پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
294 subscribers
31.8K photos
10.6K videos
7.33K files
8.85K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
📝 نوشته‌اى از "دالتون ترومبو" نويسنده و فيلم‌نامه نویس امريكايى:

یادم هست پیش از ازدواجم، مدتی با همسرم همکار بودم.

فضای کار باعث شده بود که او از شخصیت و اطلاعاتِ من خوشش بیاید.

ناگفته هم نماند که خودم بدم نمی‌آمد که او اینقدر شیفته‌ی یک آدمِ فراواقعی و به قولِ خودش «عجیب و غریب» شده!

ما با هم ازدواج کردیم.

سالِ اول را پشتِ سر گذاشتیم و مثلِ همه‌ی زن و شوهرهای دیگر، بالاخره یک روزی دعوای سختی با هم کردیم.

در آن دعوا چیزی از همسرم شنیدم که حالا بعد از جدایی‌مان، چراغِ راهِ آینده‌ی رفتارهایم شده:

-«منو باش که خیال می‌کردم تو چه آدمِ بزرگ و خاصی هستی!... ولی می‌بینم الآن هیچی نیستی!... یه آدمِ معمولی!»

امروز که دقت می‌کنم، می‌بینم تقریبا همه‌ی ما در طولِ زند‌گی، به لحظه‌اى می‌رسیم که آدم‌های خاص و افسانه‌اى مان، تبدیل به آدمی واقعی و معمولی می‌شوند.

و درست در همان لحظه، آن آدمی که همیشه برایمان بُت بوده، به طرزِ دهشتناکی خُرد و خاکشیر خواهد شد.

ما اغلب دوست داریم از کسانی که خوش‌مان می‌آید، بُت درست کنیم و از آن‌ها «اَبَر انسان» بسازیم و وقتی آن شخصیتِ ابر انسانی تبدیل به یک انسانِ عادی شد، از او متنفر شویم.

واقعیت آن است که همه، آدم‌های معمولی‌اى هستند.

حتی آن‌هایی که ما ابر انسان می‌پنداریم هم دست‌شویی می‌روند، وقتی می‌خوابند آبِ دهن‌شان روی بالش می‌ریزد، آن‌ها هم دچار اسهال و یبوست می‌شوند، می‌ترسند، دروغ می‌گویند، عرقِ‌شان بوی گند می‌دهد و دهن‌شان سرِ صبح، بوی ....!

بعدها که فرصتی شد تا به هنرجویانِ ادبیات و تئاتر آموزش بدهم، احساس کردم هنرجویانم ناخواسته و از روی لطف، دوست داشتند بگویند که مربی‌ ما، آدمِ خیلی عجیب و غریبی است!

اولین چاره‌ی کار این بود که از آن‌ها بخواهم «استاد» خطابم نکنند. چون اصولا این لفظ برای منی که سطحِ علمی و آکادمیکِ لازم را ندارم، عنوانِ اشتباهی است.

در قدم بعد، سعی کردم ‌بهشان نشان دهم که من هم مثلِ همه‌ی آدم‌های دیگر، نیازهای طبیعی‌ دارم؛ عصبانی می‌شوم، غمگین می‌شوم، گرسنه می‌شوم، دستشویی می‌روم، دست و بالم درد می‌گیرد و هزار و یک چیزِ دیگر که همه‌ی آدم‌ها دارند.

اما به نظرم، دو چیز خیلی مهم هست که باید هر کس به خودش بگوید و نگذارد دیگران از او تصویری فراانسانی و غیرواقعی بسازند:

اول؛ احترام
حتی جلوی پای یک پسربچه‌ی 7 ساله هم باید بلند شد و یا بعد از یک دخترِ 5 ساله از در عبور کرد.
باید آنقدر به دیگران احترام گذاشت که بدانند نه تنها از تو چیزی کم ندارند که به مراتب از تو با ارزش‌تر و مهم‌ترند.

و بعد؛ راست‌گویی
به عقیده‌ی من هیچ ارزشی و خصلتی بزرگ‌تر و انسانی‌تر از راست‌گویی نیست.

اعترافِ به «ندانستن» و «نتوانستن» یکی از بزرگ‌ترین سدهایی است که ما در طولِ عمرمان باید از آن بگذریم.

اطرافیان اگر بدانند که ما هم مثلِ همه‌ی آدم‌های دیگر، یک آدمِ با نیازهای عادی هستیم، هرگز تصورشان از ما، تصوری فراواقعی نخواهد شد.

