ذخیره انرژی.قسمت ششم ؛
این هیدروژنهای عالیتر در هر ذره کوچک هوای دم وجود دارد. ما با دم این هیدروژنها را وارد بدن خود میکنیم. اما اگر ارگانیسم نداند چگونه آنها را از ذرات هوا استخراج کند و آنها را نگاه دارد، با بازدم از بدن بیرون میروند. اگر ارگانیسم بتواند آنها را استخراج و حفظ کند، آنها در آن باقی میمانند. به این ترتیب، ما همه یک هوا تنفس میکنیم اما مواد متفاوتی از آن استخراج میکنیم. عدهای تعدادی بیشتر و عدهای کمتر را استخراج میکنند.
برای استخراج بیشتر، لازم است کمیت معینی از مواد لطیف مورد نظر را در ارگانیسم خود داشته باشیم. سپس مواد لطیفی که درون ارگانیسم است، مانند یک مغناطیس روی مواد لطیف موجود در دم عمل میکند. دوباره به قانون قدیمی کیمیاگری میرسیم: برای ساختن طلا، نخست لازم است کمیت معینی از طلای واقعی داشته باشیم اگر هیچ طلایی نباشد، هیچ راهی برای ساختن آن وجود ندارد.
کل کیمیاگری چیزی نیست جز توصیف استعارهای کارخانه انسان و کار آن که تبدیل فلزات پست (مواد زخمت) به مواد ارزشمند (مواد لطیف) است.
مراکز ماشین انسانی با هیدروژنهای متفاوت کار میکنند. این تفاوت اصلی آنها است. مرکزی که با هیدروژنهای زمختتر، سنگینتر و متراکمتر کار میکند، آهستهتر هم کار میکند.
مرکزی که با هیدروژنهای سبکتر و پر تحرکتر کار میکند سریعتر هم کار میکند. وجود این مراکز عالیتر در ما چیستان بزرگتری از آن گنجینه پنهانی است. داستان آنهایی که به وجود امور رازآمیز و معجزهآسا اعتقاد داشتهاند از زمانهای قدیم در جستوجویش بودهاند.
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
این هیدروژنهای عالیتر در هر ذره کوچک هوای دم وجود دارد. ما با دم این هیدروژنها را وارد بدن خود میکنیم. اما اگر ارگانیسم نداند چگونه آنها را از ذرات هوا استخراج کند و آنها را نگاه دارد، با بازدم از بدن بیرون میروند. اگر ارگانیسم بتواند آنها را استخراج و حفظ کند، آنها در آن باقی میمانند. به این ترتیب، ما همه یک هوا تنفس میکنیم اما مواد متفاوتی از آن استخراج میکنیم. عدهای تعدادی بیشتر و عدهای کمتر را استخراج میکنند.
برای استخراج بیشتر، لازم است کمیت معینی از مواد لطیف مورد نظر را در ارگانیسم خود داشته باشیم. سپس مواد لطیفی که درون ارگانیسم است، مانند یک مغناطیس روی مواد لطیف موجود در دم عمل میکند. دوباره به قانون قدیمی کیمیاگری میرسیم: برای ساختن طلا، نخست لازم است کمیت معینی از طلای واقعی داشته باشیم اگر هیچ طلایی نباشد، هیچ راهی برای ساختن آن وجود ندارد.
کل کیمیاگری چیزی نیست جز توصیف استعارهای کارخانه انسان و کار آن که تبدیل فلزات پست (مواد زخمت) به مواد ارزشمند (مواد لطیف) است.
مراکز ماشین انسانی با هیدروژنهای متفاوت کار میکنند. این تفاوت اصلی آنها است. مرکزی که با هیدروژنهای زمختتر، سنگینتر و متراکمتر کار میکند، آهستهتر هم کار میکند.
مرکزی که با هیدروژنهای سبکتر و پر تحرکتر کار میکند سریعتر هم کار میکند. وجود این مراکز عالیتر در ما چیستان بزرگتری از آن گنجینه پنهانی است. داستان آنهایی که به وجود امور رازآمیز و معجزهآسا اعتقاد داشتهاند از زمانهای قدیم در جستوجویش بودهاند.
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
ذخیره انرژی.قسمت هفتم؛
تمامی سیستمهای عرفانی و نهانگرایانه، وجود نیروها و گنجایشهای عالیتر را در انسان باز میشناسد. هر چند در بسیاری موارد، وجود این نیروها و گنجایشها را فقط در قالب امکانات میپذیرند و از ضرورت رشد بخشیدن به نیروهای پنهان در انسان سخن میگویند. آموزه حاضر با بسیاری از آنها از این لحاظ تفاوت دارد که وجود این مراکز و رشد کاملشان را درانسان تأیید میکند.
این مراکز پایینی است که رشد نیافتهاند و دقیقاً همین رشد نایافتگی یا کارکرد ناکامل مراکز پایینی است که از استفاده ما از کار مراکز عالیتر جلوگیری میکنند.
در بیشتر مواردی که تماس تصادفی با مرکز تفکر عالیتر برقرار میشود انسان بی هوش میشود. ذهن حاضر نمیشود سیل اندیشهها، عواطف، تصاویر و انگارههایی را که ناگهان میخواهند وارد آن شوند، به خود راه بدهد و به جای اندیشهای زنده یا عاطفهای زنده به عکس، حالت بیهوشی و ناخودآگاهی به فرد دست میدهد. حافظه تنها لحظات اول ریزش این سیل را در ذهن و لحظه آخرش را که سیل عقب مینشیند و آگاهی باز میگردد حفظ میکند. اما حتی این لحظات چنان سرشار از سایهها و رنگهای غیر عادی است که نمیتوان آنها را با حسهای زندگی معمولی مقایسه کرد.
این معمولاً تنها چیزی است که از تجارب به اصطلاح عرفانی یا وجدآمیز باقی میماند که نمایانگر پیوندی موقتی یا مرکزی عالیتر است. تنها بسیار به ندرت اتفاق میافتد ذهنی که بهتر آماده شده، بتواند چیزی از آنچه را که در لحظه وجد، احساس و درک شده بفهمد و به یاد آورد. اما حتی در این موارد، مراکز تفکر، عاطفه و مرکز متحرک همه چیز را به شیوه خود به یاد میآورند و انتقال میدهند. حسهای مطلقاً جدیدی را پیش از آن هرگز تجربه نشده بود، به زبانی از حسهای عادی روزمره ترجمه میکنند وچیزهایی را که کاملاً فراسوی کرانههای مقیاسهای این دنیایی است، به صورت شکلهای سه بعدی انتقال میدهند.
ادامه دارد.....
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معموی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
تمامی سیستمهای عرفانی و نهانگرایانه، وجود نیروها و گنجایشهای عالیتر را در انسان باز میشناسد. هر چند در بسیاری موارد، وجود این نیروها و گنجایشها را فقط در قالب امکانات میپذیرند و از ضرورت رشد بخشیدن به نیروهای پنهان در انسان سخن میگویند. آموزه حاضر با بسیاری از آنها از این لحاظ تفاوت دارد که وجود این مراکز و رشد کاملشان را درانسان تأیید میکند.
این مراکز پایینی است که رشد نیافتهاند و دقیقاً همین رشد نایافتگی یا کارکرد ناکامل مراکز پایینی است که از استفاده ما از کار مراکز عالیتر جلوگیری میکنند.
در بیشتر مواردی که تماس تصادفی با مرکز تفکر عالیتر برقرار میشود انسان بی هوش میشود. ذهن حاضر نمیشود سیل اندیشهها، عواطف، تصاویر و انگارههایی را که ناگهان میخواهند وارد آن شوند، به خود راه بدهد و به جای اندیشهای زنده یا عاطفهای زنده به عکس، حالت بیهوشی و ناخودآگاهی به فرد دست میدهد. حافظه تنها لحظات اول ریزش این سیل را در ذهن و لحظه آخرش را که سیل عقب مینشیند و آگاهی باز میگردد حفظ میکند. اما حتی این لحظات چنان سرشار از سایهها و رنگهای غیر عادی است که نمیتوان آنها را با حسهای زندگی معمولی مقایسه کرد.
این معمولاً تنها چیزی است که از تجارب به اصطلاح عرفانی یا وجدآمیز باقی میماند که نمایانگر پیوندی موقتی یا مرکزی عالیتر است. تنها بسیار به ندرت اتفاق میافتد ذهنی که بهتر آماده شده، بتواند چیزی از آنچه را که در لحظه وجد، احساس و درک شده بفهمد و به یاد آورد. اما حتی در این موارد، مراکز تفکر، عاطفه و مرکز متحرک همه چیز را به شیوه خود به یاد میآورند و انتقال میدهند. حسهای مطلقاً جدیدی را پیش از آن هرگز تجربه نشده بود، به زبانی از حسهای عادی روزمره ترجمه میکنند وچیزهایی را که کاملاً فراسوی کرانههای مقیاسهای این دنیایی است، به صورت شکلهای سه بعدی انتقال میدهند.
ادامه دارد.....
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معموی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
ذخیره انرژی.قسمت هشتم ؛
شکی نیست به این ترتیب، هر اثری را که از این تجارب غیر عادی در حافظه مانده است، کاملاً تحریف میکنند. در انتقال تأثیرات مراکز عالیتر، مراکز معمولی را میتوان با انسان نابینایی مقایسه کرد که از رنگ، سخن میگوید یا آدم ناشنوایی که از موسیقی حرف میزند. برای رسیدن به پیوندی درست و ماندگار میان مراکز عالیتر و پستتر لازم است کار مراکز پستتر را تنظیم و تسریع کرد.
از این گذشته، همانطور که قبلاً گفته شد، مراکز پستتر به شکل نادرستی کار میکنند، زیرا اغلب یکی دو تای آنها، به جای عمل به کارکردهای مناسب خود، کار مراکز دیگر را به دوش میگیرند. این امر به شکل قابل ملاحظهای سرعت کار کلی ماشین را کاهش میدهد و سرعت گرفتن کار مراکز را سخت میکند. بنابراین، برای تنظیم و سرعت بخشیدن به کار مراکز پستتر، هدف اولیه باید آزاد کردن هر مرکز از کاری باشد که برای آن بیگانه و غیر طبیعی است و بازگرداندن آن به کاری است که آن را میتواند از هر مرکز دیگری بهتر انجام دهد.
میزان زیادی از انرژی صرف کاری میشود که نه تنها هیچ نیازی به آن نیست، بلکه از هر نظر زیانبار است، نظیر صرف آن برای فعالیت عواطف ناخوشایند، از این عواطف، مصرف آن برای نگرانی، بیقراری، عجله و یک سلسله اعمال خودکار دیگر که کاملاً بیفایدهاند. هر اندازه که بخواهید میتوانید نمونههایی از این فعالیت غیر ضروری را پیدا کنید. اول از همه جریان لاینقطع افکار در ذهنمان است که نه میتوانیم آن را متوقف و نه کنترل کنیم و انرژی فوقالعاده زیادی مصرف میکند. دوم، تنش کاملاً غیر ضروری و دائمی عضلات ارگانیسممان است. عضلات ما حتی وقتی کاری نمیکنیم، تنش دارند.
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
شکی نیست به این ترتیب، هر اثری را که از این تجارب غیر عادی در حافظه مانده است، کاملاً تحریف میکنند. در انتقال تأثیرات مراکز عالیتر، مراکز معمولی را میتوان با انسان نابینایی مقایسه کرد که از رنگ، سخن میگوید یا آدم ناشنوایی که از موسیقی حرف میزند. برای رسیدن به پیوندی درست و ماندگار میان مراکز عالیتر و پستتر لازم است کار مراکز پستتر را تنظیم و تسریع کرد.
از این گذشته، همانطور که قبلاً گفته شد، مراکز پستتر به شکل نادرستی کار میکنند، زیرا اغلب یکی دو تای آنها، به جای عمل به کارکردهای مناسب خود، کار مراکز دیگر را به دوش میگیرند. این امر به شکل قابل ملاحظهای سرعت کار کلی ماشین را کاهش میدهد و سرعت گرفتن کار مراکز را سخت میکند. بنابراین، برای تنظیم و سرعت بخشیدن به کار مراکز پستتر، هدف اولیه باید آزاد کردن هر مرکز از کاری باشد که برای آن بیگانه و غیر طبیعی است و بازگرداندن آن به کاری است که آن را میتواند از هر مرکز دیگری بهتر انجام دهد.
میزان زیادی از انرژی صرف کاری میشود که نه تنها هیچ نیازی به آن نیست، بلکه از هر نظر زیانبار است، نظیر صرف آن برای فعالیت عواطف ناخوشایند، از این عواطف، مصرف آن برای نگرانی، بیقراری، عجله و یک سلسله اعمال خودکار دیگر که کاملاً بیفایدهاند. هر اندازه که بخواهید میتوانید نمونههایی از این فعالیت غیر ضروری را پیدا کنید. اول از همه جریان لاینقطع افکار در ذهنمان است که نه میتوانیم آن را متوقف و نه کنترل کنیم و انرژی فوقالعاده زیادی مصرف میکند. دوم، تنش کاملاً غیر ضروری و دائمی عضلات ارگانیسممان است. عضلات ما حتی وقتی کاری نمیکنیم، تنش دارند.
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
ذخیره انرژی.قسمت نهم؛
بلافاصله با شروع کاری بسیار کوچک و بیاهیمت، کل سیستم عضلانی که برای سختترین و طاقتفرساترین کارها ضروری است بیدرنگ به حرکت میافتد. سوزنی را از روی زمین برمیداریم و همان قدر انرژی صرف این کار میکنیم که برای بلند کردن انسانی با وزن خودمان ضروری است. نامه کوتاهی مینویسیم و همان قدر انرژی عضلانی صرف آن میکنیم که برای نوشتن کتابی قطور لازم است. اما نکته اصلی این است که ما انرژی عضلانی را پیوسته و در همه حال، حتی وقتی کاری نمیکنیم، مصرف میکنیم.
زمانی که راه میرویم، عضلات شانهها و بازوانمان به شکلی غیر ضروری پر تنشاند، وقتی مینشینیم عضلات پا، گردن، پشت و شکم به شکلی غیر ضروری پرتنشاند. میتوانیم بخوابیم در حالی که عضلات بازوان، پاها، ضروت یا کل بدنمان پرتنش است و نمیفهمیم که برای این آمادگی مداوم برای کاری که هیچ وقت انجامش نمیدهیم، بیشتر از تمامی کاری که در زندگیمان واقعی و سودمند است، انرژی صرف میکنیم.
از این دو گذشته، میتوان به عادت حرف زدن با هر کس و درباره هر چیز یا اگر کسی نباشد، با خودمان اشاره کرد، عادت غرق شدن در خیالپردازیها، رویابافیها، تغییر مداوم حال و هوای روحی، احساسات و عواطف و شمار عظیمی از چیزهای کاملا بیفایدهای که انسان خود را مجبور به احساس کردن آنها، فکر کردن به آنها و یا ابزار آنها میبیند. برای تنظیم و متوازن کردن کار سه مرکزی که کارکردهایشان زندگی ما را میسازند، لازم است از انرژی تولید شده توسط ارگانیسممان، استفاده اقتصادی کنیم، این انرژی را صرف کارکردهای غیر ضروری استفاده اقتصادی کنیم، این انرژی را صرف کارکردهای غیر ضروری استفاده اقتصادی کنیم، این انرژی را صرف کارکردهای غیر ضروری نکنیم و آن را برای فعالیتی ذخیره کنیم که به تدریج پیوندی میان مراکز پستتر با مراکز عالیتر برقرار میکند.
ادامه دارد......
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
بلافاصله با شروع کاری بسیار کوچک و بیاهیمت، کل سیستم عضلانی که برای سختترین و طاقتفرساترین کارها ضروری است بیدرنگ به حرکت میافتد. سوزنی را از روی زمین برمیداریم و همان قدر انرژی صرف این کار میکنیم که برای بلند کردن انسانی با وزن خودمان ضروری است. نامه کوتاهی مینویسیم و همان قدر انرژی عضلانی صرف آن میکنیم که برای نوشتن کتابی قطور لازم است. اما نکته اصلی این است که ما انرژی عضلانی را پیوسته و در همه حال، حتی وقتی کاری نمیکنیم، مصرف میکنیم.
زمانی که راه میرویم، عضلات شانهها و بازوانمان به شکلی غیر ضروری پر تنشاند، وقتی مینشینیم عضلات پا، گردن، پشت و شکم به شکلی غیر ضروری پرتنشاند. میتوانیم بخوابیم در حالی که عضلات بازوان، پاها، ضروت یا کل بدنمان پرتنش است و نمیفهمیم که برای این آمادگی مداوم برای کاری که هیچ وقت انجامش نمیدهیم، بیشتر از تمامی کاری که در زندگیمان واقعی و سودمند است، انرژی صرف میکنیم.
از این دو گذشته، میتوان به عادت حرف زدن با هر کس و درباره هر چیز یا اگر کسی نباشد، با خودمان اشاره کرد، عادت غرق شدن در خیالپردازیها، رویابافیها، تغییر مداوم حال و هوای روحی، احساسات و عواطف و شمار عظیمی از چیزهای کاملا بیفایدهای که انسان خود را مجبور به احساس کردن آنها، فکر کردن به آنها و یا ابزار آنها میبیند. برای تنظیم و متوازن کردن کار سه مرکزی که کارکردهایشان زندگی ما را میسازند، لازم است از انرژی تولید شده توسط ارگانیسممان، استفاده اقتصادی کنیم، این انرژی را صرف کارکردهای غیر ضروری استفاده اقتصادی کنیم، این انرژی را صرف کارکردهای غیر ضروری استفاده اقتصادی کنیم، این انرژی را صرف کارکردهای غیر ضروری نکنیم و آن را برای فعالیتی ذخیره کنیم که به تدریج پیوندی میان مراکز پستتر با مراکز عالیتر برقرار میکند.
ادامه دارد......
#ذخیره_انرژی#تعالیم_معنوی#راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
✨🎆 اطلاعات آکاشیک چگونه ذخیره می شوند؟ 🎆✨✨
اطلاعات هر شخص را می توان از طریق تاریخ تولد دقیق و نام کامل او به دست آورد. اطلاعات شخص شما بر روی موج و فرکانس خاصی از انرژی سوار است که به لحاظ ارتعاشات آن کاملا با امواج مربوط به هر شخص یا هر چیز دیگری متفاوت است. این خصوصیات درست مثل اثر انگشت شما تنها به شما تعلق دارد و سوابق آکاشیک شما براساس این تفاوت ها ذخیره و رمزگذاری می شود، بنابراین با استفاده از آنها می توان تنها به پرونده ی خاص شما در آرشیو دست پیدا کرد. این « کتاب شناخت » یا پایگاه داده های اطلاعاتی ای است که مهم ترین و حیاتی ترین اطلاعات مربوط به شما ، رسالت تان، مقصودتان و خط سیرتان را در طول زندگی در بر دارد.
برای شناخت درست مسیری که در آن گام بر می داریم کسب اطلاع از زمان گذشته ضرورت دارد. بدون شناختن گذشته ما نمی دانیم امروز چه کسی هستیم. با این حال برخی از ما چنان غرق گذشته می شوند و به شناخت آن دلبستگی نشان می دهند که به قول معروف از شدت تراکم درخت ها قادر به دیدن جنگل پیش رو نیستند. درست مثل اینکه فرد قادر به دیدن تخم چشم خود نیست چون خیلی نزدیک تر از آن است که دیده شود، ما برای آن که به درستی جایگاه و ماهیت خود را بشناسیم نیاز به بازتابی گسترده تر و آینه ای وسیع تر داریم که در مقابل آن بایستیم.
آن جهتی که در حال گام برداشتن به سوی آن اید در لحظه ای بر شما آشکار می شود که بفهمید کیست اید. این امر باعث می شود که توانایی آن را به دست آورید که سکان کشتی خود را بگردانید و تغییر جهت دهید و رو به سویی بروید که منطبق با رسالت و قصد شماست. آینده را روی سنگ سخت حک نکرده اند هر چقدر در شناخت خودمان در گذشته موفق تر باشیم امکان آن که بتوانیم حال و آینده ی خود را از نو رقم بزنیم بیشتر است.
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
#اطلاعات_آکاشيک #ذخیره #ذهن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨🎆 اطلاعات آکاشیک چگونه ذخیره می شوند؟ 🎆✨✨
اطلاعات هر شخص را می توان از طریق تاریخ تولد دقیق و نام کامل او به دست آورد. اطلاعات شخص شما بر روی موج و فرکانس خاصی از انرژی سوار است که به لحاظ ارتعاشات آن کاملا با امواج مربوط به هر شخص یا هر چیز دیگری متفاوت است. این خصوصیات درست مثل اثر انگشت شما تنها به شما تعلق دارد و سوابق آکاشیک شما براساس این تفاوت ها ذخیره و رمزگذاری می شود، بنابراین با استفاده از آنها می توان تنها به پرونده ی خاص شما در آرشیو دست پیدا کرد. این « کتاب شناخت » یا پایگاه داده های اطلاعاتی ای است که مهم ترین و حیاتی ترین اطلاعات مربوط به شما ، رسالت تان، مقصودتان و خط سیرتان را در طول زندگی در بر دارد.
برای شناخت درست مسیری که در آن گام بر می داریم کسب اطلاع از زمان گذشته ضرورت دارد. بدون شناختن گذشته ما نمی دانیم امروز چه کسی هستیم. با این حال برخی از ما چنان غرق گذشته می شوند و به شناخت آن دلبستگی نشان می دهند که به قول معروف از شدت تراکم درخت ها قادر به دیدن جنگل پیش رو نیستند. درست مثل اینکه فرد قادر به دیدن تخم چشم خود نیست چون خیلی نزدیک تر از آن است که دیده شود، ما برای آن که به درستی جایگاه و ماهیت خود را بشناسیم نیاز به بازتابی گسترده تر و آینه ای وسیع تر داریم که در مقابل آن بایستیم.
آن جهتی که در حال گام برداشتن به سوی آن اید در لحظه ای بر شما آشکار می شود که بفهمید کیست اید. این امر باعث می شود که توانایی آن را به دست آورید که سکان کشتی خود را بگردانید و تغییر جهت دهید و رو به سویی بروید که منطبق با رسالت و قصد شماست. آینده را روی سنگ سخت حک نکرده اند هر چقدر در شناخت خودمان در گذشته موفق تر باشیم امکان آن که بتوانیم حال و آینده ی خود را از نو رقم بزنیم بیشتر است.
🌸✨🌿✨🔮✨🌿✨🌸
#اطلاعات_آکاشيک #ذخیره #ذهن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot