✍️🌺درود وعصر بخیر پایان روزتان دلنشین
الزایمر بیماری قرن است مراقب کهنسالان در کنار خود باشیم
امروز روز جهانی صلح است دعا کنیم کبوتر صلح برشانه های جهان بنشیند ودر این روزهای پرآشوب حاکمیت به درایتی برسد که بیش ازاین برطبل خشونت نکوبد جای نظامیان در پادگان است ومسائل اخلاقی، دینی اجتماعی تنها بافرهنگسازی واموزش باید اموخته شوند ودخالت در خصوصی ترین امور مردم همین فاجعه ای است که می بینیم حکام حق ندارند با تضییع حق قانونی شهروندی مردم را مقابل خود قراردهند وسرکوب کنند
🖋️🌿عصر شهریور صدای پای پاییز امده ست
برگریزان است و بی مهری چه لبریز امده ست
تا به کی باید گلوی عشق را خنجر درید
این چه ناسور است برمیهن که ناجور امده ست
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿شبی بردامن مهتاب آویخت
ستاره سرزد و با او درآمیخت
به گلبانگ بهاری شادی افزود
به هرسو شادمانی بر فضا بیخت
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🌿دختران شاخه های زیتون بودند
یکی یکی می شکستند
تا تاج صلح شوند
پسران اسلحه بردوش یکی یکی
خاک جنگ را از شانه می تکاندند
و در خون شهر
گم می شدند
صلحبانان در ضیافتی جهان را
تقسیم می کردند
دژخیمی با لبخندش جهان را
به آتش می کشید
عشق معنایش در فرهنگ لغتها
عوض شده بود
پدر بزرگها شانه زخمی جهان را
گاز می زدند
وجنگ در هر قدم شهری را می بلعید
هیولاها دوباره برخاسته بودند
#ایرج_جمشید_بینا
🖌📗 کتاب نخواندن یعنی تکرار تاریخ
🖌📗دریغ بر ملتی که دم بر نمی آورد، مگر هنگامی که در تشییع جنازه گام بر می دارد، خود را نمی ستاید مگر در میان ویرانه هایش، و عصیان نمی کند مگر هنگامی که گردنش در میان تبر و کُنده قرار دارد.
#جبران_خلیل_جبران
الزایمر بیماری قرن است مراقب کهنسالان در کنار خود باشیم
امروز روز جهانی صلح است دعا کنیم کبوتر صلح برشانه های جهان بنشیند ودر این روزهای پرآشوب حاکمیت به درایتی برسد که بیش ازاین برطبل خشونت نکوبد جای نظامیان در پادگان است ومسائل اخلاقی، دینی اجتماعی تنها بافرهنگسازی واموزش باید اموخته شوند ودخالت در خصوصی ترین امور مردم همین فاجعه ای است که می بینیم حکام حق ندارند با تضییع حق قانونی شهروندی مردم را مقابل خود قراردهند وسرکوب کنند
🖋️🌿عصر شهریور صدای پای پاییز امده ست
برگریزان است و بی مهری چه لبریز امده ست
تا به کی باید گلوی عشق را خنجر درید
این چه ناسور است برمیهن که ناجور امده ست
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿شبی بردامن مهتاب آویخت
ستاره سرزد و با او درآمیخت
به گلبانگ بهاری شادی افزود
به هرسو شادمانی بر فضا بیخت
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🌿دختران شاخه های زیتون بودند
یکی یکی می شکستند
تا تاج صلح شوند
پسران اسلحه بردوش یکی یکی
خاک جنگ را از شانه می تکاندند
و در خون شهر
گم می شدند
صلحبانان در ضیافتی جهان را
تقسیم می کردند
دژخیمی با لبخندش جهان را
به آتش می کشید
عشق معنایش در فرهنگ لغتها
عوض شده بود
پدر بزرگها شانه زخمی جهان را
گاز می زدند
وجنگ در هر قدم شهری را می بلعید
هیولاها دوباره برخاسته بودند
#ایرج_جمشید_بینا
🖌📗 کتاب نخواندن یعنی تکرار تاریخ
🖌📗دریغ بر ملتی که دم بر نمی آورد، مگر هنگامی که در تشییع جنازه گام بر می دارد، خود را نمی ستاید مگر در میان ویرانه هایش، و عصیان نمی کند مگر هنگامی که گردنش در میان تبر و کُنده قرار دارد.
#جبران_خلیل_جبران
Telegram
attach 📎
✍️🌺درود صبحتان به نیکی وشاد روزتان فرخ.عشق همدلی ویگانگی راه برون رفت بشر از بحرانهای کنونی است کوبیدن برطبل جهل ،جنگ، تفرقه و عدم توجه به ساختار معیوب اجتماعی و سرکوب هر صدای منتقد جز بن بست و تن سپردن به بحرانهای دوره ای نتیجه ای ندارد.جوانان امید مملکت هستند مراقب آنها باشید
🖊️🌿خواب آشفته ی ما کاش که کاری بشود
این همه دشت خزان گشته بهاری بشود
من ز پر پر شدن این همه گل غمگینم
تا بهار آید وامید به یاری بشود
#بینا
🖊️🌿ققنوسهای خیابان
عشق را جار زدند
وسوختند
شاید از خاکسترشان
درختی تنومند بروید
شاد
که آزادی بر شانه هایش
لانه کند
#بینا
🖊️🌿سلام بر صبحی
که باشادی آغاز می شود
بر شانه شهر می رقصد
و خیابانها ترانه هایش را
تکرار می کنند
تا عشق دهان خونیش
را بر پیاده رو تف نکند
#بینا
✍️📗انسانها بر دو گونه اند: یکی، ان که در تاریکی بیدار است و دیگری، ان که در روشنایی خواب است.
