Pathwaystogod
1.6K subscribers
6.61K photos
499 videos
153 files
207 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
🌲❄️🔮❄️🌲

🍥 نابودی جسم و جاودانگی روح 🍥

یکی از بزرگترین دغدغه‌های انسان در طول حیاتش مسأله جاودانگی و فناناپذیری است. همه ادیان اعم از ادیان باستانی و زنده جهان معتقدند که مرگ پایان حیات انسان نیست. به عنوان مثال در قرآن 113 بار از معاد و چگونگی آن سخن گفته شده است. معنای ظاهری اصطلاح جاودانگی «نا-مردن» است و با این واقعیت که همه انسانها می‌میرند سازگار نیست. اگر جاودانگی به معنای ظاهری کلمه ممکن باشد باید پس از مرگ، بخشی از وجود ما بتواند زنده بماند. بسیاری از افراد این بخش را روح می‌نامند. وقتی که بدن می‌میرد، نفسی که ما هستیم در قلمرو دیگری از وجود به حیات خود ادامه می‌دهد. در این پست مباحث مربوط به جاودانگی را تحت دو عنوان دلایل اثبات جاودانگی و چگونگی جاودانگی مطرح می‌نمایم.

دلایل اثبات جاودانگی روح :

الف: دیدگاه فلاسفه غربی :
1- دلیل متافیزیکی: بدن چون مرکب از اجزای مختلف است تجزیه و نابود می‌شود اما روح چون موجودی واحد و بسیط است، تجزیه نمی گردد و با مرگ تن جاودان باقی می‌ماند. دلیل بسیط بودن روح آن است که روح موجودی مجرد است و هر چه مجرد باشد لاجرم بسیط نیز هست. این دلیل مورد قبول اکثر فلاسفه روح گرا از جمله سقراط و افلاطون می‌باشد.

2-دلیل اخلاقی: این دلیل از سوی کانت بیان شده و بطور خلاصه می‌گوید چون عدالت در این دنیا به طور کامل اجرا نمی‌شود، جهانی دیگر با داوری دادگری خواهد بود که از روی عدالت حکم می‌راند و روح انسان برای اینکه عدالت در مورد آن اجرا شود، جاویدان خواهد ماند .

ب: دیدگاه فلاسفه اسلامی :
1-دیدگاه ابن سینا: وی قائل به عدم فساد و نابودی روح است و چنین استدلال می‌کند که روح اگر نابود شود باید قوه و قابلیت فساد داشته باشد.(مقدم) روح قوه فساد ندارد. (تالی) در نتیجه نابود نمی‌شود. توضیح تالی برهان اینگونه است که هر امر فسادپذیری که الان موجود است، فعلیت بقا دارد. روشن است که قوه فساد و فعلیت بقا دو امر مغایر هم‌اند. پس یا در اشیا مرکب یافت می‌شوند یا در امور بسیطی که در امورمرکب قرار دارند. زیرا چیزی که هم قوه فساد دارد و هم فعلیت بقا، باید دو جهت داشته باشد؛ یعنی مرکب باشد. روح از آنجا که بسیط است یا قوه فساد دارد یا فعلیت بقا. امری که فقط قوه فساد داشته باشد، اصلاً موجود نمی‌شود. پس نفس قوه فساد ندارد و هرگز فاسد نمی‌شود. بوعلی در اشارات با بیان ساده‌تری به اثبات این مطلب می‌پردازد که جایگاه صور معقول و مجرد روح و نفس انسان است، پس نفس هم مجرد است. همین طور رابطه نفس و بدن، رابطه وجودی نیست، بلکه بدن ابزار نفس است. بنابراین، مرگ بدن، ضرری به این جوهر نمی‌رساند.

2- دیدگاه شیخ اشراق : شیخ اشراق دلایل متعددی مبنی بر بقای روح آورده، که یک صورت آن را به طور خلاصه بیان می کنیم. نفس بالفعل موجود است و هر چیزی که نابود می‌شود و از بین می‌رود حتماً داری قوه فنا است و چون نفس واحد است و «من حیث هی» بالفعل است و در شیء واحد بقا و فنا بالفعل وجود ندارد، پس نفس باقی است.

3- دیدگاه صدرالمتألهین : برهان وی براساس مبانی حکمت متعالیه و مبتنی بر نظریه «حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس» می‌باشد. برهان چنین است که نفس بر خلاف مجردات تام و نیز برخلاف اجسام، فقط یک عالم ندارد، بلکه دارای نشئه‌ها و عوالم وجودی مختلف است. از یک سو دارای نشئه تجرّدی و عقلانی است و از سوی دیگر وجودی در عالم طبیعت دارد که بر حسب آن حادث است و حدوث این نشئه از نشآت نفس، مسبوق به استعداد بدن می‌باشد. اما نفس در حرکت استکمالی خود به عالم تجرد وارد می‌شود و در پی این تبدل از عالم طبیعت می‌میرد و در عالم تجرد برانگیخته می شود. بدیهی است که این مرتبه از وجود نفس نیازی به بدن و احوال مادی آن ندارد. بنابراین نابودی بدن به نشئه عقلی نفس ضرری وارد نمی‌سازد، بلکه صرفاً موجب انعدام و فساد مرتبه تعلقی و طبیعی وجود نفس است و همین مرتبه، فانی نیز هست و پس از زوال بدن زایل می‌گردد. اما در کنار این مرتبه، نفس به مرتبه‌ای از وجود تجردی نایل می‌شود که به لحاظ همان مرتبه باقی است.

چگونگی جاودانگی روح نظریات ضعیف بقاء و جاودانگی :

الف: جاودانگی در آثار و خاطره‌ها : طبق این معنا انسان‌ها در آثار و اشخاصی که از خود باقی می‌گذارند پس از مرگ باقی می‌مانند. مانند آثار هنرمندان، یا انجام تحوّلات تاریخی و سیاسی و یا اکتشافات علمی. راه دیگر تشکیل خانواده و تولید نسل است. افراد بسیاری مایلند فرزندشان پسر باشد تا نام خانوادگی خود و اجدادشان حفظ شود. این معنا وابسته به وجود اذهان دیگر و یاد یا فراموشی در آنها است.

🌲❄️🔮❄️🌲

#جاودانگی_روح #متافیزیک_ماوراالطبیعه #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
در مرتبه بعد به این نتیجه می‌رسد که به کار برنده غیر از به کار گرفته شده است. بعد می‌گوید آدمی یا روح است یا تن، یا روح و تن با هم. تن فرمان بر است اما نه از خود و نه از چیزی متحد از تن و روح. پس یا باید بگوییم آدمی هیچ نیست و یا فقط روح را انسان بدانیم .بعدها این نظریه توسط دکارت دوباره در فلسفه جدید مطرح شد. او نفس و بدن را دو جوهر مستقل از یکدگر می‌دانست. جوهر نفس را موجودی نامیرا و بی‌نیاز از بدن معرفی کرد که می‌تواند مستقل از بدن پس از جدائی از آن در هنگام مرگ، به حیات خود ادامه دهد. شخص واقعی، روح غیر مادی و با شعور است که احساس، اندیشه و ...دارد. طبق این نظریه ملاک هویت شخصی روح و حالت‌های نفسانی می‌باشد.

اشکال: مخالفان این نظریه معتقدند این نظریه هماهنگی و انسجام ندارد، چون معیار دقیقی برای تشخیص هویت شخصی و این‌همانی بیان نمی‌کند. چرا که روح های غیر مادی را نمی‌توان اثبات‌گر هویت شخصی دانست چون روح قابل مشاهده نیست و درنمی‌یابیم که چه کسی چه روحی دارد تا تشخیص دهیم این روح همان روح است. همچنین ملاک حافظه برای اثبات این‌همانی کافی نیست چون حافظه خطاپذیر است. علاوه بر این این دیدگاه قابل انطباق با دیدگاه ادیان آسمانی که جاودانگی انسان را روحی-جسمی می دانند نمی‌باشد.

🌲❄️🔮❄️🌲

#جاودانگی_روح #متافیزیک_ماوراالطبیعه #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot