🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹شعری از #سمیه_جلالی
اصلا من زن
که خلق شده ام با گل های اطلسی
نشسته بر بافه های یمنی
توی خلیج رها
های هویِ باد های موسمی
گلابتون که بدوزی ام
بر سر سازهای بندری
بعد برقصانی دو دمپایی لاانگشتی
لب ساحلی که پرتت می کند تا
سیاه هله ما سیاه هله ما...
به جِلبیل های خوسی
سرپوشِ بندری که شرجی دارد تو را
که عرق در چاک راه باغ های معلّق
خشک نمی شود با هیچ دستی
اصلا من بُرقع به صورت
داغِ داغ
ْ آفتابِ تَشْ
تشنه
از پشت نقاب جیغ بکشم هوا را
هوار بکشم انگشت بر حنیرها
سُرخِ سُرخ
سرپنجه های آفتاب را
با سُرمه های ریخته در چشم هام
سرمه های کشیده بر خطِ نگاه
تو را خط خطی
مُشایعت کنم نگاهت را
تا خطوط کج و مُعوَجِ آفتاب
که تَنبور می زند سینه ی جاده را
بعد بندر را پارو بزنم تا ابوموسی
تا هِرّ و کِرِّه ی بادگیرهاش
باد بندری برقصد چین دامنم را
دور بزند
دور بزنم
دور بزنی
دور کمرم
چین بخورد چین دامنم در حلقه ی بازوهات
تا تُنب کوچک
دور بزنیم
به اتفاق بادهای ساحلی...
اصلا من زن
به نرگس های ریخته بر بلورها در یقه
و استشمامم در ریه هات
که در تو حادِث شود
جنون جُفتی
که می زند سرکَنگی شانه های بادهای ساحلی را
به قایق ها سوار
به بادبان ها
به موج ها
که کِل می کشند
لب های سرخ هُرمز را
سُرخ بر رخِ انارهای آویزان
از سینه ی بندری که پرتت می کند تا
سیاه هله ما سیاه هله ما
http://uupload.ir/files/8jlf_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1998
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از #سمیه_جلالی
اصلا من زن
که خلق شده ام با گل های اطلسی
نشسته بر بافه های یمنی
توی خلیج رها
های هویِ باد های موسمی
گلابتون که بدوزی ام
بر سر سازهای بندری
بعد برقصانی دو دمپایی لاانگشتی
لب ساحلی که پرتت می کند تا
سیاه هله ما سیاه هله ما...
به جِلبیل های خوسی
سرپوشِ بندری که شرجی دارد تو را
که عرق در چاک راه باغ های معلّق
خشک نمی شود با هیچ دستی
اصلا من بُرقع به صورت
داغِ داغ
ْ آفتابِ تَشْ
تشنه
از پشت نقاب جیغ بکشم هوا را
هوار بکشم انگشت بر حنیرها
سُرخِ سُرخ
سرپنجه های آفتاب را
با سُرمه های ریخته در چشم هام
سرمه های کشیده بر خطِ نگاه
تو را خط خطی
مُشایعت کنم نگاهت را
تا خطوط کج و مُعوَجِ آفتاب
که تَنبور می زند سینه ی جاده را
بعد بندر را پارو بزنم تا ابوموسی
تا هِرّ و کِرِّه ی بادگیرهاش
باد بندری برقصد چین دامنم را
دور بزند
دور بزنم
دور بزنی
دور کمرم
چین بخورد چین دامنم در حلقه ی بازوهات
تا تُنب کوچک
دور بزنیم
به اتفاق بادهای ساحلی...
