انسانها از آغاز
برای توجیه اعمال توجیهناپذیرشان
از خدا استفاده میکردند.
#سلمان_رشدی
#آیات_شیطانی
#آزادی_بیان
#نشرنوگام
#گفتارروز
@nogaam
برای توجیه اعمال توجیهناپذیرشان
از خدا استفاده میکردند.
#سلمان_رشدی
#آیات_شیطانی
#آزادی_بیان
#نشرنوگام
#گفتارروز
@nogaam
Forwarded from قدم زدن روی آب
او قضیه را با سوالی ساده باز میکند: «آیا هر نظری، هرچند نامحبوب - هرچند احمقانه - شایستهی شنیدهشدن است؟ اگر این را به همین شکل، مقابل یک روشنفکر انگلیسی بگذاری، حس میکند باید پاسخ بدهد «بله». اما اگر به این سوال شکلی واقعی و ملموس بدهیم و بپرسیم «حمله به استالین چطور؟» آیا صلاحیت شنیده شدن دارد؟ پاسخشان اکثرا «خیر» خواهد بود.»
اورول از خطر دفاع از دموکراسی با استفاده از روشهای تمامیتخواهانه میگوید. از روزگاری که برای حفظ دموکراسی هر ایده و نظر مستقلی را نابود کنیم. اگر عادتمان بشود که فاشیستها را بدون محاکمهی عادلانه زندانی کنیم، احتمالا این فرایند فقط به فاشیستها ختم نخواهد شد و دوباره گریبان خودمان را خواهد گرفت.
خواندن این پیشگفتار به تمامی کسانی که به مبحث آزادی بیان علاقهمندند توصیه میشود.
کتاب البته موفقیتی بینظیر داشت و صدهاهزار نسخه از آن در بریتانیا و آمریکا فروخته شد. جرج اورول پس از انتشار «مزرعهی حیوانات»، به بهانهی رد شدن این کتاب، طی مذاکراتی قراردادش را با گلانسز- که او را ملزم میکرد کتابهای بعدیاش را هم با او منتشر کند- فسخ کرد. به این ترتیب رمان موفق بعدی او هم به نشر سکر اند واربرگ رسید. پس از انتشار کتاب مدتها حرف و حدیث بسیار پشت سر گلانسز بود و میگفتند لگد به بخت خودش زد و از آن اشتباهات تاریخی کرد چون شانس انتشار رمان «۱۹۸۴» را هم از دست داد. اما اظهارات مکتوب گلانسز موجود است که همچنان سر حرفش بوده و از تصمیمش دفاع کرده: «کتاب را با لذت خواندم و با تکتک کلمات موافق بودم اما انتشار حملهای وحشیانه به روسیه در زمانی که دوشادوش ما برای موجودیتمان میجنگید، قابل توجیه نبود… عقیده دارم کارم درست بوده است.»
هر چهار نشری که کتاب را رد کردهاند سعی داشتهاند با زبان بیزبانی به اورول بفهمانند که، بله درست میگویی و چقدر خوب میگویی، آفرین به این قلم و هنر اما «الان وقتش نیست» دوست عزیز!
رویکردی که احتمالا برای ما ایرانیان بسیار آشناست.
#هزارویک_قیچی
#جرج_اورول
#مزرعه_حیوانات
#آزادی_بیان
#سانسور
اورول از خطر دفاع از دموکراسی با استفاده از روشهای تمامیتخواهانه میگوید. از روزگاری که برای حفظ دموکراسی هر ایده و نظر مستقلی را نابود کنیم. اگر عادتمان بشود که فاشیستها را بدون محاکمهی عادلانه زندانی کنیم، احتمالا این فرایند فقط به فاشیستها ختم نخواهد شد و دوباره گریبان خودمان را خواهد گرفت.
خواندن این پیشگفتار به تمامی کسانی که به مبحث آزادی بیان علاقهمندند توصیه میشود.
کتاب البته موفقیتی بینظیر داشت و صدهاهزار نسخه از آن در بریتانیا و آمریکا فروخته شد. جرج اورول پس از انتشار «مزرعهی حیوانات»، به بهانهی رد شدن این کتاب، طی مذاکراتی قراردادش را با گلانسز- که او را ملزم میکرد کتابهای بعدیاش را هم با او منتشر کند- فسخ کرد. به این ترتیب رمان موفق بعدی او هم به نشر سکر اند واربرگ رسید. پس از انتشار کتاب مدتها حرف و حدیث بسیار پشت سر گلانسز بود و میگفتند لگد به بخت خودش زد و از آن اشتباهات تاریخی کرد چون شانس انتشار رمان «۱۹۸۴» را هم از دست داد. اما اظهارات مکتوب گلانسز موجود است که همچنان سر حرفش بوده و از تصمیمش دفاع کرده: «کتاب را با لذت خواندم و با تکتک کلمات موافق بودم اما انتشار حملهای وحشیانه به روسیه در زمانی که دوشادوش ما برای موجودیتمان میجنگید، قابل توجیه نبود… عقیده دارم کارم درست بوده است.»
هر چهار نشری که کتاب را رد کردهاند سعی داشتهاند با زبان بیزبانی به اورول بفهمانند که، بله درست میگویی و چقدر خوب میگویی، آفرین به این قلم و هنر اما «الان وقتش نیست» دوست عزیز!
رویکردی که احتمالا برای ما ایرانیان بسیار آشناست.
#هزارویک_قیچی
#جرج_اورول
#مزرعه_حیوانات
#آزادی_بیان
#سانسور