https://goo.gl/ydMK22
♉️ دانشمندان سوئدی مطرح کردند:
ساخت نسخه رباتیک انسانها پس از مرگ
دانشمندان سوئدی ادعا میکنند ساخت نسخه رباتیک کسانی که دوستشان دارید، پس از مرگ آنها ممکن خواهد بود.به گزارش ایسنا و به نقل از دیلیمیل، شاید مجبور نباشیم برای به حقیقت پیوستن جاوانگی، زیاد صبر کنیم.
دانشمندان سوئدی باور دارند که #هوش_مصنوعی میتواند برای ایجاد "نسخه کاملا هوشیار" افرادی که دوستشان داریم پس از #مرگ آنها استفاده شود.دانشمندان، به دنبال داوطلبهایی هستند که بخواهند بستگان درگذشته خود را برای این بررسی پیشنهاد دهند.
آنها از هوش مصنوعی برای بازسازی صدای افرادی که از دنیا رفتهاند، استفاده خواهند کرد.همچنین، دانشمندان میخواهند رباتی دقیقا شبیه به اعضای خانواده و دوستانی که از دنیا رفتهاند، بسازند.علاوه بر این، دانشمندان امیدوارند بتوانند از هوش مصنوعی برای ساخت شبه رباتهایی با قابلیت کامل کردن بیشتر وظایف پیچیده، استفاده کنند.
ممکن است این #ربات ها، برای پاسخ به سوالات سادهای مربوط به آب و هوا، زمان و سوالات بیشتری تجهیز شوند.به عقیده دانشمندان، ممکن است این فناوری بیش از این تکامل یابد و این رباتها نه تنها قابلیت گفتگو بلکه قابلیت تماس فیزیکی با انسانها را داشته باشند.
دکتر " #میچیو_کاکو " (Michio Kaku)، آیندهپژوه برجسته باور دارد ما به زودی قادر به بارگذاری #ذهن خود روی ماشینها خواهیم بود و این کار به ما اجازه میدهد پس از مرگ کسانی که دوستشان داریم، با آنها صحبت کنیم.
این ماشین یا آواتار، خاطرات و شخصیت افراد را به همان صورتی که در زندگی بودهاند، در بر خواهد داشت.به گفته کاکو، این طرح برای به حقیقت پیوستن، تنها به زمان نیاز دارد.
🌎 @ofoghroydadd
#جاودانه #نامیرابی
♉️ دانشمندان سوئدی مطرح کردند:
ساخت نسخه رباتیک انسانها پس از مرگ
دانشمندان سوئدی ادعا میکنند ساخت نسخه رباتیک کسانی که دوستشان دارید، پس از مرگ آنها ممکن خواهد بود.به گزارش ایسنا و به نقل از دیلیمیل، شاید مجبور نباشیم برای به حقیقت پیوستن جاوانگی، زیاد صبر کنیم.
دانشمندان سوئدی باور دارند که #هوش_مصنوعی میتواند برای ایجاد "نسخه کاملا هوشیار" افرادی که دوستشان داریم پس از #مرگ آنها استفاده شود.دانشمندان، به دنبال داوطلبهایی هستند که بخواهند بستگان درگذشته خود را برای این بررسی پیشنهاد دهند.
آنها از هوش مصنوعی برای بازسازی صدای افرادی که از دنیا رفتهاند، استفاده خواهند کرد.همچنین، دانشمندان میخواهند رباتی دقیقا شبیه به اعضای خانواده و دوستانی که از دنیا رفتهاند، بسازند.علاوه بر این، دانشمندان امیدوارند بتوانند از هوش مصنوعی برای ساخت شبه رباتهایی با قابلیت کامل کردن بیشتر وظایف پیچیده، استفاده کنند.
ممکن است این #ربات ها، برای پاسخ به سوالات سادهای مربوط به آب و هوا، زمان و سوالات بیشتری تجهیز شوند.به عقیده دانشمندان، ممکن است این فناوری بیش از این تکامل یابد و این رباتها نه تنها قابلیت گفتگو بلکه قابلیت تماس فیزیکی با انسانها را داشته باشند.
دکتر " #میچیو_کاکو " (Michio Kaku)، آیندهپژوه برجسته باور دارد ما به زودی قادر به بارگذاری #ذهن خود روی ماشینها خواهیم بود و این کار به ما اجازه میدهد پس از مرگ کسانی که دوستشان داریم، با آنها صحبت کنیم.
این ماشین یا آواتار، خاطرات و شخصیت افراد را به همان صورتی که در زندگی بودهاند، در بر خواهد داشت.به گفته کاکو، این طرح برای به حقیقت پیوستن، تنها به زمان نیاز دارد.
🌎 @ofoghroydadd
#جاودانه #نامیرابی
#افق_رویداد
#علمی
#ذهن
▪️صرع لُب های گیجگاهی چیست و چه نمود هائی دارد؟
توضیح: صرع لُب های گیجگاهی (temporal lobe epilepsy) طوفانهای الکتریکی است که در دو غده گیجگاهی که در پشت دو چشم قرار دارند در بیمارانی که به این نوع صرع مبتلا میشوند ایجاد میشود و چند دقیقه معمولا طول میکشد. بر خلاف صرع های معمولی که بیمار دچار تشنج میشود و کف به دهان میاورد و به زمین میافتد، صرع لُب گیجگاهی نشانه های بارز ظاهری زیادی ندارد و در واقع صرعی است که در ذهن بیمار اتفاق میافتد و بیمار دچار آشفتگی احساسی شدیدی میگردد.
نکته حیرت انگیز در این بیماران این است که نه تنها در طول یک صرع چند دقیقه ای بلکه مابین فاصله دو صرع نوعی تجربه عرفانی و دینی را حس میکنند. به عنوان مثال آنها جملاتی مانند «من در حال تجربه خداوند هستم» و یا «من معنای حقیقی جهان هستی را در یافته ام» . «برای اولین بار در عمرم دریافته ام که تمام اجزاء این جهان هستی مهم و معنی دار هستند و من نقش خود را در تمامی این جهان هستی درک کرده ام».
البته شدت این تجربه در طول این صرع چند دقیقه ای شدید تر از زمان مابین صرع ها است. بعضی از اوقات آنها میگویند که من در حال صحبت با خداوند هستم و یا خداوند در حال صحبت با من است.
چندین فرضیه در مورد این بیماری وجود دارد:
۱- شاید که خداوند با آنها ملاقات میکند. از نظر علمی چنین چیزی قابل اثبات نیست ولی هم هنگام قابل نفی نیز نیست. ولی اگر چنین است چرا خداوند فقط بر چنین بیمارانی ظاهر میشود؟
۲- آنها دیوانه ای بیش نیستند. این فرضیه اعتبار چندانی ندارد زیرا بیماران شیزوفرنی هستند که اغلبشان لزوما به خداوند اعتقادی ندارند و مثلا ادعا میکنند که ناپلئون و یا فرعون هستند و با خود صحبت میکنند.
۳- دستگاه کناری ((Limbic system که در مرکز مغز قرار دارد و مسئول درک و نشان دادن احساسات است در این حالت مواجه با بحران شدید احساسی میشود باعث میشود که نیمکره چپ مغز وارد عمل شود و چون این نیمکره بخشی است که با علت سر و کار دارد و نیز از درک چنین احساسی عاجز است برای توجیه این احساسات خیال پردازی میکند و چنین نتیجه گیری میکند که تنها راه درک این موضوع این است که نتیجه بگیرد که شخص در ملاقات با خداوند است.
۴- آمیگدلا amygdala)) که درگاه ورودی لیمبیک سیستم است اولین نقطه درک جهان اطراف و وظیفه آش بقاء جاندار است و هنگام خطر فرار یا نبرد و یا بی حرکت ماندن را بر تمامی بدن اعمال میکند. حال به علت تکرار این نوع صرع شاید ارتباط مابین آمیگدلا و سایر نقاط مغز از حالت عادی قوی تر شده است و هر مورد کوچکی که ربطی به بقاء ندارد بسیار مهم جلوه میکند. آنها بینهایت را در یک دانه شن مشاهده میکنند.
پروفسور راماچاندرا محقق ارشد انستیتوی سالک در دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو و برنده تعداد زیادی مدال های علمی تحقیقات زیادی راجع به این بیماری انجام داده است.
روزی پدر جان شارون با راماچاندرا تماس گرفت و از او کمک خواست تا به کمک پسرش بشتابد. آزمایشهای مفصل بعدی نشان داد که جان مبتلا به بیماری صرع لُب های گیجگاهی است.
در یکی از جلسات با حضور هر سه نفر، پدر جان تعریف میکرد که روزی که صرع جان عود کرده بود، جان در خیابان شروع به دویدن کرد و هم هنگام با صدای بلند به موعظه پرداخت. مردم را دعوت به نیکوکاری و خدمت به یک دیگر میکرد. پدرش بالاخره به او رسید و از او خواست که آرام باشد و داد نزند چون مردم پلیس را خبر خواهند کرد. در جواب جان گفت که پلیس قادر به دستگیری “خداوند” نیست!
پروفسور راماچاندرا دوره ای دارو را تجویز کرد و گفت مصرف مرتب این داروها شدت و همچنین تعداد دفعات این نوع صرع را بسیار کاهش میدهد.
جان مخالفت شدیدی کرد و گفت من در هنگام صرع در چنان خلسه و پرواز روحی قرار میگیرم که حاضر نیستم این حالت را با هیچ چیز دیگری در جهان عوض کنم. این بزرگترین لذات در زندگی من است.
پروفسور راماچاندرا گفت که من حق ندارم اورا از چنین لذتی به وسیله دارو محروم کنم. دارو وجود دارد ولی بیمار راضی به مصرف آن نیست چون از آن حالت لذت بسیاری میبرد.
#داریوش_محسنی
🌐 @ofoghroydadd
#علمی
#ذهن
▪️صرع لُب های گیجگاهی چیست و چه نمود هائی دارد؟
توضیح: صرع لُب های گیجگاهی (temporal lobe epilepsy) طوفانهای الکتریکی است که در دو غده گیجگاهی که در پشت دو چشم قرار دارند در بیمارانی که به این نوع صرع مبتلا میشوند ایجاد میشود و چند دقیقه معمولا طول میکشد. بر خلاف صرع های معمولی که بیمار دچار تشنج میشود و کف به دهان میاورد و به زمین میافتد، صرع لُب گیجگاهی نشانه های بارز ظاهری زیادی ندارد و در واقع صرعی است که در ذهن بیمار اتفاق میافتد و بیمار دچار آشفتگی احساسی شدیدی میگردد.
نکته حیرت انگیز در این بیماران این است که نه تنها در طول یک صرع چند دقیقه ای بلکه مابین فاصله دو صرع نوعی تجربه عرفانی و دینی را حس میکنند. به عنوان مثال آنها جملاتی مانند «من در حال تجربه خداوند هستم» و یا «من معنای حقیقی جهان هستی را در یافته ام» . «برای اولین بار در عمرم دریافته ام که تمام اجزاء این جهان هستی مهم و معنی دار هستند و من نقش خود را در تمامی این جهان هستی درک کرده ام».
البته شدت این تجربه در طول این صرع چند دقیقه ای شدید تر از زمان مابین صرع ها است. بعضی از اوقات آنها میگویند که من در حال صحبت با خداوند هستم و یا خداوند در حال صحبت با من است.
چندین فرضیه در مورد این بیماری وجود دارد:
۱- شاید که خداوند با آنها ملاقات میکند. از نظر علمی چنین چیزی قابل اثبات نیست ولی هم هنگام قابل نفی نیز نیست. ولی اگر چنین است چرا خداوند فقط بر چنین بیمارانی ظاهر میشود؟
۲- آنها دیوانه ای بیش نیستند. این فرضیه اعتبار چندانی ندارد زیرا بیماران شیزوفرنی هستند که اغلبشان لزوما به خداوند اعتقادی ندارند و مثلا ادعا میکنند که ناپلئون و یا فرعون هستند و با خود صحبت میکنند.
۳- دستگاه کناری ((Limbic system که در مرکز مغز قرار دارد و مسئول درک و نشان دادن احساسات است در این حالت مواجه با بحران شدید احساسی میشود باعث میشود که نیمکره چپ مغز وارد عمل شود و چون این نیمکره بخشی است که با علت سر و کار دارد و نیز از درک چنین احساسی عاجز است برای توجیه این احساسات خیال پردازی میکند و چنین نتیجه گیری میکند که تنها راه درک این موضوع این است که نتیجه بگیرد که شخص در ملاقات با خداوند است.
۴- آمیگدلا amygdala)) که درگاه ورودی لیمبیک سیستم است اولین نقطه درک جهان اطراف و وظیفه آش بقاء جاندار است و هنگام خطر فرار یا نبرد و یا بی حرکت ماندن را بر تمامی بدن اعمال میکند. حال به علت تکرار این نوع صرع شاید ارتباط مابین آمیگدلا و سایر نقاط مغز از حالت عادی قوی تر شده است و هر مورد کوچکی که ربطی به بقاء ندارد بسیار مهم جلوه میکند. آنها بینهایت را در یک دانه شن مشاهده میکنند.
پروفسور راماچاندرا محقق ارشد انستیتوی سالک در دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو و برنده تعداد زیادی مدال های علمی تحقیقات زیادی راجع به این بیماری انجام داده است.
روزی پدر جان شارون با راماچاندرا تماس گرفت و از او کمک خواست تا به کمک پسرش بشتابد. آزمایشهای مفصل بعدی نشان داد که جان مبتلا به بیماری صرع لُب های گیجگاهی است.
در یکی از جلسات با حضور هر سه نفر، پدر جان تعریف میکرد که روزی که صرع جان عود کرده بود، جان در خیابان شروع به دویدن کرد و هم هنگام با صدای بلند به موعظه پرداخت. مردم را دعوت به نیکوکاری و خدمت به یک دیگر میکرد. پدرش بالاخره به او رسید و از او خواست که آرام باشد و داد نزند چون مردم پلیس را خبر خواهند کرد. در جواب جان گفت که پلیس قادر به دستگیری “خداوند” نیست!
پروفسور راماچاندرا دوره ای دارو را تجویز کرد و گفت مصرف مرتب این داروها شدت و همچنین تعداد دفعات این نوع صرع را بسیار کاهش میدهد.
جان مخالفت شدیدی کرد و گفت من در هنگام صرع در چنان خلسه و پرواز روحی قرار میگیرم که حاضر نیستم این حالت را با هیچ چیز دیگری در جهان عوض کنم. این بزرگترین لذات در زندگی من است.
پروفسور راماچاندرا گفت که من حق ندارم اورا از چنین لذتی به وسیله دارو محروم کنم. دارو وجود دارد ولی بیمار راضی به مصرف آن نیست چون از آن حالت لذت بسیاری میبرد.
#داریوش_محسنی
🌐 @ofoghroydadd
https://goo.gl/5bnuPq
#افق_رویداد
#علمی
توسط محققان دانشگاه "MIT" انجام شد:
ساخت دستگاهی که ذهن کاربران را میخواند!
محققان " مؤسسهٔ فناوری ماساچوست" (MIT) یک دستگاه پوشیدنی ساختهاند که میتواند سیگنال های "عصبی و عضلانی " هنگام " بیان ذهنی " را اندازه گیری کند و کلمهای که کاربر در ذهنش برای گفتن آماده کرده را تشخیص دهد.
به گزارش ایسنا و به نقل از انگجت، اگر تاکنون کتاب های علمی تخیلی را مطالعه کرده باشید، به احتمال زیاد با عنوان "بیان ذهنی" (subvocalization) مواجه شدهاید. " بیان ذهنی " یا " اقناع شنوایی " نوعی خاصی از گفتار درمانی است که اغلب هنگام مطالعه ایجاد میشود.
در واقع بیشتر خوانندگان هنگام مطالعه، صدای کلمات را در ذهنشان تکرار میکنند. این فرایند طبیعی به مغز کمک میکند تا به معنای محتوای خوانده شده دسترسی پیدا کند و آن را بهتر درک کرده و به خاطر بسپرد.
اخیرا این فرآیند به عنوان یک راه به برقراری ارتباط با رایانه ها و گوشیهای همراه مبدل شده است. در همین راستا محققان " مؤسسهٔ فناوری ماساچوست " (MIT) یک دستگاه پوشیدنی ساخته اند که می تواند سیگنالهای "عصبی و عضلانی " هنگام " بیان ذهنی " را اندازه گیری کند. زمانی که کاربر میخواهد کلمهای که ذهنش است را بیان کند، الکترودهای این گجت سفید رنگ، سیگنالهای ذهنی کاربر را جمع آوری میکنند. پس از آن، این سیگنالها به رایانهای که از شبکههای عصبی برای تشخیص کلمات استفاده میکند، ارسال میشوند و کلمهای که در #ذهن کاربر بوده، توسط این دستگاه شنیده و تشخیص داده میشود.
🌎 @ofoghroydadd
http://news.mit.edu/2018/computer-system-transcribes-words-users-speak-silently-0404
#خواندن_ذهن
#افق_رویداد
#علمی
توسط محققان دانشگاه "MIT" انجام شد:
ساخت دستگاهی که ذهن کاربران را میخواند!
محققان " مؤسسهٔ فناوری ماساچوست" (MIT) یک دستگاه پوشیدنی ساختهاند که میتواند سیگنال های "عصبی و عضلانی " هنگام " بیان ذهنی " را اندازه گیری کند و کلمهای که کاربر در ذهنش برای گفتن آماده کرده را تشخیص دهد.
به گزارش ایسنا و به نقل از انگجت، اگر تاکنون کتاب های علمی تخیلی را مطالعه کرده باشید، به احتمال زیاد با عنوان "بیان ذهنی" (subvocalization) مواجه شدهاید. " بیان ذهنی " یا " اقناع شنوایی " نوعی خاصی از گفتار درمانی است که اغلب هنگام مطالعه ایجاد میشود.
در واقع بیشتر خوانندگان هنگام مطالعه، صدای کلمات را در ذهنشان تکرار میکنند. این فرایند طبیعی به مغز کمک میکند تا به معنای محتوای خوانده شده دسترسی پیدا کند و آن را بهتر درک کرده و به خاطر بسپرد.
اخیرا این فرآیند به عنوان یک راه به برقراری ارتباط با رایانه ها و گوشیهای همراه مبدل شده است. در همین راستا محققان " مؤسسهٔ فناوری ماساچوست " (MIT) یک دستگاه پوشیدنی ساخته اند که می تواند سیگنالهای "عصبی و عضلانی " هنگام " بیان ذهنی " را اندازه گیری کند. زمانی که کاربر میخواهد کلمهای که ذهنش است را بیان کند، الکترودهای این گجت سفید رنگ، سیگنالهای ذهنی کاربر را جمع آوری میکنند. پس از آن، این سیگنالها به رایانهای که از شبکههای عصبی برای تشخیص کلمات استفاده میکند، ارسال میشوند و کلمهای که در #ذهن کاربر بوده، توسط این دستگاه شنیده و تشخیص داده میشود.
