#حافظ_ایران
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
آنچه آغاز ندارد
نپذیرد انجام...
و حافظ، کسی چه میداند حافظی که از نوجوانی همپایش شدم همانوقتها که با مولانا همراه شدم و بیشتر #شریعتی مرا انداخت در این #راه_بی_نهایت...
حافظ حافظ برای من برای ما چیست و کیست؟
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست
آنچه آغاز ندارد
نپذیرد انجام...
و حافظ، کسی چه میداند حافظی که از نوجوانی همپایش شدم همانوقتها که با مولانا همراه شدم و بیشتر #شریعتی مرا انداخت در این #راه_بی_نهایت...
حافظ حافظ برای من برای ما چیست و کیست؟
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#نکته_ی_همیشه
یادم هست وقتی معلم دینی مان با نفرت نام کتابهای #ضاله و نویسندگان #مضل شان را برزبان می آورد، لحظه ای در سکوت لب می جنباند ( لابد داشت استغفار میکرد از ذکر نام پلیدان یا فحشهای ناموسی می داد به ایشان) سپس با خشمی مضاعف میگفت: اینها و افکارشان نجس اند و..
(در بافت فکری او و امثال او فکر نجس میشود آخه؟!
- شاید از روی استعاره و مجاز میگفت؟
-اما او که سواد چندانی نداشت و..) بعد هم گاه بحث به #ختان می رسید و که فلانی ختنه نشده (؟!) و غالبا به کمونیست که میگوید خدا نیست انگلیس و اسراییل و باب و بها و... به این قرار..
کافی بود کسی بگوید : آقا فلانی #شریعتی میخواند.
جواب آماده بود: کچل کرواتی همکار ساواک که زنش حجاب ندارد نام پیامبران و ائمه را بدون حضرت و ص و ع به کار میبرد مسلمان نیست، بدتر، سنی است.. و در آرم کتابهایش ابوبکر و عمر و دو عثمان پنهان است (؟!؟)
از صمد بهرنگی تا خلیل ملکی گرفته تا جلال و...بی خدا بودند ( جلال آخرش البته نجات یافت چون از فضل الله نوری گفته و ساواک در اسالم کشتش) امثال زرین کوب و خانلری و صدیقی و نصر و.. میشدند فراماسون و شاه پرست و کاشف عورات الناس.
هدایت بی دینِ پوچ گرا فقط با یک قلم #بوف_کورش صدها نفر را به خودکشی کشانده و.. قدما هم که معلوم الحالیتشان اظهر من الشمس فی صلاة ظهر صیف ربع الخالی بود..
فردوسی ؛ گبر آتش پرست
ناصرخسرو ؛ از گمراهان باطنی و بنیان گذاران حشاشین ( حشیش کشها)
مولانا و شمس؛ واضح تر از این مضلین داریم؟ اصلا معلوم است دوتا مرد مگر میشود هم را دوست بدارند؟
و... خلاصه تا من به بیست سالگی برسم با این معلم سرکردم و کتاب و فکر و زندگی و بیشتر آثار ایشان را از برکردم..
آری وقتی معلم میگفت : بوف کور؟ و دنبال کسی میگشت که این کتاب را به ما معرفی کرده تا به کمک دوستانش #ارشادش کند..
من پریده بودم و کتاب را خوانده بودم.
و بدین قرار او سبب خیر میشد چرا که در خواندن بسیاری از آثار #مضله او مشوق من و ما بود..
حالا فکر میکنم خداوند بی همانند، خیلی خیلی بزرگتر و بزرگتر است از هرچه که فکرش را بکنی او مولج لیل فی نهار است و یولج النهار فی الیل.. او مخرج النور من الظلمات است.. او تردست معجزه گری است که نه تنها هدایت را در نور که هدایتش را در ظلمت هم قرار میدهد. موسی به طریقی هادی است و فرعون به شیوه ای..
نکته فقط این است که تو باید فرعون #منی از مصر تن بیرون کنی تا همه چیز هادی شود.
و حالا که دو #والی، زندگی دو #مولا را حرام شمرده اند من فکر میکنم آیا باز خداوند خدا هدایتش را برای بسیاری در اعلان این #حرمت قرار داده؟
خداوند یرزق بغیر حساب است و روزی های بی نهایتش را جایی قرار میدهد که لایحسبون...
آیا نسل پس از من با این سخنان همچون نسل من بی قرار دانستن میشوند و میروند ببینند و بچشند و بدانند؟
و خداوند حتما دستشان را خواهد گرفت که هزاران هزار چون شمس و مولانا خورشیدهایی هستند از بیکرانه ی بحر معنایی که #الله است و تمامی صوفیان صفا در صاف ترین احوالشان گرد دُردی از ماسوی الله دارند و..
و چه زیباست که چنین است که این گَرد دُرد درخشش آن دُر لا یسع فی السموات و الارض را بیشتر نمایان میکند..
یا دلیل المتحیرین زد تحیری فیک..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
یادم هست وقتی معلم دینی مان با نفرت نام کتابهای #ضاله و نویسندگان #مضل شان را برزبان می آورد، لحظه ای در سکوت لب می جنباند ( لابد داشت استغفار میکرد از ذکر نام پلیدان یا فحشهای ناموسی می داد به ایشان) سپس با خشمی مضاعف میگفت: اینها و افکارشان نجس اند و..
(در بافت فکری او و امثال او فکر نجس میشود آخه؟!
- شاید از روی استعاره و مجاز میگفت؟
-اما او که سواد چندانی نداشت و..) بعد هم گاه بحث به #ختان می رسید و که فلانی ختنه نشده (؟!) و غالبا به کمونیست که میگوید خدا نیست انگلیس و اسراییل و باب و بها و... به این قرار..
کافی بود کسی بگوید : آقا فلانی #شریعتی میخواند.
جواب آماده بود: کچل کرواتی همکار ساواک که زنش حجاب ندارد نام پیامبران و ائمه را بدون حضرت و ص و ع به کار میبرد مسلمان نیست، بدتر، سنی است.. و در آرم کتابهایش ابوبکر و عمر و دو عثمان پنهان است (؟!؟)
از صمد بهرنگی تا خلیل ملکی گرفته تا جلال و...بی خدا بودند ( جلال آخرش البته نجات یافت چون از فضل الله نوری گفته و ساواک در اسالم کشتش) امثال زرین کوب و خانلری و صدیقی و نصر و.. میشدند فراماسون و شاه پرست و کاشف عورات الناس.
هدایت بی دینِ پوچ گرا فقط با یک قلم #بوف_کورش صدها نفر را به خودکشی کشانده و.. قدما هم که معلوم الحالیتشان اظهر من الشمس فی صلاة ظهر صیف ربع الخالی بود..
فردوسی ؛ گبر آتش پرست
ناصرخسرو ؛ از گمراهان باطنی و بنیان گذاران حشاشین ( حشیش کشها)
مولانا و شمس؛ واضح تر از این مضلین داریم؟ اصلا معلوم است دوتا مرد مگر میشود هم را دوست بدارند؟
و... خلاصه تا من به بیست سالگی برسم با این معلم سرکردم و کتاب و فکر و زندگی و بیشتر آثار ایشان را از برکردم..
آری وقتی معلم میگفت : بوف کور؟ و دنبال کسی میگشت که این کتاب را به ما معرفی کرده تا به کمک دوستانش #ارشادش کند..
من پریده بودم و کتاب را خوانده بودم.
و بدین قرار او سبب خیر میشد چرا که در خواندن بسیاری از آثار #مضله او مشوق من و ما بود..
حالا فکر میکنم خداوند بی همانند، خیلی خیلی بزرگتر و بزرگتر است از هرچه که فکرش را بکنی او مولج لیل فی نهار است و یولج النهار فی الیل.. او مخرج النور من الظلمات است.. او تردست معجزه گری است که نه تنها هدایت را در نور که هدایتش را در ظلمت هم قرار میدهد. موسی به طریقی هادی است و فرعون به شیوه ای..