#جبران_خليل_جبران
🖊️🌿خواب آشفته ی ما کاش که کاری بشود
این همه دشت خزان گشته بهاری بشود
من ز پر پر شدن این همه گل غمگینم
تا بهار آید وامید به یاری بشود
#بینا
🖊️🌿ققنوسهای خیابان
عشق را جار زدند
وسوختند
شاید از خاکسترشان
درختی تنومند بروید
شاد
که آزادی بر شانه هایش
لانه کند
#بینا
🖊️🌿سلام بر صبحی
که باشادی آغاز می شود
بر شانه شهر می رقصد
و خیابانها ترانه هایش را
تکرار می کنند
تا عشق دهان خونیش
را بر پیاده رو تف نکند
#بینا
✍️📗انسانها بر دو گونه اند: یکی، ان که در تاریکی بیدار است و دیگری، ان که در روشنایی خواب است.
#جبران_خليل_جبران
عروساندشت_جبرانخلیلجبران_@lbookl.pdf
946.2 KB
مجموعهی سه داستان است با عنوانهای: خاڪستر نسلها و شرارهی جاویدان. ، ارتای بانے و یوحنای مجنون..
📕 عروسان دشت
#جبران_خلیل_جبران 📚
📕 عروسان دشت
#جبران_خلیل_جبران 📚
#معرفی_ڪتاب
مجموعهی سه داستان است با عنوانهای: خاڪستر نسلها و شرارهی جاویدان. ، ارتای بانے و یوحنای مجنون..
📕 عروسان دشت
#جبران_خلیل_جبران 📚
مجموعهی سه داستان است با عنوانهای: خاڪستر نسلها و شرارهی جاویدان. ، ارتای بانے و یوحنای مجنون..
📕 عروسان دشت
#جبران_خلیل_جبران 📚
✍️📒من نہ عاشق بودم ؛
و نہ دلدادہ بہ گیسوے بلند
و نہ آلودہ بہ افڪار پلید
من بہ دنبال نگاهے بودم
ڪہ مرا از پس دیوانگے ام میفهمید
#جبران_خلیل_جبران📚
و نہ دلدادہ بہ گیسوے بلند
و نہ آلودہ بہ افڪار پلید
من بہ دنبال نگاهے بودم
ڪہ مرا از پس دیوانگے ام میفهمید
#جبران_خلیل_جبران📚
و آنگاه زنی گفت با ما از شادی و اندوه سخن بگو. و او پاسخ داد: شادی شما همان اندوه بی نقاب شماست.
چاهی که خنده های شما از آن بر می آید؛ چه بسیار که با اشکهای شما پُر میشود. و آیا جز این چه میتواند بود؟
هرچه اندوه درون شما را بیشتر بکاود جای شادی در شما بیشتر میشود. مگر کاسه ای که شراب شما را در بر دارد همان نیست که در کوره ی کوزه گر سوخته است؟ مگر آن نی که روح شما را تسکین میدهد همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشید اند؟
هرگاه شادی میکنید به ژرفای درون دل خود بنگرید تا ببینید سرچشمه شادی به جز سرچشمه اندوه نیست.
#پیامبر_و_دیوانه
#جبران_خلیل_جبران
🍀🍀
چاهی که خنده های شما از آن بر می آید؛ چه بسیار که با اشکهای شما پُر میشود. و آیا جز این چه میتواند بود؟
هرچه اندوه درون شما را بیشتر بکاود جای شادی در شما بیشتر میشود. مگر کاسه ای که شراب شما را در بر دارد همان نیست که در کوره ی کوزه گر سوخته است؟ مگر آن نی که روح شما را تسکین میدهد همان چوبی نیست که درونش را با کارد خراشید اند؟
هرگاه شادی میکنید به ژرفای درون دل خود بنگرید تا ببینید سرچشمه شادی به جز سرچشمه اندوه نیست.
#پیامبر_و_دیوانه
#جبران_خلیل_جبران
🍀🍀
شما به هنگام سختی و نیاز، دعا می کنید؛ کاش در عین عافیت و در روزهای فراوانی هم دعا می کردید!
📕 پیامبر و دیوانه
✍ #جبران_خلیل_جبران ❤️💚
📕 پیامبر و دیوانه
✍ #جبران_خلیل_جبران ❤️💚
زنی که حالش با کتاب ، شعر ، ترانه ،
و یا فنجانی قهوه خوب شود ،
احدی بر او پیروز نمیشود!!
حتی زندگی هم در برابرش شکست میخورد!!!
#جبران_خلیل_جبران
و یا فنجانی قهوه خوب شود ،
احدی بر او پیروز نمیشود!!
حتی زندگی هم در برابرش شکست میخورد!!!
#جبران_خلیل_جبران
سفر کن و به هیچ کس نگو
یک رابطه ی عاشقانه داشته باش
و به هیچ کس نگو
شاد باش و بخند
و به هیچ کس نگو....
آدم ها چیزهای قشنگ را
خراب می کنند.
#جبران_خلیل_جبران
یک رابطه ی عاشقانه داشته باش
و به هیچ کس نگو
شاد باش و بخند
و به هیچ کس نگو....
آدم ها چیزهای قشنگ را
خراب می کنند.
#جبران_خلیل_جبران
Koja Boodi
Mohsen Chavoshi
✍️‹ ما نیازمند شجاعت حذفکردن هستیم، حذف جزئیات، حذف گذشته، حذف نامهها، حذف صداها، حذف دلتنگی و همچنین حذف برخی از افراد.
