@piaderonews
چهار شعر از #نیما_صفار_سفلایی
1
درون ِكشور ِپهلو
كنار ِجمجمهي مرگ
چنين مني كه نبودم
پُر از حاشا بود
2
مرگ ِخوبي بود
دستآموزمان ميشد
با قلب و ريه و رودههاش
به مردن شبيهتر ميشد از من
كه مردهاي از پنجره برميدارم
و گوشهايش را ميگيرد كه نشنود
چون وارد ِگوش كه ميشوي
يعني شروع شدهاي و
باقي ميان ِمردنمان
به همين ادامهداريهاست
به چركمردگيي اين رخت قسم و
خراساني كه نگاه
و از بيخ اشتباه است
3
همه چيز
در كسري از ثانيه
همان همه چيز است
ميدانم انتظار چيز ديگري داشتي
4
من به شدّت از لفظ پنبه بدم ميآيد
او به شدّت از لفظ پنبه بدش ميآيد
تو به شدّت از لفظ پنبه بدت ميآيد
او ميآيد
ميان ِآنها و ما كه قابل تشخيص از هم نيستيم
با يك شدّت ِعادّي شده بين ِلبهاي همهمان يكجا
بذار دقيقاً ببينيم چه ميگوييم
چيزي نيست چيزي نيست چيزي نيست
پس بذار با همان دقت بشنويم چه ميگوييم
چيزي هست چيزي هست چيزي هست
لفظ ِپنبه دست نميآيد كه در بياري از گوش، سر ببري باهاش، تماشا كني: چه سر ِبريدهي تميزي! و يادت نيايد سر كسيست كه ميشناسي يا شبيه ِسر كسيست كه ميشناسي يا نه
گوش كن! داري ميگويي!
سر افتاده به تماشا همينطور براي خودش، پنبه سيگارش را روشن ميكند مثل حوصلههايي كه ندارد ولي گوشش بدهكار نيست
عكسهاي ارسالي از سعيدين، مرتضوي و طوسي، خيلي شيك و شاداب، لبخند با لباس عزا ميزنند و قسمت ِلبخند ِصحنه راستتر به نظر ميرسد، من؟
شير از گاوي ميخورم كه لكّههايي ايران دارد روي تنش، گاو خوبيست اگر باشي، باش و ببين!
و غير از اين يك بيگانه هستيم ميان ِتني كه به چشم ميشناسيم
گوش كن به قول فروغ! صداي خزش ِغربت را ميشنوي؟ وزش ِظلمت بود؟ نزدي پس، زنگ!
گوش كن حواسمان آنقدر پرت از هم شده كه كنار باشيم؟ شيراز بهانه بود براي مردن ِابراهيم گلستان در نودوپنج سالگي، خوبي تو؟ من؟
ياد ِبرخي نفرات نشسته باشد ميان ِمحوطهي دوشنبهاي، نارنجها رسيده باشد، تعمير ِپرههاي چرخ ِدوچرخه كند سر بخورد دلوزوار اين تو، تيك تاك، باز شود در
در نور شديد ببينيم خبريمان نيست از لانگ تايم اگو
اين بمانيم امّا نرويم از رو
و نگو ميدانستي!
http://s1.upzone.ir/102556/N.S.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1678
◾️بخش : شعر امروز ایران
زیر نظر محمد آشور
@piaderonews
چهار شعر از #نیما_صفار_سفلایی
1
درون ِكشور ِپهلو
كنار ِجمجمهي مرگ
چنين مني كه نبودم
پُر از حاشا بود
2
مرگ ِخوبي بود
دستآموزمان ميشد
با قلب و ريه و رودههاش
به مردن شبيهتر ميشد از من
كه مردهاي از پنجره برميدارم
و گوشهايش را ميگيرد كه نشنود
چون وارد ِگوش كه ميشوي
يعني شروع شدهاي و
باقي ميان ِمردنمان
به همين ادامهداريهاست
به چركمردگيي اين رخت قسم و
خراساني كه نگاه
و از بيخ اشتباه است
3
همه چيز
در كسري از ثانيه
همان همه چيز است
ميدانم انتظار چيز ديگري داشتي
4
من به شدّت از لفظ پنبه بدم ميآيد
او به شدّت از لفظ پنبه بدش ميآيد
تو به شدّت از لفظ پنبه بدت ميآيد
او ميآيد
ميان ِآنها و ما كه قابل تشخيص از هم نيستيم
با يك شدّت ِعادّي شده بين ِلبهاي همهمان يكجا
بذار دقيقاً ببينيم چه ميگوييم
چيزي نيست چيزي نيست چيزي نيست
پس بذار با همان دقت بشنويم چه ميگوييم
چيزي هست چيزي هست چيزي هست
لفظ ِپنبه دست نميآيد كه در بياري از گوش، سر ببري باهاش، تماشا كني: چه سر ِبريدهي تميزي! و يادت نيايد سر كسيست كه ميشناسي يا شبيه ِسر كسيست كه ميشناسي يا نه
گوش كن! داري ميگويي!
سر افتاده به تماشا همينطور براي خودش، پنبه سيگارش را روشن ميكند مثل حوصلههايي كه ندارد ولي گوشش بدهكار نيست
عكسهاي ارسالي از سعيدين، مرتضوي و طوسي، خيلي شيك و شاداب، لبخند با لباس عزا ميزنند و قسمت ِلبخند ِصحنه راستتر به نظر ميرسد، من؟
شير از گاوي ميخورم كه لكّههايي ايران دارد روي تنش، گاو خوبيست اگر باشي، باش و ببين!
و غير از اين يك بيگانه هستيم ميان ِتني كه به چشم ميشناسيم
گوش كن به قول فروغ! صداي خزش ِغربت را ميشنوي؟ وزش ِظلمت بود؟ نزدي پس، زنگ!
گوش كن حواسمان آنقدر پرت از هم شده كه كنار باشيم؟ شيراز بهانه بود براي مردن ِابراهيم گلستان در نودوپنج سالگي، خوبي تو؟ من؟
ياد ِبرخي نفرات نشسته باشد ميان ِمحوطهي دوشنبهاي، نارنجها رسيده باشد، تعمير ِپرههاي چرخ ِدوچرخه كند سر بخورد دلوزوار اين تو، تيك تاك، باز شود در
در نور شديد ببينيم خبريمان نيست از لانگ تايم اگو
اين بمانيم امّا نرويم از رو
و نگو ميدانستي!
http://s1.upzone.ir/102556/N.S.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1678
◾️بخش : شعر امروز ایران
زیر نظر محمد آشور
@piaderonews
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #نیما_صفار
يك بار ديگر میپرسم:
چرا فرار نكردی؟
-كردم
الآن تو دورترين امكان از قبلن ِخودمم!
خودمم!
شيرين عبادی برگشت به قاضی گفت:
-میبينين آقای رئيس؟
محجوره!
تو سرنوشتش لحاظ كنين لطفن
من ولي مثل بيشتر شعرهای فارسی حواسم به تو بود كه بیگفتگو خارج از هر دری میشدی
تا شير به بچّههايت بدهی به نوبت
آن هم اينقدر قانعكننده ...
—-------------------
يا مای معمول، يا مای معمولی كه نمیدانی خطاب شوی يا فقط رفته باشي
كه بعدها بگويند "مايی بود، بدك نبود، فقط رفت، خودش رفت"
بعد يكی پيش بيايد، يكی با چشمهای آورده
و منتظر باشيم چيزی بگويد يا فقط نگاه كند
امّا او يكی ديگر است، كنار يكی ديگر و يكی ديگر و يكی ديگر است!
میشماريم، چندتا هستيم با يك سقف، كه همين الآن بگيرنمون میشيم "ما"
من امّا قرار بود از خودم نگويم، زياد كه بگويی كلمه مجرم میشود
چند كلمهی مجرم میشناسم، شنبليله، هويج، ماه، عسلويه، باز گنجشك، باز گربه، باز حبيب موسویی بیبالانی با همه چشمها و دهانهايی كه وقت گفتن جمع میشوند تو صورتش، يك استراتوس كه "تو"ش دارد میافتد و میگيرم به دهان
همان دهان
http://www.uupload.ir/files/fu9r_n.s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2257
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #نیما_صفار
يك بار ديگر میپرسم:
چرا فرار نكردی؟
-كردم
الآن تو دورترين امكان از قبلن ِخودمم!
خودمم!
شيرين عبادی برگشت به قاضی گفت:
-میبينين آقای رئيس؟
محجوره!
تو سرنوشتش لحاظ كنين لطفن
من ولي مثل بيشتر شعرهای فارسی حواسم به تو بود كه بیگفتگو خارج از هر دری میشدی
تا شير به بچّههايت بدهی به نوبت
آن هم اينقدر قانعكننده ...
—-------------------
يا مای معمول، يا مای معمولی كه نمیدانی خطاب شوی يا فقط رفته باشي
كه بعدها بگويند "مايی بود، بدك نبود، فقط رفت، خودش رفت"
بعد يكی پيش بيايد، يكی با چشمهای آورده
و منتظر باشيم چيزی بگويد يا فقط نگاه كند
امّا او يكی ديگر است، كنار يكی ديگر و يكی ديگر و يكی ديگر است!
میشماريم، چندتا هستيم با يك سقف، كه همين الآن بگيرنمون میشيم "ما"
من امّا قرار بود از خودم نگويم، زياد كه بگويی كلمه مجرم میشود
چند كلمهی مجرم میشناسم، شنبليله، هويج، ماه، عسلويه، باز گنجشك، باز گربه، باز حبيب موسویی بیبالانی با همه چشمها و دهانهايی كه وقت گفتن جمع میشوند تو صورتش، يك استراتوس كه "تو"ش دارد میافتد و میگيرم به دهان
همان دهان
http://www.uupload.ir/files/fu9r_n.s.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2257
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹خانهام ابری است
🔸بیانیه شاعران و نویسندگان در اعتراض به تخریب خانه ی #نیما
شاعران، نویسندگان، مترجمان و فرهنگیان و هنرمندان ایران دوشادوش مخاطبین و علاقمندان به آثار نیما یوشیج اعتراض و در خواست خود را در خصوص خانهی نیما یوشیج (واقع در محله تجریش تهران ،خیابان دازشیب، خیابان رمضانی، کوچه رهبری) به شرح زیر اعلام مینمایند:
1 - ضمن درخواست نشر متن کامل رای دیوان عدالت اداری و دلایل خروج خانهی نیما یوشیج از ثبت ملی ، جهت روشن شدن اذهان عمومی، از سازمان میراث فرهنگی میخواهیم در خصوص چگونگی خارج شدن خانهی نیما یوشیج از ثبت ملی توضیح دهد که نقش سازمان میراث فرهنگی در حفظ و نگهداری منزل نیما یوشیج چه بوده است؟ چرا با وجود این که این مکان در سال 1380 همزمان با سالروز درگذشت شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده، در طول سالیان گذشته بازسازی و تعمیر نشده و به کاربری فرهنگی در نیامده است؟ علت خارج شدن این بنا از فهرست آثار ملی ایران چیست؟ چرا این بنا در حال حاضر به ویرانهای تبدیل شده است که بنا به اظهار اهالی محل تردد معتادان شده است؟ از این سازمان میخواهیم که روند پیگیری خود برای جلوگیری از خروج این خانه از فهرست آثار ملی را به صورت روشن و شفاف بیان کند. لازم است تصویر مدارک و اسناد دفاعیه آن سازمان برای حفظ خانهی نیما در مراجع قانونی به صورت کامل در اختیار مردم و جراید قرار گیرد.
2 - با توجه به این که گفته شده است این ملک در اختیار مالک شخصی است، امضاء کنندگان این متن از متولیان محترم فرهنگی ایران، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد و همچنین بخش فرهنگی شهردای تهران میخواهند که با استناد به مدارک و شواهد کافی و مستندات تصویری بازمانده از این خانه در زمان زندگی و سکونت نیما و همچین گواه اهالی محل و جمع زیادی از هنرمندان، نویسندگان و شاعران بر این موضوع، اکنون که این ملک در اختیار مالک دیگری است با حفظ حقوق وی، از مالک کنونی خریداری شده و پس از بازسازی و تغییر کاربری ( با نظارت و مشورتِ گروهی از شاعران شناخته شده و مستقل در شعر امروز ) این خانه را با نام خانهی نیما و «خانهی شعر معاصر ایران» جهت استفادهی چند منظورهی فرهنگی و هنری شعر و ادبیات معاصر در اختیار عموم مردم و جوانان مشتاق به شعر و ادبیات قرار دهد. با این کار ضمن کمک به ارتقاء سطح فرهنگی جوانان از طریق برگزاری کارگاههای فرهنگی و هنری در این مکان، اصل این بنا که نمادی از فرهنگ معاصر بوده و یادآور حضور شاعران و متفکران بزرگ این روزگار است از گزند آسیبهای جبری و سهوی در امان خواهد ماند.
این مهم، کمترین کار متولیان فرهنگی کشور برای نگهداری و حفظ و استفادهی مناسب از خانهی مشاهیر بزرگی مانند نیمایوشیج است. در تمام دنیا با میراث مادی و فرهنگی مفاخر و مشاهیر خود برخوردی احترام آمیز میشود و آن محل به عنوان میراثی برای نسلهای بعدی حفظ و نگهداری میشود.
3 - امید است با پیگیری و نظارت شاعران و نویسندگان کشور و همکاری متولیان فرهنگی خانهی نیما حفظ و بازسازی شده و به نام «خانهی شعر معاصر ایران » ثبت شود.
در صورت هر گونه ساخت و ساز و تخریب بنای خانهی نیما امضاء کنندگان این بیانیه حق حضور درمحل، اعتراض و جلوگیری از تخریب خانهی نیما یوشیج را برای خود محفوظ میدارند.
🔸اسامی امضاء کنندگان این بیانیه:
جوادمجابی- علی باباچاهی- پرویزخائفی - احمدپوری- اسدالله امرائی- غلامحسین سالمی – مهدی اخوان لنگرودی – رضا معتمدی- ابوالقاسم ایرانی – بنفشه حجازی - تهمینه میلانی - اسرافیل شیرچی- ایرج ضیایی- یغما گلرویی- عبدالعلی عظیمی- محمد عظیمی- موسی بیدج - ابوالفضل پاشا - آفاق شوهانی - بهزاد خواجات – رضا چایچی - مهرداد فلاح - بهزاد زرین پور- شمس آقاجانی ...
http://www.uupload.ir/files/p9jm_nima.jpeg
🔴ادامه ی اسامی در سایت :
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2434
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹خانهام ابری است
🔸بیانیه شاعران و نویسندگان در اعتراض به تخریب خانه ی #نیما
شاعران، نویسندگان، مترجمان و فرهنگیان و هنرمندان ایران دوشادوش مخاطبین و علاقمندان به آثار نیما یوشیج اعتراض و در خواست خود را در خصوص خانهی نیما یوشیج (واقع در محله تجریش تهران ،خیابان دازشیب، خیابان رمضانی، کوچه رهبری) به شرح زیر اعلام مینمایند:
1 - ضمن درخواست نشر متن کامل رای دیوان عدالت اداری و دلایل خروج خانهی نیما یوشیج از ثبت ملی ، جهت روشن شدن اذهان عمومی، از سازمان میراث فرهنگی میخواهیم در خصوص چگونگی خارج شدن خانهی نیما یوشیج از ثبت ملی توضیح دهد که نقش سازمان میراث فرهنگی در حفظ و نگهداری منزل نیما یوشیج چه بوده است؟ چرا با وجود این که این مکان در سال 1380 همزمان با سالروز درگذشت شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شده، در طول سالیان گذشته بازسازی و تعمیر نشده و به کاربری فرهنگی در نیامده است؟ علت خارج شدن این بنا از فهرست آثار ملی ایران چیست؟ چرا این بنا در حال حاضر به ویرانهای تبدیل شده است که بنا به اظهار اهالی محل تردد معتادان شده است؟ از این سازمان میخواهیم که روند پیگیری خود برای جلوگیری از خروج این خانه از فهرست آثار ملی را به صورت روشن و شفاف بیان کند. لازم است تصویر مدارک و اسناد دفاعیه آن سازمان برای حفظ خانهی نیما در مراجع قانونی به صورت کامل در اختیار مردم و جراید قرار گیرد.
2 - با توجه به این که گفته شده است این ملک در اختیار مالک شخصی است، امضاء کنندگان این متن از متولیان محترم فرهنگی ایران، ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد و همچنین بخش فرهنگی شهردای تهران میخواهند که با استناد به مدارک و شواهد کافی و مستندات تصویری بازمانده از این خانه در زمان زندگی و سکونت نیما و همچین گواه اهالی محل و جمع زیادی از هنرمندان، نویسندگان و شاعران بر این موضوع، اکنون که این ملک در اختیار مالک دیگری است با حفظ حقوق وی، از مالک کنونی خریداری شده و پس از بازسازی و تغییر کاربری ( با نظارت و مشورتِ گروهی از شاعران شناخته شده و مستقل در شعر امروز ) این خانه را با نام خانهی نیما و «خانهی شعر معاصر ایران» جهت استفادهی چند منظورهی فرهنگی و هنری شعر و ادبیات معاصر در اختیار عموم مردم و جوانان مشتاق به شعر و ادبیات قرار دهد. با این کار ضمن کمک به ارتقاء سطح فرهنگی جوانان از طریق برگزاری کارگاههای فرهنگی و هنری در این مکان، اصل این بنا که نمادی از فرهنگ معاصر بوده و یادآور حضور شاعران و متفکران بزرگ این روزگار است از گزند آسیبهای جبری و سهوی در امان خواهد ماند.
این مهم، کمترین کار متولیان فرهنگی کشور برای نگهداری و حفظ و استفادهی مناسب از خانهی مشاهیر بزرگی مانند نیمایوشیج است. در تمام دنیا با میراث مادی و فرهنگی مفاخر و مشاهیر خود برخوردی احترام آمیز میشود و آن محل به عنوان میراثی برای نسلهای بعدی حفظ و نگهداری میشود.
3 - امید است با پیگیری و نظارت شاعران و نویسندگان کشور و همکاری متولیان فرهنگی خانهی نیما حفظ و بازسازی شده و به نام «خانهی شعر معاصر ایران » ثبت شود.
در صورت هر گونه ساخت و ساز و تخریب بنای خانهی نیما امضاء کنندگان این بیانیه حق حضور درمحل، اعتراض و جلوگیری از تخریب خانهی نیما یوشیج را برای خود محفوظ میدارند.
🔸اسامی امضاء کنندگان این بیانیه:
جوادمجابی- علی باباچاهی- پرویزخائفی - احمدپوری- اسدالله امرائی- غلامحسین سالمی – مهدی اخوان لنگرودی – رضا معتمدی- ابوالقاسم ایرانی – بنفشه حجازی - تهمینه میلانی - اسرافیل شیرچی- ایرج ضیایی- یغما گلرویی- عبدالعلی عظیمی- محمد عظیمی- موسی بیدج - ابوالفضل پاشا - آفاق شوهانی - بهزاد خواجات – رضا چایچی - مهرداد فلاح - بهزاد زرین پور- شمس آقاجانی ...
http://www.uupload.ir/files/p9jm_nima.jpeg
🔴ادامه ی اسامی در سایت :
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2434
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
■شعری از #ناظیم_حیکمت Nâzım Hikmet
- که نام او در ایران با املای #ناظم_حکمت مشهورتر است -
به همراه اصل شعر
■برگردان از: #تورگوت_سای و #نیما_یوسفی
#ادبیات_ترکیه
▶️ https://piadero.ir/post/2759
🆔 @piaderonews 👈
- که نام او در ایران با املای #ناظم_حکمت مشهورتر است -
به همراه اصل شعر
■برگردان از: #تورگوت_سای و #نیما_یوسفی
#ادبیات_ترکیه
▶️ https://piadero.ir/post/2759
🆔 @piaderonews 👈
۲۵ اردیبهشت ۱۳۰۵
عزیزم
به من سخت میگذرد که تو تب کنی. کاش تمام حرارتها یکجا جمع میشد و به جای این که ذرهای به اندام تو نزدیک شود، قلب سمج مرا میسوزانید.
با این که این همه مردمان شریر وجود دارند که کارشان به گمراه کردن معصومین میگذرد، آیا تب، مقری در آنها پیدا نکرد که به تو حمله برد؟
از شدت فکر و آلام باطنی حس میکنم دچار یک ضعف و خفگی قلبی شدهام. آه! یکدفعه آتش میگرفتم. با وجود این، تمام حواسم پیش تو است. چه چیز بیشتر از این قلب را به مصائب نزدیک میکند که انسان زود دوست بدارد. زود تسلیم بشود. و از این گذشته کدام بدبختی بزرگتر از این است که شخص...
تو تب داری، نمیخواهم حرف بزنم، ولی تب تمام میشود و باید بدانی در این مواصلت به کار مهمی که خیلیها آرزو داشتهاند اقدام کردهای و تاریخ و آینده به تو نگاه میکند.
عالیه! عالیه...همهجا تاریک همهجا مجهول...
#نیما
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
عزیزم
به من سخت میگذرد که تو تب کنی. کاش تمام حرارتها یکجا جمع میشد و به جای این که ذرهای به اندام تو نزدیک شود، قلب سمج مرا میسوزانید.
با این که این همه مردمان شریر وجود دارند که کارشان به گمراه کردن معصومین میگذرد، آیا تب، مقری در آنها پیدا نکرد که به تو حمله برد؟
از شدت فکر و آلام باطنی حس میکنم دچار یک ضعف و خفگی قلبی شدهام. آه! یکدفعه آتش میگرفتم. با وجود این، تمام حواسم پیش تو است. چه چیز بیشتر از این قلب را به مصائب نزدیک میکند که انسان زود دوست بدارد. زود تسلیم بشود. و از این گذشته کدام بدبختی بزرگتر از این است که شخص...
تو تب داری، نمیخواهم حرف بزنم، ولی تب تمام میشود و باید بدانی در این مواصلت به کار مهمی که خیلیها آرزو داشتهاند اقدام کردهای و تاریخ و آینده به تو نگاه میکند.
عالیه! عالیه...همهجا تاریک همهجا مجهول...
#نیما
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
...
رها کن این دوستان ظاهری را! جز به ضرورت با آنها آمیزشی نداشته باش. لازم است احتیاط کنی، هزار عارضه در آنهاست که قوه ی معنوی ترا از مشی طبیعی می اندازد. صحبت با آنها جز هدر رفتن وقت، که گرانبهاست، هیچ وقت ثمره ی دیگری ندارد. به جای صحبت با آنها چندین کتاب خوب به هم صحبتی انتخاب کن. نفوس عالیه بهترین رفیق و مددکارند.
رفیق تو ترا به مفسده و بلا می اندازد. اما کتاب خوب که برای افساد و صدمه رساندن نوشته نشده است. مثل رفیق تو نیست. قلب تو مستعد هزار جنبش است. روح تو مهیای تجلی هاست. کمتر معاشرت داشته باش. بیشتر از خواندن فکر کن. نفوس ملکوتی را بشناس و پس از تحقیق بر آنچه معلوم تو شده، اعتقاد کرده پیروی کن... تو همانی که روح و قلب تو هست. در روح و قلب خود کاوش کن. اینکه میگویند: قابلیت و عظمت در حس توست نه در معرفت تو. منتها حس تو، بی معرفت، قابلیت خود را کم می کند.
#نیما 1301، مخاطب ناشناس
#قلمرو_نامه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
منبع: نامه ها نیما یوشیج، تدوین سیروس طاهباز، انتشارات نگاه، ۱۳۹۳، صفحه ۵۱
🆔 @piaderonews 👈
رها کن این دوستان ظاهری را! جز به ضرورت با آنها آمیزشی نداشته باش. لازم است احتیاط کنی، هزار عارضه در آنهاست که قوه ی معنوی ترا از مشی طبیعی می اندازد. صحبت با آنها جز هدر رفتن وقت، که گرانبهاست، هیچ وقت ثمره ی دیگری ندارد. به جای صحبت با آنها چندین کتاب خوب به هم صحبتی انتخاب کن. نفوس عالیه بهترین رفیق و مددکارند.
رفیق تو ترا به مفسده و بلا می اندازد. اما کتاب خوب که برای افساد و صدمه رساندن نوشته نشده است. مثل رفیق تو نیست. قلب تو مستعد هزار جنبش است. روح تو مهیای تجلی هاست. کمتر معاشرت داشته باش. بیشتر از خواندن فکر کن. نفوس ملکوتی را بشناس و پس از تحقیق بر آنچه معلوم تو شده، اعتقاد کرده پیروی کن... تو همانی که روح و قلب تو هست. در روح و قلب خود کاوش کن. اینکه میگویند: قابلیت و عظمت در حس توست نه در معرفت تو. منتها حس تو، بی معرفت، قابلیت خود را کم می کند.
#نیما 1301، مخاطب ناشناس
#قلمرو_نامه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
منبع: نامه ها نیما یوشیج، تدوین سیروس طاهباز، انتشارات نگاه، ۱۳۹۳، صفحه ۵۱
🆔 @piaderonews 👈