Pathwaystogod
1.6K subscribers
6.61K photos
499 videos
153 files
207 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
هوش هيجانى و خودآگاهى :
به نظر می‌رسد آنچه تا کنون به طور عمده انسان را از حیوان متمایز می‌ساخته «قدرت تفکر و تعقل، منطق و خرد» وی بوده است. اما بر اساس علم روانشناسی نوین می‌توان نتیجه گرفت که تفاوت انسان با حیوان در قابلیت آگاهی بر خود یا همان خود آگاهی نیز هست که البته چندان به نتیجه گیری سابق نیز بی‌ربط نیست. این قابلیت در تمامی انسان‌ها وجود دارد اما به این معنی نیست که در تمامی انسان‌ها به فعل رسیده و به یک میزان رشد کرده باشد. رشد میزان خود آگاهی با تقویت هوش هیجانی رابطه‌ای مستقیم دارد، به این معنی که هر چه خود آگاهی فرد بیشتر شود، هوش هیجانی او نیز تقویت می‌گردد.
یک حیوان هرگز از حضور خود آگاه نیست و نمی‌داند که وجود و حضور دارد و صرفا بر اساس نرم‌افزارهای غریزی و شرح رسالت تعیین شده‌اش زندگی می‌کند؛ ولی انسان ذاتا از وجود خود خبر دارد اما اینکه میزان این آگاهی و میزان آگاهی او از خود تا چه حد باشد، موضوعی است که باید در طول زندگی تقویت گردد و از انسانی به انسان دیگر متفاوت است. آنچه که با افزایش این آگاهی تقویت می‌شود نرم ‌افزاری است به نام «هوش هیجانی». تفاوت انسان با حیوان در این است که انسان نرم افزار «تفکر درباره احساسات» را دارد، در حالی‌که حیوان نهایتا فقط می‌تواند متوجه احساسات خود شود. به عبارتی دیگر می‌توان گفت حیوانات سیستمی ماشینی دارند در حالی‌که انسان علاوه بر عقل و نرم افزار غریزی دارای روان و احساسات و همچنین هوش نیز هست و انسانیت ما بیش از هر چیزی در احساسات ما و در تفکر درباره احساساتمان نمایان می‌شود. احساس ما همان کیفیت ما است. زمانی که وجد، شور، شوق، حتی غم و خشم و ... به اعمال و اطلاعات ما اضافه می‌شوند، کیفیت ما را می‌سازند، مانند کیفیت کار، کیفیت زبان، کیفیت نگاه و... . ایمان، امید، فداکاری، عشق و هیجان احساسات و حالات روانی‌ هستند که فقط از یک انسان ناشی می‌شود و دلیل آن نیز منطقه پیشرفته‌ ذهن و مغز انسانی، یعنی همان قسمت هوش هیجانی است.
همه انسان‌ها می‌دانند که مثلا دزدی کار بدی است، دروغ بد است، خیانت بد است، جنایت و قتل دور از انسانیت است، اما چرا بسیاری از انسان‌ها این کارها را انجام می‌دهند؟ گویی در پی اختلال یا عدم رشد ذهن (به عنوان مثال، بخش تفکر بر احساسات که خود بخشی از هوش هیجانی واقع در ذهن است)، بخشی از روان انسان نیز مختل یا غیرفعال می‌شود و او دیگر نمی‌تواند قبح مسائل را درک کند. می‌توان گفت فاصله‌ای میان ذهن و روان انسان ایجاد می‌شود و به جنون آنی منجر می‌گردد
#هوش_هيجانى#خودآگاهى#آگاهى_حيوانات
@pathwaystogod
🌿🌸🔮🌸🌿

🎆 هوش هيجانى و خودآگاهى 🎆

به نظر می‌رسد آنچه تاکنون به طور عمده انسان را از حیوان متمایز می‌ساخته «قدرت تفکر و تعقل، منطق و خرد» وی بوده است. اما بر اساس علم روانشناسی نوین می‌توان نتیجه گرفت که تفاوت انسان با حیوان در قابلیت آگاهی بر خود یا همان خود آگاهی نیز هست که البته چندان به نتیجه گیری سابق نیز بی‌ربط نیست. این قابلیت در تمامی انسان‌ها وجود دارد اما به این معنی نیست که در تمامی انسان‌ها به فعل رسیده و به یک میزان رشد کرده باشد. رشد میزان خود آگاهی با تقویت هوش هیجانی رابطه‌ای مستقیم دارد، به این معنی که هر چه خود آگاهی فرد بیشتر شود، هوش هیجانی او نیز تقویت می‌گردد.

یک حیوان هرگز از حضور خود آگاه نیست و نمی‌داند که وجود و حضور دارد و صرفا بر اساس نرم‌افزارهای غریزی و شرح رسالت تعیین شده‌اش زندگی می‌کند؛ ولی انسان ذاتا از وجود خود خبر دارد اما اینکه میزان این آگاهی و میزان آگاهی او از خود تا چه حد باشد، موضوعی است که باید در طول زندگی تقویت گردد و از انسانی به انسان دیگر متفاوت است. آنچه که با افزایش این آگاهی تقویت می‌شود نرم ‌افزاری است به نام «هوش هیجانی». تفاوت انسان با حیوان در این است که انسان نرم افزار «تفکر درباره احساسات» را دارد، در حالی‌که حیوان نهایتا فقط می‌تواند متوجه احساسات خود شود. به عبارتی دیگر می‌توان گفت حیوانات سیستمی ماشینی دارند در حالی‌که انسان علاوه بر عقل و نرم افزار غریزی دارای روان و احساسات و همچنین هوش نیز هست و انسانیت ما بیش از هر چیزی در احساسات ما و در تفکر درباره احساساتمان نمایان می‌شود. احساس ما همان کیفیت ما است. زمانی که وجد، شور، شوق، حتی غم و خشم و ... به اعمال و اطلاعات ما اضافه می‌شوند، کیفیت ما را می‌سازند، مانند کیفیت کار، کیفیت زبان، کیفیت نگاه و... . ایمان، امید، فداکاری، عشق و هیجان احساسات و حالات روانی‌ هستند که فقط از یک انسان ناشی می‌شود و دلیل آن نیز منطقه پیشرفته‌ ذهن و مغز انسانی، یعنی همان قسمت هوش هیجانی است.

همه انسان‌ها می‌دانند که مثلا دزدی کار بدی است، دروغ بد است، خیانت بد است، جنایت و قتل دور از انسانیت است، اما چرا بسیاری از انسان‌ها این کارها را انجام می‌دهند؟ گویی در پی اختلال یا عدم رشد ذهن (به عنوان مثال، بخش تفکر بر احساسات که خود بخشی از هوش هیجانی واقع در ذهن است)، بخشی از روان انسان نیز مختل یا غیرفعال می‌شود و او دیگر نمی‌تواند قبح مسائل را درک کند. می‌توان گفت فاصله‌ای میان ذهن و روان انسان ایجاد می‌شود و به جنون آنی منجر می‌گردد.

🌿🌸🔮🌸🌿

#هوش_هيجانى #خودآگاهى #آگاهى_حيوانات #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot