پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from کتابخانه آزاد
🌨🌨🌨🌨

@Freebook
📙 نام کتاب: فوتبال علیه دشمن

👤 نویسنده (مترجم): سایمون کوپر (عادل فردوسی پور)

#⃣ کلید واژه:
#فوتبال_علیه_دشمن #سایمون_کوپر #عادل_فردوسی_پور #ورزشی #سیاسی

📎 توضیحات:
فوتبال علیه دشمن نام یک کتاب نوشته سایمون کوپر با درون‌مایهٔ فوتبالی – سیاسی است که در سال ۱۹۹۴ منتشر شد. این کتاب خوب به فروش رسید و در همان سال برندهٔ جایزهٔ «کتاب ورزشی برتر سال موسسه ویلیام هیل» شد. موضوع این کتاب، مشاهدات عینی کوپر از اثرات فوتبال در ساختار اجتماعی و سیاسی کشورهای مختلف است. در این کتاب به فوتبال در ایران اشاره‎ای نشده‌است. این کتاب اثر جدیدی است که در نمایشگاه کتاب امسال عرضه شد. متن کتاب جالب و گیرا و جذاب است و عادل فردوسی پور توانسته با مهارت ترجمه این اثر را به انجام برساند. بدون شک مهمترین تاثیری که ورود عادل فردوسی‌پور به عرصه ترجمه کتاب دارد آشتی عموم جماعت فوتبال‌دوست با کتاب است.

📚 @Freebook
♨️♨️♨️♨️♨️♨️
در کشور #نروژ یک زمین #فوتبال زیبا و منحصر به فرد واقع است که از آن به عنوان زمین فوتبال رویایی یاد شده است.
Forwarded from Mitra
آی دنیا! با ما مهربان‌تر باشید. مایی که با خودمان مهربان نیستیم. مایی نیازمندترینانیم به شادی؛ به اکسیری که خودمان از خودمان دریغ کرده‌ایم. آی دنیا! ما بلدیم بخندیم حتی در اوج اسارت و درد. ما فقط بهانه‌هایی کوچک - خیلی کوچک - لازم داریم تا بخندیم، تا قهقهه بزنیم، تا از ته دل فریاد بکشیم. گیرم که این بهانه را اشتباه مدافع حریفی سرسخت در دقیقه‌ی نود و چند بازی به ما داده باشد. آی دنیا! خنده‌ی ما را ببینید؛ خنده‌ی مایی که بیش از هر ملتی مستحق این شادی هستیم.
#حسین_وحدانی
#فوتبال #جام_جهانی

🏆⚽️


🦋💫
🔴 #فوتبال به مثابه #افیونی برای جامعه؟


✍🏽 سعید معدنی، ۲۵ خرداد ۹۷

کارل مارکس جامعه شناس آلمانی جمله ای دارد که معروف است. "مذهب افیون جامعه است".

از این جمله دوبرداشت وجود دارد:
یکی همان برداشت اولیه است که اقشار مظلوم (طبقه کارگر) را به امید آن دنیا و بهشت و انتقام خداوند، از مبارزه با جبهه ظلم و ستم (طبقه سرمایه دار) دور میکند. به عبارتی مذهب ابزاری برای از خود بیگانگی طبقه محروم و توجیهی برای حضور و بقاء طبقه ظالم می شود. به همین دلیل زمانی که مارکسیست ها در شوروی سابق و سایر کشورهای بلوک شرق روی کار آمدند اولین کارشان نابودی مکان ها، آیین ها و نمادهای دینی بود.

برداشت دوم که بیشتر مذهبی های علاقه مند به مارکس مطرح می کنند، این است که مراد مارکس از افیون بودن دین این است که: دین پناهگاهی برای طبقات تحت ستم بوده تا از فشار های خرد کننده عناصرظلم کمی آرامش یابند و به زندگی روزمره شان ادامه دهند!

به نظر می رسد این روزها با بالا رفتن تب فوتبال و جام جهانی، بر آنیم تا در سایه فوتبال و جاذبه های آن برای مدتی هم که شده درد های جامعه را فراموش کنیم. به عبارتی شاید خود آگاه یا ناخودآگاه تلاش می کنیم در سایه لذت ها و جذابیت فوتبال به حالت نشئگی فرو رفته! و مصیبت هایی از قبیل فقر و گرانی و اعتیاد و بیکاری و کم آبی و سایر تنش های اجتماعی را برای مدتی هم که شده فراموش کنیم.

لازم به یاد آوریست که برخی جامعه شناسان بر این باورند که در اروپا فوتبال می رود تا جایگزین مذهب شود.

#فوتبال
#جام_جهانی
#افیون
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
دقیقا بعد از نیما و شاملو و فروغ توقع ما از شعر نو بالا رفت. دیگر متن موزون بی‌فایده راضی‌مان نمی‌کرد، همین شد که شعر خودش را بالا کشید. ادبیات روی دوش هدایت و گلشیری و براهنی و ساعدی و گلستان و... اگر پا نمی‌گذاشت هنوز پاورقی‌خوان بودیم. یکی شبیه اردشیر محصص و کامبیز درمبخش لازم بود که توقع ما از طراحی به روشنگری و عملی روشنفکری برسد. نقاشی نیاز به جلیل ضیاپور و حسین کاظمی و پزشک‌نیا و بهمن محصص و مارکو گرگوریان و بهجت صدر و ایران درودی داشت که از مکتب کمال‌الملکی گذر کنیم. موسیقی حتما واروژان و بیات و ابی و فرهاد و فروغی و نامجو را لازم داشت که خودمان را دوره نکنیم. سینما حتما شهید ثالث و کیارستمی و مهرجویی و فرهادی را می‌خواست که به اثرمان توجه شود نه خاستگاه خاورمیانه‌ای‌مان. دانش نیاز به میرزاخانی داشت که وارد معادلات جهانی شویم...
و حالا یک نفر به نام «تیم ملی فوتبال» لازم بود که بفهمیم دوره‌ی روپایی زدن گذشته و جهان را گروه‌ها و تیم‌ها و همدلی‌ها و اجتماع محترم من‌ها - یعنی «ما» - پیش می‌برد.
چیزی که بیش‌تر سیاستمداران ما از درک آن عاجزند.

اما، ما، بیایید دست از من و منم‌منم برداریم، بیایید پناه ببریم به ساختن زیرساخت‌های این جامعه‌ی متزلزل. بیایید به کودکان‌مان بیاموزیم که برد و باخت بازی است و اصل زندگی در کنار هم است. بیاموزیم که شکل هم شدن و رقابت بی‌فایده برای اول شدن و شاگرد اول بودن و بهترین بودن و قشنگ‌ترین بودن و باهوش‌ترین بودن و چه و چه، سم جامعه‌ی ماست. که این مکتب «من‌ستایی» سبب شده طبیعت را به نفع سود شخصی‌مان از بین ببریم، اقتصاد جمعیت را به نفع سود شخص از بین ببریم، آزادی مردم را به نفع آرامش شخص از بین ببریم...
بیایید بیاموزیم که همه‌ی ما یک تیم هستیم و احقاق حقوق شهروندی مساله‌ای کاملا سیاسی و از بالا به پایین نیست. احقاق حقوق شهروندی یعنی من و تو بپذیریم ما با هم برابریم. که بفهمیم مسوولیت این جامعه با مسوولانی نیست که از مریخ آمده‌اند، آنها تا دیروز فامیل و همسایه و همکلاس و همبازی ما بودند و امروز بلد نیستند به نفع جمع فکر کنند چون یاد گرفته‌اند و تربیت شده‌اند، مثل همه‌ی ما، که روپایی بزنند و حواس‌شان به گل‌هایی نیست که به دروازه‌ی مردم زده می‌شود.

ما یک تیم باید بسازیم که فردا را بتوانیم بسازیم. فوتبال همیشه غیر تیمی ما ثابت کرد تیم شدن و تیم بودن، آدم را «قوی»، «حرفه‌ای» و «بهتر» می‌کند؛ طوری که برد و باخت مهم نباشد اگر «خوب» و «زیبا» و «هماهنگ» بازی کرده باشیم؛ همچون رمانی از گلشیری یا براهنی. فرقی نمی‌کند تکنیک کدام است وقتی تاکتیک داشته باشیم.


#جامعه‌شناسی #من_ستایی #آموزش_کودکان #فوتبال