نقش دل
492 subscribers
16.1K photos
8.9K videos
107 files
361 links
Download Telegram
🍉 عشق به ایران را فقط در #شب_یلدا خلاصه نکنیم

✍️ احسان‌محمدی

🍉 شب یلدا در ایران جشن گرفته‌ شد. میلیون‌ها ایرانی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسید #هندوانه قاچ کردند و #انار دانه شده خوردند و اگر نتوانستند آجیل و پسته بخرند با چیپس و پفک سر و ته قضیه را سر هم آوردند، #حافظ خواندند یا نخواندند خیلی مهم نیست اما یادشان بود که حتماً عکس بگیرند.

🍉 شبکه‌های مجازی سرشار از عکس‌های مردمی است که دور هم یا تنها لبخند می‌زنند. شادی و رنگ سرخ انار و هندوانه به نظر تم اصلی دیشب بود.

🍉 شاید در طول همه این سال‌ها، هرگز این همه توجه به شب یلدا را شاهد نبودیم. مثل همیشه آدم‌هایِ باهوش حوزه اقتصاد با شناسایی #نیاز جامعه به شادی- ولو اندک و اغراق شده- به آن دامن زدند و انواع اقسام فروش کالا و حراج شب چله و ... را خلق کردند و قطعاً برندگان واقعی این کارناوال خانگی هستند. نوش جان شان!

🍉 وقتی جریانی این همه بزرگ و همگانی شکل می‌گیرد، می‌شود در آن نکته های مختلفی کشف کرد. اینکه جامعه به شادمانی نیاز دارد، به امیدهای اندک برای غلبه بر ناامیدی های بزرگ، به لذت دورهم بودن و چهره به چهره شدن در عصری که عادت کرده‌ایم به دوست داشتن‌های دور و مجازی، به تلاش آدم‌ها برای بقا، برای جنگیدن با روزهای تلخ ...

🍉 شبکه های مجازی هم شانس و فرصت نمایش را به ما داده‌اند. #لذت_دیده_شدن و چیزی که به طعنه به آن شوآف گفته می‌شود. این فقره بار منفی ندارد. لذت مشارکت در یک جشن ملی و به نمایش گذاشتن آن و جلب تحسین عمومی در قالب لایک، خوشایند است و در چنین موضوعاتی کاربران از آن بهره می‌گیرند.

🍉 از سوی دیگر گرچه برخی نوعی مقاومت مدنی در قالب یک جشن اعتراضی غیرهمسو با نگاه رسمی را هم در این شکل مراسم می‌بینند اما به نظر می‌رسد حتی صدا و سیما هم با یک گشاده‌دستی شاید هوشمندانه عمداً به آن دامن زد.(حال مردم خوب نیست، کمی فتیله را پائین بکشید و دل بدهید به دلشان)

🍉 اما صبح که از خانه بیرون زدم، وسط خیابان کیسه زباله منفجر شده‌ای دیدم که پر از پوست انار و هندوانه بود. انگار هم‌وطنی آریایی بعد از به جا آوردن سنت شب یلدا و تمیز کردن خانه آن را از پنجره آپارتمان به خیابان پرتاب کرده بود و باز این تردید به سراغم آمد که آیا واقعاً ما این سرزمین را دوست داریم یا چنان که دکتر محمود سریع القلم می‌گوید #تعلق_سرزمینی داریم؟

🍉 اینکه ایرانیان ریشه‌های باستانی خود را دوست دارند و هر سال نشانه‌هایی از گرایش به سمت #ملی شدن را آشکارتر می کنند امر مبارکی است و در تضاد با دیگر امور نیست اما عشق به سرزمین در پاره کردن شکم هندوانه و دانه کردن انار و سلفی گرفتن است یا مراقبت از آن؟

🍉 چطور می‌شود که میلیون‌ها ایرانی در رثای اهمیت دریای #خزر و #خلیج_فارس حرف می‌زنند و گریبان چاک می‌دهند اما وقتی آنجا می‌روی گونی گونی زباله، بطری خالی نوشابه، پوشک مصرف شده بچه، کیسه پلاستیکی و ... وجود دارد؟

🍉 چطور می‌توانیم ادعا کنیم عاشق آیین ایرانی هستیم و برای روشن نگه داشته چراغ این سرزمین، اعیاد و مناسبت‌هایش را – حتی با فشارهای اقتصادی- برگزار می‌کنیم ولی پوست انار و هندوانه‌های همان جشن را توی خیابان رها می‌کنیم؟

🍉 اینها در تضاد با همدیگر نیست؟ یا ما هنوز اعتقاد داریم فقط «خانه ما، خانه ماست» و خیابان و بیابان و ساحل دریا و جنگل به حکومت تعلق دارد و وظیفه‌اش است آن را تمیز کند؟! به ما چه!

شاید یک کیسه زباله رها شده به نظر سندی کافی برای این ادعا نباشد اما روزانه ده‌ها مورد از این نشانه‌ها را می‌بینیم.

🍉 به این کشور وفادار بمانیم و از آن مراقبت کنیم. وطن دوستی فقط شب یلدای پر و پیمان برگزار کردن و سفره هفت سین چیدن نیست. که هر دو آسان است و می‎‌‌توان پول داد و شیک‎‌ترین وسایل را آماده خرید. (حتی انار دانه کرده هم می‌فروختند)

🇮🇷 عشق به میهن یعنی مراقبت از آن، یعنی محافظت از تمام موجودیت آن در مقابل دشمن دانا و البته دوست نادان!
#عصرایران
#حرف_حساب


#فرهنگ_پیشرفت

‌دنیا به سرعت در حال پیشرفت است ولی ما با افتخار کردن به نیاکانمان وقتمان را هدر می دهیم.
عده ای در 1400 سال پیش زندگی می کنیم و عده ای پا را فراتر گذاشته و در 2500 سال پیش زندگی می کنیم ، و جالب اینجاست که این دو گروه دائم با هم سر ستیز دارند. دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنها را تنبل خطاب می کنیم ، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم.
به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کرده ایم!؟

دائم در مجامع بین المللی در مقابل لابی‌های قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت می کنیم.
امارات کوچک به خاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتل های مجهز، ورزشگاه های پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملت ها را می گیرد و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت می کنیم.
قطر را نمی گویم که بزرگترین رویداد جهان #جام_جهانی را میزبانی کرد.
اعراب بزرگترین شرکت های هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان به خاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.

اغلب نام های عربی خوانده می شویم ، و هنوز هم برای فرزندانمان نام های عربی انتخاب می کنیم، ولی از اینکه کسی #خلیج_فارس را خلیج عرب بخواند برافروخته می شویم ، این نهایت میهن پرستی ما است. و البته فقط برافروخته می شویم و کار خاصی هم نمی کنیم.
اعراب را به خاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره می کنیم در حالی که همین امروز در قرن 21 میلیون ها نفر از هموطنانمان چادرنشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش می کنیم که آنها ذخایر مملکت اند و کاری برای اسکانشان نمی کنیم.

آری اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکانمان را می دهیم، ای هوار که ما 2500 سال پیش از شما بهتر بوده ایم.
اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ می‌کنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را برای مردمشان هدیه می دهند و ما وعده بهشت به مردممان می دهیم و به آنها (اعراب) میخندیم که دلارهای نفتیشان را هدر می دهند ، به راستی ما با دلارهای نفتیمان چه می کنیم!!!؟

آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است، و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟

یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما "تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است. یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست.
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و در مدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند.
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدم تر از دولت، بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی، اصل دیگری بوده است و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.

آلمان و ژاپن در تابستان 1945 بر اثر جنگ دوم جهانی یک کشور مخروبه بودند، اما به جز کسانی که آمریکایی ها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست اما ما با کوچکترین ناملایمتی دسته دسته کشورمان را ترک میکنیم و هیچ عِرقی به وطنمان نداریم.
این خیلی مهم است. بعد دیدیم که در عرض 30-20 سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند!

این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین، آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابان های اروپا می کند ، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد.

چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا در حلقه دوم گروهی گیر کرده ام.
آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه ی این ها را به هم ربط می دهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد. تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشته باشیم و به این سرزمین فکر نکنیم، هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهد گرفت.🌾

   
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