Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🍃🍂🌿🌱🍃🍂🌿🌱🍃
🌞🌞🌞ساتوری یا روشن بینی موقت🌞🌞🌞
💥بیداری موقت یا ساتوری To be Enlightened or Satory :
ما همواره تمایلداریم که آمال و آرزوها را یکطرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم.
⭐️امّا ساتوری چیست؟
ساتوری یکحالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تکتک سلولهای بدن.
ساتوری را نمی توان در طبقهبندیهای مفهومی و زبانی جا داد. نمیتوان ساتوری را آموخت، دریافتکرد یا انتقالداد. باید خود فرد آن را تجربهکند. استاد فقط کمک میکند. ساتوری حقیقی خالی " کو " است، او همه چیز را دربردارد، حتی آرزوها و توهمات را.
در سوترای " ها نیا شین گیو " نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالی ندارد و خالی همان شکل است. خالی همه پدیدهها را دربر دراد. انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است ما به خودمان زندگی نمیکنیم. ما ازطریق سیستم کیهانی زندگی میکنیم. هیزمشکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود. او شنیده بود که حیوان افسانهای بهنام ساتوری وجود دارد. خیلی دلش میخواست او را شکارکند. روزی حیوان ساتوری را دید. هیزمشکن به دنبالش دوید و خیلی تعجب میکرد از اینکه هر فکری که از ذهنش میگذشت بلافاصله حیوان متوجه میشد. سپس صدایی شنید که میگفت :" تو مرا به چنگ نخواهیآورد، چون میخواهی مرا داشته باشی"هیزمشکن پس از آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموشکرد. دیگر به هیچ چیز جز به بریدن درخت فکر نمیکرد. ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر میانداخت به دونیم شد. نورحقیقی درخششی ندارد. نورحقیقی بهصورت نمایشی کسی را روشن نمیکند. مثلشُهرت نیست.
یک استاد پیر ذِن، یکیاز روزهای زمستان درمعبدی کوهستانی بهشاگردش گفت: من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن. شاگرد گفت: هیچ درخششی نیست، آتش مرده است. فقط خاکستر در اجاق هست. استاد جلو رفت و خاکسترها را با دستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت. آن وقت گفت: نگاه کن! میتوانی نورکوچکی ببینی. بهآن دمید و ناگهان شعلهای بزرگ پدیدآمد. دراین لحظه شاگرد به ساتوری دست یافت.
این آتش تصویر حقیقی اشراق است. برای غربیها کلمه اشراق یا روشن شدگی همراه تصویر درخششی بسیار باشکوه و فوقالعاده است. اما نورحقیقی در بیرون درخششی ندارد و تابناک نیست. " شین کو " در زبان ژاپنی این معنارا دارد: اشراق حقیقی نمیدرخشد. این یک " کوان " است... نباید درخشش خود را ظاهر کرد. کشف نور ازلی درسرزمین قلب خویش. دستیافتن ناآگاهانه، ازطریق تمرکز ذاذن به دل آگاهی حیاتابتدائی. دریافت انرژی " کی " در روح و جسم تا جایی که به همه سلولهای بدن نفوذ کند. بدونشک بودا روشنشده بود و این اشراق وبیداری بصورت نمادین با نقطهای وسط دو ابرو نمایانده میشود، درمکانی که چشم سوم قراردارد. همه این مطلب را میدانند، امّا در ذن، اشراق به این معنی نیز هست:" نباید با بینی غذا خورد، باید با دهان غذاخورد." منظور این است که نباید حرکت غلطی کرد. اشراق در هریک ازحرکات روزمره میدرخشد. پس اشراق تنها خیرهکننده نیست، بلکه گاهی تاریک هم هست. گاهی طولانی و گاه کوتاه است، گاه چهارگوش و گاه گِرد است! نوری درخشان درشب میتابد و گُل نیلوفر در آب مُرداب میشکفد. استادی بزرگ از شنیدن صدای برخورد یک سنگریزه به یک خیزران به بیداری رسید و استادی دیگر از دیدن یکدرخت هلویی که پُر از شکوفه بود. نیوتون از افتادن یک سیب به زمین یک الهام علمی دریافتکرد و ارشمیدس در حمّام. اشراق یا " دلآگاهی بزرگ " همچنین ممکن است سینه به سینه منتقلشود، از برخورد با دیگری، ازطریق ارتباط ذهنی و روحی. نور را همهجا میتوان یافت. " ابری بر فراز کوههای جنوب درحرکت است، در کوهستان شمال باران میبارد. " این یک کوان است.
