Forwarded from پرنیان خیال ۲ #شعر سپیدکوتاه
✍صبح
قرار عاشقانه پیراهنت
تاعطرت در هوا بپیچد
چشمانت لبخند بزنند
و بوسه هایت
چشم خورشید را
بگشایند به صبح
#بینا(ایرج)
#س.پ.کو
درود روزتان بخیر ودلنشین
✍هر زمان که درد خیلی کُشنده و شدید باشد، مطالعه، چاقوی درد را کُند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
#آلن_دوباتن
قرار عاشقانه پیراهنت
تاعطرت در هوا بپیچد
چشمانت لبخند بزنند
و بوسه هایت
چشم خورشید را
بگشایند به صبح
#بینا(ایرج)
#س.پ.کو
درود روزتان بخیر ودلنشین
✍هر زمان که درد خیلی کُشنده و شدید باشد، مطالعه، چاقوی درد را کُند میکند.
برای منحرف کردن ذهنم از افکار مأیوس کننده، صرفاً نیاز دارم به کتابها پناه ببرم.
#آلن_دوباتن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍🌺صبح سینه های کال مادیان عشق را
مکیده دست می کشد
بروی شانه های بید
سرخوش از هوای ده
دمیده آفتاب
داس شعر واژه های تازه را
درونموده دسته می کند
در میان کوچه می دوند
سایه ها به سوی هم
درمیان بوسه های آفتاب
روز تازه می شود
بانگ می زند خروس
صبح تازه ای رسیده است هوار
زندگی دوباره برمدار
کامگار ،پای چشمه می دود
درخت بید
شاخه راتکانده باد
برگها نموده فرش رنگ رنگ
تا خزان کشیده پا میان ده
صبحتان بخیر باد,سنگها درختها
پیرهن تنیده رنگ رنگ در میان کوچه ها
خنده های باد
دست می زنند،درختها
نغمه سرکشیده اند پرنده ها
باد پیرهن دریده از درخت
دست می برد بدور گردنش
صبح عاشقانه ای است
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✔️🌺درود صبحتان زیبا ودل انگیز روزتان شاد
📗🌺کتاب خوانی واکسیناسیون جامعه علیه جهل،کم خردی وخشونت است
📗🌺خوشبختی، فهرست داراییهای لازم:
۱. یک کلبه
۲. دوستان
۳. اجتناب از رییس بازیها، ارباب منشی، همچشمی و درگیری
۴. تفکر
ممکن است دستیابی به خوشبختی دشوار باشد، ولی موانع آن عمدتا مالی نیستند.
📕 تسلیبخشیهای فلسفه
✍🏻 #آلن_دوباتن📚
مکیده دست می کشد
بروی شانه های بید
سرخوش از هوای ده
دمیده آفتاب
داس شعر واژه های تازه را
درونموده دسته می کند
در میان کوچه می دوند
سایه ها به سوی هم
درمیان بوسه های آفتاب
روز تازه می شود
بانگ می زند خروس
صبح تازه ای رسیده است هوار
زندگی دوباره برمدار
کامگار ،پای چشمه می دود
درخت بید
شاخه راتکانده باد
برگها نموده فرش رنگ رنگ
تا خزان کشیده پا میان ده
صبحتان بخیر باد,سنگها درختها
پیرهن تنیده رنگ رنگ در میان کوچه ها
خنده های باد
دست می زنند،درختها
نغمه سرکشیده اند پرنده ها
باد پیرهن دریده از درخت
دست می برد بدور گردنش
صبح عاشقانه ای است
#ایرج_جمشیدی(بینا)
✔️🌺درود صبحتان زیبا ودل انگیز روزتان شاد
📗🌺کتاب خوانی واکسیناسیون جامعه علیه جهل،کم خردی وخشونت است
📗🌺خوشبختی، فهرست داراییهای لازم:
۱. یک کلبه
۲. دوستان
۳. اجتناب از رییس بازیها، ارباب منشی، همچشمی و درگیری
۴. تفکر
ممکن است دستیابی به خوشبختی دشوار باشد، ولی موانع آن عمدتا مالی نیستند.
📕 تسلیبخشیهای فلسفه
✍🏻 #آلن_دوباتن📚
Forwarded from اتچ بات
🖌🌺درود صبحتان بخیر دل انگیز و شاد ،روزتان سرشار از مهر ودوستی وموفقیت
✍🌺برخیز که صبح سرزد از چشمانت
خورشید به پشت پلکها میهمانت
لبخند بزن که این جهان گذران
می ماند و خاک می شود حیرانت
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🍁لب بر لب و نی لبک زدم از لب دوش
شب باتو گذشت ودل بر آورد خروش
ای کاش که خواب می شد خورشید
زان پیش که این سراب می شد مخدوش
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🍂طعم گس بوسه ها خرابم کرده است
چشمان خمار تو به خوابم کرده است
گاهی به میان خواب وبیداریها
ان نرگس مست شب خمارم کرده است
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🍁رقص برگ و خیال پاییزی
مثل شعری زشور لبریزی
ما به عشقت ترانه ها برلب
بوسه ها رابه جام می ریزی
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🔰با کانال پرنیان خیال (parnian_khyial)
کتاب خوب بخوانیم موسیقی خوب گوش دهیم وبا تحمل و تعامل راه خود را در این هستی پهناور هموار کنیم عشق به انسانها وهستی نشانه بلوغ وفرزانگی است
🔰🎸ارضا کنندهترین کارهای بشری هم فارغ از درد و رنج نیست. خاستگاههای شدیدترین شادیهای ما بهطرزِ آزاردهندهای به خاستگاههای شدیدترین دردهای ما نزدیک هستند:
به زندگی بهترین و بارورترین انسانها و ملتها نگاه کنید و از خود بپرسید آیا درختی که میخواهد سرفراز و پابرجا باشد میتواند با هوای بد و طوفانها روبرو نشود؟ آیا دشمنیهای بیرونی، مقاومتهای خارجی، تمام انواع نفرت، حسد، لجاجت، بدگمانی، سرسختی، حرص و خشونت جزو موارد مساعدی نیستند که بدون آنها هیچ چیز حتى تقوى و فضیلت هم نمیتواند چندان رشد کند.
📕 #تسلی_بخشیهای_فلسفه
👤 #آلن_دوباتن📚
✍🌺برخیز که صبح سرزد از چشمانت
خورشید به پشت پلکها میهمانت
لبخند بزن که این جهان گذران
می ماند و خاک می شود حیرانت
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🍁لب بر لب و نی لبک زدم از لب دوش
شب باتو گذشت ودل بر آورد خروش
ای کاش که خواب می شد خورشید
زان پیش که این سراب می شد مخدوش
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🍂طعم گس بوسه ها خرابم کرده است
چشمان خمار تو به خوابم کرده است
گاهی به میان خواب وبیداریها
ان نرگس مست شب خمارم کرده است
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🍁رقص برگ و خیال پاییزی
مثل شعری زشور لبریزی
ما به عشقت ترانه ها برلب
بوسه ها رابه جام می ریزی
#ایرج_جمشیدی(بینا)
🖌🔰با کانال پرنیان خیال (parnian_khyial)
کتاب خوب بخوانیم موسیقی خوب گوش دهیم وبا تحمل و تعامل راه خود را در این هستی پهناور هموار کنیم عشق به انسانها وهستی نشانه بلوغ وفرزانگی است
🔰🎸ارضا کنندهترین کارهای بشری هم فارغ از درد و رنج نیست. خاستگاههای شدیدترین شادیهای ما بهطرزِ آزاردهندهای به خاستگاههای شدیدترین دردهای ما نزدیک هستند:
به زندگی بهترین و بارورترین انسانها و ملتها نگاه کنید و از خود بپرسید آیا درختی که میخواهد سرفراز و پابرجا باشد میتواند با هوای بد و طوفانها روبرو نشود؟ آیا دشمنیهای بیرونی، مقاومتهای خارجی، تمام انواع نفرت، حسد، لجاجت، بدگمانی، سرسختی، حرص و خشونت جزو موارد مساعدی نیستند که بدون آنها هیچ چیز حتى تقوى و فضیلت هم نمیتواند چندان رشد کند.
📕 #تسلی_بخشیهای_فلسفه
👤 #آلن_دوباتن📚
Telegram
attach 📎
✍🌺درود صبحتان شاد و دل انگیز، روزتان کامیاب وپر از عشق و شور هستی
🔰🖌شب مهتاب و تصویری دل انگیز
همای عشق هم بر یال شبدیز
به شیرینی هم از شیرین گرو برد
که از لبخند او دل بود لبریز
#ایرج_جمشیدی_بینا
ز شور دشتی وآواز ماهور
دلم لبریز می گردد پراز شور
شرابی کهنه می باشد نگاهش
که مستم می کند بر پرده شور
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿هر سطر کاغذ داد می زد
زخم تبر را تا تبر دار
در خون جراحات درختان را
ورق می زد به تندی
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿شب از تلخی
فاصله را دار می زد
هم آغوش مهتاب
می رقصید درد
بازو در بازوی خیال
خروس صبح اخته
نمی خواند
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🔰فقر قوی تر از ترس است...
#طاعون
#آلبر_کامو🌿
چه منظرهی غمانگیزی است، تماشای مردمی که منتظرند خدا همهی کارها را درست کند!
#خانواده_پاسکوآل_دوآرته
#کامیلو_خوزه_سلا🌿
🖌🔰شخص باهوش، مهربان، کاردان، زیرک و خلاق ممکن است مشغول جارو زدن زمین باشد و شخص بی اراده، فاسد، منحط، مردم آزار و احمق در حال ادارهی کشور.
#آلن_دوباتن
#اضطراب_موقعیت🌿
✔️جنگ،تروریسم وخفقان به ناامیدی دامن می زند وجهان را بر پرتگاه فروپاشی می اندازد.دیکتاتورها بانی سقوط اخلاقند
🔰🖌شب مهتاب و تصویری دل انگیز
همای عشق هم بر یال شبدیز
به شیرینی هم از شیرین گرو برد
که از لبخند او دل بود لبریز
#ایرج_جمشیدی_بینا
ز شور دشتی وآواز ماهور
دلم لبریز می گردد پراز شور
شرابی کهنه می باشد نگاهش
که مستم می کند بر پرده شور
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿هر سطر کاغذ داد می زد
زخم تبر را تا تبر دار
در خون جراحات درختان را
ورق می زد به تندی
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿شب از تلخی
فاصله را دار می زد
هم آغوش مهتاب
می رقصید درد
بازو در بازوی خیال
خروس صبح اخته
نمی خواند
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🔰فقر قوی تر از ترس است...
#طاعون
#آلبر_کامو🌿
چه منظرهی غمانگیزی است، تماشای مردمی که منتظرند خدا همهی کارها را درست کند!
#خانواده_پاسکوآل_دوآرته
#کامیلو_خوزه_سلا🌿
🖌🔰شخص باهوش، مهربان، کاردان، زیرک و خلاق ممکن است مشغول جارو زدن زمین باشد و شخص بی اراده، فاسد، منحط، مردم آزار و احمق در حال ادارهی کشور.
#آلن_دوباتن
#اضطراب_موقعیت🌿
✔️جنگ،تروریسم وخفقان به ناامیدی دامن می زند وجهان را بر پرتگاه فروپاشی می اندازد.دیکتاتورها بانی سقوط اخلاقند
✍🌺درود صبحتان بخیر و باشادی روزتان کامیاب و سرشار از ترنم عشق
🖌🌿لبالب شعر من از عشق لبریز
تو هم ای مهربان با آن درآویز
میان بازوانم مضرب از شور
بیا و ساغری بر جان من ریز
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿باد در توری سراسری
تبلیغ می کرد
اکران بر پرده را
در گیشه پسینگاهی
و طوفان نی لبک می زد
برساحل
جاشوها جای تورها را
گم کرده بودند
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿بر گیشه گرسنگی اکران نموده اند
سودای فقر را
اما این باد ناموافق
پرده دریده و بر تورشان
حجم گران رسوایی
می پاشد
در ساعات احتضار
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌📗کتاب وموسیقی را اگر از زندگی حذف کنند،زندگی ملال آورتر از آن است که قابل تحمل باشد
🖌📗کتابفروشیها ارزشمندترین مقصد افراد تنها هستند. گواه این امر تعداد کتابهایی است که علت نگارش آنها این بوده که نویسندگانشان کسی را برای حرف زدن پیدا نکردهاند.
#آلن_دوباتن📚
🖌🌿لبالب شعر من از عشق لبریز
تو هم ای مهربان با آن درآویز
میان بازوانم مضرب از شور
بیا و ساغری بر جان من ریز
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿باد در توری سراسری
تبلیغ می کرد
اکران بر پرده را
در گیشه پسینگاهی
و طوفان نی لبک می زد
برساحل
جاشوها جای تورها را
گم کرده بودند
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌🌿بر گیشه گرسنگی اکران نموده اند
سودای فقر را
اما این باد ناموافق
پرده دریده و بر تورشان
حجم گران رسوایی
می پاشد
در ساعات احتضار
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖌📗کتاب وموسیقی را اگر از زندگی حذف کنند،زندگی ملال آورتر از آن است که قابل تحمل باشد
🖌📗کتابفروشیها ارزشمندترین مقصد افراد تنها هستند. گواه این امر تعداد کتابهایی است که علت نگارش آنها این بوده که نویسندگانشان کسی را برای حرف زدن پیدا نکردهاند.
#آلن_دوباتن📚
اينكہ معشوق را "تمام و كمال" بدانيم ، تنها نشان مے دهد كہ نتوانستہ ايم او را بشناسيم. تنها زمانے می توانيم ادعا كنيم بہ تدريج در حال شناخت يڪ نفر هستيم كہ آن شخص سخت ما را مایوس ڪردہ باشد !
با این حال ، مشڪل فقط از سوے معشوق نیست. هر ڪسے را مے بینیم اصولا عیب و ایراد دارد: غریبہ داخل قطار ، دوست قدیمے دوران مدرسہ ، دوست جدید اینترنتے ... هر ڪدام از این ها قطعا ممڪن است ما را مایوس ڪنند. حقایق زندگے شڪل تمام رفتارهاے طبیعے ما را تغییر دادہ اند. هیچڪس در میان ما نیست ڪہ در زندگے آسیب ندیدہ باشد. رفتار پدران و مادران همہ ما (بہ ناچار) پایین تر از حد ایدہ آل بودہ است. ما به جاے توضیح دادن دعوا میڪنیم ، بہ جاے یاد دادن غر میزنیم ، بہ جاے تجزیہ و تحلیل ڪردنِ نگرانے هاے مان بے قرار می شویم ، دروغ می گوییم و تقصیر را گردن دیگران مے اندازیم ...
#آلن_دوباتن
ڪتاب: سیر عشق
با این حال ، مشڪل فقط از سوے معشوق نیست. هر ڪسے را مے بینیم اصولا عیب و ایراد دارد: غریبہ داخل قطار ، دوست قدیمے دوران مدرسہ ، دوست جدید اینترنتے ... هر ڪدام از این ها قطعا ممڪن است ما را مایوس ڪنند. حقایق زندگے شڪل تمام رفتارهاے طبیعے ما را تغییر دادہ اند. هیچڪس در میان ما نیست ڪہ در زندگے آسیب ندیدہ باشد. رفتار پدران و مادران همہ ما (بہ ناچار) پایین تر از حد ایدہ آل بودہ است. ما به جاے توضیح دادن دعوا میڪنیم ، بہ جاے یاد دادن غر میزنیم ، بہ جاے تجزیہ و تحلیل ڪردنِ نگرانے هاے مان بے قرار می شویم ، دروغ می گوییم و تقصیر را گردن دیگران مے اندازیم ...
#آلن_دوباتن
ڪتاب: سیر عشق
حالت ایدهآل این است که نفوذناپذیرتر باشیم. اگر مورد بیاعتنایی و بیتوجهی و تمسخر قرار گرفتیم یا تحسین شدیم، قرص و محکم بمانیم.
اگر کسی تعریف فریبندهای از ما کرد، بیجهت اغفال نشویم و اگر خودمان تحسین منصفانهای از خودمان کردیم و به ارزشمان پی بردیم، اشارۀ یک نفر دیگر به بیاهمیت بودن ما آسیبی به ما وارد نکند. ارزش خودمان را بدانیم.
📕 اضطراب منزلت
#آلن_دوباتن📚
اگر کسی تعریف فریبندهای از ما کرد، بیجهت اغفال نشویم و اگر خودمان تحسین منصفانهای از خودمان کردیم و به ارزشمان پی بردیم، اشارۀ یک نفر دیگر به بیاهمیت بودن ما آسیبی به ما وارد نکند. ارزش خودمان را بدانیم.
📕 اضطراب منزلت
#آلن_دوباتن📚
✍️🌺درود بامداد تان به رنگ طلائی عشق لحظه های تان سرشار از زیبایی و آرامش. روزتان پر از امید ونشاط
وظیفه ی جامعه تآمین رفاه وآسایش وآتیه ی همه ی مردم جامعه است واین بدون از خواست اکثریت وقوانینی روشن ودولت مردانی دلسوز که مجری این قوانین باشند ممکن نیست.برای ساخت یک جامعه قوی نیاز به آگاهی واعتلای فرهنگی وتوسعه ی آموزشی بر بستر نیازهای اجتماعی است
🖋️🌿صبح دم از پنجره سر می کشد
چشم تو را نقش قمر می کشد
بر رخت افتاده ز موها نقاب
تا که بر ان پرده اثر می کشد
🖋️🌿نیامدی
بجایت گل گذاشته ام
ودو فنجان قهوه ی تلخ
تا تجسمی باشد
از این روزگار ناهموار
که تلخ نموده به کام ما
این لحظه های جانفرسا را
بیا
پس از غروب بیا
پس از غروب
که ماه
چو افتاب حقیقت غروب کرد
سوار یک تنه شب می شود
به تابیدن
وهلال ابروی سودا را
نموده رنگ
ازنقره مهتاب
تا ان دوقرص قمر
به جاذبه خالی کنند
آب دریا را
به پای شاخه های کهوری
که مشق می کنند
سر فرو بردن
در لاک همنوایی را
اسیر نخوت شب
به وقت لغزیدن
به دامن رویاهای دور ودراز
نمی دانی
که من به قابهای خالی دیروزت
هنوز بسته دخیل
که می گذرد ...
تا بگویمت که غمی نیست
وخواب ورویا را
به پای ساعت بیقراری باد
نهاده می خندم
#ایرججمشیدیبینا
✍️📒سردرگمی و آشفتگی ما تنها تقصیر خودمان نیست. درک نادرست ما از نیازهایمان را، به قول اپیکور، «باورهای باطل» اطرافیانمان بدتر میکند، باورهایی که سلسله مراتب طبیعی نیازهای ما را منعکس نمیکنند و بر تجمل و ثروت، و تنها به ندرت بر دوستی، آزادی و تفکر تاکید میکنند.
رواج یافتن باورهای باطل، برحسب تصادف نیست. این به سود شرکتهای تجاری است که سلسله مراتب نیازهای ما را تحریف کنند تا دیدگاهی مادی نسبت به خوبی را ترویج کنند و خوبی غیر قابل فروش را کم اهمیت جلوه دهند.
📘 تسلی بخشیهای فلسفه
🖋️ #آلن_دوباتن📚
وظیفه ی جامعه تآمین رفاه وآسایش وآتیه ی همه ی مردم جامعه است واین بدون از خواست اکثریت وقوانینی روشن ودولت مردانی دلسوز که مجری این قوانین باشند ممکن نیست.برای ساخت یک جامعه قوی نیاز به آگاهی واعتلای فرهنگی وتوسعه ی آموزشی بر بستر نیازهای اجتماعی است
🖋️🌿صبح دم از پنجره سر می کشد
چشم تو را نقش قمر می کشد
بر رخت افتاده ز موها نقاب
تا که بر ان پرده اثر می کشد
🖋️🌿نیامدی
بجایت گل گذاشته ام
ودو فنجان قهوه ی تلخ
تا تجسمی باشد
از این روزگار ناهموار
که تلخ نموده به کام ما
این لحظه های جانفرسا را
بیا
پس از غروب بیا
پس از غروب
که ماه
چو افتاب حقیقت غروب کرد
سوار یک تنه شب می شود
به تابیدن
وهلال ابروی سودا را
نموده رنگ
ازنقره مهتاب
تا ان دوقرص قمر
به جاذبه خالی کنند
آب دریا را
به پای شاخه های کهوری
که مشق می کنند
سر فرو بردن
در لاک همنوایی را
اسیر نخوت شب
به وقت لغزیدن
به دامن رویاهای دور ودراز
نمی دانی
که من به قابهای خالی دیروزت
هنوز بسته دخیل
که می گذرد ...
تا بگویمت که غمی نیست
وخواب ورویا را
به پای ساعت بیقراری باد
نهاده می خندم
#ایرججمشیدیبینا
✍️📒سردرگمی و آشفتگی ما تنها تقصیر خودمان نیست. درک نادرست ما از نیازهایمان را، به قول اپیکور، «باورهای باطل» اطرافیانمان بدتر میکند، باورهایی که سلسله مراتب طبیعی نیازهای ما را منعکس نمیکنند و بر تجمل و ثروت، و تنها به ندرت بر دوستی، آزادی و تفکر تاکید میکنند.
رواج یافتن باورهای باطل، برحسب تصادف نیست. این به سود شرکتهای تجاری است که سلسله مراتب نیازهای ما را تحریف کنند تا دیدگاهی مادی نسبت به خوبی را ترویج کنند و خوبی غیر قابل فروش را کم اهمیت جلوه دهند.
📘 تسلی بخشیهای فلسفه
🖋️ #آلن_دوباتن📚
قهر در روانشناسیِ عشق، پدیدهٔ بسیار مهمی است و اهمیت آن در این است که ما با هر کسی قهر نمیکنیم
و قهرهایمان را برای کسی نگه میداریم که
باور داریم باید ما را درک کنند
اما در شرایط خاصی درکمان نمیکند.
✍🏻 #آلن_دوباتن
و قهرهایمان را برای کسی نگه میداریم که
باور داریم باید ما را درک کنند
اما در شرایط خاصی درکمان نمیکند.
✍🏻 #آلن_دوباتن
Forever In Love - Kenny G
@bookhapdf
بالای سر هر داستان عاشقانهای، این تفکر، هر چند وحشتناک و نادانسته، آویزان است که چگونه پایان مییابد. درست به این میماند که در عین سلامت و نیرو، بکوشیم به مرگمان فکر کنیم.
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوماً پایان عشق و قطعاً پایان زندگی نیست...
📙جستارهایی در باب عشق
#آلن_دوباتن
تنها تفاوت میان پایان عشق و پایان زندگی این است که: حداقل در مورد دوم، خیالمان راحت است، این آسایش خاطر را داریم که بعد از مُردن چیزی حس نخواهیم کرد. در مورد عشق چنین آسایشی وجود ندارد، چه کسی میداند که پایان یک رابطه؛ لزوماً پایان عشق و قطعاً پایان زندگی نیست...
📙جستارهایی در باب عشق
#آلن_دوباتن
درود صبحتان دل انگیز روزتان بر مدار عشق وشادی.آنچه هر روز در جهان بیش از پیش مورد تجاوز قرار می گیرد آزادی است و پدرخوانده ها اراده به تحدید ان دارند.دولت ها با دستی بلند سعی بر کنترل همه چیز در حیطه ی خود دارند و این که چه نامی داشته باشند مهم نیست تنها این مردم اند که می توانند مطالبه گر ازادی باشند و دولت ها را وادار به پذیرش حقوق خود بنمایند.کسانی که نخواهند در زیر سایه ی دولت ها زندگی کنند قطعا زندگی پر خطری دارند وهر لحظه زندگی شان تهدید می شود پاول دورف یکی از این کسان است که از شروع تلگرام حاضر به فروش خود به دولت ها علیرغم تقاضاهای مکرر نشده است و در نهایت توسط دولت فرانسه و همکاری FBI دستگیر شده است قطعا اتهامات بیشماری همچون جولیان آسانژ بر علیه وی علم خواهد شد و چنانچه تسلیم خواست پدرخوانده ها نگردد معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظارش خواهد بود.تاکنون ادوارد اسنودن و ایلان ماسک دستگیری دروف را تجاوز به آزادی قلم داد کرده ونسبت به آینده فضای مجازی اظهار نگرانی کرده اند
🖋️🌿صبح است به زندگی بیا حال بده
شادی کن ونقش تازه بر خال بده
خورشید رفیق شب نمی گردد تو
