#حکایت_عرفانی
✨روزی اربابی به برده اش دستور داد در زمینش،برای او #کنجد بکارد.
ولی او #جو کاشت.
هنگام درو ، ارباب گفت:چرا جو کاشتی؟؟
برده گفت:از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.
اربابش گفت:مگر این #ممکن است؟!
برده گفت:
✨تورا میبینم که خدای متعال را #نافرمانی میکنی ودر حالی که از او امید #بهشت داری!
لذا گفتم شاید این هم بشود.
آنگاه اربابش #گریست و او را آزاد ساخت.
توجه داشته باشیم :
#هرچه_بکاریم_همان_رابرداشت_
میکنیم
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل
✨روزی اربابی به برده اش دستور داد در زمینش،برای او #کنجد بکارد.
ولی او #جو کاشت.
هنگام درو ، ارباب گفت:چرا جو کاشتی؟؟
برده گفت:از خدا امید داشتم که برای تو کنجد برویاند.
اربابش گفت:مگر این #ممکن است؟!
برده گفت:
✨تورا میبینم که خدای متعال را #نافرمانی میکنی ودر حالی که از او امید #بهشت داری!
لذا گفتم شاید این هم بشود.
آنگاه اربابش #گریست و او را آزاد ساخت.
توجه داشته باشیم :
#هرچه_بکاریم_همان_رابرداشت_
میکنیم
🌸
🍃🌺🌻
╭─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╮
✅ @pangeh ✍
╰─═ঊঈ🌷 ঊঈ═─╯
🍃🌺🌻
🌸
کانال پەنجە پەنجەڴەل