آه ازین راه که دروی خطری نیست که نیست..
#شیخ_صنعان_روزگارما
یا؛
#سیاوش_درآتش_مانده
نکته: این یادداشت صرفا یک قرائت از داستان #دکترنجفی است آنهم بخشی از آن..
۱- در فرهنگ معرفتی ایران و از منظر بزرگان عارف آن، هرآنچه در #بیرون اتفاق می افتد #اشارتی است به چیزی در #درون.
جهان انعکاس تصاویر ذهنی و پژواک صداهای روان ماست.
پس هرآنچه در #منظر شما اتفاق می افتد ریشه ای، دانه ای و... پایه و مایه ای در ما دارد.
۲- یکی از حکایات شگفت این فرهنگ که #عطارنیشابوری طی حدودا چهارصد بیت جاودانه کرده است حکایت #شیخ_صنعان یا #سمعان یا... است.
من روایتی نمایشی ازین داستان را در نمایش رادیویی #ازسی_مرغ_تا_سیمرغ ارائه داده ام که میتوان شنید.
۳- داستان مغفول #شیخ_صنعان برخلاف ظاهر ساده اش بسیار پیچیده است وگرنه اینهمه مورد توجه قرار نمیگرفت.
۴- داستان چنین آغاز میشود؛
شیخ صنعان پیر عهد خویش بود
در کمال از هرچه گویم بیش بود
شیخی شگفت که پنجاه سال عبادت کرده بود و صاحب علم بود عمل، موشکاف ودارای کرامات و مقامات و.. با اینهمه شبی در خواب دید از مسجدالحرام به روم رفته و آنجا مشغول سجده بر یک بت است،شیخ ذکی و زکی دانست این اشارتی است از عالم غیب و #عقبه ای است دشوار #وما_ادریک_ماالعقبه... عقبه ای که باید ازآن عبور کرد وگرنه گویا هیچ راهی طی نشده است.
شیخ همراه چهارصد مریدمعتبر از دیار اسلام به سرزمین شرک و کفر رفت ودر آنجا #بر #منظری دختری ترسا دید که هم #این_داشت_وهم_آن
شیخ دلداده ی او شد و مریدان پراکندند. شیخ تمام اندوخته ی پنجاه ساله به باد داد تا با بجا آوردن شروط لعبت روم به وصل دختر ترسا برسد؛
از یاران مسلم گسست و زنار بست، به مقام خوکبانی رسید و سبوی شراب بر دوش کشید آتش کفر میافروخت و مصحف میسوخت..و...
تا سرانجام شبی محمد مصطفی در خواب مریدی #خاص ظاهر شد؛
مصطفی را دید می آمد چو ماه
در برافکنده دو گیسوی سیاه..
مصطفی گفت ای به همت بس بلند
رو که شیخت را برون کردم زبند
در میان شیخ و حق از دیرگاه
بود گردی وغباری بس سیاه
آن غبار از را او برداشتم
در میان ظلمتش نگذاشتم..
شیخ زنار را چونان بندنافی برید و تولدی دوباره یافت تن و سر در چشمه ی توحید شست و ایمان راستین آورد..
صحنه های پایانی و جان دادن دخترترسا در دامان شیخ نو_مسلمان قیامتی است که باید دید دختر ترسا پس از شهادتین جان داد و باز به صد منزل از شیخ پیشی گرفت و..
۵- درباره ی #دکترنجفی طی سه_چهار روز بیشتر از چهل سال مدیریت و معلمی و..اش گفته اند و همه بنا به #جهان_درون خود این بیرون را دیده اند خود را روایت کرده اند.
۶- من به ابعاد نهان این اتفاق تلخ کاری ندارم فقط میدانم داستان همچون حکایت شیخ صنعان بسیار پیچیده است و باید بسیار بسیار دانشها داشت و بینشها تا کمَکی از آن را آشکار کرد..
اما برای من #نجفی آن خدمتگزار خوشنامی است که از #حرم_فرهنگ و دانش بیرون آمد وبه #روم_قدرت_ثروت روکرد تا سترگ ترین #عقبه ی زندگی اش را طی کند،او به همسرش گفته بود : مجبورم و باید این ازدواج صورت بگیرد.
در آن گردنه #قتلی صورت گفته (گناهی بسیار بزرگ)
شیخ صنعان روزگار ما البته مریدی #خاص دارد یا نه؟ نمیدانم. اما نیکمردی که همه بیشتر از پاکی اش میگویند به آتشی در افتاد #دین_سوز #دنیا_سوز و من به عنوان پرورده ی مکتب معرفتی #ایران_واسلام نمیتوانم ازین سرنوشت بهت_زده و غمگین نباشم.
سوای همه ی داستانها و احتمالات دنیایی من نگران #دین نجفی و #دین_خودم هستم.
من به این آتش شعله ور که هرکس از خرد و کلان دارد هیزمی بر آن میریزد نگاه میکنم، بیرون آمدن #سیاوش روزگار ما از آتش دارد طولانی میشود.
آیا #شیخ_صنعان مخروط مدیریتی این چهل سال با این کار زشت ( زمینه ها و اسبابش به کنار) باز توان توبه و مجال شستشو در چشمه ی ایمان را خواهد یافت؟
آیا سیاوش عرصه ی مدیریت از این آتش همگان افروخته ی ناچار بیرون خواهد زد؟!
الله اعلم..
فقط باز زمزمه میکنم؛
اللهم اجعل عاقبة امورنا خیرا
#محسن_یارمحمدی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#شیخ_صنعان_روزگارما
یا؛
#سیاوش_درآتش_مانده
نکته: این یادداشت صرفا یک قرائت از داستان #دکترنجفی است آنهم بخشی از آن..
۱- در فرهنگ معرفتی ایران و از منظر بزرگان عارف آن، هرآنچه در #بیرون اتفاق می افتد #اشارتی است به چیزی در #درون.
جهان انعکاس تصاویر ذهنی و پژواک صداهای روان ماست.
پس هرآنچه در #منظر شما اتفاق می افتد ریشه ای، دانه ای و... پایه و مایه ای در ما دارد.
۲- یکی از حکایات شگفت این فرهنگ که #عطارنیشابوری طی حدودا چهارصد بیت جاودانه کرده است حکایت #شیخ_صنعان یا #سمعان یا... است.
من روایتی نمایشی ازین داستان را در نمایش رادیویی #ازسی_مرغ_تا_سیمرغ ارائه داده ام که میتوان شنید.
۳- داستان مغفول #شیخ_صنعان برخلاف ظاهر ساده اش بسیار پیچیده است وگرنه اینهمه مورد توجه قرار نمیگرفت.
۴- داستان چنین آغاز میشود؛
شیخ صنعان پیر عهد خویش بود
در کمال از هرچه گویم بیش بود
شیخی شگفت که پنجاه سال عبادت کرده بود و صاحب علم بود عمل، موشکاف ودارای کرامات و مقامات و.. با اینهمه شبی در خواب دید از مسجدالحرام به روم رفته و آنجا مشغول سجده بر یک بت است،شیخ ذکی و زکی دانست این اشارتی است از عالم غیب و #عقبه ای است دشوار #وما_ادریک_ماالعقبه... عقبه ای که باید ازآن عبور کرد وگرنه گویا هیچ راهی طی نشده است.
شیخ همراه چهارصد مریدمعتبر از دیار اسلام به سرزمین شرک و کفر رفت ودر آنجا #بر #منظری دختری ترسا دید که هم #این_داشت_وهم_آن
شیخ دلداده ی او شد و مریدان پراکندند. شیخ تمام اندوخته ی پنجاه ساله به باد داد تا با بجا آوردن شروط لعبت روم به وصل دختر ترسا برسد؛
از یاران مسلم گسست و زنار بست، به مقام خوکبانی رسید و سبوی شراب بر دوش کشید آتش کفر میافروخت و مصحف میسوخت..و...
تا سرانجام شبی محمد مصطفی در خواب مریدی #خاص ظاهر شد؛
مصطفی را دید می آمد چو ماه
در برافکنده دو گیسوی سیاه..
مصطفی گفت ای به همت بس بلند
رو که شیخت را برون کردم زبند
در میان شیخ و حق از دیرگاه
بود گردی وغباری بس سیاه
آن غبار از را او برداشتم
در میان ظلمتش نگذاشتم..
شیخ زنار را چونان بندنافی برید و تولدی دوباره یافت تن و سر در چشمه ی توحید شست و ایمان راستین آورد..
صحنه های پایانی و جان دادن دخترترسا در دامان شیخ نو_مسلمان قیامتی است که باید دید دختر ترسا پس از شهادتین جان داد و باز به صد منزل از شیخ پیشی گرفت و..
۵- درباره ی #دکترنجفی طی سه_چهار روز بیشتر از چهل سال مدیریت و معلمی و..اش گفته اند و همه بنا به #جهان_درون خود این بیرون را دیده اند خود را روایت کرده اند.
۶- من به ابعاد نهان این اتفاق تلخ کاری ندارم فقط میدانم داستان همچون حکایت شیخ صنعان بسیار پیچیده است و باید بسیار بسیار دانشها داشت و بینشها تا کمَکی از آن را آشکار کرد..
اما برای من #نجفی آن خدمتگزار خوشنامی است که از #حرم_فرهنگ و دانش بیرون آمد وبه #روم_قدرت_ثروت روکرد تا سترگ ترین #عقبه ی زندگی اش را طی کند،او به همسرش گفته بود : مجبورم و باید این ازدواج صورت بگیرد.
در آن گردنه #قتلی صورت گفته (گناهی بسیار بزرگ)
شیخ صنعان روزگار ما البته مریدی #خاص دارد یا نه؟ نمیدانم. اما نیکمردی که همه بیشتر از پاکی اش میگویند به آتشی در افتاد #دین_سوز #دنیا_سوز و من به عنوان پرورده ی مکتب معرفتی #ایران_واسلام نمیتوانم ازین سرنوشت بهت_زده و غمگین نباشم.
سوای همه ی داستانها و احتمالات دنیایی من نگران #دین نجفی و #دین_خودم هستم.
من به این آتش شعله ور که هرکس از خرد و کلان دارد هیزمی بر آن میریزد نگاه میکنم، بیرون آمدن #سیاوش روزگار ما از آتش دارد طولانی میشود.
آیا #شیخ_صنعان مخروط مدیریتی این چهل سال با این کار زشت ( زمینه ها و اسبابش به کنار) باز توان توبه و مجال شستشو در چشمه ی ایمان را خواهد یافت؟
آیا سیاوش عرصه ی مدیریت از این آتش همگان افروخته ی ناچار بیرون خواهد زد؟!
الله اعلم..
فقط باز زمزمه میکنم؛
اللهم اجعل عاقبة امورنا خیرا
#محسن_یارمحمدی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#هذیان
به نامها فکر می کنم
اسمهایی که تمام زندگی ام را
- در سر سیاه زمستان های بی پایان
که با سربندهای سفید
آوار شد بر تمام بودنم -
مثل لحاف همیشه خنک مادربزرگ گرم میکند
#صمد #جلال #دکتر #داریوش #داریوش #داریوش
- راستی نسل من زیاد داریوش داشت -
همچنین #سعید #محسن #حسن #محبوبه #خسرو #هابیل_علی_اف #رامیز_قلی_اف
#ویکتور_خارا #چه_گوارا
هرچند هیچوقت ازین آخری خوشم نیامد
با رفیق #فیدل و سیگارهای برگ
یکبار هم آخوند محله خواند : چه گوارا!؟
درست مثل اواخر دهه ی هفتاد که در دانشگاه تهران میگفت : آری نان_و تکنولوژی مسأله ای است مهم و این نشست باید به ابعاد مختلف موضوع ورود کند...
آری اسمها ؛ #سیلونه #کازانتزاکیس #چخوف #ایبسن حتا #اریک_فن_دو_نیکن #فروید #نیما #ساعدی #کمال_شهرزاد #کوبا #مالویناس #مری_مالوین #جاناتان_گرت #لابراکا #زاپاتا #گریگوری_پک #ایرلند #بابی_ساندز #ماندلا و شعری که #بامداد گفته بود : تو در آنسوی جهان ...
راستی #تئودوراکیس یا #تارکوفسکی نباید از یادم برود حتا #محمود هم در تمامی شکلهایش #سرشک #سایه و #سیاوش و #هدایت و #امید و ...
و نفسم بند رفته و هنوز
در سینه کش قله های نامهای بزرگم ...
باران باران باران ...
اگر با اینهمه باران سبز نشدیم
ایراد از جای دیگری است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به نامها فکر می کنم
اسمهایی که تمام زندگی ام را
- در سر سیاه زمستان های بی پایان
که با سربندهای سفید
آوار شد بر تمام بودنم -
مثل لحاف همیشه خنک مادربزرگ گرم میکند
#صمد #جلال #دکتر #داریوش #داریوش #داریوش
- راستی نسل من زیاد داریوش داشت -
همچنین #سعید #محسن #حسن #محبوبه #خسرو #هابیل_علی_اف #رامیز_قلی_اف
#ویکتور_خارا #چه_گوارا
هرچند هیچوقت ازین آخری خوشم نیامد
با رفیق #فیدل و سیگارهای برگ
یکبار هم آخوند محله خواند : چه گوارا!؟
درست مثل اواخر دهه ی هفتاد که در دانشگاه تهران میگفت : آری نان_و تکنولوژی مسأله ای است مهم و این نشست باید به ابعاد مختلف موضوع ورود کند...
آری اسمها ؛ #سیلونه #کازانتزاکیس #چخوف #ایبسن حتا #اریک_فن_دو_نیکن #فروید #نیما #ساعدی #کمال_شهرزاد #کوبا #مالویناس #مری_مالوین #جاناتان_گرت #لابراکا #زاپاتا #گریگوری_پک #ایرلند #بابی_ساندز #ماندلا و شعری که #بامداد گفته بود : تو در آنسوی جهان ...
راستی #تئودوراکیس یا #تارکوفسکی نباید از یادم برود حتا #محمود هم در تمامی شکلهایش #سرشک #سایه و #سیاوش و #هدایت و #امید و ...
و نفسم بند رفته و هنوز
در سینه کش قله های نامهای بزرگم ...
باران باران باران ...
اگر با اینهمه باران سبز نشدیم
ایراد از جای دیگری است...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
www.gavazn.com
#بوی_باران
استاد شجریان اگر بزرگ است بدان سبب است که آیین بزرگی آموخته .
قطعا بیش از شش دهه تلاشی مدام و طاقت فرسا داشته و در فرهنگ و ادب و تاریخ ایران جستجو کرده تا #سیاوش شده است.
انتخاب شعرهایش برای اجرا تقریبا بی نقص است . واین شعر سروده ی #فریدون_مشیری است و اجرای پیانو #حریر_شریعت_زاده و آهنگ از #حسین_یوسف_زمانی که یادآور ساز بی همتای #مرتضی_محجوبی است ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
استاد شجریان اگر بزرگ است بدان سبب است که آیین بزرگی آموخته .
قطعا بیش از شش دهه تلاشی مدام و طاقت فرسا داشته و در فرهنگ و ادب و تاریخ ایران جستجو کرده تا #سیاوش شده است.
انتخاب شعرهایش برای اجرا تقریبا بی نقص است . واین شعر سروده ی #فریدون_مشیری است و اجرای پیانو #حریر_شریعت_زاده و آهنگ از #حسین_یوسف_زمانی که یادآور ساز بی همتای #مرتضی_محجوبی است ...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۲)
در یادداشت پیشین از آیین بودن سوگواری و ریشه های هزاران ساله آن گفتم و اینکه طبعا و با توجه به باور ایرانیان درباره ی خلود روان و حساب کتاب رستاخیز نباید اینهمه به فقدان کسی بپردازند که می پردازند و بنابراین باید به ابعاد و کارکردهای دیگر این آیین از مناظر مختلف توجه کرد.
به شاهنامه پرداختم و نخستین عزاداری را در اسطوره ی نخستین انسان و شهریار ( کیومرث) نشان دادم که پس از یکسال سروش به کیومرث گفت : رخت عزا درآرد و با کین_خواهی از خون سیامک دل را نیز بی خارخار کند.
در این اسطوره ما در می یابیم نخستین انسان در جهان ایرانیان مثل نخستین انسان سامیان #سوگوار است با این فرق که آدم در آغاز سوگوار هبوط و فراق بهشت است و چندی بعد سوگوار پسرش هابیل ..
به هر حال در شاهنامه چنین سوگواری های پرشور و غوغا ویژه ی نوادر مخصوصا جوانان کشته شده است نه آنان که عمرشان بویژه در پیری به سرآمده .مثلا عزاداری زال و رستم بر سام بسیار منطقی است و خالی از شور و غوغای آیینی و دراماتیک .. اما سوگ #سیاوش، #سهراب ، #اسفندیار یا جوانان خاندان گودرز کشودگان بسیار حزن انگیز و همراه آیینهاست؛
گیسو بریدن ، کبودپوشیدن، بر سر و روی زدن و گوشت و پوست کندن ،بریدن یال و بش اسب پهلوان و گاه پی کردن یا در بیابان رها کردن اسب ،ویله و فغان دسته جمعی و گردآمدن و چرخ زدن و..
پس از اسلام نیز اندک روایاتی مبنی بر تغزیت و گریستن بر #کشته_شدگان مظلوم داریم .
نقل است حضرت رسول پس از احد اندوهگین شد زیرا کسی بر #حمزه مویه نمیکرد بزرگان زنان قوم را به تعزیت و تسلیت نزد رسول الله فرستادند و پیامبر ضمن همراهی با گریه و مویه از ایشان تشکر کرد.
در سوگ اباعبدالله نیز نقل است اهالی کوفه و اعراب بادیه گرد به سوگواری نشسته اند و علی بن حسین نیز در روز عاشورا به تعزا می نشسته یا امامان پنجم و ششم در نگاهداشت این مظلومیت و گریه در روز عاشورا اهتمام داشته اند.
در ایران نیز گویا به طور فراگیر و رسمی این #آل_بویه بوده که برسوگواری عیان حسین(ع) اهتمام داشته اند و قطعا آیینهای عزاداری امام سوم شیعیان با آیینهای مرسوم سوگواری ایرانیان بویژه #سوگ_سیاوش ارتباطها یافته و طی بیش ازهزار و دویست سال دستخوش تحولات و تطورات گوناگون واقع شده است.
اما عاشورا و سوگ حسین را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد تا تصویری واقعی تر و روشن تری ازین فراگیرترین واقعه ی آیینی دست داد.
عظمت عاشورا و گستردگی این آیین در سراسر فلات ایران هرگز قابل چشم پوشی نیست . #تقلیل این آیین به چند خط از سر جهل یا #همه_چیز تلقی کردن این منسک و دربرابر قراردادن آن با سایر آیینهای ریشه دار ایرانیان پشت و روی سکه ی جهل اند. و این کار نشان از بی خبری بی هدف یا تجاهل هدف مند سودجویان بهره مند دارد.
نه امثال صادق هدایت عزای حسین را فهمیده اند نه امثال حاج آقا هدایت.. از نظر نویسنده هردوی ایشان ( دست کم دراین مورد) نقطه اشتراک محکمی به نام جهل دارند که گفتم ویرانگرترین ماده ی مخدر و مخرب سده ی گذشته در جامعه ی ایران است.
اما چیستی، چرایی ، چگونگی و... این آیین همچنان قابل بررسی است و در این میان پرسشهایی بنیادین وجود دارد که من یکی از آنها را مطرح میکنم و پاسخ به ذهن خویش رسیده را نیز خواهم گفت تا شاید فتح بابی باشد برای کسی و کسانی تا بهتر از پیش بتوانند این آیین شگرف را تعریف و وصف کنند. چیزی که بیشتر و پیشتر از تاییدها یا رد و اینکارها نیازمندش هستیم .
و اما پرسش من این است. که ما ایرانیان و شیعیان اعتقاد داریم همه امامانمان در مظلومیتی حزن آلود کشته میشوند اصلا این اعتقاد آنقدر قوی است که با هیچ غالبی همدل نیستیم چون در این راه غالب کسی است که شهید شود ( عدم همسویی مردم ایران با حاکمیت غالب این روزها و تلاش حاکمیت برای شهید پروری یا شهید سازی نکته ای مهم و بنیادین است) الان اگر عاشوراست و اینجا اگر کربلاست او که کشته میشود و محصور،حسینی و سجادی و زینبی است نه اوکه میکشد و محصور میکند .
عاشورا و فرهنگش عمیقتر و فراگیر تر از آن است که تصور میشود با اینحال سخن من این نبود سخن پرسشی که در یادداشت بعدی بدان می پردازم این است که ؛
چرا ایرانیان از میان امامان مقتول و مسموم اینهمه بر امام حسین تکیه دارند و بویژه او را در این گرامیداشت برتر از پدر مظلومش می نشاندند؟! پدر شهیدی که از یک منظر جایگاه و پایگاهی در اسلام و شیعه دارد که هیچکس جز محمد ندارد آنهم از روی ادب شرعی و البته به تاکید و تایید خود حضرت امیر ...
به گمانم پاسخ دادن درست به این پرسش بسیار روشنگرانه خواهد بود .
چرا تعزیت حسین برای شیعیان اهمیتی بیشتر از حتا امیرالمومنین علی دارد!؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آیین_عزاداری_و_زبل_بازی_ایرانیان(۲)
در یادداشت پیشین از آیین بودن سوگواری و ریشه های هزاران ساله آن گفتم و اینکه طبعا و با توجه به باور ایرانیان درباره ی خلود روان و حساب کتاب رستاخیز نباید اینهمه به فقدان کسی بپردازند که می پردازند و بنابراین باید به ابعاد و کارکردهای دیگر این آیین از مناظر مختلف توجه کرد.
به شاهنامه پرداختم و نخستین عزاداری را در اسطوره ی نخستین انسان و شهریار ( کیومرث) نشان دادم که پس از یکسال سروش به کیومرث گفت : رخت عزا درآرد و با کین_خواهی از خون سیامک دل را نیز بی خارخار کند.
در این اسطوره ما در می یابیم نخستین انسان در جهان ایرانیان مثل نخستین انسان سامیان #سوگوار است با این فرق که آدم در آغاز سوگوار هبوط و فراق بهشت است و چندی بعد سوگوار پسرش هابیل ..
به هر حال در شاهنامه چنین سوگواری های پرشور و غوغا ویژه ی نوادر مخصوصا جوانان کشته شده است نه آنان که عمرشان بویژه در پیری به سرآمده .مثلا عزاداری زال و رستم بر سام بسیار منطقی است و خالی از شور و غوغای آیینی و دراماتیک .. اما سوگ #سیاوش، #سهراب ، #اسفندیار یا جوانان خاندان گودرز کشودگان بسیار حزن انگیز و همراه آیینهاست؛
گیسو بریدن ، کبودپوشیدن، بر سر و روی زدن و گوشت و پوست کندن ،بریدن یال و بش اسب پهلوان و گاه پی کردن یا در بیابان رها کردن اسب ،ویله و فغان دسته جمعی و گردآمدن و چرخ زدن و..
پس از اسلام نیز اندک روایاتی مبنی بر تغزیت و گریستن بر #کشته_شدگان مظلوم داریم .
نقل است حضرت رسول پس از احد اندوهگین شد زیرا کسی بر #حمزه مویه نمیکرد بزرگان زنان قوم را به تعزیت و تسلیت نزد رسول الله فرستادند و پیامبر ضمن همراهی با گریه و مویه از ایشان تشکر کرد.
در سوگ اباعبدالله نیز نقل است اهالی کوفه و اعراب بادیه گرد به سوگواری نشسته اند و علی بن حسین نیز در روز عاشورا به تعزا می نشسته یا امامان پنجم و ششم در نگاهداشت این مظلومیت و گریه در روز عاشورا اهتمام داشته اند.
در ایران نیز گویا به طور فراگیر و رسمی این #آل_بویه بوده که برسوگواری عیان حسین(ع) اهتمام داشته اند و قطعا آیینهای عزاداری امام سوم شیعیان با آیینهای مرسوم سوگواری ایرانیان بویژه #سوگ_سیاوش ارتباطها یافته و طی بیش ازهزار و دویست سال دستخوش تحولات و تطورات گوناگون واقع شده است.
اما عاشورا و سوگ حسین را میتوان از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار داد تا تصویری واقعی تر و روشن تری ازین فراگیرترین واقعه ی آیینی دست داد.
عظمت عاشورا و گستردگی این آیین در سراسر فلات ایران هرگز قابل چشم پوشی نیست . #تقلیل این آیین به چند خط از سر جهل یا #همه_چیز تلقی کردن این منسک و دربرابر قراردادن آن با سایر آیینهای ریشه دار ایرانیان پشت و روی سکه ی جهل اند. و این کار نشان از بی خبری بی هدف یا تجاهل هدف مند سودجویان بهره مند دارد.
نه امثال صادق هدایت عزای حسین را فهمیده اند نه امثال حاج آقا هدایت.. از نظر نویسنده هردوی ایشان ( دست کم دراین مورد) نقطه اشتراک محکمی به نام جهل دارند که گفتم ویرانگرترین ماده ی مخدر و مخرب سده ی گذشته در جامعه ی ایران است.
اما چیستی، چرایی ، چگونگی و... این آیین همچنان قابل بررسی است و در این میان پرسشهایی بنیادین وجود دارد که من یکی از آنها را مطرح میکنم و پاسخ به ذهن خویش رسیده را نیز خواهم گفت تا شاید فتح بابی باشد برای کسی و کسانی تا بهتر از پیش بتوانند این آیین شگرف را تعریف و وصف کنند. چیزی که بیشتر و پیشتر از تاییدها یا رد و اینکارها نیازمندش هستیم .
