"قانون زیستن، وظیفهى زیستن"
هیچ چیز نباشد
نه حشرهیى وزوز کُن
نه برگى لرزان
نه جانورى که لیسه کشد یا بلاید،
هیچ گرمى، هیچ شکفتهیى
نه یخزدهیى، نه درخشانى، نه بویایی
نه سایهى سایندهى یکى گُل ِ تابستانى
نه درختى پوستین ِ برفش در بر
نه گونهیى به یکى بوسهى شاد آراسته
نه بالى محتاط یا گستاخ در باد
نه کنار ِ نازک ِ تنى، نه یکى آغوش ِ سراینده
نه چیز ِ آزادى، نه سود بردنى، نه هدر دادنى
نه پریشان شدنى، نه فراهم آمدنى
از پى ِ خیر یا کز پى ِ شرّ
نه شبى مسلح به سلاح عشق یا رامشى
نه صدایى از سر ِ اعتماد و نه دهانى هیجانزده
نه سینهى عریانى نه دست ِ گشودهیى
نه تیرهروزى، نه سیرمانى
نه چیز مادى، نه چیزى که بتوان دید
نه از سنگین و نه از سبک
نه میرا و نه ماندگار
انسانى باشد
هر که خواهد گو باش
من یا دیگرى
ورنه هیچ نباشد.
#پل_الوار
#ترجمه_احمد_شاملو
هیچ چیز نباشد
نه حشرهیى وزوز کُن
نه برگى لرزان
نه جانورى که لیسه کشد یا بلاید،
هیچ گرمى، هیچ شکفتهیى
نه یخزدهیى، نه درخشانى، نه بویایی
نه سایهى سایندهى یکى گُل ِ تابستانى
نه درختى پوستین ِ برفش در بر
نه گونهیى به یکى بوسهى شاد آراسته
نه بالى محتاط یا گستاخ در باد
نه کنار ِ نازک ِ تنى، نه یکى آغوش ِ سراینده
نه چیز ِ آزادى، نه سود بردنى، نه هدر دادنى
نه پریشان شدنى، نه فراهم آمدنى
از پى ِ خیر یا کز پى ِ شرّ
نه شبى مسلح به سلاح عشق یا رامشى
نه صدایى از سر ِ اعتماد و نه دهانى هیجانزده
نه سینهى عریانى نه دست ِ گشودهیى
نه تیرهروزى، نه سیرمانى
نه چیز مادى، نه چیزى که بتوان دید
نه از سنگین و نه از سبک
نه میرا و نه ماندگار
انسانى باشد
هر که خواهد گو باش
من یا دیگرى
ورنه هیچ نباشد.
#پل_الوار
#ترجمه_احمد_شاملو
آه ای قلب محزون من
دیدی که چگونه سودا رنگ شعر گرفت
دیدی که جغرافیای فاصله را
چگونه با نوازش نگاهی می شود طی کرد
و نادیده گرفت
دیدی که دردهای کهنه را
چگونه با ترنمی می شود به یکباره فراموش کرد
دیدی که آزادی لحظه ناب سرسپردن است
دیدی که عشق یک اتفاق نیست
قرار قبلی است
مثل یک تفاهم ازلی
از ازل بوده
و تا ابد ادامه خواهد داشت
#پل_الوار
دیدی که چگونه سودا رنگ شعر گرفت
دیدی که جغرافیای فاصله را
چگونه با نوازش نگاهی می شود طی کرد
و نادیده گرفت
دیدی که دردهای کهنه را
چگونه با ترنمی می شود به یکباره فراموش کرد
دیدی که آزادی لحظه ناب سرسپردن است
دیدی که عشق یک اتفاق نیست
قرار قبلی است
مثل یک تفاهم ازلی
از ازل بوده
و تا ابد ادامه خواهد داشت
#پل_الوار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سپیده» که سر بزند
در این بیشهزار خزان زده شاید «گلی» بروید
شبیه آنچه در «بهار» بوییدیم
پس به نام «زندگی»
هرگز نگو «هرگز»...
#پل الوار
در این بیشهزار خزان زده شاید «گلی» بروید
شبیه آنچه در «بهار» بوییدیم
پس به نام «زندگی»
هرگز نگو «هرگز»...
#پل الوار
✍️🌺درود صبحتان دل انگیز وپر لبخند روزتان بر مدار عشق وکامیابی.خرد در تاریکیها خود را بازیابی می کند وعشق در سیاهیها قد می کشد و درخت امید جوانه می زند ای خوش آنکه شاخسارش باشد
🖋️🌿صبح است و زکوه می رسد پیغامی
تا کی تو بخواب و اینچنین ات خامی
برخیز جهان نو کن و خورشید ببین
تا ریخت شراب زندگی در جامی
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖋️🌿بیا برویم
دمید صبح و میان جاده تنهایی
هزار واژه خفته
صدایمان زده اند
بیا برویم
که عشق در غبار مه پنهان
به جاده پیوسته است
وهر درخت بر فراز روشن صبح
پیامبری است دست برآورده
که عشق را حواله راه می کند
ساکت
وسهره های طلایی
زنجیره ای از آواز را
بر تاکهای خفته سروده اند
ودر جیب صبح آزادی است
که دانه می پاشد مرغان هوا را
و حواصیلهای مرگ
بوی تازه نان را که می شنوند
اوج می گیرند
وکفتران پر بسته را
که سر درنا شدن دارند
به چاه ویل بر نگشتن
می سپارند
بیا برویم که صبح از اوج
قصه رفتن ما را
در گوش باد زمزمه کرده است
وما مالون گوش بریده پیر را
رها کرده ایم و شعر را
تا ژاک این بار بر زبان کوندرا
قصه اش را بنویسد
بیا برویم از جاده ها،چشمه ها و دره ها عبور کنیم ونقش تازه کوهها را
وقتی که خورده می شوند
در این رقابت شوم
بر ترانه کنیم
شاید خرد دوباره به زمین برگردد
وابرهای تیره بگذرند
#ایرج_جمشیدی_بینا
مالون می میرد رمانی از ساموئل بکت و ژاک قضا وقدری از دیدرو است که کوندرا در قالب نمایشنامه ان را باز نویسی کرده است
کانال پرنیان خیال
✍️📒.تو را برای لبخند تلخ لحظهها
پرواز شيرين خاطرهها دوست میدارم.
تو را به اندازهی همهی کسانی که
نخواهم ديد دوست میدارم.
اندازه قطرات باران، اندازهی ستارههای آسمان دوست میدارم.
تو را به اندازه خودت،
اندازه آن قلب پاکت، دوست میدارم...
#پل الوار❤️
🖋️🌿صبح است و زکوه می رسد پیغامی
تا کی تو بخواب و اینچنین ات خامی
برخیز جهان نو کن و خورشید ببین
تا ریخت شراب زندگی در جامی
#ایرج_جمشیدی_بینا
🖋️🌿بیا برویم
دمید صبح و میان جاده تنهایی
هزار واژه خفته
صدایمان زده اند
بیا برویم
که عشق در غبار مه پنهان
به جاده پیوسته است
وهر درخت بر فراز روشن صبح
پیامبری است دست برآورده
که عشق را حواله راه می کند
ساکت
وسهره های طلایی
زنجیره ای از آواز را
بر تاکهای خفته سروده اند
ودر جیب صبح آزادی است
که دانه می پاشد مرغان هوا را
و حواصیلهای مرگ
بوی تازه نان را که می شنوند
اوج می گیرند
وکفتران پر بسته را
که سر درنا شدن دارند
به چاه ویل بر نگشتن
می سپارند
بیا برویم که صبح از اوج
قصه رفتن ما را
در گوش باد زمزمه کرده است
وما مالون گوش بریده پیر را
رها کرده ایم و شعر را
تا ژاک این بار بر زبان کوندرا
قصه اش را بنویسد
بیا برویم از جاده ها،چشمه ها و دره ها عبور کنیم ونقش تازه کوهها را
وقتی که خورده می شوند
در این رقابت شوم
بر ترانه کنیم
شاید خرد دوباره به زمین برگردد
وابرهای تیره بگذرند
#ایرج_جمشیدی_بینا
مالون می میرد رمانی از ساموئل بکت و ژاک قضا وقدری از دیدرو است که کوندرا در قالب نمایشنامه ان را باز نویسی کرده است
کانال پرنیان خیال
✍️📒.تو را برای لبخند تلخ لحظهها
پرواز شيرين خاطرهها دوست میدارم.
تو را به اندازهی همهی کسانی که
نخواهم ديد دوست میدارم.
اندازه قطرات باران، اندازهی ستارههای آسمان دوست میدارم.
تو را به اندازه خودت،
اندازه آن قلب پاکت، دوست میدارم...
#پل الوار❤️
Telegram
attach 📎
زمستان گذشتہ است
گل ها شڪفتہ اند
باز زمان نغمهسرایے فرا رسیدہ است
و تو اے ڪبوتر من ڪہ در شڪاف
صخرہ ها و پشت سنگها پنهان هستی
بیرون بیا و بگذار صداے شیرین تو را
بشنوم و صورت زیباے تو را ببینم
زیرا اڪنون دیگر
زمستان بہ پایان رسیدہ است
تو را بہ جاے همہ ڪسانے ڪہ نشناختہ ام
دوست میدارم ، تو را بہ جاے همهی
روزگارانے ڪہ نمیزیستهام دوست میدارم
براے خاطر عطر نان گرم
و برفے ڪہ آب میشود
و براے خاطر نخستین گلها
تو را بخاطر دوست داشتن دوست میدارم
تو را بہ جاے همہ ڪسانے ڪه
دوست نمیدارم دوست مے دارم
سپیدہ ڪہ سر بزند در این بیشہ زار
خزان زدہ شاید دوبارہ گلے بروید
شبیہ آنچہ در بهار بوییدیم
پس بهنام زندگی هرگز مگو هرگز
#پل_الوار
روز خوبے را براے همراهان گرانقدرم آرزومندم🌲🌲❤️💚🩵
گل ها شڪفتہ اند
باز زمان نغمهسرایے فرا رسیدہ است
و تو اے ڪبوتر من ڪہ در شڪاف
صخرہ ها و پشت سنگها پنهان هستی
بیرون بیا و بگذار صداے شیرین تو را
بشنوم و صورت زیباے تو را ببینم
زیرا اڪنون دیگر
زمستان بہ پایان رسیدہ است
تو را بہ جاے همہ ڪسانے ڪہ نشناختہ ام
دوست میدارم ، تو را بہ جاے همهی
روزگارانے ڪہ نمیزیستهام دوست میدارم
براے خاطر عطر نان گرم
و برفے ڪہ آب میشود
و براے خاطر نخستین گلها
تو را بخاطر دوست داشتن دوست میدارم
تو را بہ جاے همہ ڪسانے ڪه
دوست نمیدارم دوست مے دارم
سپیدہ ڪہ سر بزند در این بیشہ زار
خزان زدہ شاید دوبارہ گلے بروید
شبیہ آنچہ در بهار بوییدیم
پس بهنام زندگی هرگز مگو هرگز
#پل_الوار
روز خوبے را براے همراهان گرانقدرم آرزومندم🌲🌲❤️💚🩵
بیدار شو
تو را نگاه میکنم
خورشید چند برابر میشود و روز را روشن میکند!
بیدار شو
با قلب و سر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر.
تو را نگاه میکنم و همه چیز عریان میشود
زورقها در آب های کم عمقند...
خلاصه کنم: دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز میشود:
موجها گهوارهی آسمان را میجنبانند
(تو در میان ملافهها جابهجا میشوی
و خواب را فرا میخوانی)
بیدار شو تا از پیات روان شوم
تنم بیتاب تعقیب توست!
میخواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازهی سپیده تا دریچهی شب
میخواهم با بیداریِ تو رویا ببینم...
#پل_الوار
#درود
#صبحتون_بخیر❣️
تو را نگاه میکنم
خورشید چند برابر میشود و روز را روشن میکند!
بیدار شو
با قلب و سر رنگین خود
بدشگونی شب را بگیر.
تو را نگاه میکنم و همه چیز عریان میشود
زورقها در آب های کم عمقند...
خلاصه کنم: دریا بی عشق سرد است!
جهان این گونه آغاز میشود:
موجها گهوارهی آسمان را میجنبانند
(تو در میان ملافهها جابهجا میشوی
و خواب را فرا میخوانی)
بیدار شو تا از پیات روان شوم
تنم بیتاب تعقیب توست!
میخواهم عمرم را با عشق تو سر کنم
از دروازهی سپیده تا دریچهی شب
میخواهم با بیداریِ تو رویا ببینم...
#پل_الوار
#درود
#صبحتون_بخیر❣️
سپیده که سر بزند
در این بیشهزارِ خزانزده
شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوییدیم!
پس به نامِ زندگی
هرگز نگو هرگز ...
#پل_الوار
در این بیشهزارِ خزانزده
شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوییدیم!
پس به نامِ زندگی
هرگز نگو هرگز ...
#پل_الوار
.
تو را تماشا میکنم
تو را تماشا میکنم
خورشید بزرگ میشود
و عنقریب روزمان را سرشار میسازد
بیدار شو
با قلب و سری رنگین
تا ادبار ِ شب زایل گردند
تو را تماشا میکنم
و همه چیز عریان میشود
بیرون بَلَمها در آبهای کم عمق میرانند
سخن کوتاه باید کرد:
دریای ِ بدون ِ عشق سرد است
جهان آغاز شده ست
موج ها گهوارهی آسمان را تکان میدهند
و تو در میان شمدهایت به خود تسلی میدهی
و خواب را به خویش میخوانی
بیدار شو
تا در پی ات روان گردم
من تنی دارم برای انتظار کشیدن ات،
تنی برای دنبال کردن ات
از دروازه ی سحر تا مدخل شب
تنی برای صرف عمرم به مهر ورزیدن ات
و قلبی برای به خویش فراخواندن ات، به وقت بیداری ات...
#پل_الوار
#غزل_صحرایی
.
تو را تماشا میکنم
تو را تماشا میکنم
خورشید بزرگ میشود
و عنقریب روزمان را سرشار میسازد
بیدار شو
با قلب و سری رنگین
تا ادبار ِ شب زایل گردند
تو را تماشا میکنم
و همه چیز عریان میشود
بیرون بَلَمها در آبهای کم عمق میرانند
سخن کوتاه باید کرد:
دریای ِ بدون ِ عشق سرد است
جهان آغاز شده ست
موج ها گهوارهی آسمان را تکان میدهند
و تو در میان شمدهایت به خود تسلی میدهی
و خواب را به خویش میخوانی
بیدار شو
تا در پی ات روان گردم
من تنی دارم برای انتظار کشیدن ات،
تنی برای دنبال کردن ات
از دروازه ی سحر تا مدخل شب
تنی برای صرف عمرم به مهر ورزیدن ات
و قلبی برای به خویش فراخواندن ات، به وقت بیداری ات...
#پل_الوار
#غزل_صحرایی
.
Telegram
شعر روز جهان
21March 2024World Poetry Day/ Day Poetry of Iran & World Poets/ Modern Poetry of Iran & World/ Contemporary poetry Iran & World/ Join Our World Day poetry & Art Magazine Telegram Channel
.
به نام ما
به نام چین پیشانی و کمالِ ابرو
به نام چشمانی که می بینمشان
و دهانی که بوسیدمش
برای امروز و همیشه
به نام امید مدفون شده
به نام اشک های تاریکی
به نام شکایتی که با خنده است
به نام خنده ای که با ترس است
به نام خنده در خیابان
از نجابتی که دست هامان را می بندد
به نام میوه هایی که پناهِ شکوفه اند
در سراسر این زمین غنی
به نام مردان زندانی
به نام زنان تبعیدی
به نام تمامی یاران مان
چه شهدا چه مقتولین
آنان که تیرگی را برنتافتند
باید که چشمه های خشم را بخشکانیم
و تفنگهامان را بالا بگیریم
تا مهربانیِ تابانِ بی گناهانِ شکار شده را زنده نگاه داریم
بی گناهانی که باید هرکجا هستند پیروز باشند.
#پل_الوار
متن ناب
به نام ما
به نام چین پیشانی و کمالِ ابرو
به نام چشمانی که می بینمشان
و دهانی که بوسیدمش
برای امروز و همیشه
به نام امید مدفون شده
به نام اشک های تاریکی
به نام شکایتی که با خنده است
به نام خنده ای که با ترس است
به نام خنده در خیابان
از نجابتی که دست هامان را می بندد
به نام میوه هایی که پناهِ شکوفه اند
در سراسر این زمین غنی
به نام مردان زندانی
به نام زنان تبعیدی
به نام تمامی یاران مان
چه شهدا چه مقتولین
آنان که تیرگی را برنتافتند
باید که چشمه های خشم را بخشکانیم
و تفنگهامان را بالا بگیریم
تا مهربانیِ تابانِ بی گناهانِ شکار شده را زنده نگاه داریم
بی گناهانی که باید هرکجا هستند پیروز باشند.
#پل_الوار
متن ناب