🍃🍂🌿🌱🍃🍂🌿🌱🍃
#بیداری #اشراق #ساتوری #روشنی #موقت
@mazeye_malakoot
🌞🌞🌞ساتوری یا روشن بینی موقت🌞🌞🌞
💥بیداری موقت یا ساتوری To be Enlightened or Satory :
ما همواره تمایلداریم که آمال و آرزوها را یکطرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم.
⭐️امّا ساتوری چیست؟
ساتوری یکحالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تکتک سلولهای بدن.
ساتوری را نمی توان در طبقهبندیهای مفهومی و زبانی جا داد. نمیتوان ساتوری را آموخت، دریافتکرد یا انتقالداد. باید خود فرد آن را تجربهکند. استاد فقط کمک میکند. ساتوری حقیقی خالی " کو " است، او همه چیز را دربردارد، حتی آرزوها و توهمات را.
در سوترای " ها نیا شین گیو " نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالی ندارد و خالی همان شکل است. خالی همه پدیدهها را دربر دراد. انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است ما به خودمان زندگی نمیکنیم. ما ازطریق سیستم کیهانی زندگی میکنیم. هیزمشکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود. او شنیده بود که حیوان افسانهای بهنام ساتوری وجود دارد. خیلی دلش میخواست او را شکارکند. روزی حیوان ساتوری را دید. هیزمشکن به دنبالش دوید و خیلی تعجب میکرد از اینکه هر فکری که از ذهنش میگذشت بلافاصله حیوان متوجه میشد. سپس صدایی شنید که میگفت :" تو مرا به چنگ نخواهیآورد، چون میخواهی مرا داشته باشی"هیزمشکن پس از آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموشکرد. دیگر به هیچ چیز جز به بریدن درخت فکر نمیکرد. ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر میانداخت به دونیم شد. نورحقیقی درخششی ندارد. نورحقیقی بهصورت نمایشی کسی را روشن نمیکند. مثلشُهرت نیست.
یک استاد پیر ذِن، یکیاز روزهای زمستان درمعبدی کوهستانی بهشاگردش گفت: من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن. شاگرد گفت: هیچ درخششی نیست، آتش مرده است. فقط خاکستر در اجاق هست. استاد جلو رفت و خاکسترها را با دستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت. آن وقت گفت: نگاه کن! میتوانی نورکوچکی ببینی. بهآن دمید و ناگهان شعلهای بزرگ پدیدآمد. دراین لحظه شاگرد به ساتوری دست یافت.
این آتش تصویر حقیقی اشراق است. برای غربیها کلمه اشراق یا روشن شدگی همراه تصویر درخششی بسیار باشکوه و فوقالعاده است. اما نورحقیقی در بیرون درخششی ندارد و تابناک نیست. " شین کو " در زبان ژاپنی این معنارا دارد: اشراق حقیقی نمیدرخشد. این یک " کوان " است... نباید درخشش خود را ظاهر کرد. کشف نور ازلی درسرزمین قلب خویش. دستیافتن ناآگاهانه، ازطریق تمرکز ذاذن به دل آگاهی حیاتابتدائی. دریافت انرژی " کی " در روح و جسم تا جایی که به همه سلولهای بدن نفوذ کند. بدونشک بودا روشنشده بود و این اشراق وبیداری بصورت نمادین با نقطهای وسط دو ابرو نمایانده میشود، درمکانی که چشم سوم قراردارد. همه این مطلب را میدانند، امّا در ذن، اشراق به این معنی نیز هست:" نباید با بینی غذا خورد، باید با دهان غذاخورد." منظور این است که نباید حرکت غلطی کرد. اشراق در هریک ازحرکات روزمره میدرخشد. پس اشراق تنها خیرهکننده نیست، بلکه گاهی تاریک هم هست. گاهی طولانی و گاه کوتاه است، گاه چهارگوش و گاه گِرد است! نوری درخشان درشب میتابد و گُل نیلوفر در آب مُرداب میشکفد. استادی بزرگ از شنیدن صدای برخورد یک سنگریزه به یک خیزران به بیداری رسید و استادی دیگر از دیدن یکدرخت هلویی که پُر از شکوفه بود. نیوتون از افتادن یک سیب به زمین یک الهام علمی دریافتکرد و ارشمیدس در حمّام. اشراق یا " دلآگاهی بزرگ " همچنین ممکن است سینه به سینه منتقلشود، از برخورد با دیگری، ازطریق ارتباط ذهنی و روحی. نور را همهجا میتوان یافت. " ابری بر فراز کوههای جنوب درحرکت است، در کوهستان شمال باران میبارد. " این یک کوان است.
🍃🍂🌿🌱🍃🍂🌿🌱🍃
#بیداری #اشراق #ساتوری #روشنی #موقت
@mazeye_malakoot
✨✨🍥روشن ضمیری 🍥✨✨
قسمت دوم
☸در واقع ما برای رهایی از خود پست باید به خود والاتر نزدیک شویم.
یوگی ها می گویند ذکری وجود دارد به عنوان ذکر بی ذکر، که در درون انسان پیوسته همراه دم و بازدم تکرار می شود، این ذکر سُ هَم می باشد، سُ هَم یعنی شیوُ هَم، یعنی من شیوا هستم، شیوا چیزی جز خداوند واحد نیست، در حقیقت ما به همراه هر دم و بازدم می گوییم، من او هستم!
⚛شیخ محمود شبستری این عارف بزرگ در گلشن راز سوالی را درباره همین وحدت و روشن ضمیری جواب می دهد که من اینجا آن را نقل می کنم و با کمی توضیح باز می کنم ( من مفسر شعر نیستم و فقط آن را بر اساس بحث این مقاله توضیح می دهم :
✳️شخص می پرسد : "که شد بر سر وحدت واقف آخر؟ شناسای چه آمد عارف آخر؟"
✅(چه کسی به راز وحدت آخر پی می برد و عارف آخر به شناختی می رسد ؟ )
شیخ محمود می فرماید :
✳️کسی بر سر وحدت گشت واقف - که او واقف نشد اندر مواقف
✳️دل عارف شناسای وجود است - وجود مطلق او را در شهود است.
✅( عارف و روشن ضمیر وجود خود و ذات وجود حقیقی را می شناسد و در شهود دائم است).
✳️به جز هست حقیقی هست نشناخت - از آن رو هستی خود پاک در باخت
✅( و چون به جز هستی حقیقی که خداوند است چیزی را نیافت، فردیت و هستی کاذب خود را رها کرد و با او یکی شد)
✳️وجود تو همه خار است و خاشاک - برون انداز از خود جمله را پاک
✅( وجود تو همه موجب رنج و حجاب است، فردیت کاذب خود را کاملا محو کن)
✳️برو تو خانه دل را فرو رو - مهیا کن مقام و جای محبوب
✅( ذهن ، دل را پاک و خالص کن تا محبوب ( خداوند ) در آن متجلی شود )
⚛و اما تمام این روند معراج و مسیر وحدت چیزی است که در درون روی می دهد، معراج چیزی نیست که در بُعد مکان صورت بگیرد معراج درونیست.
⚛تانترا معراج را آزاد سازی و بسط انرژی و آگاهی می نامد و واژه تانترا به همین معناست، تانترا با استفاده از تکنیک های خود موجب گسترده شدن آگاهی و درنهایت اتحاد آن با آگاهی کُل می شود.
⚛یوگا یعنی وحدت، کلمه یوگا به معنای وحدت و یکی شدن است، یوگا پروسه یکی ساختن روح فردی ( جیواتما ) با (پارامآتما) روح کُل می باشد.
⚛حال تکنیک هرچه باشد، هدف یکیست
صوفی که در سنت یوگا او را بکتی یوگی می نامند، با متمرکز کردن تمام فکر و ذکر خود و احساساتش بر خداوند، خود را از قید من دروغین می رهاند و با او متحد می شود.
⚛شمن با گسترش آگاهی خود به وسیله های مختلف از جمله غلبه یافتن بر سایه دروغین و بخش تاریک خود یا همان "من" به این مهم دست می یابد.
⚛مانترا یوگی ( کسی که مانترا، ذکر تکرار می کند ) با تمرکز بر نام های الهی خداوند خود را می رهاند و با او متهد می شود.
⚛لایا یوگی ( کسی که کوندالینی یوگا تمرین می کند ) با آزاد کردن و بسط نیروی درونی، آگاهی خود را به بالا هُل می دهد و آن را با آگاهی کُل متهد می کند ).
⚛یک هاتا یوگی هم با کنترل انرژی و تنفس، آرام ساختن ذهن و بدن و قرار دادن آن در سکوت آنچه را در پس ذهن است می بیند.
⚛یک راجا یوگی، یک تمرین کننده ذن، یک مراقبه کننده بودایی، سعی می کند افکار را متوقف کند تا ذات حقیقی خود را ببیند.
⚛یک جنانی و شخص ودانتایی، با تعمق و مراقبه بر مفهومِ من او هستم، به "او" دست می یابد.
⚛یک ماهایوگی و گیانی یوگی، دائم از خود می پرسد من کیستم؟ و در نهایت جواب حقیقی را از روح دریافت می کند.
⚛یک کارما یوگی، هرکاری که می کند به خداوند تقدیم می کند و هر عمل خود را تبدیل به مراقبه می کند.
⚛یک لایت وُرکر با متصل ساختن خود به نور و تجلیات آن وجود خود را دگرگون می کند و از بعد پست تر به بُعد متعالی تر تبدیل می شود.
⚛حال وسیله هر چه باشد، بدون شک باید خود پست را دگرگون کرد و با خود والاتر متحد شد، ذهن و وجود باید تزکیه و خالص شوند، بدون پاکسازی نه رهایی وجود خواهد داشت و نه روشن ضمیری.
🔹انا الحق کشف اسرار است مطلق🔹
🔸جز از حق کیست تا گوید انا الحق🔸
🔹همه ذرات عالم همچو منصور🔹
🔸تو خواهی مست گیر و خواه مخمور🔸
#بیداری #روشنی #اشراق #روح #ذهن
@pathwaystogod
قسمت دوم
☸در واقع ما برای رهایی از خود پست باید به خود والاتر نزدیک شویم.
یوگی ها می گویند ذکری وجود دارد به عنوان ذکر بی ذکر، که در درون انسان پیوسته همراه دم و بازدم تکرار می شود، این ذکر سُ هَم می باشد، سُ هَم یعنی شیوُ هَم، یعنی من شیوا هستم، شیوا چیزی جز خداوند واحد نیست، در حقیقت ما به همراه هر دم و بازدم می گوییم، من او هستم!
⚛شیخ محمود شبستری این عارف بزرگ در گلشن راز سوالی را درباره همین وحدت و روشن ضمیری جواب می دهد که من اینجا آن را نقل می کنم و با کمی توضیح باز می کنم ( من مفسر شعر نیستم و فقط آن را بر اساس بحث این مقاله توضیح می دهم :
✳️شخص می پرسد : "که شد بر سر وحدت واقف آخر؟ شناسای چه آمد عارف آخر؟"
✅(چه کسی به راز وحدت آخر پی می برد و عارف آخر به شناختی می رسد ؟ )
شیخ محمود می فرماید :
✳️کسی بر سر وحدت گشت واقف - که او واقف نشد اندر مواقف
✳️دل عارف شناسای وجود است - وجود مطلق او را در شهود است.
✅( عارف و روشن ضمیر وجود خود و ذات وجود حقیقی را می شناسد و در شهود دائم است).
✳️به جز هست حقیقی هست نشناخت - از آن رو هستی خود پاک در باخت
✅( و چون به جز هستی حقیقی که خداوند است چیزی را نیافت، فردیت و هستی کاذب خود را رها کرد و با او یکی شد)
✳️وجود تو همه خار است و خاشاک - برون انداز از خود جمله را پاک
✅( وجود تو همه موجب رنج و حجاب است، فردیت کاذب خود را کاملا محو کن)
✳️برو تو خانه دل را فرو رو - مهیا کن مقام و جای محبوب
✅( ذهن ، دل را پاک و خالص کن تا محبوب ( خداوند ) در آن متجلی شود )
⚛و اما تمام این روند معراج و مسیر وحدت چیزی است که در درون روی می دهد، معراج چیزی نیست که در بُعد مکان صورت بگیرد معراج درونیست.
⚛تانترا معراج را آزاد سازی و بسط انرژی و آگاهی می نامد و واژه تانترا به همین معناست، تانترا با استفاده از تکنیک های خود موجب گسترده شدن آگاهی و درنهایت اتحاد آن با آگاهی کُل می شود.
⚛یوگا یعنی وحدت، کلمه یوگا به معنای وحدت و یکی شدن است، یوگا پروسه یکی ساختن روح فردی ( جیواتما ) با (پارامآتما) روح کُل می باشد.
⚛حال تکنیک هرچه باشد، هدف یکیست
صوفی که در سنت یوگا او را بکتی یوگی می نامند، با متمرکز کردن تمام فکر و ذکر خود و احساساتش بر خداوند، خود را از قید من دروغین می رهاند و با او متحد می شود.
⚛شمن با گسترش آگاهی خود به وسیله های مختلف از جمله غلبه یافتن بر سایه دروغین و بخش تاریک خود یا همان "من" به این مهم دست می یابد.
⚛مانترا یوگی ( کسی که مانترا، ذکر تکرار می کند ) با تمرکز بر نام های الهی خداوند خود را می رهاند و با او متهد می شود.
⚛لایا یوگی ( کسی که کوندالینی یوگا تمرین می کند ) با آزاد کردن و بسط نیروی درونی، آگاهی خود را به بالا هُل می دهد و آن را با آگاهی کُل متهد می کند ).
⚛یک هاتا یوگی هم با کنترل انرژی و تنفس، آرام ساختن ذهن و بدن و قرار دادن آن در سکوت آنچه را در پس ذهن است می بیند.
⚛یک راجا یوگی، یک تمرین کننده ذن، یک مراقبه کننده بودایی، سعی می کند افکار را متوقف کند تا ذات حقیقی خود را ببیند.
⚛یک جنانی و شخص ودانتایی، با تعمق و مراقبه بر مفهومِ من او هستم، به "او" دست می یابد.
⚛یک ماهایوگی و گیانی یوگی، دائم از خود می پرسد من کیستم؟ و در نهایت جواب حقیقی را از روح دریافت می کند.
⚛یک کارما یوگی، هرکاری که می کند به خداوند تقدیم می کند و هر عمل خود را تبدیل به مراقبه می کند.
⚛یک لایت وُرکر با متصل ساختن خود به نور و تجلیات آن وجود خود را دگرگون می کند و از بعد پست تر به بُعد متعالی تر تبدیل می شود.
⚛حال وسیله هر چه باشد، بدون شک باید خود پست را دگرگون کرد و با خود والاتر متحد شد، ذهن و وجود باید تزکیه و خالص شوند، بدون پاکسازی نه رهایی وجود خواهد داشت و نه روشن ضمیری.
🔹انا الحق کشف اسرار است مطلق🔹
🔸جز از حق کیست تا گوید انا الحق🔸
🔹همه ذرات عالم همچو منصور🔹
🔸تو خواهی مست گیر و خواه مخمور🔸
#بیداری #روشنی #اشراق #روح #ذهن
@pathwaystogod
تمام ديوارها را خراب كن و بي كران شو.
فقط به بي كرانگي، به جاودانگي بينديش. كمتر از آن هرگز كسي را راضي نكرده و نخواهد كرد. ديوارهاي بدن بايد فرو ريزد. ما بيش از حد خود را در ديوارهاي بدن محصور كرده ايم. گمان مي كنيم بدن هستيم، در حاليكه نيستيم. اين نخستين پندار نادرستي است كه بايد دور انداخته شود. ديگر پندارهاي نادرست از اين پندار، سر برون مي آورند. اگر بدن ما هويت ما باشد، از كهنسالي، بيماري و مرگ خواهيم هراسيد. اين ترسها ريشه در هويت گرفتن از بدن دارند. خودت را آگاهي ناب در نظر گير. تو بدن نيستي. تو آن كسي هستي كه از بدن آگاهي. تو ذهن هم نيستي. نخست با بدن كار كن، زيرا كار با بدن زمخت آسانتر است. سپس به ذهن ظريف بپرداز. به ذهن به مثابه چيزي جدا از خود بنگر. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني نه ذهن، احساس بزرگ رهايي به تو دست خواهد داد. احساس از بند رستن. آنگاه هيچ مانعي در برابرت وجود نخواهد داشت و نه هيچ ديواري. در همه طرف فضايي باز خواهد بود و بس. بعد از آن بايد ظريف ترين ديوارها فرو ريزد، ديوار احساسات. اين كار، ظريف ترين كارهاست. نخست بدن، سپس ذهن و پس از آن قلب. و رها شدن از زندان قلب، همان به روشني رسيدن است. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني، نه ذهن و نه قلب، بي درنگ درمي يابي كه كيستي، هستي چيست و هدف از زندگي چيست. همه اسرار بر تو آشكار مي شوند.
#هدف_زندگی#بیکرانگی#جاودانگی#بدن_و_ذهن#قلب#روشنی#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
فقط به بي كرانگي، به جاودانگي بينديش. كمتر از آن هرگز كسي را راضي نكرده و نخواهد كرد. ديوارهاي بدن بايد فرو ريزد. ما بيش از حد خود را در ديوارهاي بدن محصور كرده ايم. گمان مي كنيم بدن هستيم، در حاليكه نيستيم. اين نخستين پندار نادرستي است كه بايد دور انداخته شود. ديگر پندارهاي نادرست از اين پندار، سر برون مي آورند. اگر بدن ما هويت ما باشد، از كهنسالي، بيماري و مرگ خواهيم هراسيد. اين ترسها ريشه در هويت گرفتن از بدن دارند. خودت را آگاهي ناب در نظر گير. تو بدن نيستي. تو آن كسي هستي كه از بدن آگاهي. تو ذهن هم نيستي. نخست با بدن كار كن، زيرا كار با بدن زمخت آسانتر است. سپس به ذهن ظريف بپرداز. به ذهن به مثابه چيزي جدا از خود بنگر. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني نه ذهن، احساس بزرگ رهايي به تو دست خواهد داد. احساس از بند رستن. آنگاه هيچ مانعي در برابرت وجود نخواهد داشت و نه هيچ ديواري. در همه طرف فضايي باز خواهد بود و بس. بعد از آن بايد ظريف ترين ديوارها فرو ريزد، ديوار احساسات. اين كار، ظريف ترين كارهاست. نخست بدن، سپس ذهن و پس از آن قلب. و رها شدن از زندان قلب، همان به روشني رسيدن است. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني، نه ذهن و نه قلب، بي درنگ درمي يابي كه كيستي، هستي چيست و هدف از زندگي چيست. همه اسرار بر تو آشكار مي شوند.
