.
۱
غربت»
آه بانو!
سوی تو بر دوش میکشیدم تبعیدگاهم
و نمیدانستم،
تبعیدگاه/
تویی تو!
۲
من اگر،
چیزی جز شعر میداشتم
"چراغ" را
خاموش
میکردم
و
میخفتم!
۳
چشمهایت
زیبا و غمیناند
چشمهایت
پیادهروی بارانخوردهی وداعاند!
۴
یاریام کن
تا درآیم از خموشیام؛
به سوی بلاغت تنت...
برایم بنویس...
همهچیز را برایم بنویس...
برایم بنویس...
۴
از بوم پرید
گنجشک
پیش از پایانِ طرحِ قفس...
۵
غژاغژ دری
و نیست پاسخی
اینسان
ره میبردمان غربت.
۶
به گاه چیدن آن گُلِ در آستانهی شکفتن
چیزی تا ابد/
در بند برگهایش ماند!
.
#عدنان_الصائغ
برگردان #صالح_بوعذار
#ادبیات_عرب
#آدونیس
#أدونیس
#دیگر_سو
۱
غربت»
آه بانو!
سوی تو بر دوش میکشیدم تبعیدگاهم
و نمیدانستم،
تبعیدگاه/
تویی تو!
۲
من اگر،
چیزی جز شعر میداشتم
"چراغ" را
خاموش
میکردم
و
میخفتم!
۳
چشمهایت
زیبا و غمیناند
چشمهایت
پیادهروی بارانخوردهی وداعاند!
۴
یاریام کن
تا درآیم از خموشیام؛
به سوی بلاغت تنت...
برایم بنویس...
همهچیز را برایم بنویس...
برایم بنویس...
۴
از بوم پرید
گنجشک
پیش از پایانِ طرحِ قفس...
۵
غژاغژ دری
و نیست پاسخی
اینسان
ره میبردمان غربت.
۶
به گاه چیدن آن گُلِ در آستانهی شکفتن
چیزی تا ابد/
در بند برگهایش ماند!
.
#عدنان_الصائغ
برگردان #صالح_بوعذار
#ادبیات_عرب
#آدونیس
#أدونیس
#دیگر_سو