کانال علمی افق رویداد
12.7K subscribers
4K photos
1.26K videos
223 files
2.98K links
#زن_زندگی_آزادی
#مرد_میهن_آبادی

صفحه رسمی کانال افق رویداد
تاسیس ۲۰۱۵

کانال دیگر ما:

@ofoghroydad

آرشیو مستند و کلیپ علمی و کتاب:

@ofoghclip
Download Telegram
مغز شب‌زنده‌دارها و سحرخیزها چه تفاوتی دارد؟ نگاهی نو به ریشه‌های عصبی کرونوتایپ

در یک پژوهش تازه که در مجله Nature Human Behaviour منتشر شده، پژوهشگران از دانشگاه مک‌گیل و مؤسسه هوش مصنوعی میلا_کبک، بینش تازه‌ای درباره ریشه‌های عصب‌زیستی تمایل افراد به سحرخیزی یا شب‌زنده‌داری ارائه داده‌اند. این تمایل، که با اصطلاح علمی کرونوتایپ شناخته می‌شود، بخشی از ریتم شبانه‌روزی بدن است و نقش مهمی در سلامت جسمی و روانی افراد ایفا می‌کند.

پژوهش‌ یادشده با استفاده از یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های داده زیست‌پزشکی جهان یعنی UK Biobank، اطلاعات مربوط به ۲۷٬۰۳۰ نفر را تحلیل کرده است. این اطلاعات شامل اسکن‌های مغزی (حجم ماده خاکستری، یکپارچگی ماده سفید و اتصال عملکردی) و داده‌های رفتاری جمع‌آوری‌شده از ابزارهای پوشیدنی سنجش فعالیت بوده است.

نتایج تحلیل‌ها نشان داد که کرونوتایپ با تفاوت‌های مشخصی در ساختار و کارکرد بخش‌هایی از مغز مانند گانگلیون‌های پایه، سیستم لیمبیک، هیپوکامپ و کرمینه مخچه مرتبط است_ناحیه‌هایی که در پردازش پاداش، تنظیم احساسات و یادگیری نقش دارند. به بیان ساده‌تر، شب‌زنده‌دارها و سحرخیزها نه تنها از نظر سبک زندگی بلکه از نظر ساختار عصبی نیز با یکدیگر تفاوت دارند.

پژوهشگران همچنین دریافتند که شب‌زنده‌دارها نسبت به سحرخیزها بیشتر در معرض سبک زندگی ناسالم، اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب، و کاهش سلامت جسمانی قرار دارند.

این یافته‌ها اهمیت توجه به کرونوتایپ در طراحی مداخلات سلامت روان و بهبود سبک زندگی را دوچندان می‌کند.

در مجموع، این پژوهش گسترده نشان می‌دهد که تمایل طبیعی افراد به فعالیت در زمان‌های خاصی از شبانه‌روز، ریشه‌ای ژنتیکی_عصبی دارد و با ویژگی‌های روانی و رفتاری آن‌ها درهم‌تنیده است. این بینش‌ها می‌توانند مسیر پژوهش‌های آینده و درمان‌های هدفمند برای اختلالات خواب و سلامت روان را هموار کنند.

سام آریامنش
🚀 @ofoghroydadd

🦉 Nature Human Behaviour 🥈

یک پژوهش اولیه نشان می دهد که افراد سحرخیز باید سپاسگزار DNA نئاندرتال خود باشند

کلیپ تفاوت سحرخیزان و شب زنده‌داران
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برهم‌نهی کوانتومی چیست؟

برهم‌نهی کوانتومی (Quantum Superposition) یکی از اصول بنیادین مکانیک کوانتومی است که بیان می‌کند یک ذره‌ی کوانتومی (مانند الکترون، فوتون یا اتم) می‌تواند به‌طور هم‌زمان در چندین حالت مختلف قرار داشته باشد، تا زمانی که مورد مشاهده یا اندازه‌گیری قرار گیرد.

به زبان ساده‌تر، اگر ذره‌ای را در حالت A یا B قرار دهیم، تا پیش از اندازه‌گیری، آن ذره هم‌زمان در هر دو حالت A و B قرار دارد_نه فقط یکی و نه فقط دیگری، بلکه هر دو به‌صورت هم‌زمان.

نمونه‌ی مشهور این پدیده

گربه‌ی شرودینگر: گربه‌ای که در یک جعبه بسته هم‌زمان زنده و مرده است. تا زمانی که جعبه را باز نکنیم و آن را مشاهده نکنیم، نمی‌توان گفت گربه در کدام حالت قرار دارد. طبق اصل برهم‌نهی، هر دو حالت به‌طور هم‌زمان وجود دارند.(همین آزمایش فکری نشان میدهد اندازه‌گیری ارتباطی به آگاهی ندارد برای آگاهی بیشتر در کانال گربه شرودینگر را کاوش کنید)

از منظر ریاضی، وضعیت یک ذره به‌صورت ترکیبی از چند حالت پایه (Basis States) با ضرایب مختلط (Complex Coefficients) توصیف می‌شود.

این ضرایب نشان می‌دهند که پس از اندازه‌گیری، با چه احتمالی ذره در هر یک از آن حالت‌ها دیده خواهد شد.

