🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ رفاه و آزادی یک بهشت خیالی
نوشتهی: امیر شوری جزه
6 سپتامبر 2022
🔸 فرار از جهنم به سوی بهشت، به آزادی فردی و به رفاه اقتصادی؛ فرار از فقر؛ فرار از استبداد؛ فرار از فراز سیمهای خاردار؛ فرار با حفر تونل و گذر از دیوار ــ یا به طور خاص دیوار برلین؛ فرار از شرق به غرب، یا باز هم به طور خاص، فرار از برلین شرقی به برلین غربی. نمونههای سینمایی این مضامین هم کم نیستند، همچون نمونههای متعدد مستند و داستان، که اغلب شرح روایت قهرمانانی است که با شجاعت و دلیری از جهنم به بهشت میگریزند. فارغ از اینکه نمونههای مشابه دیگری هم وجود دارد که معمولاً به این زیبایی تصویر نمیشوند یا اصلاً تصویر نمیشوند (منظورمان به طور خاص فرار از آفریقاست به اروپا؛ فرار از جنوب به شمال، به جای فرار از شرق به غرب). در وهلهی اول، باید پرسید در این مقایسهی شرق و غرب، یا مثلاً در مقایسهی شوروی و آمریکا، طرفین مقایسه چیستند؟ دو مرز سیاسی؟ دو ساختار حکومتی؟ یا دو نظام اقتصادی؟ در وهلهی دوم، اگر بدون در نظر گرفتن تفاوتهای میان شوروی، کوبا و کرهی شمالی فرض کنیم تمامی جنبشهای سوسیالیستی تجاربی تماماً شکست خوردهاند، باید این سوال را مطرح کرد که این شکستها از چه روی شکستاند؟ شکستاند از این جهت که تلاشهایی بودهاند که به هدفهایشان نرسیده و همان وضع سابق را بهنحوی بازتولید کردهاند؟ (مثلا بیربطی یک سوسیالیسم دولتی با معنای کلمهی شوروی یا شورایی)، یا شکستاند، به این خاطر که در مقایسه با شرایط مقابل (یعنی سرمایهداری) فاجعه به بار آوردهاند؟
🔸 معمولاً، و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همیشه، برای سنجش جنبشهای سوسیالیستی و عملکردهای اقتصادیشان با نوعی مقایسه روبهرو هستیم، مقایسه بین دو نظام سیاسی که در یک طرفْ نظامی با ساختاری سوسیالیستی قرار دارد و در طرف دیگرْ نظامی که گویی قرار است نمایندهی اقتصادی سرمایهدارانه باشد. در این حالت، این مقایسهها به طور عام میان دو مرز سیاسی انجام میشود و از مقایسهی وضع اقتصادی میان این دوْ نتیجه میگیرند که گویی در یک نظام سوسیالیستی فاجعهای تمام عیار رخ داده است، فقری مفرط یا گرسنگی جمعی تا سر حد مرگ. در اینجا پرسشی مهم نادیده گرفته میشود: این مرزهای سیاسی از چه رو نمایندهی ساختاری اقتصادیاند؟ برای مثال آلمان را در نظر بگیرید که معمولاً در یک چنین مقایسههایی نامش به میان میآید. در ابتدا آلمان صرفاً مرزی سیاسی است با ساختار حکومتی مشخص. مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که آیا میتوان آن را نمایندهی تمامعیار اقتصادی سرمایهدارانه دانست؟ اگر فرض کنیم چنین است، پس باید بتوان آن را انتزاع کرد و در همان حال، انتزاعمان خیالی نباشد؛ به عبارت دیگر، باید آلمان را در جهانی تصور کنیم که در آن همهی کشورها به زیر آب رفتهاند. در چنین شرایطی آیا میتوان همین اقتصاد فعلی آلمان را به شکل پایداری حفظ کرد؟ برای جواب باید دید که در انتزاعمان چه اتفاقی میافتد. آشکارا مشخص است که در این نوع انتزاع با یک نظام بستهی اقتصادی روبهرو خواهیم شد. در اینجا دیگر هیچ مبادله و دادوستدی با خارج وجود ندارد، چرا که فقط آلمان است و بس؛ هیچ کشور دیگری نیست. تولید با نیروی کار ارزان در سایر نقاط دنیا، مثلا شرق آسیا، جایی در این انتزاع ندارد. انتقال زباله به آفریقا و برونسپاری صنایع آلودهکننده دیگر ممکن نیست. در صورت کمبود نیروی کار متخصص، نمیتوان از طرحهای جذب نیرو از کشورهای جهانسوم و درحالتوسعه بهره جست. از آنجا که در انتزاعمان بازار مصرفی خارجی جایی ندارد، امکان آن نیست که با صادرات کالاهایی که تولیدشان نیازمندِ فناوریهای پیشرفته و انحصاری است، بر منابع طبیعی دیگر ممالک تسلط یافت...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-37r
#امیر_شوری_جزه #اتوپیا #توهم #آزادی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ رفاه و آزادی یک بهشت خیالی
نوشتهی: امیر شوری جزه
6 سپتامبر 2022
🔸 فرار از جهنم به سوی بهشت، به آزادی فردی و به رفاه اقتصادی؛ فرار از فقر؛ فرار از استبداد؛ فرار از فراز سیمهای خاردار؛ فرار با حفر تونل و گذر از دیوار ــ یا به طور خاص دیوار برلین؛ فرار از شرق به غرب، یا باز هم به طور خاص، فرار از برلین شرقی به برلین غربی. نمونههای سینمایی این مضامین هم کم نیستند، همچون نمونههای متعدد مستند و داستان، که اغلب شرح روایت قهرمانانی است که با شجاعت و دلیری از جهنم به بهشت میگریزند. فارغ از اینکه نمونههای مشابه دیگری هم وجود دارد که معمولاً به این زیبایی تصویر نمیشوند یا اصلاً تصویر نمیشوند (منظورمان به طور خاص فرار از آفریقاست به اروپا؛ فرار از جنوب به شمال، به جای فرار از شرق به غرب). در وهلهی اول، باید پرسید در این مقایسهی شرق و غرب، یا مثلاً در مقایسهی شوروی و آمریکا، طرفین مقایسه چیستند؟ دو مرز سیاسی؟ دو ساختار حکومتی؟ یا دو نظام اقتصادی؟ در وهلهی دوم، اگر بدون در نظر گرفتن تفاوتهای میان شوروی، کوبا و کرهی شمالی فرض کنیم تمامی جنبشهای سوسیالیستی تجاربی تماماً شکست خوردهاند، باید این سوال را مطرح کرد که این شکستها از چه روی شکستاند؟ شکستاند از این جهت که تلاشهایی بودهاند که به هدفهایشان نرسیده و همان وضع سابق را بهنحوی بازتولید کردهاند؟ (مثلا بیربطی یک سوسیالیسم دولتی با معنای کلمهی شوروی یا شورایی)، یا شکستاند، به این خاطر که در مقایسه با شرایط مقابل (یعنی سرمایهداری) فاجعه به بار آوردهاند؟
🔸 معمولاً، و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همیشه، برای سنجش جنبشهای سوسیالیستی و عملکردهای اقتصادیشان با نوعی مقایسه روبهرو هستیم، مقایسه بین دو نظام سیاسی که در یک طرفْ نظامی با ساختاری سوسیالیستی قرار دارد و در طرف دیگرْ نظامی که گویی قرار است نمایندهی اقتصادی سرمایهدارانه باشد. در این حالت، این مقایسهها به طور عام میان دو مرز سیاسی انجام میشود و از مقایسهی وضع اقتصادی میان این دوْ نتیجه میگیرند که گویی در یک نظام سوسیالیستی فاجعهای تمام عیار رخ داده است، فقری مفرط یا گرسنگی جمعی تا سر حد مرگ. در اینجا پرسشی مهم نادیده گرفته میشود: این مرزهای سیاسی از چه رو نمایندهی ساختاری اقتصادیاند؟ برای مثال آلمان را در نظر بگیرید که معمولاً در یک چنین مقایسههایی نامش به میان میآید. در ابتدا آلمان صرفاً مرزی سیاسی است با ساختار حکومتی مشخص. مسئلهای که در اینجا وجود دارد این است که آیا میتوان آن را نمایندهی تمامعیار اقتصادی سرمایهدارانه دانست؟ اگر فرض کنیم چنین است، پس باید بتوان آن را انتزاع کرد و در همان حال، انتزاعمان خیالی نباشد؛ به عبارت دیگر، باید آلمان را در جهانی تصور کنیم که در آن همهی کشورها به زیر آب رفتهاند. در چنین شرایطی آیا میتوان همین اقتصاد فعلی آلمان را به شکل پایداری حفظ کرد؟ برای جواب باید دید که در انتزاعمان چه اتفاقی میافتد. آشکارا مشخص است که در این نوع انتزاع با یک نظام بستهی اقتصادی روبهرو خواهیم شد. در اینجا دیگر هیچ مبادله و دادوستدی با خارج وجود ندارد، چرا که فقط آلمان است و بس؛ هیچ کشور دیگری نیست. تولید با نیروی کار ارزان در سایر نقاط دنیا، مثلا شرق آسیا، جایی در این انتزاع ندارد. انتقال زباله به آفریقا و برونسپاری صنایع آلودهکننده دیگر ممکن نیست. در صورت کمبود نیروی کار متخصص، نمیتوان از طرحهای جذب نیرو از کشورهای جهانسوم و درحالتوسعه بهره جست. از آنجا که در انتزاعمان بازار مصرفی خارجی جایی ندارد، امکان آن نیست که با صادرات کالاهایی که تولیدشان نیازمندِ فناوریهای پیشرفته و انحصاری است، بر منابع طبیعی دیگر ممالک تسلط یافت...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-37r
#امیر_شوری_جزه #اتوپیا #توهم #آزادی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
رفاه و آزادی یک بهشت خیالی
نوشتهی: امیر شوری جزه معمولاً، و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همیشه، برای سنجش جنبشهای سوسیالیستی و عملکردهای اقتصادیشان با نوعی مقایسه روبهرو هستیم، مقایسه بین دو نظام سیاسی که در یک طرفْ نظامی…