نکته فقط این است که تو باید فرعون #منی از مصر تن بیرون کنی تا همه چیز هادی شود.
و حالا که دو #والی، زندگی دو #مولا را حرام شمرده اند من فکر میکنم آیا باز خداوند خدا هدایتش را برای بسیاری در اعلان این #حرمت قرار داده؟
خداوند یرزق بغیر حساب است و روزی های بی نهایتش را جایی قرار میدهد که لایحسبون...
آیا نسل پس از من با این سخنان همچون نسل من بی قرار دانستن میشوند و میروند ببینند و بچشند و بدانند؟
و خداوند حتما دستشان را خواهد گرفت که هزاران هزار چون شمس و مولانا خورشیدهایی هستند از بیکرانه ی بحر معنایی که #الله است و تمامی صوفیان صفا در صاف ترین احوالشان گرد دُردی از ماسوی الله دارند و..
و چه زیباست که چنین است که این گَرد دُرد درخشش آن دُر لا یسع فی السموات و الارض را بیشتر نمایان میکند..
یا دلیل المتحیرین زد تحیری فیک..
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#درباب_معلمی
#روزمعلم را به من تبریک نگویید مگر اینکه ...
من یک #معلمم .
سربلندی ام این است که در همان آغاز که نوجوانی کتاب خوان بودم #بتهای زندگی ام همه #معلم بودند و #مدرس ،اهل میز و تخته و ...ایستاده در برابر مشتاقانی که اغلب چشم به ذهن و زبان انسانی دارند که ایستاده در برابرشان. همه ی خواهندگان خدمت، در برابر ارایه دهنده ی آن خدمت می ایستند و او مینشیند، چنانکه خادمی در برابر مخدوم، و معلم در برابر طالبان دانش و تجربه و اگر داشته باشد تفکر و شیوه هایش می ایستد و ومعمولا طالب علمان مینشینند؛
آری بتهای من اغلب معلم بودند #نیما #صمد_بهرنگی #جلال #شریعتی #زرین_کوب #شفیعی و... بعدها اغلب نویسندگان و هنرمندان و متفکرانی که #ستایش_برانگیزند #علامه_طباطبایی ، #کربن #نصر و... وحتا بسیاری از متفکران و نویسندگان و هنرمندان فرانسه و آلمان و..
نه اینکه عکس فوتبالیستهای دهه ی شصت را نمیزدم به دیوارهای راه پله ،نه اینکه عکسهای بازیگران را پنهان نمی کردم گوشه و کنار ، نه اینکه #صداهای ممنوعه را در کاستهای سونی و بعدها مکلس و عصمت نمیگذاشتم زیر پیراهن نه...اینها همه بود اما در آن کویرستان سوزان شکل گرفته در تب و خلسه های مستی بتهای من همه #معلم بودند.
و این شد که احتمالا از معدود معلمانی شدم که با آگاهی و اشتیاق پا به این راه گذاشتم راهی که بی شک بیشتر از آنکه برای عزیزانم ،در هیات شاگرد آموزنده باشد برای خودم سرشار شد از برکت دانایی ،آگاهی ،درک ،دریافت و.. شهود... و الحمد لله اولا و آخرا...
اما درباب روزی به نام معلم یا هرچیز دیگر .. واقعا هیچگاه جدی نگرفته ام این مناسک را بویژه آنجاها که پای رسمیت همیشه احمقانه ی حکومتی و حاکمیتی پدید میآید چون اعتقاد دارم هر منسک و آیین که گرامی داشته شود از سوی ارباب قدرتی بی هیچ شک تهی شده از محتوای واقعی اش زیرا هر صاحب قدرتی از هرچیزی، بویژه مناسک و آیین ها که نفوذ و عمومیت دارند بین مردم ابزاری میسازد برای حفظ قدرت خود و تحمیق مردم ..
باری ،دیده اید بسیار کم منسک و آیینی را در مثلا روزهای نشان دار یاد میکنم بویژه در این سالهای شگفت درد و آه و اندوه ...
( و پاسخگو خواهند بود کسانی که آنقدر مبتذل کردند باشکوه ترین دستاوردهای ایران را که تو هراس داری از طرحشان که هراس هم نداشته باشی اشتیاقی نیست و مرگ فجیعی است بی شوقی)
اما سخن از علم و معلم و... بسیار دارم .اینجا فقط خواستم یک مطلب را با شما درمیان بگذارم .. روز معلم یا هر روز دیگری را که احساس میکنید ربطی به من دارد تبریک نگویید مگر اینکه براستی توانسته باشم شمعی ، چراغی ، شعله ی تغییری را در وجودتان روشن کرده باشم .
در هیچ کلاسی و در نوشتن هیچ متنی ورود نکردم مگر اینکه خواسته باشم پس از آن کلاس یا متن ، مخاطبم تغییری کرده باشد. تکانی خورده باشد و برود سمت کتابی، فیلمی، تفکری، حسی..که تابحال نداشته..
دقت کنید این فرق دارد با هیجان‌زدگی مخاطب فرق دارد با شگفت زدگی و اعجابش و مثلا سرحال آمدنش و.. که در بسیاری سخنرانی ها و کلاسها و متنها و.. ممکن است اتفاق بیفتد من از شروع تغییر میگویم .هیچ لذتی برایم ازین بزرگتر نبوده که کسی در قامت #پرشکوه_انسان برابرم بایستد و بگوید: آقا شما عامل اصلی رفتن من به سوی کتاب و هنر و فکر و... من بیتاب بودم اما شما بودید که گفتید این بیتابی تشنگی است تشنگی #حقیقت و #زیبایی که تنها راه رسیدن به آن #رفتن است و رفتن و #رشد..
و من در دل و به زبان بگویم : نه عزیزدلم من هم بهانه ای بوده ام اصل کار خودت بوده ای و این بی شک لطف بیکران #خدا است #خدا.
و اکنون از پس ۲۸ معلمی واقعا نمیدانم آیا توانسته ام بر ۲۸ هشت تن از پاره های تنم چنین تاثیری را بهانه شوم؟من قانع ام .. اگر عدد میشد ۲۸۰ نفر یا ۲۸۰۰ نفر از آن ده بیست هزار نفری که پای سخنانم نشسته بودند خب بهتر می بود اما چه بایدم کرد من از قحطی آمده #بضاعة_مزجاة داشتم و اکنون نیز شرمنده خواهم شد اگر در هر کلاسی که مینشینی یا هر پستی که می‌خوانی چیزی نو و روشن در برابر دیدگانت قرار ندهم و نگویم تو شایسته ی تمام نورهایی چشمت باید زیباترینها را ببیند گوشت باید برترین ها را بشنود بر لبانت باید باشکوه ترین واژه ها جاری شود زبانت باید گواراترین شرابها را بچشد ، مشامت باید خوش بو ترین گلها را ببوید و جانت جانت جانت بهایی دارد که خداست به کمتر از آن مفروش...
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
#همیشه_جستجوگر_حقیقت_وزیبایی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#روزمعلم را به من تبریک نگویید مگر اینکه ...
من یک #معلمم .
سربلندی ام این است که در همان آغاز که نوجوانی کتاب خوان بودم #بتهای زندگی ام همه #معلم بودند و #مدرس ،اهل میز و تخته و ...ایستاده در برابر مشتاقانی که اغلب چشم به ذهن و زبان انسانی دارند که ایستاده در برابرشان. همه ی خواهندگان خدمت، در برابر ارایه دهنده ی آن خدمت می ایستند و او مینشیند، چنانکه خادمی در برابر مخدوم، و معلم در برابر طالبان دانش و تجربه و اگر داشته باشد تفکر و شیوه هایش می ایستد و ومعمولا طالب علمان مینشینند؛
آری بتهای من اغلب معلم بودند #نیما #صمد_بهرنگی #جلال #شریعتی #زرین_کوب #شفیعی و... بعدها اغلب نویسندگان و هنرمندان و متفکرانی که #ستایش_برانگیزند #علامه_طباطبایی ، #کربن #نصر و... وحتا بسیاری از متفکران و نویسندگان و هنرمندان فرانسه و آلمان و..
نه اینکه عکس فوتبالیستهای دهه ی شصت را نمیزدم به دیوارهای راه پله ،نه اینکه عکسهای بازیگران را پنهان نمی کردم گوشه و کنار ، نه اینکه #صداهای ممنوعه را در کاستهای سونی و بعدها مکلس و عصمت نمیگذاشتم زیر پیراهن نه...اینها همه بود اما در آن کویرستان سوزان شکل گرفته در تب و خلسه های مستی بتهای من همه #معلم بودند.
و این شد که احتمالا از معدود معلمانی شدم که با آگاهی و اشتیاق پا به این راه گذاشتم راهی که بی شک بیشتر از آنکه برای عزیزانم ،در هیات شاگرد آموزنده باشد برای خودم سرشار شد از برکت دانایی ،آگاهی ،درک ،دریافت و.. شهود... و الحمد لله اولا و آخرا...
اما درباب روزی به نام معلم یا هرچیز دیگر .. واقعا هیچگاه جدی نگرفته ام این مناسک را بویژه آنجاها که پای رسمیت همیشه احمقانه ی حکومتی و حاکمیتی پدید میآید چون اعتقاد دارم هر منسک و آیین که گرامی داشته شود از سوی ارباب قدرتی بی هیچ شک تهی شده از محتوای واقعی اش زیرا هر صاحب قدرتی از هرچیزی، بویژه مناسک و آیین ها که نفوذ و عمومیت دارند بین مردم ابزاری میسازد برای حفظ قدرت خود و تحمیق مردم ..
باری ،دیده اید بسیار کم منسک و آیینی را در مثلا روزهای نشان دار یاد میکنم بویژه در این سالهای شگفت درد و آه و اندوه ...
( و پاسخگو خواهند بود کسانی که آنقدر مبتذل کردند باشکوه ترین دستاوردهای ایران را که تو هراس داری از طرحشان که هراس هم نداشته باشی اشتیاقی نیست و مرگ فجیعی است بی شوقی)
اما سخن از علم و معلم و... بسیار دارم .اینجا فقط خواستم یک مطلب را با شما درمیان بگذارم .. روز معلم یا هر روز دیگری را که احساس میکنید ربطی به من دارد تبریک نگویید مگر اینکه براستی توانسته باشم شمعی ، چراغی ، شعله ی تغییری را در وجودتان روشن کرده باشم .
در هیچ کلاسی و در نوشتن هیچ متنی ورود نکردم مگر اینکه خواسته باشم پس از آن کلاس یا متن ، مخاطبم تغییری کرده باشد. تکانی خورده باشد و برود سمت کتابی، فیلمی، تفکری، حسی..که تابحال نداشته..
دقت کنید این فرق دارد با هیجان‌زدگی مخاطب فرق دارد با شگفت زدگی و اعجابش و مثلا سرحال آمدنش و.. که در بسیاری سخنرانی ها و کلاسها و متنها و.. ممکن است اتفاق بیفتد من از شروع تغییر میگویم .هیچ لذتی برایم ازین بزرگتر نبوده که کسی در قامت #پرشکوه_انسان برابرم بایستد و بگوید: آقا شما عامل اصلی رفتن من به سوی کتاب و هنر و فکر و... من بیتاب بودم اما شما بودید که گفتید این بیتابی تشنگی است تشنگی #حقیقت و #زیبایی که تنها راه رسیدن به آن #رفتن است و رفتن و #رشد..
و من در دل و به زبان بگویم : نه عزیزدلم من هم بهانه ای بوده ام اصل کار خودت بوده ای و این بی شک لطف بیکران #خدا است #خدا.
و اکنون از پس ۲۸ معلمی واقعا نمیدانم آیا توانسته ام بر ۲۸ هشت تن از پاره های تنم چنین تاثیری را بهانه شوم؟من قانع ام .. اگر عدد میشد ۲۸۰ نفر یا ۲۸۰۰ نفر از آن ده بیست هزار نفری که پای سخنانم نشسته بودند خب بهتر می بود اما چه بایدم کرد من از قحطی آمده #بضاعة_مزجاة داشتم و اکنون نیز شرمنده خواهم شد اگر در هر کلاسی که مینشینی یا هر پستی که می‌خوانی چیزی نو و روشن در برابر دیدگانت قرار ندهم و نگویم تو شایسته ی تمام نورهایی چشمت باید زیباترینها را ببیند گوشت باید برترین ها را بشنود بر لبانت باید باشکوه ترین واژه ها جاری شود زبانت باید گواراترین شرابها را بچشد ، مشامت باید خوش بو ترین گلها را ببوید و جانت جانت جانت بهایی دارد که خداست به کمتر از آن مفروش...
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
#همیشه_جستجوگر_حقیقت_وزیبایی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#سرزمینهای_پدیده_پرور
میتوانم نگاهی به سی چهل سال پشت سرم بیندازم و در روشنایی تصاویرش را ببینم پیشتر از آن را میتوانم در لابه لای کتابها و گفته ها و.. ببینم و به این نتیجه برسم که سرزمین ما سرزمین #پدیده هاست.
#محمود_احمدی_نژاد #اصغر_فرهادی یا #عباس_کیارستمی #پدیده_شاندیز #نسل_دهه_ی_هفتاد_فوتبال #انواع_سعیدها یا #مسعودها #انقلاب_پنجاه_وهفت اصلا ، #شریعتی #رضاخان #مشروطه حتا و... آها #بهروز_افخمی
هرقدر این اسامی با هم متفاوت باشند در اصل #پدیده_بودن مشترکند.
و چرا سرزمین ما دیاری #پدیده_پرور است؟!
چون هرگز ثبات نداشته، پدیده ها محصول بی ثباتی اند.
چرا ثبات نداشته؟! چون زیرساختهایش بر چیزهایی بنا گذارده شده که ماندگار و پایدار نیستند.
چرا ماندگار و پایدار نیستند ؟! چون #تفکر و #فلسفیدن در این دیار قرنهاست تعطیل است. تفکر و عقل است که پایه هایی با ثباتی بیشتر میسازد. اتفاقا خود عقل معنای بستن و محکم کردن و ثابت و استوار نگه داشتن دارد.
وقتی در جامعه عقل حاکم شود پایداری زاده میشود این پایداری طبعا به معنای انجماد نیست چرا که عقل زایا خودش زاینده فرزندی خواهد بود که در زمان و مکان بعد جای این والد را خواهد گرفت .پس در چنین جوامعی تنشها و انقلابات و تقلبات و قلب ها کمتر و کمتر است. اکثر چیزها در یک روند مشخص و رو به جلو پیش می رود.
نگاهی میکنم به کشورهای دیگر در صدر جدول تعقل جهانی ( منفی مثبتش را کاری ندارم) چه کشورهایی قرار میگیرند؟
اروپای شمالی به پیش قراولی #آلمان ، مدل جزیره ای هم متکی به عقل است و آن سوی اطلس کانادا این سوی شرق ژاپن لابد..
به اوضاع سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ، صنعتی ، ورزشی و.. آلمان طی هفتاد سال گذشته نگاه کنید تا معنای ثبات را دریابید.
فوتبالش دهه هاست جز چهارتیم نخست جهان است ، اتومبیلش، دارویش ، محیط زیستش و.. اگر ممکن است برای من پدیده های آلمان را نام ببرید؟! فلاسفه اش؟! آخر سرزمینی که طی مثلا دویست سال گذشته پنجاه شصت تا متفکر تاثیر گذار تولید کرده که پدیده پرور نیست نسبت به خودش.
سرزمینی که گرد مولر میرود رومنیگه می آید رومنیگه می رود بکن بائر می آید و... نظم و نظام دارد نه پدیده. صنایعش نیز همینطور.
تازه سوئیس هم مثال خوبی است اما راستش من دوست نمیدارم آن ثبات از انفعال فعال بوده را. به هرجهت انگلستان هم ثبات دارد اما فرانسه کمتر و اسپانیا و ایتالیا کمتر ... گرچه اینها هم افتاده اند در همان مسیر ثبات و ثد البته پادرهوایی ما کجا و همان جنوب اورپا کجا؟! و چقدر ما شبیهیم به #امریکا از نظر پدیده پروری البته..
علیرغم نظام مندی، آمریکا سرزمین پدیده هاست. از #کیم_کاداشیان بگیر تا #اوباما و #ترامپ یا چالش فلان و پولدار شدن یک شبه ی بهمان .. که گاه فکر میکنم این هم بزرگترین دامهای از پیش بافته شده ی نظام سرمایه خوری است و برای آن هیولای هفت سر غذا تولید میکند این پدیده ها که دامن میزند به #پدیده_پروری . و چقدر شباهت دارد با کشور ما . نگاهی بیندازید به تعداد و کردار رانت خواران هردو کشور و فاصله ی فقیر و غنی دو کشور تا این شباهت مرگزا را علیرغم چنگ و دندان نشان دادنها دریابید.
باری سخن من این است فقط جغرافیای این سرزمین پر گسل زلزله خیز نیست که دایم میلرزد و میلرزاند و زیر را رو میکشد و رو را زیر.. زمین و آسمان اقتصاد و فرهنگ و ... ما نیز چنین است.
زهر کشنده ی امسیت کردیا و اصبحت عربیا در رگان آسمان جان ما جاری است و شوکران اصبحت امیر و امسیت اسیرا در تک تک یاخته های زمین تنمان..
و تولید کنندگان آن زهر و این شوکران فراوانند چرا که علیرغم لباسهای متفاوت و مخالف یک روح واحد دارند روحی که ثبات نمی خواهد. اگر جهنم به آتش معرفی شده اشارتی به این بی ثباتی بی ضابطه نیز دارد. سرکشی زبانه و شعله قانونمند نیست در حالیکه بهشت به ثبات معرفی شده است که گرم است و نه سرد آنچه هست درخت است ثابت ترین و لاجرم زیباترین استعارت زندگی و انهار جاریه که میتوان به آنها با جداول محکم و استوار جهت داد تا درختهای وجود انسان را همیشه سبز و رشید نگاه دارند..
باری این سرزمین اگر در پی بهشت است باید زیر ساختهای آن را فراهم کند زیرساختهای محکم و ثابتی که فقط دست پرورد #خرد است...
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سرزمینهای_پدیده_پرور
میتوانم نگاهی به سی چهل سال پشت سرم بیندازم و در روشنایی تصاویرش را ببینم پیشتر از آن را میتوانم در لابه لای کتابها و گفته ها و.. ببینم و به این نتیجه برسم که سرزمین ما سرزمین #پدیده هاست.
#محمود_احمدی_نژاد #اصغر_فرهادی یا #عباس_کیارستمی #پدیده_شاندیز #نسل_دهه_ی_هفتاد_فوتبال #انواع_سعیدها یا #مسعودها #انقلاب_پنجاه_وهفت اصلا ، #شریعتی #رضاخان #مشروطه حتا و... آها #بهروز_افخمی
هرقدر این اسامی با هم متفاوت باشند در اصل #پدیده_بودن مشترکند.
و چرا سرزمین ما دیاری #پدیده_پرور است؟!
چون هرگز ثبات نداشته، پدیده ها محصول بی ثباتی اند.
چرا ثبات نداشته؟! چون زیرساختهایش بر چیزهایی بنا گذارده شده که ماندگار و پایدار نیستند.
چرا ماندگار و پایدار نیستند ؟! چون #تفکر و #فلسفیدن در این دیار قرنهاست تعطیل است. تفکر و عقل است که پایه هایی با ثباتی بیشتر میسازد. اتفاقا خود عقل معنای بستن و محکم کردن و ثابت و استوار نگه داشتن دارد.
وقتی در جامعه عقل حاکم شود پایداری زاده میشود این پایداری طبعا به معنای انجماد نیست چرا که عقل زایا خودش زاینده فرزندی خواهد بود که در زمان و مکان بعد جای این والد را خواهد گرفت .پس در چنین جوامعی تنشها و انقلابات و تقلبات و قلب ها کمتر و کمتر است. اکثر چیزها در یک روند مشخص و رو به جلو پیش می رود.
نگاهی میکنم به کشورهای دیگر در صدر جدول تعقل جهانی ( منفی مثبتش را کاری ندارم) چه کشورهایی قرار میگیرند؟
اروپای شمالی به پیش قراولی #آلمان ، مدل جزیره ای هم متکی به عقل است و آن سوی اطلس کانادا این سوی شرق ژاپن لابد..
به اوضاع سیاسی ، اقتصادی، فرهنگی ، صنعتی ، ورزشی و.. آلمان طی هفتاد سال گذشته نگاه کنید تا معنای ثبات را دریابید.
فوتبالش دهه هاست جز چهارتیم نخست جهان است ، اتومبیلش، دارویش ، محیط زیستش و.. اگر ممکن است برای من پدیده های آلمان را نام ببرید؟! فلاسفه اش؟! آخر سرزمینی که طی مثلا دویست سال گذشته پنجاه شصت تا متفکر تاثیر گذار تولید کرده که پدیده پرور نیست نسبت به خودش.
سرزمینی که گرد مولر میرود رومنیگه می آید رومنیگه می رود بکن بائر می آید و... نظم و نظام دارد نه پدیده. صنایعش نیز همینطور.
تازه سوئیس هم مثال خوبی است اما راستش من دوست نمیدارم آن ثبات از انفعال فعال بوده را. به هرجهت انگلستان هم ثبات دارد اما فرانسه کمتر و اسپانیا و ایتالیا کمتر ... گرچه اینها هم افتاده اند در همان مسیر ثبات و ثد البته پادرهوایی ما کجا و همان جنوب اورپا کجا؟! و چقدر ما شبیهیم به #امریکا از نظر پدیده پروری البته..
علیرغم نظام مندی، آمریکا سرزمین پدیده هاست. از #کیم_کاداشیان بگیر تا #اوباما و #ترامپ یا چالش فلان و پولدار شدن یک شبه ی بهمان .. که گاه فکر میکنم این هم بزرگترین دامهای از پیش بافته شده ی نظام سرمایه خوری است و برای آن هیولای هفت سر غذا تولید میکند این پدیده ها که دامن میزند به #پدیده_پروری . و چقدر شباهت دارد با کشور ما . نگاهی بیندازید به تعداد و کردار رانت خواران هردو کشور و فاصله ی فقیر و غنی دو کشور تا این شباهت مرگزا را علیرغم چنگ و دندان نشان دادنها دریابید.
باری سخن من این است فقط جغرافیای این سرزمین پر گسل زلزله خیز نیست که دایم میلرزد و میلرزاند و زیر را رو میکشد و رو را زیر.. زمین و آسمان اقتصاد و فرهنگ و ... ما نیز چنین است.
زهر کشنده ی امسیت کردیا و اصبحت عربیا در رگان آسمان جان ما جاری است و شوکران اصبحت امیر و امسیت اسیرا در تک تک یاخته های زمین تنمان..
و تولید کنندگان آن زهر و این شوکران فراوانند چرا که علیرغم لباسهای متفاوت و مخالف یک روح واحد دارند روحی که ثبات نمی خواهد. اگر جهنم به آتش معرفی شده اشارتی به این بی ثباتی بی ضابطه نیز دارد. سرکشی زبانه و شعله قانونمند نیست در حالیکه بهشت به ثبات معرفی شده است که گرم است و نه سرد آنچه هست درخت است ثابت ترین و لاجرم زیباترین استعارت زندگی و انهار جاریه که میتوان به آنها با جداول محکم و استوار جهت داد تا درختهای وجود انسان را همیشه سبز و رشید نگاه دارند..
باری این سرزمین اگر در پی بهشت است باید زیر ساختهای آن را فراهم کند زیرساختهای محکم و ثابتی که فقط دست پرورد #خرد است...
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