تحویل بندگان خدا میدادم. یه دوربین هندی کم سونی داشتم، برای اینکه بتونم کیفیت کار و قدرت تشخیص ام رو بالا ببرم تصمیم گرفتم از مراجعانم با اجازه کتبی فیلم بگیرم. بعد از جلسه تازه کار من شروع میشد، بارها و بارها فیلم ها رو بازبینی می کردم، ده بار بیست بار و حتی سی بار می شد فیلم هارو بالا پایین می کردم تا بفهمم گره کار طرف کجاست! خیلی وقت ها هم هیچی به هیچی! کلاً فرآیند ناکام کننده ای بود برام...
یهو یه فکر جدید زد به سرم، چرا فیلم جلساتم رو همکلاسی و استادام و مابقی همکارام نبینن؟! چرا نظر اونا رو کنار خودم نداشته باشم؟ اومدم تو دانشگاه همه رو تو جلسه ژورنال کلاب جمع کردم و فیلمام رو پخش کردم، ولی شاید باورتون نشه به جز چند تا کامنت خوب، همگی به جای نقد علمی، حرفشون این بود که چرا صندلی ات نزدیک مراجعه کننده خانومه😕حالا بیا بهشون بگو که آقا جان مجبورم صندلیم 10 سانتی متر نزدیک مراجع باشه تا تو فیلم هر دومون باشیم. خلاصه، در نهایت تصمیم گرفتم ازاستادای خارجی استفاده کنم، با بد بختی فیلمام رو زیر نویس خارجی می کردم و واسه این و اون می فرستادم تا یکی پیدا بشه جواب پرسشام رو بده. دریغ از یک پاسخ! پس هیچ چاره ای واسم نمی موند تا خودم برم جلو...
مدام رفتم این ورکشاپ(کارگاه) اون ورکشاپ ولی تا یه جایی برام خوب بود ولی از یه جا دیگه مطالب تکراری و سطحی به نظرم میومدن. همه این ها رو شما در برهه ای در نظر بگیرید هم دانشجو ام، هم باید کار کنم، هم ازدواج کردم، اوضاع و احوال خونه و خانواده رو به راه نیست تا اینکه یه روز صبح از خواب پا میشم و به گوشی مهشید(همسرم) از دانشگاه من زنگ میزنن که آقای چاوشی من فلانی هستم از معاونت آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی! در جلسه امروز کمیسیون آموزشی دانشگاه، تصمیم به اخراج شما گرفته شده چراکه از ددالین(موعد مقرر) تصویب پروپوزال دکتراتون یه سالی گذشته! من پوکیدم! پاهام شل شده بود و نفسم از شنیدن این خبر بالا نمیومد. بماند که چه قدر دوندگی کردم تا بالاخره بهم فرصت مجدد دادن و من سال 94 دکترام رو طی یه مدت هفت ساله دفاع کردم و فارغالتحصیل شدم. سال 81 وارد دانشگاه شدم و سال 94 اومدم بیرون!
#هنر_مبارزه و #جنگیدن برای #زندگی
@psychology_moshaveran
Forwarded from کانال تخصصی روانشناسی متوسطه2
در چند پست می خواهیم بپردازیم به رشته #روان_شناسی که آرزوی خیلی از ما انسانی هاست! 😊
از زبان یک روان شناس برجسته
دکتر بهزاد چاوشی
"دکترای تخصصی روان درمانی و روان شناس بالینی"
تو رشته ما کار یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن یه جورایی مثل چالش کای هوگیو یا همون قاعده راهبه های ژاپنیه(بهتون توصیه میکنم راجب این چالش که درباره سرسختی ذهنی و تعهد است بخونید.)
تقریباً تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیرید جز یه مشت تئوری تاریخ گذشته و یه سری استاد که به ندرت آدم حسابی میشه توشون پیدا کرد. بگذریم، وقتی میرفتم مرکز مشاوره دانشگاه تا دانشجو های مراجعه کننده به اون مرکز رو ببینم تقریباً هیچی بلد نبودم و یه مشت حرف مفت تحویل بندگان خدا میدادم. یه دوربین هندی کم سونی داشتم، برای اینکه بتونم کیفیت کار و قدرت تشخیص ام رو بالا ببرم تصمیم گرفتم از مراجعانم با اجازه کتبی فیلم بگیرم. بعد از جلسه تازه کار من شروع میشد، بارها و بارها فیلم ها رو بازبینی می کردم، ده بار بیست بار و حتی سی بار می شد فیلم هارو بالا پایین می کردم تا بفهمم گره کار طرف کجاست! خیلی وقت ها هم هیچی به هیچی! کلاً فرآیند ناکام کننده ای بود برام...
یهو یه فکر جدید زد به سرم، چرا فیلم جلساتم رو همکلاسی و استادام و مابقی همکارام نبینن؟! چرا نظر اونا رو کنار خودم نداشته باشم؟ اومدم تو دانشگاه همه رو تو جلسه ژورنال کلاب جمع کردم و فیلمام رو پخش کردم، ولی شاید باورتون نشه به جز چند تا کامنت خوب، همگی به جای نقد علمی، حرفشون این بود که چرا صندلی ات نزدیک مراجعه کننده خانومه😕حالا بیا بهشون بگو که آقا جان مجبورم صندلیم 10 سانتی متر نزدیک مراجع باشه تا تو فیلم هر دومون باشیم. خلاصه، در نهایت تصمیم گرفتم ازاستادای خارجی استفاده کنم، با بد بختی فیلمام رو زیر نویس خارجی می کردم و واسه این و اون می فرستادم تا یکی پیدا بشه جواب پرسشام رو بده. دریغ از یک پاسخ! پس هیچ چاره ای واسم نمی موند تا خودم برم جلو...
مدام رفتم این ورکشاپ(کارگاه) اون ورکشاپ ولی تا یه جایی برام خوب بود ولی از یه جا دیگه مطالب تکراری و سطحی به نظرم میومدن. همه این ها رو شما در برهه ای در نظر بگیرید هم دانشجو ام، هم باید کار کنم، هم ازدواج کردم، اوضاع و احوال خونه و خانواده رو به راه نیست تا اینکه یه روز صبح از خواب پا میشم و به گوشی مهشید(همسرم) از دانشگاه من زنگ میزنن که آقای چاوشی من فلانی هستم از معاونت آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی! در جلسه امروز کمیسیون آموزشی دانشگاه، تصمیم به اخراج شما گرفته شده چراکه از ددالین(موعد مقرر) تصویب پروپوزال دکتراتون یه سالی گذشته! من پوکیدم! پاهام شل شده بود و نفسم از شنیدن این خبر بالا نمیومد. بماند که چه قدر دوندگی کردم تا بالاخره بهم فرصت مجدد دادن و من سال 94 دکترام رو طی یه مدت هفت ساله دفاع کردم و فارغالتحصیل شدم. سال 81 وارد دانشگاه شدم و سال 94 اومدم بیرون!
#هنر_مبارزه و #جنگیدن برای #زندگی
@psychology_moshaveran
از زبان یک روان شناس برجسته
دکتر بهزاد چاوشی
"دکترای تخصصی روان درمانی و روان شناس بالینی"
تو رشته ما کار یاد گرفتن و مهارت پیدا کردن یه جورایی مثل چالش کای هوگیو یا همون قاعده راهبه های ژاپنیه(بهتون توصیه میکنم راجب این چالش که درباره سرسختی ذهنی و تعهد است بخونید.)
تقریباً تو دانشگاه چیزی یاد نمی گیرید جز یه مشت تئوری تاریخ گذشته و یه سری استاد که به ندرت آدم حسابی میشه توشون پیدا کرد. بگذریم، وقتی میرفتم مرکز مشاوره دانشگاه تا دانشجو های مراجعه کننده به اون مرکز رو ببینم تقریباً هیچی بلد نبودم و یه مشت حرف مفت تحویل بندگان خدا میدادم. یه دوربین هندی کم سونی داشتم، برای اینکه بتونم کیفیت کار و قدرت تشخیص ام رو بالا ببرم تصمیم گرفتم از مراجعانم با اجازه کتبی فیلم بگیرم. بعد از جلسه تازه کار من شروع میشد، بارها و بارها فیلم ها رو بازبینی می کردم، ده بار بیست بار و حتی سی بار می شد فیلم هارو بالا پایین می کردم تا بفهمم گره کار طرف کجاست! خیلی وقت ها هم هیچی به هیچی! کلاً فرآیند ناکام کننده ای بود برام...
یهو یه فکر جدید زد به سرم، چرا فیلم جلساتم رو همکلاسی و استادام و مابقی همکارام نبینن؟! چرا نظر اونا رو کنار خودم نداشته باشم؟ اومدم تو دانشگاه همه رو تو جلسه ژورنال کلاب جمع کردم و فیلمام رو پخش کردم، ولی شاید باورتون نشه به جز چند تا کامنت خوب، همگی به جای نقد علمی، حرفشون این بود که چرا صندلی ات نزدیک مراجعه کننده خانومه😕حالا بیا بهشون بگو که آقا جان مجبورم صندلیم 10 سانتی متر نزدیک مراجع باشه تا تو فیلم هر دومون باشیم. خلاصه، در نهایت تصمیم گرفتم ازاستادای خارجی استفاده کنم، با بد بختی فیلمام رو زیر نویس خارجی می کردم و واسه این و اون می فرستادم تا یکی پیدا بشه جواب پرسشام رو بده. دریغ از یک پاسخ! پس هیچ چاره ای واسم نمی موند تا خودم برم جلو...
مدام رفتم این ورکشاپ(کارگاه) اون ورکشاپ ولی تا یه جایی برام خوب بود ولی از یه جا دیگه مطالب تکراری و سطحی به نظرم میومدن. همه این ها رو شما در برهه ای در نظر بگیرید هم دانشجو ام، هم باید کار کنم، هم ازدواج کردم، اوضاع و احوال خونه و خانواده رو به راه نیست تا اینکه یه روز صبح از خواب پا میشم و به گوشی مهشید(همسرم) از دانشگاه من زنگ میزنن که آقای چاوشی من فلانی هستم از معاونت آموزشی دانشگاه علوم بهزیستی! در جلسه امروز کمیسیون آموزشی دانشگاه، تصمیم به اخراج شما گرفته شده چراکه از ددالین(موعد مقرر) تصویب پروپوزال دکتراتون یه سالی گذشته! من پوکیدم! پاهام شل شده بود و نفسم از شنیدن این خبر بالا نمیومد. بماند که چه قدر دوندگی کردم تا بالاخره بهم فرصت مجدد دادن و من سال 94 دکترام رو طی یه مدت هفت ساله دفاع کردم و فارغالتحصیل شدم. سال 81 وارد دانشگاه شدم و سال 94 اومدم بیرون!
#هنر_مبارزه و #جنگیدن برای #زندگی
@psychology_moshaveran
🔰 #معرفی_رشته
📖 #رشته_مشاوره
مشاوره ابزاری برای درک و ارتباط با دیگران و کمک به مردم برای #افزایش_شناخت و بهبود خود و جنبه های زندگی خود است.
مشاوران به #انسان و #انسانیت علاقه دارند و کمک به دیگران بخشی از زندگی آنهاست. کمک به #مراجع برای عبور از بحران و داشتن زندگی پرمعناتر می تواند سبب خوشحالی و مسرت #مشاور شود.
مشاوره مترادف با ارائه اطلاعات و نصحیت و تلقین مطالب به مراجع #نیست.🔥
مشاوره تاثیر و نفوذ بر طرز فکر ها، عقاید و قانع سازی و تحکم #نیست.
مشاوره تعیین و انتخاب شغل برای مراجعان نیست و مترادف با مصاحبه صرف #نیست.
❇️ مشاوره هم #علم است و هم #هنر.
مشاور مانند یک #هنرمند وارد دنیای #احساسات و #هیجانات مراجع می شود و در عین حال، #عینیت_علمی و #اصول_حرفه_ای خود را حفظ می کند.
♨️ یک مشاور در درجه اول یک #شنونده است. مشاور با #گوش_دادن به آنچه که مراجع می گوید قادر خواهد بود که به او کمک کند تا بر گم گشتگی و گیجی خود فائق آید، مشکلش را تشخیص دهد، راههای حل آنرا #کشف کند.
🔅 #دیوید_گلدارد در کتاب مفاهیم بنیادی در مشاوره می گوید:
"برای من یادگیری این موضوع که بتوانم مشاور #مؤثری باشم، فرایندی طولانی داشت که در خلالِ آن، از راه #تجربیات_عملی خود، تماس با سرپرست، مشاوران دیگر و مراجعان و دوستانم عقایدی را در مورد مشاوره #کشف کردم و فراگرفتم.
من از #تجربه بیشتر آموخته ام تا از مطالعه. امیدوارم شما نیز برای تجربیات شخصی خود بیش از مطالعتتان ارزش قائل باشید."
در پست های روزهای بعد، با ما همراه باشید...
@psychology_moshaveran
📖 #رشته_مشاوره
مشاوره ابزاری برای درک و ارتباط با دیگران و کمک به مردم برای #افزایش_شناخت و بهبود خود و جنبه های زندگی خود است.
مشاوران به #انسان و #انسانیت علاقه دارند و کمک به دیگران بخشی از زندگی آنهاست. کمک به #مراجع برای عبور از بحران و داشتن زندگی پرمعناتر می تواند سبب خوشحالی و مسرت #مشاور شود.
مشاوره مترادف با ارائه اطلاعات و نصحیت و تلقین مطالب به مراجع #نیست.🔥
مشاوره تاثیر و نفوذ بر طرز فکر ها، عقاید و قانع سازی و تحکم #نیست.
مشاوره تعیین و انتخاب شغل برای مراجعان نیست و مترادف با مصاحبه صرف #نیست.
❇️ مشاوره هم #علم است و هم #هنر.
مشاور مانند یک #هنرمند وارد دنیای #احساسات و #هیجانات مراجع می شود و در عین حال، #عینیت_علمی و #اصول_حرفه_ای خود را حفظ می کند.
♨️ یک مشاور در درجه اول یک #شنونده است. مشاور با #گوش_دادن به آنچه که مراجع می گوید قادر خواهد بود که به او کمک کند تا بر گم گشتگی و گیجی خود فائق آید، مشکلش را تشخیص دهد، راههای حل آنرا #کشف کند.
🔅 #دیوید_گلدارد در کتاب مفاهیم بنیادی در مشاوره می گوید:
"برای من یادگیری این موضوع که بتوانم مشاور #مؤثری باشم، فرایندی طولانی داشت که در خلالِ آن، از راه #تجربیات_عملی خود، تماس با سرپرست، مشاوران دیگر و مراجعان و دوستانم عقایدی را در مورد مشاوره #کشف کردم و فراگرفتم.
من از #تجربه بیشتر آموخته ام تا از مطالعه. امیدوارم شما نیز برای تجربیات شخصی خود بیش از مطالعتتان ارزش قائل باشید."
در پست های روزهای بعد، با ما همراه باشید...
@psychology_moshaveran
کانال تخصصی روانشناسی متوسطه2
🔰 #معرفی_رشته 📖 #رشته_مشاوره مشاوره ابزاری برای درک و ارتباط با دیگران و کمک به مردم برای #افزایش_شناخت و بهبود خود و جنبه های زندگی خود است. مشاوران به #انسان و #انسانیت علاقه دارند و کمک به دیگران بخشی از زندگی آنهاست. کمک به #مراجع برای عبور از بحران…
#معرفی_رشته
#رشته_مشاوره
🐦 ما در فرهنگمان از زمان کودکی یاد گرفته ایم که مردم را از راه تشویق به گریز از احساساتشان، آرام کنیم. ما یادگرفته ایم که بگوییم: "گریه نکن، همه چیز درست خواهد شد" در حالی که به احتمال زیاد هیچ چیز درست نخواهد شد و شخص واقعاً نیازمند است گریه کند تا از درد هیجانش خلاص شود.
اگر شما قصد دارید مشاوری اثر بخش باشید باید تمامی آنچه در کودکی یادگرفته اید از یاد ببرید.
گفتیم مشاوره هم #علم است هم #هنر.
💎 هنر مشاوره: فرآیندی انعطاف پذیر و خلاق که روش و رویکرد خود را با نیازهای منحصر به فرد مراجع مطابقت می دهد.
💎 علم مشاوره: بعد عینی مشاوره و سبب تمایز مشاوران حرفه ای از امدادگران غیر حرفه ای می شود.
علم مشاوره یک علم #لب_مرزی است. به این علم، همه نظر دارند.
احترام هر علمی، به عهده #نگهبانانش است.
♨️ خصوصیات مهم مشاور:
از لحاظ شخصیتی مشاوران باید دارای ثبات و انسجام و یکپارچگی شخصیت باشند. افرادی پخته، دلسوز و مهربان، خیرخواه، با اخلاص و وفادار، هدف مند و با رسالت هستند.
⭕️ ویژگی های دیگری چون:
هنرمند بودن
ثبات هیجانی
خود شکوفایی
صداقت
همخوانی و...
در اینجا تمایز بین #ساده و #آسان مطرح می شود.
بعضی چیزها گفتنش ساده است، اما انجامش اصلا آسون نیست.
📖 #دیوید_گلدارد در کتاب #مفاهیم_بنیادی_در_مشاوره، می گوید:
"یکی از دانشجویان که مراحل اولیه را می گذراند به سخنران گفت: "چطور است مشاوره را از راه یک نمایش به ما نشان دهید! شما همیشه این مهارت های خرد (Counseling skills) را به ما آموخته اید اما هرگز به طور واقعی در مقابل ما ننشسته اید تا چگونه مشاوره کردن را نشان دهید". سخنران پذیرفت و نشست به عنوان یک مشاور به یک دانشجوی جوان کمک کرد تا یک موضوع ناگوار و مشکل را حل کند. پس از آنکه جلسه تمام شد، دانشجویی که سوال کرده بود بسیار خوشحال و راضی به نظر می رسید. او به سخنران گفت: می دانید واقعاً باورم نمی شود. به نظر می رسید که شما خودتان بودید و مراجع و شما مثل دو دوست با یکدیگر صحبت می کردید.
در یک رابطه مشاوره ای مشاور می باید بهطور کلی روی نیازهای مراجعان تمرکز کند به جای اینکه به نیاز های شخصی خودش توجه داشته باشد.
حتما باز هم خواهم گفت...
این پست با کمک کتاب مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره نوشته شده است.
👤 زینب سلیمی
@psychology_moshaveran
#رشته_مشاوره
🐦 ما در فرهنگمان از زمان کودکی یاد گرفته ایم که مردم را از راه تشویق به گریز از احساساتشان، آرام کنیم. ما یادگرفته ایم که بگوییم: "گریه نکن، همه چیز درست خواهد شد" در حالی که به احتمال زیاد هیچ چیز درست نخواهد شد و شخص واقعاً نیازمند است گریه کند تا از درد هیجانش خلاص شود.
اگر شما قصد دارید مشاوری اثر بخش باشید باید تمامی آنچه در کودکی یادگرفته اید از یاد ببرید.
گفتیم مشاوره هم #علم است هم #هنر.
💎 هنر مشاوره: فرآیندی انعطاف پذیر و خلاق که روش و رویکرد خود را با نیازهای منحصر به فرد مراجع مطابقت می دهد.
💎 علم مشاوره: بعد عینی مشاوره و سبب تمایز مشاوران حرفه ای از امدادگران غیر حرفه ای می شود.
علم مشاوره یک علم #لب_مرزی است. به این علم، همه نظر دارند.
احترام هر علمی، به عهده #نگهبانانش است.
♨️ خصوصیات مهم مشاور:
از لحاظ شخصیتی مشاوران باید دارای ثبات و انسجام و یکپارچگی شخصیت باشند. افرادی پخته، دلسوز و مهربان، خیرخواه، با اخلاص و وفادار، هدف مند و با رسالت هستند.
⭕️ ویژگی های دیگری چون:
هنرمند بودن
ثبات هیجانی
خود شکوفایی
صداقت
همخوانی و...
در اینجا تمایز بین #ساده و #آسان مطرح می شود.
بعضی چیزها گفتنش ساده است، اما انجامش اصلا آسون نیست.
📖 #دیوید_گلدارد در کتاب #مفاهیم_بنیادی_در_مشاوره، می گوید:
"یکی از دانشجویان که مراحل اولیه را می گذراند به سخنران گفت: "چطور است مشاوره را از راه یک نمایش به ما نشان دهید! شما همیشه این مهارت های خرد (Counseling skills) را به ما آموخته اید اما هرگز به طور واقعی در مقابل ما ننشسته اید تا چگونه مشاوره کردن را نشان دهید". سخنران پذیرفت و نشست به عنوان یک مشاور به یک دانشجوی جوان کمک کرد تا یک موضوع ناگوار و مشکل را حل کند. پس از آنکه جلسه تمام شد، دانشجویی که سوال کرده بود بسیار خوشحال و راضی به نظر می رسید. او به سخنران گفت: می دانید واقعاً باورم نمی شود. به نظر می رسید که شما خودتان بودید و مراجع و شما مثل دو دوست با یکدیگر صحبت می کردید.
در یک رابطه مشاوره ای مشاور می باید بهطور کلی روی نیازهای مراجعان تمرکز کند به جای اینکه به نیاز های شخصی خودش توجه داشته باشد.
حتما باز هم خواهم گفت...
این پست با کمک کتاب مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره نوشته شده است.
👤 زینب سلیمی
@psychology_moshaveran