نیازستان
1.57K subscribers
774 photos
105 videos
131 files
235 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#یادداشت_های_پریشانی
- آیا جهل ویران‌گرتر است یا توهم علم؟

۱- نخست چیزی که به نظرم می‌رسد این‌که: سال‌هاست بسیاری از ما مروج «فرهنگ پرسش‌گری» بوده‌ایم و من نیز هنوز هم به بچه‌های جست‌وجوگرم نخستین سفارشی که دارم این است: «در برابر هر واژه، ترکیب، جمله و متن ... نشان پرسش بگذارید»
اما مدتی‌ست که به این نکته بسیار فکرمی‌کنم « آیا می‌توان یا باید خود ِپرسش و پرسش گری را نیز به پرسش کشید؟!»
پاسخ روشن است: اگر خود ِ پرسش و روند پرسش‌گری(نیاتش را کاری ندارم) را به چالش نکشیم بدجور گمراه خواهیم شد. همان طور که مدتهاست خود معرفت موضوع معرفت شده خود پرسش هم موضوع پرسش است‌.

       به همین پرسش مطروحه در عنوان دقت کنیم؟ می‌توان چندین پرسش از آن درآورد؛ اصلن جهل چیست؟ علم کدام است؟ توهم علم چیست و از کجا آمده؟ چرا انسان مجبور به دوگانه‌سازی است؟ جهل/علم، زن/مرد، این/آن و... این دوگانه‌سازی چه کرده در تاریخ ِجهل و تاریخ ِعلم بشر؟ نسبت علم جهل به هم چیست؟ نسبیت‌شان؟ در همین سوال توهم علم چه فرقی با جهل دارد؟ ریشه‌هاشان در کجاست و از کجا آب می‌خورند‌؟ این پرسشی که طرح شده اصلن درست است؟ جایگاه خاص یا محمل بررسی ویژه‌ای ندارد؟ و...به نظر می‌رسد پرسش باید موضوع پرسش باشد
۲- من به توهم علم باور دارم و این ویژه‌گی ازلی بشر را یکی از همه‌گیرترین بیماری‌های بشر یکی دوسده‌ی اخیر می‌دانم به‌ویژه در ایران.
چرا؟! یکی از جان‌های اصلی علم در روزگار ما
مفهوم «دست‌رسی» است علم چونان ابزاری ابزارساز تلاش کرده‌است که همه چیز را در دست‌رس بشر قرار دهد.
فرستادن #جیمزوب نه بردن ما به بی‌کران که آوردن و قراردادن بی‌کران در برابر چشمان کرانه‌مند ماست‌. و این کاری‌ست که علم با خدا یا هر مفهوم و موضوع پیش‌تر دور از دست کرده‌است.تلاش برای راز_زدایی از هستی و تمام اجزایش دقیقن بدین معناست که همه‌چیز در دست‌رس است. وحشتناک این‌که خود علم نیز از این آفت مصون نمانده و این دردست‌رس بودن چونان موریانه به جان درخت علم افتاده و هرروز دارد او را از درون می‌پوساند.
در شکل گرفتن شبکه‌ی نوین علمیت و عالمیت دقت کنیم.
طالب علمان قدیم، ویژه‌گی‌ها، خلق و خوها و طبقه، اهداف و.. شان را مشخص کنیم. از دیگر سو همین ویژه‌گی‌های عالمان را بنویسیم. محتویاتی که علم میدانستند، مکان و زمان و چه‌گونه‌گی ارائه و دریافت ، مسببان و یاوران این شبکه و...
و بعد همه‌ی این‌ها را مقایسه کنیم با روزگار خودمان آیا گرانی‌گاه تمام این شبکه در گذشته دیریابی و امروزه در دست‌رس بودن نیست؟
بعد محصول این دو چه و چه هاست؟!
۳- پیش‌ترها طالب علم چه مقدار راه را با چه انگیزه ای باید می‌پیمود تا به محضر استادی در نظامیه‌ای ، مدرسه‌ای و... برسد؟ از بلخ به سپاهان از سپاهان به ری؟ از ری به تبریز از تبریز به بغداد، از بغداد به دمشق و حلب و..که فلان استاد در فلان جاست باید رفت و آموخت و حالا چه؟
در گذشته جنس علم و هنر نیز بیشتر هم‌جنس با #سلوک بود و امروزه از جنس #کسب این‌ها چه فرقی دارند؟
پیش‌ترها اغلب عطش ِ دانایی بود و امروزه بیش‌تر میل کسب مجوزی بالاتر برای یدک کشیدن عنوانی و استخدام در جایی از همین شبکه‌ی مخوفی که از قضا و علی‌الظاهر علم‌‌بنیاد است.
این‌که « ساخت قلم و کاغذ و بعدها آمدن چاپ و فراگیر شدن آموزش اجباری(؟!) چه کرده با علم. جهان #دیجی_کالایی چه‌طور؟! جهانی مه همه را #رسانه دار و مخاطب‌دار کرده است؟این یکی چه‌ها خواهدکرد با بشر؟!
و بی‌شک این‌ها سوالاتی بسیار مهم‌اند.

نکته: (این آموزش اجباری هم مثل اجباری ارتش است باید دید در قدیم سپاه و سپاهی‌گری چه بود و چه می‌کرد و.... اکنون چه؟!)

۴- به گمان من نخستین مولود «علم ِ در دست‌رس» توهم فراگیر عالم بودن‌است توهمی که گریبان خرد و کلان ما را به بیش و کم گرفته؛
-من تحصیلات دارم دانش‌گاه رفته‌ام
- من کارشناسم
- من کارشناس ارشد ترافیکم
- دکترم من
- من چندین‌بار مثنوی را خوانده‌ام و...
همه و همه موجب #توهم_دانشمندی شده که بی‌شک این امر خطری به مراتب بزرگتر برای علم دارد تا خود جهل..

               #محسن_یارمحمدی
  #جست‌وجوگر_تاریخ_وفرهنگ_ایران

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