نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💠 سرنوشت #زينب پس از كربلا

#قسمت_اول

▪️از فرجام #زينب_خواهر_امام_حسين، پس از رخداد كربلا، هيچ خبرى در هيچكدام از كتب تاريخى مسلمانان نيامده است.

▪️وى همسر پسر عمويش #عبدالله_ابن_جعفر بود كه از او جدا شده بود و دوتن از پسرانش نيز در كربلا همراهش بودند كه هردو كشته شدند.

▪️تمامى گزارشهاى تاريخىِ موجود ميگويد كه: او نيز مانند تمامى بازماندگان كربلا توسط #يزيد به مدينه فرستاده شد.
ولى حتى خبرى از حضور او در مدينه پس از رخداد كربلا در تاريخ نيست.

▪️فقط از او #مقبره_اى_در_سوريه باقى مانده كه آن هم مشخص نيست متعلق به اوست يا خير و اينكه چرا باقى زندگى اش را تحت حكومت قاتل برادران و پسرانش گذرانده است.

▪️در اينباره هيچ منبع تاريخى وجود ندارد و يا اينكه اگر وجود داشته است بدست ما نرسيده است و تنها چيزى كه ما ميدانيم دروغهائى است كه روحانيون شيعه بر منابر گفته اند و عامه ی مردمِ بيسواد هم دنبال مدرک و سندى براى دروغ ملاها نبوده اند.

▪️در اواخر سال ٦٣ هجرى كه مردم #مدينه بر ضد يزيد شورش كردند و اين قيام در تاريخ به نام حرّه نامگذارى شده است( كه البته هيچكدام از خاندان على نه شركتى در آن داشتند و نه حتى همراه مردم بودند) امويان در محاصره شورشيان درآمدند.

ادامه دارد

https://t.me/naghde_eslamm
💠 سرنوشت #زينب پس از كربلا

#قسمت_دوم

▪️ #مروان_بن_حكم و پسرش عبدالملك كه از دوستان نزديك على بن حسين( #امام_سجاد) بودند، در اين واقعه، زنان و خانواده اش را به دست على بن حسين سپرد كه از گزند مردم در امان بمانند و او آنها را به خارج از شهر منتقل كند.

▪️پس از اين واقعه شورش ديگرى رخ داد كه مردم مدينه بر عليه امويان قيام كردند و خواهان به خلافت رسيدن #عبدالله_ابن_زبير بودند.(ميبينيد كه فرزندان على هيچ محبوبيت و هيچ وزنه سياسى در ميان مردم نبودند و حتى براى آن تلاشى هم نميكردند) اين اتفاقات، بى درنگ پس از درگذشت ناگهانى #يزید كه در يک چراگاه و به هنگام شكار به وقوع پيوست، افتاد.

▪️در اينجا اضافه كنم كه درگذشت يزيد در ربيع الاول سال ٦٤ هجرى اتفاق افتاد و عبدالله ابن زبير بلافاصله در مكه اعلام خلافت كرد كه داستان درازى دارد و مرتبط با اين بحث نيست.

▪️مروان ابن حكم و امويان پس از قيام مردم از مدينه تارانده شدند و به دمشق گريختند.
چيزى نگذشت كه مروان ابن حكم در دمشق به خلافت رسيد و چند ماه بعد از دنيا رفت و پسرش #عبدالملک_ابن_مروان به خلافت مسلمين در دمشق(شام) رسيد.

▪️روابط دوستانه #محمد_بن_حنفيه فرزند امام على و على بن الحسين(سجاد) روابط بسيار دوستانه و خوبى بود تا جائى ک عبدالملک به اين دو عنايت بسيارى داشت.

ادامه دارد...

https://t.me/naghde_eslamm
💥 تجاوز به سيستان توسط #امام_على خليفه مسلمين

#قسمت_دوم

از میان این #دخترکان_سیستانی کہ در کوفه تقسیم شدند یکی به حسین ابن على (امام حسين) رسید.
#امام_حسین او را #کنیز همخوابه خویش و نامش را ُلافه کرد.
این دختر سال بعد علی ابن حسین را به دنیا آورد که بعدها امام زین العابدین شد.(درباره ی مادر زین العابدین رجوع شود به
انساب الأشراف ۳۲۵/۳
ارشاد شیخ مفید ۱۳۷/۲
إعلام الوری طبرسی ۴۸۰/۱_۴۸۱
موالید الأئمه ابن خشاب۲۳)

سیستان تا پایان #خلافتِ_علی و دو سالِ اولِ #خلافت_معاویه همچنان از سلطه ی عرب بیرون بود.
سپس در لشکرکشیهای بزرگ سالهای نخستینِ خلافت معاویه (در سالهای ۴۲ تا ۴۴ هجری) از نو تسخیر شد.

#عبدالله_عامر_اموی کہ در آغاز خلافتِ معاویه فرماندار بصره و به تبع آن خوزستان و پارس و کرمان و سیستان شده بود دست به کار بازگشایی پارس و کرمان و سیستان شد.
او یکی از عموزادگانش به نام #عبدالرحمان_سَمُره را با سپاه بزرگی بہ سیستان گسیل کرد. عربهائی که در بیابانهای سیستان پراکنده بودند نیز به اینها پیوستند. عبدالرحمان سَمُره در تلاشهای مداومی کہ بیش از دو سال ادامه داشت و ویرانیهای بسیار به بار آورد سراسر سیستان را از نو گشوده ضميمه خلافت عربی کرد.(منابع:
فتوح البلدان بلاذری ۳۸۴_۳۸۵ و ۳۹۶
تاریخ طبری ۱۹۳/۳_۱۹۴
انساب الاشراف بلاذری ۲۹۵/۱۱)

اما مردم سیستان در سال بعد دیگرباره برای رهایی از سلطه عرب شوریدند، #کابل_شاه_زَندپیل کہ اکنون بخشی از سرزمین زابلستان را ضمیمه کشور خودش کرده بود با نیروهایش از سیستانیان حمایت کرد، و عربها دیگرباره به درون بیابانها تارانده شدند.
#زیاد_ابن_سمیه که در اواخر سال ۴۴ هجری به جای عبدالله عامر فرماندار بصره شده بود سپاه بزرگی به فرماندهی یک افسر کارکشته به نام #ربيع_ابن_زیاد بہ سیستان گسیل کرد، و سیستان در سال ۴۶ هجری دیگرباره گشوده شد. این ربيع ابن زیاد پیشترها در زمان #خلیفه_عثمان یک بار سیستان را تسخیر و بی رحمانه تاراج کرده بود.

ادامه دارد .....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
👊چرا روحانيون از گفتن سرنوشت #زينب پس از كربلا وحشت دارند؟

#قسمت_پنجم

نکته جالب و سانسور شده‌ دیگری که وجود دارد ازدواج یکی از دختران #امام_حسن بنام "ام الحسن" با "#عبدالله_بن_زبیر" هست
همانطور كه همه می‌دانید عبدالله‌ بن زبیر از بزرگترین دشمنان #علی_بن_ابيطالب بوده كه در جنگ جمل در برابر علی شمشیر کشید
و خود علی در خطابه‌ای به او لقب "فرزند نحس زبیر" داده و گفته:
از وقتی فرزند نحس زبیر زاده شد باعث نفاق بین من و پدرش شد.!
به روايات در اينمورد سرى ميزنيم كه صحت گفته هاى بالا را تاييد ميكند.
#الف) متن عربى روايت: وشهد الجمل مع أبيه الزبير مقاتلًا لعلي، فكان علي يقول: ما زال الزبير منا أهل البيت حتى نشأ له عَبْد اللَّهِ.
#ترجمه: در جنگ همراه پدرش با على جنگيد ازينرو على در مورد او گفت: از زمانى كه عبدالله بدنيا آمد باعث نفاق بين من و پدرش شد.
#منبع:
أسد الغابه،ابن اثير الجزري، ج ٣، ص ٢٤١، رقم ٢٩٤٩.
http://lib.efatwa.ir/40156/3/241

) قال على بن ابي طالب: ما زال الزبير يعد منا أهل البيت حتى نشا عبدالله».
#ترجمه: زبير با ما عداوتى نداشت تا قبل از بدنيا آمدن عبدالله
#منابع با لينك صفحات:
١) الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ابن عبد البر، ج ٣ ص ٩٠٦
http://lib.efatwa.ir/40171/3/906
٢) العقد الفريد، ابن عبد ربه الأندلسي، ج ٥ ص ٦٤
http://lib.efatwa.ir/40936/5/64
٣) شرح نهج البلاغة، ابن ابي الحديد ج ٢٠ ص ١٠٤
http://lib.eshia.ir/15335/20/104
) ما زال الزبير رجلا منا اهل البيت حتى نشا ابنه المشئوم عبدالله»
#ترجمه: زبیر همیشه از ما اهل بیت بود تا زمانی که فرزند نا مبارکش، عبدالله بزرگ شد.
#منبع:
نهج البلاغة حكمت ٤٥٣ - السيد الشريف الرضي ، ج ١ ص ٥٥٥
http://lib.eshia.ir/10419/1/555


ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
www.eslam.nu
◾️#شق_القمر، معجزه اى دروغين براى پيامبرى بى معجزه!

#قسمت_دوم

#چهارم:
اگر #پيامبر_اسلام، شق القمر كرده بود در زمانهاى بعدى مجبور نبود در جواب #معجزه خواستن مردم طفره برود بلكه با صراحت و افتخار مى گفت كه من #شق_القمر كردم و اين تعداد افراد هم به آن شهادتت مى دهند.
اما #محمد در هيچ جاى قرآن و در هيچ حديثى (از خودش) به آن اشاره نكرده است.
#پنجم:
منشأ روايات شق القمر، #عبدالله_بن_مسعود است و راويان ديگر يعنى ابن عباس و انس بن مالك در آن زمان يا متولد نشده بودند يا كودك بوده اند.
به تعبير ديگر اگر چنين معجزه اى به اين بزرگى اتفاق افتاده بود بايد حداقل اهالى #مكه آنرا ببينند و همه بر آن شهادت دهند نه اينكه منشأ آن يك نفر باشد.
#ششم:
اگر چنين معجزه اى رخ داده بود بايد مردم شهرهاى ديگر #عربستان و كشورهاى مجاور مثل #ايران و #روم هم ديده باشند ولى هيچ گزارش تاريخى در هيچ كجاى ديگر جهان و حتي از شهرهاى مجاور مثل مدينه هم در تأييد #شق_القمر وجود ندارد

▪️اما جديداً شايعه اى مبنى بر تاييد شق القمر #توسط_ناسا در فضاهاى مجازى و حتى برخى سايتهاى حوزويان ديده شده كه مفصلا به آن ميپردازم.

شاید مبنای شایعه مربوط است به سخنرانی حجت الاسلام #بی‌آزار_شیرازی ریاست دانشگاه مذاهب اسلامی در نشست «شق‌القمر معجزه پیامبر اسلام با استناد به تحقیقات ناسا» که در “سلسله نشست‌های بخش دانشگاهی ‌پانزدهمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم”ایراد شده است
اما واقعیت چیست؟

یکی از عکس های استفاده شده در این شایعات مربوط به #گسل معروف “سن آندریاس” در امریکاست و ارتباطی با ماه ندارد، یکی دیگر از عکس هایی که در این شایعه به آن استناد شده مربوط به شیاری در ماه است، در توضیح این عکس آمده:
“شیارهای روی ماه اولین بار ۲۰۰ سال پیش با یک تلسکوپ کوچک در سرتاسر این سیاره مشاهده شدند. در ادامه در مورد انواع شیارهای موجود بر روی ماه گفته شده.
در پایان تشریح شده که از این شیارها توسط گروه آپولو ۱۰ درسال ۱۹۶۹ عکس برداری شده و دو ماه بعد توسط آپولو ۱۱ تایید شده است”، نام علمی این شیار، Ariadaeus Rille است.

ادامه دارد ...

www.eslam.nu
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 قرآن، كتاب دينى مسلمانان چگونه و توسط چه اشخاصى گردآورى شد؟

#قسمت_چهارم

#عبدالله_بن_مسعود نخستین کسی بود که پس از پیامبر اسلام، #قرآن را به صدای بلند ميخواند.
#منبع: انساب الاشراف، بلاذری، ج ١، ص ١۶٢
از ویژگی های قرآن ابن مسعود این بود که در بسیاری از آیات و کلمات قرآنی با قرآن های مشهور مخالفت داشت،
زیرا ابن مسعود بر این باور بود که می توان کلمات قرآن را به مترادف آن تبدیل کرد و در اينباره می گفت:
هرگاه کلمه ای بر شما دشوار باشد یا برای خواننده فهم آن مشکل آید، می توان آن را به کلمه دیگر که سهل و واضح است و معنای آن را دارد، تبدیل کرد.
او کلمه #زخرف را به کلمه #ذهب، و کلمه #عهن را به کلمه #صوف تبدیل می کرد زیرا معنای هر دو کلمه در هر دو موضع یکی است او در تعلیم یک نفر غير عرب که تلفظ کلمه #اثیم بر وی دشوار بود، تجویز کرد تا به جای آن بگوید:
»ان شجره الزقوم طعام الفاجر« به جای » طعام الاثیم «
#منبع: المناهل العرفان فی علوم القرآن، الزرقانی، ج ١، ص ١٨٨
بدین ترتیب، برای راحتی از کلمات مترادف برای یک کلمه استفاده میشد و در ضمن اثری از #سوره_حمد و #معوذتین در آن نبود و هر گاه قرآنی با این دو سوره میدید آن را پاک میکرد! در نمازش هم هرگز از این دو سوره استفاده نمیکرد، زیرا معتقد بود که دعای چشم زخم است و جزو سوره هاى قرآن نيست.
#منبع: در المنثور، جلال الدین سیوطی، ج ۶، صفحات ۶٨٣ تا ۶٨۶
ذكر اين نكته خالى از اهميت نيست كه #ابن_مسعود از بزرگان صدر اسلام ميباشد و وقتى كه ايشان بدين سادگى كلمات و آيات را تغيير ميدهد اثبات ميكند كه مسلمانان صدر اسلام وكسانى كه جزو ياران نزديك پيامبر اسلام بوده اند نه هيچ اعتقادى به اعجاز قرآن داشته اند و نه حتى باور داشته اند كه اين آيات از سوى خدا فرستاده شده باشند و الا نه اينكه به شدت با اين رفتار او برخورد ميشد چه بسا با او بعنوان يك #كافر رفتار ميكردند. و نكته ديگر اينكه وقتى صحابى بزرگى مانند ابن مسعود براى تسهيل كلمات و آيات آنها را تغيير ميدهد، چگونه باور كنيم كه دوران خلافت امويان و يا عباسيان، متن آيات و لغات اين كتاب دست نخورده باقى مانده باشد و چيزى به متن آن اضافه يا كم نشده باشد ؟؟
باری، همانطور که گفته شد اختلافات در قرآن ها وقت بسیار زیاد بود و هر منطقه قرآن مخصوص خود را داشت و سایر قرآن ها را بی اعتبار می انگاشت، تا جایی که کار به نزاع ها و اختلافات جدی کشیده شد.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
💥 قرآن، كتاب دينى مسلمانان چگونه و توسط چه اشخاصى گردآورى شد؟

#قسمت_ششم

#عثمان خليفه سوم مسلمانان تصمیمش را در نهایت جدیت و خشونت بکار
گرفت تا بتواند جلوی شورش های احتمالی را بگيرد. وى در اين اثنى نیاز به حمايت صحابه و بزرگان اسلام داشت كه با تاييد آنها بتواند نقشه اش را به سرانجام برساند.
ازينرو وى تمامی سران و بزرگان دین و افرادى كه داراى قرآن بودند را در جلسه ای دعوت میکند و از آنها چاره جویی میکند. تمامی حاضرین در جلسه موافقت كردند كه قرآنى يكسان تدوين شود كه اختلافات از بين بروند.
#منبع: عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج٣، ص١١١
عثمان براى تدوين #قرآن_واحد، چهار نفر از افراد معتمد را مأمور انجام اين كار ميكند.
اسامی افرادى كه عثمان آنها را مامور تدوين قرآن كرده بود بدين قرار است: #زید ابن ثابت، #سعید ابن عاص، #عبدالله ابن ابی زبیر و #عبدالرحمان ابن ابی حارث.
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی، ص٩٢
ابتدا زید بن ثابت ریاست اين هیئت رو به عهده گرفت که با اعتراض شدید #عبدالله_ابن_مسعود مواجه شد.
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی صفحات ١٠٢ _ ١٠١
و در نتیجه اين اعتراض، عثمان شخصا ریاست کمیته مذكور را به عهده گرفت.
البته بعدها با بالا گرفتن اعتراضات به لیست اعضاء مجبور شد هشت نفر ديگر را نیز به تعداد افراد اين گروه بیفزاید.
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی، ص ١٠۴
#ابی_ابن_کعب که خود صاحب یک قرآن بود یکی از افرادی شد که به این هیئت اضافه شده بود و این بار ریاست آن را هم عهده دار شده بود.
جالب است که سه نفر از اعضاء یاد شده، یعنی سعید بن عاص، عبدالله بن زبیر، عبدالرحمان بن حارث از منسوبان و داماد های عثمان بودند. زید بن ثابت از انصار
و خزرجی بودند و تنها فردى در میان چهار نفر اولیه بود که از طايفه قریش نبود.
او در زمان عثمان مسئولیت بیت المال رو به عهده گرفت و تا آخر عمر هم به عثمان وفادار ماند و حتی از بیعت با #علی سر باز زد.(قبلا مفصلا در مورد عدم كفايت و اعتبار بالاى على بن ابيطالب در ميان بزرگان اسلام و ياران پيامبر بطور مفصل توضيح داده ام كه براى خواندن مطالب مربوطه به كتابخانه كانال و يا سايت نقد اسلام مراجعه كنيد)
سعید بن عاص دیگر فرد نزدیک به عثمان بود که پدرش در جنگ بدر به دست علی بن ابيطالب کشته شده بود، یتیم بود و در کفالت عثمان بزرگ شد. در سال سی ام هجرى نیز عثمان ولایت کوفه را به او داد و او والى كوفه بود.
#منبع: الکامل فی التاریخ، عزالدین ابن اثیر، ج ٢، ص ۴۷۷
شخص سوم، عبدالله بن زبیر نخستین مولود مهاجران در مدینه بود که روزی به عبدالله بن عباس گفت: چهل سال است که من کینه ی شما اهل بیت را پنهان کرده ام.
#منبع: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۴، ص۶٢
آخرین فرد اين گروه چهار نفره، عبدالله بن حارث بود که از هیجده سالگی در خانه ی عمر بزرگ شده و به دليل اعتبار بالا و محبوبيت عمر بن خطاب در ميان مسلمانان به اين موضوع افتخار میکرد.
دليل معرفى اين افراد اين بود كه رابطه آنها را خليفه و سران اسلام را بدانيد.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
💥 شيوه گردآورى قرآن توسط عثمان، خليفه سوم

#قسمت_دوم

در اين بخش به برخى ازين روايات اشاره ميكنيم.
#الف) ابن ابی داود نقل میکند که برخی از مردم شام میگفتند: (مصحف ما و مصحف بصره صحیح تر از مـصـحف کوفه است) زیرا هنگامی که #عثمان دستور داد مصحفها را بنویسند، مصحفی را که بـرای کوفه تهیه کرده بودند بر مبنای قرائت #عبدالله_بن_مسعود بود و پیش از آن که این مصحف با سایر نسخه ها مقابله و تصحیح شود، برای آنان فرستاده شد اما مصحفی که برای شام و نیز مصحفی که برای بصره تهیه شده بود، پس از مقابله و تصحیح آنها فرستاده گردید.
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی، ص ٣۵
اين روايت نشان از عدم هماهنگی و دقت در امر تطابق مصاحف قبل از ارسال آن به سایر نقاط مهم بلاد اسلامی بود.
به هرحال، قرآن های سرتاسر قلمرو اسلامی جمع آوری و سوزانده شد و البته به روایتی در آب و سرکه جوشانیده شد(از ميان برده شد)
#منبع: الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ٢، ص ۴۵٩
#قرآنى كه توسط زید بن ثابت گردآورى شده بود و قرآن زيد ناميده ميشد نيز در زمان معاویه در مدینه نابود شد.
#عمر_بن_خطاب این قرآن را به دخترش حفصه(همسر محمد) داده بود که به احترام وی تا زمان حیاتش در دستش باقی ماند و بعد از وفاتش نابود شد.
#منبع: الاتقان فی علوم القرآن، جلال الدین سیوطی، ج ١، ص ١۶١
از سوى ديگر #ابن_مسعود با این اقدام عثمان در واحد سازى قرآنها، به شدت مخالفت نمود و به مردم کوفه گفت: هرکس مصحفی دارد آن را با زنجیر ببندد
#منبع: المصاحف، ابی داود سجستانی، ص ۷۵
و در روايتى دیگر نقل شده است كه وقتی ابن مسعود دانست حذیفه میخواهد پیشنهاد یکی کردن قرائت ها را به عثمان بدهد، او را به قتل تهدید نمود
#منابع:
المصاحف، ابی داود سجستانی، ص ۷٠
سنن ترمذی کتاب تفسیر قرآن، باب ١٠، حدیث ٣١٠٤

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21728
" مستند شهر مقدس "

#قسمت_سوم(آخر)

ولی ما در #قرآن به آیاتی برمی‌خوریم که از تغییر قبلۀ نیز می‌گویند.
سوره ۲، آیه ۱۴۲
«سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا ۚ قُل لِّلَّـهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ ۚ يَهْدِي مَن يَشَاءُ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ»
#ترجمه:
به زودى مردم كم خرد خواهند گفت: چه چيز آنان را از قبله‌اى كه بر آن بودند رويگردان كرد؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست؛ هر كه را خواهد به راه راست هدايت مى‌كند.
در آیه بالا فقط گفته می‌شود که قبله تغییر کرده است ولی نمی‌گوید قبلۀ قبلی کجا بوده است.
کاوش‌های #گیبسون نشان می‌دهند که - برخلاف راویان اسلامی که از «#اورشلیم» سخن می‌گویند- نخستین قبله، شهر پترا / بکه بوده است، بهترین سند مسجد دو قبله‌ای [مسجد قبلتین] در عربستان سعودی است که یک قبله‌اش رو به مکه و دیگری رو به پترا - نه اورشلیم- است.
از سوی دیگر، همین رازگشایی نشان می‌دهد که قرآن در طی تاریخ خود بارها و بارها دستخوش تغییرات ویراستاری و مضمونی شده است. این تغییر می‌باید در زمان عباسیان صورت گرفته شده باشد.
#اسلام می‌گوید که قرآن کلام الله (خدا) است و نه کلام محمد. این طبعاً یک گفتۀ مؤمنانه ولی غیرواقعی‌ است، زیرا آیه ۱۴۲ از سورۀ ۲ بعدها به قرآن افزوده شده است؛
موردی که پاره‌های قرآن صنعا آن را تأیید می‌کنند. زیرا، چنین آیه‌ای در قرآن صنعا وجود ندارد.
این که چگونه و طی چه حوادث و تحولاتی قبله از پترا به مکه دگرگون شده است، گیبسون برایش یک پاسخ منطقی و استوار دارد: #پترا ابتدا توسط یکی از سرداران مخالف اموی به نام #عبدالله_بن_زبیر اشغال شد (حدود ۶۳ هجری). زیبر قصد داشت که سنگ سیاه را از پترا به مکانی دیگر انتقال دهد. البته در سال‌های ۷۳ و ۷۴ هجری پترا توسط نیروهای اموی محاصره گردید، شهر زیر سنگ‌باران منجنیق‌ها قرار گرفت.(٣)
ولی با این وجود عبدالله بن زُیبر موفق می‌شود که سنگ سیاه را به محل ناشناخته‌ای که بعدها مکه نام گرفت (۴)، انتقال دهد. نخستین کسانی که خود را با بن زُبیر سازگار کردند، مردم اهل کوفه بودند.
«جغرافیای قرآن» (۵)، کتاب پژوهشی ارزشمندی است که توانسته بر بخشی از تاریخ ناروشن آغاز اسلام، پرتوافکنی کند. به هر رو، به علاقه‌مندان به موضوع «آغاز اسلام» خواندن این کتاب توصیه می‌شود.
(۱) طبق روایات اسلامی مکه از زمان اسماعیل، فرزند نخست ابراهیم، وجود داشته است یعنی طبق تاریخ‌نگاری دینی یهود چیزی حدود ۱۷۰۰ سال پیش از میلاد.
(۲) بی‌نیاز، ب: چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟
(۳) سنگ‌هایی که برای منجنیق استفاده می‌شد، در شهر پترا به وفور یافت شده‌اند. در حالی که برای نمونه یک گلولۀ سنگی منجنیق هم در مکۀ کنونی پیدا نشده است.
(۴) برای نخستین بار در سال ۲۰۱ هجری برای مکه سکه ضرب کردند، که این مورد در زمان مأمون عباسی بود. در حقیقت دین برساختۀ عباسیان ۲۰۰ سال نیاز داشت تا برای شهر مقدس ساختگی‌اش سکه ضرب کند. این موضوع همواره موضوع شگفتِ پژوهشگران بود که چرا نخستین بار برای خاستگاه اسلام و محل تولد پیامبر اسلام ۲۰۰ سال بعد سکه ضرب شده است. به گمان من با کشف گیبسون عملاً به این پرسش، پاسخ داده شده است.

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22502
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_اول

#قسمت_هفتم

نتیجه‌گیری از داستان ابرهه: #ابرهه هیچ گاه برای ویران کردن #کعبه به مکه حمله نکرد، جنگ او علیه قبیله معد و بنی‌عامر، متحدان #لخمیان، صورت گرفت.
«گوشمالی» نظامی قبیله معد و بنی‌عامر هم، نه در سال ۵۷۰ بلکه در سال ۵۴۷ میلادی بود. باید یادآوری کرد که در سال ۵۷۰ میلادی دیگر ابرهه حبشی وجود نداشته و در این سال یمن به دست #ایرانیان افتاده بود [زمان انوشیروان]. در این جا، یا اطلاعات ابن اسحاق اشتباه هستند یا کتیبه‌های به جا مانده.
پس #محمد در چه سالی متولد شد؟ ۵۷۰ یا ۵۴۷ میلادی؟
اگر ۵۷۰ میلادی است، پس #ابن_اسحاق این تاریخ را از کجا و بر چه پایه‌ای به دست آورده است؟ اگر سال تولد ۵۴۷ میلادی باشد آن‌گاه تمامی سیرت رسول‌الله در هم فرو می‌ریزد. آیا می‌توان در داستان ابن‌اسحاق یک ذره حقیقت یافت؟ این «هسته‌ی حقیقی» در کجای قصه‌ی ابن اسحاق نهفته است؟

💥داستان #عبدالمطلب، پدر بزرگ و عبدالله پدر محمد
پیش از پرداختن به کودکی محمد در سیره ابن اسحاق لازم است ببینیم که ابن اسحاق درباره‌ی خانواده‌ی محمد چه گزارش می‌دهد. در بخش «حکایت ذبح عبدالله» ابن اسحاق می‌نویسد که پدر بزرگ محمد، عبدالمطلب، از خدا می‌خواهد ده پسر به او ارزانی کند و قول می‌دهد که حتماً یکی از آن‌ها را در راه حق قربانی نماید.
خدا هم ده پسر به عبدالمطلب اعطا می‌کند. یک روز عبدالمطلب به فکر افتاد که به قول خود عمل کند و یکی از پسرانش را برای خدا قربانی کند. قرعه به نام کوچک‌ترین پسرش یعنی عبدالله، پدر محمد، افتاد.
وقتی عبدالمطلب خواست سر پسرش را ببرد، مردم قریش مخالفت کردند که او اجازه ندارد چنین رسمی را بوجود آورد. سرانجام، قضیه را با یک زن کاهن و جن‌گیر مورد اعتماد قریشیان درمیان می‌گذارند و مذاکرات فراوانی میان عبدالمطلب و قریشیان صورت می‌گیرد. باری، با میانجیگری زن کاهنِ جن‌گیر، قرار شد که عبدالمطلب ده شتر (به عنوان دیه #عبدالله) بگیرد و قرعه بیندازد. نشان به آن نشانی که سرانجام پس از قرعه‌کشی تعداد شترها به ١٠٠ می‌رسد و خدا به عبدالمطلب فرمان می‌دهد که پسرش عبدالله را قربانی نکند.
هر خواننده‌ای با خواندن این قصه به یاد قصه‌ی ابراهیم می‌افتد که می‌خواست پسرش اسماعیل را قربانی کند و خدا قوچی در اختیار او قرار می‌دهد تا ابراهیم آن را به جای اسماعیل برای خدا قربانی کند [تورات، کتاب آفرینش، ۲۲]. فرق داستان قربانی کردن پدر محمد، عبدالله، با اسماعیل فقط در این است که خدا برای ابراهیم یک قوچ می‌فرستد ولی برای عبدالمطلب ١٠٠ شتر.
البته، کاملاً روشن است که ابن اسحاق از این طریق می‌خواست جایگاه ویژه‌ای عبدالله، پدر محمد و به تبع آن برای خود محمد قایل شود.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام

https://t.me/naghde_eslamm/22535
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_اول

#قسمت_هشتم(آخر)

#عبدالله، این نورچشمی خدا، وقتی از مراسم قربانی به خانه بازمی‌گردد، زنی که گویا خواهر #ورقه_ابن_نوفل، پسر عموی خدیجه، بود عبدالله را در خیابان یا جایی می‌بیند او را مورد خطاب قرار می‌دهد و از او «خواستگاری» می‌کند.
خواننده توجه داشته باشد که زن از مرد خواستگاری می‌کند و نه برعکس! ولی عبدالله پیشنهاد زن را رد می‌کند و همان روز با آمنه ازدواج می‌کند. روز بعد عبدالله دوباره سراغ زن «خواستگار» می‌رود ولی زن به او می‌گوید:
«دیک [دیروز] آن سخن از بهر آن می‌گفتم که نوری در پیشانی تو می‌تابید (یعنی نور وجود پیغامبر ما) و از بهر آن می‌گفتم و امروز آن نور نمی‌بینم و از این جهت سخن نمی‌گویم. و من دیروز عاشق آن نور بودم. چون دوش جایی دیگر بودی و آن نور آن‌جا نهادی، پس امروز مرا با تو کاری نیست.... ای عبدالله من طالب نور بودم، نه طالب تو و آن فسق و فجور.» (۱۰)
#ابن_اسحاق برای این که نشان بدهد که خدا با یک برنامه‌ریزی دقیق، قصد آفرینش یک دین نوین، اسلام، را داشت، نه تنها یک بار دیگر داستان ابراهیم را به عنوان پیش‌زمینه‌ی این معجزه بازسازی می‌کند بلکه علایم آمدن پیامبر جدید را به شکل نوری در پیشانی عبدالله، پدر پیامبر جدید، اعلام می‌کند. داستان پرمعجزه‌ی ابن‌ اسحاق ولی یک لایه‌ی پنهان نیز دارد و آن این است که پدربزرگ، پدر و مادر پیامبر نیز جزو برگزیدگان خدا می‌شوند و بدین گونه تافته‌ای جدابافته از مناسبات بت‌پرستی قریش می‌گردند. در حقیقت آن‌ها پیش از شکل‌گیری اسلام، مسلمان بودند. یعنی اگرچه آن‌ها در محیط «بت‌پرستی» زندگی می‌کردند، ولی بت‌پرست نبودند. از منظر اسلامی، یعنی آن‌ها از رگ و ریشه‌ی پیامبران گذشته به ویژه «ابراهیم» بوده‌اند.

💥پایان بخش نخست
——————————
#منابع اين بخش:
۱- تنها موردی که در کتاب‌های کهن غیر اسلامی در مورد پیامبر محمد سخن رفته، در اثر فردی با نام مستعار سبئوس (Seboes) کشیش و تاریخ‌نگار ارمنی است. سبئوس در نیمه‌ی دوم سده‌ی ۷ میلادی می‌زیست. در اثر سبئوس یعنی «تاریخ هراکلیوس» یک اشاره به محمد شده است. ولی همه‌ی مورخان می‌دانند که اصل کتاب سبئوس به زبان یونانی نوشته شده بود. آن‌چه که به دست ما رسیده ترجمه ارمنی آن است که چند دهه بعد صورت گرفت. نام محمد نه در بخش تاریخی، بلکه در بخش فهرست‌نگاری پیامبران آمده است. اکثر پژوهشگران بر این نظرند که این بخش بعدها به هنگام ترجمه از یونانی به ارمنی اضافه شده است، یعنی وقتی که اسلام دیگر به عنوان یک دین جا افتاده بود. افزون بر این، در این جا نیز اطلاعات ویژه یا به اصطلاح دندان‌گیری وجود ندارد.
۲- مرجع مورد اسناد در این جا کتاب «سیرت رسول‌الله» ابن اسحاق است. این کتاب توسط رفیع‌الدین اسحاق ابن محمد همدانی به فارسی ترجمه شد و توسط جعفر مدرس صادقی ویرایش گردید. چاپ ششم، نشر مرکز، سال ۱۳۹۴
۳- سیرت رسول‌الله ابن اسحاق، صص ۴۰-۴۱
۴- سیرت رسول‌الله ابن اسحاق، ص ۴۱
۵- سیرت رسول‌الله ابن اسحاق، ص ۴۲
۶- قرآن سوره ۱۰۵، ترجمه خرمشاهی
۷- پیگولوسکایا، نینا: اعراب، حدود مرزهای روم شرقی و ایران در سده‌های چهارم - ششم میلادی. نشر مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی۱۳۷۲، ترجمه‌ی رضا عنایت. ص ۴۰۶
۸- یارشاطر، احسان: حضور ایران در جهان اسلام. ترجمه فریدون مجلسی، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۸۱، ص ۴۳
۹- طبری، محمد بن جریر: تاریخ طبری یا تاریخ الرسل والملوک. ترجمه: ابوالقاسم پاینده. نشر الکترونیک آذرماه ۱۳۸۹، صص ۳۷- ۳۸
۱۰- سیرت رسول‌الله ابن اسحاق، صص ۷۴ - ۷۵

بزودى بخش دوم اين سلسله مقالات را در كانال قرار خواهيم داد.

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
💥 چرا نمی‌توان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_دوم

#قسمت_پنجم

خواننده متوجه می‌شود که #ابن_اسحاق تا چه اندازه از سنتِ ادیان دیگر در نگارش زندگینامه‌ی #محمد بهره برده است.
نکته سوم، خراب شدن ایوان کسرا به هنگام تولد یا نطفه بستن محمد است.
مورخین اسلامی می‌گویند که محمد در سال ۵۷۰ زاده شد. این سال برابر است با تصرف #یمن توسط #خسرو_انوشیروان، یعنی اوج قدرت شاهنشاهی ساسانی.
ما هیچ سندی در دست نداریم که بگوید در این زمان «زلزله» یا به اصطلاح یک فاجعه طبیعی رخ داده که در آن «ایوان کسرا» آسیب دیده باشد. به عکس، ایرانیان موفق می‌شوند یمن را قلمرو خود تبدیل نمایند و هیچ زلزله یا آتشفشانی هم در این سال گزارش نشده است که ایوان کسرا را خراب کرده باشد.

💥نتیجه‌گیری میانی
در #بخش_یک دیدیم که تاریخ تولد محمد یعنی سال ۵۷۰ میلادی فاقد هر گونه پایه و اساس است. ابن‌ اسحاق موفق شد تا با اتکاء به اسطور‌های یهودی، مسیحی و بودایی یک قالب جدید برای زندگینامه‌ی محمد بسازد. در این داستان، نقش ابراهیم که می‌خواست پسرش را در راه خدا قربانی کند، به پدر بزرگ محمد، #عبدالمطلب، داده می‌شود. عبدالمطلب هم قصد می‌کند که کوچک‌ترین پسرش عبدالله، پدر محمد، را در راه خدا قربانی کند. یعنی در این جا «عبدالله» جای «اسماعیل» را می‌گیرد. از لحاظ دینی این نکته‌ی مهمی است، زیرا طبق باور یهودیان و مسیحیان، خدا پس از مرگ ابراهیم، عهد خود را با اسحاق می‌بندد ولی قول می‌دهد که از اسماعیل نیز ملتی بزرگ بوجود آید.
خواننده حالا متوجه می‌شود که چرا #ابن_اسحاق یک بار دیگر داستان ابراهیم و قربانی کردن پسرش را در قالب عبدالمطلب و عبدالله برای تاریخ اسلام، بازنویسی کرده است. او می‌خواهد بگوید که حالا خدا یک پیمان نوینی با عبدالله (به جای پیمان گذشته میان خدا و اسحاق) می‌بندد.
همان‌گونه که دیدیم تقریباً همه‌ی عناصر داستانی که ابن اسحاق به کار گرفته از سنت گذشته به وام گرفته شده‌اند و ربطی به تاریخ واقعی ندارند. به عبارتی ما در داستان ابن اسحاق تا کنون با هیچ سرنخ تاریخیِ آمون‌پذیر رو به رو نشده‌ایم، هر آن چه او نوشته‌ی فقط بازنویسی تاریخ رستگاری (دینی) است.
یتیم بودن و شبان بودن پیامبران
همه‌ی روایت‌های اسلامی بر این نکته توافق دارند که محمد، یتیم بوده است. زیرا پدرش #عبدالله پیش از تولد او می‌میرد. ولی یتیم بودن پیامبران یک سنت دیرینه بود. #موسا یک بچه‌ی سرراهی بود که پدر و مادر نداشت، مسیح هم پسر یک زن باکره بود، یعنی پدر بیولوژیک نداشت یا به عبارتی یتیم بود، بودا هم پدر بیولوژیک نداشت، یا به عبارتی یتیم بود.
ابن اسحاق می‌نویسد که محمد یک مادر شیری، دایه، به نام #حلیمه داشت. حلیمه در مکه زندگی نمی‌کرد، او جزو عشایر صحرا، یعنی بدوی بود. ابن اسحاق می‌نویسد که یک بار برادر شیری (رضایی) محمد، پسر حلیمه، صحنه‌ی زیر را می‌بیند و ترسان و لرزان نزد مادرش می‌رود و می‌گوید:
«یا اُماه [ای مادر]، دو شخص آمدند و برادرِ قریشی مرا خوابانیدند و شکم وی بشکافتند و تازیانه‌ای چند بر وی زدند و اینک افتاده است.» (۱۰)

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
پاسخ به دروغ آخوندى كه ادعا ميكند استاد حوزه است و مانند هميشه دروغش را افشا ميكنيم و ثابت ميكنيم كه شما استاد دروغگوئى و عامل فساد در جامعه هستى ...

#طبرى مورخ بزرگ اسلام و يكى از اولين مورخين تاريخ اسلام در مورد شورش مردم #مدينه مينويسد:
▪️در اواخر سال ٦٣ هجرى كه مردم #مدينه بر ضد يزيد شورش كردند و اين قيام در تاريخ به نام حرّه نامگذارى شده است( كه البته هيچكدام از خاندان على نه شركتى در آن داشتند و نه حتى همراه مردم بودند) #امويان در محاصره شورشيان درآمدند.

▪️ #مروان_بن_حكم و پسرش عبدالملك كه از دوستان نزديك على بن حسين( #امام_سجاد) بودند، در اين واقعه، زنان و خانواده اش را به دست على بن حسين سپرد كه از گزند مردم در امان بمانند و او آنها را به خارج از شهر منتقل كند.

▪️پس از اين واقعه شورش ديگرى رخ داد كه مردم مدينه بر عليه امويان قيام كردند و خواهان به خلافت رسيدن #عبدالله_ابن_زبير بودند.(ميبينيد كه فرزندان على هيچ محبوبيت و هيچ وزنه سياسى در ميان مردم نبودند و حتى براى آن تلاشى هم نميكردند) اين اتفاقات، بى درنگ پس از درگذشت ناگهانى #يزید كه در يک چراگاه و به هنگام شكار به وقوع پيوست، افتاد.
كلا چيزى به نام شيعه وجود خارجى نداشته است كه بخواهد طرفدارى هم داشته باشد.

▪️مروان ابن حكم و امويان پس از قيام مردم از مدينه تارانده شدند و به دمشق گريختند.
چيزى نگذشت كه مروان ابن حكم در دمشق به خلافت رسيد و چند ماه بعد از دنيا رفت و پسرش #عبدالملک_ابن_مروان به خلافت مسلمين در دمشق(شام) رسيد.

▪️روابط دوستانه #محمد_بن_حنفيه فرزند امام على و على بن الحسين(سجاد) روابط بسيار دوستانه و خوبى بود تا جائى ک عبدالملک به اين دو عنايت بسيارى داشت.

خوب همانطور كه ديديد نه تنها على بن الحسين(امام سجاد) مخالف قيام مردم مدينه عليه امويان بود بلكه در ميان اين قيام جان خانواده مروان را نيز نجات داد و آنها را از شهر خارج كرد كه از سوى طرفداران ابن زبير آسيبى به آنها نرسد.

در مورد بيعت سجاد و يزيد و اعلام نوكرى و بردگى او به يزيد نيز مداركى را بعد از مطلب قرار خواهم داد.
#منابع:
تاريخ طبرى، ج ٣ ص ٣٥٣-٣٥٤
انساب الاشراف بلذرى ج ٥، ص ٣٤١

اين آخوند و مفتخوران همفكرش يادشان باشد ما اينجا هستيم تا دروغهاى شما را افشا كنيم.

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_چهاردهم

#عبدالله_حضرمی با هفتاد تن از همراهانش را که از بیم جان بر دژی پناه برده بودند بدستور #على، آن دژ به آتش کشیده شد و همه را زنده زنده سوزاندند که یک تن رهایی نیافت و زمانی دراز بوی گوشت بدنهای سوخته شده در هوا پخش بود و مردم را آزار میداد.
#متن_عربى: وَكَتَبَ إِلَى عَلِيٍّ مَعَ ظَبْيَانَ بْنِ عُمَارَةَ، وَكَانَ مِمَّنْ قَدِمَ مَعَ جَارِيَةَ وَإِنَّ جَارِيَةَ قَدِمَ عَلَيْنَا فَسَارَ إِلَى ابْنِ الْحَضْرَمِيِّ فَقَتَلَهُ حَتَّى اضْطَرَّهُ إِلَى دَارٍ مِنْ دُورِ بَنِي تَمِيمٍ، فِي عِدَّةِ رِجَالٍ مِنْ أَصْحَابِهِ بَعْدَ الإِعْذَارِ وَالإِنْذَارِ، وَالدُّعَاءِ إِلَى الطَّاعَةِ، فَلَمْ يُنِيبُوا وَلَمْ يَرْجِعُوا، فَأَضْرَمَ عَلَيْهِمُ الدَّارَ فَأَحْرَقَهُمْ فِيهَا، وَهُدِمَتْ عَلَيْهِمْ
#منبع: تاريخ الطبري ج ٥ ص ١١٢
لينك صفحه كتاب در سايت حوزه:
http://lib.efatwa.ir/47196/5/112

روزی ،على، از #ولید پسر عقبه خواست تا پیرو او گردد وليد پاسخ داد
بر چه اميد با تو بيعت كنيم پر و بال ما را تو كندى و سينه ما را پر از كين كردى، پدر مرا تو كشتى
#منبع:دفتر زندگانی حسین پوشينه دوم نوشته زین العابدین رهنما چاپ ششم برگ ٣٧٣ و ٣٧٤
ای کاش #روشنفکرنمایان ما به اندازه ولید تازی خرد میداشتند و بر خونهای نیاکان خود ارج می نهادند و بدینگونه خفت بار ۱۴۰۰ سال با همه نیرو در زمینه بزرگداشت دشمنان دیرینه خود کوشش نمی نمودند و روان نیاکان خود را نمی آزردند
در #جنگ_جمل برای دستیابی برهبری با #عایشه همسر دردانه محمد جنگید و به اندازه ای آدم کشت که دفترهای اسلامی ستاینده او میگویند از کشته ها پشته ساخت و سه بار شمشیر او خم شد
٪#منبع: منتخب التواريخ در زندگانی چهارده معصوم نوشته حاج محمد هاشم خراسانی برگ ١٦٣ میگوید در یکی از جنگهای صفین با معاویه بگفته #علامه_مجلسی شمار مقتولین بدست على از پانصد نفر علاوه بودند و چند مرتبه ذوالفقار او خميده شد و با زانوى مبارك راست ميكرد
لينك صفحه از #كتاب_منتخب_التواريخ صفحه ١٦٣ در اثبات مطلب بالا :
https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/image/34297 }
در رویداد خونین #صفین برای دستیابی بر پیشوایی که چهارده ماه و هیجده روز بدرازا کشید و کشته شدگان بدست او و یارانش را سی و شش هزار تا چهل هزارتن دانسته اند که آمده است خانواده ای در #بصره برجای نماند تا از شمشیر #على داغدار نباشد
#منابع:
١) دفتر زندگانی حسین نوشته زین العابدین رهنما پوشینه دوم برگ ۱۲۹
٢) دفتر مرد نامتناهی نوشته حسن صدر برگ ۲۲ در یکی از جنگهای صفين على پانصد کس را با دست خود و با شمشیر کشت در آن حد که چندین شمشیر عوض کرد
از #کتاب_زندگانی_علی ابن ابی طالب تالیف عمر ابوالنصر)

ادامه دارد .....
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_نوزدهم

#علی_شریعتی در دفتر سیمای محمد خود می نویسد چه بگویم؟ مگر با کلمات میتوان از علی سخن گفت، على خود محمد دیگری است. شگفت اینکه در سیمای علی محمد را نمایان تر میتوان دید ؟
#منبع: دفتر سیمای محمد نوشته علی شریعتی برگ ۵۸۲)
در حاشيه بر ۲۳ سال و طبری چنین آمده است وعلى سنگدلی خود را در سربریدن اسیران بنی قریظه و خیبر و چهار سال رهبری و جنگ و برادرکشی بدرستی نشان داد
#منبع: حاشیه بر ۲۳ سال برگ ۲۴۲ - تاریخ طبری برگ ١٣٧٣)
زمانیکه #عبدالله_بن_ملجم را پس از کوبیدن شمشیر زهرآلودش بر سر نسبتاً مبارك آن امام همام پیش او بردند پرسید چرا این کار را کردی وی پاسخ داد بس که تو خونهای مردمان ريختی
طبرى ميگويد :
چون ابن ملجم را بیاوردند على گفت: «ای دشمن خدا مگر با تو نیکی نکرده بودم؟»
گفت: «چرا»
گفت: « پس چرا چنین کردی؟»
گفت: « شمشیرم را چهل صبحگاه تیز کردم و از خدا خواستم که بدترین مخلوق خویش را با آن بکشد.»
#منبع: تاريخ طبرى جلد ششم ترجمه ابوالقاسم پاينده صفحه ٢٦٨٤
#متن_عربى: وثم قال: أي عدو الله، ألم أحسن إليك! بلى، قال: فما حملك على هذا؟ قال: شحذته أربعين صباحا و سألت الله أن يقتل به شر خلقه
#منبع: تاريخ الطبري ج ٥ ص ١٤٥
http://lib.efatwa.ir/47196/5/145
#علی_شریعتی در دفتر سیمای محمد خود چنین آورده است أنا النبي السيف، به معناى اینست که من پیغمبر شمشیر کشان هستم که با زبان ساده میشود پیغمبر غداره کشان و آدم کشان
#منابع: برگ ۲۵۰ از دفتر حاشیه بر ۲۲ سال برداشت از برگ ۸۰ دفتر سیمای محمد، علی شریعتی)
#مولوى نيز با اين بيت ميفهماند شخصى كه پيامبر شمشير است افرادش نيز دائماً در جنگ و آدمكشى مستمر بايد باشند:
چون نبي السيف بوده آن رسول / امت او صفدرانند و فحول
در روايت #صحيح_بخارى نيز خود #محمد ميگويد
من پيشاپيش قيامت همراه با شمشير فرستاده شده ام تا الله يگانه و بدون شريك پرستش گردد موفقيت من زير سايه شمشيرم است و خوارى و ذلت بر مخالفانم مقرر گرديده است
#متن_عربى: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: بعثت بين يدي الساعة بالسيف حتى يعبد الله وحده لا شريك له وجعل رزقي تحت ظل رمجي و الصغار على من خالف أمري
#منبع: مسند أحمد بن حنبل به تحقيق احمد شاكر ج ٤ ص ٥١٥
http://lib.efatwa.ir/45399/4/515

در دفتر پیامبر نوشته رهنما و #منتهی_الامال قمی آمده که على با فرود آوردن یک شمشیر چنان بر سر طلحه نواخت که مغزش بر زمین افتاد
#منبع: برگ ٧١٦ دفتر رهنما و برگ ٦٠ پوشينه يكم منتهى الأمال قمی)
و در نهج البلاغه میگوید بخدا از کودکی شمشیر میزدم تا امروز که پیر شده ام
#منبع: نهج البلاغه برگ ١٠٢).
آیا در جایی پیدا می کنید که دانشگاه و بیمارستانی ساخته است؟
آیا شناسایی خدای توانا نیاز به راهنمایی داشت یا کشتار و تاراج و برده گیری؟
در یکی از گردنه ها علی و زبیر در کنار چشمه آبی کمین کردند دو مرد و یک شترسوار را که برای آب آمده بودند دستگیر کردند و نزد محمد بردند چون آنان ایستگاه کاروانیان را نشان نمیدادند به اندازه ای در دست علی و زبیر شکنجه شدند تا ناگزیر به اعتراف گرديدند
#منبع:دفتر پیامبر نوشته رهنما برگهاى ٦٧٨ - ٦۸۰ ).
#على بدستور #محمد مردی بنام مقداد را سر برید
#منبع: دفتر اسلام شناسی علی شریعتی برگ ١٦٣)

ادامه دارد .....
💥 نگاهى گذرا به #مذهب_شيعه

#قسمت_دوم

💥جنبش سیاسی #شیعه
این موضوع را از زبان زنده ياد #دکتر_کسروی بیان میکنم ، ایشان مفصلا در این رابط بحث کرده اند ولی چکیده ای از آن را می آورم:
((#شیعیگری تاریخچه بسیار درازی میدارد، بلکه خود تاریخی میباشد. ولی ما در اینجا آنرا به کوتاهی یاد خواهیمکرد .
شیعیگری به این معنی که خواست ماست از زمان بنی امیه آغاز یافته. چون #معاویه به دستاویز کشته شدن عثمان با #امام_علی بن ابیطالب به جنگ برخاست و پس از مرگ او خلافت را با زور و نیرنگ، بدست آورده در خاندان خود ارثی گردانید. این رفتار او به بسیاری ازمسلمانان گران افتاد، و کسان بسیاری آرزوی خلافت کرده چنین خواستند که آنرا از دست بنی امیه بیرون آورند .
لیکن تا معاویه زنده می بود کسی نیارست بجنبد. پس از مرگ او #حسین_بن_علی به کوشش برخاست ولی از ناپایداری پیروانش کاری از پیش نبرد، و بدانسان که همگی
میدانند، کشته گردید. سپس چون یزید پسر معاویه مُرد و پسر او
#معاویه نام، پس از چهل روز خلافت از آن کناره جست و برخی آشفتگیها به میان افتاد. #عبدالله_بن_زبیر در مکه و محمد بن حنفیه در مدینه به دعوی خلافت پرداختند، و #مختار در کوفه برخاست که او نیز در نهان به خلافت میکوشید. ولی اینها نیز کاری نتوانستند و یکایک از میان رفتند .سپس دو خاندان بزرگی با بنی امیه به نبرد برخاستند:
یکی #عباسیان (پسران عباس عموی بنیادگزار اسلام)، و دیگری #علویان (پسران علی). عباسیان بنیاد کار خود را به زمینه چینی نهاده چون ناخرسندی ایرانیان را از بنی امیه میدانستند و از آمادگی آنان به شورش آگاه می بودند، نمایندگانی به ایران فرستادند که در اینجا نهانی به کوششهایی پردازند و دسته هایی از پیروان پدید آورند. لیکن علویان بسادگی برمیخاستند و جنگ میکردند و کشته میشدند (چنانکه زید بن علی، یحیی پسر او،محمد نفس زکیه، برادرش ابراهیم، حسین صاب فخ ودیگران کشته شدند).
از اینرو بنی عباس کار را پیش بردند و با دست ابومسلم بنیاد بنی امیه را برانداخته خود بجای ایشان خلیفه گردیدند.
آرزومندان خلافت از هیچگونه کوشش در راه آرزو باز نمی ایستادند. خونها از هم میریختند. خاندانها برمی انداختند. دروغ و نیرنگ بکار میبردند .در این کشاکش ها #پیروان_علویان «شیعه» نامیده می شدند که بهمان معنی «پیروان» می باشد. «شیعیگری» از همانجا آغاز گردیده)
#منبع: احمد کسروی -شیعه گری ص ١ گفتار یکم گزیده حمدالله مستوفی
خواندیم که کسروی چه میگوید و علاوه بر آن مشخص میشود که شیعه چیزی نیست که از صدر اسلام بوده باشد و دیگر اینکه فهمیدیم که این نهضتی بود همانند دیگر تشکلهای دیگر برای مقابله
با طرفداران خلفای راشدین جز علی.
در آن زمان جز شیعه فرق دیگری نیز وجود داشتند که هرکدام برای هدفی، همانند شیعه شکل گرفتند؛
جنبش هایی همانند (سنباد، استادسیس، المقنع هشام، خرم دینان مازیار بن قارن)
#منبع:
١) تاریخ ایران پس از اسلام، اقبال اشتیان
٢) تاریخ مردم ایران جلد دوم، زرین کوب،
٣) تاریخ یعقوبی،
که از ذکر چگونگی آنها خود داری میکنم
ولی همین ما را بس که از جنبشهای الحادی دوره اولیه عباسی بودند که در تقابل با اسلام بوجود آمدند. #معتزله از دیگر آنها بودند و خوارج که خود به بیست قسمت تقسیم میشوند

ادامه دارد .......

https://t.me/naghde_eslamm/26479
گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_سى_و_ششم(آخر)

💥هجوم وحشيانه و جنايات پسران علی در ایران
#حسن و #حسین پسران علی بدستور پدر همراه #سعيد_العاص سردار خون آشام تازی به مازندران تازش بردند و کشتاری خونین کردند که در برابر پایداری و پایمردی مردم #مازندران مصقله سردار تازی کشته شد.
پسران على نیز زخمهای سختی برداشتند ولی سرانجام بر مردم مازندران پیروز گشتند و زنان و دختران و مردان بسیاری را به غنيمت گرفتند و دارایی مردم را تاراج کردند که بر سر بخش غنيمت در کم و زیادی برده و کنیز میان پسران على و فرماندهان تازی گفتگو و کشمکشی سخت درگرفت که بازگشتند.
{#منابع: فتوح البلدان صفحات ۱۸۲، ۱۵۲، ٣٠٣
كتاب زندگانی حسین نوشته زین العابدین رهنما پوشینه دوم برگ ۲۰ میگوید: حسین پسر على در تازش و کشتار گرگان هم همراه کشتارگران تازی بوده است که به سال سی ام #ددمنشانه توانستند گرگان را سرکوب نمایند.
در كتاب حسین و ایران نوشته کورت فريشلر برگردان منصوری برگ ۲۵ و برگ ۱۸۳ پوشینه یکم
كتاب زندگانی حسین نوشته زین العابدین رهنما، #ارینب همسر عبد الله چنین گوید و شجاعتهای او (حسین) را هم در جنگهای آفریقا و هم در نبرد طبرستان چیزها شنیده ام،
اسلام شناسی میرفطروس ۹۲. }
پس از کشته شدن #حسین پسر على, برادر شوهر دختر او که #عبدالله_زبیر نام داشت، عتاب پسر ورقاء الرياحي را به سرکوبی مردم #ری و #اصفهان فرستاد که پس از تازش و چاپش و کشتار، زنان و دختران بیشماری را به کنیزی بردند
{#نكته مورد اشاره:
مصعب بن زبیر همسر #سکینه_دختر_حسین بود که عبداله برادر او یکی از دو خلیفه زمان بود، اصفهان جزء قلمرو تاراجگری او بود.
#منبع: كتاب امام حسین و ایران برگردان منصوری برگهای ۵۲۹ تا ۵۲۸. }
به اتفاق و اجماع قول تاریخ نویسان بزرگ نظیر #طبری و ابن اثیر در شرح وقایع سال ۲٦۱ ھ حسن بن زید نوه امام حسن يكبار شهر #چالوس را به آتش کشید و سراسر آنرا سوخت و با خاک یکسان ساخت.
{#منبع: کتاب علویان طبرستان تفريظ عبدالحسین زرکوب نوشته ابوالفتح حکیمیان برگ ٨٦. }
در باره حسن بن زید آمده است مردی سختگیر و خونریز و شديد التصميم و... و... بود.
مورخان درباره خونریزیهای او داستانها نقل کرده اند که نشان میدهد داعي کبیر از قتل عباد حتی نزدیکان خود و هَدَم بلاد، حتى آبادیهائیکه صاحبانش روزگاری دوش بدوش او در جنگها شرکت میکردند ملالتی نداشت، در ایام سلطنت او وجوه ناس اشراف، و دو تن از سادات حسینی مقتول شدند یکی حسین بن احمد بن محمد بن عبد الله بن الباهربن على بن الحسين بن على ابیطالب است و دیگری عبیدالله بن على بن الحسين بن جعفربن عبد الله بن حسين الاصفر على بن الحسين بن على ابیطالب بود
بدستور داعی این دو را در برکه آب غرق کردند تا جان بدادنند آنگاه جسد ایشانرا در سردابی افکند در سال ۲۵۸ هـجرى .
و دیگر از مقتولین داعی کبیر پسر خاله او حسن بن محمد بن جعفر بن عبد الله بن حسين الأصغر بن علی بن حسین ابی طالب را دست بسته حاضر ساخت و سرش را برید.
و چون میخواست جماعتی از مردم مازندران را از دم تیغ بگذراند. پس خویشتن را به بیماری زد و پس از روزی چند آوازه مرگ خود را راه انداخت. پس او را در جنازه(تابوت) جای داده و به مسجد بردند تا بر وی نماز گذاردند.
چون مردم در مجلس انجمن شدند، ناگاه آن جماعتی که با ایشان مواضعه نهاده بود از جای بجستند و درهای مسجد را فروبسته و تیغ بکشیدند و داعی نیز از جنازه شاکی السلاح بیرون جست و شمشیر بکشید و جماعتى كثير را دستخوش شمشیر ساخت.
در ناسخ التواریخ گوید: حسن زید ایشانرا محاصره کرد و همه را در مسجد جامع آمل به قتل رسانید و اجساد آنها را در گودالی در قسمت شرقی مسجد انداخت.
حسن زید دستور داد دست و پای یکهزار مرد دیلمی را بریدند.
{#منبع: کتاب علویان طبرستان تغريظ عبدالحسین زرکوب نوشته ابوالفتح حکیمیان برگهای ۸۵ تا ۸۸ }
•آیا میتوان از روان چنین کسانی که در سرشتشان کشتار خودی و بیگانه روا است چشم داشتی داشت که مردم ایران با فریب دکانداران دین به ستایش از آنان میپردازند؟
•آيا چنين موجودات خونخوارى كه جز ريختن خون مردم كار و هدفى نداشته اند را بايد سرور و سالار و امام و معصوم ناميد ؟؟
💥 فحاشى به ناموس مخالفان جزئى از اخلاق و رفتار ائمه شيعه بوده است.
باتوجه به روايات و احاديث موجود در كتب علماى شيعه،
ائمه شيعه در برخورد با مخالفانشان هميشه فحاشى ناموسى ميكرده و مادر مخاطب را مورد عنايت قرار ميداده اند.


البته اين ادبيات و فحاشيها اول در قرآن كتاب دينى مسلمانان آغاز شد، زمانى كه مخالفان را زنا زاده (زنيم) ناميد و براى تحقير شغل زن ابولهب كه هيزم كشى بود را بعنوان يك توهين بكار برد.
مقايسه مخالفان به چهارپا و امثال آن نيز در آيات زيادى بكار رفته است.
#حسين_بن_على نيز بعنوان توهين شمر را فرزند #زن_بزچران خطاب ميكند و #عبدالله_بن_جعفر_طيار برادرزاده على بن ابيطالب، يكى از بستگانش كه حسين را عامل قتل فرزندانشان ميداند را پسر #زن_بدبو خطاب ميكند.

فحاشى پيروان اين مذهب به منتقدين و مخالفينشان ريشه در خلق و خوى قرآنى و تربيت ائمه شان دارد.
ولى آخوندهاى شياد با ناديده گرفتن اين اسناد، ائمه شيعه را قديسانى معرفى ميكنند كه الگوى اخلاق بوده اند كه صدالبته اين ادعا به يك جوك شبيه است تا حقيقت.
@naghde_eslamm
نقدى بر اسلام
●کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت #قسمت_پنجم یکی از تعصب‌های اسلام‌گرایان از همان صدر اسلام این بود که آنان هر چیزی را نفی می‌کردند و از بین‌می‌بردند و می‌گفتند که تنها کتاب قرآن ما را کفایت می‌کند. پیامبر اسلام در بستر مرگ گفت:…
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_ششم

یکی از تعصب‌های اسلام‌گرایان از همان صدر اسلام این بود که آنان هر چیزی را نفی می‌کردند و از بین‌می‌بردند و می‌گفتند که تنها کتاب قرآن ما را کفایت می‌کند.
پیامبر اسلام در بستر مرگ گفت: یک قلم و کاغذی برایم بیاورید که چیزی را برای شما بنویسم که شما گمراه نشوید؛
اما اصحاب و یاران او از این درخواست امتناع ورزیدند و گفتند: بیماری بر محمد غلبه کرده است و هذیان می‌گوید؛
در این هنگام عمر بن خطاب گفت: کتاب الله قرآن ما را کفایت می‌کند.
با این تفکر وقتی به کشورهای دیگر حمله کردند به صورت وحشیانه تمام کتب و تمدن آنان را نابود کردند.

#عبدالله_مستوفی مورخ مشهور ایرانی و از رجال برجسته و فرهیخته در دوران قاجاریه می‌نویسد:
#متن: ...اما شیعه‌های اهل ایران از راه دیگر هم حق دارند با عمر بد باشند زیرا عمر کشور ما را خراب کرد و بعد از مسلمان شدن ایرانی‌ها باز هم تا توانست ریشه ملیت ما را کند و هر جا از معارف و فرهنگ ما اثری دید، با جمله "حسبنا کتاب الله" نابود کرد. من از این حیث قطع نظر از تشیع بین این مرد و اسکندر و چنگیز فرقی نمی‌بینم،
حتی عمر را مخرب فرهنگ عمومی دنیا می‌دانم زیرا با همان جمله بی پیر حسبنا کتاب الله، کتابخانه اسکندریه را هم سوزانده و هزار سال معارف و فرهنگ عمومی را عقب انداخته است.
#منبع: کتاب شرح زندگانی من، نوشته عبدالله مستوفی، جلد ۱ صفحه ۳۲۳ انتشارات زوار

~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتابخانه‌ بزرگ اسکندریه را با حکم عمر بن خطاب به آتش کشیدند و چیزی از میراث علمی آنان باقی نگذاشتند؛
همین‌طور کتابخانه های ایران را تخریب کردند؛ جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند.
https://t.me/naghde_eslamm/32272