🌎 @ofoghroydadd
http://news.mit.edu/2018/computer-system-transcribes-words-users-speak-silently-0404
#خواندن_ذهن
#افق_رویداد
#مغز #ذهن
🧠 ذهن و مغز؛ یکسان یا متفاوت؟
📝 تمامی تجربیات به واسطه مغز انجام میگیرد. ذهن آن چیزیست که مغز انجام میدهد. خارج از فعالیت مغز چیزی مثل "ذهن" به خودی خود وجود ندارد. ذهن تنها واژهای است که ما برای توصیف فعالیت عصبی در مغز به کار میبریم. اگر مغزی نباشد، ذهنی هم در کار نخواهد بود. ما این را میدانیم زیرا اگر بخشی از مغز به خاطر سکته یا سرطان یا ضربه یا جراحی از بین برود، آن کارکردهایی که آن بخش از مغز انجام میداده از بین میرود. اگر آسیب در اوایل کودکی اتفاق بیافتد که مغز به شکل قابل توجهی انعطافپذیر (پلاستیک) است، یا در بزرگسالی در بخشهای خاصی رخ دهد که مستعد سیمکشی مجدد هستند، آنگاه ممکن است آن عملکرد مغز - آن بخش "ذهن" از مغز- در بخش دیگری از شبکه عصبی مغز دوباره سیمکشی شود. این فرایند مؤید این حقیقت است که بدون اتصالات عصبی در مغز، ذهن وجود نخواهد داشت. با این حال [متاسفانه] هنوز هم برای فرایندهای روانی، توضیحات مبهم مورد استفاده قرار میگیرند.
✍مایکل شرمر /The Believing Brain
ترجمه : یاسر سلیمی
💎 @ofoghroydad
#مغز #ذهن
🧠 ذهن و مغز؛ یکسان یا متفاوت؟
📝 تمامی تجربیات به واسطه مغز انجام میگیرد. ذهن آن چیزیست که مغز انجام میدهد. خارج از فعالیت مغز چیزی مثل "ذهن" به خودی خود وجود ندارد. ذهن تنها واژهای است که ما برای توصیف فعالیت عصبی در مغز به کار میبریم. اگر مغزی نباشد، ذهنی هم در کار نخواهد بود. ما این را میدانیم زیرا اگر بخشی از مغز به خاطر سکته یا سرطان یا ضربه یا جراحی از بین برود، آن کارکردهایی که آن بخش از مغز انجام میداده از بین میرود. اگر آسیب در اوایل کودکی اتفاق بیافتد که مغز به شکل قابل توجهی انعطافپذیر (پلاستیک) است، یا در بزرگسالی در بخشهای خاصی رخ دهد که مستعد سیمکشی مجدد هستند، آنگاه ممکن است آن عملکرد مغز - آن بخش "ذهن" از مغز- در بخش دیگری از شبکه عصبی مغز دوباره سیمکشی شود. این فرایند مؤید این حقیقت است که بدون اتصالات عصبی در مغز، ذهن وجود نخواهد داشت. با این حال [متاسفانه] هنوز هم برای فرایندهای روانی، توضیحات مبهم مورد استفاده قرار میگیرند.
✍مایکل شرمر /The Believing Brain
ترجمه : یاسر سلیمی
💎 @ofoghroydad
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آیا ما واقعیت را آن طور که هست میبینیم؟ (زیرنویس فارسی)
دونالد هافمن، دانشمند علوم شناختی، در تلاش برای دادن پاسخ به پرسشی بزرگ است: «آیا ما جهان را آن طور که واقعا هست تجربه می کنیم ... یا آنطور که نیاز داریم باشد؟»
او در این سخنرانی نسبتا تکاندهنده، این موضوع را مورد کنکاش قرار میدهد که ذهن ما چگونه واقعیت را برایمان میسازد.
#TED
🌐 @ofoghroydad
#آگاهی
#شعور
#ذهن
دونالد هافمن، دانشمند علوم شناختی، در تلاش برای دادن پاسخ به پرسشی بزرگ است: «آیا ما جهان را آن طور که واقعا هست تجربه می کنیم ... یا آنطور که نیاز داریم باشد؟»
او در این سخنرانی نسبتا تکاندهنده، این موضوع را مورد کنکاش قرار میدهد که ذهن ما چگونه واقعیت را برایمان میسازد.
#TED
🌐 @ofoghroydad
#آگاهی
#شعور
#ذهن
#افق_رویداد
#ذهن
آیا میتوان جهان را با ذهنمان کنترل کنیم؟
سالهای متمادی، کنترل کامپیوتر با ذهن فقط داستانی علمیتخیلی بود؛ اما با تلاش دانشمندان، این داستان به تحقق نزدیک شده است.
عموما داستانهای علمیتخیلی میتوانند راهنمای خوبی برای آینده باشند. در فیلم Upgrade 2018، شخصیت اصلی داستان بهنام گری تریس، با گلوله در ناحیهی گردن دچار آسیبدیدگی میشود و به همسرش نیز گلوله اصابت میکند و میمیرد. زمانیکه تریس بیدار میشود، متوجه میشود همسرش را از دست داده و خود نیز فلج شده است و روی صندلی چرخدار مینشیند.
تریس با مداری کامپیوتری بهنام استم (Stem) پیوند داده شده است که ارون کین (هر تشابهی با ایلان ماسک، تصادفی است)، نوآور و مبتکر مشهور تکنولوژی، آن را طراحی کرده است. درنتیجهی این پیوند، تریس میتواند دوباره راه برود. بهنظر میرسد استم هوش مصنوعی است که میتواند بهنحوی با تریس صحبت کند که هیچکس به غیر از خود تریس متوجه صحبتهای او نشود. گاهی حتی استم میتواند کنترل بدن تریس را بهطور کلی بهدست بگیرد. میتوانید سایر داستان را خودتان حدس بزنید.
در سال ۲۰۱۹، با اینکه دیگر چیزی بهنام انسان نیمهمکانیکی، تنها جنبهی نمایشی ندارد و واقعیتر از گذشته است، همچنان باورنکردنی بهنظر میرسد. در سال ۲۰۱۲، جین شورمن به یکی از معدود انسانهایی تبدیل شد که مغز آنها با کامپیوتر در ارتباط است. تبدیل جین به انسان نیمهمکانیکی در راستای پروژهی تحقیقاتی به رهبری جنیفر کولینگر، مهندس زیستپزشکی دانشگاه پیتسبورگ بوده است. آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفتهی دفاعی دولت آمریکا (Darpa) از این پروژهی تحقیقاتی حمایت مالی کرده است. این زن ۵۳ ساله در حادثهای فلج شده است و در سر او دو کابل متصل به جعبهی شوک وجود دارد و همهی این وسیلهها به چیزی شبیه به کنسول بازیهای ویدئویی متصل است.
شورمن میتواند از این مغز کامپیوتری کمک بگیرد و دست رباتیک را با افکارش کنترل کند. این کنترل بهحدی خوب انجام میشود که جین میتواند با این دست بهراحتی شکلات بخورد. سه سال بعد او توانست هواپیمای جنگی را در شبیهساز کامپیوتری بهطرز موفقیتآمیزی به پرواز درآورد. از دههی ۱۹۷۰، دارپا در پروژههایی ازایندست سرمایهگذاری میکند و هماکنون قصد دارد قدم دیگری بهسمت دنیایی شبیه به دنیای فیلم Upgrade بردارد. هدف برنامهی آینده که بهنام تکنولوژی اعصاب بدون وابستگی به جراحی (N3) شناخته میشود، حذف نیاز به الکترودها و کابلها و جراحی مغز است....
ادامه مطلب : https://bit.ly/2r55JMM
🌏 @ofoghroydadd
#ذهن
آیا میتوان جهان را با ذهنمان کنترل کنیم؟
سالهای متمادی، کنترل کامپیوتر با ذهن فقط داستانی علمیتخیلی بود؛ اما با تلاش دانشمندان، این داستان به تحقق نزدیک شده است.
عموما داستانهای علمیتخیلی میتوانند راهنمای خوبی برای آینده باشند. در فیلم Upgrade 2018، شخصیت اصلی داستان بهنام گری تریس، با گلوله در ناحیهی گردن دچار آسیبدیدگی میشود و به همسرش نیز گلوله اصابت میکند و میمیرد. زمانیکه تریس بیدار میشود، متوجه میشود همسرش را از دست داده و خود نیز فلج شده است و روی صندلی چرخدار مینشیند.
تریس با مداری کامپیوتری بهنام استم (Stem) پیوند داده شده است که ارون کین (هر تشابهی با ایلان ماسک، تصادفی است)، نوآور و مبتکر مشهور تکنولوژی، آن را طراحی کرده است. درنتیجهی این پیوند، تریس میتواند دوباره راه برود. بهنظر میرسد استم هوش مصنوعی است که میتواند بهنحوی با تریس صحبت کند که هیچکس به غیر از خود تریس متوجه صحبتهای او نشود. گاهی حتی استم میتواند کنترل بدن تریس را بهطور کلی بهدست بگیرد. میتوانید سایر داستان را خودتان حدس بزنید.
در سال ۲۰۱۹، با اینکه دیگر چیزی بهنام انسان نیمهمکانیکی، تنها جنبهی نمایشی ندارد و واقعیتر از گذشته است، همچنان باورنکردنی بهنظر میرسد. در سال ۲۰۱۲، جین شورمن به یکی از معدود انسانهایی تبدیل شد که مغز آنها با کامپیوتر در ارتباط است. تبدیل جین به انسان نیمهمکانیکی در راستای پروژهی تحقیقاتی به رهبری جنیفر کولینگر، مهندس زیستپزشکی دانشگاه پیتسبورگ بوده است. آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفتهی دفاعی دولت آمریکا (Darpa) از این پروژهی تحقیقاتی حمایت مالی کرده است. این زن ۵۳ ساله در حادثهای فلج شده است و در سر او دو کابل متصل به جعبهی شوک وجود دارد و همهی این وسیلهها به چیزی شبیه به کنسول بازیهای ویدئویی متصل است.
شورمن میتواند از این مغز کامپیوتری کمک بگیرد و دست رباتیک را با افکارش کنترل کند. این کنترل بهحدی خوب انجام میشود که جین میتواند با این دست بهراحتی شکلات بخورد. سه سال بعد او توانست هواپیمای جنگی را در شبیهساز کامپیوتری بهطرز موفقیتآمیزی به پرواز درآورد. از دههی ۱۹۷۰، دارپا در پروژههایی ازایندست سرمایهگذاری میکند و هماکنون قصد دارد قدم دیگری بهسمت دنیایی شبیه به دنیای فیلم Upgrade بردارد. هدف برنامهی آینده که بهنام تکنولوژی اعصاب بدون وابستگی به جراحی (N3) شناخته میشود، حذف نیاز به الکترودها و کابلها و جراحی مغز است....
ادامه مطلب : https://bit.ly/2r55JMM
🌏 @ofoghroydadd
#افق_رویداد
#ذهن_مذهبی
از مشخصات یک ذهن مذهبی
یک انسانِ «مذهبیاندیش»، هنوز در دوران جنّ و پری و چراغ جادو زندگی میکند.
او معتقد است که با دعا کردن (طلسم و جادو کردن) میتوان زنجیرهی عینی «علّت و معلول» را شکست، که میتوان با مدحکردن(مثل نماز خواندن) و قربانی کردن پیش پای «خدایان» نظر مساعد آنها را به دست آورد و به ثروت و سلامتی و پیروزی و بهشتِ برین رسید.
فکر می کنند که میتوان به پشتیبانی نیروهای آسمانی، زمین را تصرف کرد و از طریق، ماموران و کارگزارانشان دنیا را اداره میکنند و در نتیجه بعضی انسانها میتوانند به نمایندگی از خدایان بر زمین و زمینیان حکومت کنند و مردمان را به سوی خدایان ببرند.
یک انسانِ مذهبی دارای یک ذهنیّتِ «افسانهاندیش» است
یکی از مهمترین ویژگیهای ذهن افسانهاندیش، گسستگیِ منطقی و «جزیرهایبودن»ِ آن است. به این معنا که هر رویدادی میتواند از نظام «علت و معلول»ِ مخصوص به خود پیروی کند. انسانِ افسانهاندیش در زندگی روزمرهاش، در کسب و کارش، در حساب و کتاباش، به راحتی از عقل حسابگرش کمک میگیرد و نمیتوان حتّا یک « قران» هم سرش کلاه گذاشت!
امّا همین انسان منطقی و معقول به راحتی میپذیرد که یک شخص «برگزیده» سوار بر اسب توانسته به معارجِ آسمانها (که از نظر او پایگاه خدا و ملائک است) برود، یا یک کودک هشت ساله ناگهان غیبش بزند و تا هزاران سال بعد همچنان زنده باشد و جهان را مدیریت کند. در ذهنِ او، علّتها و معلولها هیچ ربط منطقی به هم ندارند، چرا که پیوستگی آنها نه بر اساس یک روند عقلانی یا عینی، بلکه تنها بر اساس ارادهی خدایان ایجاد میشود.
در ذهن انسان افسانهاندیش، ارزش اعمال و اخلاق بنا به نسبتشان با خدایان سنجیده میشود
بنایراین کشتن یک انسان، غارت او، تجاوز به زندگی و حریم او، شکنجه و آزار او اگر با نظر و فرمان خدایان باشد نه تنها مذموم و ناپسندیده نیست، بلکه عین عدالت و حقیقت، بلکه راه نجات و وسیلهی رسیدن به رستگاری و خوشبختی است. امّا از آنجا که دریافت و فهم ِ نظر و فرمان «خدایان» برای بندگان ممکن نیست، پس ناگزیر باید به نظر و فرمان ِ ماموران و نمایندگان خدایان تسلیم شد که مستقیماً به سرچشمههای ملکوت دسترسی داشته و از آنجا «حُکم» گرفتهاند.
به همین دلیل است که در جوامع ِ پیشامُدرن و افسانهاندیش، از بندگی ِ خدایان تا بندگیِ نمایندگانِ خدایان راه زیادی نیست و رهبران جامعه دیر یا زود به «مقام خدایی» میرسند. به همین دلیل است که هر گاه قدرتمندان یک جامعه بخواهند تسلط و حاکمیّتشان را ابدی کنند، به ترویجِ مذهب یا ذهینّت مذهبی (حتّا در قالب فاشیسم یا نازیسم یا ملّیگرایی افراطی یا…) میپردازند.
به همین دلیل است که در این جوامع، ارزشهای اخلاقی سقوط میکنند و صداقت، شرافت، وظیفهشناسی، کار اجتماعی و… تنها در نزدیکی هرچه بیشتر به خدایان و نمایندگان خدایان معنا و مفهوم پیدا میکند، جایی که مداحی و چاپلوسی و ریاکاری و زرنگ بازی تنها کالای «مکاره بازار»ِ انسانیّت خواهند بود.
نویسنده خالد رسول پور/ سایت مرد روز
🌎 @ofoghroydadd
#ذهن_مذهبی
از مشخصات یک ذهن مذهبی
یک انسانِ «مذهبیاندیش»، هنوز در دوران جنّ و پری و چراغ جادو زندگی میکند.
او معتقد است که با دعا کردن (طلسم و جادو کردن) میتوان زنجیرهی عینی «علّت و معلول» را شکست، که میتوان با مدحکردن(مثل نماز خواندن) و قربانی کردن پیش پای «خدایان» نظر مساعد آنها را به دست آورد و به ثروت و سلامتی و پیروزی و بهشتِ برین رسید.
فکر می کنند که میتوان به پشتیبانی نیروهای آسمانی، زمین را تصرف کرد و از طریق، ماموران و کارگزارانشان دنیا را اداره میکنند و در نتیجه بعضی انسانها میتوانند به نمایندگی از خدایان بر زمین و زمینیان حکومت کنند و مردمان را به سوی خدایان ببرند.
یک انسانِ مذهبی دارای یک ذهنیّتِ «افسانهاندیش» است
یکی از مهمترین ویژگیهای ذهن افسانهاندیش، گسستگیِ منطقی و «جزیرهایبودن»ِ آن است. به این معنا که هر رویدادی میتواند از نظام «علت و معلول»ِ مخصوص به خود پیروی کند. انسانِ افسانهاندیش در زندگی روزمرهاش، در کسب و کارش، در حساب و کتاباش، به راحتی از عقل حسابگرش کمک میگیرد و نمیتوان حتّا یک « قران» هم سرش کلاه گذاشت!
امّا همین انسان منطقی و معقول به راحتی میپذیرد که یک شخص «برگزیده» سوار بر اسب توانسته به معارجِ آسمانها (که از نظر او پایگاه خدا و ملائک است) برود، یا یک کودک هشت ساله ناگهان غیبش بزند و تا هزاران سال بعد همچنان زنده باشد و جهان را مدیریت کند. در ذهنِ او، علّتها و معلولها هیچ ربط منطقی به هم ندارند، چرا که پیوستگی آنها نه بر اساس یک روند عقلانی یا عینی، بلکه تنها بر اساس ارادهی خدایان ایجاد میشود.
در ذهن انسان افسانهاندیش، ارزش اعمال و اخلاق بنا به نسبتشان با خدایان سنجیده میشود
بنایراین کشتن یک انسان، غارت او، تجاوز به زندگی و حریم او، شکنجه و آزار او اگر با نظر و فرمان خدایان باشد نه تنها مذموم و ناپسندیده نیست، بلکه عین عدالت و حقیقت، بلکه راه نجات و وسیلهی رسیدن به رستگاری و خوشبختی است. امّا از آنجا که دریافت و فهم ِ نظر و فرمان «خدایان» برای بندگان ممکن نیست، پس ناگزیر باید به نظر و فرمان ِ ماموران و نمایندگان خدایان تسلیم شد که مستقیماً به سرچشمههای ملکوت دسترسی داشته و از آنجا «حُکم» گرفتهاند.
به همین دلیل است که در جوامع ِ پیشامُدرن و افسانهاندیش، از بندگی ِ خدایان تا بندگیِ نمایندگانِ خدایان راه زیادی نیست و رهبران جامعه دیر یا زود به «مقام خدایی» میرسند. به همین دلیل است که هر گاه قدرتمندان یک جامعه بخواهند تسلط و حاکمیّتشان را ابدی کنند، به ترویجِ مذهب یا ذهینّت مذهبی (حتّا در قالب فاشیسم یا نازیسم یا ملّیگرایی افراطی یا…) میپردازند.
به همین دلیل است که در این جوامع، ارزشهای اخلاقی سقوط میکنند و صداقت، شرافت، وظیفهشناسی، کار اجتماعی و… تنها در نزدیکی هرچه بیشتر به خدایان و نمایندگان خدایان معنا و مفهوم پیدا میکند، جایی که مداحی و چاپلوسی و ریاکاری و زرنگ بازی تنها کالای «مکاره بازار»ِ انسانیّت خواهند بود.
نویسنده خالد رسول پور/ سایت مرد روز
🌎 @ofoghroydadd
#افق_رویداد
#ذهن_مذهبی
از مشخصات یک ذهن مذهبی
یک انسانِ «مذهبیاندیش»، هنوز در دوران جنّ و پری و چراغ جادو زندگی میکند.
او معتقد است که با دعا کردن (طلسم و جادو کردن) میتوان زنجیرهی عینی «علّت و معلول» را شکست، که میتوان با مدحکردن(مثل نماز خواندن) و قربانی کردن پیش پای «خدایان» نظر مساعد آنها را به دست آورد و به ثروت و سلامتی و پیروزی و بهشتِ برین رسید.
فکر می کنند که میتوان به پشتیبانی نیروهای آسمانی، زمین را تصرف کرد و از طریق، ماموران و کارگزارانشان دنیا را اداره میکنند و در نتیجه بعضی انسانها میتوانند به نمایندگی از خدایان بر زمین و زمینیان حکومت کنند و مردمان را به سوی خدایان ببرند.
یک انسانِ مذهبی دارای یک ذهنیّتِ «افسانهاندیش» است
یکی از مهمترین ویژگیهای ذهن افسانهاندیش، گسستگیِ منطقی و «جزیرهایبودن»ِ آن است. به این معنا که هر رویدادی میتواند از نظام «علت و معلول»ِ مخصوص به خود پیروی کند. انسانِ افسانهاندیش در زندگی روزمرهاش، در کسب و کارش، در حساب و کتاباش، به راحتی از عقل حسابگرش کمک میگیرد و نمیتوان حتّا یک « قران» هم سرش کلاه گذاشت!
امّا همین انسان منطقی و معقول به راحتی میپذیرد که یک شخص «برگزیده» سوار بر اسب توانسته به معارجِ آسمانها (که از نظر او پایگاه خدا و ملائک است) برود، یا یک کودک هشت ساله ناگهان غیبش بزند و تا هزاران سال بعد همچنان زنده باشد و جهان را مدیریت کند. در ذهنِ او، علّتها و معلولها هیچ ربط منطقی به هم ندارند، چرا که پیوستگی آنها نه بر اساس یک روند عقلانی یا عینی، بلکه تنها بر اساس ارادهی خدایان ایجاد میشود.
در ذهن انسان افسانهاندیش، ارزش اعمال و اخلاق بنا به نسبتشان با خدایان سنجیده میشود
بنایراین کشتن یک انسان، غارت او، تجاوز به زندگی و حریم او، شکنجه و آزار او اگر با نظر و فرمان خدایان باشد نه تنها مذموم و ناپسندیده نیست، بلکه عین عدالت و حقیقت، بلکه راه نجات و وسیلهی رسیدن به رستگاری و خوشبختی است. امّا از آنجا که دریافت و فهم ِ نظر و فرمان «خدایان» برای بندگان ممکن نیست، پس ناگزیر باید به نظر و فرمان ِ ماموران و نمایندگان خدایان تسلیم شد که مستقیماً به سرچشمههای ملکوت دسترسی داشته و از آنجا «حُکم» گرفتهاند.
به همین دلیل است که در جوامع ِ پیشامُدرن و افسانهاندیش، از بندگی ِ خدایان تا بندگیِ نمایندگانِ خدایان راه زیادی نیست و رهبران جامعه دیر یا زود به «مقام خدایی» میرسند. به همین دلیل است که هر گاه قدرتمندان یک جامعه بخواهند تسلط و حاکمیّتشان را ابدی کنند، به ترویجِ مذهب یا ذهینّت مذهبی (حتّا در قالب فاشیسم یا نازیسم یا ملّیگرایی افراطی یا…) میپردازند.
به همین دلیل است که در این جوامع، ارزشهای اخلاقی سقوط میکنند و صداقت، شرافت، وظیفهشناسی، کار اجتماعی و… تنها در نزدیکی هرچه بیشتر به خدایان و نمایندگان خدایان معنا و مفهوم پیدا میکند، جایی که مداحی و چاپلوسی و ریاکاری و زرنگ بازی تنها کالای «مکاره بازار»ِ انسانیّت خواهند بود.
نویسنده خالد رسول پور/ سایت مرد روز
💎 @ofoghroydad
#ذهن_مذهبی
از مشخصات یک ذهن مذهبی
یک انسانِ «مذهبیاندیش»، هنوز در دوران جنّ و پری و چراغ جادو زندگی میکند.
او معتقد است که با دعا کردن (طلسم و جادو کردن) میتوان زنجیرهی عینی «علّت و معلول» را شکست، که میتوان با مدحکردن(مثل نماز خواندن) و قربانی کردن پیش پای «خدایان» نظر مساعد آنها را به دست آورد و به ثروت و سلامتی و پیروزی و بهشتِ برین رسید.
فکر می کنند که میتوان به پشتیبانی نیروهای آسمانی، زمین را تصرف کرد و از طریق، ماموران و کارگزارانشان دنیا را اداره میکنند و در نتیجه بعضی انسانها میتوانند به نمایندگی از خدایان بر زمین و زمینیان حکومت کنند و مردمان را به سوی خدایان ببرند.
یک انسانِ مذهبی دارای یک ذهنیّتِ «افسانهاندیش» است
یکی از مهمترین ویژگیهای ذهن افسانهاندیش، گسستگیِ منطقی و «جزیرهایبودن»ِ آن است. به این معنا که هر رویدادی میتواند از نظام «علت و معلول»ِ مخصوص به خود پیروی کند. انسانِ افسانهاندیش در زندگی روزمرهاش، در کسب و کارش، در حساب و کتاباش، به راحتی از عقل حسابگرش کمک میگیرد و نمیتوان حتّا یک « قران» هم سرش کلاه گذاشت!
امّا همین انسان منطقی و معقول به راحتی میپذیرد که یک شخص «برگزیده» سوار بر اسب توانسته به معارجِ آسمانها (که از نظر او پایگاه خدا و ملائک است) برود، یا یک کودک هشت ساله ناگهان غیبش بزند و تا هزاران سال بعد همچنان زنده باشد و جهان را مدیریت کند. در ذهنِ او، علّتها و معلولها هیچ ربط منطقی به هم ندارند، چرا که پیوستگی آنها نه بر اساس یک روند عقلانی یا عینی، بلکه تنها بر اساس ارادهی خدایان ایجاد میشود.
در ذهن انسان افسانهاندیش، ارزش اعمال و اخلاق بنا به نسبتشان با خدایان سنجیده میشود
بنایراین کشتن یک انسان، غارت او، تجاوز به زندگی و حریم او، شکنجه و آزار او اگر با نظر و فرمان خدایان باشد نه تنها مذموم و ناپسندیده نیست، بلکه عین عدالت و حقیقت، بلکه راه نجات و وسیلهی رسیدن به رستگاری و خوشبختی است. امّا از آنجا که دریافت و فهم ِ نظر و فرمان «خدایان» برای بندگان ممکن نیست، پس ناگزیر باید به نظر و فرمان ِ ماموران و نمایندگان خدایان تسلیم شد که مستقیماً به سرچشمههای ملکوت دسترسی داشته و از آنجا «حُکم» گرفتهاند.
به همین دلیل است که در جوامع ِ پیشامُدرن و افسانهاندیش، از بندگی ِ خدایان تا بندگیِ نمایندگانِ خدایان راه زیادی نیست و رهبران جامعه دیر یا زود به «مقام خدایی» میرسند. به همین دلیل است که هر گاه قدرتمندان یک جامعه بخواهند تسلط و حاکمیّتشان را ابدی کنند، به ترویجِ مذهب یا ذهینّت مذهبی (حتّا در قالب فاشیسم یا نازیسم یا ملّیگرایی افراطی یا…) میپردازند.
به همین دلیل است که در این جوامع، ارزشهای اخلاقی سقوط میکنند و صداقت، شرافت، وظیفهشناسی، کار اجتماعی و… تنها در نزدیکی هرچه بیشتر به خدایان و نمایندگان خدایان معنا و مفهوم پیدا میکند، جایی که مداحی و چاپلوسی و ریاکاری و زرنگ بازی تنها کالای «مکاره بازار»ِ انسانیّت خواهند بود.
نویسنده خالد رسول پور/ سایت مرد روز
💎 @ofoghroydad
زمانی که من در دانشگاه پپردین دانشجو بودم، ملزم به گذران درسی به نام روانشناسی فیزیولوژیک بودیم که امروزه علوم اعصاب شناختی نامیده میشود. این درس واقعا دید مرا در زمینه مطالعه ذهن باز کرد، زیرا استاد ما درل سی دیرمور بود که یکی از بهترینها در تفسیر واضح مطالب علمی است که تا کنون دیدهام. او موشکافانه به اعماق مغز میپرداخت تا ساختار اساسی تمام افکار و رفتارهای ما را توضیح دهد: نورون (عصب یا یاخته عصبی) .
پیش از این که من بدانم نورونها چگونه کار میکنند، در مورد آنچه در سر افراد میگذرد به توضیح با واژههای مبهمی قانع بودم. واژههایی مانند "فکر کردن" یا " پردازش" یا "یادگیری" یا "فهمیدن" راضی بودم که باهم در زیر عنوان "ذهن" جمع میشدند، گویی که اینها عواملی علّی فرایندهای مغز بودند. چنین نیست؛ اینها تنها واژههایی برای توصیف یک فرایند هستند که خود نیازمند توضیح عمیقتری است.
در اوایل قرن بیستم جولین هاکسلی، زیستشناس بریتانیایی، توضیح مبهم فیلسوف فرانسوی، هنری برگسون، برای حیات را به تمسخر گرفت. او گفته بود که élan vital (نیروی حیاتی) علت حیات است که به گفته هاکسلی مانند این است که بخواهیم موتور بخار روی ریل را با گفتن این که به وسیله لوکوموتیف (نیروی لوکوموتیو) پیش میرود توضیح دهیم.
داوکینز چنین تشبیهی را برای دست انداختن توضیح طراحی هوشمند در مورد حیات به کار برد. گفتن این که چشم، باکتری تاژک یا DNA "طراحی شدهاند" هیچ چیز به ما نمیگوید. دانشمندان میخواهند بدانند که اینها چگونه طراحی شدهاند، چه نیروهایی در کار بودهاند، چگونه فرایند رشد و ارتقا به پیش رفته است و چیزهایی شبیه این.
داوکینز یک تاریخ خیالی را تصور کرد که در آن اندرو هاکسلی و الن کودکین، برندگان نوبل برای دریافتن بیوفیزیک مولکولی در سیگنالهای عصبی با یک دیدگاه خلقتگرایانه این مساله را به " انرژی عصبی" نسبت میدادند.
ما نیز با الهام از گفتمان طنز داوکینز میتوانیم تاریخ را به گونهی دیگری تصور کنیم. تصور کنید که دیوید هوبل و تورستن وایزل ( برندگان نوبل در سال ۱۹۸۱ برای پژوهشهای پیشگامانه در مورد مداربندی مغز و شناسایی شیمی-اعصاب بینایی)، به جای این که سالها به موشکافی در سطح مولکولی و سلولی بپردازند تا بفهمند که مغز چگونه فوتونهای نور را به سیگنالهای عصبی تبدیل میکند، خیلی ساده میگفتند که کار نیروی روان است:
🤵🏻♂ + ببین هوبل، این مساله که چگونه فوتونها به نور تبدیل میشن خیلی آزاردهنده و طاقتفرساست. من که نمیتونم بفهمم چطوری میشه، تو میتونی؟
🙍🏼♂- نه وایزل عزیز، منم نمیفهمم. گذاشتن الکترود در مغز میمونها هم کار حوصله سر بری هست، جون به لب میشم تا الکترود رو در مکان درست بذارم. چرا به جای این کارا نگیم که فوتون توسط نیروی روان تبدیل به سیگنال عصبی میشه؟
🤵🏻♂ + احسنت!
نیروی روان چه توضیحی ارائه میدهد؟ هیچ! مانند این است که برای توصیف موتور خودرویتان بگوید با نیروی احتراق کار میکند که این گفته چیزی در مورد فرایندهایی که واقعا درون سیلندر موتور خودرو اتفاق میافتد به شما نمیگوید: یک پیستون مخلوط بخار سوخت و هوا را فشرده میکند، سپس جرقه شمع باعث انفجار میشود که پیستون را به پایین هل میدهد و پیستون نیز بازوی میل لنگ را میچرخاند که به شفت متصل است و چرخش از طریق دیفرانسیل به چرخهای خودرو منتقل میشود.
زمانی که میگویم ذهن آن چیزی است که مغز انجام میدهد منظورم این است. نورون و کُنشهایش در روانشناسی همانند اتم و گرانش در فیزیک هستند. برای فهمیدنِ باور، ما باید بفهمیم نورونها چگونه کار میکنند.
#کارکرد_مغز #ذهن #خلقت_گرایی #طراحی_هوشمند #علوم_اعصاب_شناختی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM