▫️ کرونا و غیاب دولت
نوشتهی: دلشاد عبادی
14 مارس 2020
🔸 تعلل دولت از اساس فقدان ارادهای برای اعلام شرایط قرنطینه، در پیوندی اساسی با ناتوانیاش در عملی کردن ابتداییترین کارکردهایش قرار دارد. این ناتوانی را نمیتوان صرفاً به کمبود بودجه فروکاست، هرچند کسری بودجهی این سالها و سال آینده بر هیچکس پوشیده نیست. اما حتی با حسابی سرانگشتی میتوان دریافت، که بودجهای که به بسیاری از نهادهای مذهبی اختصاص مییابد، بهراحتی میتواند در این شرایط استثنائی تأمین بودجهی مقابله با کرونا را تأمین کند... بنابراین علت این تعلل را باید در جاهای دیگری جُست. در این باب میتوان از سویی به عللی ساختاری اشاره کرد و از سوی دیگر، به گمانهزنیهایی در باب مقاصد پنهان حکومت.
🔸 میتوان به گمانهزنی پرداخت که حکومت از اساس چرا چنین راهی (یعنی عملاً فقدان هر تصمیمی) را برگزیده است. ناتوانی حکومت برای تصمیمگیری و واگذار کردن تمام امور به تصمیم خود شهروندان، عملاً آنها را در برابر تصمیمی دوسر باخت رها کرده است: از سویی، در خانه ماندن و احتمالاً مصونیت در برابر ویروس، که در نتیجه معادل است با بیکار شدن و ناتوانی برای تأمین معاش، و از سوی دیگر، ادامهی روال معمول زندگی و مواجهه با خطر مرگ. بار کردن هزینهی این تصمیم سخت بر دوش مردم، عملاً نتیجهی است که از ناتوانی حکومت در اقدامهای عملی به دست میآید، اما جمهوری اسلامی در تمام این سالها، عملاً در اکثر موارد به صورتی واکنشی به بحرانها پاسخ داده و تا به امروز نیز توانسته که از هر بحرانی جان سالم به در ببرد... در این میان، در اکثر موارد هزینههای این بلاتکلیفی معمولاً به بخش کوچکی از جمعیت تحمیل میشد، اما در مورد کرونا، گستردگی شیوع و تلفات احتمالی، مسئله را دشوارتر از موارد پیشین میکند. حکومت تلاش خواهد کرد که مثل همیشه بار تصمیمهای سخت را به دوش مردم بگذارد و با کمترین دخالت در بحران، و بیشترین فرایند توجیه پس از بحران، «شرایط حساس کنونی» را هم پشت سر بگذارد...
🔸 در این زمان، مهمترین کار، باز گرداندنِ بار این تصمیم سخت به دوش خود حکومت است. این مردم نیستند که باید بین دو راهی در خانه ماندن/ ناتوانی در تأمین معاش و بیرون رفتن/خطر ابتلا به بیماری یکی را بگزینند، بلکه این حکومت است که باید برای اجرای حداقل کارکردهایش، تصمیم به حذف منافع برخی گروههای درونی و تأمین هزینهی مدیریت بحران، در بین دوراهیای که با آن مواجه است دست به انتخاب بزند. این مسئله، بدون هیچ اما و اگری باید به مطالبهی عمومی بدل شود. در اینجا مسئله طرف گفتگو قرار دادن دولت یا دست به دامن آن شدن نیست؛ در شرایطی که پس از سابقهای طولانی از سرکوب هرگونه تشکلیابیای وجود ندارد، طرح چنین مطالبهای و تلاش برای بدل شدنش به مطالبهی عمومی دقیقاً همانکاری است که در صورت وجود چنین تشکلهایی، با ابزارهایی مؤثرتر از سوی مردم پیگیری میشد. تأمین هزینهی مزدهای حقوقبگیران برای چند ماه قرنطینه و افزایش یارانههای معیشتی برای گروههای غیرمزدی و دهکهایی پایینی، حداقل اقداماتی است که حکومت باید به اجرا بگذارد تا از فاجعهای تمامعیار جلوگیری کند. هدف دیگر این مطالبه از حکومت (که میدانیم بیپاسخ هم خواهد ماند)، نشان دادن عمق ناکارآمدیِ آن و درعینحال، بازگرداندن هزینهی تصمیم سخت به دوش خود اوست. به بیان دیگر، به محک گذاشتن ادعاهایی است که از سوی خود حکومت یا طرفداران و توجیهگران رنگارنگ آن صورت میگیرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1id
#دلشاد_عبادی
#کرونا #جامعه_مدنی #دولت
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دلشاد عبادی
14 مارس 2020
🔸 تعلل دولت از اساس فقدان ارادهای برای اعلام شرایط قرنطینه، در پیوندی اساسی با ناتوانیاش در عملی کردن ابتداییترین کارکردهایش قرار دارد. این ناتوانی را نمیتوان صرفاً به کمبود بودجه فروکاست، هرچند کسری بودجهی این سالها و سال آینده بر هیچکس پوشیده نیست. اما حتی با حسابی سرانگشتی میتوان دریافت، که بودجهای که به بسیاری از نهادهای مذهبی اختصاص مییابد، بهراحتی میتواند در این شرایط استثنائی تأمین بودجهی مقابله با کرونا را تأمین کند... بنابراین علت این تعلل را باید در جاهای دیگری جُست. در این باب میتوان از سویی به عللی ساختاری اشاره کرد و از سوی دیگر، به گمانهزنیهایی در باب مقاصد پنهان حکومت.
🔸 میتوان به گمانهزنی پرداخت که حکومت از اساس چرا چنین راهی (یعنی عملاً فقدان هر تصمیمی) را برگزیده است. ناتوانی حکومت برای تصمیمگیری و واگذار کردن تمام امور به تصمیم خود شهروندان، عملاً آنها را در برابر تصمیمی دوسر باخت رها کرده است: از سویی، در خانه ماندن و احتمالاً مصونیت در برابر ویروس، که در نتیجه معادل است با بیکار شدن و ناتوانی برای تأمین معاش، و از سوی دیگر، ادامهی روال معمول زندگی و مواجهه با خطر مرگ. بار کردن هزینهی این تصمیم سخت بر دوش مردم، عملاً نتیجهی است که از ناتوانی حکومت در اقدامهای عملی به دست میآید، اما جمهوری اسلامی در تمام این سالها، عملاً در اکثر موارد به صورتی واکنشی به بحرانها پاسخ داده و تا به امروز نیز توانسته که از هر بحرانی جان سالم به در ببرد... در این میان، در اکثر موارد هزینههای این بلاتکلیفی معمولاً به بخش کوچکی از جمعیت تحمیل میشد، اما در مورد کرونا، گستردگی شیوع و تلفات احتمالی، مسئله را دشوارتر از موارد پیشین میکند. حکومت تلاش خواهد کرد که مثل همیشه بار تصمیمهای سخت را به دوش مردم بگذارد و با کمترین دخالت در بحران، و بیشترین فرایند توجیه پس از بحران، «شرایط حساس کنونی» را هم پشت سر بگذارد...
🔸 در این زمان، مهمترین کار، باز گرداندنِ بار این تصمیم سخت به دوش خود حکومت است. این مردم نیستند که باید بین دو راهی در خانه ماندن/ ناتوانی در تأمین معاش و بیرون رفتن/خطر ابتلا به بیماری یکی را بگزینند، بلکه این حکومت است که باید برای اجرای حداقل کارکردهایش، تصمیم به حذف منافع برخی گروههای درونی و تأمین هزینهی مدیریت بحران، در بین دوراهیای که با آن مواجه است دست به انتخاب بزند. این مسئله، بدون هیچ اما و اگری باید به مطالبهی عمومی بدل شود. در اینجا مسئله طرف گفتگو قرار دادن دولت یا دست به دامن آن شدن نیست؛ در شرایطی که پس از سابقهای طولانی از سرکوب هرگونه تشکلیابیای وجود ندارد، طرح چنین مطالبهای و تلاش برای بدل شدنش به مطالبهی عمومی دقیقاً همانکاری است که در صورت وجود چنین تشکلهایی، با ابزارهایی مؤثرتر از سوی مردم پیگیری میشد. تأمین هزینهی مزدهای حقوقبگیران برای چند ماه قرنطینه و افزایش یارانههای معیشتی برای گروههای غیرمزدی و دهکهایی پایینی، حداقل اقداماتی است که حکومت باید به اجرا بگذارد تا از فاجعهای تمامعیار جلوگیری کند. هدف دیگر این مطالبه از حکومت (که میدانیم بیپاسخ هم خواهد ماند)، نشان دادن عمق ناکارآمدیِ آن و درعینحال، بازگرداندن هزینهی تصمیم سخت به دوش خود اوست. به بیان دیگر، به محک گذاشتن ادعاهایی است که از سوی خود حکومت یا طرفداران و توجیهگران رنگارنگ آن صورت میگیرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1id
#دلشاد_عبادی
#کرونا #جامعه_مدنی #دولت
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا و غیاب دولت
نوشتهی: دلشاد عبادی این مردم نیستند که باید بین دو راهی در خانه ماندن/ ناتوانی در تأمین معاش و بیرون رفتن/خطر ابتلا به بیماری یکی را بگزینند، بلکه حکومت است که باید برای اجرای حداقل کارکردهایش، تص…
▫️ کرونا و طبقات کارگر غرب
▫️تلاقی رکود اقتصادی قریبالوقوع با شوک کرونا
نوشتهی: اینگار زولتای
ترجمهی: هوشنگ هادیان
28 مارس 2020
🔸 جهان از مارس 2020 به آینده باز خواهد گشت. تصور میشد بحران مالی جهانی در سالهای 2007-2008 که به سرعت به فروپاشی مالی جهانی در سپتامبر 2008 منجر شد، بحران بیگبنگِ عصر ما باشد، رخدادی که یکبار در طول زندگی با آن مواجه خواهیم شد. اما هنوز چیزی نگذشته است که ما دوباره به همان نقطه بازگشتهایم.
گسترش بحران بیماری کووید ـ 19، سر رسیدن «اجل قوهی مجریه» و وحشت ناشی از آن، و نیز اقدامات اقتصادی در واکنش به بحران سلامت، فکر و خیال اغلب مردم دنیا را مشغول کرده است. بیماری کووید ـ 19 با اختلال در زنجیرههای عرضهی بینالمللی و صدمهی جدی به اقتصاد جهانی بشدت آسیبپذیر تولید بههنگام [just-in-time production] به وضوح گذار به کسادی را شتاب بخشید؛ اما این کسادی قبلاً از اواخر سال گذشتهی میلادی بر سرمان نازل شده بود. رشد تولید ناخالص داخلی، سودآوری سرمایه، نرخ استفاده از ظرفیت، میزان ساعات کار و غیره همگی نشاندهندهی شروع کسادی بودند ...
🔸 آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، که در یک اعلان تلویزیونی ملی و برای نخستین بار خلاف قاعده در 18 مارس 2020 اظهار کرد که «یک پاندمی به ما نشان میدهد که چقدر همهی ما آسیبپذیریم و تا چه اندازه وابستهایم به رفتار باملاحظهی سایر مردم و از همین رو به اینکه چطور از طریق اقدام مشترک و قوتبخشی همگانی از خودمان محافظت کنیم.»
بسیاری از مردم این پیام اغواکننده را پذیرفتهاند که وضعیت به فداکاری فراطبقاتی نیاز دارد. با این همه، آیا این بحران بر همهکس و صرف نظر از ثروت و جایگاهشان تأثیر میگذارد؟ آیا این بحرانْ مردم را همدل نمیکند، حال که رهبران ملی از همبستگی سخن میگویند؟ آیا این بحران وضعیتی را پیش نیاورده که در آن ناگهان احزاب و ایدئولوژیها گویی دیگر موضوعیت ندارند؟
🔸 به طور کلی، این اقدامات، یا بهواقع، این انفعال نسبیِ دولت در زمان بحران، طبقات کارگر جهانی را در وضعیتی بهشدت آسیبپذیر قرار داده است. در مقطع فعلی آشکار شده که بانکداران، مدیران صندوقهای پوشش ریسک یا وکلا، یعنی همان کسانی که [مطابق با این شعار معروف] «بزرگتر از آنند که فروبپاشند» تضمینکنندهی نظام مواد غذایی و تدارک خدمات سلامت نیستند، بلکه کارگران مزارع، صندوقداران سوپرمارکتها، جمعآوریکنندگان زباله، پزشکان، پرستاران، کارکنان خدمات شخصی سلامت و پیکها هستند که این موارد را تضمین میکنند.
🔸 بااینحال، طبقات کارگر غربی نیز صرفاً به این وضعیت تحملناپذیر تن ندادهاند. اتحادیههای کارگری در آلمان موفق شدند که پرداختهای اجباری کوتاهمدت دولتی به کار را از 75 درصد به 97 درصد از درآمد خالص پیشین افزایش دهند. در صنایع غذایی آلمان، یکی از صنایع اصلیِ با مزدهای پایین که بیش از همه از بحران ضربه خورده است، اتحادیهی اِن.گ.گ و طرف کارفرما طرحی را تهیه دیدند برای پرداخت 90 درصد از مزد به صورت کوتاهمدت، که میزان آن از روز نخست ماه مارس 2020 محاسبه میشود... در سایر کشورها، کارگران به اعتصابات یکباره و ناگهانی روی آوردهاند. در ایتالیا، این دست اعتصابات از کارخانهی فیات گرفته تا صنایع کشتیسازیِ لیگوریا در شمال و کارگران فولاد در جنوب را در بر گرفته است و دولت را مجبور ساخته که با اتحادیههای کارگری وارد مذاکره شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jm
#اینگار_زولتای #هوشنگ_هادیان
#کرونا #نئولیبرالیسم #بحران #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️تلاقی رکود اقتصادی قریبالوقوع با شوک کرونا
نوشتهی: اینگار زولتای
ترجمهی: هوشنگ هادیان
28 مارس 2020
🔸 جهان از مارس 2020 به آینده باز خواهد گشت. تصور میشد بحران مالی جهانی در سالهای 2007-2008 که به سرعت به فروپاشی مالی جهانی در سپتامبر 2008 منجر شد، بحران بیگبنگِ عصر ما باشد، رخدادی که یکبار در طول زندگی با آن مواجه خواهیم شد. اما هنوز چیزی نگذشته است که ما دوباره به همان نقطه بازگشتهایم.
گسترش بحران بیماری کووید ـ 19، سر رسیدن «اجل قوهی مجریه» و وحشت ناشی از آن، و نیز اقدامات اقتصادی در واکنش به بحران سلامت، فکر و خیال اغلب مردم دنیا را مشغول کرده است. بیماری کووید ـ 19 با اختلال در زنجیرههای عرضهی بینالمللی و صدمهی جدی به اقتصاد جهانی بشدت آسیبپذیر تولید بههنگام [just-in-time production] به وضوح گذار به کسادی را شتاب بخشید؛ اما این کسادی قبلاً از اواخر سال گذشتهی میلادی بر سرمان نازل شده بود. رشد تولید ناخالص داخلی، سودآوری سرمایه، نرخ استفاده از ظرفیت، میزان ساعات کار و غیره همگی نشاندهندهی شروع کسادی بودند ...
🔸 آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، که در یک اعلان تلویزیونی ملی و برای نخستین بار خلاف قاعده در 18 مارس 2020 اظهار کرد که «یک پاندمی به ما نشان میدهد که چقدر همهی ما آسیبپذیریم و تا چه اندازه وابستهایم به رفتار باملاحظهی سایر مردم و از همین رو به اینکه چطور از طریق اقدام مشترک و قوتبخشی همگانی از خودمان محافظت کنیم.»
بسیاری از مردم این پیام اغواکننده را پذیرفتهاند که وضعیت به فداکاری فراطبقاتی نیاز دارد. با این همه، آیا این بحران بر همهکس و صرف نظر از ثروت و جایگاهشان تأثیر میگذارد؟ آیا این بحرانْ مردم را همدل نمیکند، حال که رهبران ملی از همبستگی سخن میگویند؟ آیا این بحران وضعیتی را پیش نیاورده که در آن ناگهان احزاب و ایدئولوژیها گویی دیگر موضوعیت ندارند؟
🔸 به طور کلی، این اقدامات، یا بهواقع، این انفعال نسبیِ دولت در زمان بحران، طبقات کارگر جهانی را در وضعیتی بهشدت آسیبپذیر قرار داده است. در مقطع فعلی آشکار شده که بانکداران، مدیران صندوقهای پوشش ریسک یا وکلا، یعنی همان کسانی که [مطابق با این شعار معروف] «بزرگتر از آنند که فروبپاشند» تضمینکنندهی نظام مواد غذایی و تدارک خدمات سلامت نیستند، بلکه کارگران مزارع، صندوقداران سوپرمارکتها، جمعآوریکنندگان زباله، پزشکان، پرستاران، کارکنان خدمات شخصی سلامت و پیکها هستند که این موارد را تضمین میکنند.
🔸 بااینحال، طبقات کارگر غربی نیز صرفاً به این وضعیت تحملناپذیر تن ندادهاند. اتحادیههای کارگری در آلمان موفق شدند که پرداختهای اجباری کوتاهمدت دولتی به کار را از 75 درصد به 97 درصد از درآمد خالص پیشین افزایش دهند. در صنایع غذایی آلمان، یکی از صنایع اصلیِ با مزدهای پایین که بیش از همه از بحران ضربه خورده است، اتحادیهی اِن.گ.گ و طرف کارفرما طرحی را تهیه دیدند برای پرداخت 90 درصد از مزد به صورت کوتاهمدت، که میزان آن از روز نخست ماه مارس 2020 محاسبه میشود... در سایر کشورها، کارگران به اعتصابات یکباره و ناگهانی روی آوردهاند. در ایتالیا، این دست اعتصابات از کارخانهی فیات گرفته تا صنایع کشتیسازیِ لیگوریا در شمال و کارگران فولاد در جنوب را در بر گرفته است و دولت را مجبور ساخته که با اتحادیههای کارگری وارد مذاکره شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jm
#اینگار_زولتای #هوشنگ_هادیان
#کرونا #نئولیبرالیسم #بحران #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا و طبقات کارگر غرب
تلاقی رکود اقتصادی قریبالوقوع با شوک کرونا نوشتهی: اینگار زولتای ترجمهی: هوشنگ هادیان دولت دستراستی ترامپ در ایالات متحد در تلاشی ناشیانه برای حفظ همزمان «اطمینان سرمایهگذار» و انتخاب مجدد خود…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
30 مارس 2020
🔸 همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه شدهاست، نشان میدهد که در صورت عدم رعایت قرنطینهی کامل و واقعی تا اواخر خرداد، بحران کرونا پایدار و حداقل سهونیم میلیون نفر را قربانی خواهد کرد. گسترش بیماری، واکنش دوران بربریت حاکمان و عدم امکان کنترل آن توسط نظامِ سلامتِ مبتنی بر سود، آینهای است که در مقابل تهیدستان قرار گرفتهاست تا هر روزه چهره مخوف تضاد طبقاتی و بازتابهایش را، بهعینه ببینند. طبق گزارشات واصله، ریزش بقایای طرفداران تهیدست رژیم، نتیجه ناگزیزِ بروزِ ضعف مطلق حاکمیت در حفظ امنیت سلامت مردم است. حاکمیتی که مدعی قَدرقُدرتی حفظ امنیت کشور در منطقه بود، اکنون از ایجاد امنیت در مقابل کرونا عاجز مانده و «کوه»، موش زاییدهاست، موشها در سوراخهای خود به قرنطینهها خزیدهاند و زندانیان را در سلولهای جمعی فاقد شرایط بهداشتی، سربازان را در خوابگاههای عمومی و تهیدستان را در جنگل سرمایهداریِ نان در مقابل کار، بیشرمانه در معرض بیماری و مرگ گذاردهاند.
🔸 در مقابله با این وضعیت است که سازمانیابی متکثر، افقی، مجازی و حقیقی از پایین، درمحلات فقیرنشین شیراز، همدان، غرب و شمال ایران شروع شده است. تهیدستان برای امنیتِ سلامت خود ناگزیر شدهاند بهخود تکیهکنند و امکانات حداقلی خود را در محلات و مکانهای کار، در گروههای مشترک برای مبارزه علیه ویروس کرونا بهکارگیرند. این ویروس درد مشترکی است که افراد را همدل و به یکدیگر نزدیک کردهاست. مبارزات اجتماعی/ سیاسی که بهصورت محدود از پایین و توسط خود مردم شروع شدهاند، اکنون با تلاش ارگانهای دولتی برای حضور و نفوذ در آنها و نیز سکوت دولت، بهشکل گروههای همیاری در محلات برخی شهرستانها از اعضای«انجمن سبز چیا» مریوان، «کافه لنگرودیها»، کمیتههای محلات مریوان تا کمپین «پاریزەرانی ژیان» یا همان «مدافعان زندگی» از جوانرود تا پاوه و باباجانی فعالاند و نه فقط معتمدان محلی، گاه بسیجیهای سابق را هم در خود جای دادهاند.
گروههای همیاری ـ چه واقعی و چه مجازی ـ تا کجا پیش خواهند رفت؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jD
#فرنگیس_بختیاری
#کرونا #ایدئولوژی #تهیدستان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
30 مارس 2020
🔸 همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه شدهاست، نشان میدهد که در صورت عدم رعایت قرنطینهی کامل و واقعی تا اواخر خرداد، بحران کرونا پایدار و حداقل سهونیم میلیون نفر را قربانی خواهد کرد. گسترش بیماری، واکنش دوران بربریت حاکمان و عدم امکان کنترل آن توسط نظامِ سلامتِ مبتنی بر سود، آینهای است که در مقابل تهیدستان قرار گرفتهاست تا هر روزه چهره مخوف تضاد طبقاتی و بازتابهایش را، بهعینه ببینند. طبق گزارشات واصله، ریزش بقایای طرفداران تهیدست رژیم، نتیجه ناگزیزِ بروزِ ضعف مطلق حاکمیت در حفظ امنیت سلامت مردم است. حاکمیتی که مدعی قَدرقُدرتی حفظ امنیت کشور در منطقه بود، اکنون از ایجاد امنیت در مقابل کرونا عاجز مانده و «کوه»، موش زاییدهاست، موشها در سوراخهای خود به قرنطینهها خزیدهاند و زندانیان را در سلولهای جمعی فاقد شرایط بهداشتی، سربازان را در خوابگاههای عمومی و تهیدستان را در جنگل سرمایهداریِ نان در مقابل کار، بیشرمانه در معرض بیماری و مرگ گذاردهاند.
🔸 در مقابله با این وضعیت است که سازمانیابی متکثر، افقی، مجازی و حقیقی از پایین، درمحلات فقیرنشین شیراز، همدان، غرب و شمال ایران شروع شده است. تهیدستان برای امنیتِ سلامت خود ناگزیر شدهاند بهخود تکیهکنند و امکانات حداقلی خود را در محلات و مکانهای کار، در گروههای مشترک برای مبارزه علیه ویروس کرونا بهکارگیرند. این ویروس درد مشترکی است که افراد را همدل و به یکدیگر نزدیک کردهاست. مبارزات اجتماعی/ سیاسی که بهصورت محدود از پایین و توسط خود مردم شروع شدهاند، اکنون با تلاش ارگانهای دولتی برای حضور و نفوذ در آنها و نیز سکوت دولت، بهشکل گروههای همیاری در محلات برخی شهرستانها از اعضای«انجمن سبز چیا» مریوان، «کافه لنگرودیها»، کمیتههای محلات مریوان تا کمپین «پاریزەرانی ژیان» یا همان «مدافعان زندگی» از جوانرود تا پاوه و باباجانی فعالاند و نه فقط معتمدان محلی، گاه بسیجیهای سابق را هم در خود جای دادهاند.
گروههای همیاری ـ چه واقعی و چه مجازی ـ تا کجا پیش خواهند رفت؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jD
#فرنگیس_بختیاری
#کرونا #ایدئولوژی #تهیدستان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه…
▪️ کرونا و سازوکار سرمایهداری
کار مجرد: کارخانهی اتوموبیلسازی فیات/کرایسلر، با همان شرایط عینی کار و با همان کارگران، بهفاصلهی از امروز به فردا، بجای اتوموبیل، ماسک تنفسی برای بازار کرونا تولید میکند؛ کارخانهی جنرال موتورز در آمریکا بجای اتوموبیل، دستگاه تنفس مصنوعی میسازد؛ کارخانهی فولکس واگن میخواهد بجای اتوموبیل عجالتاً چاپگر سه بعدی تولید کند؛...
ارتش ذخیرهی کار: سرمایهداران هند میلیونها کارگر روزمزد را اخراج میکنند، کارگران بیخانمانی که بهدلیل تعطیل وسائل حمل و نقل عمومی نمیتوانند به زادگاهشان بازگردند و سرگردانِ خیابانها و جادههایند؛ ظرف یک هفته آمار بیکاران در آمریکا به میزان سهونیم میلیون نفر افزایش مییابد، بیکارانی که بخش عمدهشان نه پساندازی دارند و نه بیمهی درمانی؛...
چرخهی تولید و تحقق ارزش، رونق و بحران و رکود: شورای عالی اقتصاددانان مشاور دولت آلمان در گزارش فوقالعادهای بهمناسبت بحران کرونا، برای اقتصاد آلمان رشدی منفی برابر با 2.8 درصد در سال 2020 پیشبینی میکند که با رشد مثبت 3.7 درصدی در سال 2021 جبران خواهد شد. در بدترین حالت رشد منفی اقتصاد در سال 2020 برابر با 5.4 درصد خواهد بود که کماکان کمتر از رشد منفی 5.7 درصدی در سال بحران مالی 2009 است.
فوق سود: برخی ازعرضهکنندگان ماسکهای ایمنی در اروپا، آنها را 3000 درصد (30 برابر) قیمت عادی بازار میفروشند.
سرمایهداری، همانا در زیست عادی بحرانیاش!
(کمال خسروی)
#کرونا #سرمایهداری #سود
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/555874581700586/?type=3&theater
🖋@naghd_com
کار مجرد: کارخانهی اتوموبیلسازی فیات/کرایسلر، با همان شرایط عینی کار و با همان کارگران، بهفاصلهی از امروز به فردا، بجای اتوموبیل، ماسک تنفسی برای بازار کرونا تولید میکند؛ کارخانهی جنرال موتورز در آمریکا بجای اتوموبیل، دستگاه تنفس مصنوعی میسازد؛ کارخانهی فولکس واگن میخواهد بجای اتوموبیل عجالتاً چاپگر سه بعدی تولید کند؛...
ارتش ذخیرهی کار: سرمایهداران هند میلیونها کارگر روزمزد را اخراج میکنند، کارگران بیخانمانی که بهدلیل تعطیل وسائل حمل و نقل عمومی نمیتوانند به زادگاهشان بازگردند و سرگردانِ خیابانها و جادههایند؛ ظرف یک هفته آمار بیکاران در آمریکا به میزان سهونیم میلیون نفر افزایش مییابد، بیکارانی که بخش عمدهشان نه پساندازی دارند و نه بیمهی درمانی؛...
چرخهی تولید و تحقق ارزش، رونق و بحران و رکود: شورای عالی اقتصاددانان مشاور دولت آلمان در گزارش فوقالعادهای بهمناسبت بحران کرونا، برای اقتصاد آلمان رشدی منفی برابر با 2.8 درصد در سال 2020 پیشبینی میکند که با رشد مثبت 3.7 درصدی در سال 2021 جبران خواهد شد. در بدترین حالت رشد منفی اقتصاد در سال 2020 برابر با 5.4 درصد خواهد بود که کماکان کمتر از رشد منفی 5.7 درصدی در سال بحران مالی 2009 است.
فوق سود: برخی ازعرضهکنندگان ماسکهای ایمنی در اروپا، آنها را 3000 درصد (30 برابر) قیمت عادی بازار میفروشند.
سرمایهداری، همانا در زیست عادی بحرانیاش!
(کمال خسروی)
#کرونا #سرمایهداری #سود
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/555874581700586/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Naghd
کرونا و سازوکار سرمایهداری کار مجرد: کارخانهی اتوموبیلسازی فیات/کرایسلر، با همان شرایط عینی کار و با همان کارگران، بهفاصلهی از امروز به فردا، بجای اتوموبیل، ماسک تنفسی برای بازار کرونا تولید...
▫️ درسهای بحران ویروس کرونا در ایتالیا
▫️ برای کارگران جهان
نوشتهی: فِرِد وستون
ترجمهی: مهرداد امامی
یکم آوریل 2020
🔸 جهان، هم برحسب تهدید سلامت افراد و هم از نظر فروپاشی اقتصادی که شیوهی زیست انسانها را تغییر شگرفی میدهد، وارد بحرانی در مقیاس جهانی شده است. بنا بر یک پیشبینی، ایالات متحد ممکن است در سهماههی دوم امسال شاهد کاهش 30 درصدی در تولید ناخالص داخلی با نرخ بیکاری بالای 30 درصدی باشد، چیزی که تنها چند هفته پیش تصوّرناپذیر مینمود. برآوردها در چین حاکی است که اقتصاد در سهماههی نخست امسال در قیاس با سهماههی پیش از آن 40 درصد انقباض داشته است، یعنی بزرگترین کاهش در خلال 50 سال گذشته. با احتساب برآوردهایی از این دست که تولید ناخالص داخلی جهانی در سه ماههی نخست سال 8/0 درصد کاهش یافته، کل جهان اینک دچار کسادی است. این رقم ممکن است چندان زیاد به نظر نرسد اما اگر توجه کنیم که هر رشد زیر 2 درصدی در مقیاس جهانی کسادی تلقی میشود، آنگاه این رقم در چشمانداز درستی جای میگیرد...هر آنکه کتابهای تاریخی خوانده است یا سن و سالی دارد که دههی 1970 را تجربه کرده باشد، از مبارزهی طبقاتی عظیمی که در آن دهه پدیدار شد، آگاه است. سال 1974 که رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان از 6 درصدِ سال پیش از آن با کاهشی شدید به کمتر از یک درصد در آن سال رسید، از لحاظ اقتصادی نقطه عطف بود. بنابراین، کاهش کنونی تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان از منظر مبارزهی طبقاتی تأثیری مشابه، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر، خواهد داشت.
🔸 اکنون هیچکس نمیتواند طبقهی کارگر ایتالیا را نادیده بگیرد یا موجودیت آن را انکار کند، آنطور که در محافل شبهروشنفکری طبقهی متوسطی رایج بود. بعدازظهرها، شبکههای خبری اصلی ناچارند به «کارگران» (operai)، کارگران صنعتی یقهآبی، اشاره کنند. و این کارگران از همدلی عظیمِ جمعیتِ گستردهتری برخوردارند. همین سخن را میتوان در خصوص صنعت ساختمانی هم گفت. لایهی دیگری از طبقهی کارگر وجود دارد که حتی هزینهی سنگینتری میپردازد: کارگرانی که مجبور به کار در صنایع ضروری از قبیل تولید غذا یا صنعت داروسازیاند. و البته کارگران بیمارستانها مانند پزشکان، پرستاران، خدمهی بیمارستان، کارگران آمبولانس و غیره. آنها نیروی کاری هستند که بالاترین میزان شیوع و به نحوی تراژیک، به مرور تلفات بسیاری دارند. تا کنون در میان پزشکان 41 مورد مرگ داشتهایم. در میان پرستارانی که دیگر توان تحمل زیر فشارهای سنگین را ندارند موارد خودکشی وجود داشته است.
🔸 با این حال، اگرچه بحران کنونی مردم را وادار به ماندن در چهاردیواریهای خود کرده است، فرآیند گستردهی رادیکالسازی در حال وقوع است. و زمانی که ویروس همهگیر به پایان رسد، جهان جایی بسیار متفاوتتر از چیزی خواهد بود که چند هفته پیش در آن وضعیت قرار داشت. طبقهی کارگر با روحیهای بسیار متفاوت وارد دوران جدیدی خواهد شد و از ماهیت واقعی سیستم و نیز قدرت و توان خود آگاهی بسیار بیشتری خواهد داشت. این موارد تحولاتی به غایت تهدیدکننده برای طبقهی سرمایهدار است. آنها میدانند که اوضاع پس از پایان ویروس همهگیر به چه ترتیب خواهد بود. سرمایهداران با شرکتهای ورشکستهی زیادی مواجه خواهند شد، با تعداد زیادی از بیکاران که به دولتی عادت کردهاند که برای تأمین غرامت پا پیش میگذارد. بدهیهای عمومی در نسبتهای بیسابقهای افزایش خواهند یافت، چیزی که سرمایهداران باید بیدرنگ از عهدهی آن برآیند. آنگاه تنها پاسخی که طبقهی حاکم خواهد داشت فشار برای اِعمال اقدامات ریاضتی ظالمانهتر از آن چیزی خواهد بود که پس از بحران مالی 2008 شاهدش بودیم.
🔸 حاکمان از این فرآیند آگاهی دارند. آنها با اعلام خطری عظیم در حال نظارهی مبارزهی طبقاتی افزایشیابنده و آگاهی همپای آنند. این امر همچنین رفتار نامعقول تمام دولتهایی را توضیح میدهد که موضعشان مدام از روزی به روز دیگر متغیر است، چرا که تحت فشارهای طبقات مخالف قرار میگیرند. این وضعیت آنها را در منظر تودهها افشا میکند: تحولی بسیار خطرناک از منظر طبقهی سرمایهدار و نهادهای دولت بورژوایی. از این نظر، اوضاع شبیه وضعیت جنگی است. در زمان جنگ، آگاهی میتواند به سرعت از مراحل اولیه، زمانی که روحیهی وحدت ملی از بالا بر جامعه تحمیل میشود، به مرحلهی انقلاب آشکار برسد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1k4
#فرد_وستون #مهرداد_امامی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #ایتالیا #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ برای کارگران جهان
نوشتهی: فِرِد وستون
ترجمهی: مهرداد امامی
یکم آوریل 2020
🔸 جهان، هم برحسب تهدید سلامت افراد و هم از نظر فروپاشی اقتصادی که شیوهی زیست انسانها را تغییر شگرفی میدهد، وارد بحرانی در مقیاس جهانی شده است. بنا بر یک پیشبینی، ایالات متحد ممکن است در سهماههی دوم امسال شاهد کاهش 30 درصدی در تولید ناخالص داخلی با نرخ بیکاری بالای 30 درصدی باشد، چیزی که تنها چند هفته پیش تصوّرناپذیر مینمود. برآوردها در چین حاکی است که اقتصاد در سهماههی نخست امسال در قیاس با سهماههی پیش از آن 40 درصد انقباض داشته است، یعنی بزرگترین کاهش در خلال 50 سال گذشته. با احتساب برآوردهایی از این دست که تولید ناخالص داخلی جهانی در سه ماههی نخست سال 8/0 درصد کاهش یافته، کل جهان اینک دچار کسادی است. این رقم ممکن است چندان زیاد به نظر نرسد اما اگر توجه کنیم که هر رشد زیر 2 درصدی در مقیاس جهانی کسادی تلقی میشود، آنگاه این رقم در چشمانداز درستی جای میگیرد...هر آنکه کتابهای تاریخی خوانده است یا سن و سالی دارد که دههی 1970 را تجربه کرده باشد، از مبارزهی طبقاتی عظیمی که در آن دهه پدیدار شد، آگاه است. سال 1974 که رشد تولید ناخالص داخلی در سطح جهان از 6 درصدِ سال پیش از آن با کاهشی شدید به کمتر از یک درصد در آن سال رسید، از لحاظ اقتصادی نقطه عطف بود. بنابراین، کاهش کنونی تولید ناخالص داخلی در سراسر جهان از منظر مبارزهی طبقاتی تأثیری مشابه، اما در مقیاسی بسیار بزرگتر، خواهد داشت.
🔸 اکنون هیچکس نمیتواند طبقهی کارگر ایتالیا را نادیده بگیرد یا موجودیت آن را انکار کند، آنطور که در محافل شبهروشنفکری طبقهی متوسطی رایج بود. بعدازظهرها، شبکههای خبری اصلی ناچارند به «کارگران» (operai)، کارگران صنعتی یقهآبی، اشاره کنند. و این کارگران از همدلی عظیمِ جمعیتِ گستردهتری برخوردارند. همین سخن را میتوان در خصوص صنعت ساختمانی هم گفت. لایهی دیگری از طبقهی کارگر وجود دارد که حتی هزینهی سنگینتری میپردازد: کارگرانی که مجبور به کار در صنایع ضروری از قبیل تولید غذا یا صنعت داروسازیاند. و البته کارگران بیمارستانها مانند پزشکان، پرستاران، خدمهی بیمارستان، کارگران آمبولانس و غیره. آنها نیروی کاری هستند که بالاترین میزان شیوع و به نحوی تراژیک، به مرور تلفات بسیاری دارند. تا کنون در میان پزشکان 41 مورد مرگ داشتهایم. در میان پرستارانی که دیگر توان تحمل زیر فشارهای سنگین را ندارند موارد خودکشی وجود داشته است.
🔸 با این حال، اگرچه بحران کنونی مردم را وادار به ماندن در چهاردیواریهای خود کرده است، فرآیند گستردهی رادیکالسازی در حال وقوع است. و زمانی که ویروس همهگیر به پایان رسد، جهان جایی بسیار متفاوتتر از چیزی خواهد بود که چند هفته پیش در آن وضعیت قرار داشت. طبقهی کارگر با روحیهای بسیار متفاوت وارد دوران جدیدی خواهد شد و از ماهیت واقعی سیستم و نیز قدرت و توان خود آگاهی بسیار بیشتری خواهد داشت. این موارد تحولاتی به غایت تهدیدکننده برای طبقهی سرمایهدار است. آنها میدانند که اوضاع پس از پایان ویروس همهگیر به چه ترتیب خواهد بود. سرمایهداران با شرکتهای ورشکستهی زیادی مواجه خواهند شد، با تعداد زیادی از بیکاران که به دولتی عادت کردهاند که برای تأمین غرامت پا پیش میگذارد. بدهیهای عمومی در نسبتهای بیسابقهای افزایش خواهند یافت، چیزی که سرمایهداران باید بیدرنگ از عهدهی آن برآیند. آنگاه تنها پاسخی که طبقهی حاکم خواهد داشت فشار برای اِعمال اقدامات ریاضتی ظالمانهتر از آن چیزی خواهد بود که پس از بحران مالی 2008 شاهدش بودیم.
🔸 حاکمان از این فرآیند آگاهی دارند. آنها با اعلام خطری عظیم در حال نظارهی مبارزهی طبقاتی افزایشیابنده و آگاهی همپای آنند. این امر همچنین رفتار نامعقول تمام دولتهایی را توضیح میدهد که موضعشان مدام از روزی به روز دیگر متغیر است، چرا که تحت فشارهای طبقات مخالف قرار میگیرند. این وضعیت آنها را در منظر تودهها افشا میکند: تحولی بسیار خطرناک از منظر طبقهی سرمایهدار و نهادهای دولت بورژوایی. از این نظر، اوضاع شبیه وضعیت جنگی است. در زمان جنگ، آگاهی میتواند به سرعت از مراحل اولیه، زمانی که روحیهی وحدت ملی از بالا بر جامعه تحمیل میشود، به مرحلهی انقلاب آشکار برسد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1k4
#فرد_وستون #مهرداد_امامی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #ایتالیا #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
درسهای بحران ویروس کرونا در ایتالیا
برای کارگران جهان نوشتهی: فِرِد وستون ترجمهی: مهرداد امامی در دههی گذشته، طبقهی سرمایهدار به واسطهی استفاده از روشهایی که فراسوی تمام قوانین اقتصاد بازار حرکت میکردند، مثل تزریق مبالغ هنگفت…
▫️ تاوان فاجعهی کرونا
نوشتهی: کمال خسروی
3 آوریل 2020
🔸 تاوان فاجعهی بیماری همهگیر کرونا در سراسر جهان را چه کسی میپردازد و خواهد پرداخت؟ بیگمان کارگران، تهیدستان، بازنشستگان، سالخوردگان کمدرآمد، بیخانمانها و آوارگان و پناهندگان. این، پاسخی است که ایدئولوژیهای عدالتطلبانه و بشردوستانه، به گواه واقعیت هر روزهی شیوع بیماری و مرگومیرها، به پرسش فوق میدهند. پاسخ نگرگاهی ژرفاندیش و نقاد، مبرا از آن ایدئولوژیها نیز، در تحلیل نهایی، چیزی جز این نیست؛ اما فقط در تحلیل نهایی: زیرا کاویدن ریشههای این پاسخ در شالودههای ساختاری آن و کشف و تبیین رابطهاش با علل و اسباب اقتصادی و سیاسی در هر جامعهی معین و در سازوکار شیوهی زیست و شیوهی تولید و بازتولیدِ زندگی اجتماعی، راه ــ درستی ــ است که پژوهشگران و استادان و ایدئولوگها و باورآفرینان ایدئولوژیهای مذکور نیز طی میکنند. این، اما فقط نیمی از راه است. تنها با بازگشت و طی راهِ بازنمایانه و با پاسخ به این پرسشکه چرا آن ریشهها چنین تجلی مییابند و چه حلقههای میانجیِ میانجیگری آنها را به واقعیت قربانیان واقعیِ این فاجعه وصل میکنند، راه نگرگاه انتقادی از ایدئولوژیهای عدالتطلب و مدافع «حقوق بشر»، راه نقد از اخلاق، جدا میشود...
🔸 دولت آمریکا میخواهد برای مقابله با بحران کرونا مبلغی بیش از دوهزارودویست میلیارد دلار مازاد بر هزینهی جاری خرج کند. دولتها پول نمیآفرینند. این دوهزارودویست میلیارد دلار باید بعلاوهی بهرهاش به صندوق دولت بازگردد. فرض کنیم که قرار باشد فقط نزدیک به یکچهارمِ این مبلغ، یعنی فقط 600 میلیارد دلارِ آن از راه دریافتِ مالیاتها جبران شود. با نرخ متوسطِ نسبتِ مالیاتها به تولید ناخالص ملی در آمریکا، یعنی 20 درصد، لازمهاش تولید ناخالص ملی برابر با 3000 میلیارد دلار است؛ این رقم مبلغی نزدیک به کل تولید ناخالص ملی سالانهی کشور صنعتی و ثروتمندی مانند آلمان است.
🔸 سؤال اصلی این است که کلیهی کارگران و کارکنانی که محصول کار و خدمتشان وارد تولید ناخالص ملی میشود، چه مقدار کار باید انجام دهند که قیمت محصول تولیدشده برابر 3000 میلیارد دلار باشد؟ تصور جبران این 600 میلیارد دلار مالیات از طریق افزایش تولید یا افزایش مالیاتها، محال است، زیرا بدهی دولت آمریکا نزدیک به 24 هزار میلیارد دلار است و در هر ثانیه بیشتر از 45 هزار دلار بر آن افزوده میشود. این فقط نمونهی آمریکاست و چنین برنامههایی تقریبا در همهی کشورهای دیگر جهان نیز ناگزیر شده است و میشود. اگر در بزرگترین قدرت اقتصادی جهان چنین تاوان سنگینی بر شانهی کارگران سنگینی میکند، فشار آن بر کارگران سراسر جهان و بر اقتصادهای پیرامونی، تکمحصولی، جنگزده و «مستعمره» تصورناپذیر است. فقط اشاره به سقوط جهانی قیمت نفت به بشکهای 23 دلار کافی است.
🔸 البته جبران این مبلغ راههای سادهتری هم دارد؛ مثلاً مالیاتِ بر ثروت. نه بر ثروت آنها که یک چهاردیواریِ قسطی دارند و نه حتی بر ثروت آنها که از درآمد سالانهی دههاهزار دلاری برخوردارند. نه. اگر همهی ثروتمندان آمریکایی که ثروتی بالاتر از 50 میلیون دلار دارند، فقط 2 درصد ثروتشان را مالیات بپردازند، مبلغ مذکور 600 میلیارد دلاری در کمتر از 18 ماه جبران خواهد شد. این «راه حل»، نه پیشنهادی در برنامهی یک حزب رادیکال ضدسرمایهداری است و نه حتی در برنامهی انتخاباتی آقای برنی ساندرزِ بهاصطلاح «سوسیالیست»، بلکه یکی از شعارهای انتخاباتی خانم الیزابت وارِن کاندیدای (سابق) محافظهکار حزب دمکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. البته این راهحلهای ساده نیز، پرسشی دربارهی چندوچون فراهمآمدن ثروتهای بالاتر از 50 میلیون دلار در دست افراد را طرح نمیکنند و این «برنامه»ها، حتی درصورت تحققیافتن، وظیفهای جز تطهیر ثروتهای آنچنانی از راه ذکات بشردوستانه ندارند...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kk
#کمال_خسروی
#کرونا #نقد_بتوارگی #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: کمال خسروی
3 آوریل 2020
🔸 تاوان فاجعهی بیماری همهگیر کرونا در سراسر جهان را چه کسی میپردازد و خواهد پرداخت؟ بیگمان کارگران، تهیدستان، بازنشستگان، سالخوردگان کمدرآمد، بیخانمانها و آوارگان و پناهندگان. این، پاسخی است که ایدئولوژیهای عدالتطلبانه و بشردوستانه، به گواه واقعیت هر روزهی شیوع بیماری و مرگومیرها، به پرسش فوق میدهند. پاسخ نگرگاهی ژرفاندیش و نقاد، مبرا از آن ایدئولوژیها نیز، در تحلیل نهایی، چیزی جز این نیست؛ اما فقط در تحلیل نهایی: زیرا کاویدن ریشههای این پاسخ در شالودههای ساختاری آن و کشف و تبیین رابطهاش با علل و اسباب اقتصادی و سیاسی در هر جامعهی معین و در سازوکار شیوهی زیست و شیوهی تولید و بازتولیدِ زندگی اجتماعی، راه ــ درستی ــ است که پژوهشگران و استادان و ایدئولوگها و باورآفرینان ایدئولوژیهای مذکور نیز طی میکنند. این، اما فقط نیمی از راه است. تنها با بازگشت و طی راهِ بازنمایانه و با پاسخ به این پرسشکه چرا آن ریشهها چنین تجلی مییابند و چه حلقههای میانجیِ میانجیگری آنها را به واقعیت قربانیان واقعیِ این فاجعه وصل میکنند، راه نگرگاه انتقادی از ایدئولوژیهای عدالتطلب و مدافع «حقوق بشر»، راه نقد از اخلاق، جدا میشود...
🔸 دولت آمریکا میخواهد برای مقابله با بحران کرونا مبلغی بیش از دوهزارودویست میلیارد دلار مازاد بر هزینهی جاری خرج کند. دولتها پول نمیآفرینند. این دوهزارودویست میلیارد دلار باید بعلاوهی بهرهاش به صندوق دولت بازگردد. فرض کنیم که قرار باشد فقط نزدیک به یکچهارمِ این مبلغ، یعنی فقط 600 میلیارد دلارِ آن از راه دریافتِ مالیاتها جبران شود. با نرخ متوسطِ نسبتِ مالیاتها به تولید ناخالص ملی در آمریکا، یعنی 20 درصد، لازمهاش تولید ناخالص ملی برابر با 3000 میلیارد دلار است؛ این رقم مبلغی نزدیک به کل تولید ناخالص ملی سالانهی کشور صنعتی و ثروتمندی مانند آلمان است.
🔸 سؤال اصلی این است که کلیهی کارگران و کارکنانی که محصول کار و خدمتشان وارد تولید ناخالص ملی میشود، چه مقدار کار باید انجام دهند که قیمت محصول تولیدشده برابر 3000 میلیارد دلار باشد؟ تصور جبران این 600 میلیارد دلار مالیات از طریق افزایش تولید یا افزایش مالیاتها، محال است، زیرا بدهی دولت آمریکا نزدیک به 24 هزار میلیارد دلار است و در هر ثانیه بیشتر از 45 هزار دلار بر آن افزوده میشود. این فقط نمونهی آمریکاست و چنین برنامههایی تقریبا در همهی کشورهای دیگر جهان نیز ناگزیر شده است و میشود. اگر در بزرگترین قدرت اقتصادی جهان چنین تاوان سنگینی بر شانهی کارگران سنگینی میکند، فشار آن بر کارگران سراسر جهان و بر اقتصادهای پیرامونی، تکمحصولی، جنگزده و «مستعمره» تصورناپذیر است. فقط اشاره به سقوط جهانی قیمت نفت به بشکهای 23 دلار کافی است.
🔸 البته جبران این مبلغ راههای سادهتری هم دارد؛ مثلاً مالیاتِ بر ثروت. نه بر ثروت آنها که یک چهاردیواریِ قسطی دارند و نه حتی بر ثروت آنها که از درآمد سالانهی دههاهزار دلاری برخوردارند. نه. اگر همهی ثروتمندان آمریکایی که ثروتی بالاتر از 50 میلیون دلار دارند، فقط 2 درصد ثروتشان را مالیات بپردازند، مبلغ مذکور 600 میلیارد دلاری در کمتر از 18 ماه جبران خواهد شد. این «راه حل»، نه پیشنهادی در برنامهی یک حزب رادیکال ضدسرمایهداری است و نه حتی در برنامهی انتخاباتی آقای برنی ساندرزِ بهاصطلاح «سوسیالیست»، بلکه یکی از شعارهای انتخاباتی خانم الیزابت وارِن کاندیدای (سابق) محافظهکار حزب دمکرات برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکاست. البته این راهحلهای ساده نیز، پرسشی دربارهی چندوچون فراهمآمدن ثروتهای بالاتر از 50 میلیون دلار در دست افراد را طرح نمیکنند و این «برنامه»ها، حتی درصورت تحققیافتن، وظیفهای جز تطهیر ثروتهای آنچنانی از راه ذکات بشردوستانه ندارند...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kk
#کمال_خسروی
#کرونا #نقد_بتوارگی #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تاوان فاجعهی کرونا
نوشتهی: کمال خسروی تاوان فاجعهی بیماری همهگیر کرونا در سراسر جهان را چه کسی میپردازد و خواهد پرداخت؟ بیگمان کارگران، تهیدستان، بازنشستگان، سالخوردگانِ کمدرآمد، بیخانمانها و آوارگان و پناهن…
▫️ کرونا و نگرانیهای «بشردوستانه»ی بانکداران و سیاستمداران غرب
آقای دیوید مالپاس رئیس بانک جهانی و خانم کریستالینا جورجیوا رئیس صندوق بینالمللی پول به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر آقریقاییاند، زیرا آنها زیر فشارکمرشکن وامها و سیاستهای این دو نهاد مدافع «جهان آزاد»، از پس مقابله با آن برنخواهند آمد. خانم جورجیوا بحران کرونا را حتی «تاریکترین برههی تاریخ بشریت» مینامد.
آقای گرد مولر وزیر «کمک و توسعهی اقتصادی» (وزیر «جهان سوم») کشور آلمان نگرانیهای بانکداران را به زبان قابل فهمتری برای شهروندان آلمانی و غربی ترجمه میکند. او به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر است، زیرا موجب «شورشها و جنگهای داخلی» خواهد شد و سیل تازهای از آوارگان و پناهندگان را به سوی اروپا و غرب سرازیر خواهد کرد. مرگ و میر احتمالی میلیونها نفر در جنوب جهانی مشکلی است در دوردست که میتوان بر آن اشک تمساح ریخت. هجوم گرسنگان و آورگان و جنگزدگان، مشتی است هولناک و تهدیدی است قابل لمس که بر دیوارهها و دروازههای «تمدن» و «جهان آزاد» میکوبد.
#کرونا #سرمایهداری
🖋@naghd_com
آقای دیوید مالپاس رئیس بانک جهانی و خانم کریستالینا جورجیوا رئیس صندوق بینالمللی پول به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر آقریقاییاند، زیرا آنها زیر فشارکمرشکن وامها و سیاستهای این دو نهاد مدافع «جهان آزاد»، از پس مقابله با آن برنخواهند آمد. خانم جورجیوا بحران کرونا را حتی «تاریکترین برههی تاریخ بشریت» مینامد.
آقای گرد مولر وزیر «کمک و توسعهی اقتصادی» (وزیر «جهان سوم») کشور آلمان نگرانیهای بانکداران را به زبان قابل فهمتری برای شهروندان آلمانی و غربی ترجمه میکند. او به شدت نگران شیوع ویروس کرونا در کشورهای فقیر است، زیرا موجب «شورشها و جنگهای داخلی» خواهد شد و سیل تازهای از آوارگان و پناهندگان را به سوی اروپا و غرب سرازیر خواهد کرد. مرگ و میر احتمالی میلیونها نفر در جنوب جهانی مشکلی است در دوردست که میتوان بر آن اشک تمساح ریخت. هجوم گرسنگان و آورگان و جنگزدگان، مشتی است هولناک و تهدیدی است قابل لمس که بر دیوارهها و دروازههای «تمدن» و «جهان آزاد» میکوبد.
#کرونا #سرمایهداری
🖋@naghd_com
▪️بحران، ناقوس مرگ «علم» اقتصاد بورژوایی است
نشریهی فایننشال تایمز در شمارهی سوم آوریل 2020 (15 فروردین 1399) سرمقالهای به قلم سردبیران را منتشر کرد که محتوای آن مایهی حیرت بسیاری شد. سردبیران در این نوشته به شکست سیاستهای نولیبرالی و ناتوانی اقتصادهای حتی قدرتمند و ثروتمند فعلی در برخورد با فاجعهی کرونا اذعان میکنند و خواستار تغییرات «رادیکال» در کلیت اقتصاد از جمله مداخلهی دولت در حوزههای سلامت و بازار کار میشوند. فایننشال تایمز برای چند دهه در جدل طرفداران و منتقدان «نولیبرالیسم» سنگر سرسختانهترین موضعگیریها در دفاع از بازار آزاد بوده است و اینک در خلال فاجعهای که خبر از بحرانی در حد واندازهی بحرانهای معروف و کلاسیک سرمایهداری ــ همچون بحران سال 2007 و بحران بزرگ 1929 ــ میدهد، این نمایندگانِ سرآمدِ «علم» اقتصاد بورژوایی بدون طی کردن مسیر استدلال و آزمون علمی بیدرنگ نظر خود را تغییر میدهند و گزارههای جدیدی را پیش میکشند. آیا ما با دانشمندانی نیکنفس روبروییم که با مشاهدهی تبعات اجتماعی فاجعهی کنونی به اشتباه خود پی بردهاند و اینک صادقانه به آن اعتراف میکنند؟ تقلیل دادن چنین واکنشهایی به حوزهی اخلاق بهمعنای صحه گذاشتن بر ادعای بیطرفی و «علم» بودن اقتصاد بورژوایی است.
مارکس در پیگفتار ویراست دوم جلد نخست «سرمایه»، که نقدی است بر اقتصاد سیاسی («علم» اقتصاد بورژوایی)، دربارهی اقتصاد بورژوایی مینویسد:
«اقتصاد سیاسی... فقط تا زمانی میتواند علم باقی بماند که مبارزهی طبقاتی پنهان و نهفته است یا خود را تنها در پدیدههای منفرد و پراکنده آشکار میکند».
در واقع در لحظهی بحران ــ همانا شدت گرفتن مبارزهی طبقاتی که تضادهای نظام موجود را نشانه میگیرد ــ به بیان مارکس «ناقوس مرگ اقتصاد علمی بورژوایی» نواخته میشود. اقتصاد بورژوایی که پیشتر در قامت علم از درست و غلط سخن میگفت، اینبار به دو شکل میتواند عمل کند؛ یا بیمحابا سوگیری ذاتی و ناگزیر خود را عیان سازد و صراحتاً بگوید اکنون چه چیز برای سرمایه بهتر است، یا تلاش کند خود را با خواستها و مطالباتی که دیگر نمیتوان نادیدهشان گرفت وفق دهد تا نقش نگاهبانی از نظم موجود را به فراخور بحران ایفا کند. از همین روست که مارکس وضعیت علم اقتصاد بورژوایی را پس از انقلابهای 1848 اینگونه توصیف میکند:
«...آنانی [اقتصاددانهایی] که هنوز مدعی منزلتی علمی بودند و سودای آن را داشتند که چیزی بیش از مغالطهکاران و چاپلوسان طبقات حاکم باشند، کوشیدند تا اقتصاد سیاسی سرمایه را با خواستهای پرولتاریا، که دیگر نمیشد آنها را نادیده گرفت، وفق دهند... این امر به منزلهی ورشکستگی علم اقتصاد «بورژوایی» بود.»
علم اقتصاد بورژوایی چه نقش توجیهگر را ایفا کند و چه، همچون مقالهنویسان فایننشال تایمز، در پیِ، بهبیان مارکس، «آشتی دادن چیزهای آشتیناپذیر» باشد، دیگر نمیتواند همچون شاخهای اصیل و بیطرف از علم باشد.
فاجعهی کنونی در کنار پاسخهایی از جنس راهحلهای همین مقالهنویسان، به ما یادآور میشود که راه حل نه در افقهای بورژوایی، در محدودهی نظم سرمایهدارانه، و به مدد «علم» اقتصاد بورژوایی که مبارزهای برای فراروی از سرمایهداری و نقد اقتصاد سیاسی است.
