ساتوری یا روشن بینی موقت ؛
بیداری موقت یا ساتوری To be Enlightened or Satory : ما همواره تمایلداریم که آمال و آرزوها را یکطرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم. امّا ساتوری چیست؟ ساتوری یکحالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تکتک سلولهای بدن.ساتوری را نمی توان در طبقهبندیهای مفهومی و زبانی جا داد. نمیتوان ساتوری را آموخت، دریافتکرد یا انتقال داد. باید خود فرد آنرا تجربه کند. استاد فقط کمک میکند. ساتوری حقیقی خالی " کو " است، او همه چیز را دربردارد، حتی آرزوها و توهمات را.
در سوترای " ها نیا شین گیو " نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالیندارد و خالی همان شکل است. خالی همه پدیدهها را دربر دراد. انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است ما به خودمان زندگی نمیکنیم. ما از طریق سیستم کیهانی زندگی میکنیم. هیزمشکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود. او شنیده بود که حیوان افسانهای بهنام ساتوری وجود دارد. خیلی دلش میخواست او را شکارکند. روزی حیوان ساتوری را دید. هیزمشکن بهدنبالش دوید و خیلی تعجب میکرد از اینکه هر فکری که از ذهنش میگذشت بلافاصله حیوان متوجه میشد.سپس صدایی شنید که میگفت : " تو مرا بهچنگ نخواهیآورد، چون میخواهی مرا داشتهباشی" هیزمشکن پساز آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموشکرد. دیگر به هیچچیز جز به بریدن درخت فکر نمیکرد.ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر میانداخت به دونیم شد. نور حقیقی درخششی ندارد. نورحقیقی بهصورت نمایشی کسی را روشن نمیکند. مثلشُهرت نیست. یکاستادپیرذِن، یکی از روزهای زمستان در معبدی کوهستانی به شاگردش گفت :
من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن.
شاگرد گفت : هیچ درخششی نیست، آتش مرده است. فقط خاکستر در اجاق هست.
استاد جلورفت و خاکسترها را بادستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت. آن وقت گفت:
نگاه کن! میتوانی نورکوچکی ببینی. بهآن دمید و ناگهان شعلهایبزرگ پدید آمد.در این لحظه شاگرد بهساتوری دستیافت.
این آتش تصویرحقیقی اشراق است. برای غربیها کلمه اشراق یا روشنشدگی همراه تصویر درخششی بسیار باشکوه و فوقالعادهاست. اما نور حقیقی در بیرون درخششی ندارد و تابناکنیست. " شین کو " در زبان ژاپنی این معنارا دارد: اشراق حقیقینمیدرخشد. این یک " کوان " است... نباید درخشش خود را ظاهر کرد. کشف نور ازلی درسرزمین قلب خویش. دستیافتن ناآگاهانه،از طریق تمرکز ذاذن به دلآگاهی حیات ابتدائی. دریافت انرژی " کی " در روح و جسم تاجایی کهبه همه سلولهای بدن نفوذ کند. بدونشک بودا روشنشده بود و این اشراق و بیداری بصورت نمادین با نقطهای وسط دوابرو نمایانده میشود، در مکانی که چشمسوم قراردارد. همه این مطلب را میدانند، امّا در ذن، اشراق به این معنی نیز هست:" نباید بابینی غذاخورد، باید با دهان غذا خورد. " منظور این است که نباید حرکت غلطی کرد. اشراق درهریک از حرکات روزمره میدرخشد. پس اشراق تنها خیرهکننده نیست، بلکه گاهی تاریک هم هست.گاهی طولانی و گاه کوتاه است، گاه چهارگوش و کاه گِرداست! نوریدرخشان درشب میتابد و گُل نیلوفر در آب مُرداب میشکفد. استادی بزرگ از شنیدن صدای برخورد یکسنگریزه بهیک خیزران به بیداری رسید و استادی دیگر از دیدن یکدرخت هلویی که پُرازشکوفه بود. نیوتون از افتادن یک سیب بهزمین یک الهام علمی دریافتکرد و ارشمیدس در حمّام.اشراقیا " دلآگاهی برزرگ " همچنین ممکن است سینهبهسینه منتقلشود، ازبرخورد با دیگری، ازطریق ارتباط ذهنی و روحی نور را همهجا میتوان یافت. " ابری برفرازکوههایجنوب درحرکتاست، درکوهستان شمال باران میبارد. " این یک کواناست.
#ساتوری #روشن_بینی_موقت #متافیزیک_ماوراءالطبیعه #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
بیداری موقت یا ساتوری To be Enlightened or Satory : ما همواره تمایلداریم که آمال و آرزوها را یکطرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم. امّا ساتوری چیست؟ ساتوری یکحالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تکتک سلولهای بدن.ساتوری را نمی توان در طبقهبندیهای مفهومی و زبانی جا داد. نمیتوان ساتوری را آموخت، دریافتکرد یا انتقال داد. باید خود فرد آنرا تجربه کند. استاد فقط کمک میکند. ساتوری حقیقی خالی " کو " است، او همه چیز را دربردارد، حتی آرزوها و توهمات را.
در سوترای " ها نیا شین گیو " نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالیندارد و خالی همان شکل است. خالی همه پدیدهها را دربر دراد. انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است ما به خودمان زندگی نمیکنیم. ما از طریق سیستم کیهانی زندگی میکنیم. هیزمشکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود. او شنیده بود که حیوان افسانهای بهنام ساتوری وجود دارد. خیلی دلش میخواست او را شکارکند. روزی حیوان ساتوری را دید. هیزمشکن بهدنبالش دوید و خیلی تعجب میکرد از اینکه هر فکری که از ذهنش میگذشت بلافاصله حیوان متوجه میشد.سپس صدایی شنید که میگفت : " تو مرا بهچنگ نخواهیآورد، چون میخواهی مرا داشتهباشی" هیزمشکن پساز آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموشکرد. دیگر به هیچچیز جز به بریدن درخت فکر نمیکرد.ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر میانداخت به دونیم شد. نور حقیقی درخششی ندارد. نورحقیقی بهصورت نمایشی کسی را روشن نمیکند. مثلشُهرت نیست. یکاستادپیرذِن، یکی از روزهای زمستان در معبدی کوهستانی به شاگردش گفت :
من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن.
شاگرد گفت : هیچ درخششی نیست، آتش مرده است. فقط خاکستر در اجاق هست.
استاد جلورفت و خاکسترها را بادستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت. آن وقت گفت:
نگاه کن! میتوانی نورکوچکی ببینی. بهآن دمید و ناگهان شعلهایبزرگ پدید آمد.در این لحظه شاگرد بهساتوری دستیافت.
این آتش تصویرحقیقی اشراق است. برای غربیها کلمه اشراق یا روشنشدگی همراه تصویر درخششی بسیار باشکوه و فوقالعادهاست. اما نور حقیقی در بیرون درخششی ندارد و تابناکنیست. " شین کو " در زبان ژاپنی این معنارا دارد: اشراق حقیقینمیدرخشد. این یک " کوان " است... نباید درخشش خود را ظاهر کرد. کشف نور ازلی درسرزمین قلب خویش. دستیافتن ناآگاهانه،از طریق تمرکز ذاذن به دلآگاهی حیات ابتدائی. دریافت انرژی " کی " در روح و جسم تاجایی کهبه همه سلولهای بدن نفوذ کند. بدونشک بودا روشنشده بود و این اشراق و بیداری بصورت نمادین با نقطهای وسط دوابرو نمایانده میشود، در مکانی که چشمسوم قراردارد. همه این مطلب را میدانند، امّا در ذن، اشراق به این معنی نیز هست:" نباید بابینی غذاخورد، باید با دهان غذا خورد. " منظور این است که نباید حرکت غلطی کرد. اشراق درهریک از حرکات روزمره میدرخشد. پس اشراق تنها خیرهکننده نیست، بلکه گاهی تاریک هم هست.گاهی طولانی و گاه کوتاه است، گاه چهارگوش و کاه گِرداست! نوریدرخشان درشب میتابد و گُل نیلوفر در آب مُرداب میشکفد. استادی بزرگ از شنیدن صدای برخورد یکسنگریزه بهیک خیزران به بیداری رسید و استادی دیگر از دیدن یکدرخت هلویی که پُرازشکوفه بود. نیوتون از افتادن یک سیب بهزمین یک الهام علمی دریافتکرد و ارشمیدس در حمّام.اشراقیا " دلآگاهی برزرگ " همچنین ممکن است سینهبهسینه منتقلشود، ازبرخورد با دیگری، ازطریق ارتباط ذهنی و روحی نور را همهجا میتوان یافت. " ابری برفرازکوههایجنوب درحرکتاست، درکوهستان شمال باران میبارد. " این یک کواناست.
#ساتوری #روشن_بینی_موقت #متافیزیک_ماوراءالطبیعه #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot