▫️ مالکیت جمعی، ادارهی شورایی
نوشتهی: کمال خسروی
8 اوت 2020
🔸 زندگی روزمرهی شیوهی تولید سرمایهداری، حتی زمانیکه با جنبشهای اجتماعی و خیزشهای انقلابی دچار گسست و اختلال نشده باشد، همیشه با بحران روبروست؛ خواه بحرانهای ادواری، خواه بحرانهای ویژه و «ناگهانی». دامنه و ابعاد این بحرانها متفاوت است. گاه سراسری است، گاه موضعی؛ و موضعیبودنش، گاه محدود است به شاخههای معینی از تولید، گاه به مناطق و محیطهای ویژه. در طی این بحرانها، سازمان و روال عادیِ تولید و تحقق ارزش دچار اختلال میشود یا کاملاً کاراییاش را از دست میدهد و از اینطریق امکانات تازهای برای تغییر در سازمان و روالِ تولید و تحقق ارزش فراهم میشود. مثلاً بنگاهی اقتصادی که در مالکیت فردی است به مالکیتِ سهامی سپرده میشود، یا برعکس؛ یا نهادهای «عمومی» و دولتی ــ در معنای عام واژهی «دولت» ــ مالکیت و مهار یک بنگاه اقتصادیِ رو به ورشکستگی یا انقراض را برعهده میگیرند. همچنین ممکن است، همه یا بخشی از کارکنان یک بنگاه اقتصادی با استفاده از امکانات قانونیِ تعاونیها، سازمان و روال کارِ بنگاه اقتصادی را تغییر بدهند و آن بنگاه را در اختیار بگیرند.
🔸 هدف این نوشتهی کوتاه، طرح اجمالیِ رویکردی است که میتواند ــ یا امیدوار است ــ زمینه و انگیزهای برای شرح و بسط و نقد آن در ابعاد گوناگون نظری، سازمانی و حقوقی باشد. هرچند نقطهی عزیمتِ مشخصِ این رویکرد تمرکز بر تحولات چهارسالِ اخیر مبارزهی کارگران هفتتپه بوده است، اما مخاطب آن میتواند هر واحد تولیدیِ دیگری نیز باشد. متن شامل دو بخش است:
1️⃣ خطوط عمدهی این رویکرد، عمدتاً در قالبی توصیفی و تشریحی بهطور بسیار مختصر.
2️⃣ شالودهها و نقاط اتکای آن در دریافتی معین از نقد اقتصاد سیاسیِ مارکسی؛ و از آنجا، چشماندازهای سیاسیِ آن. بخشِ دوم که بهناگزیر زبانی بیشتر «فنی» و نظری خواهد داشت، شالودهی استدلالیِ بخش اول است، اما بخشِ اول، حتی بدون شالودهی استدلالیاش میتواند بهطور مستقل موضوعِ داوری و بحث باشد.
🔹 این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Eq
#کمال_خسروی
#هفتتپه #مالکیت_جمعی #خودگردانی_کارگری #خصلت_انتقالی #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: کمال خسروی
8 اوت 2020
🔸 زندگی روزمرهی شیوهی تولید سرمایهداری، حتی زمانیکه با جنبشهای اجتماعی و خیزشهای انقلابی دچار گسست و اختلال نشده باشد، همیشه با بحران روبروست؛ خواه بحرانهای ادواری، خواه بحرانهای ویژه و «ناگهانی». دامنه و ابعاد این بحرانها متفاوت است. گاه سراسری است، گاه موضعی؛ و موضعیبودنش، گاه محدود است به شاخههای معینی از تولید، گاه به مناطق و محیطهای ویژه. در طی این بحرانها، سازمان و روال عادیِ تولید و تحقق ارزش دچار اختلال میشود یا کاملاً کاراییاش را از دست میدهد و از اینطریق امکانات تازهای برای تغییر در سازمان و روالِ تولید و تحقق ارزش فراهم میشود. مثلاً بنگاهی اقتصادی که در مالکیت فردی است به مالکیتِ سهامی سپرده میشود، یا برعکس؛ یا نهادهای «عمومی» و دولتی ــ در معنای عام واژهی «دولت» ــ مالکیت و مهار یک بنگاه اقتصادیِ رو به ورشکستگی یا انقراض را برعهده میگیرند. همچنین ممکن است، همه یا بخشی از کارکنان یک بنگاه اقتصادی با استفاده از امکانات قانونیِ تعاونیها، سازمان و روال کارِ بنگاه اقتصادی را تغییر بدهند و آن بنگاه را در اختیار بگیرند.
🔸 هدف این نوشتهی کوتاه، طرح اجمالیِ رویکردی است که میتواند ــ یا امیدوار است ــ زمینه و انگیزهای برای شرح و بسط و نقد آن در ابعاد گوناگون نظری، سازمانی و حقوقی باشد. هرچند نقطهی عزیمتِ مشخصِ این رویکرد تمرکز بر تحولات چهارسالِ اخیر مبارزهی کارگران هفتتپه بوده است، اما مخاطب آن میتواند هر واحد تولیدیِ دیگری نیز باشد. متن شامل دو بخش است:
1️⃣ خطوط عمدهی این رویکرد، عمدتاً در قالبی توصیفی و تشریحی بهطور بسیار مختصر.
2️⃣ شالودهها و نقاط اتکای آن در دریافتی معین از نقد اقتصاد سیاسیِ مارکسی؛ و از آنجا، چشماندازهای سیاسیِ آن. بخشِ دوم که بهناگزیر زبانی بیشتر «فنی» و نظری خواهد داشت، شالودهی استدلالیِ بخش اول است، اما بخشِ اول، حتی بدون شالودهی استدلالیاش میتواند بهطور مستقل موضوعِ داوری و بحث باشد.
🔹 این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Eq
#کمال_خسروی
#هفتتپه #مالکیت_جمعی #خودگردانی_کارگری #خصلت_انتقالی #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مالکیت جمعی، ادارهی شورایی
نوشتهی: کمال خسروی بنگاه در اختیار و تصرف همهی کارکنان است. سازمانِ ادارهی بنگاه، شورایی است. بالاترین و تنها مرجع تصمیمگیری دربارهی سیاستهای جاری و آتیِ بنگاه، شورای عمومیِ کارکنان است که مر…
▫️ جالب، اما تأسفبار
▫️ نقدی بر مصاحبهی محمد مالجو با سایت «میدان»
نوشتهی: جمال محبوب
4 نوامبر 2020
🔸 آقای محمد مالجو در مصاحبهای به تاریخ 5 مهر 1399 با سایت «میدان»، آخرین ایدهها و صورتبندیهای خویش را دربارهی موضوع «آلترناتیو در ایران» ارائه داده است. نقد و بررسی این مصاحبه از دو جنبه اهمیت دارد:
🔸 یک: این مصاحبه، جدیترین تلاش محمد مالجو و افراد نزدیک به اوست که با توجه به تحولات جاری در ایران، مستقیماً به مسألهی بدیل سیاسی پرداخته است. از این رو، چنانچه پایههای استدلالی نقد حاضر دربارهی صورتبندی مالجو از مسئله آلترناتیو محکم باشد، همهنگام رویکردی از چپ را نیز نشانه میرود که در پنج سال گذشته با تکیه بر آرای کسانی همچون پولانی، هاروی، و قرائتهایی از مارکس و تامپسون، عموماً خود را مدافع «سوسیال دموکراسی رادیکال» معرفی کرده است. سوسیال-دموکراسی است چون حرکتِ مبارزاتی علیه سرمایهداری را بهنحو واقعبینانهای تلاش برای استقرار یک «دولت رفاه» مطرح میکند، و البته میخواهد به دموکراسی، آن مؤلفه مفقودمانده در تجربه بیشتر حکومتهای چپِ قرن بیستم هم توجه نشان دهد؛ همچنین رادیکال است چراکه باور دارد در بهترین دولت رفاه نیز باز مناسباتِ کالایی ازمیان نمیرود و هرچند که امحای سرمایهداری یک آرمانِ احتمالا دستنیافتنی است، اما باید همواره در مسیر آن کوشید.
🔸 دو: مُتصف کردن گرایشی از چپ به محوریت سایت «نقد» به «تقلیلگرایان خیرخواهِ بنیادگرای ترجمه-محور» که در بحث از «ادارهی شورایی» یا «نقد دیوید هاروی»، همچون هوچیهای هویتطلب درصدد قیل و قال در گتوهای چند نفرهشان برمیآیند تا به جهانیان اثبات کنند «از همه چپتر هستند». به نظر مالجو این گرایش مصداقِ «سوژهی نئولیبرال در هیأت چپ» است که خواهان «بیشترین دستآوردها با صرفِ کمترین انرژی»اند؛ که به عبارت دیگر میشود «ضربهفنی کردن کل هیکل سهمگین تاریخ در یک حرکت». آن یک حرکت هم احتمالاً همانا پیچیدن طومار مسائل سیاسی با فرمولسازی به اتکای چندتا ترجمه است. بنا به این اتهامات، اگر نقد حاضر بتواند روشن کند که مالجو برای دستوپا کردن اعتبار برای صورتبندیهای خویش، بیش از آنکه برای غنای تحلیلهایش انرژی بگذارد، کوشیده تا بهگونهای شخصی نقدهای وارده بر خود از منظر رویکرد مذکور را کاریکاتور و ابلهانه جلوه دهد، آنگاه معنای سیاسی آلترناتیوِ ادارهی شورایی هم روشن میشود.
🔸 با این حال نظر به شناخت از مالجو به عنوان مترجمی توانا، سخنوری خوش بیان، و گاه تحلیلگری نکتهسنج، نمیتوان علاوه بر جالب دانستنِ صورتبندیهای اخیر او، از اینکه در جستجوی اعتباری دروغین برای خود، رویکرد منتقدینش را کاریکاتوروار و ناراست برمیسازد، ابراز تأسف نیز نکرد...
🔸 در این مقاله میخوانید:
▪️آلترناتیو در ایران: دولت، بازار، هویتهای جمعی اشتراکی
▪️از خیالبافیهای کمونیستی تا واقعگراییهای سرمایهدارانه!
▪️سایت بنیادگرای «نقد» و کتاب «شورا: شکل سیاسی سرانجام مکشوف؟»
▪️مرغ یک پای سوسیال دموکراسی
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Pj
#جمال_محبوب
#مالکیت_جمعی #سوسیال_دمکراسی
#سرمایهداری #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ نقدی بر مصاحبهی محمد مالجو با سایت «میدان»
نوشتهی: جمال محبوب
4 نوامبر 2020
🔸 آقای محمد مالجو در مصاحبهای به تاریخ 5 مهر 1399 با سایت «میدان»، آخرین ایدهها و صورتبندیهای خویش را دربارهی موضوع «آلترناتیو در ایران» ارائه داده است. نقد و بررسی این مصاحبه از دو جنبه اهمیت دارد:
🔸 یک: این مصاحبه، جدیترین تلاش محمد مالجو و افراد نزدیک به اوست که با توجه به تحولات جاری در ایران، مستقیماً به مسألهی بدیل سیاسی پرداخته است. از این رو، چنانچه پایههای استدلالی نقد حاضر دربارهی صورتبندی مالجو از مسئله آلترناتیو محکم باشد، همهنگام رویکردی از چپ را نیز نشانه میرود که در پنج سال گذشته با تکیه بر آرای کسانی همچون پولانی، هاروی، و قرائتهایی از مارکس و تامپسون، عموماً خود را مدافع «سوسیال دموکراسی رادیکال» معرفی کرده است. سوسیال-دموکراسی است چون حرکتِ مبارزاتی علیه سرمایهداری را بهنحو واقعبینانهای تلاش برای استقرار یک «دولت رفاه» مطرح میکند، و البته میخواهد به دموکراسی، آن مؤلفه مفقودمانده در تجربه بیشتر حکومتهای چپِ قرن بیستم هم توجه نشان دهد؛ همچنین رادیکال است چراکه باور دارد در بهترین دولت رفاه نیز باز مناسباتِ کالایی ازمیان نمیرود و هرچند که امحای سرمایهداری یک آرمانِ احتمالا دستنیافتنی است، اما باید همواره در مسیر آن کوشید.
🔸 دو: مُتصف کردن گرایشی از چپ به محوریت سایت «نقد» به «تقلیلگرایان خیرخواهِ بنیادگرای ترجمه-محور» که در بحث از «ادارهی شورایی» یا «نقد دیوید هاروی»، همچون هوچیهای هویتطلب درصدد قیل و قال در گتوهای چند نفرهشان برمیآیند تا به جهانیان اثبات کنند «از همه چپتر هستند». به نظر مالجو این گرایش مصداقِ «سوژهی نئولیبرال در هیأت چپ» است که خواهان «بیشترین دستآوردها با صرفِ کمترین انرژی»اند؛ که به عبارت دیگر میشود «ضربهفنی کردن کل هیکل سهمگین تاریخ در یک حرکت». آن یک حرکت هم احتمالاً همانا پیچیدن طومار مسائل سیاسی با فرمولسازی به اتکای چندتا ترجمه است. بنا به این اتهامات، اگر نقد حاضر بتواند روشن کند که مالجو برای دستوپا کردن اعتبار برای صورتبندیهای خویش، بیش از آنکه برای غنای تحلیلهایش انرژی بگذارد، کوشیده تا بهگونهای شخصی نقدهای وارده بر خود از منظر رویکرد مذکور را کاریکاتور و ابلهانه جلوه دهد، آنگاه معنای سیاسی آلترناتیوِ ادارهی شورایی هم روشن میشود.
🔸 با این حال نظر به شناخت از مالجو به عنوان مترجمی توانا، سخنوری خوش بیان، و گاه تحلیلگری نکتهسنج، نمیتوان علاوه بر جالب دانستنِ صورتبندیهای اخیر او، از اینکه در جستجوی اعتباری دروغین برای خود، رویکرد منتقدینش را کاریکاتوروار و ناراست برمیسازد، ابراز تأسف نیز نکرد...
🔸 در این مقاله میخوانید:
▪️آلترناتیو در ایران: دولت، بازار، هویتهای جمعی اشتراکی
▪️از خیالبافیهای کمونیستی تا واقعگراییهای سرمایهدارانه!
▪️سایت بنیادگرای «نقد» و کتاب «شورا: شکل سیاسی سرانجام مکشوف؟»
▪️مرغ یک پای سوسیال دموکراسی
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Pj
#جمال_محبوب
#مالکیت_جمعی #سوسیال_دمکراسی
#سرمایهداری #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جالب، اما تأسفبار
نقدی بر مصاحبهی محمد مالجو با سایت «میدان» نوشتهی: جمال محبوب آن جریان چپ که سرمایهداری را نظامی جهانی ارزیابی میکند و آن را عامل ایجاد سه شکل بنیادی سلطه یعنی «سلطهی طبقاتی»، «سلطهی جنسیتی» …
شور حضور، شور همبستگی.
جنبشی برخاسته از ریشهها، پایگرفته و ایستاده برشالودهها. جلوه و چهرهی نهادین شدن آگاهیِ ستیزندهی رهاییخواه و رهاییبخش.
اعتراض پرشور و همبستهی کارگران #هفت_تپه به اخراج نمایندگانشان.
#مالکیت_جمعی #ادارهی_شورایی
🖋@naghd_com
جنبشی برخاسته از ریشهها، پایگرفته و ایستاده برشالودهها. جلوه و چهرهی نهادین شدن آگاهیِ ستیزندهی رهاییخواه و رهاییبخش.
اعتراض پرشور و همبستهی کارگران #هفت_تپه به اخراج نمایندگانشان.
#مالکیت_جمعی #ادارهی_شورایی
🖋@naghd_com
▫️ مالکیت، نیازها و کار در جامعه کمونیستی
▫️ دیدگاه مارکس دربارهی مالکیت، نیازها و کار در جامعهی کمونیستی
نوشتهی: شان سایرز
ترجمهی: تارا بهروزیان
11 فوریه 2021
🔸 مارکس مطالب اندکی دربارهی کمونیسم نوشت، بخش اعظم کارش بر سرمایهداری متمرکز بوده است. این رویکرد عامدانه بود. مارکس اصرار داشت که کمونیسم برای او تصوری ایدهآل از اینکه جامعه چگونه باید باشد نیست، بلکه بر بنیاد درکی تاریخی از نیروهای دستاندر کار در جامعهی کنونی یعنی جامعهی سرمایهداری طرحی است نظری از اینکه چگونه جامعه در آینده عملاً تکامل خواهد یافت.
🔸 با این حال بهرغم گفتههای او، دیدگاه ایدهآل نیز بخشی اساسی از ایدهی مارکسیستی کمونیسم است؛ از این لحاظ، ما با چیزی طرف هستیم که مارکس آن را جنبهی آرمانشهری کمونیسم میدانست. این دیدگاه، بنیانی را برای نقد مارکسیستی سرمایهداری شکل میدهد و ایدههایی را برای بدیلی بهتر مطرح میکند، ایدههایی که به جنبش سوسیالیستی الهام بخشیده است و بخش مهمی از جذابیت مارکسیسم به مثابهی یک فلسفهی سیاسی بوده و هست. به عبارت دیگر، شرح مارکس از کمونیسم هم نظریهای تاریخی است دربارهی چگونگی تکامل جامعه و هم یک ایدهآل، و هر دو جنبه برای آن حیاتی است. اینکه آیا این دو جنبه میتوانند با یکدیگر سازگار باشند اغلب مورد پرسش و تردید است، اما بحث من در این مقاله به این موضوع اختصاص ندارد. من در اینجا بر خودِ ایدهی مارکس از کمونیسم تمرکز خواهم داشت؛ و به جای جنبههای سیاسی اندیشهی او، بر جنبههای اقتصادی و اجتماعیِ روایت مارکس متمرکز خواهم شد.
🔸 اگرچه با تکامل اندیشهی مارکس، برخی تغییرات عمده در درک او از کمونیسم، بهویژه در بیانش به وجود میآید، اما در عین حال تداومهای معناداری نیز وجود دارد. جنبههای مهم درک اولیهی مارکس از مالکیت خصوصی و کمونیسم در آثار بعدی او نیز حفظ شده است. فارغ از دیدگاههایی که مارکس بعدها از آنها دست کشید، آثار اولیهی مارکس دربارهی مالکیت خصوصی و کمونیسم بیانگر درونمایههای خیالاندیشانه و رادیکالی بودند که در کار او ادامه یافت و در نتیجه به روشن شدن جنبههایی از کار مارکس که اغلب نادیده گرفته شدهاند کمک میکنند.
🔸 فرض مارکس این است که افراد گسترهای همهجانبه از توانمندیهایی دارند که طبیعتاً میخواهند آنها را به شیوهای همهجانبه به کار بگیرند. کوهن این پرسش را مطرح میکند که «چرا در حالت ایدهآل مردم باید در فعالیتهای متنوع زیادی درگیر شوند؟ … چه چیز بدی در این خصوص وجود دارد که فرد فقط خود را وقف یک فعالیت یا خطوط اندکی از فعالیتها کند؟» چه خواهد شد اگر یک فرد ترجیح دهد در یک رشتهی خاص تخصص یابد؟ چرا آنها نباید قادر به این کار باشند؟
🔸 مارکس معتقد نیست که افراد باید مجبور به تغییر فعالیتهایشان شوند. برعکس، دیدگاه مارکس این است که کار را باید آزادانه انتخاب کرد. یکی از انتقادات اصلی مارکس به تقسیم کار در جامعهی سرمایهداری این است که شکل تحمیل بیگانه و قهری را به خود میگیرد. در جامعه کمونیستی آینده، افراد برای نخستین بار قادر خواهند بود کار خود را به روشی آگاهانه و آزادانه سازمان دهند. و با فرض این آزادی، معنای این حرف آن است که آنها عموماً گسترهی همهجانبهای از فعالیتها را به تخصصیشدن ترجیح خواهند داد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-20B
#شان_سایرز #تارا_بهروزیان
#مالکیت #کمونیسم #کار_بیگانه #تقسیم_کار #جامعهی_بدیل
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ دیدگاه مارکس دربارهی مالکیت، نیازها و کار در جامعهی کمونیستی
نوشتهی: شان سایرز
ترجمهی: تارا بهروزیان
11 فوریه 2021
🔸 مارکس مطالب اندکی دربارهی کمونیسم نوشت، بخش اعظم کارش بر سرمایهداری متمرکز بوده است. این رویکرد عامدانه بود. مارکس اصرار داشت که کمونیسم برای او تصوری ایدهآل از اینکه جامعه چگونه باید باشد نیست، بلکه بر بنیاد درکی تاریخی از نیروهای دستاندر کار در جامعهی کنونی یعنی جامعهی سرمایهداری طرحی است نظری از اینکه چگونه جامعه در آینده عملاً تکامل خواهد یافت.
🔸 با این حال بهرغم گفتههای او، دیدگاه ایدهآل نیز بخشی اساسی از ایدهی مارکسیستی کمونیسم است؛ از این لحاظ، ما با چیزی طرف هستیم که مارکس آن را جنبهی آرمانشهری کمونیسم میدانست. این دیدگاه، بنیانی را برای نقد مارکسیستی سرمایهداری شکل میدهد و ایدههایی را برای بدیلی بهتر مطرح میکند، ایدههایی که به جنبش سوسیالیستی الهام بخشیده است و بخش مهمی از جذابیت مارکسیسم به مثابهی یک فلسفهی سیاسی بوده و هست. به عبارت دیگر، شرح مارکس از کمونیسم هم نظریهای تاریخی است دربارهی چگونگی تکامل جامعه و هم یک ایدهآل، و هر دو جنبه برای آن حیاتی است. اینکه آیا این دو جنبه میتوانند با یکدیگر سازگار باشند اغلب مورد پرسش و تردید است، اما بحث من در این مقاله به این موضوع اختصاص ندارد. من در اینجا بر خودِ ایدهی مارکس از کمونیسم تمرکز خواهم داشت؛ و به جای جنبههای سیاسی اندیشهی او، بر جنبههای اقتصادی و اجتماعیِ روایت مارکس متمرکز خواهم شد.
🔸 اگرچه با تکامل اندیشهی مارکس، برخی تغییرات عمده در درک او از کمونیسم، بهویژه در بیانش به وجود میآید، اما در عین حال تداومهای معناداری نیز وجود دارد. جنبههای مهم درک اولیهی مارکس از مالکیت خصوصی و کمونیسم در آثار بعدی او نیز حفظ شده است. فارغ از دیدگاههایی که مارکس بعدها از آنها دست کشید، آثار اولیهی مارکس دربارهی مالکیت خصوصی و کمونیسم بیانگر درونمایههای خیالاندیشانه و رادیکالی بودند که در کار او ادامه یافت و در نتیجه به روشن شدن جنبههایی از کار مارکس که اغلب نادیده گرفته شدهاند کمک میکنند.
🔸 فرض مارکس این است که افراد گسترهای همهجانبه از توانمندیهایی دارند که طبیعتاً میخواهند آنها را به شیوهای همهجانبه به کار بگیرند. کوهن این پرسش را مطرح میکند که «چرا در حالت ایدهآل مردم باید در فعالیتهای متنوع زیادی درگیر شوند؟ … چه چیز بدی در این خصوص وجود دارد که فرد فقط خود را وقف یک فعالیت یا خطوط اندکی از فعالیتها کند؟» چه خواهد شد اگر یک فرد ترجیح دهد در یک رشتهی خاص تخصص یابد؟ چرا آنها نباید قادر به این کار باشند؟
🔸 مارکس معتقد نیست که افراد باید مجبور به تغییر فعالیتهایشان شوند. برعکس، دیدگاه مارکس این است که کار را باید آزادانه انتخاب کرد. یکی از انتقادات اصلی مارکس به تقسیم کار در جامعهی سرمایهداری این است که شکل تحمیل بیگانه و قهری را به خود میگیرد. در جامعه کمونیستی آینده، افراد برای نخستین بار قادر خواهند بود کار خود را به روشی آگاهانه و آزادانه سازمان دهند. و با فرض این آزادی، معنای این حرف آن است که آنها عموماً گسترهی همهجانبهای از فعالیتها را به تخصصیشدن ترجیح خواهند داد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-20B
#شان_سایرز #تارا_بهروزیان
#مالکیت #کمونیسم #کار_بیگانه #تقسیم_کار #جامعهی_بدیل
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مالکیت، نیازها و کار در جامعه کمونیستی
دیدگاه مارکس نوشتهی: شان سایرز ترجمهی: تارا بهروزیان معضلات مربوط به اقتصادهای با برنامهریزیِ متمرکز آشکار است، اما این امر را نباید دلیلی بر حذف کامل برنامهریزی متمرکز دانست و تصور کرد که هیچ …