این‌هایی که گفتم، فقط مخصوصِ هنرجو و مربی نیست. خیلی به کارِ عاشق و معشوق‌ها هم می‌آید.
به یک ‌دلداده‌ی شیفته باید گفت:

«کسی که تو امروز در بهترین لباس و عطر و قیافه می‌بینی، در خلوتش، شامپانزه‌ای تمام‌عیار می‌شود!... تو با یک آدمِ معمولی طرفی، نه یک ابرقهرمانِ سوپراستار!»

همه‌ی ما آدمیم.
آدم‌های خیلی معمولی.
🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷💐💐💐💐
پرنیان خیال
#جمعه_ها
جمعه هایم بوی تو دارد
بوی خواب
بوی تنهایی
گاهی بوی پارک
بوی قدم زدنهای بی انتها
جمعه هایم بوی تو دارد
بوی دلتنگیها
بوی خیس باران
بوی نسکافه کلبه درویش
جمعه هایم صدایی آشناست
صدای اهنگهای ملایم گلها
صدای شهیدی،صدای ایرج
صدای حمیرا
صدای بوی خوب گندم،زهره
صدای دکلمه شاملو،پابلونرودا
صدای اهنگهای باب دیلن،سمفونی بتهون ،موتسارت،شوپن
سرودمجار،گاهی هم ملک مسعودی
جمعه هایم مرورهمه خاطراتند
دربند،درکه، توچال،دنا،کارون،علیصدر،طاق بستان
جمعه هایم تکرار همیشگی
روزهای رفته اند
از شنبه تا پنج شنبه
گاهی مرور همه انها که نیستند
جمعه هایم
حتی درجمع خلوتی است
به بلندای زمان طی شده
وعشقهایی که مرورمیشوند
مانند بعداز ظهر جمعه ها
جمعه هایم از ان شماست
چشم میبندم
ویکی یکی مرورتان میکنم
ای همه خاطرات
در والسی دلنشین
ویا سوناتی
که زمزمزمه میشود در ذهن من
از جنگل خورشید وآفتابکاران
تا پائیز آمد
باتمام شکوهش
گاهی هم
باصدای غرش توپها تانکها وطیاره ها
شاید هم دورترک
اعلامیه های ان روز حکومت نظامی
هرچه هست برای من جمعه ها
گویی به درازنای ابدیتی است
که پیموده ام
برفراز تپه ها وکوهها
درمیان دشتها وجاده ها
جمعه ها از ان من است
محبوب
چون اخرین فنجان قهوه ای که
باهم نوشیدیم
وان آخرین ترانه ای که باهم خواندیم
وتو چه عاشقانه تکرار کردی
عشقت را
به بیکرانی جهان
وان شبنم اشکی
که بر گونه هایت لغزیدند
جمعه ها از ان توست
سالهاست که جمعه ها از آن توست
ومن گم نمیشوم
ومن گم نمیکنم
دستان تورا که سرد وخاموشند
جمعه ها طلوع توست
همانگونه که غروب تو بود
نازنین
من تو راهمیشه جاودان
به ذهن خود سپرده ام
تورا سروده ام


#بینا
#داستانک
@mind_secrets

جوجه اردک زشت ، قوی زیبایی بود
او زشت به نظر می آمد برای آنکه از بد حادثه قاطی یک دسته اردک شده بود.

بر خلاف آنچه به نظر می رسید او زیبا بود ولی تنها در پایان داستان این را می فهمد، آن هم وقتی که دیگر جوجه نیست( بلوغ ) و در دریاچه ای شنا می کند و مردم او را با انگشت به هم نشان می دهند و او برای اولین بار در انعکاس آب زیبایی اش را در می یابد.
من این داستان را خیلی دوست دارم.
داستان عجیب جوجه اردکی که اصلا اردک نبود .
گاهی فکر می کنم که داستان همه ی ما شبیه آن جوجه اردک زشت است و درون هرکدام از ما قوی زیبای منحصر به فردی است که در تقابل با جامعه ای خشن فردیتش را از دست می دهد و قاطی اردک ها به فراموش سپرده می شود.
او بارها و بارها زمین می خورد، له می شود و تحقیر می شود و مردم او را با انگشت نشان می دهند و ریشخندش می کنند .
آنها از او انتظار دارند که شکل اردکی باشد که نیست.
دردناک تر آن که خودش هم تصویر خود را در آب ندیده است و نمی داند کیست.
او سردرگم و تحقیر شده و بیهوده تلاش می کند که اردک خوبی باشد ، اما نتیجه نمی گیرد برای اینکه اردک نیست.او یک قوست!.

دنیا پر است از جوجه اردک های زشتی که هرگز نمی فهمند که اردک نبوده اند: کارمند های معمولی ای که می توانستند کارگردان موفقی باشند ، کارگرانی که می توانستند کارشناس باشند، مدیران ناخوشنودی که باید نقاش یا شاعر می شدند ، زنان و شوهرانی که در نارضایتی در کنار هم پیر می شوند و هرگز نمی فهمند که شاید در کنار دیگری خوشبخت بودند، حسابدارانی که از ریاضیات متنفرند و می توانستند طراح لباس باشند، زن های خانه داری که می توانستند خلبان هواپیما باشند. دنیا پر است از کسانی که قهرمان زندگی خود نبوده اند، نشده اند، نتوانسته اند، نفهمیده اند و به هر دلیلی آن چیزی که باید باشند نشده
دنیا پر است از جوجه اردک هایی که عمری را در ناخشنودی و تکرار زندگی می کنند و می میرند بدون آنکه تصویر واقعی خود را ببینند . .. .
اما دنیا را اردک های زشت نمی سازند .
دنیا را قوهای زیبایی می سازند که زیر بار کلیشه ها و باید ها ونباید ها ،آرزوهایشان را فراموش نکرده اند و تاوانش را هم داده اند.
اردک های زشت آنها را طرد کرده اند ولی آنها راه خودشان را دنبال کرده اند .

مثال ها فراوانند ،آلبرت انشتین از دانشگاه اخراج شد ولی فیزیک را با فرضیه هایش دگرگون کرد.

ونگوک در سراسر زندگی اش حتی یک تابلو هم نفروخت اما امروز آثارش میلیون ها دلار ارزش دارد،

گابریل گارسیا مارکز برای نوشتن رمان صد سال تنهایی سه سال در را بر روی خودش بست . در این سه سال همسرش برای آنکه از گرسنگی نمیرند حتی پلوپز خانه را هم فروخت اما در نهایت اثری بی مانند خلق شد و برای نویسنده اش جایزه ی نوبل ادبیات را به ارمغان آورد.
این آدمها هیچ نبوغ خاصی نداشته اند، نبوغ آنها در شناخت خود و فریاد کردن خویشتن خویش بوده است. نبوغ آنها در دنبال کردن راه منحصر به فرد خودشان بوده است.
نبوغ آنها در تواناییشان در جور دیگری فکر کردن و نپذیرفتن قوانین دنیای اردک ها بوده است.
نبوغ آنها در شهامت رو برو شدن با مصایبی که وقتی از گله جدا می شوی در پیش رو داری بوده است .
همه ی ما می توانیم قوی زیبایی باشیم.
اما تا وقتی نخواهیم قوی درون مان را به رسمیت بشناسیم، جوجه اردک های مفلوک زشتی خواهیم بود.
جوجه اردک هایی که زندگی ای را زندگی می کنیم که متعلق به ما نیست .
جوجه اردک هایی ترسیده و بی خاصیت و بی بال و پر. جوجه اردک هایی زشت.

‌فقط آنچیزی را که دوست دارید باشد، در ذهن خود راه دهید.
ما میتوانیم خیلی چیزها
به آدمهای اطرافمون هدیه کنیم.
مثل عشق، لذت و محبت!
اما لیاقت داشتن اینها رو،
ما نمیتونیم بهشون بدیم!


🕴 ژواکیم ماشادو آسیس
چه بیهوده اختراع شد
سَم
شکنجه
تیغ
چوبه ی دار
وقتی
یک خاطره می تواند
نفست را بند بیاورد
زمین گیرت کند
تو را به گریه بیندازد
خونت را به جوش آورد.

#حسین_پناهی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ساقى قدحی قلندری وار
درده به معاشران هوشیار
دیوانه به حال خویش بگذار
که این مستی ما نه از شراب است
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
باد است غرور زندگانی
برقست لوامع جوانی
دریاب دمی که میتوانی
بشتاب که عمر در شتاب است
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
این گرگ گرسنه بی ترحم
خود سیر نمی شود ز مردم
ابنای زمان مثال گندم
وین دور فلک چو آسیاب است
#سعدی
سلام صبح بخیر شاد وپرنیانی بمانید
از هر چه می‌رود سخن دوست خوشتر است
پیغام آشنا نفس روح پرور است
هرگز وجود حاضر غایب شنیده‌ای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
شاهد که در میان نبود شمع گو بمیر
چون هست اگر چراغ نباشد منور است
ابنای روزگار به صحرا روند و باغ
صحرا و باغ زنده دلان کوی دلبر است
جان می‌روم که در قدم اندازمش ز شوق
درمانده‌ام هنوز که نزلی محقر است
کاش آن به خشم رفتهٔ ما آشتی کنان
بازآمدی که دیدهٔ مشتاق بر در است
جانا دلم چو عود بر آتش بسوختی
وین دم که می‌زنم ز غمت دود مجمر است
شب‌های بی توام شب گور است در خیال
ور بی تو بامداد کنم روز محشر است
گیسوت عنبرینهٔ گردن تمام بود
معشوق خوبروی چه محتاج زیور است
سعدی خیال بیهده بستی امید وصل
هجرت بکشت و وصل هنوزت مصور است
زنهار از این امید درازت که در دل است
هیهات از این خیال محالت که در سر است
#سعدی
Forwarded from محمد درویش
@darvishnameh

🔴ماجرای #نوت۷؛ فقط یک سرشکستگی برای #سامسونگ نبود! یک فاجعه بزرگ برای محیط زیست است!!🔴

اين روزها حال غول سامسونگ اصلاً خوب نيست! تاكنون ١٠٠ مورد از سراسر دنيا از انفجار آخرين و مدرنترين مدل گوشي هوشمند ساخت اين شركت- Galaxy Note 7- گزارش شده. نتيجه آنكه سامسونگ همه نمونه هايي از اين مدل را كه به فروش رفته اند، پس مي گيرد. اما با اين تلفن خطرناك چه خواهند كرد؟ پاسخ سامسونگ به اين پرسش شفاف نيست. اگر كه بيش از ٤ ميليون دستگاه توليد شده را بدون بازيافت، به پسماند تبديل كنند، براي محيط زيست عواقب بسيار سنگيني به همراه خواهد داشت.
گوشي هاي هوشمند شامل فلزاتی كمياب هستند؛ علاوه بر آن كبالت يا تنگستن و غيره كه نمي بايست دوباره، بدون استفاده مجدد از آنها، به طبيعت بازگردانده شوند. انستيتوي تحقيقاتي - Öko- Institut- در فرايبورگ/ آلمان براي سازمان صلح سبز محاسبه اي در اين زمينه براساس داده هاي سامسونگ، انجام داده كه از مواد مصرف شده قابل بازيافت در گوشيهاي هوشمند نامبرده مي گويد:
- بيش از ٢٠ تُن كبالت
- بيش از يك تُن تنگستن
- يك تُن نقره
- ١٠٠ كيلوگرم طلا
- ٢٠ تا ٦٠ كيلوگرم پالاديوم

براي جايگزين كردن دستگاههاي بازپس گرفته شده، نياز به همين مقدار فلزات گرانبها است؛ يك هزينه بسيار بيمورد كه باز روي شانه هاي محيط زيست سنگيني مي كند. دور انداختن گوشي هاي هوشمند در نتيجه به معناي دور ريختن منابع طبيعي است. بطور مثال براي دست يافتن به مقدار طلايي كه در مدل Galaxy Note 7 بكار گرفته شده، مي بايست #١٠٠_هزار_تُن سنگ معدن استخراج شود! نه تنها انرژي مورد مصرف در اين راه يك معضل اكولوژيكي به شمار مي رود؛ بلکه براي دستيابي به فلزات كمياب، مي بايست از مواد شيميايي سمي مانند #جيوه و #سيانور هم استفاده كرد. شركت سامسونگ اعلام كرده كه دستگاههاي پس گرفته شده تعمير نخواهند شد و تغيير پيدا نخواهند كرد تا بتوان دوباره آنها را براي فروش به بازار عرضه كرد. از جهتي هم رسما اعلام نشده كه اين تلفنها با رعايت مقرارت بازيافت خواهند شد، چرا كه اينكار بسيار پر زحمت و پر هزينه است. ظاهرا سامسونگ بجاي استفاده از اجزايي كه مي توانند باز بخوبي در دستگاههاي ديگر بكار گرفته شوند، در نظر دارد تا تلفنهاي خراب را به دور بيندازد: كوهي از زباله الكترونيكي كه حجم آنها برابر با ٢٨ كانتينر بزرگ است. از جمله مشكلات ديگري كه به آلودگي محيط زيست منتهي مي شوند، مواد شيميايي مانند پيشگيرنده هاي شعله حاوي برُم و يا بلي وينيل كلرايد هستند كه در كابلها و ديگر لوازم همراه گوشيها وجود دارند.
يك همه پرسي از جانب #سازمان_صلح_سبز در ماه آگوست گذشته نشان داد كه بيشتر مردم خواستار گوشيهايي هستند كه عمر بيشتري دارند، قابل تعمير بوده و مي توان آنها را بدون دردسر بازيافت كرد. نكاتي كه ظاهراً شامل حال Note 7 نمي شوند. در اين ميان وزارت محيط زيست #كره_جنوبي توجه خود را به اين مورد اختصاص داده و آنطور كه در رسانه ها منتشر شده، براي شرکت سامسونگ جرايمي در نظر گرفته، اگر كه دستگاههاي نامبرده تنها به #زباله تبديل شوند.

http://www.greenpeace.de/themen/endlager-umwelt/retten-was-zu-retten-ist
Forwarded from محمد درویش
لب کارون که گلبارون شود، نه فقط ایران که زمین بر روی ایرانیان لبخند می زند!

این فقط مطالبه گروهی از #مردم_خوزستان نباید باشد؛ #نجات_کارون، فقط فریاد #مردمان_زاگرس نیست؛ کارون فقط #فخر_ایران نیست! کارون، نشانه تداوم حیات در پاره ای مهم و راهبردی از کره زمین به نام #خاورمیانه است؛ کارون اگر به سرنوشت #دجله و #فرات بدل شده و قربانی آزمندی های بالادست نشینان شود؛ یعنی ما به دست خود، #تجربه_تلخ_میان_رودان و #آب_ربایی آشکار #دولت_اردوغان را تکرار کرده ایم.
همه باید برای نجات کارون هم قسم شده و بکوشیم تا با ارسال نام خود به شماره پیامک زیر، همچون #پویش_سرافرازِ_نجات_ارومیه؛ هواداران نجات کارون را از #مرز_یک_میلیون_نفر با افتخار عبور دهیم.

👇👇👇
: 5000248268

🔴یادمان باشد:
#رودخانه_کارون به همراه سه رودخانه مهم و راهبردی دجله، فرات و ُند به عنوان اصلی ترین منابع تامین کننده #آب_شیرین و #غذای کافی برای زیستمندان ارزشمند پهنه آبی #خلیج_فارس محسوب می شود. اینک که متاسفانه آزمندی #دولت_ترکیه و بی کفایتی دولتهای #عراق و #سوریه سبب شده تا عملاً #خلیج_فارس از این دو شریان حیاتی محروم بماند، همه امید ما برای حفظ #بالانس_اکولوژیکی و #توان_زیست_پالایی بوم سازگان خلیج فارس، تداوم ورود آب با کیفیت کارون و مُند به این پهنه نیلگون است. اگر ما هم همان خطای بالادست نشینان در میان رودان را تکرار کنیم و با تعدد #طرحهای_انتقال_آب_بین_حوضه_ای، #سدسازی، توسعه بی رویه #کشاورزی و برهم زدن #توازن_جمعیتی در استانهای #اصفهان، #یزد، #کرمان، #چهارمحال_و_بختیاری، #کهگیلویه_و_بویراحمد، #لرستان، #خوزستان، #فارس و #بوشهر، نفس کارون و مُند را بگیریم؛ در واقع تیشه به ریشه زده و بر سر شاخ، بن بریده ایم! قطع ورودی آب شیرین به خلیج فارس، یعنی کاهش چشمگیر کمی و کیفی #تنوع_آبزیان منطقه، تشدید بحران اقتصادی برای #صیادان_جنوب و #سونامی خطر برای سلامتی هشتاد میلیون ایرانی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم از محصولات خلیج فارس در رژیم غذایی شان بهره می برند.
.
بیاییم همه دست به دست هم داده و از #خراسان تا #آذربایجان، از #بلوچستان تا #اصفهان و #یزد و #کرمان و از #فارس تا #خوزستان نشان دهیم که بر سر کارون #معامله نمی کنیم. بیاییم نشان دهیم که حفظ خلیج فارس را فقط در حفظ نامش نمی دانیم و تداوم حیات باکیفیت در این آبگیر پرافتخار ایرانی، فقط یک #ژست_سیاسی یا #اطوار_ناسیونالیستی نیست؛ بلکه یک مرام و آموزه و اصل خدشه ناپذیر برای اثبات این واقعیت است: ایرانی، عنصری مسوولیت پذیر در جامعه جهانی و حافظ کیفیت محیط زیست کره زمین است.
.
🔴 لطفاً همه متحد شده و از #پویش_یک_میلیون_امضاء برای نجات کارون حمایت کنید و #شماره_پیامک_نجات را تا می توانید در بین دوستان، بستگان و همکاران تان به اشتراک نهید.

#من_کارونم_نجاتم_دهید

@darvishnameh
Forwarded from محمد درویش
🔴من کارونم؛ نجاتم دهید!🔴

چرا #نجات_کارون، نه فقط به نفع #منافع_ملی که به نفع #مصلحتی_جهانی است؟!

👇👇👇
https://instagram.com/p/BMYKr2Vji92
👇👇👇
Forwarded from گالیا توانگر
پی دی اف کتاب شعرم با عنوان «زیر پوستم زنی سرباز مخفی ست » را برایتان می گذارم تا آن دسته از دوستانی که موفق به دریافت کتاب نشده اند،دسترسی پیدا کنند.ضمن اینکه تقاضا دارم در فضای مجازی نشر دهید.🙏🌺
به فکر تولید دانش باشید نه حفظ کردن دانش دیگران...!

To think , not memorize knowledge production, knowledge of others.

#آلبرت_انیشتین


🆔 @Academic_Library
📚📖 🖊کتاب نخوانید، هیچ چیز نمی شود!

سکانس اول

توی فرودگاه نشسته ام.

یک ایرانی آن ور چیپس می خورد، ایرانی دیگر انگشت دستش را تا میانه در گوش خود فرو کرده و با تکانه ی زیاد در حال تکان دادن است
ایرانی دیگر که خودم باشم، آهنگ گوش می کنم
و...

آن ور سالن اما یک توریست خارجی که کم کم 85 سال سن دارد، پاهایش را - بدون اینکه کفش هایش را در آورده باشد- روی چمدانش گذاشته و سخت مشغول مطالعه است چنان که هیچ چیز توجه او را جلب نمی کند.

خب با این سن کتاب بخواند که چه شود؟

این اولین سوال یک ایرانی که خودم باشم است.

خب مگر کتاب بخوانی منفعت و مالی می بری؟

اینم دومین سوال یک ایرانی که خودم باشم است.

سکانس دوم

توی رستورانی نشسته ام در همان شهر
یک گروه توریستی فرانسوی وارد می شوند، همه سالمند
با بگو و بخند شام میل می کنند و بعد سرحال تر از من به هتلشان برمی گردند

اما پیرمرد و پیرزن ایرانی که پدر و مادر خودم باشند، اولا از بس خودشان را صرف فرزندانی چون من کرده اند، هزار جور درد و بیماری گرفته اند و ثانیا وقتی می گویی مادر جان فلان کار را یاد بگیر، رانندگی یاد بگیر، می گویند از ما گذشته،
پیر شدیم.

در حالی که تازه در آستانه پختگی و بلوغ کامل فکری هستند

ارتباط این دو سکانس چیزی جز همان کتاب هایی که آن ها می خوانند و ما نمی خوانیم نیست.

طیاره ای که آن ها می سازند و ما نمی توانیم، فرقش در همین کتاب خواندن ها و دانستن ها و میل به شکوفا شدن ها و شکوفا کردن هاست.

پیشرفتی که آب در دهان امثال من و هم سن و سالانم می اندازد که برویم آنجا زندگی کنیم و همین دانش اندکی را هم که داریم در خدمت آن ها بگذاریم مگر اینکه گوشه چشمی به ما داشته باشند هم حاصل همین کتاب خواندن های آن ها و نخواندن های ماست ولو با تاثیر غیر مستقیم.

کتاب نخوانیم
کارهای مهمتری داریم
سرک کشیدن به کار این و آن و مسخره کردن آن ها،
و .....
خیلی کارهای دیگر
جالب این است که توجیه مان هم این است که وقت نداریم اما گیم آو ترونز را در سه روز می بینیم!

چه کاری است آخر؟

نخوانیم این کتاب -
دشمن دروغگو - را.

آنچه ما کم داریم مردان و زنانی‌ست
که #اندیشیدن را جدی نگرفته‌اند !
اندیشیدن باید به مثابه‌ی یک کار
مهم تلقی شود . «اندیشه ورزیدن».

بند زبان را ببندیم و بال اندیشه
بگشاییم . برای گفتن ، همیشه
وقت هست اما برای اندیشیدن
ممکن است دیر بشود !

#محمود_دولت_آبادی