و اما پرسش من این است. که ما ایرانیان و شیعیان اعتقاد داریم همه امامانمان در مظلومیتی حزن آلود کشته میشوند اصلا این اعتقاد آنقدر قوی است که با هیچ غالبی همدل نیستیم چون در این راه غالب کسی است که شهید شود ( عدم همسویی مردم ایران با حاکمیت غالب این روزها و تلاش حاکمیت برای شهید پروری یا شهید سازی نکته ای مهم و بنیادین است) الان اگر عاشوراست و اینجا اگر کربلاست او که کشته میشود و محصور،حسینی و سجادی و زینبی است نه اوکه میکشد و محصور میکند .
عاشورا و فرهنگش عمیقتر و فراگیر تر از آن است که تصور میشود با اینحال سخن من این نبود سخن پرسشی که در یادداشت بعدی بدان می پردازم این است که ؛
چرا ایرانیان از میان امامان مقتول و مسموم اینهمه بر امام حسین تکیه دارند و بویژه او را در این گرامیداشت برتر از پدر مظلومش می نشاندند؟! پدر شهیدی که از یک منظر جایگاه و پایگاهی در اسلام و شیعه دارد که هیچکس جز محمد ندارد آنهم از روی ادب شرعی و البته به تاکید و تایید خود حضرت امیر ...
به گمانم پاسخ دادن درست به این پرسش بسیار روشنگرانه خواهد بود .
چرا تعزیت حسین برای شیعیان اهمیتی بیشتر از حتا امیرالمومنین علی دارد!؟
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#گذار_سیاوش_از_آتش
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کمنظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی میطلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کمنظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی میطلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_همیشه
حکایت من و #استاد..
فکر میکنم طی این شش هفت روز میانه ی مهر ماه، آنقدر که دوستان و عزیزانم نگران حالم بودند وتسلیت گفتند در مرگپدرم تسلیت نگفتند و نگران نبودند و بنا بر این میتوانم چنان پرشور و شعار بنویسم و پر سوز و گداز بنگارم که حسابی #هیجان زده شوید و..
اما برای کسی که در مکتب #ایران برآمده و رشد کرده و آموزگارانش فردوسی و ناصرخسرو و سهروردی و عطار و سعدی و مولانا و حافظ بوده اند و زرین کوب ها و شفیعی ها و پورنامداریان ها و... #شجریان ها...ضمن محفوظیت #شعار و #هیجان اصل بر چیز دیگر است.
برای حفظ شعار، میگویم :
اگر سامیان و سواران دشت نیزه گذار، #داوود داشتند که با صدایش انسان ها و حیوان ها می مردند ما #سیاوش داریم که در صدایش انسان و حیوان زنده میشوند
هراس تاریکی از فریاد #مرگ_بر_سیاهی نیست آنچه او را پس می راند افروختن #شمعی است خدایی
همه میتوانند فریاد مرگ بر... سر دهند اما آنان که میتوانند چیزی #بسازند نیاز جامعه ی مایند
فردوسی و حافظ و..پی افکندند از نظم کاخی بلند که دست و چشم هیچ اهریمنی را توان ویران کردن یا نادیده گرفتن آن نیست و #شجریان با همان سخنان و آهنگها و آوازها کاخی ساخت که باید زمانها بگذرد تا بدانند چه شده است
باور دارم حتا خود استاد و دیگران هرقدر بدانند،هنوز نمیدانند #استاد چه کرده است و..
و اما حکایت من و #استاد
کامیاب بوده ام که از ده سالگی #ای_مه_من.. می شنیدم ودر نوجوانی پول توجیبی ام را برای خریدن #بیداد و #آستان_جانان و #دستان صرف میکردم و یکی دوسال دیگر انس من و این صدا و آنها نواهای همراه چهل ساله خواهد شد. بلوغ در راه است.
و طی این چند دهه چه چیزهای استاد شد مایه ی عظمت من نظیرش در ذهن و جان من !؟
۱- امضایش.
کدام چهره ی پرنفوذ و پرآوازه و محبوب القلوب تاریخ گذشته و حال ایران را میشناسید که امضا کند(خاک پای مردم ایران چنان همقافیه شودبا (#محمدرضا_شجریان)؟
دیده اید اکثریت هنربندان دوریالی طلبکار مردمند اما کجای زندگی و کار شجریان جز احترام به مردم می بینید!؟ چنان زیسته که گویا او بدهکار مردم است و زهی حلال زادگی که #همایون و دگر فرزندانش نیز چنین اند
۲- ما هیچوقت از او ناله نشنیدیم ، ناسزا نشنیدیم، نفرین نشنیدیم، طعنه و تمسخر ندیدیم و... اگر بود همه در #کار بود . چیزی که تک تک ما به اجرایش نیازمندیم #کار
و نگاهی به تاریخ درد صدسال اخیر و هزاران سال ایران نشان میدهد که فقط کار بوده که اهریمن تباهی و سیاهی را شکست داده و نه چیز دیگر.. از فردوسی و ابن سینا تا دهخدا و بیضایی و درودی و.. بپرسید.
۳- کار عالیست اما آنچه کار امثال شجریان را کاری تر میکند کار در شرایط مرگ است و #ایمان به کار
۴- ادب و متانت #شجریان برای من یادآور اسطوره ی انسان ایرانی است حتا به هنگامه ی رزم نیز شسته رفته ترین سخنان را میگوید و که میداند این کار چنان تاریکی را به وحشت می اندازد که حد ندارد چون وقتی برای شکست سیاهی از ابزار او بهره میگیری سیاهی بسیار خوشحال است چون تو را تداوم خویش می یابد و میخندد که: « تو نیز از خودمایی»
۵- شجریان نه تنها در عرصه عمومی( کار هنری و اجتماعی و..)پیروز شد که در اصلی ترین نبرد نیز #شاه_دژ خانواده را تباه نکرد إن فی ذلک الذکری لمن کان له قلب..
۶- شجریان نمی گفت پاک است او پاک بودن را نشان میداد چیزی که مورد بغض پلیدی است.
۷- برای امثال #استاد هنر وکار و.. #سلوک است از جنس #صیرورت قرآنی است.او در کارهایش و زندگی اش #میشد و شد
۸- آشنایی عیانی و نهانی او با ادبیات فارسی و فهم جانی سخنان حکمای ایرانی در میان بزرگان ادبیات کم نظیر است چه برسد به اهالی موسیقی
۹- از موسیقی آنقدر می دانم که نام دستگاهها را و برخی گوشه ها را و فرق آواز و تصنیف را و.. سه تاری و #مرغ_سحر را. اما همین چند جرعه دانسته از دریای موسیقی ایرانی،به من میگوید نه #دستان تکرار خواهد شد و نه #بیداد و... البته که هرگز نه سنتور #مشکاتیان را فراموش میکنم در تکمیل و تکامل صدای #استاد، نه تار بیکجه خانی و علیزاده و..را نه کمانچه ی کلهر و نی عندلیبی را ونه فرهنگ فر یا کامکارها و..را
۱۰- #شجریان در بزنگاه تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاد و چونان اسلاف خویش(خیام و حافظ) رندانه و به هزار زبان از #مهرپرستی و #مستی گفت و تاریکی #دلاله را با #کار و تولید به سخره گرفت
۱۱- شجریان #پرکار است بسیار بسیار و با اینهمه کار ،منی عمر بر سر ادبیات فارسی و عربی نهاده ام وقتی از منظر خواندن ابیات آثارش مینگرم شاید لغزشهایش دو رقمی نشود و کیست نداند که در خواندن مثلا هزار بیت بد خواندن سه چهار بیت اصلا مشکلی نیست چه رسد به آواز خواندنش
۱۲- در روزگار سفله پروری و کم مایگی و میان مایگی شجریان باسواد و پر مایه..
۱۳- به بعدش برای بعد انشاالله
#محسن_بارانی مهر درد ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حکایت من و #استاد..
فکر میکنم طی این شش هفت روز میانه ی مهر ماه، آنقدر که دوستان و عزیزانم نگران حالم بودند وتسلیت گفتند در مرگپدرم تسلیت نگفتند و نگران نبودند و بنا بر این میتوانم چنان پرشور و شعار بنویسم و پر سوز و گداز بنگارم که حسابی #هیجان زده شوید و..
اما برای کسی که در مکتب #ایران برآمده و رشد کرده و آموزگارانش فردوسی و ناصرخسرو و سهروردی و عطار و سعدی و مولانا و حافظ بوده اند و زرین کوب ها و شفیعی ها و پورنامداریان ها و... #شجریان ها...ضمن محفوظیت #شعار و #هیجان اصل بر چیز دیگر است.
برای حفظ شعار، میگویم :
اگر سامیان و سواران دشت نیزه گذار، #داوود داشتند که با صدایش انسان ها و حیوان ها می مردند ما #سیاوش داریم که در صدایش انسان و حیوان زنده میشوند
هراس تاریکی از فریاد #مرگ_بر_سیاهی نیست آنچه او را پس می راند افروختن #شمعی است خدایی
همه میتوانند فریاد مرگ بر... سر دهند اما آنان که میتوانند چیزی #بسازند نیاز جامعه ی مایند
فردوسی و حافظ و..پی افکندند از نظم کاخی بلند که دست و چشم هیچ اهریمنی را توان ویران کردن یا نادیده گرفتن آن نیست و #شجریان با همان سخنان و آهنگها و آوازها کاخی ساخت که باید زمانها بگذرد تا بدانند چه شده است
باور دارم حتا خود استاد و دیگران هرقدر بدانند،هنوز نمیدانند #استاد چه کرده است و..
و اما حکایت من و #استاد
کامیاب بوده ام که از ده سالگی #ای_مه_من.. می شنیدم ودر نوجوانی پول توجیبی ام را برای خریدن #بیداد و #آستان_جانان و #دستان صرف میکردم و یکی دوسال دیگر انس من و این صدا و آنها نواهای همراه چهل ساله خواهد شد. بلوغ در راه است.
و طی این چند دهه چه چیزهای استاد شد مایه ی عظمت من نظیرش در ذهن و جان من !؟
۱- امضایش.
کدام چهره ی پرنفوذ و پرآوازه و محبوب القلوب تاریخ گذشته و حال ایران را میشناسید که امضا کند(خاک پای مردم ایران چنان همقافیه شودبا (#محمدرضا_شجریان)؟
دیده اید اکثریت هنربندان دوریالی طلبکار مردمند اما کجای زندگی و کار شجریان جز احترام به مردم می بینید!؟ چنان زیسته که گویا او بدهکار مردم است و زهی حلال زادگی که #همایون و دگر فرزندانش نیز چنین اند
۲- ما هیچوقت از او ناله نشنیدیم ، ناسزا نشنیدیم، نفرین نشنیدیم، طعنه و تمسخر ندیدیم و... اگر بود همه در #کار بود . چیزی که تک تک ما به اجرایش نیازمندیم #کار
و نگاهی به تاریخ درد صدسال اخیر و هزاران سال ایران نشان میدهد که فقط کار بوده که اهریمن تباهی و سیاهی را شکست داده و نه چیز دیگر.. از فردوسی و ابن سینا تا دهخدا و بیضایی و درودی و.. بپرسید.
۳- کار عالیست اما آنچه کار امثال شجریان را کاری تر میکند کار در شرایط مرگ است و #ایمان به کار
۴- ادب و متانت #شجریان برای من یادآور اسطوره ی انسان ایرانی است حتا به هنگامه ی رزم نیز شسته رفته ترین سخنان را میگوید و که میداند این کار چنان تاریکی را به وحشت می اندازد که حد ندارد چون وقتی برای شکست سیاهی از ابزار او بهره میگیری سیاهی بسیار خوشحال است چون تو را تداوم خویش می یابد و میخندد که: « تو نیز از خودمایی»
۵- شجریان نه تنها در عرصه عمومی( کار هنری و اجتماعی و..)پیروز شد که در اصلی ترین نبرد نیز #شاه_دژ خانواده را تباه نکرد إن فی ذلک الذکری لمن کان له قلب..
۶- شجریان نمی گفت پاک است او پاک بودن را نشان میداد چیزی که مورد بغض پلیدی است.
۷- برای امثال #استاد هنر وکار و.. #سلوک است از جنس #صیرورت قرآنی است.او در کارهایش و زندگی اش #میشد و شد
۸- آشنایی عیانی و نهانی او با ادبیات فارسی و فهم جانی سخنان حکمای ایرانی در میان بزرگان ادبیات کم نظیر است چه برسد به اهالی موسیقی
۹- از موسیقی آنقدر می دانم که نام دستگاهها را و برخی گوشه ها را و فرق آواز و تصنیف را و.. سه تاری و #مرغ_سحر را. اما همین چند جرعه دانسته از دریای موسیقی ایرانی،به من میگوید نه #دستان تکرار خواهد شد و نه #بیداد و... البته که هرگز نه سنتور #مشکاتیان را فراموش میکنم در تکمیل و تکامل صدای #استاد، نه تار بیکجه خانی و علیزاده و..را نه کمانچه ی کلهر و نی عندلیبی را ونه فرهنگ فر یا کامکارها و..را
۱۰- #شجریان در بزنگاه تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاد و چونان اسلاف خویش(خیام و حافظ) رندانه و به هزار زبان از #مهرپرستی و #مستی گفت و تاریکی #دلاله را با #کار و تولید به سخره گرفت
۱۱- شجریان #پرکار است بسیار بسیار و با اینهمه کار ،منی عمر بر سر ادبیات فارسی و عربی نهاده ام وقتی از منظر خواندن ابیات آثارش مینگرم شاید لغزشهایش دو رقمی نشود و کیست نداند که در خواندن مثلا هزار بیت بد خواندن سه چهار بیت اصلا مشکلی نیست چه رسد به آواز خواندنش
۱۲- در روزگار سفله پروری و کم مایگی و میان مایگی شجریان باسواد و پر مایه..
۱۳- به بعدش برای بعد انشاالله
#محسن_بارانی مهر درد ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Mohammadreza Shajarian - Edameye Avaz Nava [HavadarMusic.com]
Mohammadreza Shajarian [HavadarMusic.com]
#هزاردستان
آواز #سیاوش در جان و دل اهالی فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین ماندگار خواهد ماند.
غزل های عراقی و عطار و حافظ و مولانا و بویژه سعدی وقتی از حریر حنجره ی استاد میگذرد رنگ و بویی دیگر میگیرد ..
بشنوید اجرای کم نظیر استاد را از غزلی با مطلع :
ما گدایان خیل سلطانیم /
شهربند هوای جانانیم....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
آواز #سیاوش در جان و دل اهالی فرهنگ و ادب و هنر ایران زمین ماندگار خواهد ماند.
غزل های عراقی و عطار و حافظ و مولانا و بویژه سعدی وقتی از حریر حنجره ی استاد میگذرد رنگ و بویی دیگر میگیرد ..
بشنوید اجرای کم نظیر استاد را از غزلی با مطلع :
ما گدایان خیل سلطانیم /
شهربند هوای جانانیم....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#دیدی_که_چگونه_گور...
این یادداشت یک آدم عادی در میانسالی است. انسانی عادی که مانندان او در این کشور بسیارانند.
انسانهایی عادی که باورها گفتارها و کردارهای بسیار غیرعادی مسند نشینانی بسیار عادی تر از خودشان تمام زندگی شان را به طرزی غیر عادی زیر و رو کرد.
...و اما بعد
#شیخ_محمد_یزدی حالا رسما مرده است.
مردم گویا اصلا خبر ندارند که یکی از تاثیرگذارترین افراد زندگیشان مرده ، هیچ خبری را پررنگ نمی کنند کأنه نه خانی آمده و نه خانی رفته. مردم طوفان به راه نمی اندازند چنانکه حدود دوماه پیش برای خسرو آوازشان #سیاوش_فرهنگشان قیامت به پاکردند تا در همین دنیا از جانب مردم عادی که آیینه ی خدایند،حساب محمدرضا شجریان روشن شود
آری او مرده. کسی که نتوانست شمع تولد نود سالگی اش را فوت کند و برود سمت نودویک سالگی،همچنین درآستانه ی ۹۰سالگی نتوانست کارش را در خبرگان رهبری شروع کند. بعد از پس زده شدن به دست مردم تهران راهی قم شد و با یار غارش توانست با رد صلاحیت رقبا ۳۳درصد آرا را به دست آورد و برود شورایی که بیش غز سه دوره آنجا بود. و اکنون ملک الموت او را جایی برده و لابد به آنچه کرد درگیر است و مشغول پاسخگویی..
#شیخ_محمد_یزدی هشت سال نمایندگی مجلس، عضویت تقریبا مادم العمر در شورای نگهبان ، ده سال ریاست مهمترین قوه ی کشور ( قضاییه) در همین جا دخترش را سرپرست امور زنان کرد تا یک محرم مسایل زنان را به او برساند. این محرم همسر رییس دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران است که دخترشان زهرا تخشید در امریکا مشغول کسب علوم الهی است.
به هرحال وقتی پایم به دانشگاه تهران باز شده بود او گهگاه میشد امام جمعه تا من نوجوان نماز جمعه را #فرادا نیت کنم نه به امامت کسی که با خشم و غضب هرکس جز تبار خویش را فرو میکوفت و... مگر اول شرط امامت #عدل نبود؟ و مگر شیعه عدالت را مفصل توحید و نبوت و معاد با امامت نمی دانست؟ خب هرکس از میانه تخطی کند اقتدا پذیر نیست که و.... به این شکل استدلال و برهان میکردم و...
بعدها ( خیلی بعدها) وقتی اینهمه مسئول درباره ی آن آیة الله آنهمه مسئول با همان خشم و غضب بیست سی سال قبل بدون اینکه گذر زمانش کمی متعادل کند خروشید:
شما در قم هم خیلی موثر نبودید چه رسد به نجف؟
بروید نجف مگر قم بدون شما دچار مشکل میشود؟
به اسم مدرسه علمیه کاخ ساختند... از کجا آوردی ساختی و...
پرده بر افتاده بود بویژه که آن رییس قوه ی قضاییه که ویرانه ای را به ارث برده بود چتین ها گفت و نوشت:
- بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات .... است.
(مگر قرار بوده ریاست نجات بخش ترین قوه ی هر کشور رازدار اتهامات باشد؟ مگر وظایفش چیز دیگری نبوده!؟( آها یادم آمد وقتی رییس جمهور محبوب شیخ محمد یزدی میگفت سوپور ( رفتگر ) است نه شهردار یا رییس جمهور این هم عجیب نبود لابد)
باری آیت الله گفت: شما ساختمان هایی را به #لطایف_الحیل ازدست مسئولین در آوردید
- شما جز داد و قال و توهین به مسئولین و بزرگان و تحقیر کردن آیا کار دیگری کرده اید؟
شما با آیت الله #شبیری چه کردید؟ در عرصههای تحقیق و پژوهش چه؟ حاشیه ی شما بر کتاب القضاء حد تحصیلات جناب عالی و استفراغ وسعتان درباب احکام را نشان میدهد. فهم محققانی چون نائینی و عراقی و اصفهانی ازسوی شما انتظاری بی مورد است گاه فهم همین قوانین فارسی مصوب نیز مفقود است...
باری اینها جملات من نیست بزرگی از بزرگان نظام در باره ی کسی چنین گفته که بیش از چهار دهه در اصلی ترین مراکز تصمیم گیری این کشور بوده است. تصمیماتی بسیار غیر عادی که زندگی میلیون ها میلیون انسان عادی مثل مرا زیر و زبر کرده است.
حال در نود سالگی شیخ محمد یزدی مرده اما آثار گفتارها و کردارهایش تا قیامت بجاست..
و من فکر میکنم آیا حق با مغبچه ی ترسایی است؟! هم او که حافظ در سحرگاه های بازگشت از شب بیداری های مستی و مکاشفه ، بر در میخانه اش دید و حافظ قرآن خندید و گفت:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی..
گرفتید که؟! مغبچه ی ترسایی احتمالا همان نوجوان هویت طلبی بوده که سحرگاه داشته میرفته مسجد برای نماز جماعت بعد در راه حافظ را دیده که ...
#محسن_یارمحمدی ۲۰آذر۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دیدی_که_چگونه_گور...
این یادداشت یک آدم عادی در میانسالی است. انسانی عادی که مانندان او در این کشور بسیارانند.
انسانهایی عادی که باورها گفتارها و کردارهای بسیار غیرعادی مسند نشینانی بسیار عادی تر از خودشان تمام زندگی شان را به طرزی غیر عادی زیر و رو کرد.
...و اما بعد
#شیخ_محمد_یزدی حالا رسما مرده است.
مردم گویا اصلا خبر ندارند که یکی از تاثیرگذارترین افراد زندگیشان مرده ، هیچ خبری را پررنگ نمی کنند کأنه نه خانی آمده و نه خانی رفته. مردم طوفان به راه نمی اندازند چنانکه حدود دوماه پیش برای خسرو آوازشان #سیاوش_فرهنگشان قیامت به پاکردند تا در همین دنیا از جانب مردم عادی که آیینه ی خدایند،حساب محمدرضا شجریان روشن شود
آری او مرده. کسی که نتوانست شمع تولد نود سالگی اش را فوت کند و برود سمت نودویک سالگی،همچنین درآستانه ی ۹۰سالگی نتوانست کارش را در خبرگان رهبری شروع کند. بعد از پس زده شدن به دست مردم تهران راهی قم شد و با یار غارش توانست با رد صلاحیت رقبا ۳۳درصد آرا را به دست آورد و برود شورایی که بیش غز سه دوره آنجا بود. و اکنون ملک الموت او را جایی برده و لابد به آنچه کرد درگیر است و مشغول پاسخگویی..
#شیخ_محمد_یزدی هشت سال نمایندگی مجلس، عضویت تقریبا مادم العمر در شورای نگهبان ، ده سال ریاست مهمترین قوه ی کشور ( قضاییه) در همین جا دخترش را سرپرست امور زنان کرد تا یک محرم مسایل زنان را به او برساند. این محرم همسر رییس دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران است که دخترشان زهرا تخشید در امریکا مشغول کسب علوم الهی است.
به هرحال وقتی پایم به دانشگاه تهران باز شده بود او گهگاه میشد امام جمعه تا من نوجوان نماز جمعه را #فرادا نیت کنم نه به امامت کسی که با خشم و غضب هرکس جز تبار خویش را فرو میکوفت و... مگر اول شرط امامت #عدل نبود؟ و مگر شیعه عدالت را مفصل توحید و نبوت و معاد با امامت نمی دانست؟ خب هرکس از میانه تخطی کند اقتدا پذیر نیست که و.... به این شکل استدلال و برهان میکردم و...
بعدها ( خیلی بعدها) وقتی اینهمه مسئول درباره ی آن آیة الله آنهمه مسئول با همان خشم و غضب بیست سی سال قبل بدون اینکه گذر زمانش کمی متعادل کند خروشید:
شما در قم هم خیلی موثر نبودید چه رسد به نجف؟
بروید نجف مگر قم بدون شما دچار مشکل میشود؟
به اسم مدرسه علمیه کاخ ساختند... از کجا آوردی ساختی و...
پرده بر افتاده بود بویژه که آن رییس قوه ی قضاییه که ویرانه ای را به ارث برده بود چتین ها گفت و نوشت:
- بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات .... است.
(مگر قرار بوده ریاست نجات بخش ترین قوه ی هر کشور رازدار اتهامات باشد؟ مگر وظایفش چیز دیگری نبوده!؟( آها یادم آمد وقتی رییس جمهور محبوب شیخ محمد یزدی میگفت سوپور ( رفتگر ) است نه شهردار یا رییس جمهور این هم عجیب نبود لابد)
باری آیت الله گفت: شما ساختمان هایی را به #لطایف_الحیل ازدست مسئولین در آوردید
- شما جز داد و قال و توهین به مسئولین و بزرگان و تحقیر کردن آیا کار دیگری کرده اید؟
شما با آیت الله #شبیری چه کردید؟ در عرصههای تحقیق و پژوهش چه؟ حاشیه ی شما بر کتاب القضاء حد تحصیلات جناب عالی و استفراغ وسعتان درباب احکام را نشان میدهد. فهم محققانی چون نائینی و عراقی و اصفهانی ازسوی شما انتظاری بی مورد است گاه فهم همین قوانین فارسی مصوب نیز مفقود است...
باری اینها جملات من نیست بزرگی از بزرگان نظام در باره ی کسی چنین گفته که بیش از چهار دهه در اصلی ترین مراکز تصمیم گیری این کشور بوده است. تصمیماتی بسیار غیر عادی که زندگی میلیون ها میلیون انسان عادی مثل مرا زیر و زبر کرده است.
حال در نود سالگی شیخ محمد یزدی مرده اما آثار گفتارها و کردارهایش تا قیامت بجاست..
و من فکر میکنم آیا حق با مغبچه ی ترسایی است؟! هم او که حافظ در سحرگاه های بازگشت از شب بیداری های مستی و مکاشفه ، بر در میخانه اش دید و حافظ قرآن خندید و گفت:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی..
گرفتید که؟! مغبچه ی ترسایی احتمالا همان نوجوان هویت طلبی بوده که سحرگاه داشته میرفته مسجد برای نماز جماعت بعد در راه حافظ را دیده که ...
#محسن_یارمحمدی ۲۰آذر۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
www.gavazn.com
#یادستان
من ( ما؟!) کامیاب زیستیم چون در کنار کلاغان مردار خوار ثروت و کفتاران پروار منفعت و افعیان مردم خوار قدرت... بودند مرغان بلند پروازی که همنشین آفتاب مهر بودند و از عشق سرودند..
