@piaderonews
شعری از
#هوشنگ_چالنگی :
نمی توانم گفت ،
با تو اين راز نمی توانم گفت
در کجای دشت، نسيمی نيست
که زلف را پريشان کند
آرام،آرام
از کوه اگر می گويی
آرام تر بگوی!
بار گریه ای بر شانه دارم
برکه ای که شب از آن آغاز می شود
ماهی اندوهگين می گردد
و رشد شبانه ی علف
پوزه ی اسب را مرتعش می کند
آرام،آرام
از دشت اگر می گويی.
گياهی که در برابر چشم من قد می کشد
در کدامين ذهن است
به جز گوسفندی که
اينک پيشاپيش گله می آيد.
آه ميدانم !
اندوه خويشتن را من
صيقل نداده ام!
بتاب ؛ رويای من ! به گياه و بر سنگ ،
که اينک؛ معراج تو را آراسته ام من.
گرگی که تا سپيده دمان بر آستانه ی ده می ماند
بوی فراوانی در مشام دارد
صبحی اگر هست، بگذار با حضورِ آخرين ستاره
در تلاوتی ديگر گونه آغاز شود .
ستاره ها از حلقومِ خروس
تاراج می شود
تا من از تو بپرسم
اکنون ؛ ای سرگردان !
در کدام ساعت از شبيم؟
انبوهیِ جنگل است که پلک مرا
بر يال اسب می خواباند
و ستاره ای غيبت می کند
تا سپيده دمان را به من باز نمايد.
ميراث گريه ،
آه در قوم من
سينه به سينه بود .
@piaderonews
شعری از
#هوشنگ_چالنگی :
نمی توانم گفت ،
با تو اين راز نمی توانم گفت
در کجای دشت، نسيمی نيست
که زلف را پريشان کند
آرام،آرام
از کوه اگر می گويی
آرام تر بگوی!
بار گریه ای بر شانه دارم
برکه ای که شب از آن آغاز می شود
ماهی اندوهگين می گردد
و رشد شبانه ی علف
پوزه ی اسب را مرتعش می کند
آرام،آرام
از دشت اگر می گويی.
گياهی که در برابر چشم من قد می کشد
در کدامين ذهن است
به جز گوسفندی که
اينک پيشاپيش گله می آيد.
آه ميدانم !
اندوه خويشتن را من
صيقل نداده ام!
بتاب ؛ رويای من ! به گياه و بر سنگ ،
که اينک؛ معراج تو را آراسته ام من.
گرگی که تا سپيده دمان بر آستانه ی ده می ماند
بوی فراوانی در مشام دارد
صبحی اگر هست، بگذار با حضورِ آخرين ستاره
در تلاوتی ديگر گونه آغاز شود .
ستاره ها از حلقومِ خروس
تاراج می شود
تا من از تو بپرسم
اکنون ؛ ای سرگردان !
در کدام ساعت از شبيم؟
انبوهیِ جنگل است که پلک مرا
بر يال اسب می خواباند
و ستاره ای غيبت می کند
تا سپيده دمان را به من باز نمايد.
ميراث گريه ،
آه در قوم من
سينه به سينه بود .
@piaderonews
@piaderonews
🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی
🔸اینجا ...
اینجا پرنده ها
در یک شعاع محدود
پشت حصارهایی از آهن
خود را،
با زندگی تازه خود وقف داده اند
اینجا
وقتی که (طرح صبح)
بی اعتراض حتی گنجشکی
مردود شد!
گنجشک های پیر که دیگر
حتی صدایشان هم فرتوت گشته است
در چارچوب پنجره ها (شب) را
در یک مرور سطحی می خوانند
***
اینجا نگاه کردن
تا زیر بیرق ها آزاد است
اینجا،
برنامه تفرج فوج پرندگان
بر لوح های بزرگ منقوش است
اینک تمام سطح بودن
در امتزاج نور
و بوی گرده هایی مخلوط
- در دست ها-
با رفتن سریع،
و بازآمدن تکرار می شود
......
اینک (آرام بودن) در اینجا!
اینک (آرام مردن) در اینجا!
با ناخن نحیف گنجشکان
و سینه نرم کبوترها
اقرار می شود
🔸مجله فردوسی
شماره ۸۱۵- ۹ خرداد ۱۳۴۶
♦️"سرود کهنه"
اینک دوباره من
خود را قرار می دهم آهسته
در کوچه- در برودت- در باران
همچو گیاه کوچک خمیازه
که از دهان پر گس من در باد
اینک دوباره شب
با آنهمه سخاوت بی پایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراری ست
در گوش او به زمزمه می خوانم
ای شب ....
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو می خواهم
🔸مجله فردوسی
شماره ۷۵۴-۱۰ اسفند ۱۳۴۴
http://s8.picofile.com/file/8280622476/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1725
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی
🔸اینجا ...
اینجا پرنده ها
در یک شعاع محدود
پشت حصارهایی از آهن
خود را،
با زندگی تازه خود وقف داده اند
اینجا
وقتی که (طرح صبح)
بی اعتراض حتی گنجشکی
مردود شد!
گنجشک های پیر که دیگر
حتی صدایشان هم فرتوت گشته است
در چارچوب پنجره ها (شب) را
در یک مرور سطحی می خوانند
***
اینجا نگاه کردن
تا زیر بیرق ها آزاد است
اینجا،
برنامه تفرج فوج پرندگان
بر لوح های بزرگ منقوش است
اینک تمام سطح بودن
در امتزاج نور
و بوی گرده هایی مخلوط
- در دست ها-
با رفتن سریع،
و بازآمدن تکرار می شود
......
اینک (آرام بودن) در اینجا!
اینک (آرام مردن) در اینجا!
با ناخن نحیف گنجشکان
و سینه نرم کبوترها
اقرار می شود
🔸مجله فردوسی
شماره ۸۱۵- ۹ خرداد ۱۳۴۶
♦️"سرود کهنه"
اینک دوباره من
خود را قرار می دهم آهسته
در کوچه- در برودت- در باران
همچو گیاه کوچک خمیازه
که از دهان پر گس من در باد
اینک دوباره شب
با آنهمه سخاوت بی پایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراری ست
در گوش او به زمزمه می خوانم
ای شب ....
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو می خواهم
🔸مجله فردوسی
شماره ۷۵۴-۱۰ اسفند ۱۳۴۴
http://s8.picofile.com/file/8280622476/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1725
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
از ابرها
آن تکه ای که تویی
نخواهد بارید
#هوشنگ_چالنگی
🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
آن تکه ای که تویی
نخواهد بارید
#هوشنگ_چالنگی
🔘با ما در "پیاده رو" هم قدم باشید : 👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی
🔸"از ابرها "
از ابرها
آن تکه یی که تویی
نخواهد بارید
مِه همان خواهد بود
چشم بسته و فرو رونده
که بهتر ببیند
پرنده ی گلگون را
و تنها پرنده ی گلگون
نه این که هر لحظه شکوفاتر ست
بر فرقِ اسبِ رهگذر
نه چکمه های کوچکش
که به گونه های او مهمیز می زنند .
🔸"مرا بیدار می کند "
مرا بیدار می کند
پلکهایم را می فشارد
زنبوری کور
که در خونم به رنگ سبز تهدیدش می کنم
با من گوش می دهد
صدای باد را که در پیرهنم می پیچد
در باران رهایم می کند
تا یالهایم را ببویم
مرا بیدار می کند
تا بنگرم پوستم را
که بوی سقوط ستاره ای می دهد
و وقتی دیوانه می شوم
و گندم را می گویم
بعد از من گام بردارد
به من می گوید
بخواب
بخواب ای کودک
روی زبانِ این اژدها .
http://s9.picofile.com/file/8281335350/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1738
📚برگرفته از مجموعه شعر"زنگوله ی تنبل" / هوشنگ چالنگی / نشر سالی / 1380
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔹شعرهایی از #هوشنگ_چالنگی
🔸"از ابرها "
از ابرها
آن تکه یی که تویی
نخواهد بارید
مِه همان خواهد بود
چشم بسته و فرو رونده
که بهتر ببیند
پرنده ی گلگون را
و تنها پرنده ی گلگون
نه این که هر لحظه شکوفاتر ست
بر فرقِ اسبِ رهگذر
نه چکمه های کوچکش
که به گونه های او مهمیز می زنند .