#هدف_زندگی#بیکرانگی#جاودانگی#بدن_و_ذهن#قلب#روشنی#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
تلنگر؛
اهمیتی ندارد،
اگر غاری برای ده هزار سال یا برای نیم ساعت در تاریکی بوده باشد،
وقتیکه جرقه چوب کبریتی را بزنی
روشن میشود.!!!! #تلنگر #غار#تاریکی#روشنی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
اهمیتی ندارد،
اگر غاری برای ده هزار سال یا برای نیم ساعت در تاریکی بوده باشد،
وقتیکه جرقه چوب کبریتی را بزنی
روشن میشود.!!!! #تلنگر #غار#تاریکی#روشنی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
🍁🍃✨🔮✨🍃🍁
🎆 بسان پيوستن رودخانه به دريا، انسان مراقبه گر به هستي مي پيوندد و با آن يكي مي شود؛
آنگاه دوگانگي از ميان مي رود و اين همان تجربه فناناپذيري است؛
آنگاه تو وجود خواهي داشت اما نه جدا از كل؛
جزيي از كل مي شوي... جزيي اصلي و اساسي از كل؛
كسانيكه به اين مرحله رسيده اند انسانهايي بيدار شده هستند؛
بدليل وجود نور، انسان بيدار شده را انسان به روشني رسيده مي خوانند؛
او نور درون خويش را ديده و اين بزرگترين تجربه زندگي است؛
زندگي به راستي فرصتي است براي ديدن نور درون، نوريافتن و به روشني رسيدن...
🍁🍃✨🔮✨🍃🍁
#نور #مراقبه #روشنی_درون #تعالیم_معنوی #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 بسان پيوستن رودخانه به دريا، انسان مراقبه گر به هستي مي پيوندد و با آن يكي مي شود؛
آنگاه دوگانگي از ميان مي رود و اين همان تجربه فناناپذيري است؛
آنگاه تو وجود خواهي داشت اما نه جدا از كل؛
جزيي از كل مي شوي... جزيي اصلي و اساسي از كل؛
كسانيكه به اين مرحله رسيده اند انسانهايي بيدار شده هستند؛
بدليل وجود نور، انسان بيدار شده را انسان به روشني رسيده مي خوانند؛
او نور درون خويش را ديده و اين بزرگترين تجربه زندگي است؛
زندگي به راستي فرصتي است براي ديدن نور درون، نوريافتن و به روشني رسيدن...
🍁🍃✨🔮✨🍃🍁
#نور #مراقبه #روشنی_درون #تعالیم_معنوی #راهي_بسوي_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
🎆 هرگز به چيزهاي منفي اهميت ندهيد؛ اگر شمعي روشن كنيد، ظلمت به خودي خود ناپديد مي شود؛ سعي نكنيد با ظلمت بجنگيد كه اصلا امكانپذير نيست؛ زيرا ظلمت اساسا وجود ندارد؛ چگونه مي توان با چيزي كه وجود ندارد، جنگيد؟ فقط شمعي روشن كنيد تا ظلمت به خودي خود ناپديد گردد؛ ظلمت، ترس و همه امور منفي كه ذهن تان را تسخير مي كند، فراموش كنيد؛ فقط يك شمع روشن كنيد تاريکی ديگر وجود نخواهد داشت.
نور فقط از راه عشق مي تواند وجود داشته باشد؛ بدون عشق فقط تاريكي ممكن است؛ در دنياي درون، عشق و نور مترادف يكديگرند؛ دو چيز متفاوت از هم نيستند؛ از اين رو هركس كه مي خواهد از نور سرشار و نوراني شود، بايد بي قيد و شرط عشق بورزد.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#شمع #نور #روشنی #تاريکی #جنگ #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 هرگز به چيزهاي منفي اهميت ندهيد؛ اگر شمعي روشن كنيد، ظلمت به خودي خود ناپديد مي شود؛ سعي نكنيد با ظلمت بجنگيد كه اصلا امكانپذير نيست؛ زيرا ظلمت اساسا وجود ندارد؛ چگونه مي توان با چيزي كه وجود ندارد، جنگيد؟ فقط شمعي روشن كنيد تا ظلمت به خودي خود ناپديد گردد؛ ظلمت، ترس و همه امور منفي كه ذهن تان را تسخير مي كند، فراموش كنيد؛ فقط يك شمع روشن كنيد تاريکی ديگر وجود نخواهد داشت.
نور فقط از راه عشق مي تواند وجود داشته باشد؛ بدون عشق فقط تاريكي ممكن است؛ در دنياي درون، عشق و نور مترادف يكديگرند؛ دو چيز متفاوت از هم نيستند؛ از اين رو هركس كه مي خواهد از نور سرشار و نوراني شود، بايد بي قيد و شرط عشق بورزد.
❄️✨🌨🔮🌨✨❄️
#شمع #نور #روشنی #تاريکی #جنگ #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🍃✨❄️✨🔮✨❄️✨🍃
✨✨🎆 تمام ديوارها را خراب كن و بي كران شو 🎆✨✨
فقط به بي كرانگي، به جاودانگي بينديش. كمتر از آن هرگز كسي را راضي نكرده و نخواهد كرد. ديوارهاي بدن بايد فرو ريزد. ما بيش از حد خود را در ديوارهاي بدن محصور كرده ايم. گمان مي كنيم بدن هستيم، در حاليكه نيستيم. اين نخستين پندار نادرستي است كه بايد دور انداخته شود. ديگر پندارهاي نادرست از اين پندار، سر برون مي آورند. اگر بدن ما هويت ما باشد، از كهنسالي، بيماري و مرگ خواهيم هراسيد. اين ترسها ريشه در هويت گرفتن از بدن دارند. خودت را آگاهي ناب در نظر گير. تو بدن نيستي. تو آن كسي هستي كه از بدن آگاهي. تو ذهن هم نيستي. نخست با بدن كار كن، زيرا كار با بدن زمخت آسانتر است. سپس به ذهن ظريف بپرداز. به ذهن به مثابه چيزي جدا از خود بنگر. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني نه ذهن، احساس بزرگ رهايي به تو دست خواهد داد. احساس از بند رستن. آنگاه هيچ مانعي در برابرت وجود نخواهد داشت و نه هيچ ديواري. در همه طرف فضايي باز خواهد بود و بس. بعد از آن بايد ظريف ترين ديوارها فرو ريزد، ديوار احساسات. اين كار، ظريف ترين كارهاست. نخست بدن، سپس ذهن و پس از آن قلب. و رها شدن از زندان قلب، همان به روشني رسيدن است. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني، نه ذهن و نه قلب، بي درنگ درمي يابي كه كيستي، هستي چيست و هدف از زندگي چيست. همه اسرار بر تو آشكار مي شوند.
🍃✨❄️✨🔮✨❄️✨🍃
#هدف_زندگی #بیکرانگی #جاودانگی #بدن_و_ذهن #قلب #روشنی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 تمام ديوارها را خراب كن و بي كران شو 🎆✨✨
فقط به بي كرانگي، به جاودانگي بينديش. كمتر از آن هرگز كسي را راضي نكرده و نخواهد كرد. ديوارهاي بدن بايد فرو ريزد. ما بيش از حد خود را در ديوارهاي بدن محصور كرده ايم. گمان مي كنيم بدن هستيم، در حاليكه نيستيم. اين نخستين پندار نادرستي است كه بايد دور انداخته شود. ديگر پندارهاي نادرست از اين پندار، سر برون مي آورند. اگر بدن ما هويت ما باشد، از كهنسالي، بيماري و مرگ خواهيم هراسيد. اين ترسها ريشه در هويت گرفتن از بدن دارند. خودت را آگاهي ناب در نظر گير. تو بدن نيستي. تو آن كسي هستي كه از بدن آگاهي. تو ذهن هم نيستي. نخست با بدن كار كن، زيرا كار با بدن زمخت آسانتر است. سپس به ذهن ظريف بپرداز. به ذهن به مثابه چيزي جدا از خود بنگر. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني نه ذهن، احساس بزرگ رهايي به تو دست خواهد داد. احساس از بند رستن. آنگاه هيچ مانعي در برابرت وجود نخواهد داشت و نه هيچ ديواري. در همه طرف فضايي باز خواهد بود و بس. بعد از آن بايد ظريف ترين ديوارها فرو ريزد، ديوار احساسات. اين كار، ظريف ترين كارهاست. نخست بدن، سپس ذهن و پس از آن قلب. و رها شدن از زندان قلب، همان به روشني رسيدن است. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني، نه ذهن و نه قلب، بي درنگ درمي يابي كه كيستي، هستي چيست و هدف از زندگي چيست. همه اسرار بر تو آشكار مي شوند.
🍃✨❄️✨🔮✨❄️✨🍃
#هدف_زندگی #بیکرانگی #جاودانگی #بدن_و_ذهن #قلب #روشنی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🍃✨❄️✨🔮✨❄️✨🍃
✨✨🎆 تمام ديوارها را خراب كن و بي كران شو 🎆✨✨
فقط به بي كرانگي، به جاودانگي بينديش. كمتر از آن هرگز كسي را راضي نكرده و نخواهد كرد. ديوارهاي بدن بايد فرو ريزد. ما بيش از حد خود را در ديوارهاي بدن محصور كرده ايم. گمان مي كنيم بدن هستيم، در حاليكه نيستيم. اين نخستين پندار نادرستي است كه بايد دور انداخته شود. ديگر پندارهاي نادرست از اين پندار، سر برون مي آورند. اگر بدن ما هويت ما باشد، از كهنسالي، بيماري و مرگ خواهيم هراسيد. اين ترسها ريشه در هويت گرفتن از بدن دارند. خودت را آگاهي ناب در نظر گير. تو بدن نيستي. تو آن كسي هستي كه از بدن آگاهي. تو ذهن هم نيستي. نخست با بدن كار كن، زيرا كار با بدن زمخت آسانتر است. سپس به ذهن ظريف بپرداز. به ذهن به مثابه چيزي جدا از خود بنگر. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني نه ذهن، احساس بزرگ رهايي به تو دست خواهد داد. احساس از بند رستن. آنگاه هيچ مانعي در برابرت وجود نخواهد داشت و نه هيچ ديواري. در همه طرف فضايي باز خواهد بود و بس. بعد از آن بايد ظريف ترين ديوارها فرو ريزد، ديوار احساسات. اين كار، ظريف ترين كارهاست. نخست بدن، سپس ذهن و پس از آن قلب. و رها شدن از زندان قلب، همان به روشني رسيدن است. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني، نه ذهن و نه قلب، بي درنگ درمي يابي كه كيستي، هستي چيست و هدف از زندگي چيست. همه اسرار بر تو آشكار مي شوند.
🍃✨❄️✨🔮✨❄️✨🍃
#هدف_زندگی #بیکرانگی #جاودانگی #بدن_و_ذهن #قلب #روشنی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 تمام ديوارها را خراب كن و بي كران شو 🎆✨✨
فقط به بي كرانگي، به جاودانگي بينديش. كمتر از آن هرگز كسي را راضي نكرده و نخواهد كرد. ديوارهاي بدن بايد فرو ريزد. ما بيش از حد خود را در ديوارهاي بدن محصور كرده ايم. گمان مي كنيم بدن هستيم، در حاليكه نيستيم. اين نخستين پندار نادرستي است كه بايد دور انداخته شود. ديگر پندارهاي نادرست از اين پندار، سر برون مي آورند. اگر بدن ما هويت ما باشد، از كهنسالي، بيماري و مرگ خواهيم هراسيد. اين ترسها ريشه در هويت گرفتن از بدن دارند. خودت را آگاهي ناب در نظر گير. تو بدن نيستي. تو آن كسي هستي كه از بدن آگاهي. تو ذهن هم نيستي. نخست با بدن كار كن، زيرا كار با بدن زمخت آسانتر است. سپس به ذهن ظريف بپرداز. به ذهن به مثابه چيزي جدا از خود بنگر. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني نه ذهن، احساس بزرگ رهايي به تو دست خواهد داد. احساس از بند رستن. آنگاه هيچ مانعي در برابرت وجود نخواهد داشت و نه هيچ ديواري. در همه طرف فضايي باز خواهد بود و بس. بعد از آن بايد ظريف ترين ديوارها فرو ريزد، ديوار احساسات. اين كار، ظريف ترين كارهاست. نخست بدن، سپس ذهن و پس از آن قلب. و رها شدن از زندان قلب، همان به روشني رسيدن است. آنگاه كه آگاه شوي تو نه بدني، نه ذهن و نه قلب، بي درنگ درمي يابي كه كيستي، هستي چيست و هدف از زندگي چيست. همه اسرار بر تو آشكار مي شوند.
🍃✨❄️✨🔮✨❄️✨🍃
#هدف_زندگی #بیکرانگی #جاودانگی #بدن_و_ذهن #قلب #روشنی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot