💥 محمد، پيامبرى كه هيچ اعتقادى به خدا نداشت!
#قسمت_سوم
«ابن اسحاق همدانى» (۱۵۱-۸۰ هجری قمری/۷۶۸-۶۹۹ میلادی)، نخستین تاریخنویس مسلمانى است که بيش از ١٥٠ سال پس از درگذشت محمد، زندگی و شرح حال اين پيامبر اعراب را به رشته نگارش در آورده است.
«#ابن_اسحق،» شرح حال و رویدادهای زندگی محمد را از «#فاطمه» دختر «#منذر» شنیده و در کتاب خود شرح داده است. «فاطمه» دختر «منذر» و همسر «المنذر هشام بن عروه» از زنان دانشمند بوده و «فاطمه» نیز آنچه را که برای «ابن اسحاق» از شرح حال محمد و زندگی او روایت کرده، از مادر بزرگش «#اسماء» دختر #ابوبکر (خلیفه اول) و «امه سلمه» یکی از زنان محمد و سایر افرادی که رویدادهای زندگی محمد را به چشم دیده بودند، شنیده و در کتاب سیرت محمد شرح داده است.
پس از او «#ابن_هشام» در گذشته در (۲۱۳ و یا ۲۱۸ هجری قمری /۸۲۸ و یا ۸۳۳ میلادی) آن کتاب را ویراستاری و پالایش کرده است.
#منبع: خواجه نظام الملک طوسى، سیاست نامه (تهران: چاپ تھوری، بدون تاریخ انتشار)، برگ ۲۴۴.}
اين كتاب ابن اسحاق، در واقع #معتبرترين كتاب تاريخى مسلمانان در دنياست كه شرح حال زندگى و نبوت شخصى به نام #محمد_بن_عبدالله از اهالى مكه را آن هم ١٥٠ سال بعد و به نقل قول از يك بانوى كهنسال كه او نيز آنها را نقل شده از سوى اشخاص ديگر ميداند، نگاشته است.
اما اسلامگرايان در مورد رويدادهاى زندگى پيامبرشان آنرا به نوعى بازگو ميكنند گوئى كه از تمام آن وقايع با ٨ دوربين از زواياى مختلف و به صورت HD فيلم بردارى كرده اند.
بدتر از همه در فرقه تشيع حتى گفتگوهاى شخصى و بعضا نجواهاى تك نفر برخى از افراد صدر اسلام را نيز بعنوان حديث نقل كرده و بخورد مردم از همه جا بيخبر ميدهند.
همه شما حتما شنيده ايد كه #آخوندهاى_فرقه_تشيع ميگويند على بن ابيطالب شبانه به درون نخلستانها ميرفت و در تاريكى شب و در تنهائى گريه و زارى ميكرد و از رفتار مردم شكايت ميكرد!!
خوب يكى نيست به اين شياد عمامه به سر بگويد: اگر در نيمه شب و تنها آنجا ميرفت تو از كجا فهميدى و آنرا نوشتى؟؟
بگذريم ازينكه درد دل حسين با يابويش در عاشورا و صدها روايت عجيب و غريب ديگر در كتابهايشان وجود دارد كه #مرغ_پخته را از خنده روده بر ميكند. اما بهتر است كه برگرديم به موضوع اين مقاله.
درباره #یهودیت و #مسیحیت و شرح حال موسی بن عمران و عیسی بن مریم در كتابها و مقالات فراوانى كه منتقدين بزرگى مانند زنده ياد #پروفسور_مسعود_انصارى و ديگران بطور مفصل و بايسته پرداخته اند و اثبات كرده اند که ادیان و اصول و احکامی که این دو به عنوان وحی الهی آوردند،
مشتی خرافات ترفند مایه ای بیش نبوده و هدف اصلى آنها در این راستا کسب قدرت و فرمانروائی بر مردمان زمانه شان بوده است.
ولی در حقيقت #محمد_بن_عبدالله از آن دو پيامبر قبلى خداناشناس تر و شیادتر بود كه بطور مفصل وارد بحثش خواهيم شد.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21528
#قسمت_سوم
«ابن اسحاق همدانى» (۱۵۱-۸۰ هجری قمری/۷۶۸-۶۹۹ میلادی)، نخستین تاریخنویس مسلمانى است که بيش از ١٥٠ سال پس از درگذشت محمد، زندگی و شرح حال اين پيامبر اعراب را به رشته نگارش در آورده است.
«#ابن_اسحق،» شرح حال و رویدادهای زندگی محمد را از «#فاطمه» دختر «#منذر» شنیده و در کتاب خود شرح داده است. «فاطمه» دختر «منذر» و همسر «المنذر هشام بن عروه» از زنان دانشمند بوده و «فاطمه» نیز آنچه را که برای «ابن اسحاق» از شرح حال محمد و زندگی او روایت کرده، از مادر بزرگش «#اسماء» دختر #ابوبکر (خلیفه اول) و «امه سلمه» یکی از زنان محمد و سایر افرادی که رویدادهای زندگی محمد را به چشم دیده بودند، شنیده و در کتاب سیرت محمد شرح داده است.
پس از او «#ابن_هشام» در گذشته در (۲۱۳ و یا ۲۱۸ هجری قمری /۸۲۸ و یا ۸۳۳ میلادی) آن کتاب را ویراستاری و پالایش کرده است.
#منبع: خواجه نظام الملک طوسى، سیاست نامه (تهران: چاپ تھوری، بدون تاریخ انتشار)، برگ ۲۴۴.}
اين كتاب ابن اسحاق، در واقع #معتبرترين كتاب تاريخى مسلمانان در دنياست كه شرح حال زندگى و نبوت شخصى به نام #محمد_بن_عبدالله از اهالى مكه را آن هم ١٥٠ سال بعد و به نقل قول از يك بانوى كهنسال كه او نيز آنها را نقل شده از سوى اشخاص ديگر ميداند، نگاشته است.
اما اسلامگرايان در مورد رويدادهاى زندگى پيامبرشان آنرا به نوعى بازگو ميكنند گوئى كه از تمام آن وقايع با ٨ دوربين از زواياى مختلف و به صورت HD فيلم بردارى كرده اند.
بدتر از همه در فرقه تشيع حتى گفتگوهاى شخصى و بعضا نجواهاى تك نفر برخى از افراد صدر اسلام را نيز بعنوان حديث نقل كرده و بخورد مردم از همه جا بيخبر ميدهند.
همه شما حتما شنيده ايد كه #آخوندهاى_فرقه_تشيع ميگويند على بن ابيطالب شبانه به درون نخلستانها ميرفت و در تاريكى شب و در تنهائى گريه و زارى ميكرد و از رفتار مردم شكايت ميكرد!!
خوب يكى نيست به اين شياد عمامه به سر بگويد: اگر در نيمه شب و تنها آنجا ميرفت تو از كجا فهميدى و آنرا نوشتى؟؟
بگذريم ازينكه درد دل حسين با يابويش در عاشورا و صدها روايت عجيب و غريب ديگر در كتابهايشان وجود دارد كه #مرغ_پخته را از خنده روده بر ميكند. اما بهتر است كه برگرديم به موضوع اين مقاله.
درباره #یهودیت و #مسیحیت و شرح حال موسی بن عمران و عیسی بن مریم در كتابها و مقالات فراوانى كه منتقدين بزرگى مانند زنده ياد #پروفسور_مسعود_انصارى و ديگران بطور مفصل و بايسته پرداخته اند و اثبات كرده اند که ادیان و اصول و احکامی که این دو به عنوان وحی الهی آوردند،
مشتی خرافات ترفند مایه ای بیش نبوده و هدف اصلى آنها در این راستا کسب قدرت و فرمانروائی بر مردمان زمانه شان بوده است.
ولی در حقيقت #محمد_بن_عبدالله از آن دو پيامبر قبلى خداناشناس تر و شیادتر بود كه بطور مفصل وارد بحثش خواهيم شد.
ادامه دارد ....
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21528
Telegram
نقدى بر اسلام
محمد، بى خداترين پيامبر تاريخ
خواندن اين مقاله را به همه شما توصيه ميكنم
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
خواندن اين مقاله را به همه شما توصيه ميكنم
www.eslam.nu
@naghde_eslamm
💥 چرا نمیتوان به روایات اسلامی اعتماد کرد؟#بخش_دوم
#قسمت_هفتم(آخر)
جالب این جاست که #محمد نیز مانند پیامبران پیش از خود شبان بود. در انجیل عهد قدیم به اندازهی بسنده دربارهی شبانی موسا سخن رفته است (کتاب خروج، بخش ۳، بند۱). ولی تا آن جا که به حرفه برمیگردد، عیسا شغل شبانی نداشت.
ولی در #انجیل عهد جدید، همواره از عیسا به عنوان «شبان/چوپان خوب» نام برده میشود [از منظر تمثیلی دینی].
#ابن_اسحاق مینویسد وقتی محمد داستان زندگیاش را برای صحابه تعریف میکرد گفت همهی پیامبران شبان بودهاند. صحابه از او میپرسند، یا رسولالله تو هم؟ رسولالله میگوید: آری، من هم شبان بودم [سیرت ابن اسحاق].
ولی یتیم بودن پیامبران که از سنت #یهودی به #مسیحیت و اسلام راه پیدا کرد، خود ریشه در زندگینامهی سارگون اول (یا سارگون بزرگ) پادشاه آشور دارد که کتیبهاش به جا مانده است. در حقیقت کودکی #موسا، همان زندگی سارگون اول است که بازنویسی شده است. کتیبهی زیر از سارگون اول برای ما بجا مانده است، این همان روایتی است که چند سد سال بعد به عنوان داستان کودکی موسا بازگو میشود:
«از مادری ئنی توم [کاهنه] زاده شدم مادر مرا در سبدی نهاد، سبد و در سبد را قیراندود کرد، سبد را به رود سپرد و سبد و من بر آب شناور شدیم. رود مرا نزد آکی (Akki) آبکش معبد برد آکی سبد را از رود گرفت و من پسر و باغبان آکی شدم به هنگام باغبانی ایشتر شیدای من شد، و چنین بود که چهار و ... سال پس به شهریاری پرداختم شهریار مردمان سیاهسری که من بر آنان فرمان راندم» (۱۴)
باری، تاکنون به هر نکتهای که از زندگینامهی پیامبر اسلام اشاره کردیم، دیدیم که ریشه در تاریخ رستگاری پیشین دارد.
ابن اسحاق هیچ دادهی تاریخی و واقعی به ما نمیدهد، او فقط و فقط خوانش دیگری از تاریخ دینی گذشته ارایه میدهد و تلاش میکند که با به کارگیری عناصر [داستانی] تاریخ دینی گذشته و بر بستر آن یک پیامبر جدید با یک زندگینامهی جدید بیافریند.
این زندگینامه و به پیرو آن تاریخ آغازین اسلام بدون پشتیبانی سدها حدیثنویس مورد حمایت عباسیان امکانناپذیر میبود.
#منابع بخش دوم:
۱- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۷۶
۲- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۷۶
۳- انجیل عهد جدید، انجیل متا، بخش دو، بند ۱ تا ۳
۴- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۷۶
۵- انجیل عهد جدید، انجیل لوقا، بخش ۱ (تولد یحیای پیغمبر)، بندهای ۵۶ تا ۸۰
۶- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۵
۷- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۶
۸- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۷
۹- بینیاز، ب: دربارهی تأثیر بودیسم بر اسلام. در: http://eslamshenasi.net/?p=228
۱۰- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۰
۱۱- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۰
۱۲- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۱
۱۳- انجیل عهد قدیم، کتاب اشعیاء نبی، بخش یک، بندهای ۱۸ تا ۱۹
۱۴- گری، جان: اساطیر خاور نزدیک (بینالنهرین)، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۸، ترجمه باجلان فرخی، ص ۹۶
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
#قسمت_هفتم(آخر)
جالب این جاست که #محمد نیز مانند پیامبران پیش از خود شبان بود. در انجیل عهد قدیم به اندازهی بسنده دربارهی شبانی موسا سخن رفته است (کتاب خروج، بخش ۳، بند۱). ولی تا آن جا که به حرفه برمیگردد، عیسا شغل شبانی نداشت.
ولی در #انجیل عهد جدید، همواره از عیسا به عنوان «شبان/چوپان خوب» نام برده میشود [از منظر تمثیلی دینی].
#ابن_اسحاق مینویسد وقتی محمد داستان زندگیاش را برای صحابه تعریف میکرد گفت همهی پیامبران شبان بودهاند. صحابه از او میپرسند، یا رسولالله تو هم؟ رسولالله میگوید: آری، من هم شبان بودم [سیرت ابن اسحاق].
ولی یتیم بودن پیامبران که از سنت #یهودی به #مسیحیت و اسلام راه پیدا کرد، خود ریشه در زندگینامهی سارگون اول (یا سارگون بزرگ) پادشاه آشور دارد که کتیبهاش به جا مانده است. در حقیقت کودکی #موسا، همان زندگی سارگون اول است که بازنویسی شده است. کتیبهی زیر از سارگون اول برای ما بجا مانده است، این همان روایتی است که چند سد سال بعد به عنوان داستان کودکی موسا بازگو میشود:
«از مادری ئنی توم [کاهنه] زاده شدم مادر مرا در سبدی نهاد، سبد و در سبد را قیراندود کرد، سبد را به رود سپرد و سبد و من بر آب شناور شدیم. رود مرا نزد آکی (Akki) آبکش معبد برد آکی سبد را از رود گرفت و من پسر و باغبان آکی شدم به هنگام باغبانی ایشتر شیدای من شد، و چنین بود که چهار و ... سال پس به شهریاری پرداختم شهریار مردمان سیاهسری که من بر آنان فرمان راندم» (۱۴)
باری، تاکنون به هر نکتهای که از زندگینامهی پیامبر اسلام اشاره کردیم، دیدیم که ریشه در تاریخ رستگاری پیشین دارد.
ابن اسحاق هیچ دادهی تاریخی و واقعی به ما نمیدهد، او فقط و فقط خوانش دیگری از تاریخ دینی گذشته ارایه میدهد و تلاش میکند که با به کارگیری عناصر [داستانی] تاریخ دینی گذشته و بر بستر آن یک پیامبر جدید با یک زندگینامهی جدید بیافریند.
این زندگینامه و به پیرو آن تاریخ آغازین اسلام بدون پشتیبانی سدها حدیثنویس مورد حمایت عباسیان امکانناپذیر میبود.
#منابع بخش دوم:
۱- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۷۶
۲- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۷۶
۳- انجیل عهد جدید، انجیل متا، بخش دو، بند ۱ تا ۳
۴- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۷۶
۵- انجیل عهد جدید، انجیل لوقا، بخش ۱ (تولد یحیای پیغمبر)، بندهای ۵۶ تا ۸۰
۶- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۵
۷- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۶
۸- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۷
۹- بینیاز، ب: دربارهی تأثیر بودیسم بر اسلام. در: http://eslamshenasi.net/?p=228
۱۰- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۰
۱۱- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۰
۱۲- سیرت رسولالله ابن اسحاق، ص ۸۱
۱۳- انجیل عهد قدیم، کتاب اشعیاء نبی، بخش یک، بندهای ۱۸ تا ۱۹
۱۴- گری، جان: اساطیر خاور نزدیک (بینالنهرین)، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۷۸، ترجمه باجلان فرخی، ص ۹۶
#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22535
Telegram
نقدى بر اسلام
آيا روايات اسلامى اعتبار تاريخى دارند؟
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu
آيا ميشود به روايات اسلامى به عنوان منابع تاريخى معتبر نگاه كرد؟
پاسخ را در مقاله اى كه بزودى در كانال قرار خواهد گرفت، دريافت كنيد.
www.eslam.nu