🔸"مرا بیدار می کند "
مرا بیدار می کند
پلکهایم را می فشارد
زنبوری کور
که در خونم به رنگ سبز تهدیدش می کنم
با من گوش می دهد
صدای باد را که در پیرهنم می پیچد
در باران رهایم می کند
تا یالهایم را ببویم
مرا بیدار می کند
تا بنگرم پوستم را
که بوی سقوط ستاره ای می دهد
و وقتی دیوانه می شوم
و گندم را می گویم
بعد از من گام بردارد
به من می گوید
بخواب
بخواب ای کودک
روی زبانِ این اژدها .
http://s9.picofile.com/file/8281335350/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1738
📚برگرفته از مجموعه شعر"زنگوله ی تنبل" / هوشنگ چالنگی / نشر سالی / 1380
◾️بخش : #شاعران_معاصر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸"صبح خوانان"
🔹شعری از #هوشنگ_چالنگی
ذوالفقار را فرود آر
بر خواب اين ابريشم
كه از «افيليا»
جز دهاني سرودخوان نمانده است
در آن دَم كه دست لرزان بر سينه داري
اين منم،كه ارابه ي خروشان را از مِه گذر داده ام
آواز روستايي ست كه شقيقه اسب را گلگون كرده است
به هنگامي كه آستين خونين تو
سنگ را از كفِ من مي پراند
با قلبي ديگر بيا
اي پشيمان !
اي پشيمان !
زخم هايم را به تو باز نمايم
من كه اينک
از شيار هاي تازيانه ي قوم تو
پيراهني كبود به تن دارم
اي كه دست لرزان بر سينه نهاده اي
بنگر
اينک منم كه شب را سوار بر گاو زرد
به ميدان مي آورم
http://s9.picofile.com/file/8283411726/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1792
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #قلمرو_شعر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
🔸"صبح خوانان"
🔹شعری از #هوشنگ_چالنگی
ذوالفقار را فرود آر
بر خواب اين ابريشم
كه از «افيليا»
جز دهاني سرودخوان نمانده است
در آن دَم كه دست لرزان بر سينه داري
اين منم،كه ارابه ي خروشان را از مِه گذر داده ام
آواز روستايي ست كه شقيقه اسب را گلگون كرده است
به هنگامي كه آستين خونين تو
سنگ را از كفِ من مي پراند
با قلبي ديگر بيا
اي پشيمان !
اي پشيمان !
زخم هايم را به تو باز نمايم
من كه اينک
از شيار هاي تازيانه ي قوم تو
پيراهني كبود به تن دارم
اي كه دست لرزان بر سينه نهاده اي
بنگر
اينک منم كه شب را سوار بر گاو زرد
به ميدان مي آورم
http://s9.picofile.com/file/8283411726/H_CH.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1792
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #قلمرو_شعر
به انتخاب میثم ریاحی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://telegram.me/joinchat/BNRUYzu3hryL-0Np9O6uGA
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔸سرودن رباعی بعد از خیام این گونه گمان نمی رفت
🔹 #هوشنگ_چالنگی
اگر رباعیات ایرج زبردست را نمی دیدیم وقتی صحبت از رباعی می شد کسی جز خیام و تا حدودی ابوسعید ابوالخیر به یادمان نمی آمد، از این گذشته کار بی نظیر این شاعر در رباعی آن گونه است که انسان متوجه می شود عجیب در قوالب کلاسیک چه کار های شگفت می توان انجام داد. نگاه کنید این تازگی و طراوت و اندیشه های بس شاعرانه در کلاس رباعی توسط استاد ایرج زبردست انسان را به چه افکار سیال و عجیبی می کشاند:
تا بال و پر عمر به رنگ هوس است
از اوج سرازیر شدن یک نفس است
آن لحظه که بال زندگی می شکند
در چشم پرنده آسمان هم قفس است
چقدر به لحاظ اندیشه و هستی نگری بی نقص و بزرگ، به طوری که هیچ روزنه ای برای نقد باقی نمی گذارد. یا این رباعی شگرف که برای خالق بوف کور، صادق هدایت سروده است:
چون روح ، وجود تو معمایی بود
آمیزه ای از جنون و تنهایی بود
روزی که تو را خاک در آغوش کشید :
زانو زدن مرگ تماشایی بود
یا این رباعی ـ تصویر که ابداع و هدیه ی ایرج زبردست به تاریخ رباعی سرایی است؛ کاری مدرن و متفکرانه که گمان نمی کنم کسی دیگر بتواند، به این قدرت آن را ارائه کند: زیباست، نگریستنی بس شاعرانه و زیبا، زیباست. باری سرودن رباعی بدین گونه زیبا و غیر منتظره به هیچ وجه بعد از خیام گمان نمی رفت و این گونه می شود که در رباعی جشن کلمات را ببینیم و با خود بگوییم این احتمال گلباران موجود بود و ما نمی دانستیم و این همه توسط رباعی سرای چیره دست روزگار، ایرج زبردست انجام شده است.
http://uupload.ir/files/t6gm_h.ch.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1822
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryEJwRJVh01hw
🔸سرودن رباعی بعد از خیام این گونه گمان نمی رفت
🔹 #هوشنگ_چالنگی
اگر رباعیات ایرج زبردست را نمی دیدیم وقتی صحبت از رباعی می شد کسی جز خیام و تا حدودی ابوسعید ابوالخیر به یادمان نمی آمد، از این گذشته کار بی نظیر این شاعر در رباعی آن گونه است که انسان متوجه می شود عجیب در قوالب کلاسیک چه کار های شگفت می توان انجام داد. نگاه کنید این تازگی و طراوت و اندیشه های بس شاعرانه در کلاس رباعی توسط استاد ایرج زبردست انسان را به چه افکار سیال و عجیبی می کشاند:
تا بال و پر عمر به رنگ هوس است
از اوج سرازیر شدن یک نفس است
آن لحظه که بال زندگی می شکند
در چشم پرنده آسمان هم قفس است
چقدر به لحاظ اندیشه و هستی نگری بی نقص و بزرگ، به طوری که هیچ روزنه ای برای نقد باقی نمی گذارد. یا این رباعی شگرف که برای خالق بوف کور، صادق هدایت سروده است:
چون روح ، وجود تو معمایی بود
آمیزه ای از جنون و تنهایی بود
روزی که تو را خاک در آغوش کشید :
زانو زدن مرگ تماشایی بود
یا این رباعی ـ تصویر که ابداع و هدیه ی ایرج زبردست به تاریخ رباعی سرایی است؛ کاری مدرن و متفکرانه که گمان نمی کنم کسی دیگر بتواند، به این قدرت آن را ارائه کند: زیباست، نگریستنی بس شاعرانه و زیبا، زیباست. باری سرودن رباعی بدین گونه زیبا و غیر منتظره به هیچ وجه بعد از خیام گمان نمی رفت و این گونه می شود که در رباعی جشن کلمات را ببینیم و با خود بگوییم این احتمال گلباران موجود بود و ما نمی دانستیم و این همه توسط رباعی سرای چیره دست روزگار، ایرج زبردست انجام شده است.
http://uupload.ir/files/t6gm_h.ch.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1822
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryEJwRJVh01hw
@piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹برگزاری نخستین جلسه از سلسله نشست هایِ
#خوانش_انتقادی_شعر_معاصر
جلسه اول از سلسله نشست های خوانش انتقادی شعر امروز ایران در دانشگاه شهرکرد برگزار شد . این جلسه از ساعت ده ونیم صبح روز چهارشنبه بیست و هفتم بهمن ماه شروع و تا ساعت پنج عصر ادامه یافت . این نشست که با هدف آشنایی ملموس و نزدیکتر به شعر معاصر و همچنین شاعران امروز تدوین و طراحی گشته است با سخنرانی #دکتر_فخرالدین_سعیدی در خصوص جریان شناسی شعر معاصر کار خود را آغاز کرد و سپس با سخنرانی #حافظ_موسوی راجع به واکاوی جریانات شعر معاصر به کار خود ادامه داد و پس از آن شاعران حاضر در جلسه شعرخوانی کردند . سخنرانان بعدی، #هرمز_علیپور ، #دکتر_مسعود_آلگونه و #هوشنگ_چالنگی بودند که هر کدام به تفصیل در رابطه با شعر معاصر صحبت نمودند . پارت پایانی جلسه به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که طی دو ساعت ، سوالات بسیاری از سوی حاضرین در جلسه که تعدادی از شعرای اصفهان ، چهارمحال و بختیاری ، دانشجویان ارشد و دکتری دانشگاه شهرکرد و اساتید گروه ادبیات دانشگاه شهر کرد بودند طرح گشت و توسط شاعران مدعو به آنها پاسخ داده شد .