با پرتو مهر خود به ان بال بده
🖋️🌿غزل گفتن هم از چشمان مهتاب
در آن وقتی که ما را می برد خواب
کشد رنگین کمان عشق وشادی
برآن بومی که سودا را دهد آب
🖋️🌿شاعرانه های باد صبح
دست می کشید
بر خیال تازه ی درخت
از نوید تازه جیب کوچه پر امید
چشم باز می نمود خانه های در سکوت
خنده بر دهان درب
باز می نمود تا اشاره ای
ز پیچ کوچه می گذشت سایه ای
در هوای گرگ ومیش
ساغری گرفته بود
و نم نمک گلوی خویش تر نموده بود صبح
دست برده بر خیال وچشم خود گرفته بود
خنده می فروخت تر
بعد از آن کشیده «های» را بلند
تا نشان دهد که خواب برگرفته است
دست بر دهان نهاده، می دمد به گوش صبح
اه آن خیال کو
جنبشی گرفته نم نمک
در غریو کوچه باغ ها
هرکسی به سوی کار خویش در شتاب
با طناب زندگی به کار
رخت تازه ی خیال را به شعر می کشند
این جناب عمر می رود به جوی رفته تا
نشان دهد گذشته ها گذشته است
وجای شکوه نیست
جاده باز وراهها دراز
هر کسی به سوی سرنوشت می دود
تا خیال هر خلیل خال را نشانه می رود
واز جلیل وان جلال شکوه ای بکار نیست
سهم خویش می برند
از حیات کوته نفس
مرغ در قفس
چه سر نموده نغمه باز
در هوای ساز زندگی
امید پر کشیدنش
هنوز باز
آه زندگی...
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗در شبه جزیرهی یونان در قرن پنجم پیش از میلاد سر و کلهی افرادی پیدا شد اکثراً ریشدار که به طور غریبی "از اضطراب موقعیتی" که معاصرانشان را آزار میداد آزاد بودند. این مردها نه از نتایج روانی و نه از نتایج مادیِ جایگاه پایین در جامعه آسیب نمیدیدند و در مواجهه با توهین، مذمت و فقر آرام میماندند. مثلاً وقتی سقراط دسته دسته طلا و جواهر را دید که در خیابانهای آتن جابهجا میکردند، فریاد زد: "ببینید چه بسیارند چیزهایی که من نمیخواهم." همانطور که اسکندر کبیر وقتی از کورینتوس میگذشت، سراغ دیوژن را گرفت و بالاخره او را زیر درختی یافت در حالی که لباس کهنهای پوشیده بود و یک درهم هم دارایی نداشت.
وقتی قدرتمند ترین مرد جهان از فیلسوف پرسید که چگونه میتواند به او کمک کند، دیوژن پاسخ داد: " اگر ممکن است از سر راه کنار برو. جلوی آفتاب را گرفتهای." سربازان اسکندر وحشت کردند و خود را برای خشم مشهور فرمانده شان که قریبالوقوع بود آماده ساختند. اما وی فقط خندید و گفت اگر او اسکندر نبود، قطعاً دوست داشت دیوژن باشد. آنتیستنس هم به نوبهی خود وقتی فهمید که عدهی زیادی در آتن شروع کردهاند به تحسینِ وی، پرسید "مگر من چه کار اشتباهی کردهام ؟" امپدوکلس همچنین تردیدی را دربارهی هوش دیگران از خود نشان داده است. او یک بار در روز چراغی روشن کرد و همانطور که در شهر می گشت گفت : "دارم دنبال کسی میگردم که عقل داشته باشد." و باز هم سقراط وقتی در بازار به وی توهین شد و کسی از او پرسید : "نگران این نیستی که روی تو اسم بگذارند؟" پاسخ داد: "چرا؟ مگر وقتی خری به من لگد بزند باید دلخور شوم؟ "
#آلن_دوباتن
کتاب: اضطراب موقعیت
پ.ن:خورشید نگاه آزادگی از سایه ی هر دیواری بلندتر است #بینا
🖋️🌿صبح است به زندگی بیا حال بده
شادی کن ونقش تازه بر خال بده
خورشید رفیق شب نمی گردد تو
با پرتو مهر خود به ان بال بده
🖋️🌿غزل گفتن هم از چشمان مهتاب
در آن وقتی که ما را می برد خواب
کشد رنگین کمان عشق وشادی
برآن بومی که سودا را دهد آب
🖋️🌿شاعرانه های باد صبح
دست می کشید
بر خیال تازه ی درخت
از نوید تازه جیب کوچه پر امید
چشم باز می نمود خانه های در سکوت
خنده بر دهان درب
باز می نمود تا اشاره ای
ز پیچ کوچه می گذشت سایه ای
در هوای گرگ ومیش
ساغری گرفته بود
و نم نمک گلوی خویش تر نموده بود صبح
دست برده بر خیال وچشم خود گرفته بود
خنده می فروخت تر
بعد از آن کشیده «های» را بلند
تا نشان دهد که خواب برگرفته است
دست بر دهان نهاده، می دمد به گوش صبح
اه آن خیال کو
جنبشی گرفته نم نمک
در غریو کوچه باغ ها
هرکسی به سوی کار خویش در شتاب
با طناب زندگی به کار
رخت تازه ی خیال را به شعر می کشند
این جناب عمر می رود به جوی رفته تا
نشان دهد گذشته ها گذشته است
وجای شکوه نیست
جاده باز وراهها دراز
هر کسی به سوی سرنوشت می دود
تا خیال هر خلیل خال را نشانه می رود
واز جلیل وان جلال شکوه ای بکار نیست
سهم خویش می برند
از حیات کوته نفس
مرغ در قفس
چه سر نموده نغمه باز
در هوای ساز زندگی
امید پر کشیدنش
هنوز باز
آه زندگی...
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📗در شبه جزیرهی یونان در قرن پنجم پیش از میلاد سر و کلهی افرادی پیدا شد اکثراً ریشدار که به طور غریبی "از اضطراب موقعیتی" که معاصرانشان را آزار میداد آزاد بودند. این مردها نه از نتایج روانی و نه از نتایج مادیِ جایگاه پایین در جامعه آسیب نمیدیدند و در مواجهه با توهین، مذمت و فقر آرام میماندند. مثلاً وقتی سقراط دسته دسته طلا و جواهر را دید که در خیابانهای آتن جابهجا میکردند، فریاد زد: "ببینید چه بسیارند چیزهایی که من نمیخواهم." همانطور که اسکندر کبیر وقتی از کورینتوس میگذشت، سراغ دیوژن را گرفت و بالاخره او را زیر درختی یافت در حالی که لباس کهنهای پوشیده بود و یک درهم هم دارایی نداشت.
وقتی قدرتمند ترین مرد جهان از فیلسوف پرسید که چگونه میتواند به او کمک کند، دیوژن پاسخ داد: " اگر ممکن است از سر راه کنار برو. جلوی آفتاب را گرفتهای." سربازان اسکندر وحشت کردند و خود را برای خشم مشهور فرمانده شان که قریبالوقوع بود آماده ساختند. اما وی فقط خندید و گفت اگر او اسکندر نبود، قطعاً دوست داشت دیوژن باشد. آنتیستنس هم به نوبهی خود وقتی فهمید که عدهی زیادی در آتن شروع کردهاند به تحسینِ وی، پرسید "مگر من چه کار اشتباهی کردهام ؟" امپدوکلس همچنین تردیدی را دربارهی هوش دیگران از خود نشان داده است. او یک بار در روز چراغی روشن کرد و همانطور که در شهر می گشت گفت : "دارم دنبال کسی میگردم که عقل داشته باشد." و باز هم سقراط وقتی در بازار به وی توهین شد و کسی از او پرسید : "نگران این نیستی که روی تو اسم بگذارند؟" پاسخ داد: "چرا؟ مگر وقتی خری به من لگد بزند باید دلخور شوم؟ "
#آلن_دوباتن
کتاب: اضطراب موقعیت
پ.ن:خورشید نگاه آزادگی از سایه ی هر دیواری بلندتر است #بینا