#جبران_خلیل_جبران
#جبران_خلیل_جبران
Koja Boodi
Mohsen Chavoshi
‹ ما نیازمند شجاعت حذفکردن هستیم، حذف جزئیات، حذف گذشته، حذف نامهها، حذف صداها، حذف دلتنگی و همچنین حذف برخی از افراد.
#جبران_خلیل_جبران📚
#جبران_خلیل_جبران📚
Az Man Bogzar
Alireza Ghorbani
"غمگین چو پاییزم از من بگذر"
هنوز نرفتهای
که دلتنگی سراغ من آمدهاست،
بر من چه خواهد گذشت
وقتی از من دور شوی؟
هر لحظه که کاری نداری،
اندیشهات را به من بسپار
در رؤیای تو شعر خواهم سرود؛
دربارهی چشمهایت،
دربارهی دلتنگی...
● #جبران_خلیل_جبران
هنوز نرفتهای
که دلتنگی سراغ من آمدهاست،
بر من چه خواهد گذشت
وقتی از من دور شوی؟
هر لحظه که کاری نداری،
اندیشهات را به من بسپار
در رؤیای تو شعر خواهم سرود؛
دربارهی چشمهایت،
دربارهی دلتنگی...
● #جبران_خلیل_جبران
انسانها دوگونه هستند:
یکی آنان که
در تاریکی بیدار هستند
و دیگری
آنها که
در روشنایی هم خوابیدهاند...
👤 #جبران_خلیل_جبران
یکی آنان که
در تاریکی بیدار هستند
و دیگری
آنها که
در روشنایی هم خوابیدهاند...
👤 #جبران_خلیل_جبران
✍️🌺درود پگاهتان نیک روزتان نیک فرجام و کامیاب.برای جهانی بهتر باید خشونت علیه کودکان،زنان و سالخوردگان را پایان داد ودخالت در امور خصوصی شان را ۸ مارس روز نه به خشونت علیه زنان است .زنان نیمی از جمعیت جامعه ومسئولیت پذیرترین بخش آن بعنوان همسر،خواهر ،دختر واز همه مهمتر انسانی است که بنا به منشور سازمان ملل حق زیستن ودسترسی به همه ی حقوق انسانی را دارد!جنگ ها ودرگیریهای قومی ومذهبی لبه تیزشان در وهله ی اول علیه کودکان ،زنان وسالخوردگان است
زنده باد صلح جهانی
نه به جنگ وخشونت مهمترین وظیفه انسانی احاد مردم جهان است.
۸مارس بر همه زنان مبارک باد
🖋️🌿شراب تازه ای در جام تقدیر
لبالب شعر نابی گشته تکثیر
میان واژه های شعر ومستی
تویی ان حس سبز گشته تدبیر
🖋️🌿جهان را زن هدایت کرد باعشق
به نام عشق او پالودش از غم
جهان زن همه صلح وصفا باد
پر از نیکی پر از شادی پر ازشم
🖋️🌿رانده تا اسب سیاهی را
چتر تاریکی به روی شهر
آخته شمشیر پر زهرش
تا سکوتی استخوان سوز آفریند
هم دهان بندد
مرغ شبخوان را کند پر
بال پروازش ببندد سخت
کوچه ها تاریک وره نمناک
جاده غرق مه وهر سو برف
ازسیاهی می رود انگشت
بر پلک سپیدیها
سوسو نوری اگر باشد
کشته می گردد
هم از ترس تباهی ها
ماه را در حجله اورده است
با خسوفی رنگ خون بسته
لعنت ابادی است
پای رفتن ما لنگ
کاروان در سنگلاخ افتاده است
دلتنگ
هیزم اتش نمی گردد
همی روشن
دیو تاریکی هجوم اورده است
یک سر
مقصد ما جنگلی در دور دست
اما
زخم ها تا می کند ناسور
پای می لغزد
به روی پرتگاه صعب
دست می لرزد
هم از ترس سقوطی سخت
در گریز از این همه خوف وسیاهیها
بر لب اما باز می خواند
مرد کولی از قطار وناله ی برنو
لحظه ی لغزیدن آهو
به روی سنگ
شروه خوانی های
پرسوز غمین اهنگ
کس چه می داند
که تا فردا چه خواهد شد
#ایرج_جمشیدی_بینا
با کانال پرنیان خیال پرنیانی بیندیش!
✍️📒از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای؟
پاسخم داد: در ترساندن دیگران برای من لذت به یاد ماندنی است، پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم!
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم:
راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!
گفت: تو اشتباه میکنی! زیرا کسی نمیتواند ازچنین چیزی لذت ببرد،
مگر آنکه درونش مانند من از کاه پُر شده باشد!
📕 داستان هاى كوتاه
#جبران_خليل_جبران📚
زنده باد صلح جهانی
نه به جنگ وخشونت مهمترین وظیفه انسانی احاد مردم جهان است.
۸مارس بر همه زنان مبارک باد
🖋️🌿شراب تازه ای در جام تقدیر
لبالب شعر نابی گشته تکثیر
میان واژه های شعر ومستی
تویی ان حس سبز گشته تدبیر
🖋️🌿جهان را زن هدایت کرد باعشق
به نام عشق او پالودش از غم
جهان زن همه صلح وصفا باد
پر از نیکی پر از شادی پر ازشم
🖋️🌿رانده تا اسب سیاهی را
چتر تاریکی به روی شهر
آخته شمشیر پر زهرش
تا سکوتی استخوان سوز آفریند
هم دهان بندد
مرغ شبخوان را کند پر
بال پروازش ببندد سخت
کوچه ها تاریک وره نمناک
جاده غرق مه وهر سو برف
ازسیاهی می رود انگشت
بر پلک سپیدیها
سوسو نوری اگر باشد
کشته می گردد
هم از ترس تباهی ها
ماه را در حجله اورده است
با خسوفی رنگ خون بسته
لعنت ابادی است
پای رفتن ما لنگ
کاروان در سنگلاخ افتاده است
دلتنگ
هیزم اتش نمی گردد
همی روشن
دیو تاریکی هجوم اورده است
یک سر
مقصد ما جنگلی در دور دست
اما
زخم ها تا می کند ناسور
پای می لغزد
به روی پرتگاه صعب
دست می لرزد
هم از ترس سقوطی سخت
در گریز از این همه خوف وسیاهیها
بر لب اما باز می خواند
مرد کولی از قطار وناله ی برنو
لحظه ی لغزیدن آهو
به روی سنگ
شروه خوانی های
پرسوز غمین اهنگ
کس چه می داند
که تا فردا چه خواهد شد
#ایرج_جمشیدی_بینا
با کانال پرنیان خیال پرنیانی بیندیش!
✍️📒از مترسکی سوال کردم: آیا از تنها ماندن در این مزرعه بیزار نشدهای؟
پاسخم داد: در ترساندن دیگران برای من لذت به یاد ماندنی است، پس من از کار خود راضی هستم و هرگز از آن بیزار نمیشوم!
اندکی اندیشیدم و سپس گفتم:
راست گفتی! من نیز چنین لذتی را تجربه کرده بودم!
گفت: تو اشتباه میکنی! زیرا کسی نمیتواند ازچنین چیزی لذت ببرد،
مگر آنکه درونش مانند من از کاه پُر شده باشد!
📕 داستان هاى كوتاه
#جبران_خليل_جبران📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
عشق درخششی جادویی است
که از درون هسته سوزان روح می تابد
و زمین پیرامونش را روشنی می بخشد
و توانمان می دهد تا زندگی را
در قالب رویایی شیرین و زیبا
بین دو بیداری درک کنیم
#جبران_خلیل_جبران
عشق درخششی جادویی است
که از درون هسته سوزان روح می تابد
و زمین پیرامونش را روشنی می بخشد
و توانمان می دهد تا زندگی را
در قالب رویایی شیرین و زیبا
بین دو بیداری درک کنیم
#جبران_خلیل_جبران
پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
لختی سخن پیرامون سروده ای از استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱) #بخش_چهارم دخت خوب سراینده #پریا_شجاعیان که امیددارم هرجا هست تندرست باشد می فرماید: - ... ما بالش مشترک و خواب های مختلف داشتیم نه؟ چطور می شود؟ تو در برف های دست نخورده ام ردپایت را امضا کرده…
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_پنجم
این سروده در #شش_بند کوتاه و بلند ساختار دارد که هر کدام از بندها در مسیر پیرنگ دار ذهنیت غنایی روایت می شوند. راوی برای امرواقع بیان خود از توصیف های نشانه ای که عینیت ورزی دارند سخن خویش را بسط داده است. #روایت در این جابه جایی زاویه دید دارد و برای همین در چند بند اجرا شده است.
وقتی روایت که بیان کننده محتوا و جریان های سیال ذهنی راوی می باشد به جابجایی وضع ها برسد سیر زبان ورزی رخ می دهد که #ولادیمیر_پراپ در نظریه روایت خویش چنین وضعی را تبیین آگاهانه و نموددار معرفی کرده است. چون در هر متنی - سروده یا داستان - پیرنگ وضعی مشاهده می شود. این پیرنگ سبب ساز کاربردی ترین حالات انطباقی با احوالات راوی را بیابیم. پراپ می گوید در کتاب مهم خویش: #ریخت_شناسی_قصه_های_پریان:
- متنی که تغییر وضعیت دا از حالت پایدار به حالت ناپایدار و دوباره بازگشت آن به حالت پایدار بیان می کند روایت است. (۱۵)
چنین فراگشتی را می شود نام نهاد رخداد در وضع روایی متن. چنین رسالتی در روایت می بایست آگاهانه رخ دهد چون پیرنگ متن، نیاز به درک کافی از پیام را در خود حمل می کند. راوی باید طبق بیان چند وجهی با جابه جایی زاویه دید هارمونی میان شروع تا اوج و پایان روایت را پیش کشد.
#بند_و_وضعیت_روایی_نخست:
گل های دامنت هرس کدام باغ/
در فصل داغ ها
و سر ریز کدام حادثه اند؟!
#تاویل_بند_نخست:
راوی در ارتباط دهی گل های نقش یافته بر دامن و یا گل های طبیعی روی دامن معشوق تصور عینی را به زیباشناسی توصیف می کشاند تا در شروع روایت رمانتیک بودگی بیان را دریابیم. پرسشی شدن بند نخست، شرایط نمادسازی یا سمبولیسم را در گفتار روشمند پیش می برد و این مهم با گل و هرس یک گونه بازی در روایت را فرازمند دریابیم. این وضع عاطفی مطلوب شرایطی از خوانش فصل های عاشقی را بارز می دارد. #راوی از سطر نخست با به تصویر کشیدن گل و دامن زیبایی و لطافت حضور معشوق را نمایان کرده تا وارد یک صحنه زیبایی شناخت رهیاب شویم. آن پس در سطر دوم با واژه داغ یک گونه تمرین در ذهن برای حال خوب کردن نسبت به هجر یا دوری را متصور می شود. آن پس با واژه #حادثه خواسته پیدایش داغ های دوری تا حادثه های رنج یاد به باهم نگریستن در ساحت دیالکتیک تنهایی بیابیم.
