نقش دل
502 subscribers
16.2K photos
9.04K videos
108 files
363 links
Download Telegram
اگر میخواهی
شخصیت واقعی
یک انسان را بشناسی
به حرفهایی که دیگران
درباره او می زنند توجه نکن !!
بلکه
ببین او درباره
دیگران چطور صحبت می کند ..

( لئو آیکمن )

#حرف_حساب
#حرف_حساب


#فرهنگ_پیشرفت

‌دنیا به سرعت در حال پیشرفت است ولی ما با افتخار کردن به نیاکانمان وقتمان را هدر می دهیم.
عده ای در 1400 سال پیش زندگی می کنیم و عده ای پا را فراتر گذاشته و در 2500 سال پیش زندگی می کنیم ، و جالب اینجاست که این دو گروه دائم با هم سر ستیز دارند. دائمأ در حال مسخره کردن عرب ها هستیم و آنها را تنبل خطاب می کنیم ، بدون اینکه پیشرفت های آنها را ببینیم.
به راستی به معماری مدرن و زیبای شهرهایشان دقت کرده ایم!؟

دائم در مجامع بین المللی در مقابل لابی‌های قدرتمند اعراب شکست میخوریم و از مدیریت جهانی صحبت می کنیم.
امارات کوچک به خاطر داشتن سیستم حمل و نقل مناسب، هتل های مجهز، ورزشگاه های پیشرفته، در رقابت با ما میزبانی جام ملت ها را می گیرد و ما دائم از سازندگی، پیشرفت و بالندگی صحبت می کنیم.
قطر را نمی گویم که بزرگترین رویداد جهان #جام_جهانی را میزبانی کرد.
اعراب بزرگترین شرکت های هواپیمایی جهان را دارند و ما دائمأ در سوگ از دست دادن هموطنانمان به خاطر استفاده از هواپیماهای 50 سال پیش هستیم.

اغلب نام های عربی خوانده می شویم ، و هنوز هم برای فرزندانمان نام های عربی انتخاب می کنیم، ولی از اینکه کسی #خلیج_فارس را خلیج عرب بخواند برافروخته می شویم ، این نهایت میهن پرستی ما است. و البته فقط برافروخته می شویم و کار خاصی هم نمی کنیم.
اعراب را به خاطر بادیه نشین بودن در قرن ها پیش مسخره می کنیم در حالی که همین امروز در قرن 21 میلیون ها نفر از هموطنانمان چادرنشین هستند، و ما فقط دل آنها را با یک سخن خوش می کنیم که آنها ذخایر مملکت اند و کاری برای اسکانشان نمی کنیم.

آری اعراب به سرعت در حال پیشرفت و آبادانی هستند و ما پز نیاکانمان را می دهیم، ای هوار که ما 2500 سال پیش از شما بهتر بوده ایم.
اعراب با سرمایه گذاری خوب در قلب دنیا نفوذ می‌کنند و با درآمدهای میلیاردی آسایش را برای مردمشان هدیه می دهند و ما وعده بهشت به مردممان می دهیم و به آنها (اعراب) میخندیم که دلارهای نفتیشان را هدر می دهند ، به راستی ما با دلارهای نفتیمان چه می کنیم!!!؟

آیا وقت آن نرسیده که ما هم به این نکته پی ببریم که زمان جنگیدن با شمشیر و کلاشینکف تمام شده است، و برای پیروزی بر دشمنان باید در قلب ها نفوذ کرد؟

یکی از بزرگترین مشکلات ایران این است که در کشور ما "تعلق به سرزمین" بسیار ضعیف است. یعنی ایران هنوز یک "کشور- ملت" نیست.
در کشورهای پیشرفته دنیا، افراد تفکر خود را دارند، بعد در یک مدار بزرگتر به یک گروه تعلق دارند و در مدار بزرگتر از آن احساس تعلق به سرزمین دارند.
شما اگر تاریخ غرب را بخوانید مقدم تر از دولت، بخش خصوصی بوده و مقدم تر از بخش خصوصی، اصل دیگری بوده است و آن ثروت و قدرت سرزمین بوده که خیلی اهمیت داشته است.

آلمان و ژاپن در تابستان 1945 بر اثر جنگ دوم جهانی یک کشور مخروبه بودند، اما به جز کسانی که آمریکایی ها بالاجبار از آلمان برداشتند و بردند، سندی دال بر مهاجرت آنها موجود نیست اما ما با کوچکترین ناملایمتی دسته دسته کشورمان را ترک میکنیم و هیچ عِرقی به وطنمان نداریم.
این خیلی مهم است. بعد دیدیم که در عرض 30-20 سال کشور خود را اصلاح کردند و دومین و سومین قدرت اقتصادی جهانی شدند!

این که یک شهروند در جامعه ما به راحتی از ماشین، آشغال بیرون می اندازد و تعریف از تمیزی خیابان های اروپا می کند ، یک معنی تربیتی دارد، یک معنای عمیق دیگری هم دارد که به این سرزمین تعلق خاطر ندارد.

چرا هنر شنیدن یک ایرانی ضعیف است؟
چرا من اصرار دارم که حرف خودم درست است؟
چون من ایرانی در حلقه اول فردی و نهایتا در حلقه دوم گروهی گیر کرده ام.
آن حلقه مهم تر و سوم ملی که همه ی این ها را به هم ربط می دهد، وجود ندارد.
کسی به من آموزش نداده که سرنوشت حلقه اول و حلقه دوم به حلقه سوم ربط دارد. تا وقتی ناسیونالیسم عقلایی نداشته باشیم و به این سرزمین فکر نکنیم، هیچ تحولی در ما و سرزمینمان صورت نخواهد گرفت.🌾

   
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
#حرف_حساب


قطعا که عشق حاصل ناآگاهی و دیدن از دور است.
هرقدر نزدیکتر شوی خال‌ها، لک‌ها، جای زخم‌ها، رد چاق شدن‌ها، جای عبور سال‌ها و ایام، خط اخم و لبخند، منافذ باز و سفیدی مو و لکه دندان و خال چشم و بوی عرق و شوره سر هم معلوم‌تر می‌شود.
باید بعدش ببینی گرمای ابن بغل به همه این زشتی‌ها می‌ارزیده یا نه‌. یا باید از همان دور و از روزنه اتاق خودت برای او که سر درآورده از روزنه اتاقش، دست تکان دهی و لبخند بزنی و صبح بخیر بگویی...
راستش آفتاب هم از نزدیک و بی عینک و بی اس‌پی‌اف آدم را کور و جزغاله می‌کند. بنی بشر که جای خود...

کودک که بودم خیال می‌کردم چطور کسی طلاق می‌گیرد. فکر می‌کردم دو تا آدم که زیر و بالای هم را دیده‌اند، با هم شریکی بچه دارند، از لیوان هم آب خورده‌اند و بدتر از همه چسبیده به هم خوابیده‌اند، چطور می‌توانند بشوند غریبه؟ پس آن لحظات خوش و آن خاطره‌ها و تاریخی که با هم توی یک خانه سپری کرده بودند چه؟
چطور می‌شود مردی زنش را با دامن کوتاه و پیراهن یقه باز و آستین حلقه‌ای ببیند و او را ببوسد و زن برای مرد پلو و خورش بپزد و یکهو از یک روزی به بعد بشوند غریبه؟ !!


بزرگتر که شدم فهمیدم چیزی که همه‌ی هم‌سری‌ها و هم‌بستری‌ها و هم‌راز بودن‌ها و هم‌خانگی‌ها و هم‌سفر بودن‌ها را می‌شورد و می‌برد زبان آدم است. کلمه‌هاش. کلمه‌ها آدم را می‌کشد. و این زبان در دهان آدم‌ها به قدر دادن شمشیر آخته به دست کودکی شیطان و حرف‌نشو، خطرناک است‌. حتی دهشتناک.

مراقب باشیم با زبانمان به کی و کجایش را زخم می‌زنیم مبادا از آغوش جهان، یکی کم شود.

#الهام_فلاح