اصلا من زن
به نرگس های ریخته بر بلورها در یقه
و استشمامم در ریه هات
که در تو حادِث شود
جنون جُفتی
که می زند سرکَنگی شانه های بادهای ساحلی را
به قایق ها سوار
به بادبان ها
به موج ها
که کِل می کشند
لب های سرخ هُرمز را
سُرخ بر رخِ انارهای آویزان
از سینه ی بندری که پرتت می کند تا
سیاه هله ما سیاه هله ما
http://uupload.ir/files/8jlf_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=1998
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
جان می کند
با ناخن هایش
خراش بر پوسته ی حجرالبلاء
فی ممالک الفناء
آن جا که رگه های شیر
از پستانِ سنگ ها چکه نمی کند
مادینگی اعصار را
تا تو بار دیگر،حلول کنی از لابه لای خارها
گردن که نمی کشی بالا
سر به تو داری و چشمهایت از حدقه بیرون نمی پرد کلاغ ها را
ریخته پر
تا بپوشاند دهانه ی چاهِ ویل را
سنگ ریزه ها پر نمی کنند دهان گشادش را
1400 سالِ نوری با فاصله
راه پیموده
تا وادی السلام
تا فرو رفتن ناخن هایت در خاک
تا فرو رفتن تار موهایت در خاک
و باد که بپیچد
و باد که بپیچاند
پیچ وا پیچ
دورِ گردنت
گردن که نمی کشد بالا
نعوظِ پلک هایت را
چشم بسته ای بر رگه های شیر
جاری از پستانِ سنگ ها
به خراشِ ناخن هایت
با انگشتانی از هم گشوده
تا این بار حلول کنی از لابه لای علف زارها
http://uupload.ir/files/5nzx_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2070
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
جان می کند
با ناخن هایش
خراش بر پوسته ی حجرالبلاء
فی ممالک الفناء
آن جا که رگه های شیر
از پستانِ سنگ ها چکه نمی کند
مادینگی اعصار را
تا تو بار دیگر،حلول کنی از لابه لای خارها
گردن که نمی کشی بالا
سر به تو داری و چشمهایت از حدقه بیرون نمی پرد کلاغ ها را
ریخته پر
تا بپوشاند دهانه ی چاهِ ویل را
سنگ ریزه ها پر نمی کنند دهان گشادش را
1400 سالِ نوری با فاصله
راه پیموده
تا وادی السلام
تا فرو رفتن ناخن هایت در خاک
تا فرو رفتن تار موهایت در خاک
و باد که بپیچد
و باد که بپیچاند
پیچ وا پیچ
دورِ گردنت
گردن که نمی کشد بالا
نعوظِ پلک هایت را
چشم بسته ای بر رگه های شیر
جاری از پستانِ سنگ ها
به خراشِ ناخن هایت
با انگشتانی از هم گشوده
تا این بار حلول کنی از لابه لای علف زارها
http://uupload.ir/files/5nzx_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2070
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
اردیبهشتی،مردِ باران های بی تکرار
باریده ای بر سرزمین مرده ام این بار
باریده ای تا از وجودت بارور گردد
احساس های خشک مانده در پسِ دیوار
یک زن،که از دی ماه کوچیده به سمت تو
با شانه هایی زخمی از سنگینی سرما
دنبال فصل تازه ای از عشق می گردد
در کوچه باغِ لحظه هایت خسته و تنها
«این زن تمومِ عمرشو کابوس می دیده
زیرِ پتو تنهاییاشو هی بغل کرده
کل شباش تکرار یه ژانر درام بوده
یه مستند که صحنه هاش تکرارِ یه درده
قسمت به قسمت لحظه هاش تاریکیِ محضِ
دنیای نامعلومش و تو چایی حل کردِ
هی هم زده،خورده،بدونِ قند و شیرینی
این فیلم با یک زن،بدونِ نقشِ یک مردِ
حالا وجودش رو رها کرده از این صحنه
دنبالِ نقشِ دومی می گرده تو قصه
یه مردِ لوطی مثِّ نقشِ خوب داش آکل
کی جز خودش می تونه این نقشا رو بنویسه!؟››
آغوش وا کن تا میانِ امنِ بازوهات
یک شب بخوابم با تمامِ خستگی هایم
یک شب که نه بعداز هزار و سیصد واندی
بگذار تا یک عمر در چشمت بیاسایم
...
http://www.uupload.ir/files/h5p3_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2114
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
اردیبهشتی،مردِ باران های بی تکرار
باریده ای بر سرزمین مرده ام این بار
باریده ای تا از وجودت بارور گردد
احساس های خشک مانده در پسِ دیوار
یک زن،که از دی ماه کوچیده به سمت تو
با شانه هایی زخمی از سنگینی سرما
دنبال فصل تازه ای از عشق می گردد
در کوچه باغِ لحظه هایت خسته و تنها
«این زن تمومِ عمرشو کابوس می دیده
زیرِ پتو تنهاییاشو هی بغل کرده
کل شباش تکرار یه ژانر درام بوده
یه مستند که صحنه هاش تکرارِ یه درده
قسمت به قسمت لحظه هاش تاریکیِ محضِ
دنیای نامعلومش و تو چایی حل کردِ
هی هم زده،خورده،بدونِ قند و شیرینی
این فیلم با یک زن،بدونِ نقشِ یک مردِ
حالا وجودش رو رها کرده از این صحنه
دنبالِ نقشِ دومی می گرده تو قصه
یه مردِ لوطی مثِّ نقشِ خوب داش آکل
کی جز خودش می تونه این نقشا رو بنویسه!؟››
آغوش وا کن تا میانِ امنِ بازوهات
یک شب بخوابم با تمامِ خستگی هایم
یک شب که نه بعداز هزار و سیصد واندی
بگذار تا یک عمر در چشمت بیاسایم
...
