عشق و نور
1.21K subscribers
449 photos
1.35K videos
22 files
594 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
زندگی در عشق معنا دارد، 
زندگی در جاري شدن و داد و ستد
و #سهیم_شدن معنی دارد.

می توانید به یـک صـومعه جـین یـا معبـد جین بروید و راهبان را ببینید که با هم نشسته اند، میتوانید تماشا کنید
خواهید دید که دقیقاً هر کسی فقـط محـدود بـه خـودش است، هیچ رابطه اي وجود ندارد.
تمام تلاش این است:
چگونه رابطه نداشتن
تمام سعی شان این است که چگونه تمام روابط را قطـع کنند
ولی هرچه از زندگی و جمع بیشتر بریده باشی، بیجان تر خواهی بود.
بسیار دشوار است که یک راهب جین را پیدا کنیـد کـه هنوز زنده باشد. و من این را خوب میدانم زیرا در یک خانواده جین به دنیا آمده ام و از همان کودکی آنان را تماشـا کـرده ام
مـن فقط تعجب می کردم!
چه مصیبتی به این مردم واقع شده است؟
چه اتفاقی برایشان افتاده است؟
اینهـا مـرده انـد، ایـنهـا جسـد هستند
اگر پیشاپیش نسبت به آنان تعصبی نداشته باشی و فکر نکنی که قدیسـان بزرگـی هسـتند، اگـر نزدیکشـان بـروي و بـدون تعصب آنان را تماشا کنی، فقط تعجب و حیرت خواهی کرد.
این مردم چه مرضی به جانشان افتاده و چـه بـر سرشـان آمـده اسـت؟ ! 
آنان عصبی هستند.
توجه به شخص خودشان آنان را موجوداتی عصبی ساخته است.
براي آنان جمع کاملاً معنی خودش را از دست داده است.

به یاد داشته باشید:
وقتی عاشق کسی هستی، تنها چنین نیست که تو بـه دیگري عشق میدهی؛ در این #دهش، این تویی که #رشد میکنی. وقتی عشق میان دو نفر شروع به جاري شدن میکند، هر دو نفـع  میبرند، و در این تبادل عشق نیروهاي بالقوة دو طرف به فعلیت در می آید.
#رشد_فردیت چنین رخ مـیدهـد .

بیشـتر عشـق بـورز و بیشتر خواهی بود؛ 
کمتر عشق بورز و کمتر خواهی بود
شما همیشه نسبت به عشقی که میدهید وجود دارید
اندازة عشق شـما بـه مقدار و به نسبت اندازة وجود شماست
زندگی معمولی باید تقدیس شود و مقدس گردد،
حتی یک چپق. می توانی بـه نـوعی بسـیار نیایشگرانه چپق دود کنی؛
یا اینکه نماز بخوانی، ولی به نوعی بسیار غیر مقدس.
مسئله این نیست که چه میکنـی...
مـی تـوانی بـه معبد یا مسجد بروي و با این وجود میتوانی بسیار ناسپاسگزارانه دعا کنی.
بستگی به خودت دارد؛
بستگی به #کیفیتی دارد کـه وارد آن دعا میکنی.
می توانی غذا بخوري، میتوانی سیگار دود کنی، میتوانی نوشیدنی بنوشی، میتوانی تمـام ایـن اعمـال کوچـک را انجام دهی، کارهاي روزمره و خاکی؛ و میتوانی همگی را چنان با #سپاسگزاري انجام دهی که تبدیل به نیایش شوند.

#اشو
#هنر_مردن
مرشد مرشدان:
زندگی در عشق معنا دارد، 
زندگی در جاري شدن و داد و ستد
و #سهیم_شدن معنی دارد.

