پیرنگ | Peyrang
2.36K subscribers
123 photos
37 videos
3 files
1.07K links
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی
می‌پردازد.

https://t.me/peyrang_dastan

آدرس سايت:
http://peyrang.org/

Email: info@peyrang.org
Download Telegram
.
#یادکرد

کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کنیم

انتخاب و توضیح: #عطیه_رادمنش_احسنی

این متن به یاد هوشنگ گلشیری است در سال‌روز رفتن‌اش به تاریخ شانزدهم خرداد ماهِ سال هفتادونه خورشیدی. تاریخی که زودهنگام بود برای گلشیریِ پرشورِ شصت‌وسه ساله، که تا آن‌جا که توان داشت، تنها نویسنده نماند. معلمی کرد و منتقد بود و روشنفکر. خودش را میراث‌دارِ امانتی می‌دانست که قبل‌تر از او به دست‌اش رسانده بودند و یا یاری‌اش کرده‌ بودند که قدم در راه بگذارد. جدا از داستان‌ها، رمان‌ها و مقاله‌هایی که نوشت، همه‌چیز را جمع‌آوری و تاریخ‌نگاری کرد. تمام اتفاقات و جریاناتِ ادبی روزگارش را ثبت کرد تا به گفته‌ی خودش در مقدمه‌ی مجموعه‌ی نیمه‌ی تاریک ماه «کار بر بسیاران آسان شود». بی‌راه نیست اگر بگوییم هیچ نویسنده‌ای به اندازه‌ی او به تربیت نسل بعد و به نویسندگان بعد از خودش فکر نکرد، در حد او آموزش نداد و زیر بال و پر جوان‌ترها را نگرفت. گلشیری متفکری بود جهان‌وطن که به فراسوی مرزهای «تفکر قبیله‌ای» می‌اندیشید. مقاله‌های زیادی هم نوشت درباره‌ی «چیستی ادبیات» و چه‌گونگی عبور از این تفکر قبیله‌ای. در یکی از گفت‌وگوها یکی از راه‌های بیرون آمدن از این تفکر را نقد آثار ادبی می‌داند. راهی که با آن می‌توان از چرخه‌ی نومیدکننده‌ی درون مرزی و سانسور خارج شد و به یک تسامح کلامی رسید.
«از ۵۶، سخنرانی در شب‌های شعر کانون، تا هم این ساعت بیشتر به کار نقد پرداخته‌ام ـ یا حداقل در آثار چاپ‌شده بیشتر از پیش نظرم را راجع به آثار معاصران گفته‌ام و از این طریق بیشترین دشمن را برای خودم و حتی خلوتم فراهم آورده‌ام... گرچه می‌دانم در این مملکت سنت مرضیه همان در پسله حرف زدن است، یعنی ریا. اما من چون به مخاطبان احترام می‌گذارم و فکر می‌کنم با اظهار نظر صریح امکان بده بستان فراهم خواهد آمد و چون نویسندگان را قدر می‌گزارم از ریا بیزارم، پس با اظهار نظر صریح می‌خواهم توهم خود نویسنده و یا حداقل اطرافیانش را فروریزم. دیگران نیز باید بتوانند به صراحت درباره‌ی من یا دیگران بگویند و بنویسند تا این فضای مسموم «تو خوبی، من هم خوبم» یا «او بد است، پس من خوبم» به گفتگو و بده بستان صریح و بی‌تحاشی تبدیل شود. در این راه حتی اگر اشتباه بکنیم یا تهمتی بر ما ببندند مهم نیست. این لازمه‌ی رسیدن به جامعه‌ای فراتر از جامعه‌ی قبیله‌ای، گذشتن از این در تنگ و حقیر دارودسته‌ها و خانواده‌ها و حتی منیت‌های حقیر است و به حکم تعلق خاطر به فرهنگ این سرزمین باید عواقبش را به جان خرید.
[...] عده‌ای گمان می‌کنند ادبیات فقط و فقط سیاست است. می‌روند دنبال تفسیرهای عجیب و غریب. به نظر من ادبیات بر حکومت یا ادبیات با حکومت، ادبیات نیست، مثل همه‌ی آن مدایح عنصری یا بهتر همه‌ی مدایح فردوسی و آن هجونامه‌ی آخر کار. اما بقیه‌ی شاهنامه کاری است سترگ. پس حکومت‌ها با حمایت از این نوع مدح و قدح‌ها پولشان را دور می‌ریزند و بر عکس هم آدم‌های سیاسی که ادبیات را پوشش می‌کنند به شهادت این سال‌ها کاری جدی عرضه نخواهند کرد.
... دمکراسی در این نیست که فقط اکثریت حاکم باشد، بلکه در این است که اقلیت حتی اگر یک نفر هم باشد، بتواند حرفش را بزند. اما وقتی کتابی چاپ شد این با دادگاه‌های صالح است البته با حضور متخصصان داستان و وکیل که اگر خلافی دیدند حکم کنند، اما اگر قرار باشد قبل چاپ کتاب، جلو آن را بگیرند، این مثله‌کردن هنر و پیچیده‌کردن کار است و نتیجه‌ای ندارد جز آنکه فقط دو نوع ادبیات، «ادبیات با ما» و «ادبیات بر ما»، میدان پیدا کند. چنین رویه‌ای سبب خواهد شد که مخاطبان یک فیلم یا کتاب فقط دنبال تعبیرهای سیاسی آثار هنری باشند... و یک نتیجه‌ی ناخوشایند دیگر هم دارد: تکثیر «نویسندگان کوتوله»... من هشدار می‌دهم که روش کنونی مبادا به تربیت نویسندگان کوتوله بینجامد... با تنگ‌نظری نگذاریم که نویسنده‌های جوان ما برای امرار معاش به جای نوشتن رمان‌ها و داستان‌های خوب، فیلم‌نامه‌های بد بنویسند و کتاب‌های بد ترجمه کنند. سبب نشویم از آنها نویسندگان کوتوله به وجود آید. مقصود من این نیست که نویسنده حتماً با قدرت بجنگد. مقصودم این است که اگر آزادی در کار نباشد، نویسنده‌های ما با خودسانسوری، با معامله، با کرنش، با ریا... کوتوله می‌شوند و از یاد نبریم که این مسئولیت را بر دوش ما نویسنده‌ها گذاشته‌اند که کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کرد.»*