http://www.uupload.ir/files/h5p3_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2114
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
اردیبهشتی،مردِ باران های بی تکرار
باریده ای بر سرزمین مرده ام این بار
باریده ای تا از وجودت بارور گردد
احساس های خشک مانده در پسِ دیوار
یک زن،که از دی ماه کوچیده به سمت تو
با شانه هایی زخمی از سنگینی سرما
دنبال فصل تازه ای از عشق می گردد
در کوچه باغِ لحظه هایت خسته و تنها
«این زن تمومِ عمرشو کابوس می دیده
زیرِ پتو تنهاییاشو هی بغل کرده
کل شباش تکرار یه ژانر درام بوده
یه مستند که صحنه هاش تکرارِ یه درده
قسمت به قسمت لحظه هاش تاریکیِ محضِ
دنیای نامعلومش و تو چایی حل کردِ
هی هم زده،خورده،بدونِ قند و شیرینی
این فیلم با یک زن،بدونِ نقشِ یک مردِ
حالا وجودش رو رها کرده از این صحنه
دنبالِ نقشِ دومی می گرده تو قصه
یه مردِ لوطی مثِّ نقشِ خوب داش آکل
کی جز خودش می تونه این نقشا رو بنویسه!؟››
آغوش وا کن تا میانِ امنِ بازوهات
یک شب بخوابم با تمامِ خستگی هایم
یک شب که نه بعداز هزار و سیصد واندی
بگذار تا یک عمر در چشمت بیاسایم
http://www.uupload.ir/files/8u7i_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2129
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
اردیبهشتی،مردِ باران های بی تکرار
باریده ای بر سرزمین مرده ام این بار
باریده ای تا از وجودت بارور گردد
احساس های خشک مانده در پسِ دیوار
یک زن،که از دی ماه کوچیده به سمت تو
با شانه هایی زخمی از سنگینی سرما
دنبال فصل تازه ای از عشق می گردد
در کوچه باغِ لحظه هایت خسته و تنها
«این زن تمومِ عمرشو کابوس می دیده
زیرِ پتو تنهاییاشو هی بغل کرده
کل شباش تکرار یه ژانر درام بوده
یه مستند که صحنه هاش تکرارِ یه درده
قسمت به قسمت لحظه هاش تاریکیِ محضِ
دنیای نامعلومش و تو چایی حل کردِ
هی هم زده،خورده،بدونِ قند و شیرینی
این فیلم با یک زن،بدونِ نقشِ یک مردِ
حالا وجودش رو رها کرده از این صحنه
دنبالِ نقشِ دومی می گرده تو قصه
یه مردِ لوطی مثِّ نقشِ خوب داش آکل
کی جز خودش می تونه این نقشا رو بنویسه!؟››
آغوش وا کن تا میانِ امنِ بازوهات
یک شب بخوابم با تمامِ خستگی هایم
یک شب که نه بعداز هزار و سیصد واندی
بگذار تا یک عمر در چشمت بیاسایم
http://www.uupload.ir/files/8u7i_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2129
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
در کادرهای بسته ی دنیا نمی گنجی
اندازه ی تصویر تو قدِّ جهانم نیست
این قابِ عکسِ حک شده بر سینه ی دیوار
جای تو را پر کرده اما هم زبانم نیست
گفتند:این زن شاعر لبخندهای توست
در بیت های مانده زیرِ بارش باران
ابری ترین فصل نگاهِ چشم هایت را
بُر می زند با دست های داغِ تابستان
زیرِ لباس شعرهایش یک بغل آغوش
خوابیده با شب بوسه های نازک رویا
پیچیده بر هر قافیه وزنِ صدای تو
که "دوستت دارم عزیزم" تا تهِ دنیا
ردِّ تو را می گیرد از پس کوچه های شعر
این زن جنونش مستیِ پیک شراب توست
نه،این شراب از سهم انگور زمستان نیست
جانانِ من از طعم لب های ثوابِ توست
می نوشمت بی ترسِ از مذهب،بدونِ حد
من عاشقی دیوانه ام،آیین من عشق است
ای اعتبار دینِ این لیلای لامذهب
با تو رسیدم انتهای کوچه ی بن بست
بن بست یعنی پرسه در این راهِ بی برگشت
پایانِ شعر من تو هستی حضرتِ والا
بنشین کنار بیت های این غزل بانو
ای مرد بارانی تو را کم دارم این شب ها
http://www.uupload.ir/files/qe2i_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2183
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
در کادرهای بسته ی دنیا نمی گنجی
اندازه ی تصویر تو قدِّ جهانم نیست
این قابِ عکسِ حک شده بر سینه ی دیوار
جای تو را پر کرده اما هم زبانم نیست
گفتند:این زن شاعر لبخندهای توست
در بیت های مانده زیرِ بارش باران
ابری ترین فصل نگاهِ چشم هایت را
بُر می زند با دست های داغِ تابستان
زیرِ لباس شعرهایش یک بغل آغوش
خوابیده با شب بوسه های نازک رویا
پیچیده بر هر قافیه وزنِ صدای تو
که "دوستت دارم عزیزم" تا تهِ دنیا
ردِّ تو را می گیرد از پس کوچه های شعر
این زن جنونش مستیِ پیک شراب توست
نه،این شراب از سهم انگور زمستان نیست
جانانِ من از طعم لب های ثوابِ توست
می نوشمت بی ترسِ از مذهب،بدونِ حد
من عاشقی دیوانه ام،آیین من عشق است
ای اعتبار دینِ این لیلای لامذهب
با تو رسیدم انتهای کوچه ی بن بست
بن بست یعنی پرسه در این راهِ بی برگشت
پایانِ شعر من تو هستی حضرتِ والا
بنشین کنار بیت های این غزل بانو
ای مرد بارانی تو را کم دارم این شب ها
http://www.uupload.ir/files/qe2i_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2183
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
یک کتاب مصور سورئال،گوشه ی اتفاق افتاده
کاسه ی سرخ چشم هایی که کنجِ کور اتاق افتاده
تبر از جنگل آمد و حالا زیر دیوار باغ افتاده
دست هایی کثیف در سایه سمت یک روزنه دراز شده
عکس یک بچه گربه ی اخمو توی حوض حیاط افتاده
ماهیِ لیز ذهنم از دستِ گیج این خاطرات افتاده
بعد یک عمر خستگی،روحم فکر یک سور و سات افتاده
پنجره رو به سمتِ یک خوابِ واقعا دور دست باز شده
نیمه ی خوابِ رفته ام شاید توی فنجان فال افتاده
ته فنجان قهوه ام این فال،شکلِ یک سیب کال افتاده
درد دارد ولی بدون حساب از تهش حرف دال افتاده
این درِ بی حساب آماجِ ضربه ی زخمه های ساز شده
یک کلاغ از میان این تصویر چند اُبژه به لانه اش برده
باد هم تکه های خوابم را بی گمان روی شانه اش برده
کافکا در کرانه ای آبی دست را زیر چانه اش برده
بعد هم توی جنگلی تاریک واردِ کوره راهِ راز شده
بی مجوز بدون انگیزه،دست هایی کتاب را برده
ردّ انگشت هاش را برده، صد سوال و جواب را برده
سایه اش در میان مه گم شد از دو چشمی که خواب را برده
انبساط خیالِ من انگار وارد فاز انقباض شده
http://www.uupload.ir/files/n2in_s.m.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2256
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
یک کتاب مصور سورئال،گوشه ی اتفاق افتاده
کاسه ی سرخ چشم هایی که کنجِ کور اتاق افتاده
تبر از جنگل آمد و حالا زیر دیوار باغ افتاده
دست هایی کثیف در سایه سمت یک روزنه دراز شده
عکس یک بچه گربه ی اخمو توی حوض حیاط افتاده
ماهیِ لیز ذهنم از دستِ گیج این خاطرات افتاده
بعد یک عمر خستگی،روحم فکر یک سور و سات افتاده
پنجره رو به سمتِ یک خوابِ واقعا دور دست باز شده
نیمه ی خوابِ رفته ام شاید توی فنجان فال افتاده
ته فنجان قهوه ام این فال،شکلِ یک سیب کال افتاده
درد دارد ولی بدون حساب از تهش حرف دال افتاده
این درِ بی حساب آماجِ ضربه ی زخمه های ساز شده
یک کلاغ از میان این تصویر چند اُبژه به لانه اش برده
باد هم تکه های خوابم را بی گمان روی شانه اش برده
کافکا در کرانه ای آبی دست را زیر چانه اش برده
بعد هم توی جنگلی تاریک واردِ کوره راهِ راز شده
بی مجوز بدون انگیزه،دست هایی کتاب را برده
ردّ انگشت هاش را برده، صد سوال و جواب را برده
سایه اش در میان مه گم شد از دو چشمی که خواب را برده
انبساط خیالِ من انگار وارد فاز انقباض شده
http://www.uupload.ir/files/n2in_s.m.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2256
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #غزل_معاصر_ایران
زیر نظر بنیامین دیلم کتولی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews 👈 ڪلیڪ
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
حالا که خوب میآوازی سینهی سرخت را
پابرَهنه با لِیسیِ سبز بر سرت
سایه شو
و سنگین کن خواب مُغهای بیبر را
تا قدمت را از شانههاشان برداری
و کِل بکشی عروس درختانت را
زار تو را که در بَر گیرد
میلرزانی شانههات را
و شانههای نخلستان
چه غرّا میلرزاند زمین را
به جنهایی که حلول میکنند در تو
و سُمهاشان را میکوبند بر گردهات
تاخت میزنی، پایِ برَهنه
و لیسی سبزت که هوا را مشوش میکند
این خواب که در سرت بشکند
و از گودی چشمهات زنانی متبلور شوند
با لبّادههایی سرخ
کفِ دستهایی سرخ
سینههایی سرخ
تا زار بزنند گلویت را
و مادرِ زار بپیچاند تو را، لای ملحفههای سفید
که سرخی از سینهات بگریزد
حالا آواز سینهسرخها
سرختر از خاک هرمز
در گوش راستت میجنبد
و گوشِ چپت را
این نخلستان خالی از سینهسرخهاست
تا تو در مخیلهات پروازشان دهی
و زیر پوستت آوازشان را گوش تا گوش بگسترانی.
پ ن:
* لیسی: سرپوش
مُغ: درخت نخل
http://www.uupload.ir/files/cmr4_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2329
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹 شعری از #سمیه_جلالی
حالا که خوب میآوازی سینهی سرخت را
پابرَهنه با لِیسیِ سبز بر سرت
سایه شو
و سنگین کن خواب مُغهای بیبر را
تا قدمت را از شانههاشان برداری
و کِل بکشی عروس درختانت را
زار تو را که در بَر گیرد
میلرزانی شانههات را
و شانههای نخلستان
چه غرّا میلرزاند زمین را
به جنهایی که حلول میکنند در تو
و سُمهاشان را میکوبند بر گردهات
تاخت میزنی، پایِ برَهنه
و لیسی سبزت که هوا را مشوش میکند
این خواب که در سرت بشکند
و از گودی چشمهات زنانی متبلور شوند
با لبّادههایی سرخ
کفِ دستهایی سرخ
سینههایی سرخ
تا زار بزنند گلویت را
و مادرِ زار بپیچاند تو را، لای ملحفههای سفید
که سرخی از سینهات بگریزد
حالا آواز سینهسرخها
سرختر از خاک هرمز
در گوش راستت میجنبد
و گوشِ چپت را
این نخلستان خالی از سینهسرخهاست
تا تو در مخیلهات پروازشان دهی
و زیر پوستت آوازشان را گوش تا گوش بگسترانی.
پ ن:
* لیسی: سرپوش
مُغ: درخت نخل
http://www.uupload.ir/files/cmr4_s.j.jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://www.piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2329
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
◾️بخش : #شعر_امروز_ایران
زیر نظر محمد آشور
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈ڪلیڪ
🔹شعری از #سمیه_جلالی
گفتی: "بخوان" به نام خدایان بوالهوس
دیباچه ی جماع بُز و اَنتر و مگس
تکرار کن نحوست عصر مدرن را
در انزوای کاغذی و ساده ی قفس
یک مشت حزب برتر و یک مشت پاپتی
با خیل بورژوای پسا مانده در زمین
این بود انتهای مدرنیته در جهان؟
انگشت روی ماشه و پاهای روی مین!؟
اندیشه ی اصالت من یا وجود تو
ماهیت بشر...عدم "واجب الوجود"!
می فلسفیدنم وسط پاره های تز
با ایسم های "پوچ گرا"... با یکی نبود
یک دست جام "باده" و یک دست ذکر "هو"
چرخی بزن، "اصالتِ تن" را بخوان بگو
با پاره های تن تنه ی "شمس و مولوی"
رقص سماع در بغل "پُل میشل فوکو"!
با دختران باکره با جنده های هات
با مردهای فاسد پا در گوه و لجن
"ابزورد"... انفعال جهانی بدون "ایسم"
یا "وانهادگی بشر" در مدار تن
تن را به دست باد بده در مسیر راه
طوفان اگر نمی بردت سمت انزوا
این میله ها به درد جهانت نمی خورد
در این قفس نمان و برقصا دادان دادا
زن، مرد،مرد،زن/ تن و دو نیمه ی جدا
هم جنس/ هم اصالت و همزاد و هم گرا
زن نیمه نیمه نیمه شده در تمایلات
زن، مرد، مرد، زن/ تن و هر تن جدا جدا
گفتی بخوان به نام خدایانِ ... خوانده ام
گفتی بمان میان خدایانِ ... مانده ام
گفتی بمیر مردگی ات را و هیچ باش
من مرده ام به نام خدایان بوالهوس...
http://uupload.ir/files/7myf_1_(3).jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2663
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #قوالب_کلاسیک
زیر نظر شهرام میرزایی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از #سمیه_جلالی
گفتی: "بخوان" به نام خدایان بوالهوس
دیباچه ی جماع بُز و اَنتر و مگس
تکرار کن نحوست عصر مدرن را
در انزوای کاغذی و ساده ی قفس
یک مشت حزب برتر و یک مشت پاپتی
با خیل بورژوای پسا مانده در زمین
این بود انتهای مدرنیته در جهان؟
انگشت روی ماشه و پاهای روی مین!؟
اندیشه ی اصالت من یا وجود تو
ماهیت بشر...عدم "واجب الوجود"!
می فلسفیدنم وسط پاره های تز
با ایسم های "پوچ گرا"... با یکی نبود
یک دست جام "باده" و یک دست ذکر "هو"
چرخی بزن، "اصالتِ تن" را بخوان بگو
با پاره های تن تنه ی "شمس و مولوی"
رقص سماع در بغل "پُل میشل فوکو"!
با دختران باکره با جنده های هات
با مردهای فاسد پا در گوه و لجن
"ابزورد"... انفعال جهانی بدون "ایسم"
یا "وانهادگی بشر" در مدار تن
تن را به دست باد بده در مسیر راه
طوفان اگر نمی بردت سمت انزوا
این میله ها به درد جهانت نمی خورد
در این قفس نمان و برقصا دادان دادا
زن، مرد،مرد،زن/ تن و دو نیمه ی جدا
هم جنس/ هم اصالت و همزاد و هم گرا
زن نیمه نیمه نیمه شده در تمایلات
زن، مرد، مرد، زن/ تن و هر تن جدا جدا
گفتی بخوان به نام خدایانِ ... خوانده ام
گفتی بمان میان خدایانِ ... مانده ام
گفتی بمیر مردگی ات را و هیچ باش
من مرده ام به نام خدایان بوالهوس...
http://uupload.ir/files/7myf_1_(3).jpg
☑️منبع : مجله ادبی پیاده رو
پیشرو در ادبیات معاصر ایران
http://piadero.ir/portal/index.php?do=post&id=2663
🔺 در صورت تمایل با مراجعه به لینک سایت می توانید نظر بدهید 👆👆👆
▪️بخش : #قوالب_کلاسیک
زیر نظر شهرام میرزایی
🔘با کانال تلگرام " مجله ادبی پیاده رو" ، معتبرترین و با سابقه ترین سایت ادبی پارسی زبان همراه باشید : 👇👇👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADu3hrwB_GHUktWJFw
🆔 @piaderonews👈
🆔 @piaderonews👈
🔹شعری از #سمیه_جلالی را در سایت #پیاده_رو بخوانید : 👇👇
#شعر_امروز_ایران
▶️ https://piadero.ir/post/2819
🆔 @piaderonews 👈
#شعر_امروز_ایران
▶️ https://piadero.ir/post/2819
🆔 @piaderonews 👈
🔹دو شعر از #سمیه_جلالی را در سایت #پیاده_رو بخوانید : 👇👇
#شعر_امروز_ایران
▶️ https://piadero.ir/post/2902
🆔 @piaderonews 👈
#شعر_امروز_ایران
▶️ https://piadero.ir/post/2902
🆔 @piaderonews 👈