ایرانیان زرتشتی
1.67K subscribers
3.99K photos
1.5K videos
23 files
1.29K links
مزدا اهورا
که دانش بیکران هستی‌مند است
بنیاد آفرینش است‌.
اهورامزدا هیچ فرمان و احکامی برای مردم ندارد.

فیسبوک
https://www.facebook.com/IranianZartoshti
اینستاگرام
https://www.instagram.com/persianzoroastrians
Download Telegram
ایرانیان زرتشتی
درختان در شاهنامه: #درخت_سرو: درخت سرو در شاهنامه نمودی برجسته دارد. سرو نماد و رمز جاودانگی و نامیرایی است و در میان درختان از ارزش اساتیری بیشتری برخوردار است. سویه‌ای مینویی و سپنت نیز دارد و نماد آزادگی و راستی و دادگستری نیز هست. سرو را «درخت ایران»…
خسروانی درختان شاهنامه.
درخت و نمادهای آن در شاهنامه فردوسی:

در جهان شاهنامه و اندیشه‌ی فردوسی، درخت جایگاهی بلند و نمادین دارد و سرشار از راز و رمزهاست. تا بدانجا که نام ۵۷۰ درخت سرافراز را در شاهنامه می‌توان یافت.
درخت در شاهنامه نماد پایداری و ایستادگی و سربلندی است. افزون بر آنکه رمز بالندگی و پیشرفت نیز هست. در فرهنگ ایرانی، درخت پدیده‌ای خجسته و سپند و اهورایی است.
آنچه در اینجا به آن اشاره می‌شود بر پایه‌ی پژوهش گسترده‌ای است که دکتر #مهدخت_پورخالقی درباره‌ی «درخت شاهنامه» انجام داده است.

آیین‌هایی که با درخت پیوند دارند:
در شاهنامه شمار فراوانی از آیین‌ها را می‌توان یافت که پیوندی نمادین با درختان دارند. یک نمونه‌ی آن، آیین درخت‌کاری به پاس برآورده شدن آرزوها و خواسته‌هاست.
هنگامی‌که #اسفندیار راهی جنگ با ارجاسب تورانی است، از خداوند جان و خرد(اهورامزدا) می‌خواهد که او را در این نبرد یاری کند تا او به نشانه‌ی سپاسگزاری، درخت بنشاند و #آتشکده برپا کند و ده هزار چاه آب بسازد:
«به گیتی صد آتشکده نو کنم
جهان از ستمکاره بی خو کنم.
کنم چاه آب اندرو ده هزار
نشانم درخت از بر کوهسار».

یک نمونه‌ی دیگر آیین‌های درختی شاهنامه، نهادن تخت شهریاران ایران در زیر درختان است. بزم‌ها و جشن‌های شاهنامه نیز در زیر درختان پُر برگ و بار و در باغ‌ها برگزار می‌شده است. در آنجا بود که تخت شاهی را در زیر انبوه‌ترین درخت می‌نهادند:
«درختی زدند از بر گاه شاه
کجا سایه گسترد بر تاج و گاه
بیامد نشست او به زرینه تخت
به سر برش ریزنده مشک از درخت».

چنین آیینی از آن‌رو بود که درخت، نماد سر سبزی و شادکامی و سرخوشی دانسته می‌شد.
آیین خاکسپاری مردگان در زیر درخت نیز در شاهنامه نمونه دارد. پیکر #رستم را در باغ به خاک می‌سپارند و بر روی آن دخمه‌ای بلند می‌سازند. اسفندیار نیز آرزو می‌کند که ای کاش می‌توانست پیکر بی‌جان برادرش #فرشیدورد را در جایی به خاک بسپارد که درخت سر برآورده باشد. در جهان شاهنامه، گاه بر درختان بارور و میوه‌دار نیز خراج می‌نهادند که خود آیینی دیگر بود.

برخی از درختان شاهنامه:
#درخت_سرو:
درخت سرو در شاهنامه نمودی برجسته دارد. سرو نماد و رمز جاودانگی و نامیرایی است و در میان درختان از ارزش اساتیری بیشتری برخوردار است. سویه‌ای مینویی و سپنت نیز دارد و نماد آزادگی و راستی و دادگستری نیز هست.
سرو را «درخت ایران» نامیده‌اند. هنگامی‌که #گشتاسب_کیانی دین بهی می‌پذیرد، درخت سروی را که #اشوزرتشت از سرای روشنایی آورده بود، در برابر آتشکده‌ی مهربرزین کاشمر می‌کارد و بر آن سرو بلند می‌نویسد که: گشتاسب دین بهی را پذیرفت:
«نخست آذر مهر برزین نهاد
به کشمر نگر تا چه آیین نهاد.
یکی سرو آزاده بود از بهشت
به پیش در آذر آن را بکشت.
نبشتی بر آن زاد سرو سهی
که پذرفت گشتاسب دین بهی.
گوا کرد مر سرو آزاد را
چنین گستراند خرد داد را».

#درخت_نارون:
تابوت جهان پهلوان شاهنامه، رستم، از درخت نارون ساخته شده است.
#درخت_ساج:
در شاهنامه، از این درخت نیز کرسی و تخت و تابوت می‌سازند. ساختن مهره‌های شطرنج نیز از چوب درخت ساج است.

#درخت_ترنج:
در شاهنامه درخت ترنج و میوه‌ی آن نماد پیروزی و شکوه و غرور و سربلندی است و به نشانه‌ی پیروزی، میوه‌ی آن را در دست می‌گیرند. در یکی از داستان‌ها، داستان #رستم و #اسفندیار رستم، ترنج بدست بر کرسی زر می‌نشیند:
« بیامد بر آن کرسی زر نشست
پُر از خشم و بویا ترنجی بدست».

#درخت_سخنگو:
درختی نمادین در شاهنامه است که اسکندر با آن سخن می‌گوید و درخت سخنگو، آینده‌ی او را پیشگویی می‌کند. درخت سخنگوی شاهنامه، دو بُن دارد و نرینه و مادینه است. سخن گفتن درخت، ریشه در اندیشه‌ی جاندار پنداری مردمان باستان دارد. آنها درخت را همانند انسان دارای شعور و فهم می‌دانستند و موجودی زنده گمان می‌بردند. پس در نگاه آنان سخن گفتن یک درخت، چندان شگفت‌آور نبود. این جاندار پنداری(آنیمیسم) در دیگر عناصر زاستار(:طبیعت) نیز در دیده می‌شود. چنینان باستان نیز باور داشتند که درخت سرو، سخن می‌گوید.

دیگر درختان شاهنامه:
در شاهنامه به درختان فراوان دیگری اشاره شده است. همانند: #سنوبر، #زیتون، #توت، #سنجد، #عناب، #آبنوس، #خدنگ، #گز، #بید، #سیب، #خرما، #شمشاد، #نارون، #چنار، #سندل، #بادام و بسیارانی دیگر.

#سوزاندن_درختان:
نمونه‌هایی از سوزاندن درختان در شاهنامه دیده می‌شود که سرانجامی تخ و ناگوار در پی دارد. #فرامرز به کین‌خواهی #رستم، چناری را که شغاد، کشنده‌ی رستم در درون آن پناه گرفته بود، آتش می‌زند:
به کردار کوه آتشی برفروخت
شغاد و چنار و زمین را بسوخت.👇