درباره موضوع #جبران
در روانشناسی یک کنش داریم به نام جبران که سبب سرپوش نهادن ناکامی ها و امیدهای واهی به ذهن و گاهی برای تبیین حضور رخ می دهد تا باروری اندیشه پیش آید. عشق یک وضعیت مشخص از زیستنی انتخابی است. عشق یک نگره ای در ستایش معشوق در هنر سرایش پیش می کشد که سراینده عاشقانه سرا برای جبران آنچه نیست به بر با توصیف و موضوع در زبان دادن سروده، حقیقت حسی و ذهنی از معشوق را جبران وار برای خود پیش می آورد.
این سراینده هم بسان همه سراینده های عشق سرا خواسته با #مکانیسم_جبران حضور غایی و درونی معشوق را به صورتی از بودنی مشخص نشان دهد.
با دادن توصیف به مواضع حضور معشوق در سروده، به نوعی از جبران دست می یابیم که به تعبیر #علی_اکبر_محمدزاده وارد فاز سرپوش از نیاز می شویم چون خود را صاحب حال خوب و در جبران نبودن به بودنی شعف ساز پیش کشاندیم. محمدزاده در تعریف مکانیسم جبران می گوید:
- جبران، عمل و شیوه که ذهن برای سرپوش گذاردن بر روی نارسایی و کمبودها بکار می برد. (۱۶)
در چنین مرحله ای تعادل برقرار می شود از زمان دلتنگی تا مرحله گفتن که خود نتیجه تامل در شناخت خود است.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_پنجم
این سروده در #شش_بند کوتاه و بلند ساختار دارد که هر کدام از بندها در مسیر پیرنگ دار ذهنیت غنایی روایت می شوند. راوی برای امرواقع بیان خود از توصیف های نشانه ای که عینیت ورزی دارند سخن خویش را بسط داده است. #روایت در این جابه جایی زاویه دید دارد و برای همین در چند بند اجرا شده است.
وقتی روایت که بیان کننده محتوا و جریان های سیال ذهنی راوی می باشد به جابجایی وضع ها برسد سیر زبان ورزی رخ می دهد که #ولادیمیر_پراپ در نظریه روایت خویش چنین وضعی را تبیین آگاهانه و نموددار معرفی کرده است. چون در هر متنی - سروده یا داستان - پیرنگ وضعی مشاهده می شود. این پیرنگ سبب ساز کاربردی ترین حالات انطباقی با احوالات راوی را بیابیم. پراپ می گوید در کتاب مهم خویش: #ریخت_شناسی_قصه_های_پریان:
- متنی که تغییر وضعیت دا از حالت پایدار به حالت ناپایدار و دوباره بازگشت آن به حالت پایدار بیان می کند روایت است. (۱۵)
چنین فراگشتی را می شود نام نهاد رخداد در وضع روایی متن. چنین رسالتی در روایت می بایست آگاهانه رخ دهد چون پیرنگ متن، نیاز به درک کافی از پیام را در خود حمل می کند. راوی باید طبق بیان چند وجهی با جابه جایی زاویه دید هارمونی میان شروع تا اوج و پایان روایت را پیش کشد.
#بند_و_وضعیت_روایی_نخست:
گل های دامنت هرس کدام باغ/
در فصل داغ ها
و سر ریز کدام حادثه اند؟!
#تاویل_بند_نخست:
راوی در ارتباط دهی گل های نقش یافته بر دامن و یا گل های طبیعی روی دامن معشوق تصور عینی را به زیباشناسی توصیف می کشاند تا در شروع روایت رمانتیک بودگی بیان را دریابیم. پرسشی شدن بند نخست، شرایط نمادسازی یا سمبولیسم را در گفتار روشمند پیش می برد و این مهم با گل و هرس یک گونه بازی در روایت را فرازمند دریابیم. این وضع عاطفی مطلوب شرایطی از خوانش فصل های عاشقی را بارز می دارد. #راوی از سطر نخست با به تصویر کشیدن گل و دامن زیبایی و لطافت حضور معشوق را نمایان کرده تا وارد یک صحنه زیبایی شناخت رهیاب شویم. آن پس در سطر دوم با واژه داغ یک گونه تمرین در ذهن برای حال خوب کردن نسبت به هجر یا دوری را متصور می شود. آن پس با واژه #حادثه خواسته پیدایش داغ های دوری تا حادثه های رنج یاد به باهم نگریستن در ساحت دیالکتیک تنهایی بیابیم.
درباره موضوع #جبران
در روانشناسی یک کنش داریم به نام جبران که سبب سرپوش نهادن ناکامی ها و امیدهای واهی به ذهن و گاهی برای تبیین حضور رخ می دهد تا باروری اندیشه پیش آید. عشق یک وضعیت مشخص از زیستنی انتخابی است. عشق یک نگره ای در ستایش معشوق در هنر سرایش پیش می کشد که سراینده عاشقانه سرا برای جبران آنچه نیست به بر با توصیف و موضوع در زبان دادن سروده، حقیقت حسی و ذهنی از معشوق را جبران وار برای خود پیش می آورد.
این سراینده هم بسان همه سراینده های عشق سرا خواسته با #مکانیسم_جبران حضور غایی و درونی معشوق را به صورتی از بودنی مشخص نشان دهد.
با دادن توصیف به مواضع حضور معشوق در سروده، به نوعی از جبران دست می یابیم که به تعبیر #علی_اکبر_محمدزاده وارد فاز سرپوش از نیاز می شویم چون خود را صاحب حال خوب و در جبران نبودن به بودنی شعف ساز پیش کشاندیم. محمدزاده در تعریف مکانیسم جبران می گوید:
- جبران، عمل و شیوه که ذهن برای سرپوش گذاردن بر روی نارسایی و کمبودها بکار می برد. (۱۶)
در چنین مرحله ای تعادل برقرار می شود از زمان دلتنگی تا مرحله گفتن که خود نتیجه تامل در شناخت خود است.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇
✍️🌺درود صبحتان زیبا وروزتان فرخ
هفته ای پویا ودلنشین همراه با شادیهای بی نظیر داشته باشید
⭕️ استیو جابز در میانسالی با اینکه از بیماری سرطان در عذاب بود همچنان سخت کار میکرد. او دلیل کار کردنش را چنین توضیح میداد: «من فکر میکنم امروز آخرین روز زندگیم هست و می خواهم تمام کارهایی که می توانستم برای این دنیا و رویاهایم انجام داده باشم.» این جمله ای بود که زندگی استیو جابز را متحول کرد. بهتر است از این طرز فکر استفاده کنید تا نهایت استفاده را از هر روز زندگیتان ببرید.
🖋️🌿سحر صحرا در آتش دیده بودی
چو چشمی شوخ وسرکش دیده بودی
هوای داغ وآتش مرغ بریان
به روی چهره صد خش دیده بودی
🖋️🌿صبح دال چشمانت
داس بوسه هایی است
که خرمن شده اند
پیش از طلوع دوستت دارم ها
در حنجره ی باد
واستبداد آغوش
🖋️🌿پنجره های گشوده
آغوشی است
که صبح را
تنگ بغل کرده اند
پیش از پلک زدن خورشید
🖋️🌿شب خرمن خرمن تنهایی را
در کوچه می راند
وچراغ های روشن
انتظار صبح را می کشیدند
از خانه ها بوی مرگ
بیشتر از زندگی می آمد
🖋️🌿داس تنهایی
آغوش مرگ
وسفره های خالی
هدیه ی جهان وطنانی بود
که گرسنگی را
در همسایگی می دیدند
🖋️🌿تکبر پیرها
الزایمرشان را پنهان نمی کرد
کر بودند
آژیر خطر را نمی شنیدند
ضامن مین ها را کشیده بودند
🖋️🌿صلح
این پرنده گریزان
از خاورمیانه
بازیچه ی
هوس پیرانی شلخته است
که از زندگی
کودکی شان را بیاد دارند
سوار بر اسبهای چوبی
و شمشیرهایی از
ساقه های گندم
🖋️🌿دشداشه ی صبح برتن سایه ها
آغوش که باز می شود
تا مرگ فاصله ای نیست
شب را
در زیر پیراهن صلح
ضامن انفجار کشیده است
وچاشت جهان
عروسی خون را اجرا خواهد کرد
تا میان یهوه و ابراهیم
انتقام برادرکشی در کار است
وتروریست ها در هیچ طرفی
فرصت را از دست نخواهند داد
تا خاورمیانه
پیراهن خونی یوسف به تن دارد
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔شما میتوانید مهرِ خود را به فرزندانتان بدهید، امّا نه اندیشههایِ خود را، زیرا که آنها اندیشههایِ خود را دارند.
شما میتوانید تنِ آنها را در خانه نگاه دارید، امّا نه روحشان را، زیرا که روحِ آنها در خانهی فرداست، که شما را به آن راه نیست، حتی در خواب.
شما میتوانید بکوشید تا مانندِ آنها باشید، امّا مکوشید تا آنها را مانندِ خود سازید.
زیرا که زندگی واپس نمیرود و در بندِ دیروز نمیمانَد...
#جبران_خلیل_جبران🍁
✍️کتاب بخوان و زیباییهایش را در رفتارت، نمایش بده
فرهنگ به همین صورت، نیرومند میشود؛
اگر چنین نکنی، در حال سقوطی...📚
هفته ای پویا ودلنشین همراه با شادیهای بی نظیر داشته باشید
⭕️ استیو جابز در میانسالی با اینکه از بیماری سرطان در عذاب بود همچنان سخت کار میکرد. او دلیل کار کردنش را چنین توضیح میداد: «من فکر میکنم امروز آخرین روز زندگیم هست و می خواهم تمام کارهایی که می توانستم برای این دنیا و رویاهایم انجام داده باشم.» این جمله ای بود که زندگی استیو جابز را متحول کرد. بهتر است از این طرز فکر استفاده کنید تا نهایت استفاده را از هر روز زندگیتان ببرید.
🖋️🌿سحر صحرا در آتش دیده بودی
چو چشمی شوخ وسرکش دیده بودی
هوای داغ وآتش مرغ بریان
به روی چهره صد خش دیده بودی
🖋️🌿صبح دال چشمانت
داس بوسه هایی است
که خرمن شده اند
پیش از طلوع دوستت دارم ها
در حنجره ی باد
واستبداد آغوش
🖋️🌿پنجره های گشوده
آغوشی است
که صبح را
تنگ بغل کرده اند
پیش از پلک زدن خورشید
🖋️🌿شب خرمن خرمن تنهایی را
در کوچه می راند
وچراغ های روشن
انتظار صبح را می کشیدند
از خانه ها بوی مرگ
بیشتر از زندگی می آمد
🖋️🌿داس تنهایی
آغوش مرگ
وسفره های خالی
هدیه ی جهان وطنانی بود
که گرسنگی را
در همسایگی می دیدند
🖋️🌿تکبر پیرها
الزایمرشان را پنهان نمی کرد
کر بودند
آژیر خطر را نمی شنیدند
ضامن مین ها را کشیده بودند
🖋️🌿صلح
این پرنده گریزان
از خاورمیانه
بازیچه ی
هوس پیرانی شلخته است
که از زندگی
کودکی شان را بیاد دارند
سوار بر اسبهای چوبی
و شمشیرهایی از
ساقه های گندم
🖋️🌿دشداشه ی صبح برتن سایه ها
آغوش که باز می شود
تا مرگ فاصله ای نیست
شب را
در زیر پیراهن صلح
ضامن انفجار کشیده است
وچاشت جهان
عروسی خون را اجرا خواهد کرد
تا میان یهوه و ابراهیم
انتقام برادرکشی در کار است
وتروریست ها در هیچ طرفی
فرصت را از دست نخواهند داد
تا خاورمیانه
پیراهن خونی یوسف به تن دارد
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📔شما میتوانید مهرِ خود را به فرزندانتان بدهید، امّا نه اندیشههایِ خود را، زیرا که آنها اندیشههایِ خود را دارند.
شما میتوانید تنِ آنها را در خانه نگاه دارید، امّا نه روحشان را، زیرا که روحِ آنها در خانهی فرداست، که شما را به آن راه نیست، حتی در خواب.
شما میتوانید بکوشید تا مانندِ آنها باشید، امّا مکوشید تا آنها را مانندِ خود سازید.
زیرا که زندگی واپس نمیرود و در بندِ دیروز نمیمانَد...
#جبران_خلیل_جبران🍁
✍️کتاب بخوان و زیباییهایش را در رفتارت، نمایش بده
فرهنگ به همین صورت، نیرومند میشود؛
اگر چنین نکنی، در حال سقوطی...📚
"المرأة التي يتحسن مزاجها من: كتاب، قصيدة، أغنية أو كوب قهوة لن ينتصر عليها أحد حتى الحياة تخسر أمامها"
زنی که با یک کتاب، قصیده، ترانه، یا فنجان قهوهای حالش خوب شود کسی بر او پیروز نخواهد شد. حتی زندگی در مقابل او شکست میخورد.
👤 #جبران_خليل_جبران
زنی که با یک کتاب، قصیده، ترانه، یا فنجان قهوهای حالش خوب شود کسی بر او پیروز نخواهد شد. حتی زندگی در مقابل او شکست میخورد.
👤 #جبران_خليل_جبران
"المرأة التي يتحسن مزاجها من: كتاب، قصيدة، أغنية أو كوب قهوة لن ينتصر عليها أحد حتى الحياة تخسر أمامها"
زنی که با یک کتاب، قصیده، ترانه، یا فنجان قهوهای حالش خوب شود کسی بر او پیروز نخواهد شد. حتی زندگی در مقابل او شکست میخورد.
👤 #جبران_خليل_جبران
زنی که با یک کتاب، قصیده، ترانه، یا فنجان قهوهای حالش خوب شود کسی بر او پیروز نخواهد شد. حتی زندگی در مقابل او شکست میخورد.
👤 #جبران_خليل_جبران
✍️🌺درود صبحتان بخیر وباشادی روزتان بر پرندی از عشق واحساس کامیاب.به امید روزی که صلح در جهان برقرار شود و عشق ومحبت جانشین جنگ ونفرت شود.دامن زدن به تخاصمات قومی به جای همزیستی صلح امیز
وکوبیدن بر طبل جنگ،ترور ونا امنی جز نا امنی جهان وآسیب دیدن مردم عادی،کودکان وزنان که گوشت دم توپ توسعه طلبان و تروریست ها می شوند نتیجه ای نخواهد داشت.در یک موازنه نابرابر هم در اکراین توسط روس ها و هم در غزه ولبنان توسط اسرائیل و دیگران جنایات بیشماری رخ می دهد که روزی از تاریک خانه ها قد خواهد کشید وهمه ی جهان را به محکمه خواهد کشید که سستی وبی تفاوتی شان در مقابل تروریسم وسو استفاده از شهروندان عادی چه فاجعه ها که نیافریده است.به امید روزی که سازمان ملل وشورای امنیت بتوانند این فاجعه را مهار ومسببانش را همچون میلوشویچ به جرم پاکسازی قومی،ترور و تجاوزو...به دادگاه جنایت کاران جنگی بسپارند!
🖋️🌿باز امد خزان ونقاشی
باز نقشی که مانده برکاشی
من وحوض و هجوم خاطره ها
در خیالم تو شعرمی پاشی
با خزان امدی که شعر شوی
سعی کردی که در دلم باشی
صبح مهر است و خاطراتت باز
اخر قصه، رنگ خشخاشی
صبح پاییز ، در خیال تو باز
با بنان، هستم و الهه ی ناز
می کنم هی مرور خاطره را
رفته ای مانده نقش ان پرواز
حال تا رفته ای چه می گویم
هر کجا رفته باز خوش باشی
من وشعریم و باز هم پاییز
تو کجا نقش باد و نقاشی
🖋️🌿تو را به قلمرو شعر می خوانم
چشم می بندی
بر پلکهایت اقیانوسی کشیده ای ژرف
و مژه هایت پارو می زنند
چند تایتانیک انجا غرق شده است
به گل می نشینم وتو لبخند می زنی
چه اسکله ی نجات بخشی
🖋️🌿هرسطر پیش از مردن
نقطه ای می شود
سرخط
وهر مرد
اثر انگشتی که پاک می شود
اما مادران ققنوسی هستند
که سینه به سینه پرواز می کنند
زنان در لاکشان فرو می روند
کبوترانی که ناخن های جوهری شان
برتن تاریخ نقش دل می کشد
🖋️🌿پاییز ،پای مهر وکمی سرخوشی هنوز
در کوچه بوسه های صبح
تا دفتری گشوده خزان برگ برگ را
بر باد می دهد
حالا هوای ملس و یاد تو
سرمست می روم
لبخند می زند میان خیالم
عکسی که از لب سودا غزل نوشت
این جاده را به یاد تو طی می کنم هنوز
یاغی تر از همیشه اما شعر
پیراهن از تو بر تن می کند
وگل های حسرت سرمی زنند
از خاک تازه
تا یادآوری کنند
تکرار عشق را (بی منت باران)!
گل حسرت را در فارس گاهی گل، بی منت باران ،می نامند یعنی گلی که بدون باران می روید
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒هنر یعنی تحتتأثیر قرار دادن ذهن و قلب دیگران. هنر به من باور میدهد؛ این باور که شاید امروز روزی عالی نباشد، اما باز هم روز خوبی است. این باور که بعد از یک روز افسردگی هنوز هم میتوان با کوچکترین چیز قهقهه سر داد. همچنین به این درک رسیدهام که آشکار کردن تاریکی وجودم به اندازهٔ آشکار کردن روشنیام عادی و طبیعی است.
📚میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم
#بک_سهی
✍️من همیشه مجذوبِ کسی هستم که از تاثیر حرف هایش بر قلبِ دیگران می ترسد.
#جبران_خلیل_جبران
✍️فردا باز هم
به تو فکر خواهم کرد،
مثل دریا به ادامهی خویش!
#سیدعلی_صالحی
وکوبیدن بر طبل جنگ،ترور ونا امنی جز نا امنی جهان وآسیب دیدن مردم عادی،کودکان وزنان که گوشت دم توپ توسعه طلبان و تروریست ها می شوند نتیجه ای نخواهد داشت.در یک موازنه نابرابر هم در اکراین توسط روس ها و هم در غزه ولبنان توسط اسرائیل و دیگران جنایات بیشماری رخ می دهد که روزی از تاریک خانه ها قد خواهد کشید وهمه ی جهان را به محکمه خواهد کشید که سستی وبی تفاوتی شان در مقابل تروریسم وسو استفاده از شهروندان عادی چه فاجعه ها که نیافریده است.به امید روزی که سازمان ملل وشورای امنیت بتوانند این فاجعه را مهار ومسببانش را همچون میلوشویچ به جرم پاکسازی قومی،ترور و تجاوزو...به دادگاه جنایت کاران جنگی بسپارند!
🖋️🌿باز امد خزان ونقاشی
باز نقشی که مانده برکاشی
من وحوض و هجوم خاطره ها
در خیالم تو شعرمی پاشی
با خزان امدی که شعر شوی
سعی کردی که در دلم باشی
صبح مهر است و خاطراتت باز
اخر قصه، رنگ خشخاشی
صبح پاییز ، در خیال تو باز
با بنان، هستم و الهه ی ناز
می کنم هی مرور خاطره را
رفته ای مانده نقش ان پرواز
حال تا رفته ای چه می گویم
هر کجا رفته باز خوش باشی
من وشعریم و باز هم پاییز
تو کجا نقش باد و نقاشی
🖋️🌿تو را به قلمرو شعر می خوانم
چشم می بندی
بر پلکهایت اقیانوسی کشیده ای ژرف
و مژه هایت پارو می زنند
چند تایتانیک انجا غرق شده است
به گل می نشینم وتو لبخند می زنی
چه اسکله ی نجات بخشی
🖋️🌿هرسطر پیش از مردن
نقطه ای می شود
سرخط
وهر مرد
اثر انگشتی که پاک می شود
اما مادران ققنوسی هستند
که سینه به سینه پرواز می کنند
زنان در لاکشان فرو می روند
کبوترانی که ناخن های جوهری شان
برتن تاریخ نقش دل می کشد
🖋️🌿پاییز ،پای مهر وکمی سرخوشی هنوز
در کوچه بوسه های صبح
تا دفتری گشوده خزان برگ برگ را
بر باد می دهد
حالا هوای ملس و یاد تو
سرمست می روم
لبخند می زند میان خیالم
عکسی که از لب سودا غزل نوشت
این جاده را به یاد تو طی می کنم هنوز
یاغی تر از همیشه اما شعر
پیراهن از تو بر تن می کند
وگل های حسرت سرمی زنند
از خاک تازه
تا یادآوری کنند
تکرار عشق را (بی منت باران)!
گل حسرت را در فارس گاهی گل، بی منت باران ،می نامند یعنی گلی که بدون باران می روید
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒هنر یعنی تحتتأثیر قرار دادن ذهن و قلب دیگران. هنر به من باور میدهد؛ این باور که شاید امروز روزی عالی نباشد، اما باز هم روز خوبی است. این باور که بعد از یک روز افسردگی هنوز هم میتوان با کوچکترین چیز قهقهه سر داد. همچنین به این درک رسیدهام که آشکار کردن تاریکی وجودم به اندازهٔ آشکار کردن روشنیام عادی و طبیعی است.
📚میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم
#بک_سهی
✍️من همیشه مجذوبِ کسی هستم که از تاثیر حرف هایش بر قلبِ دیگران می ترسد.
#جبران_خلیل_جبران
✍️فردا باز هم
به تو فکر خواهم کرد،
مثل دریا به ادامهی خویش!
#سیدعلی_صالحی