✍️🌺درود صبحتان بخیر وباشادی روزتان بر پرندی از عشق واحساس کامیاب.به امید روزی که صلح در جهان برقرار شود و عشق ومحبت جانشین جنگ ونفرت شود.دامن زدن به تخاصمات قومی به جای همزیستی صلح امیز
وکوبیدن بر طبل جنگ،ترور ونا امنی جز نا امنی جهان وآسیب دیدن مردم عادی،کودکان وزنان که گوشت دم توپ توسعه طلبان و تروریست ها می شوند نتیجه ای نخواهد داشت.در یک موازنه نابرابر هم در اکراین توسط روس ها و هم در غزه ولبنان توسط اسرائیل و دیگران جنایات بیشماری رخ می دهد که روزی از تاریک خانه ها قد خواهد کشید وهمه ی جهان را به محکمه خواهد کشید که سستی وبی تفاوتی شان در مقابل تروریسم وسو استفاده از شهروندان عادی چه فاجعه ها که نیافریده است.به امید روزی که سازمان ملل وشورای امنیت بتوانند این فاجعه را مهار ومسببانش را همچون میلوشویچ به جرم پاکسازی قومی،ترور و تجاوزو...به دادگاه جنایت کاران جنگی بسپارند!
🖋️🌿باز امد خزان ونقاشی
باز نقشی که مانده برکاشی
من وحوض و هجوم خاطره ها
در خیالم تو شعرمی پاشی
با خزان امدی که شعر شوی
سعی کردی که در دلم باشی
صبح مهر است و خاطراتت باز
اخر قصه، رنگ خشخاشی
صبح پاییز ، در خیال تو باز
با بنان، هستم و الهه ی ناز
می کنم هی مرور خاطره را
رفته ای مانده نقش ان پرواز
حال تا رفته ای چه می گویم
هر کجا رفته باز خوش باشی
من وشعریم و باز هم پاییز
تو کجا نقش باد و نقاشی
🖋️🌿تو را به قلمرو شعر می خوانم
چشم می بندی
بر پلکهایت اقیانوسی کشیده ای ژرف
و مژه هایت پارو می زنند
چند تایتانیک انجا غرق شده است
به گل می نشینم وتو لبخند می زنی
چه اسکله ی نجات بخشی
🖋️🌿هرسطر پیش از مردن
نقطه ای می شود
سرخط
وهر مرد
اثر انگشتی که پاک می شود
اما مادران ققنوسی هستند
که سینه به سینه پرواز می کنند
زنان در لاکشان فرو می روند
کبوترانی که ناخن های جوهری شان
برتن تاریخ نقش دل می کشد
🖋️🌿پاییز ،پای مهر وکمی سرخوشی هنوز
در کوچه بوسه های صبح
تا دفتری گشوده خزان برگ برگ را
بر باد می دهد
حالا هوای ملس و یاد تو
سرمست می روم
لبخند می زند میان خیالم
عکسی که از لب سودا غزل نوشت
این جاده را به یاد تو طی می کنم هنوز
یاغی تر از همیشه اما شعر
پیراهن از تو بر تن می کند
وگل های حسرت سرمی زنند
از خاک تازه
تا یادآوری کنند
تکرار عشق را (بی منت باران)!
گل حسرت را در فارس گاهی گل، بی منت باران ،می نامند یعنی گلی که بدون باران می روید
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒هنر یعنی تحتتأثیر قرار دادن ذهن و قلب دیگران. هنر به من باور میدهد؛ این باور که شاید امروز روزی عالی نباشد، اما باز هم روز خوبی است. این باور که بعد از یک روز افسردگی هنوز هم میتوان با کوچکترین چیز قهقهه سر داد. همچنین به این درک رسیدهام که آشکار کردن تاریکی وجودم به اندازهٔ آشکار کردن روشنیام عادی و طبیعی است.
📚میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم
#بک_سهی
✍️من همیشه مجذوبِ کسی هستم که از تاثیر حرف هایش بر قلبِ دیگران می ترسد.
#جبران_خلیل_جبران
✍️فردا باز هم
به تو فکر خواهم کرد،
مثل دریا به ادامهی خویش!
#سیدعلی_صالحی
وکوبیدن بر طبل جنگ،ترور ونا امنی جز نا امنی جهان وآسیب دیدن مردم عادی،کودکان وزنان که گوشت دم توپ توسعه طلبان و تروریست ها می شوند نتیجه ای نخواهد داشت.در یک موازنه نابرابر هم در اکراین توسط روس ها و هم در غزه ولبنان توسط اسرائیل و دیگران جنایات بیشماری رخ می دهد که روزی از تاریک خانه ها قد خواهد کشید وهمه ی جهان را به محکمه خواهد کشید که سستی وبی تفاوتی شان در مقابل تروریسم وسو استفاده از شهروندان عادی چه فاجعه ها که نیافریده است.به امید روزی که سازمان ملل وشورای امنیت بتوانند این فاجعه را مهار ومسببانش را همچون میلوشویچ به جرم پاکسازی قومی،ترور و تجاوزو...به دادگاه جنایت کاران جنگی بسپارند!
🖋️🌿باز امد خزان ونقاشی
باز نقشی که مانده برکاشی
من وحوض و هجوم خاطره ها
در خیالم تو شعرمی پاشی
با خزان امدی که شعر شوی
سعی کردی که در دلم باشی
صبح مهر است و خاطراتت باز
اخر قصه، رنگ خشخاشی
صبح پاییز ، در خیال تو باز
با بنان، هستم و الهه ی ناز
می کنم هی مرور خاطره را
رفته ای مانده نقش ان پرواز
حال تا رفته ای چه می گویم
هر کجا رفته باز خوش باشی
من وشعریم و باز هم پاییز
تو کجا نقش باد و نقاشی
🖋️🌿تو را به قلمرو شعر می خوانم
چشم می بندی
بر پلکهایت اقیانوسی کشیده ای ژرف
و مژه هایت پارو می زنند
چند تایتانیک انجا غرق شده است
به گل می نشینم وتو لبخند می زنی
چه اسکله ی نجات بخشی
🖋️🌿هرسطر پیش از مردن
نقطه ای می شود
سرخط
وهر مرد
اثر انگشتی که پاک می شود
اما مادران ققنوسی هستند
که سینه به سینه پرواز می کنند
زنان در لاکشان فرو می روند
کبوترانی که ناخن های جوهری شان
برتن تاریخ نقش دل می کشد
🖋️🌿پاییز ،پای مهر وکمی سرخوشی هنوز
در کوچه بوسه های صبح
تا دفتری گشوده خزان برگ برگ را
بر باد می دهد
حالا هوای ملس و یاد تو
سرمست می روم
لبخند می زند میان خیالم
عکسی که از لب سودا غزل نوشت
این جاده را به یاد تو طی می کنم هنوز
یاغی تر از همیشه اما شعر
پیراهن از تو بر تن می کند
وگل های حسرت سرمی زنند
از خاک تازه
تا یادآوری کنند
تکرار عشق را (بی منت باران)!
گل حسرت را در فارس گاهی گل، بی منت باران ،می نامند یعنی گلی که بدون باران می روید
#ایرج_جمشیدی_بینا
✍️📒هنر یعنی تحتتأثیر قرار دادن ذهن و قلب دیگران. هنر به من باور میدهد؛ این باور که شاید امروز روزی عالی نباشد، اما باز هم روز خوبی است. این باور که بعد از یک روز افسردگی هنوز هم میتوان با کوچکترین چیز قهقهه سر داد. همچنین به این درک رسیدهام که آشکار کردن تاریکی وجودم به اندازهٔ آشکار کردن روشنیام عادی و طبیعی است.
📚میخواهم بمیرم ولی دوست دارم دوکبوکی بخورم
#بک_سهی
✍️من همیشه مجذوبِ کسی هستم که از تاثیر حرف هایش بر قلبِ دیگران می ترسد.
#جبران_خلیل_جبران
✍️فردا باز هم
به تو فکر خواهم کرد،
مثل دریا به ادامهی خویش!
#سیدعلی_صالحی