می توانید به یـک صـومعه جـین یـا معبـد جین بروید و راهبان را ببینید که با هم نشسته اند، میتوانید تماشا کنید
خواهید دید که دقیقاً هر کسی فقـط محـدود بـه خـودش است، هیچ رابطه اي وجود ندارد.
تمام تلاش این است:
چگونه رابطه نداشتن
تمام سعی شان این است که چگونه تمام روابط را قطـع کنند
ولی هرچه از زندگی و جمع بیشتر بریده باشی، بیجان تر خواهی بود.
بسیار دشوار است که یک راهب جین را پیدا کنیـد کـه هنوز زنده باشد. و من این را خوب میدانم زیرا در یک خانواده جین به دنیا آمده ام و از همان کودکی آنان را تماشـا کـرده ام
مـن فقط تعجب می کردم!
چه مصیبتی به این مردم واقع شده است؟
چه اتفاقی برایشان افتاده است؟
اینهـا مـرده انـد، ایـنهـا جسـد هستند
اگر پیشاپیش نسبت به آنان تعصبی نداشته باشی و فکر نکنی که قدیسـان بزرگـی هسـتند، اگـر نزدیکشـان بـروي و بـدون تعصب آنان را تماشا کنی، فقط تعجب و حیرت خواهی کرد.
این مردم چه مرضی به جانشان افتاده و چـه بـر سرشـان آمـده اسـت؟ ! 
آنان عصبی هستند.
توجه به شخص خودشان آنان را موجوداتی عصبی ساخته است.
براي آنان جمع کاملاً معنی خودش را از دست داده است.

به یاد داشته باشید:
وقتی عاشق کسی هستی، تنها چنین نیست که تو بـه دیگري عشق میدهی؛ در این #دهش، این تویی که #رشد میکنی. وقتی عشق میان دو نفر شروع به جاري شدن میکند، هر دو نفـع  میبرند، و در این تبادل عشق نیروهاي بالقوة دو طرف به فعلیت در می آید.
#رشد_فردیت چنین رخ مـیدهـد .

بیشـتر عشـق بـورز و بیشتر خواهی بود؛ 
کمتر عشق بورز و کمتر خواهی بود
شما همیشه نسبت به عشقی که میدهید وجود دارید
اندازة عشق شـما بـه مقدار و به نسبت اندازة وجود شماست
زندگی معمولی باید تقدیس شود و مقدس گردد،
حتی یک چپق. می توانی بـه نـوعی بسـیار نیایشگرانه چپق دود کنی؛
یا اینکه نماز بخوانی، ولی به نوعی بسیار غیر مقدس.
مسئله این نیست که چه میکنـی...
مـی تـوانی بـه معبد یا مسجد بروي و با این وجود میتوانی بسیار ناسپاسگزارانه دعا کنی.
بستگی به خودت دارد؛
بستگی به #کیفیتی دارد کـه وارد آن دعا میکنی.
می توانی غذا بخوري، میتوانی سیگار دود کنی، میتوانی نوشیدنی بنوشی، میتوانی تمـام ایـن اعمـال کوچـک را انجام دهی، کارهاي روزمره و خاکی؛ و میتوانی همگی را چنان با #سپاسگزاري انجام دهی که تبدیل به نیایش شوند.

#هنر مردن



حيات در بدن مادي، بسيار متزلزل و نامطمئن است.
هر لحظه ممكن است با اندكي اكسيژن بيشتر يا كمتر، از دست برويد...
كمي قند خونتان بالا و پايين شود و بميريد...
اندكي اشتباه در عملكرد مغز و ... كارتان تمام است!
زندگي بسيار آسيب پذير و نامطمئن است.
زندگي هيچ امنيتي ندارد و
نمي تواند داشته باشد.
تنها مردگان امنيت دارند و امنيت آنها بسيار مطمئن است.
آيا مي توانيد مرده اي را بكشيد؟‌ هرگز!
مردگان از امنيت بالايي برخوردارند.
هرچه كيفيت زندگي بالاتر باشد، شكنندگي و آسيب پذيري آن بيشتر است.
به يك شعر يا يك موسيقي دقت كنيد؛‌
براي يك لحظه مي آيد و مي رود. عشق و مديتيشن نيز به همين شكل، ‌لحظه اي هستند و لحظه اي ديگر از دست رفته اند.
آسيب پذيري هيچ اشكالي ندارد. تظاهر به قدرت، احمقانه است. هيچكس قوي نيست.
هيچكس نمي تواند قوي باشد. قدرت فريب نفس است.
حتي اسكندر هم قوي نبود؛ ‌
روزي به دنيا آمد و روزي با همه جاه و جلال و قدرتش اين دنيا را ترك كرد.
ياد بگيريد كه آسيب پذيري را در خود بپذيريد.
دراينصورت، از دركي عميق برخوردار خواهيد شد و جرياني تازه از انرژي را در وجودتان حس مي كنيد.
آسيب پذيري نقص نيست.

#اشو
عشق چیست؟

هیچ کس نمی داند عشق چیست،
آنها که فکر می‌کنند عشق را می شناسند در توهمی بزرگ هستند.

عشق به این آسانی که مردم فکر می‌کنند شناخته نمی شود.

اساساً آنچه که مردم عشق می نامند ترس از تنها بودن است.
آنها صرفا به دیگری نیاز دارند و این چیزی است که مردم عشق نام می نهند.
آنها احساس تنهایی می‌کنند و تنهایی شان را میخواهند با دیگری پر می‌کنند. آنها خودشان را با دیگری مشغول و سرگرم می کنند و به یکدیگر می چسبند تا تنها نباشند.
حداقل دیگر درد تنهایی را ندارند و گذشته را فراموش میکنند. و این را عشق می نامند
و زمانی که آن دیگری می رود، دوباره شروع به احساس تنهایی می‌کنند و در جستجوی کسی دیگر می روند‌ تا در کنارش آسوده شوند.
این عشق نیست نیاز است، گدایی است
تو مثل کویر خشک و خالی هستی و حتماً باید با دیگری باشی، و در چنین حالتی، آن دیگری چیزی جز سراب نیست.

عشق واقعی فقط وقتی شروع می شود که تو  کسی را برای ارضای نیازهایت و یا فرار از تنهایی ات نخواهی،
بلکه در تنهایی ات چنان از محبت و آرامش و شادی سرشار و ارضا هستی که به دنبال کسی هستی تا آنها را با او
#سهیم_شوی.
عشق واقعی فقط زبان بخشیدن و سهیم شدن را میداند نه زبان گرفتن را...

اشو
عشق چیست؟

هیچ کس نمی داند عشق چیست،
آنها که فکر می‌کنند عشق را می شناسند در توهمی بزرگ هستند.

عشق به این آسانی که مردم فکر می‌کنند شناخته نمی شود.

اساساً آنچه که مردم عشق می نامند ترس از تنها بودن است.
آنها صرفا به دیگری نیاز دارند و این چیزی است که مردم عشق نام می نهند.
آنها احساس تنهایی می‌کنند و تنهایی شان را میخواهند با دیگری پر می‌کنند. آنها خودشان را با دیگری مشغول و سرگرم می کنند و به یکدیگر می چسبند تا تنها نباشند.
حداقل دیگر درد تنهایی را ندارند و گذشته را فراموش میکنند. و این را عشق می نامند
و زمانی که آن دیگری می رود، دوباره شروع به احساس تنهایی می‌کنند و در جستجوی کسی دیگر می روند‌ تا در کنارش آسوده شوند.
این عشق نیست نیاز است، گدایی است
تو مثل کویر خشک و خالی هستی و حتماً باید با دیگری باشی، و در چنین حالتی، آن دیگری چیزی جز سراب نیست.

عشق واقعی فقط وقتی شروع می شود که تو  کسی را برای ارضای نیازهایت و یا فرار از تنهایی ات نخواهی،
بلکه در تنهایی ات چنان از محبت و آرامش و شادی سرشار و ارضا هستی که به دنبال کسی هستی تا آنها را با او
#سهیم_شوی.
عشق واقعی فقط زبان بخشیدن و سهیم شدن را میداند نه زبان گرفتن را...

#اشو
خودت را دوست بدار،
شدیدا عاشق خودت باش،
و در همین عشق،
غرور تو،
نفس تو،
از بین خواهد رفت.
و هر گاه نفس از بین رفت.
عشق تو به دیگران خواهد رسید.
و این دیگر ارتباط نیست،
بلکه #سهیم_شدن است.

✍🏻 اشو
#سوال_از_اشو

اشو عزیز، آیا شما با "صدقه و بخشش" مخالفید؟


همه ادیان بر صدقه و بخشش تاکید بسیار دارند
علت آن است که انسان همیشه نسبت به پول نوعی احساس گناه دارد
توصیه و تاکید بر دادن صدقات نیز بخاطر آن است که این احساس تخفیف پیدا کند
هرگاه پولدار باشید ناخود آگاه در برابر مردم فقیر  احساس گناه میکنید
صدقه دادن بار گناهانتان را سبک میکند
با خودتان میگویید:
من کار خیری انجام میدهم، یک بیمارستان  یا مدرسه میسازم. به سازمانهای خیریه کمک میکنم
با این افکار احساس شادی میکنید.

صدقه دادن نشانه تقوی نیست
بلکه نوعی ابراز تاسف است بخاطر اعمالی که برای به چنگ آوردن ثروت انجام داده اید
مثلا صد روپیه بدست آورده اید، و ده روپیه اش را صدقه میدهید. با این کار نفستان احساس امنیت میکند
به خدا میگویید:
" من در این معامله هم سود بردم و هم به فقرا کمک کردم."

اما من در مورد صدقه حرفی نمیزنم، بلکه از #شریک شدن و #سهیم شدن حرف میزنم
میگویم: اگر چیزی داری آن را قسمت کن. نه بخاطر آنکه به دیگران کمک کنی. با قسمت کردن و سهیم شدن، انسان رشد میکند. هر چه بیشتر سهیم شوی بیشتر رشد میکنی.

بخشش فقط دادن پول به دیگری نیست، ممکن است مرد ثروتمندی از عشق تهی باشد،عشقت را با او تقسیم کن
شاید فقیری عشق را بشناسد، اما بسیار گرسنه باشد، غذایت را با او سهیم شو. شاید ثروتمندی از شعور  و آگاهی بی بهره باشد، آگاهی و درکت را با او سهیم شو

"فقر معنوی هزارو یکتا شکل و فرم دارد"

هر چه که دارید، قسمت کنید
اما بدانید هدفم از این حرفها این نیست که این سهیم شدن از شما انسان با تقوایی میسازد و یا در بهشت جای خواهید داشت
قسمت کردن با صدقه دادن متفاوت است
اینجا صحبت از داشتن یا نداشتن طرف مقابل نیست. شریک شدن بر اثر وفور و فراوانی است
اما صدقه دادن بخاطر نیاز و فقر دیگری است. در صدقه دادن به نظر می آید که شما توانا و بالاترید و نفر مقابل پایین و پست و درمانده است. یک گداست و او به شما نیاز دارد و این طرزه فکری ناپسندیست و منطبق با قوائده هستی نیست.
اینکه احساس کنید شما توانگرید و او محتاج شماست، این احساسی زشت و غیر انسانی است
اما در سهیم شدن اینگونه نیست. وقتی آنچه که در اختیار دارید، حتی اگر به کوچکی یک لبخند باشد با دیگران قسمت میکنید، بدون اینکه به داشتن و نداشتن طرف مقابل نگاه کنید، احساس شادی عظیم خواهید کرد.

کسی که فقط پول روی پول میگذارد، آدم خوشحالی نیست. او همیشه عبوس و نگران است و آرامش ندارد و نمیتواند لذتی ببرد
چونکه برای لذت بردن، انسان باید با دیگران شریک شود
زیرا همه لذات و شادیها،
نوعی شراکت و سهیم شدن است.

#اشو
عشق چیست؟

هیچ کس نمی داند عشق چیست
آنها که فکر می‌کنند عشق را می شناسند در توهمی بزرگ هستند.

عشق به این آسانی که مردم فکر می‌کنند شناخته نمی شود.

اساساً آنچه که مردم عشق می نامند ترس از تنها بودن است
آنها صرفا به دیگری نیاز دارند و این چیزی است که مردم عشق نام می نهند.
آنها احساس تنهایی می‌کنند و تنهایی شان را میخواهند با دیگری پر می‌کنند
آنها خودشان را با دیگری مشغول و سرگرم می کنند و به یکدیگر می چسبند تا تنها نباشند.
حداقل دیگر درد تنهایی را ندارند و گذشته را فراموش میکنند.
و این را عشق می نامند
و زمانی که آن دیگری می رود، دوباره شروع به احساس تنهایی می‌کنند و در جستجوی کسی دیگر می روند‌ تا در کنارش آسوده شوند.
این عشق نیست، نیاز است، گدایی است
تو مثل کویر خشک و خالی هستی و حتماً باید با دیگری باشی، و در چنین حالتی، آن دیگری چیزی جز سراب نیست.

عشق واقعی فقط وقتی شروع می شود که تو  کسی را برای ارضای نیازهایت و یا فرار از تنهایی ات نخواهی،
بلکه در تنهایی ات چنان از محبت و آرامش و شادی سرشار و ارضا هستی که به دنبال کسی هستی تا آنها را با او #سهیم_شوی.

عشق واقعی فقط زبان بخشیدن و سهیم شدن را میداند نه زبان گرفتن را...

#اشو