Forwarded from محمد درویش
✴لب کارون که گلبارون شود، نه فقط ایران که زمین بر روی ایرانیان لبخند می زند!✴
این فقط مطالبه گروهی از #مردم_خوزستان نباید باشد؛ #نجات_کارون، فقط فریاد #مردمان_زاگرس نیست؛ کارون فقط #فخر_ایران نیست! کارون، نشانه تداوم حیات در پاره ای مهم و راهبردی از کره زمین به نام #خاورمیانه است؛ کارون اگر به سرنوشت #دجله و #فرات بدل شده و قربانی آزمندی های بالادست نشینان شود؛ یعنی ما به دست خود، #تجربه_تلخ_میان_رودان و #آب_ربایی آشکار #دولت_اردوغان را تکرار کرده ایم.
همه باید برای نجات کارون هم قسم شده و بکوشیم تا با ارسال نام خود به شماره پیامک زیر، همچون #پویش_سرافرازِ_نجات_ارومیه؛ هواداران نجات کارون را از #مرز_یک_میلیون_نفر با افتخار عبور دهیم.
👇👇👇
☎ : 5000248268
🔴یادمان باشد:
#رودخانه_کارون به همراه سه رودخانه مهم و راهبردی دجله، فرات و #مُند به عنوان اصلی ترین منابع تامین کننده #آب_شیرین و #غذای کافی برای زیستمندان ارزشمند پهنه آبی #خلیج_فارس محسوب می شود. اینک که متاسفانه آزمندی #دولت_ترکیه و بی کفایتی دولتهای #عراق و #سوریه سبب شده تا عملاً #خلیج_فارس از این دو شریان حیاتی محروم بماند، همه امید ما برای حفظ #بالانس_اکولوژیکی و #توان_زیست_پالایی بوم سازگان خلیج فارس، تداوم ورود آب با کیفیت کارون و مُند به این پهنه نیلگون است. اگر ما هم همان خطای بالادست نشینان در میان رودان را تکرار کنیم و با تعدد #طرحهای_انتقال_آب_بین_حوضه_ای، #سدسازی، توسعه بی رویه #کشاورزی و برهم زدن #توازن_جمعیتی در استانهای #اصفهان، #یزد، #کرمان، #چهارمحال_و_بختیاری، #کهگیلویه_و_بویراحمد، #لرستان، #خوزستان، #فارس و #بوشهر، نفس کارون و مُند را بگیریم؛ در واقع تیشه به ریشه زده و بر سر شاخ، بن بریده ایم! قطع ورودی آب شیرین به خلیج فارس، یعنی کاهش چشمگیر کمی و کیفی #تنوع_آبزیان منطقه، تشدید بحران اقتصادی برای #صیادان_جنوب و #سونامی خطر برای سلامتی هشتاد میلیون ایرانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از محصولات خلیج فارس در رژیم غذایی شان بهره می برند.
.
⭕ بیاییم همه دست به دست هم داده و از #خراسان تا #آذربایجان، از #بلوچستان تا #اصفهان و #یزد و #کرمان و از #فارس تا #خوزستان نشان دهیم که بر سر کارون #معامله نمی کنیم. بیاییم نشان دهیم که حفظ خلیج فارس را فقط در حفظ نامش نمی دانیم و تداوم حیات باکیفیت در این آبگیر پرافتخار ایرانی، فقط یک #ژست_سیاسی یا #اطوار_ناسیونالیستی نیست؛ بلکه یک مرام و آموزه و اصل خدشه ناپذیر برای اثبات این واقعیت است: ایرانی، عنصری مسوولیت پذیر در جامعه جهانی و حافظ کیفیت محیط زیست کره زمین است.
.
🔴 لطفاً همه متحد شده و از #پویش_یک_میلیون_امضاء برای نجات کارون حمایت کنید و #شماره_پیامک_نجات را تا می توانید در بین دوستان، بستگان و همکاران تان به اشتراک نهید.
#من_کارونم_نجاتم_دهید
@darvishnameh
این فقط مطالبه گروهی از #مردم_خوزستان نباید باشد؛ #نجات_کارون، فقط فریاد #مردمان_زاگرس نیست؛ کارون فقط #فخر_ایران نیست! کارون، نشانه تداوم حیات در پاره ای مهم و راهبردی از کره زمین به نام #خاورمیانه است؛ کارون اگر به سرنوشت #دجله و #فرات بدل شده و قربانی آزمندی های بالادست نشینان شود؛ یعنی ما به دست خود، #تجربه_تلخ_میان_رودان و #آب_ربایی آشکار #دولت_اردوغان را تکرار کرده ایم.
همه باید برای نجات کارون هم قسم شده و بکوشیم تا با ارسال نام خود به شماره پیامک زیر، همچون #پویش_سرافرازِ_نجات_ارومیه؛ هواداران نجات کارون را از #مرز_یک_میلیون_نفر با افتخار عبور دهیم.
👇👇👇
☎ : 5000248268
🔴یادمان باشد:
#رودخانه_کارون به همراه سه رودخانه مهم و راهبردی دجله، فرات و #مُند به عنوان اصلی ترین منابع تامین کننده #آب_شیرین و #غذای کافی برای زیستمندان ارزشمند پهنه آبی #خلیج_فارس محسوب می شود. اینک که متاسفانه آزمندی #دولت_ترکیه و بی کفایتی دولتهای #عراق و #سوریه سبب شده تا عملاً #خلیج_فارس از این دو شریان حیاتی محروم بماند، همه امید ما برای حفظ #بالانس_اکولوژیکی و #توان_زیست_پالایی بوم سازگان خلیج فارس، تداوم ورود آب با کیفیت کارون و مُند به این پهنه نیلگون است. اگر ما هم همان خطای بالادست نشینان در میان رودان را تکرار کنیم و با تعدد #طرحهای_انتقال_آب_بین_حوضه_ای، #سدسازی، توسعه بی رویه #کشاورزی و برهم زدن #توازن_جمعیتی در استانهای #اصفهان، #یزد، #کرمان، #چهارمحال_و_بختیاری، #کهگیلویه_و_بویراحمد، #لرستان، #خوزستان، #فارس و #بوشهر، نفس کارون و مُند را بگیریم؛ در واقع تیشه به ریشه زده و بر سر شاخ، بن بریده ایم! قطع ورودی آب شیرین به خلیج فارس، یعنی کاهش چشمگیر کمی و کیفی #تنوع_آبزیان منطقه، تشدید بحران اقتصادی برای #صیادان_جنوب و #سونامی خطر برای سلامتی هشتاد میلیون ایرانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از محصولات خلیج فارس در رژیم غذایی شان بهره می برند.
.
⭕ بیاییم همه دست به دست هم داده و از #خراسان تا #آذربایجان، از #بلوچستان تا #اصفهان و #یزد و #کرمان و از #فارس تا #خوزستان نشان دهیم که بر سر کارون #معامله نمی کنیم. بیاییم نشان دهیم که حفظ خلیج فارس را فقط در حفظ نامش نمی دانیم و تداوم حیات باکیفیت در این آبگیر پرافتخار ایرانی، فقط یک #ژست_سیاسی یا #اطوار_ناسیونالیستی نیست؛ بلکه یک مرام و آموزه و اصل خدشه ناپذیر برای اثبات این واقعیت است: ایرانی، عنصری مسوولیت پذیر در جامعه جهانی و حافظ کیفیت محیط زیست کره زمین است.
.
🔴 لطفاً همه متحد شده و از #پویش_یک_میلیون_امضاء برای نجات کارون حمایت کنید و #شماره_پیامک_نجات را تا می توانید در بین دوستان، بستگان و همکاران تان به اشتراک نهید.
#من_کارونم_نجاتم_دهید
@darvishnameh
Forwarded from آمدنیوز Amadnews
🔴 با تصمیم استانداری قراراست خانه شهر #کرمان که بنایی متعلق به ٥٠ سال پیش با معماری منحصر به فردی است، تخریب شود. استانداری گفته بهترش را می سازیم.
t.co/mJxwepHoZz
احسان بداغی @Amadnews
t.co/mJxwepHoZz
احسان بداغی @Amadnews
Forwarded from امروز در تاریخ
عصيان سراسری هواداران بابک خرمدين...
هواداران بابك خرم دين و پيروان عقايد اجتماعي ـ اقتصادي او از دوم آذر ماه سال 221 خورشیدی (نوامبر 842 ميلادي) درآذربايجان، اصفهان، فارس و كرمان بر ضد حكومت خليفه عباسي دست به يك عصيان گسترده زدند كه به نوشته مورخان، در بيداركردن ايرانيان موثر واقع شد.
اين شورش پنج سال پس از قتل فجيع بابك به دست معتصم (خليفه وقت) كه در سامرا صورت گرفته بود، روي داده بود. المعتصم مازيار و افشين دو سردار ايراني ديگر را هم كه در دست او گرفتار بودند، متعاقب قتل بابك كشته بود.
معتصم به افشين هم كه با او از در مسالمت (خیانت به بابک) وارد شده بود رحم نكرده بود.
به دستور خلیفه عباسی، دست های بابک خرمدین را از تن جدا و سپس وی را آویزان کردند که همانگونه جان سپرد بود.
تاریخ ایران و جهان/دکتر کیهانی زاده/23 November
#تاریخ #تاریخی #بابک_خرمدین #آذربایجان #اصفهان #فارس #کرمان #عباسیان #معتصم #ایران
https://www.instagram.com/p/BqiJzpshB2Y/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=128odlpxp9ft0
هواداران بابك خرم دين و پيروان عقايد اجتماعي ـ اقتصادي او از دوم آذر ماه سال 221 خورشیدی (نوامبر 842 ميلادي) درآذربايجان، اصفهان، فارس و كرمان بر ضد حكومت خليفه عباسي دست به يك عصيان گسترده زدند كه به نوشته مورخان، در بيداركردن ايرانيان موثر واقع شد.
اين شورش پنج سال پس از قتل فجيع بابك به دست معتصم (خليفه وقت) كه در سامرا صورت گرفته بود، روي داده بود. المعتصم مازيار و افشين دو سردار ايراني ديگر را هم كه در دست او گرفتار بودند، متعاقب قتل بابك كشته بود.
معتصم به افشين هم كه با او از در مسالمت (خیانت به بابک) وارد شده بود رحم نكرده بود.
به دستور خلیفه عباسی، دست های بابک خرمدین را از تن جدا و سپس وی را آویزان کردند که همانگونه جان سپرد بود.
تاریخ ایران و جهان/دکتر کیهانی زاده/23 November
#تاریخ #تاریخی #بابک_خرمدین #آذربایجان #اصفهان #فارس #کرمان #عباسیان #معتصم #ایران
https://www.instagram.com/p/BqiJzpshB2Y/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=128odlpxp9ft0
Instagram
امروز در تاريخ
: عصيان سراسری هواداران بابک خرمدين... هواداران بابك خرم دين و پيروان عقايد اجتماعي ـ اقتصادي او از دوم آذر ماه سال 221 خورشیدی (نوامبر 842 ميلادي) درآذربايجان، اصفهان، فارس و كرمان بر ضد حكومت خليفه عباسي دست به يك عصيان گسترده زدند كه به نوشته مورخان،…
ساز #زهی
#قیچک
#کرمان
🎼 سازهای #زهی_آرشهای:
تنها ساز رایج این خانواده نوعی #قیچك است كه در اصطلاح محلی به آن #چنگ گفته میشود. این ساز در مناطقی از نرماشیر، جیرفت، كهنوج و بردسیر رایج است و به نوازنده آن، #چنگی گفته میشود چندی پیش در جشنواره موسیقی نواحی كشور از #شیرمحمد_احمدی، چنگی منطقهٔ بردسیر كرمان، به عنوان یكی از مفاخر قیچكنوازی ایران تجلیل به عمل آمد.
#قیچک
#کرمان
🎼 سازهای #زهی_آرشهای:
تنها ساز رایج این خانواده نوعی #قیچك است كه در اصطلاح محلی به آن #چنگ گفته میشود. این ساز در مناطقی از نرماشیر، جیرفت، كهنوج و بردسیر رایج است و به نوازنده آن، #چنگی گفته میشود چندی پیش در جشنواره موسیقی نواحی كشور از #شیرمحمد_احمدی، چنگی منطقهٔ بردسیر كرمان، به عنوان یكی از مفاخر قیچكنوازی ایران تجلیل به عمل آمد.
✔️مقاومت در برابر بیرحم شدنِ تدریجی
✍️فاطمه علمدار
دختری۲۲ساله در اغما بود. ما عکس مادر و پدر مستاصلش را در راهروی بیمارستان دیدیم. دخترشان جوانمرگ شد. بعد پسری در قزوین، دختری در کرج، پسری در مشهد، دختری در قائمشهر، پسری در اراک، دختری در تهران، پسری در شهرکرد، دختری در تبریز.
ما فرورفتیم در مه سیاه و غلیظی از غم و خشمِ تجربه جوانمرگی. پسری با بدن کبود روی دو زانو نشسته بود و ما فیلمش را دیدیم. جوانمرگ شد. مردی بر آسفالت خیابان افتاده بود و کسی بر سرش شوکر زد. دختری را پرت کردند و سرش خورد به جدول خیابان. پسری بر زمین افتاده بود و زیر مشت و لگد جان داد. بین ما یک دریا خون فاصله افتاد، طوریکه قلبهامان با صدای معصوم شعرخوانی پسرک۱۰ساله ایذهای هم به هم نزدیک نشد.
ما همه این کابوسها را در کمتر از یکسال تجربه کردیم. آنقدر خبر مرگ و شکنجه و حمله با چاقو و بازداشت شبانه در منزل و فحشهای خیابانی و خون گریه کردنِ بازماندگان و دادخواهان را دیدیم که هرکدام-بسته به اینکه کدام طرف ایستاده ایم-در خلوتمان خشممان را با تصور ذلیل مردنِ دیگری التیام دادیم. با شعف لحظه دیدن جسدِ بی حرمت شده دشمن.خیلیهامان رویا بافتیم از شهریکه از درختهایش جنازه «آنها» آویزان است؛یا شهریکه بیحجابهایش به رگبار بسته شده اند. رویا بافتیم از به دریا ریختن همه «آنطرفیها»؛ یا جزیه گرفتن از همه نامسلمانان مسلماننما. خیلی از ما با شنیدن خبر کشته شدنها حتی تَهِ دلمان شاد شدیم.حتی فکر کردیم حقشان است. کاش همه شان بمیرند.همه«آنها»یی که از«ما»نیستند.
آدمها وقتی بتوانند تفاوتهایشان را برجسته کنند و چشمشان را بر شباهتها ببندند تبدیل به«ما»و«آنها»میشوند. نازیها کسانی را میکشتند که یهودی بودند؛بوداییانِ میانمار،روهینگیاییها را و صربها،بوسنیاییها را.
داستان جنگهای داخلی و نسلکشیها پر است از آدمهایی که زبان همدیگر را میفهمیدند و خاطرات جمعی مشترکی داشتند و در یک جنگل آتش روشن کرده بودند و در یک رودخانه شنا کرده بودند ولی دنیا طوری چرخید که تفاوتهای کوچکشان آنقدر بزرگ شد که میانشان یک دریا خون فاصله افتاد. آدمها آرام آرام راضی میشوند به مرگ «دیگری» و رویا میبافند که تجاوز کنند و شکنجه کنند و به رگبار ببندند و از درخت آویزان کنند. آدمهای معمولی، آرام آرام بیرحم میشوند و میتوانند شلیک کنند و شیشه ماشینی که کودکی در آن گریه میکند را بشکنند و بترسانندش و لگد بزنند به بدن نیمه جان و چاقو فرو کنند در گوشت دیگری.
«ما»آدمها، قابلیت انجام هرکاری را داریم، هرکاری!کافیست باور کنیم که«حق با من است». کافیست بتوانیم چشمهامان را عادت بدهیم به دیدن آنچه که دوست داریم و گوشهامان را وقف بلندگوهایی کنیم که حرفهاشان برایمان آشناتر است و به ذهنمان فشار نیاوریم برای اما و اگر آوردن.روانشناسان اجتماعی میگویند مغز ما ظرفیت محدودی دارد برای تجزیه و تحلیل و آدمها ترجیح میدهند در برابر بیشمار موضوعی که در طول روز برایشان پیش میآید، از میانبرهای شناختیشان استفاده کنند. از کلیشههای از پیش ساخته ای که سریع و شفاف تکلیفمان را روشن میکنند که خبرها را چطور بخوانیم و بفهمیم و خشممان را به کدام طرف هدایت کنیم.
روانشناسان اجتماعی میگویند آدمها فقط در مقابل موضوعاتی به خودشان زحمت میدهند که وضعیت را تجزیه و تحلیل کنند و به جای استفاده از میانبرهای شناختی،بگردند دنبال اطلاعات مختلف؛که انگیزه و توانایی لازم برای فهمیدنشان را داشته باشند.موضوعاتی که میارزد آدم به فهمِ عادتیاش شک کند و حتی به تاولهای پایش بگوید راه را اشتباه آمده.
با اینحال، وقتی یک دریا خون فاصله میافتد بین دو گروه، انگیزه و توانایی آدمها برای کنار گذاشتن کلیشهها و فکر کردن و نقد خود و یافتن راههای خشونت پرهیزِ تغییر،کم میشود.
خون،خون میطلبد و رویای دیدن جسد بیحرمت شده دیگری را میسازد. ولی تاریخ کم ندارد مردمی را که یادشان نرفت آدم قابلیت هر کاری را دارد. هرکاری! مثلا میتواند بخواهد که شک کند به صدای بلندگوها و هشتگها و صفتهایی که ترند میشوند و رگ گردنهای بیرون زده و حواسش به بیرحم شدنِ تدریجیاش باشد. میتواند حواسش باشد که به خاطر جَو، حرف دیگران و یا حتی رودربایسی با تاولهای پایش، ناخودآگاه بیرحم نشود. آدمهایی هستند که حواسشان به خودشان است؛حتی وقتیکه هیچکس حواسش به خودش نیست. باور نمیکنید؟ از مردم شیلی بپرسید و از ماندلا و گاندی...از همه مردمانی که خشونت را بدون قید و شرط و متلک و تبصره محکوم میکنند و میدانند فقط ضحاک است که با خون زنده میماند. آنها که رویای زندگی و آزادی دارند راهی به جز یادگرفتن مهارت زندگی در کنار«دیگران متفاوت»ندارند.پذیرش و مدارا و احترام.
#کرمان_تسلیت
✍️فاطمه علمدار
دختری۲۲ساله در اغما بود. ما عکس مادر و پدر مستاصلش را در راهروی بیمارستان دیدیم. دخترشان جوانمرگ شد. بعد پسری در قزوین، دختری در کرج، پسری در مشهد، دختری در قائمشهر، پسری در اراک، دختری در تهران، پسری در شهرکرد، دختری در تبریز.
ما فرورفتیم در مه سیاه و غلیظی از غم و خشمِ تجربه جوانمرگی. پسری با بدن کبود روی دو زانو نشسته بود و ما فیلمش را دیدیم. جوانمرگ شد. مردی بر آسفالت خیابان افتاده بود و کسی بر سرش شوکر زد. دختری را پرت کردند و سرش خورد به جدول خیابان. پسری بر زمین افتاده بود و زیر مشت و لگد جان داد. بین ما یک دریا خون فاصله افتاد، طوریکه قلبهامان با صدای معصوم شعرخوانی پسرک۱۰ساله ایذهای هم به هم نزدیک نشد.
ما همه این کابوسها را در کمتر از یکسال تجربه کردیم. آنقدر خبر مرگ و شکنجه و حمله با چاقو و بازداشت شبانه در منزل و فحشهای خیابانی و خون گریه کردنِ بازماندگان و دادخواهان را دیدیم که هرکدام-بسته به اینکه کدام طرف ایستاده ایم-در خلوتمان خشممان را با تصور ذلیل مردنِ دیگری التیام دادیم. با شعف لحظه دیدن جسدِ بی حرمت شده دشمن.خیلیهامان رویا بافتیم از شهریکه از درختهایش جنازه «آنها» آویزان است؛یا شهریکه بیحجابهایش به رگبار بسته شده اند. رویا بافتیم از به دریا ریختن همه «آنطرفیها»؛ یا جزیه گرفتن از همه نامسلمانان مسلماننما. خیلی از ما با شنیدن خبر کشته شدنها حتی تَهِ دلمان شاد شدیم.حتی فکر کردیم حقشان است. کاش همه شان بمیرند.همه«آنها»یی که از«ما»نیستند.
آدمها وقتی بتوانند تفاوتهایشان را برجسته کنند و چشمشان را بر شباهتها ببندند تبدیل به«ما»و«آنها»میشوند. نازیها کسانی را میکشتند که یهودی بودند؛بوداییانِ میانمار،روهینگیاییها را و صربها،بوسنیاییها را.
داستان جنگهای داخلی و نسلکشیها پر است از آدمهایی که زبان همدیگر را میفهمیدند و خاطرات جمعی مشترکی داشتند و در یک جنگل آتش روشن کرده بودند و در یک رودخانه شنا کرده بودند ولی دنیا طوری چرخید که تفاوتهای کوچکشان آنقدر بزرگ شد که میانشان یک دریا خون فاصله افتاد. آدمها آرام آرام راضی میشوند به مرگ «دیگری» و رویا میبافند که تجاوز کنند و شکنجه کنند و به رگبار ببندند و از درخت آویزان کنند. آدمهای معمولی، آرام آرام بیرحم میشوند و میتوانند شلیک کنند و شیشه ماشینی که کودکی در آن گریه میکند را بشکنند و بترسانندش و لگد بزنند به بدن نیمه جان و چاقو فرو کنند در گوشت دیگری.
«ما»آدمها، قابلیت انجام هرکاری را داریم، هرکاری!کافیست باور کنیم که«حق با من است». کافیست بتوانیم چشمهامان را عادت بدهیم به دیدن آنچه که دوست داریم و گوشهامان را وقف بلندگوهایی کنیم که حرفهاشان برایمان آشناتر است و به ذهنمان فشار نیاوریم برای اما و اگر آوردن.روانشناسان اجتماعی میگویند مغز ما ظرفیت محدودی دارد برای تجزیه و تحلیل و آدمها ترجیح میدهند در برابر بیشمار موضوعی که در طول روز برایشان پیش میآید، از میانبرهای شناختیشان استفاده کنند. از کلیشههای از پیش ساخته ای که سریع و شفاف تکلیفمان را روشن میکنند که خبرها را چطور بخوانیم و بفهمیم و خشممان را به کدام طرف هدایت کنیم.
روانشناسان اجتماعی میگویند آدمها فقط در مقابل موضوعاتی به خودشان زحمت میدهند که وضعیت را تجزیه و تحلیل کنند و به جای استفاده از میانبرهای شناختی،بگردند دنبال اطلاعات مختلف؛که انگیزه و توانایی لازم برای فهمیدنشان را داشته باشند.موضوعاتی که میارزد آدم به فهمِ عادتیاش شک کند و حتی به تاولهای پایش بگوید راه را اشتباه آمده.
با اینحال، وقتی یک دریا خون فاصله میافتد بین دو گروه، انگیزه و توانایی آدمها برای کنار گذاشتن کلیشهها و فکر کردن و نقد خود و یافتن راههای خشونت پرهیزِ تغییر،کم میشود.
خون،خون میطلبد و رویای دیدن جسد بیحرمت شده دیگری را میسازد. ولی تاریخ کم ندارد مردمی را که یادشان نرفت آدم قابلیت هر کاری را دارد. هرکاری! مثلا میتواند بخواهد که شک کند به صدای بلندگوها و هشتگها و صفتهایی که ترند میشوند و رگ گردنهای بیرون زده و حواسش به بیرحم شدنِ تدریجیاش باشد. میتواند حواسش باشد که به خاطر جَو، حرف دیگران و یا حتی رودربایسی با تاولهای پایش، ناخودآگاه بیرحم نشود. آدمهایی هستند که حواسشان به خودشان است؛حتی وقتیکه هیچکس حواسش به خودش نیست. باور نمیکنید؟ از مردم شیلی بپرسید و از ماندلا و گاندی...از همه مردمانی که خشونت را بدون قید و شرط و متلک و تبصره محکوم میکنند و میدانند فقط ضحاک است که با خون زنده میماند. آنها که رویای زندگی و آزادی دارند راهی به جز یادگرفتن مهارت زندگی در کنار«دیگران متفاوت»ندارند.پذیرش و مدارا و احترام.
#کرمان_تسلیت