#سیاوش_هنر_ایران محمدرضا_شجریان
#شاعر_کوچه_ی_مهر فریدون مشیری
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من ( ما؟!) کامیاب زیستیم چون در کنار کلاغان مردار خوار ثروت و کفتاران پروار منفعت و افعیان مردم خوار قدرت... بودند مرغان بلند پروازی که همنشین آفتاب مهر بودند و از عشق سرودند..
#سیاوش_هنر_ایران محمدرضا_شجریان
#شاعر_کوچه_ی_مهر فریدون مشیری
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
-چرا #احمد_مسعود محبوب بسیاری از ایرانیان بویژه جوانان است؟
احمد پسر احمد نوستالژیای بزرگسالان و حال و آینده ی دلخواه بسیاری از مردم ایران شده است
بزرگسالانی که در نوجوانی و جوانی دیروزشان #چه_گوارا را می شناختند
همان چهره ی کاریزماتیکی که چندی بعد، حاکمیت فشل شان، تلاش کرد به سبب شروع نام یکی از خوش نامان از دست رفته ی ایران #چ را #چه کند و..
اینان #احمدشاه_مسعود را می شناختند که سالهای سال نگذاشت ولایتش به دست بیگانگان بیفتد.
کسی که گاه تنهای تنها در کوهستان ها آتش می افروخت و در انتهای سده ی خون آلود بیستم غربی ها گلویش شعرهای شرقی می خواند. آن هم به کهن ترین و پربارترین زبان های جهان ؛ #زبان_فارسی آن هم به گویشی که بسیاری از اهالی ایران فرهنگی را می برد به دست کم هزار سال پیش.
کسی که حافظ و سعدی و مولانا می خواند و دلداده ی سهراب هم بود از شریعتی هم می گفت و هر جمله اش توان #گلمیخ شدن داشت. آنچه که #مثل می گفتند قدما و #وایرال می نامند امروزی ها که مثلا:
ای عملیات از برای او ادبیات است
حال در دهه های آغازین عصری که جهان موازی مجازی، واقعیت تحمیلی ابلیس تکنولوژی بر بنی آدم شده، و همه ی قدرتهای خرد و کلان تصمیشان را در اسارت مطلق انسان گرفته اند و روی میزهای قمارشان به کدام سو رفتن تک تک ما را ترسیم می کنند، مردی خط چهارم این مربع را کشیده. مردی که ویژگی های آن سه تن را دارد و بیشتر هم، مثل یکیشان تحصیل کرده ی غرب است اما ریشه در شرق دارد. مثل یکیشان محبوب جهان شده ، مثل یکیشان تنهاست و مثل همه شان مبارزه میکند با تاریکی عنان گسیخته و شیطانی، تاریکی تهوع آوری که همه ی روسیاهان تاریخ آشکار و نهان یاورش شده اند
آری، بسیاری از حامیان و دلدادگان #حسین بیعت نکن با ستم امروز ، #سهراب مظلوم امروز ما، #سیاوش پاک تازه ی ما، یا هر نامی که بخوانیش، چندان چیزی از همسایه ی هم تبار و هم زبان خویش نمی دانند. حتا نمی دانند در همین سیصد چهارصد سال پیش هرات شاهزاده نشین ایران بوده و بزرگان پشتون به سرداری و کارگزاری شاهان ایران مفتخر بوده اند. و مشکل اصلی دقیقا از زمان حضور نحس انگلستان ملعون و روسیه ی مابون و طرحهایشان آغاز شده است.
بسیاریشان نه موقعیت تاریخی نام برساخته ی #افغانستان را می دانند و نه از جغرافیای آن دقیقا اطلاع دارند نه از بافت جمعیتی اش و نه از تکثر سرگیجه آور قومی و مذهبی اش و نه از بازیگران متعدد دور و نزدیکش که... البته مقصر اول و آخر این بی اطلاعی هم حاکمیت کارنابلد است و البته مردم.
مردمی که تاثیر آرای الکترال #نوادا را می شناسند اما نمی دانند هر آنچه در خانه ی همسایه می گذرد بسیار برای ما و جهان مهمتر است تا آنچه در غرب سراپا فریب می گذرد، وگرنه همان غرب تریلیون ها دلار و خون جوانان بیچاره اش را خرج نمی کرد که بیاید و..
مردم ما، افغانستان را نمی شناسند اما ناخودآگاه احساس نزدیکی غریبی کرده اند با همتباران خویش
اقلیتی بدوی که اکثریت شان بیابان نشین بوده اند با پرورش قبیله ای و تعصبات شگفت اکثریتی که به دست یک اقلیت غار_اندیش هدایت می شوند. اقلیتی پرورده شده در پاکستان با پول عربستان و طراحی غربستان و مرکز زیستشان قطر و امارات و.. و بدینسان قرن بیست و یکم که قرار بود قرن تحقق دهکده ی صلح باشد چنین غرق در خون و آشوب است.
باری مردم ما وقتی می بینند اقلیتی ۴۰درصدی در افغانستان با هزاران لطایف الحیل دارند له میکنند اکثریتی متفرق را، یاد خودشان می افتند
اینجا هم نهایتا بیست سی درصد توانسته اند همه چیز را تحمیل کنند بر هفتاد هشتاد درصد و البته که امور همان بیست سی درصد هم در دست سه چهار درصدی است که سردار خلبان دکتر شهردار رییس قوه ی رییس ستاد..هستند و این سه چهار درصد هم که...
دیدن خویش در آیینه ی همسایه همدلی و بغض ایجاد می کند و خشم، خشم به گروهی که علیرغم تفاوتهایشان یکی هستند هردو گروه از جهان خبر ندارند، اهل مطالعه نیستند، فلسفیدن نمی دانند، فقط هوش هیجانی دارند، جاهلند و در عین حال متوهم اند که کان عالم امکان اند ، خودحق بین اند و خودخداپندار، درست مثل ابلیس اهل #من اند بنابراین بسیار بسیار حسود اند و محبوبیت هیچکس را برنمی تابند (دقت کنید به عملیات توپخانه هاشان در تخریب چهره ی پدر و پسر خوش نام) اهل ظلم هستند و همین امر نیز موجب میشود که فرد مظلوم باز در دل مردم عزیز تر شود و همان داستان مثنوی باز محقق شود
گفت هر چیزی که ایشان کرده اند
خود عمارت نیست ویران کرده اند
بی خبر بودند از سر درون
استعیذ الله مما یفترون...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
-چرا #احمد_مسعود محبوب بسیاری از ایرانیان بویژه جوانان است؟
احمد پسر احمد نوستالژیای بزرگسالان و حال و آینده ی دلخواه بسیاری از مردم ایران شده است
بزرگسالانی که در نوجوانی و جوانی دیروزشان #چه_گوارا را می شناختند
همان چهره ی کاریزماتیکی که چندی بعد، حاکمیت فشل شان، تلاش کرد به سبب شروع نام یکی از خوش نامان از دست رفته ی ایران #چ را #چه کند و..
اینان #احمدشاه_مسعود را می شناختند که سالهای سال نگذاشت ولایتش به دست بیگانگان بیفتد.
کسی که گاه تنهای تنها در کوهستان ها آتش می افروخت و در انتهای سده ی خون آلود بیستم غربی ها گلویش شعرهای شرقی می خواند. آن هم به کهن ترین و پربارترین زبان های جهان ؛ #زبان_فارسی آن هم به گویشی که بسیاری از اهالی ایران فرهنگی را می برد به دست کم هزار سال پیش.
کسی که حافظ و سعدی و مولانا می خواند و دلداده ی سهراب هم بود از شریعتی هم می گفت و هر جمله اش توان #گلمیخ شدن داشت. آنچه که #مثل می گفتند قدما و #وایرال می نامند امروزی ها که مثلا:
ای عملیات از برای او ادبیات است
حال در دهه های آغازین عصری که جهان موازی مجازی، واقعیت تحمیلی ابلیس تکنولوژی بر بنی آدم شده، و همه ی قدرتهای خرد و کلان تصمیشان را در اسارت مطلق انسان گرفته اند و روی میزهای قمارشان به کدام سو رفتن تک تک ما را ترسیم می کنند، مردی خط چهارم این مربع را کشیده. مردی که ویژگی های آن سه تن را دارد و بیشتر هم، مثل یکیشان تحصیل کرده ی غرب است اما ریشه در شرق دارد. مثل یکیشان محبوب جهان شده ، مثل یکیشان تنهاست و مثل همه شان مبارزه میکند با تاریکی عنان گسیخته و شیطانی، تاریکی تهوع آوری که همه ی روسیاهان تاریخ آشکار و نهان یاورش شده اند
آری، بسیاری از حامیان و دلدادگان #حسین بیعت نکن با ستم امروز ، #سهراب مظلوم امروز ما، #سیاوش پاک تازه ی ما، یا هر نامی که بخوانیش، چندان چیزی از همسایه ی هم تبار و هم زبان خویش نمی دانند. حتا نمی دانند در همین سیصد چهارصد سال پیش هرات شاهزاده نشین ایران بوده و بزرگان پشتون به سرداری و کارگزاری شاهان ایران مفتخر بوده اند. و مشکل اصلی دقیقا از زمان حضور نحس انگلستان ملعون و روسیه ی مابون و طرحهایشان آغاز شده است.
بسیاریشان نه موقعیت تاریخی نام برساخته ی #افغانستان را می دانند و نه از جغرافیای آن دقیقا اطلاع دارند نه از بافت جمعیتی اش و نه از تکثر سرگیجه آور قومی و مذهبی اش و نه از بازیگران متعدد دور و نزدیکش که... البته مقصر اول و آخر این بی اطلاعی هم حاکمیت کارنابلد است و البته مردم.
مردمی که تاثیر آرای الکترال #نوادا را می شناسند اما نمی دانند هر آنچه در خانه ی همسایه می گذرد بسیار برای ما و جهان مهمتر است تا آنچه در غرب سراپا فریب می گذرد، وگرنه همان غرب تریلیون ها دلار و خون جوانان بیچاره اش را خرج نمی کرد که بیاید و..
مردم ما، افغانستان را نمی شناسند اما ناخودآگاه احساس نزدیکی غریبی کرده اند با همتباران خویش
اقلیتی بدوی که اکثریت شان بیابان نشین بوده اند با پرورش قبیله ای و تعصبات شگفت اکثریتی که به دست یک اقلیت غار_اندیش هدایت می شوند. اقلیتی پرورده شده در پاکستان با پول عربستان و طراحی غربستان و مرکز زیستشان قطر و امارات و.. و بدینسان قرن بیست و یکم که قرار بود قرن تحقق دهکده ی صلح باشد چنین غرق در خون و آشوب است.
باری مردم ما وقتی می بینند اقلیتی ۴۰درصدی در افغانستان با هزاران لطایف الحیل دارند له میکنند اکثریتی متفرق را، یاد خودشان می افتند
اینجا هم نهایتا بیست سی درصد توانسته اند همه چیز را تحمیل کنند بر هفتاد هشتاد درصد و البته که امور همان بیست سی درصد هم در دست سه چهار درصدی است که سردار خلبان دکتر شهردار رییس قوه ی رییس ستاد..هستند و این سه چهار درصد هم که...
دیدن خویش در آیینه ی همسایه همدلی و بغض ایجاد می کند و خشم، خشم به گروهی که علیرغم تفاوتهایشان یکی هستند هردو گروه از جهان خبر ندارند، اهل مطالعه نیستند، فلسفیدن نمی دانند، فقط هوش هیجانی دارند، جاهلند و در عین حال متوهم اند که کان عالم امکان اند ، خودحق بین اند و خودخداپندار، درست مثل ابلیس اهل #من اند بنابراین بسیار بسیار حسود اند و محبوبیت هیچکس را برنمی تابند (دقت کنید به عملیات توپخانه هاشان در تخریب چهره ی پدر و پسر خوش نام) اهل ظلم هستند و همین امر نیز موجب میشود که فرد مظلوم باز در دل مردم عزیز تر شود و همان داستان مثنوی باز محقق شود
گفت هر چیزی که ایشان کرده اند
خود عمارت نیست ویران کرده اند
بی خبر بودند از سر درون
استعیذ الله مما یفترون...
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یادستان
یادی از خسرو آواز ایران #سیاوش_شجریان
در ضبط یک اثر همایون می گوید : استاد ( محمدرضا درویشی ) اینجاست ما چرا نظر می دهیم؟
و استاد درویشی به ظرافت و زیبایی تمام می گوید : استاد تویی استاد پدرته ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یادی از خسرو آواز ایران #سیاوش_شجریان
در ضبط یک اثر همایون می گوید : استاد ( محمدرضا درویشی ) اینجاست ما چرا نظر می دهیم؟
و استاد درویشی به ظرافت و زیبایی تمام می گوید : استاد تویی استاد پدرته ....
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#سیاوش_کسرایی
#آرش...
آری آری زندهگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیأفروزیش
رقص شعله اش در هرکران پیداست
ورنه خاموش است وخاموشی
گناه ماست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آرش...
آری آری زندهگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پابرجاست
گر بیأفروزیش
رقص شعله اش در هرکران پیداست
ورنه خاموش است وخاموشی
گناه ماست...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان
#هامون
-یاد #سیاوش گلو بریدهی هنر ایران و همسرش
-د ِ آخه به چی رسیدن؟مث یه مشت سوسک ومورچه دارن تومرداب تکنیک دست و پا میزنند همشم بخاطر این شکم ِ صاب مرده است،راحت لم دادن.
معنویت چی شد بدبخت؟
به سر عشق چی اومد؟!
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
-یاد #سیاوش گلو بریدهی هنر ایران و همسرش
-د ِ آخه به چی رسیدن؟مث یه مشت سوسک ومورچه دارن تومرداب تکنیک دست و پا میزنند همشم بخاطر این شکم ِ صاب مرده است،راحت لم دادن.
معنویت چی شد بدبخت؟
به سر عشق چی اومد؟!
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تقدیم
سیاوش قمیشی
#کارستان
#سیاوش_قمیشی در نوجوانی برایم ناشاختهبود اما وقتی درسالهای اول دانشگاه ترانهی «فرنگیس» را شنیدم علیرغم صدای غیرمعمول خواننده دربرابر آهنگ، تنظیم و متن ترانه به احترام ایستادم و حالا سی سالی میشود برخی کارهای این هنرمند ماندگار موسیقی پاپ، راک و.. را به اصرار دنبال میکنم
قمیشی ازمعدود اهالی موسیقی پنجاه سال اخیراست که هم سواد آکادمیک دارد، هم قریحه، هم هوش، هم پیگیری ، هم فهم کلامی و..بسیاری چیزهای دیگر و از قضا همان صدای غیرمعمول در کنار این امتیازات تبدیل به چیزی شده که در خاصشدن او تاثیر بهسزا داشته
در آخرین کار او #تقدیم، برای همه بهویژه جوانترهای علاقهمند به موسیقی و ترانه دهها نکته میبینم
به تکتک کلمات و جملات این ترانه دقت کنید که بر جهانی از شور و شعور و شعر گشوده میشود
این ترانه بهگمانم آخرین مقاومتهای عشق در مفهومی است که روزگار جدید کمر به قتل یا فراموشی آن بسته
من مطمئنم تمام متولدین عاشق پیشهی دههی شصت و قبل از آن این ترانه را بسیار دوست خواهند داشت اما این دوستداشتن درمیان دهههفتادیها به بعد کمرنگ میشود.
چیزی که نباید اتفاق بیفتد اما..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سیاوش_قمیشی در نوجوانی برایم ناشاختهبود اما وقتی درسالهای اول دانشگاه ترانهی «فرنگیس» را شنیدم علیرغم صدای غیرمعمول خواننده دربرابر آهنگ، تنظیم و متن ترانه به احترام ایستادم و حالا سی سالی میشود برخی کارهای این هنرمند ماندگار موسیقی پاپ، راک و.. را به اصرار دنبال میکنم
قمیشی ازمعدود اهالی موسیقی پنجاه سال اخیراست که هم سواد آکادمیک دارد، هم قریحه، هم هوش، هم پیگیری ، هم فهم کلامی و..بسیاری چیزهای دیگر و از قضا همان صدای غیرمعمول در کنار این امتیازات تبدیل به چیزی شده که در خاصشدن او تاثیر بهسزا داشته
در آخرین کار او #تقدیم، برای همه بهویژه جوانترهای علاقهمند به موسیقی و ترانه دهها نکته میبینم
به تکتک کلمات و جملات این ترانه دقت کنید که بر جهانی از شور و شعور و شعر گشوده میشود
این ترانه بهگمانم آخرین مقاومتهای عشق در مفهومی است که روزگار جدید کمر به قتل یا فراموشی آن بسته
من مطمئنم تمام متولدین عاشق پیشهی دههی شصت و قبل از آن این ترانه را بسیار دوست خواهند داشت اما این دوستداشتن درمیان دهههفتادیها به بعد کمرنگ میشود.
چیزی که نباید اتفاق بیفتد اما..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