*از مصاحبه‌ی گلشیری با فرج سرکوهی با نام نوشتن رمان صبر ایوب می‌خواهد، مرداد ۶۹، مجله‌ی آدینه، شماره‌‌های ۵۰ و ۵۱
https://t.me/peyrang_files/91

#هوشنگ_گلشیری
#ادبیات_مستقل

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
Forwarded from پیرنگ | Peyrang
.
#یادکرد

کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کنیم

انتخاب و توضیح: #عطیه_رادمنش_احسنی

این متن به یاد هوشنگ گلشیری است در سال‌روز رفتن‌اش به تاریخ شانزدهم خرداد ماهِ سال هفتادونه خورشیدی. تاریخی که زودهنگام بود برای گلشیریِ پرشورِ شصت‌وسه ساله، که تا آن‌جا که توان داشت، تنها نویسنده نماند. معلمی کرد و منتقد بود و روشنفکر. خودش را میراث‌دارِ امانتی می‌دانست که قبل‌تر از او به دست‌اش رسانده بودند و یا یاری‌اش کرده‌ بودند که قدم در راه بگذارد. جدا از داستان‌ها، رمان‌ها و مقاله‌هایی که نوشت، همه‌چیز را جمع‌آوری و تاریخ‌نگاری کرد. تمام اتفاقات و جریاناتِ ادبی روزگارش را ثبت کرد تا به گفته‌ی خودش در مقدمه‌ی مجموعه‌ی نیمه‌ی تاریک ماه «کار بر بسیاران آسان شود». بی‌راه نیست اگر بگوییم هیچ نویسنده‌ای به اندازه‌ی او به تربیت نسل بعد و به نویسندگان بعد از خودش فکر نکرد، در حد او آموزش نداد و زیر بال و پر جوان‌ترها را نگرفت. گلشیری متفکری بود جهان‌وطن که به فراسوی مرزهای «تفکر قبیله‌ای» می‌اندیشید. مقاله‌های زیادی هم نوشت درباره‌ی «چیستی ادبیات» و چه‌گونگی عبور از این تفکر قبیله‌ای. در یکی از گفت‌وگوها یکی از راه‌های بیرون آمدن از این تفکر را نقد آثار ادبی می‌داند. راهی که با آن می‌توان از چرخه‌ی نومیدکننده‌ی درون مرزی و سانسور خارج شد و به یک تسامح کلامی رسید.
«از ۵۶، سخنرانی در شب‌های شعر کانون، تا هم این ساعت بیشتر به کار نقد پرداخته‌ام ـ یا حداقل در آثار چاپ‌شده بیشتر از پیش نظرم را راجع به آثار معاصران گفته‌ام و از این طریق بیشترین دشمن را برای خودم و حتی خلوتم فراهم آورده‌ام... گرچه می‌دانم در این مملکت سنت مرضیه همان در پسله حرف زدن است، یعنی ریا. اما من چون به مخاطبان احترام می‌گذارم و فکر می‌کنم با اظهار نظر صریح امکان بده بستان فراهم خواهد آمد و چون نویسندگان را قدر می‌گزارم از ریا بیزارم، پس با اظهار نظر صریح می‌خواهم توهم خود نویسنده و یا حداقل اطرافیانش را فروریزم. دیگران نیز باید بتوانند به صراحت درباره‌ی من یا دیگران بگویند و بنویسند تا این فضای مسموم «تو خوبی، من هم خوبم» یا «او بد است، پس من خوبم» به گفتگو و بده بستان صریح و بی‌تحاشی تبدیل شود. در این راه حتی اگر اشتباه بکنیم یا تهمتی بر ما ببندند مهم نیست. این لازمه‌ی رسیدن به جامعه‌ای فراتر از جامعه‌ی قبیله‌ای، گذشتن از این در تنگ و حقیر دارودسته‌ها و خانواده‌ها و حتی منیت‌های حقیر است و به حکم تعلق خاطر به فرهنگ این سرزمین باید عواقبش را به جان خرید.
[...] عده‌ای گمان می‌کنند ادبیات فقط و فقط سیاست است. می‌روند دنبال تفسیرهای عجیب و غریب. به نظر من ادبیات بر حکومت یا ادبیات با حکومت، ادبیات نیست، مثل همه‌ی آن مدایح عنصری یا بهتر همه‌ی مدایح فردوسی و آن هجونامه‌ی آخر کار. اما بقیه‌ی شاهنامه کاری است سترگ. پس حکومت‌ها با حمایت از این نوع مدح و قدح‌ها پولشان را دور می‌ریزند و بر عکس هم آدم‌های سیاسی که ادبیات را پوشش می‌کنند به شهادت این سال‌ها کاری جدی عرضه نخواهند کرد.
... دمکراسی در این نیست که فقط اکثریت حاکم باشد، بلکه در این است که اقلیت حتی اگر یک نفر هم باشد، بتواند حرفش را بزند. اما وقتی کتابی چاپ شد این با دادگاه‌های صالح است البته با حضور متخصصان داستان و وکیل که اگر خلافی دیدند حکم کنند، اما اگر قرار باشد قبل چاپ کتاب، جلو آن را بگیرند، این مثله‌کردن هنر و پیچیده‌کردن کار است و نتیجه‌ای ندارد جز آنکه فقط دو نوع ادبیات، «ادبیات با ما» و «ادبیات بر ما»، میدان پیدا کند. چنین رویه‌ای سبب خواهد شد که مخاطبان یک فیلم یا کتاب فقط دنبال تعبیرهای سیاسی آثار هنری باشند... و یک نتیجه‌ی ناخوشایند دیگر هم دارد: تکثیر «نویسندگان کوتوله»... من هشدار می‌دهم که روش کنونی مبادا به تربیت نویسندگان کوتوله بینجامد... با تنگ‌نظری نگذاریم که نویسنده‌های جوان ما برای امرار معاش به جای نوشتن رمان‌ها و داستان‌های خوب، فیلم‌نامه‌های بد بنویسند و کتاب‌های بد ترجمه کنند. سبب نشویم از آنها نویسندگان کوتوله به وجود آید. مقصود من این نیست که نویسنده حتماً با قدرت بجنگد. مقصودم این است که اگر آزادی در کار نباشد، نویسنده‌های ما با خودسانسوری، با معامله، با کرنش، با ریا... کوتوله می‌شوند و از یاد نبریم که این مسئولیت را بر دوش ما نویسنده‌ها گذاشته‌اند که کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کرد.»*

*از مصاحبه‌ی گلشیری با فرج سرکوهی با نام نوشتن رمان صبر ایوب می‌خواهد، مرداد ۶۹، مجله‌ی آدینه، شماره‌‌های ۵۰ و ۵۱
https://t.me/peyrang_files/91

#هوشنگ_گلشیری
#ادبیات_مستقل

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
Forwarded from پیرنگ | Peyrang
.
#یادکرد

کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کنیم

انتخاب و توضیح: #عطیه_رادمنش_احسنی

این متن به یاد هوشنگ گلشیری است در سال‌روز رفتن‌اش به تاریخ شانزدهم خرداد ماهِ سال هفتادونه خورشیدی. تاریخی که زودهنگام بود برای گلشیریِ پرشورِ شصت‌وسه ساله، که تا آن‌جا که توان داشت، تنها نویسنده نماند. معلمی کرد و منتقد بود و روشنفکر. خودش را میراث‌دارِ امانتی می‌دانست که قبل‌تر از او به دست‌اش رسانده بودند و یا یاری‌اش کرده‌ بودند که قدم در راه بگذارد. جدا از داستان‌ها، رمان‌ها و مقاله‌هایی که نوشت، همه‌چیز را جمع‌آوری و تاریخ‌نگاری کرد. تمام اتفاقات و جریاناتِ ادبی روزگارش را ثبت کرد تا به گفته‌ی خودش در مقدمه‌ی مجموعه‌ی نیمه‌ی تاریک ماه «کار بر بسیاران آسان شود». بی‌راه نیست اگر بگوییم هیچ نویسنده‌ای به اندازه‌ی او به تربیت نسل بعد و به نویسندگان بعد از خودش فکر نکرد، در حد او آموزش نداد و زیر بال و پر جوان‌ترها را نگرفت. گلشیری متفکری بود جهان‌وطن که به فراسوی مرزهای «تفکر قبیله‌ای» می‌اندیشید. مقاله‌های زیادی هم نوشت درباره‌ی «چیستی ادبیات» و چه‌گونگی عبور از این تفکر قبیله‌ای. در یکی از گفت‌وگوها یکی از راه‌های بیرون آمدن از این تفکر را نقد آثار ادبی می‌داند. راهی که با آن می‌توان از چرخه‌ی نومیدکننده‌ی درون مرزی و سانسور خارج شد و به یک تسامح کلامی رسید.
«از ۵۶، سخنرانی در شب‌های شعر کانون، تا هم این ساعت بیشتر به کار نقد پرداخته‌ام ـ یا حداقل در آثار چاپ‌شده بیشتر از پیش نظرم را راجع به آثار معاصران گفته‌ام و از این طریق بیشترین دشمن را برای خودم و حتی خلوتم فراهم آورده‌ام... گرچه می‌دانم در این مملکت سنت مرضیه همان در پسله حرف زدن است، یعنی ریا. اما من چون به مخاطبان احترام می‌گذارم و فکر می‌کنم با اظهار نظر صریح امکان بده بستان فراهم خواهد آمد و چون نویسندگان را قدر می‌گزارم از ریا بیزارم، پس با اظهار نظر صریح می‌خواهم توهم خود نویسنده و یا حداقل اطرافیانش را فروریزم. دیگران نیز باید بتوانند به صراحت درباره‌ی من یا دیگران بگویند و بنویسند تا این فضای مسموم «تو خوبی، من هم خوبم» یا «او بد است، پس من خوبم» به گفتگو و بده بستان صریح و بی‌تحاشی تبدیل شود. در این راه حتی اگر اشتباه بکنیم یا تهمتی بر ما ببندند مهم نیست. این لازمه‌ی رسیدن به جامعه‌ای فراتر از جامعه‌ی قبیله‌ای، گذشتن از این در تنگ و حقیر دارودسته‌ها و خانواده‌ها و حتی منیت‌های حقیر است و به حکم تعلق خاطر به فرهنگ این سرزمین باید عواقبش را به جان خرید.
[...] عده‌ای گمان می‌کنند ادبیات فقط و فقط سیاست است. می‌روند دنبال تفسیرهای عجیب و غریب. به نظر من ادبیات بر حکومت یا ادبیات با حکومت، ادبیات نیست، مثل همه‌ی آن مدایح عنصری یا بهتر همه‌ی مدایح فردوسی و آن هجونامه‌ی آخر کار. اما بقیه‌ی شاهنامه کاری است سترگ. پس حکومت‌ها با حمایت از این نوع مدح و قدح‌ها پولشان را دور می‌ریزند و بر عکس هم آدم‌های سیاسی که ادبیات را پوشش می‌کنند به شهادت این سال‌ها کاری جدی عرضه نخواهند کرد.
... دمکراسی در این نیست که فقط اکثریت حاکم باشد، بلکه در این است که اقلیت حتی اگر یک نفر هم باشد، بتواند حرفش را بزند. اما وقتی کتابی چاپ شد این با دادگاه‌های صالح است البته با حضور متخصصان داستان و وکیل که اگر خلافی دیدند حکم کنند، اما اگر قرار باشد قبل چاپ کتاب، جلو آن را بگیرند، این مثله‌کردن هنر و پیچیده‌کردن کار است و نتیجه‌ای ندارد جز آنکه فقط دو نوع ادبیات، «ادبیات با ما» و «ادبیات بر ما»، میدان پیدا کند. چنین رویه‌ای سبب خواهد شد که مخاطبان یک فیلم یا کتاب فقط دنبال تعبیرهای سیاسی آثار هنری باشند... و یک نتیجه‌ی ناخوشایند دیگر هم دارد: تکثیر «نویسندگان کوتوله»... من هشدار می‌دهم که روش کنونی مبادا به تربیت نویسندگان کوتوله بینجامد... با تنگ‌نظری نگذاریم که نویسنده‌های جوان ما برای امرار معاش به جای نوشتن رمان‌ها و داستان‌های خوب، فیلم‌نامه‌های بد بنویسند و کتاب‌های بد ترجمه کنند. سبب نشویم از آنها نویسندگان کوتوله به وجود آید. مقصود من این نیست که نویسنده حتماً با قدرت بجنگد. مقصودم این است که اگر آزادی در کار نباشد، نویسنده‌های ما با خودسانسوری، با معامله، با کرنش، با ریا... کوتوله می‌شوند و از یاد نبریم که این مسئولیت را بر دوش ما نویسنده‌ها گذاشته‌اند که کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کرد.»*

*از مصاحبه‌ی گلشیری با فرج سرکوهی با نام نوشتن رمان صبر ایوب می‌خواهد، مرداد ۶۹، مجله‌ی آدینه، شماره‌‌های ۵۰ و ۵۱
https://t.me/peyrang_files/91

#هوشنگ_گلشیری
#ادبیات_مستقل

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
Forwarded from پیرنگ | Peyrang
.
#یادکرد

کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کنیم

انتخاب و توضیح: #عطیه_رادمنش_احسنی

این متن به یاد هوشنگ گلشیری است در سال‌روز رفتن‌اش به تاریخ شانزدهم خرداد ماهِ سال هفتادونه خورشیدی. تاریخی که زودهنگام بود برای گلشیریِ پرشورِ شصت‌وسه ساله، که تا آن‌جا که توان داشت، تنها نویسنده نماند. معلمی کرد و منتقد بود و روشنفکر. خودش را میراث‌دارِ امانتی می‌دانست که قبل‌تر از او به دست‌اش رسانده بودند و یا یاری‌اش کرده‌ بودند که قدم در راه بگذارد. جدا از داستان‌ها، رمان‌ها و مقاله‌هایی که نوشت، همه‌چیز را جمع‌آوری و تاریخ‌نگاری کرد. تمام اتفاقات و جریاناتِ ادبی روزگارش را ثبت کرد تا به گفته‌ی خودش در مقدمه‌ی مجموعه‌ی نیمه‌ی تاریک ماه «کار بر بسیاران آسان شود». بی‌راه نیست اگر بگوییم هیچ نویسنده‌ای به اندازه‌ی او به تربیت نسل بعد و به نویسندگان بعد از خودش فکر نکرد، در حد او آموزش نداد و زیر بال و پر جوان‌ترها را نگرفت. گلشیری متفکری بود جهان‌وطن که به فراسوی مرزهای «تفکر قبیله‌ای» می‌اندیشید. مقاله‌های زیادی هم نوشت درباره‌ی «چیستی ادبیات» و چه‌گونگی عبور از این تفکر قبیله‌ای. در یکی از گفت‌وگوها یکی از راه‌های بیرون آمدن از این تفکر را نقد آثار ادبی می‌داند. راهی که با آن می‌توان از چرخه‌ی نومیدکننده‌ی درون مرزی و سانسور خارج شد و به یک تسامح کلامی رسید.
«از ۵۶، سخنرانی در شب‌های شعر کانون، تا هم این ساعت بیشتر به کار نقد پرداخته‌ام ـ یا حداقل در آثار چاپ‌شده بیشتر از پیش نظرم را راجع به آثار معاصران گفته‌ام و از این طریق بیشترین دشمن را برای خودم و حتی خلوتم فراهم آورده‌ام... گرچه می‌دانم در این مملکت سنت مرضیه همان در پسله حرف زدن است، یعنی ریا. اما من چون به مخاطبان احترام می‌گذارم و فکر می‌کنم با اظهار نظر صریح امکان بده بستان فراهم خواهد آمد و چون نویسندگان را قدر می‌گزارم از ریا بیزارم، پس با اظهار نظر صریح می‌خواهم توهم خود نویسنده و یا حداقل اطرافیانش را فروریزم. دیگران نیز باید بتوانند به صراحت درباره‌ی من یا دیگران بگویند و بنویسند تا این فضای مسموم «تو خوبی، من هم خوبم» یا «او بد است، پس من خوبم» به گفتگو و بده بستان صریح و بی‌تحاشی تبدیل شود. در این راه حتی اگر اشتباه بکنیم یا تهمتی بر ما ببندند مهم نیست. این لازمه‌ی رسیدن به جامعه‌ای فراتر از جامعه‌ی قبیله‌ای، گذشتن از این در تنگ و حقیر دارودسته‌ها و خانواده‌ها و حتی منیت‌های حقیر است و به حکم تعلق خاطر به فرهنگ این سرزمین باید عواقبش را به جان خرید.
[...] عده‌ای گمان می‌کنند ادبیات فقط و فقط سیاست است. می‌روند دنبال تفسیرهای عجیب و غریب. به نظر من ادبیات بر حکومت یا ادبیات با حکومت، ادبیات نیست، مثل همه‌ی آن مدایح عنصری یا بهتر همه‌ی مدایح فردوسی و آن هجونامه‌ی آخر کار. اما بقیه‌ی شاهنامه کاری است سترگ. پس حکومت‌ها با حمایت از این نوع مدح و قدح‌ها پولشان را دور می‌ریزند و بر عکس هم آدم‌های سیاسی که ادبیات را پوشش می‌کنند به شهادت این سال‌ها کاری جدی عرضه نخواهند کرد.
... دمکراسی در این نیست که فقط اکثریت حاکم باشد، بلکه در این است که اقلیت حتی اگر یک نفر هم باشد، بتواند حرفش را بزند. اما وقتی کتابی چاپ شد این با دادگاه‌های صالح است البته با حضور متخصصان داستان و وکیل که اگر خلافی دیدند حکم کنند، اما اگر قرار باشد قبل چاپ کتاب، جلو آن را بگیرند، این مثله‌کردن هنر و پیچیده‌کردن کار است و نتیجه‌ای ندارد جز آنکه فقط دو نوع ادبیات، «ادبیات با ما» و «ادبیات بر ما»، میدان پیدا کند. چنین رویه‌ای سبب خواهد شد که مخاطبان یک فیلم یا کتاب فقط دنبال تعبیرهای سیاسی آثار هنری باشند... و یک نتیجه‌ی ناخوشایند دیگر هم دارد: تکثیر «نویسندگان کوتوله»... من هشدار می‌دهم که روش کنونی مبادا به تربیت نویسندگان کوتوله بینجامد... با تنگ‌نظری نگذاریم که نویسنده‌های جوان ما برای امرار معاش به جای نوشتن رمان‌ها و داستان‌های خوب، فیلم‌نامه‌های بد بنویسند و کتاب‌های بد ترجمه کنند. سبب نشویم از آنها نویسندگان کوتوله به وجود آید. مقصود من این نیست که نویسنده حتماً با قدرت بجنگد. مقصودم این است که اگر آزادی در کار نباشد، نویسنده‌های ما با خودسانسوری، با معامله، با کرنش، با ریا... کوتوله می‌شوند و از یاد نبریم که این مسئولیت را بر دوش ما نویسنده‌ها گذاشته‌اند که کلمه را نباید کاسه‌ی گدایی کرد.»*

*از مصاحبه‌ی گلشیری با فرج سرکوهی با نام نوشتن رمان صبر ایوب می‌خواهد، مرداد ۶۹، مجله‌ی آدینه، شماره‌‌های ۵۰ و ۵۱
https://t.me/peyrang_files/91

#هوشنگ_گلشیری
#ادبیات_مستقل

@peyrang_dastan
www.peyrang.org