👑 شکوه پدر و مادر
12.2K subscribers
3.41K photos
2.44K videos
2 files
39 links
هیــچ عــشــقــے عــظــیــم تــر از عــشــق مــادر نــیــســت.👌

هیچ حــمــایــتــے عــظــیــم تــر از حــمــایــت پــدر نــیــســت.👌

محصولات مراقبت و آرایشی پوست و مو لدورا ،،نفیس،، تراست
جهت ثبت سفارش و مشاوره رایگان در خدمت تونیم 🙏👇
@saleh8787
Download Telegram
#زالو
#اثر_پریسان‌خاتون
#پارت_391

ستاره با هر دو دستش شقیقه‌هایش را می‌چسبد و می‌گوید:

- ما روزای سختی رو گذروندیم. بعدِ قاچاقی رد شدن‌مون از مرز، خرِ گلاره از پل گذشت و دیگه هیچ خبری ازش نداشتیم. با بدبختی و مکافات خودمون رو رسوندیم ترکیه و سال‌ها تو سگ‌دونی‌هاش پنهونی و مثل سگ زندگی کردیم.

به یک‌باره به هق‌هق می‌اُفتد و با کف هر دو دستش صورتش را می‌پوشاند:

- مامانم خیلی دووم نیاورد. سرطان ریشه زد تو جونش و از پا انداختش. و ما حتی نتونستیم یه مراسم آبرومندانه واسه‌ش بگیریم!

سرش را به چپ و راست تکان می‌دهد و می‌نالد:

- سال‌ها مثل سگ زندگی کردیم و به پای بی‌انصافی و طمع پدرم سوختیم. بی‌چاره آبان چند شب بعد رفتن و گرفتار شدن‌مون تب کرد و سه شب و سه روز اسمت از زبونش نیافتاد!

با گوشه‌ی انگشت شستم، قطره اشکم را پس می‌زنم و جان می‌کنم تا که بگویم:

- آبان هیچ‌وقت واسه‌ی برگشتن، واسه‌ی دیدنم... تلاشی کرد؟!

و ستاره‌ای است که از شنیدن حرفم نیشخند به لب می‌کشد. لب زیر دندان می‌فرستد و جوابم را می‌دهد:

- ما گرفتار شدیم. ما بی‌هویت شدیم. ما سال‌ها مثل سگ زندگی کردیم و هیچ راه برگشتی نداشتیم. ما دیگه جایی توی ایران نداشتیم! ما تازه چند ساله که تونستیم با یه هویت فیک و جعلی بیایم آلمان و مثل موش تو سوراخ‌مون قایم نشیم... می‌فهمین؟!

به لب‌هایش انحنا می‌دهد و طعنه بارم می‌کند:

- شما چی؟ شما واسه‌ی پیدا کردنِ آبان، واسه‌ی دیدنش، هیچ تلاشی کردین؟!

صدایش به رعشه می‌اُفتد و می‌نالد:

- هیچ می‌دونین آبان چند سال چشم انتظار شما موند؟!