برای آگاهی بیشتر در کانالهای افق رویداد مفهوم برهم‌نهی را جست و‌جو کنید

🚀 @ofoghroydadd

https://en.m.wikipedia.org/wiki/Quantum_superposition
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عوامل موثر در اعتماد به نفس

منبع vidoal.com

🚀 @ofoghroydadd
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
نیش‌خورده‌ی جاودان: چگونه خون مردی با ۸۵۶ نیش مار ممکن است پادزهر جهانی را رقم بزند

در دنیایی که سالانه بیش از ۱۰۰ هزار نفر بر اثر گزش مار جان خود را از دست می‌دهند، یک مرد آمریکایی با نام «تیم فِریده» ممکن است کلید نجات میلیون‌ها انسان را در رگ‌های خود حمل کند. او که هیچ‌گونه تحصیلات رسمی در سم‌شناسی ندارد، در طول ۱۸ سال گذشته، ۸۵۶ بار به طور داوطلبانه خود را در معرض سم مار قرار داده است. این پروژه‌ی خطرناک و شگفت‌انگیز، حالا الهام‌بخش تولید گسترده‌ترین پادزهر شناخته‌شده در تاریخ شده است.

تیم فریده از دوران نوجوانی به جمع‌آوری مارهای سمی علاقه‌مند بود. او به‌جای دوری از خطر، تصمیم گرفت خود را با تزریق مداوم سم رقیق‌شده‌ی این مارها مقاوم کند. در یکی از تجربه‌هایش، دو بار در یک ساعت توسط مار کبری گزیده شد و تا آستانه‌ی مرگ پیش رفت. خودش می‌گوید: «عملاً مُردم، خط صاف کامل روی مانیتور. اما همین ایمنی نسبی قبلی باعث شد زنده بمانم.»

او پس از این تجربه نه‌تنها عقب‌نشینی نکرد، بلکه تزریق انواع سم مارها را ادامه داد: از کبری مصری و تایپان استرالیایی گرفته تا مامبای سیاه و افعی موهاوی. همه‌ی این‌ها با یک هدف انجام شد: ساختن بدنی که بتواند در برابر گستره‌ای از مرگبارترین سموم طبیعت ایستادگی کند.

جالب آن‌که فعالیت‌هایش در یوتیوب، توجه «جیکوب گلن‌ویل»، ایمونولوژیست و مدیرعامل شرکت زیست‌فناوری Centivax را جلب کرد. گلن‌ویل به‌همراه تیمی از دانشمندان، با استخراج آنتی‌بادی‌های مقاوم از خون فریده، توانست پادزهری بسازد که در آزمایش‌های حیوانی، موش‌ها را از زهر ۱۹ گونه مختلف مار محافظت کرد_از جمله گونه‌هایی که توسط سازمان جهانی بهداشت در رده‌ی خطرناک‌ترین‌ها قرار دارند.

برخلاف پادزهرهای معمول که از خون اسب یا گوسفند تهیه می‌شوند و تنها برای یک گونه خاص مار مفیدند، آنتی‌بادی‌های انسانی تیم فریده، نه‌تنها ایمنی وسیع‌تری ایجاد می‌کنند، بلکه احتمال واکنش‌های منفی در بدن انسان را نیز کاهش می‌دهند.

دو نوع آنتی‌بادی اصلی از خون او استخراج شد: یکی به‌تنهایی علیه ۶ گونه مؤثر بود و وقتی با دارویی به‌نام «وارسپلادیب» ترکیب شد، از سه گونه دیگر نیز محافظت کرد. نوع دوم، پوشش جزئی یا کامل برای تمام گونه‌های تحت آزمایش ایجاد کرد.

دانشمندان اکنون در مسیر ساخت «پادزهر جهانی» هستند_کوکتلی که بتواند هر انسانی را در هر جای جهان، در برابر هر نوع گزیدگی مار نجات دهد. این پژوهش‌ها فعلاً روی خانواده‌ی مارهای «الاپید» متمرکز است، اما تیم در تلاش برای ساخت نسخه‌ای برای خانواده‌ی «ویپرید» نیز هست.

تا رسیدن به کاربرد انسانی، آزمایش‌های کلینیکی سخت‌گیرانه‌ای نیاز است. اما به‌زودی، قرار است این پادزهر روی سگ‌هایی که در استرالیا توسط مار گزیده شده‌اند، به‌عنوان گام نخست میدان آزمایشی اجرا شود.

اگر پروژه موفق شود، ممکن است روزی خون تیم فریده_این مردِ شجاع، دیوانه یا شاید قهرمان_جان هزاران نفر را در سراسر جهان نجات دهد.

سام آریامنش

🚀 @ofoghroydadd

🐍 Cell Press.

مستند تکامل زهر ۶ قسمت به ترتیب 👑
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ردیابی یک جرم مرموز در سامانه‌ی خورشیدی؛ نامزد تازه‌ای برای سیاره نهم؟

پژوهشگران با بررسی داده‌های دو ماهواره‌ی قدیمی IRAS و AKARI، موفق به شناسایی یک نقطه‌ی متحرک در تصاویر مادون قرمز شدند که ویژگی‌های آن با یک سیاره‌ی دوردست در سامانه‌ی خورشیدی هماهنگ است. این جرم احتمالی در هر دو مجموعه تصویر از نظر رنگ و روشنایی ثابت بود که نشان می‌دهد احتمالاً یک جرم واقعی است، نه خطای تصویربرداری. این یافته به عنوان یکی از بهترین نامزدهای سیاره‌ی نهم مطرح شده، سیاره‌ای فرضی که برای توضیح مدار غیرمعمول برخی اجرام در کمربند کویپر پیشنهاد شده بود.

با این حال، برخی اخترشناسان از جمله مایک براون، پیشنهاددهنده‌ی اولیه‌ی فرضیه‌ی سیاره‌ی نهم، نسبت به این یافته تردید دارند. او می‌گوید که مدار این جرم با پیش‌بینی‌های مربوط به سیاره‌ی نهم همخوانی ندارد، چرا که شیب مداری آن بیش از حد زیاد است و در جهتی متفاوت از سیارات شناخته‌شده حرکت می‌کند. به گفته‌ی او، اگر این جرم واقعاً یک سیاره باشد، نمی‌تواند همان سیاره‌ی نهم فرضی باشد و حتی ممکن است با وجود خود، فرضیه‌ی اصلی را رد کند.

قرار است رصدخانه‌ی ورا روبین که اواخر امسال در شیلی افتتاح می‌شود، با دوربین دیجیتال غول‌پیکر خود امکان مشاهده‌ی دقیق‌تری از اجرام دوردست سامانه‌ی خورشیدی فراهم کند و شاید بتواند ظرف یکی دو سال آینده به این پرسش که آیا سیاره‌ی نهم واقعاً وجود دارد یا نه، پاسخ قطعی بدهد.

🚀 @ofoghroydadd

🪐 arXiv 
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سرنیزه‌ای از استخوان در روسیه پیدا شد که کهن‌ترین نمونه در اروپاست؛ ساخته‌ی نئاندرتال‌ها

یک تیم بین‌المللی توانسته‌اند کهن‌ترین سرنیزه‌ی استخوانی پیداشده در اروپا را پیدا کنند و نشان داده‌اند که این ابزار توسط نئاندرتال‌ها ساخته شده است. جزئیات این یافته در ژورنال علوم باستان‌شناسی منتشر شده است. پژوهشگران در این مقاله میگویند که این سرنیزه در کجا و چگونه پیدا شده، وضعیت آن چگونه بوده و چه چیزهایی از آن آموخته‌اند.

این سرنیزه در سال ۲۰۰۳، در لایه‌ای از رسوبات درون غاری در منطقه قفقاز شمالی در روسیه یافت شد. در همان جا استخوان‌های زیادی از حیوانات مختلف و بازمانده‌‌های یک آتش‌دان نیز پیدا شده بود. با این حال، بررسی دقیق سرنیزه تا همین چند سالی که گذشت، انجام نشده بود.

این گروه از پژوهشگران با استفاده از طیف‌سنجی، توموگرافی کامپیوتری و میکروسکوپ‌های پیشرفته، بررسی‌هایی روی این سرنیزه انجام داد. آن‌ها فهمیدند که این ابزار که ۹ سانتی‌متر درازا دارد، از استخوان حیوانی_احتمالاً بوفالو_ساخته شده و با نوعی قیر طبیعی به یک چوب وصل شده بوده است.

آن‌ها با روش‌های دقیق تاریخ‌گذاری دریافتند که این سرنیزه بین ۸۰ هزار تا ۷۰ هزار سال پیش ساخته شده است؛ یعنی خیلی پیش‌تر از زمانی که انسان‌های مدرن به اروپا رسیدند (حدود ۴۵ هزار سال پیش). بنابراین، سازنده آن به احتمال زیاد نئاندرتال‌ها بوده‌اند.

بررسی‌های بیشتر نشان داد که این سرنیزه با ابزارهای سنگی تراشیده شده و احتمالاً برای شکار یا جنگ استفاده شده، چون ت‍َرَک‌هایی روی آن دیده می‌شود که نشان می‌دهد به جسم سختی برخورد کرده است. همچنین هیچ نشانه‌ای از استفاده طولانی‌مدت دیده نمی‌شود، که به گفته‌ی پژوهشگران احتمالاً به این معناست که این سرنیزه بلافاصله پس از ساخت با موفقیت استفاده شده است(برای زمان زیادی از آن استقاده نشده است).

این یافته، فرضیه‌هایی را به پرسش میگیرد که ادعا می‌کردند نئاندرتال‌ها هیچ‌گاه از ابزارهای سنگی فراتر نرفته‌اند. گروه پژوهشی می‌گوید این یافته نشان می‌دهد نئاندرتال‌ها نه تنها می‌توانستند ابزارهای پیچیده‌تری بسازند، بلکه توانایی برنامه‌ریزی برای ساخت و استفاده از آن‌ها را هم داشته‌اند.

با این حال، این یافته یک پرسش دیگر را هم پیش می‌کشد: چرا چنین سرنیزه‌هایی بسیار کمیاب هستند؟ اگر نئاندرتال‌ها از سرنیزه‌های استخوانی برای شکار استفاده می‌کرده‌اند، چرا نمونه‌های بیشتری از آن‌ها باقی نمانده؟

پژوهشگران می‌گویند احتمالاً بیشتر این ابزارها به مرور زمان از بین رفته‌اند، چون در مکان‌هایی باقی نمانده بودند که شرایط لازم برای حفظ آن‌ها را داشته باشد؛ درست بر خلاف این غار که محیط مناسبی برای نگهداری فسیل‌ها داشته است.

سام آریامنش

🚀 @ofoghroydadd
🦬 Journal of Archaeological Science
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
پژوهشی تازه از دانشگاه پورتسموث نشان داده که از دست رفتن فیل‌های باتجربه، به‌ویژه فیل‌های ماده مسن (ماتریارک‌ها)، مانع انتقال دانش بین‌نسلی در جوامع فیل‌ها می‌شود و بقای این گونه را به خطر می‌اندازد.

این پژوهش که با مرور ۹۵ مقاله علمی انجام شده، تأکید می‌کند که شکار، جابه‌جایی و تخریب زیستگاه‌ها موجب برهم خوردن ساختارهای اجتماعی فیل‌ها می‌شود و پیامدهایی مانند کاهش انسجام گروهی، زنده‌مانی کمتر نوزادان، و رفتارهای نادرست در برابر تهدیدات به دنبال دارد.

نتایج پژوهش نشان می‌دهد فیل‌ها برای پیدا کردن منابع، درک خطرات و تصمیم‌گیری گروهی، وابسته به دانش و تجربه بزرگ‌ترها هستند. از دست دادن این افراد، مشابه نابود شدن کتابخانه‌ای زنده است. پژوهشگران خواستار آن شده‌اند که برنامه‌های حفاظتی نه‌تنها به تعداد فیل‌ها بلکه به ساختار اجتماعی و فرهنگ آن‌ها نیز توجه کنند. توصیه‌ها شامل حفاظت از فیل‌های کلیدی، بررسی آثار اجتماعی جابه‌جایی‌ها، و تمرکز بیشتر بر گونه‌های کمتر مطالعه‌شده مثل فیل‌های جنگلی و آسیایی است.

بقای فیل‌ها وابسته به حفظ پیوندهای اجتماعی‌شان است، و حفاظت از فرهنگ و ساختار اجتماعی‌شان به‌اندازه حفاظت از زیستگاهشان اهمیت دارد.

🚀 @ofoghroydadd
🦣 Philosophical Transactions of the Royal Society B: Biological Sciences 
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
اولین کامپیوتر جهان که مغز انسان را با سیلیکون ترکیب می‌کند، اکنون در دسترس است

کامپیوتر CL1 نخستین دستگاه در جهان است که نورون‌های انسانی را با یک تراشه سیلیکونی ترکیب می‌کند. این کامپیوتر می‌تواند برای مدل‌سازی بیماری‌ها و یافتن داروها مورد استفاده قرار گیرد، پیش از آن‌که پس از شش ماه از کار بیفتد.

نوع تازه‌ای از کامپیوتر که سخت‌افزار سیلیکونی معمول را با نورون‌های انسانی ترکیب می‌کند، اکنون برای خرید در دسترس است. کامپیوتر CL1 که در دوم مارس توسط استارتاپ استرالیایی Cortical Labs مستقر در ملبورن معرفی شد، به گفته‌ی وب‌سایت رسمی شرکت، «نخستین کامپیوتر زیستی قابل کدنویسی جهان» است. این سیستم به اندازه‌ی یک جعبه کفش بوده و به گفته‌ی نمایندگان شرکت، می‌تواند در زمینه‌هایی مانند مدل‌سازی بیماری و یافتن دارو کاربرد داشته باشد.

درون CL1، نورون‌های انسانی در یک محیط غنی از مواد مغذی رشد می‌کنند و سطح یک تراشه سیلیکونی را می‌پوشانند. این تراشه با ارسال پالس‌های الکتریکی به نورون‌ها و دریافت آن‌ها، نورون‌ها را برای نمایش رفتارهای موردنظر آموزش می‌دهد. Cortical Labs با استفاده از سیستمی مشابه، توانست DishBrain (نمونه‌ی اولیه‌ی CL1) را آموزش دهد تا بازی ویدیویی پنگ (Pong) را انجام دهد.

برت کاگان، مدیر علمی Cortical Labs در گفت‌وگو با New Atlas توضیح داد:
«جزء مربوط به گردش مایع در این سیستم نقش سامانه‌ی پشتیبانی حیات برای سلول‌ها را ایفا می‌کند – این بخش دارای سیستم تصفیه مواد زائد، کنترل دما، ترکیب گازها و پمپ‌هایی برای حفظ جریان پیوسته‌ی مایع است.»

بر اساس اطلاعات وب‌سایت شرکت، این سیستم تنها چند وات انرژی مصرف می‌کند و نورون‌ها را تا شش ماه زنده نگه می‌دارد.

دانشمندان Cortical Labs همچنان در حال تلاش‌اند تا سیستمی بسازند که بتواند با کمترین تعداد سلول، نماینده‌ی دقیقی از انواع مختلف و عملکردهای متنوع سلول‌های مغز انسان باشد. ابزارهایی مانند CL1 می‌توانند به پژوهشگران در توسعه درمان بیماری‌های مغزی کمک کنند، از طریق بررسی چگونگی یادگیری و پردازش اطلاعات در این سیستم.

کاگان افزود:
«بیشتر داروهایی که برای بیماری‌های عصبی و روان‌پزشکی وارد فاز آزمایش‌های بالینی می‌شوند، شکست می‌خورند، چون مغز انسان پیچیدگی‌های زیادی دارد _ اما با استفاده از این ابزارها می‌توانیم بخشی از آن پیچیدگی را به‌طور واقعی مشاهده کنیم.»

هوش زیستی مصنوعی

از آن‌جا که این فناوری از نورون‌های انسانی استفاده می‌کند، برخی دانشمندان نسبت به توسعه‌ی «هوش زیستی مصنوعی» مانند CL1 ابراز نگرانی‌های اخلاقی کرده‌اند. با وجود اینکه DishBrain و CL1 از نظر پیچیدگی بسیار پایین‌تر از مغز انسان هستند، اما این فناوری بحث‌هایی را درباره‌ی ماهیت آگاهی و امکان رنج کشیدن هوش‌های زیستی مصنوعی در آینده برانگیخته است.

سیلویا ولاسکو، پژوهشگر سلول‌های بنیادی در مؤسسه‌ی پژوهشی کودکان Murdoch در استرالیا، که در ساخت CL1 نقشی نداشته، به رادیو و تلویزیون استرالیا گفت:
«در حال حاضر فکر می‌کنم این نگرانی بی‌پایه است. فکر می‌کنم فرصت بزرگی را از دست می‌دهیم اگر از سیستمی که پتانسیل درمان بیماری‌های مغزی ویرانگر را دارد، استفاده نکنیم. اما در عین حال، مهم است که ارزیابی و پیش‌بینی کنیم این مدل‌ها چه نگرانی‌هایی ممکن است در آینده ایجاد کنند.»

طبق گزارش New Atlas، قیمت هر واحد CL1 حدود ۳۵ هزار دلار خواهد بود و عرضه‌ی گسترده‌ی آن از اواخر سال ۲۰۲۵ آغاز خواهد شد. هر دستگاه برای عملکرد صحیح نیاز به تجهیزات آزمایشگاهی مناسب دارد، اما Cortical Labs گزینه‌ی محاسبات ابری از راه دور را نیز برای کاربران فاقد تجهیزات فراهم خواهد کرد.


🚀 @ofoghroydadd

🧠  Livescience
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Khakestari ~ ArtMent.IR
ArtMent.IR
عاشق این چند بیتم
دانشمندان نمی‌دانند چرا آگاهی وجود دارد _ و یک پژوهش جدید این را ثابت می‌کند

می‌گویند: «نظریه‌ها مثل مسواک هستند؛ هر کسی مال خودش را دارد و هیچ‌کس دلش نمی‌خواهد از مال دیگری استفاده کند.»

این جمله در قالب شوخی گفته می‌شود، اما وقتی پای مطالعه‌ی آگاهی (یعنی این‌که چطور ما اصلاً تجربه‌ی ذهنی از چیزها داریم) به میان می‌آید، چندان هم بی‌ربط نیست.

در سال ۲۰۲۲، من به همراه عصب‌پژوه بریتانیایی، آنیل ست، مقاله‌ای مروری منتشر کردیم که در آن ۲۲ نظریه‌ی مبتنی بر زیست‌شناسی مغز را فهرست کردیم. در سال ۲۰۲۴، رابرت کوهن، روشنفکر آمریکایی، با دامنه‌ی گسترده‌تری، بیش از ۲۰۰ نظریه را برشمرد.

در این زمینه است که مجله‌ی نیچر اخیراً نتایج یک «همکاری رقابتی» از گروهی به نام کنسرسیوم کوجیتیت (Cogitate) را منتشر کرده؛ مطالعه‌ای که بر دو نظریه‌ی برجسته تمرکز دارد: نظریه‌ی فضای کاری عصبی جهانی و نظریه‌ی اطلاعات یکپارچه.

دو نظریه‌ی بزرگ رو در روی هم

با وجود این همه نظریه و موضوعی ذاتاً گریزان، آزمودن این نظریه‌ها کار آسانی نبوده. در واقع، بحث میان طرفداران این نظریه‌ها بسیار داغ و گاهی خصمانه بوده است.

در نقطه‌ای پرتنش در سال ۲۰۲۳، پس از اعلام اولیه‌ی نتایجی که امروز به‌طور رسمی منتشر شده‌اند، بسیاری از کارشناسان نامه‌ای سرگشاده امضا کردند و گفتند نظریه‌ی اطلاعات یکپارچه نه‌تنها نادرست است، بلکه حتی شایسته‌ی عنوان «علمی» هم نیست.

با این حال، نظریه‌ی فضای کاری جهانی و نظریه‌ی اطلاعات یکپارچه از جمله چهار نظریه‌ی اصلی‌ای هستند که...

ادامه این گزارش ✍️

🚀 @ofoghroydadd
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آیا سیارات دیگر هم فصل دارند؟

در حالی که زمین به چهار فصل مشخص تقسیم می‌شود، سیارات دیگر سامانه‌ی خورشیدی نیز دارای فصل‌هایی هستند، اما این فصل‌ها می‌توانند بسیار متفاوت از آنچه ما تجربه می‌کنیم باشند.

عامل اصلی ایجاد فصل‌ها، زاویه‌ی انحراف محور چرخش سیاره (axial tilt) نسبت به صفحه‌ی مداری آن است.
زمین با انحراف ۲۳.۵ درجه‌ای، بین نیمکره شمالی و جنوبی در طول سال تفاوت زاویه‌ای ایجاد می‌کند که منجر به فصل‌ها می‌شود.

سیارات مختلف چگونه فصل دارند؟

بهرام: با انحراف محوری حدود ۲۵ درجه، فصل‌هایی مشابه زمین دارد. اما به جای یخ آب، زمستان‌ها با یخ دی‌اکسیدکربن (خشک) پوشیده می‌شود که حتی ترک‌هایی عنکبوت‌وار ایجاد می‌کند.

تیر: تقریباً هیچ انحرافی ندارد، بنابراین تغییر فصلی ندارد، اما به دلیل مدار بیضوی شدید، در بخش‌هایی از سال به خورشید نزدیک‌تر یا دورتر می‌شود که اندکی تغییر دما ایجاد می‌کند.

اورانوس: انحراف محوری حدود ۹۰ درجه دارد. این یعنی قطب‌های آن به‌صورت متناوب مستقیم رو به خورشید یا در تاریکی کامل قرار دارند. تابستان‌ها با آفتاب بی‌وقفه و زمستان‌ها با تاریکی مداوم همراه‌اند.

پلوتو: اگرچه یک سیاره کوتوله است، اما دارای مدار بسیار بیضوی و انحراف محوری است که باعث فصل‌هایی بسیار طولانی و شدید می‌شود.


علاوه بر انحراف محوری، شکل مدار سیاره نیز بر فصل‌ها اثر دارد. مدارهایی که بسیار بیضوی هستند (مثل تیر یا پلوتو) باعث تفاوت زیاد در فاصله از خورشید و شدت تابش می‌شوند.

🚀 @ofoghroydadd

🌎 Livescience
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گربه ها و سگ ها به هم شبیه تر شده اند:

همگرایی تکاملی سگ‌ها و گربه‌های اهلی تحت تأثیر انتخاب مصنوعی انسانی: پیامدهای زیستی و رفاهی

در گزارشی تازه منتشرشده در Nature، پژوهشگران نشان داده‌اند که با وجود فاصله‌ی ۵۰ میلیون‌ساله‌ی تکاملی میان سگ‌ها و گربه‌ها، برخی نژادهای خانگی این دو حیوان به طرز شگفت‌انگیزی در ساختار جمجمه به یکدیگر شباهت پیدا کرده‌اند. این پدیده که از آن با عنوان تکامل همگرا (convergent evolution) یاد می‌شود، نتیجه‌ی مستقیم تاثیر انتخاب مصنوعی توسط انسان‌ها است.

شباهت تکاملی میان سگ‌ها و گربه‌ها: پژوهش به رهبری «ابی گریس دریک» شامل اسکن سه‌بعدی از ۱۸۱۰ جمجمه سگ، گربه و خویشاوندان وحشی آن‌ها بود. یافته‌ها نشان داد که با وجود تاریخچه‌ی تکاملی مجزا، برخی نژادها مانند پکینیز (در سگ‌ها) و پرشین (در گربه‌ها) دارای جمجمه‌هایی با شباهت بسیار زیاد هستند، مخصوصاً در صورت‌های صاف (flat-faced).

نقش انسان در همگرایی تکاملی: در حالت طبیعی، گونه‌ها طی زمان از یکدیگر واگرا می‌شوند، اما انتخاب مصنوعی توسط انسان، در جهت‌های مشابهی حیوانات را تغییر داده است. ترجیح انسان به چهره‌های کودک‌مانند (با پیشانی بلند، چشم‌های درشت، پوزه‌ی کوتاه) عامل مهم این همگرایی است.

پیامدهای رفاهی و بهداشتی برای حیوانات: این انتخاب‌های ظاهری، گرچه به ظاهر بامزه هستند، ولی عوارضی جدی در پی داشته‌اند:

مشکلات تنفسی
ناهنجاری‌های عصبی
دشواری در زایمان
گزارش‌های کمیته رفاه حیوانات در بریتانیا (۲۰۲۴) خواستار محدودیت در پرورش نژادهای دچار مشکلات ژنتیکی شده‌اند.

مکانیسم‌های روانی پشت انتخاب‌های انسانی: شباهت حیوانات به نوزاد انسان باعث تحریک ناخودآگاه مکانیزم‌های مراقبتی در انسان می‌شود. این ویژگی‌ها که رهاکننده‌های اجتماعی (social releasers) نام دارند، مانند چشم‌های درشت یا چهره‌های گرد، غریزه‌ی نگهداری را فعال می‌کنند.

خطر انحراف از تکامل طبیعی: مداخله‌ی انسان در فرایندهای تکاملی، حتی میان گونه‌های دور، می‌تواند جدایی میلیون‌ها ساله‌ی زیستی را تنها طی چند دهه از بین ببرد. این تغییرات سریع می‌توانند به موجوداتی منجر شوند که از لحاظ ظاهری خواستنی ولی از لحاظ زیستی آسیب‌پذیرند.

• تکامل همگرا در سگ‌ها و گربه‌ها نمونه‌ای هشداردهنده از قدرت انسان در تغییر مسیر فرگشت است. زیبایی‌شناسی انسانی ممکن است حیوانات را به موجوداتی شبیه‌تر به نوزادان کند، ولی اغلب سلامت و رفاه آن‌ها را به خطر می‌اندازد. پژوهشگران خواستار آگاهی عمومی، اصلاح قوانین پرورش و بازنگری در انتخاب‌های ما هستند.

🚀 @ofoghroydadd

Grace Carroll, Lecturer in Animal Behaviour and Welfare, School of Psychology, Queen's University Belfast

🐈 The Conversation
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Name_of_Persian_Gulf_during_History.gif
4.6 MB
نام خلیج فارس نه یک واژه‌ی سیاسی، بلکه حقیقتی تاریخی است که در طول بیش از دو هزار سال در نقشه‌ها، متون باستانی و اسناد بین‌المللی ثبت شده است.

هرگونه تلاش برای تحریف این نام، نه تنها بی‌اعتنایی به میراث بشری‌ست، بلکه توهینی به حافظه‌ی جهانی و هویت یک ملت کهن به شمار می‌رود.

ما، به عنوان ایرانیانی که ریشه در تاریخ و فرهنگ‌ی غنی داریم، نیازی به تأیید قدرت‌های سیاسی برای اثبات هویت خود نمی‌بینیم؛ اما در برابر تحریف، سکوت نمی‌کنیم. خلیج فارس، همواره فارس بوده و خواهد ماند؛ در ذهن تاریخ، در وجدان جغرافیا، و در قلب مردم ایران و آزاداندیشان جهان.

🗺 @ofoghroydadd
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
خطر گاز بنزن در اجاق‌های گازی برای کودکان

پژوهشی تازه از دانشگاه استنفورد نشان می‌دهد که اجاق‌های گازی و پروپانی در خانه‌ها بنزن آزاد می‌کنند؛ ماده‌ای سرطان‌زا که خطر آن برای کودکان تقریباً دو برابر بیشتر از بزرگسالان است.

در بررسی ۸۷ خانه، مشخص شد که در بدترین شرایط (بالا بودن انتشار بنزن و تهویه ضعیف)، خطر ابتلا به سرطان در کودکان بین ۱.۹۲ تا ۱۲.۰۳ نفر در هر یک میلیون نفر است که بسیار بیشتر از حد مجاز سازمان جهانی بهداشت (۱ در میلیون) است.

بنزن می‌تواند به اتاق‌خواب‌ها نیز برسد و به‌ویژه در خانه‌های کوچک یا آپارتمانی، خطر بیشتر می‌شود. با این حال، افزایش تهویه (مثلاً باز کردن پنجره) و کاهش استفاده از اجاق‌های گازی می‌تواند به‌طور مؤثری این خطر را کاهش دهد.

این مطالعه اهمیت کنترل آلاینده‌های حاصل از سوختن گاز در فضاهای بسته را برای حفظ سلامت عمومی، به‌ویژه کودکان، گوشزد می‌کند.


🚀 @ofoghroydadd

🌱 Journal of Hazardous Materials.

#خلیج_فارس
#persian_gulf
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تنها ۰.۰۰۱٪ از کف اقیانوس‌های عمیق زمین را کاوش کرده‌ایم

در حالی که بخش گسترده سطح زمین را اقیانوس‌های عمیق تشکیل می‌دهند، یک پژوهش تازه نشان می‌دهد که تاکنون فقط بخش ناچیزی از کف این پهنه بزرگ را دیده‌ایم.
پژوهشگران «اتحادیه اکتشاف اقیانوس»، «مؤسسه اقیانوس‌شناسی اسکریپس» و «دانشگاه بوستون» با استفاده از داده‌های عمومی، میزان تصویربرداری انجام‌شده از کف اقیانوس‌ها را محاسبه کرده‌اند. نتیجه: در تمام ۶۷ سالی که انسان‌ها به ثبت غواصی‌های اعماق پرداخته‌اند، تنها بین ۰.۰۰۰۶ تا ۰.۰۰۱ درصد از کف اقیانوس‌های عمیق به‌صورت تصویری دیده شده است.

حد بالای این برآورد یعنی تنها ۳٬۸۲۳ کیلومتر مربع، کمی بزرگ‌تر از کوچک‌ترین ایالت آمریکا یعنی «رود آیلند» یا تقریباً یک‌دهم کشور بلژیک است.

کاترین بل، کاوشگر اعماق دریا و نویسنده اصلی مقاله، برای درک بهتر این ارقام، مقایسه‌های تصویری ارائه داده است: مثلاً اگر کل بخش‌های تصویربرداری‌شده از کف اقیانوس را روی نقشه‌ی آمریکا یا بلژیک قرار دهیم، اندازه‌ی بسیار اندک آن به‌خوبی آشکار می‌شود.

به‌گفته‌ی نویسندگان، ما از یک زیست‌بوم که ۶۶ درصد سطح زمین را پوشش می‌دهد، تنها بخش بسیار کوچکی را به‌صورت تصویری در اختیار داریم. از این میزان هم، تقریباً ۳۰ درصد تصاویر، سیاه‌وسفید، با وضوح پایین، و مربوط به پیش از دهه ۱۹۸۰ هستند.

بل و همکارانش برای رسیدن به این آمار، بیش از ۴۳٬۰۰۰ مأموریت زیرآبی با عمق بیش از ۲۰۰ متر را بررسی کردند. این مأموریت‌ها یا در «مناطق اقتصادی انحصاری» کشورها انجام شده‌اند یا در آب‌های آزاد.

حتی اگر مقدار واقعی ده برابر بیشتر از این باشد، باز هم فقط حدود ۰.۰۱٪ از کف اقیانوس به‌صورت بصری ثبت شده است.
از دهه ۱۹۶۰ تا ۲۰۱۰، تعداد این مأموریت‌ها چهار برابر شده؛ با این حال، در طول زمان بیشتر به مناطق نزدیک ساحل و کم‌عمق محدود شده‌اند. در دهه ۶۰، حدود ۶۰ درصد غواصی‌ها در عمق بیش از ۲۰۰۰ متر انجام می‌شد، ولی تا دهه ۲۰۱۰، این رقم به یک‌چهارم کاهش یافت. این در حالی است که تقریباً سه‌چهارم اقیانوس در عمق ۲٬۰۰۰ تا ۶٬۰۰۰ متری قرار دارد.

همچنین در دهه ۶۰، نیمی از مأموریت‌ها در آب‌های آزاد بود، اما تا دهه ۲۰۱۰ این رقم به ۱۵ درصد کاهش یافت. اکنون بیشتر کاوش‌های عمیق در مناطق اقتصادی انحصاری کشورها انجام می‌شود. از میان بیش از ۳۵٬۰۰۰ غواصی انجام‌شده در فاصله ۲۰۰ مایلی از سواحل کشورها، بیش از ۷۰ درصد در آب‌های تنها سه کشور پردرآمد بوده: آمریکا، ژاپن و نیوزیلند.
در مجموع، ۹۷ درصد تمام مأموریت‌های ثبت‌شده از سال ۱۹۵۸، توسط تنها پنج کشور انجام شده‌اند: آمریکا، ژاپن، نیوزیلند، فرانسه و آلمان.

در سال ۱۹۶۱، جان اف. کندی جونیور به کنگره گفت: «شناخت اقیانوس‌ها تنها از روی کنجکاوی نیست؛ بلکه بفای ما ممکن است به آن وابسته باشد.» پس از هفت دهه، این جمله همچنان درست است.

کاترین بل می‌گوید: «در حالی که با تهدیدهای روزافزون برای اقیانوس‌های عمیق مواجه هستیم _ از تغییرات اقلیمی گرفته تا استخراج معادن _ این میزان اندک از کاوش، به مشکلی جدی برای علم و سیاست بدل شده است. برای تصمیم‌گیری آگاهانه درباره حفاظت و مدیریت منابع، باید شناخت بهتری از این زیست‌بوم داشته باشیم.»

حتی اگر تعداد ابزارهای اکتشافی‌مان هزار برابر شود، تصویربرداری کامل از کف اقیانوس‌ها ممکن است ۱۰۰٬۰۰۰ سال زمان ببرد.
نویسندگان مقاله در پایان تأکید می‌کنند: «این برآوردها نشان می‌دهند که ما نیازمند یک تغییر بنیادین در شیوه کاوش و پژوهش اقیانوس‌های عمیق هستیم.»

سام آریامنش

🚀 @ofoghroydadd

🌏 Science Advances
مرتبط:
در واقع، بیشتر آب‌ها ناشناخته‌اند
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
۷ اشتباه متداول در مورد وایکینگ ها


۱. وایکینگ‌ها کلاه‌خود شاخ‌دار یا بال‌دار می‌پوشیدند

این تصور از قرن ۱۹ ریشه می‌گیرد، وقتی هنرمندی آلمانی به نام «کارل امیل دوپلر» خدایان ژرمنی را با کلاه‌خودهای بال‌دار تصویر کرد. این تصویر بعدها به وایکینگ‌ها نسبت داده شد و در فیلم‌های هالیوودی هم تکرار شد. اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد وایکینگ‌ها در میدان نبرد کلاه‌خود شاخ‌دار یا بال‌دار داشته‌اند. حتی کلاه‌خودهای شاخ‌داری که در دانمارک پیدا شده‌اند، مربوط به بیش از هزار سال پیش از دوران وایکینگ‌ها هستند.

۲. وایکینگ‌ها دشمنان‌شان را با روش «عقاب خونین» اعدام می‌کردند

این روش اعدام وحشیانه (درآوردن شش‌ها از پشت) در برخی از حماسه‌های نورس آمده، اما احتمالاً بیشتر جنبه‌ی داستانی دارد تا واقعیت تاریخی. هیچ شواهد باستان‌شناسی‌ای وجود ندارد که وقوع این عمل را تأیید کند. به‌نظر می‌رسد که نویسندگان سده‌های میانه برای ایجاد ترس یا درام این داستان‌ها را ساخته‌اند.

۳. وایکینگ‌ها فقط غارتگر بودند

هرچند برخی از وایکینگ‌ها واقعاً به غارت می‌پرداختند، اما بسیاری از آن‌ها بازرگان، جستجوگر و کاشف بودند. آن‌ها با امپراتوری بیزانس، سرزمین‌های اسلامی و حتی تا آمریکای شمالی (۵۰۰ سال پیش از کریستف کلمب) سفر و دادوستد داشتند. تجارت خز، کهربا و عاج نهنگ، از مهم‌ترین فعالیت‌های اقتصادی‌شان بود.

۴. وایکینگ‌ها به‌طور استثنایی خشونت‌طلب بودند

درست است که گاهی خشونت می‌ورزیدند، اما آن‌ها در دورانی زندگی می‌کردند که خشونت در سراسر اروپا رایج بود. حمله‌ی آن‌ها به صومعه‌ی لیندیس‌فارن در سال ۷۹۳ میلادی، تصویری خشونت‌آمیز از وایکینگ‌ها در تاریخ به‌جای گذاشت، اما این نوع جنگ‌ها در آن دوران عادی بود. تصور خشونت غیرعادی وایکینگ‌ها، بیشتر ساخته‌ی ذهن ویکتوریایی‌هاست.

۵. همه‌ی وایکینگ‌ها بلوند بودند

برخلاف باور عمومی، وایکینگ‌ها نژادی یکدست و کاملاً بلوند نبودند. مطالعات ژنتیکی نشان می‌دهد که آن‌ها با مردمان جنوب اروپا، اسلاوها و حتی مردم سامی (در شمال اسکاندیناوی) آمیزش داشتند. در قبرهای وایکینگ‌ها، افرادی با موهای تیره و ویژگی‌های متنوع دیده شده‌اند.

۶. وایکینگ‌ها کثیف و بدبو بودند

تصور عامه آن‌ها را جنگجویانی بدبو و شلخته نشان می‌دهد، اما یافته‌های باستان‌شناسی نشان داده که وایکینگ‌ها به نظافت اهمیت می‌دادند. در قبرهای‌شان شانه، موچین، و قاشق گوش پیدا شده، و حتی از صابون استفاده می‌کردند. یک مسافر عرب به نام «احمد بن فضلان» در سال ۹۲۱ میلادی نوشته بود که وایکینگ‌های روسیه هر روز حمام می‌کردند.

۷. وایکینگ‌ها با مسیحیت «رام» شدند

گرچه مسیحیت در نهایت جای آیین‌های نورس را گرفت، اما وایکینگ‌ها پیش از آن هم تغییرات اجتماعی زیادی را تجربه کرده بودند. پذیرش مسیحیت بخشی از روندی بلندمدت بود، نه نتیجه‌ی یک شکست یا رام شدن ناگهانی. در بسیاری موارد، وایکینگ‌ها مسیحیت را با باورهای پیشین خود ترکیب می‌کردند.

⭐️ Livescience

🚀 @ofoghroydadd

مرتبط:
آیا وایکینگ ها با ایرانیان برخورد داشته اند؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM