✍️ مجله ادبی پیاده رو
1.27K subscribers
1.08K photos
45 videos
8 files
1.67K links
سردبیر
@bankiman
شعر آزاد
@mohammad_ashour
شعر کلاسیک
@Shahrammirzaii
داستان
@Ahmad_derakhshan
نقد و اندیشه
@Sharifnia1981
ادبیات جهان
@Azitaghahreman
ادبیات ترکیه آذربایجان
@Alirezashabani33
ادبیات فرانسه

ادبیات عرب
@Atash58
کردستان
@BABAKSAHRA
Download Telegram
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔸معرفی کتاب " و خدا هم عروسک را دوست داشت "
▫️نوشته ی #مهلا_منصوری
🔹ترجمه به ایستانبولی : #محمد_امین_سیفی

اگر ترجمه از زبانی دیگر به زبان کاربردیِ هر یک از جوامع فقط تا حدودی حساس و دشوار باشد، ترجمه از زبان کاربردی به زبانی دیگر بسیار حساس‌تر و دشوارتر خواهد بود، برای مثال من می‌خواهم امروزه متنی را از زبان ایستانبولی به فارسی برگردانم، این کار اگر تا حدودی دشوار و حساس باشد، عکس آن یعنی ترجمه از زبان فارسی به ایستانبولی بسیار حساس‌تر و دشوارتر خواهد بود، چرا که زبان پر از کنایه‌ها و رمز و راز است و گاهی به هنگام ترجمه، بی‌اطلاعی از آن کنایه‌ها و رمز و رازها برای مخاطبانی که کاربر اصلیِ زبانی دیگرند دست‌انداز ایجاد می‌کند و حتا موجب سوء تفاهم می‌شود. برای روشن شدن مطلب می‌توانم مثالی بزنم: فرض کنیم کسی می‌خواهد متنی را از زبانی دیگر به فارسی برگرداند و از کنایه‌های زبان فارسی اطلاعِ گسترده‌یی ندارد. از طرفی در این متن، از این نکته سخن به میان آمده است که بر فرض کسی دست‌اش شکسته است و استخوان او بعد از به‌بود، کج جوش خورده موجب کجی دست او شده است. به عبارت دیگر نویسنده‌ی آن متن کج بودن دست او را توضیح می‌دهد اما همین «کج بودن دست» در زبان فارسی کنایه از دزد بودن اوست!! پس می‌بینیم که ترجمه مخصوصن اگر به زبانی باشد که بر ریزه‌کاری‌های آن اشراف نداشته باشیم چه مضحکه‌یی به وجود می‌آورد.
از آن‌جا که مقصود این بخش از سایت پیاده‌رو، تأکید روی ادبیات ترکیه است پس باید توضیح بدهم: از میان کسانی که علاوه بر ترجمه از ایستانبولی به فارسی، در ترجمه از فارسی به ایستانبولی نیز مهارت و تجربه‌ی کافی دارند می‌توانم به محمدامین سیفی اعلا اشاره کنم. او کتابی از مهلا منصوری در حوزه‌ی کودک را با نام «و خدا هم عروسک را دوست داشت» با عنوان Tanrı Da Severmiş Bebeği به ایستانبولی ترجمه کرده است. لحن او و توجه او به زبان ایستانبولی در این ترجمه به قدری چشم‌گیر است که هر علاقه‌مندی می‌تواند این متن را نه یک بار که چندین بار بخواند و باز هم تمایل به خواندن داشته باشد.
از طرف دیگر مهلا منصوری - خود - مترجم است و برگردان چندین کتاب از زبان ایستانبولی به فارسی را در کارنامه‌ی ادبی‌اش دارد اما همان‌طور که گفتم ترجمه از فارسی به ایستانبولی کاری دشوار است و مهلا منصوری به درستی از ترجمه‌ی متن خود چشم پوشیده، آن را به مترجم توانایی مثل محمدامین سیفی اعلا سپرده است. دقت هر دو بزرگ‌وار جای تقدیر دارد.
بند آغازین داستان «و خدا هم عروسک را دوست داشت» را به هر دو زبان مرور می‌کنیم:
داخل جوی آب افتاده بودم. بالای سرم، بیرون جوی، گربه در حالی که چشم از من برنمی‌داشت، هم‌راه‌ام می‌دوید. دور و برم پر بود از آشغال‌های خربزه، هندوانه، پاکت چیپس و...
- وای خدای من، موووووش!

Arkın içine düşmüştüm. Başucumda arkın dışındaki bir kedi gözlerini benden almadan benimle birlikte koşuyordu. Etrafım kavun ve karpuz kabukları ve cips poşetleri gibi çöplerle dolup taşıyordu.
- Eyvah tanrım Faaareee!

کتاب «و خدا هم عروسک را دوست داشت» با ترجمه‌ی این نام به Tanrı Da Severmiş Bebeği در سال 1395، در قطع خشتی، به همت انتشارات ناصرالدین و در 16 صفحه در اختیار مخاطبان گروه سنی کودکان قرار گرفته است.
#کتابشناسی_ادبیات_ترکیه

http://www.uupload.ir/files/gbnl_m.a.s.jpg

☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2254

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_ترکیه
زیر نظر ابوالفضل پاشا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ

🔹نگاهی به رمان «مادونایی با پالتو پوست»
▫️اثری از ساباهات‌تین عآلی Sabahattin Ali
که در ایران به #صباح‌الدین_علی معروف است
برگردان از ایستانبولی: #مهلا_منصوری
انتشارات نگاه
چ اول: سال 1395

🔸#سونیا_بهرو :

▪️موضوع
با توجه به این که این رمان دارای دو بخش می باشد بدین ترتیب، پدیده ها و حادثه های هر بخش با وجود ارتباط با یکدیگر متفاوت است. بخش اول روایت سرگردانی راوی به خاطر از دست دادن شغل اش و بیان کشمکش های او با جامعه و دوستان اش است، بعد از این که او در یک شرکت استخدام می شود با شخصیت اصلی دیگر داستان به نام صالح افندی آشنا می شود و این آشنایی، کنش/حادثه های بخش دوم کتاب (خاطرات صالح) را تشکیل می دهد. ساختار/کلیت داستان با توجه به مکتب پراگ در سطح مسلط/ گرانیگاه موضوعی قرار دارد چون تمام عناصر سازنده اثر در خدمت موضوع اصلی به کار رفته اند.

▪️مضمون
درونمایه/ تم / اندیشه مرکزی این رمان، کشف ماهیت انسانی شخصیت ها است که بر اثر کشمکش ها دگرگون می شوند. از آن جا که این رمان جزو رمان های شخصیت است یعنی عمدتا با ارائه ی عمیق شخصیت ها و تحول آن ها سروکار دارد به همین خاطر تمام پی رفت ها/ رخدادهای داستان حول و محور شخصیت ها می چرخد و گاهی این پی رفت ها بر شخصیت ها تاثیر می گذارند و گاهی شخصیت ها آن پی رفت ها را ایجاد می کنند و آن ها را تغییر می دهند.

http://www.uupload.ir/files/053v_m.m.jpg

🔴لطفاً ادامه ی متن را در سایت بخوانید :

http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2486

🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆

◾️بخش : #ادبیات_ترکیه و #آذربایجان
زیر نظر ابوالفضل پاشا

🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw

🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