#پیاده_رو ضمن خشنودی از برگزاری چنین جلساتی ، استمرار و کثرت برقراری آن را در استان های مختلف کشور امید دارد ، زیرا همگی به کارکرد اهداف آن در متن جامعه واقف هستیم .
http://uupload.ir/files/0ysi_neshast.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1866
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryS9xz_VhZlvg
🔹برگزاری نخستین جلسه از سلسله نشست هایِ
#خوانش_انتقادی_شعر_معاصر
جلسه اول از سلسله نشست های خوانش انتقادی شعر امروز ایران در دانشگاه شهرکرد برگزار شد . این جلسه از ساعت ده ونیم صبح روز چهارشنبه بیست و هفتم بهمن ماه شروع و تا ساعت پنج عصر ادامه یافت . این نشست که با هدف آشنایی ملموس و نزدیکتر به شعر معاصر و همچنین شاعران امروز تدوین و طراحی گشته است با سخنرانی #دکتر_فخرالدین_سعیدی در خصوص جریان شناسی شعر معاصر کار خود را آغاز کرد و سپس با سخنرانی #حافظ_موسوی راجع به واکاوی جریانات شعر معاصر به کار خود ادامه داد و پس از آن شاعران حاضر در جلسه شعرخوانی کردند . سخنرانان بعدی، #هرمز_علیپور ، #دکتر_مسعود_آلگونه و #هوشنگ_چالنگی بودند که هر کدام به تفصیل در رابطه با شعر معاصر صحبت نمودند . پارت پایانی جلسه به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که طی دو ساعت ، سوالات بسیاری از سوی حاضرین در جلسه که تعدادی از شعرای اصفهان ، چهارمحال و بختیاری ، دانشجویان ارشد و دکتری دانشگاه شهرکرد و اساتید گروه ادبیات دانشگاه شهر کرد بودند طرح گشت و توسط شاعران مدعو به آنها پاسخ داده شد .
#پیاده_رو ضمن خشنودی از برگزاری چنین جلساتی ، استمرار و کثرت برقراری آن را در استان های مختلف کشور امید دارد ، زیرا همگی به کارکرد اهداف آن در متن جامعه واقف هستیم .
http://uupload.ir/files/0ysi_neshast.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1866
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #بازتاب
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hryS9xz_VhZlvg
🔹شعری از #هوشنگ_چالنگی را در سایت #پیاده_رو بخوانید : 👇👇
#شعر_امروز_ایران
▶️ https://piadero.ir/post/2921
🆔 @piaderonews 👈
#شعر_امروز_ایران
▶️ https://piadero.ir/post/2921
🆔 @piaderonews 👈
میراث گریه ، آه !
در قوم من
سینه به سینه بود ...
▪️ پیاده رو درگذشت #هوشنگ_چالنگی شاعر توانمند معاصر را به جامعه ادبی ایران تسلیت عرض می کند .
🆔 @piaderonews 👈
در قوم من
سینه به سینه بود ...
▪️ پیاده رو درگذشت #هوشنگ_چالنگی شاعر توانمند معاصر را به جامعه ادبی ایران تسلیت عرض می کند .
🆔 @piaderonews 👈
اما من دورم دور
و میتوانم درین یالها بخزم
و مرگ را تحقیر کنم
برخاسته ام
ولی به یاد نمی آرم
خلوتی را که برای وداع داشتم
کمان کشیده میشود و من
شانه هایت را از آهی طولانی
بیرون میبرم.
▪️ #هوشنگ_چالنگی
#شعر_دهه_چهل
#شعر_دهه_پنجاه
#شعر_موج_نو #شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
و میتوانم درین یالها بخزم
و مرگ را تحقیر کنم
برخاسته ام
ولی به یاد نمی آرم
خلوتی را که برای وداع داشتم
کمان کشیده میشود و من
شانه هایت را از آهی طولانی
بیرون میبرم.
▪️ #هوشنگ_چالنگی
#شعر_دهه_چهل
#شعر_دهه_پنجاه
#شعر_موج_نو #شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
اینك دوباره شب
با آن همه سخاوت بیپایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراریست
در گوش او به زمزمه میخوانم؛
ای شب...
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو میخواهم.
▪️ #هوشنگ_چالنگی
#شعر_دهه_چهل
#شعر_دهه_پنجاه
#شعر_موج_نو #شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
با آن همه سخاوت بیپایان
مانند یک رفیق فروتن
با من به سازش و مدارا
و من سرود کهنه خود را
که یک سرود ساده و تکراریست
در گوش او به زمزمه میخوانم؛
ای شب...
ای آگه از تمامی اندوهم
من از تمام راز تو آگاهم
دیگر مرا نیاز به صبحی نیست
من خویش را کنار تو میخواهم.
▪️ #هوشنگ_چالنگی
#شعر_دهه_چهل
#شعر_دهه_پنجاه
#شعر_موج_نو #شعر_حجم #شعر_دیگر #شعر_موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
از بهار چیزی به منقار ندارم
از شرم منتظران به کجا بگریزم
هر شب
همه شب
در تمامی سردابه های جهان
زنی که نام مرا به تلاوت نشسته است
*
هر شب
همه شب
در تمامی محراب ها
بوی مذهبی که اندوهگینم میکند!
#هوشنگ_چالنگی
#یادنامه_ نخستین_هفته_شعر ۱۳۴۷
#شعر_موج_نو #حجم #دیگر #موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
از شرم منتظران به کجا بگریزم
هر شب
همه شب
در تمامی سردابه های جهان
زنی که نام مرا به تلاوت نشسته است
*
هر شب
همه شب
در تمامی محراب ها
بوی مذهبی که اندوهگینم میکند!
#هوشنگ_چالنگی
#یادنامه_ نخستین_هفته_شعر ۱۳۴۷
#شعر_موج_نو #حجم #دیگر #موج_ناب
▫️ #قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
بمان و نگاه کن
گیاهی را که روح اقلیمی ی خویش به تماشا گذاشته ست
اما من دورم
و میتوانم درین یالها بدوم و مرگ را تحقیر کنم
*
برخاسته ام
ولی به یاد نمیآورم خلوتی را که برای وداع داشتم
*
کمان کشیده میشود و من
روبهرو
شانههایم را از آهی طولانی بیرون میبرم
#هوشنگ_چالنگی
#شعر_دیگر_۱ ، ۱۳۴۷
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
گیاهی را که روح اقلیمی ی خویش به تماشا گذاشته ست
اما من دورم
و میتوانم درین یالها بدوم و مرگ را تحقیر کنم
*
برخاسته ام
ولی به یاد نمیآورم خلوتی را که برای وداع داشتم
*
کمان کشیده میشود و من
روبهرو
شانههایم را از آهی طولانی بیرون میبرم
#هوشنگ_چالنگی
#شعر_دیگر_۱ ، ۱۳۴۷
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
آه میدانم
فرورفتن یالهای من در سنگ
آیندگان را دیوانه خواهد کرد
و از ریشه ی این یالهای تاریک
روزی دوست فرود میآید و تسلیت دوست را میپذیرد.
اکنون چشم بر هم گذارم و کشف کنم
ستاره یی را که اندوهگینم میکند.
#هوشنگ_چالنگی
#شعر_دیگر_۱ ، ۱۳۴۷
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
فرورفتن یالهای من در سنگ
آیندگان را دیوانه خواهد کرد
و از ریشه ی این یالهای تاریک
روزی دوست فرود میآید و تسلیت دوست را میپذیرد.
اکنون چشم بر هم گذارم و کشف کنم
ستاره یی را که اندوهگینم میکند.
#هوشنگ_چالنگی
#شعر_دیگر_۱ ، ۱۳۴۷
#موج_نو #دیگر #حجم #موج_ناب
#قلمرو_شعر
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
بتاب رویای من!
به گیاه و بر سنگ،
که، اینک! معراج تو را آراسته ام من گرگی که تا سپیده دمان بر آستانهی ده میماند
بوی فراوانی را در مشام دارد!
صبحی اگر هست
بگذار با حضور آخرین ستاره
در تلاوتی دیگر گونه آغاز شود
ستارهها از حلقوم خروس
تاراج میشوند
تا من از تو بپرسم:
_اکنون، ای سرگردان!
در کدام ساعت از شبیم؟
#هوشنگ_چالنگی
#ترانه_های_پارسوماش جلد اول گزینه شعر مسجد سلیمان ۱۳۷۹
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈
به گیاه و بر سنگ،
که، اینک! معراج تو را آراسته ام من گرگی که تا سپیده دمان بر آستانهی ده میماند
بوی فراوانی را در مشام دارد!
صبحی اگر هست
بگذار با حضور آخرین ستاره
در تلاوتی دیگر گونه آغاز شود
ستارهها از حلقوم خروس
تاراج میشوند
تا من از تو بپرسم:
_اکنون، ای سرگردان!
در کدام ساعت از شبیم؟
#هوشنگ_چالنگی
#ترانه_های_پارسوماش جلد اول گزینه شعر مسجد سلیمان ۱۳۷۹
#موج_نو #شعر_دیگر #شعر_حجم #شعر_موج_ناب #شعر_دهه_چهل_پنجاه
▪️به #انتخاب سید حمید شریف نیا
🆔 @piaderonews 👈