سهراب نیکزاد
#کرونا #سرمایهداری #اقتصاد_بورژوایی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/560527474568630/?type=3&theater
🖋@naghd_com
نشریهی فایننشال تایمز در شمارهی سوم آوریل 2020 (15 فروردین 1399) سرمقالهای به قلم سردبیران را منتشر کرد که محتوای آن مایهی حیرت بسیاری شد. سردبیران در این نوشته به شکست سیاستهای نولیبرالی و ناتوانی اقتصادهای حتی قدرتمند و ثروتمند فعلی در برخورد با فاجعهی کرونا اذعان میکنند و خواستار تغییرات «رادیکال» در کلیت اقتصاد از جمله مداخلهی دولت در حوزههای سلامت و بازار کار میشوند. فایننشال تایمز برای چند دهه در جدل طرفداران و منتقدان «نولیبرالیسم» سنگر سرسختانهترین موضعگیریها در دفاع از بازار آزاد بوده است و اینک در خلال فاجعهای که خبر از بحرانی در حد واندازهی بحرانهای معروف و کلاسیک سرمایهداری ــ همچون بحران سال 2007 و بحران بزرگ 1929 ــ میدهد، این نمایندگانِ سرآمدِ «علم» اقتصاد بورژوایی بدون طی کردن مسیر استدلال و آزمون علمی بیدرنگ نظر خود را تغییر میدهند و گزارههای جدیدی را پیش میکشند. آیا ما با دانشمندانی نیکنفس روبروییم که با مشاهدهی تبعات اجتماعی فاجعهی کنونی به اشتباه خود پی بردهاند و اینک صادقانه به آن اعتراف میکنند؟ تقلیل دادن چنین واکنشهایی به حوزهی اخلاق بهمعنای صحه گذاشتن بر ادعای بیطرفی و «علم» بودن اقتصاد بورژوایی است.
مارکس در پیگفتار ویراست دوم جلد نخست «سرمایه»، که نقدی است بر اقتصاد سیاسی («علم» اقتصاد بورژوایی)، دربارهی اقتصاد بورژوایی مینویسد:
«اقتصاد سیاسی... فقط تا زمانی میتواند علم باقی بماند که مبارزهی طبقاتی پنهان و نهفته است یا خود را تنها در پدیدههای منفرد و پراکنده آشکار میکند».
در واقع در لحظهی بحران ــ همانا شدت گرفتن مبارزهی طبقاتی که تضادهای نظام موجود را نشانه میگیرد ــ به بیان مارکس «ناقوس مرگ اقتصاد علمی بورژوایی» نواخته میشود. اقتصاد بورژوایی که پیشتر در قامت علم از درست و غلط سخن میگفت، اینبار به دو شکل میتواند عمل کند؛ یا بیمحابا سوگیری ذاتی و ناگزیر خود را عیان سازد و صراحتاً بگوید اکنون چه چیز برای سرمایه بهتر است، یا تلاش کند خود را با خواستها و مطالباتی که دیگر نمیتوان نادیدهشان گرفت وفق دهد تا نقش نگاهبانی از نظم موجود را به فراخور بحران ایفا کند. از همین روست که مارکس وضعیت علم اقتصاد بورژوایی را پس از انقلابهای 1848 اینگونه توصیف میکند:
«...آنانی [اقتصاددانهایی] که هنوز مدعی منزلتی علمی بودند و سودای آن را داشتند که چیزی بیش از مغالطهکاران و چاپلوسان طبقات حاکم باشند، کوشیدند تا اقتصاد سیاسی سرمایه را با خواستهای پرولتاریا، که دیگر نمیشد آنها را نادیده گرفت، وفق دهند... این امر به منزلهی ورشکستگی علم اقتصاد «بورژوایی» بود.»
علم اقتصاد بورژوایی چه نقش توجیهگر را ایفا کند و چه، همچون مقالهنویسان فایننشال تایمز، در پیِ، بهبیان مارکس، «آشتی دادن چیزهای آشتیناپذیر» باشد، دیگر نمیتواند همچون شاخهای اصیل و بیطرف از علم باشد.
فاجعهی کنونی در کنار پاسخهایی از جنس راهحلهای همین مقالهنویسان، به ما یادآور میشود که راه حل نه در افقهای بورژوایی، در محدودهی نظم سرمایهدارانه، و به مدد «علم» اقتصاد بورژوایی که مبارزهای برای فراروی از سرمایهداری و نقد اقتصاد سیاسی است.
سهراب نیکزاد
#کرونا #سرمایهداری #اقتصاد_بورژوایی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/560527474568630/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
▫️ گفتوگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا
ترجمهی: سروناز احمدی
9 آوریل 2020
🔸 پاندمی ویروس کرونا با شفافیتی ددمنشانه به بسیاری از ما نشان داده است که جامعه به چه سرعتی میتواند تغییر کند و ما با چه چیزهایی میتوانیم یا نمیتوانیم زندگی کنیم. از قرار معلوم بخش اعظمی از اقتصاد سرمایهداری در زمان بحران اساساً میتواند در یخ خوابانده شود، ضمن آنکه منابع به بهداشت و درمان اختصاص داده میشوند. بسیاری چیزها که قبلاً میگفتند امکانش نیست ــ از آزادی زندانیان و تعویق اجارهها و پرداخت وامها تا پرداخت نقدی به همه در کشور ــ اکنون در حال انجام است.
🔸 تیتی باتاچاریا به جامعهای میاندیشد که بهجای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسانها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات جهانی در دانشگاه پردو، یکی از نویسندگان فمینیسم برای 99 درصد: یک مانیفست (که در حال حاضر انتشارات ورسو ای ـ بوک آن را به رایگان در دسترس قرار داده است)، عضو هیئت تحریریه مجله جدید اسپکتر و ویراستار کتاب نظریهی بازتولید اجتماعی: بازترسیم طبقه، بازتمرکز بر ستم است که به تازگی منتشر شده است.
سارا جَفی از مجله دیسنت با تیتی باتاچار دربارهی اینکه در این برهه از زمان چه چیزهایی از نظریهی بازتولید اجتماعی میتوانیم فرا بگیریم، چپ چه مطالباتی باید داشته باشد و چطور میتوانیم این درسها را برای پیشگیری از فاجعه تغییرات اقلیمی به کار بگیریم، گفتوگو کرده است.
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kS
#تیتی_باتاچاریا #سروناز_احمدی
#کرونا #تهیدستان #کارگران #تغییرات_اقلیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
▫️ گفتوگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا
ترجمهی: سروناز احمدی
9 آوریل 2020
🔸 پاندمی ویروس کرونا با شفافیتی ددمنشانه به بسیاری از ما نشان داده است که جامعه به چه سرعتی میتواند تغییر کند و ما با چه چیزهایی میتوانیم یا نمیتوانیم زندگی کنیم. از قرار معلوم بخش اعظمی از اقتصاد سرمایهداری در زمان بحران اساساً میتواند در یخ خوابانده شود، ضمن آنکه منابع به بهداشت و درمان اختصاص داده میشوند. بسیاری چیزها که قبلاً میگفتند امکانش نیست ــ از آزادی زندانیان و تعویق اجارهها و پرداخت وامها تا پرداخت نقدی به همه در کشور ــ اکنون در حال انجام است.
🔸 تیتی باتاچاریا به جامعهای میاندیشد که بهجای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسانها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات جهانی در دانشگاه پردو، یکی از نویسندگان فمینیسم برای 99 درصد: یک مانیفست (که در حال حاضر انتشارات ورسو ای ـ بوک آن را به رایگان در دسترس قرار داده است)، عضو هیئت تحریریه مجله جدید اسپکتر و ویراستار کتاب نظریهی بازتولید اجتماعی: بازترسیم طبقه، بازتمرکز بر ستم است که به تازگی منتشر شده است.
سارا جَفی از مجله دیسنت با تیتی باتاچار دربارهی اینکه در این برهه از زمان چه چیزهایی از نظریهی بازتولید اجتماعی میتوانیم فرا بگیریم، چپ چه مطالباتی باید داشته باشد و چطور میتوانیم این درسها را برای پیشگیری از فاجعه تغییرات اقلیمی به کار بگیریم، گفتوگو کرده است.
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kS
#تیتی_باتاچاریا #سروناز_احمدی
#کرونا #تهیدستان #کارگران #تغییرات_اقلیمی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بازتولید اجتماعی و پاندمی کرونا
گفتگوی سارا جَفی با تیتی باتاچاریا ترجمهی: سروناز احمدی تیتی باتاچاریا به جامعهای میاندیشد که بهجای عطف به نیازهای بازار قدرقدرت با زندگی انسانها سازگار باشد. او پروفسور تاریخ و مدیر مطالعات ج…
▪️ چهرهی مرگبار سرمایهداری بزک شدهی ما
انگیزهی ژرف دامنگستری مداوم سرمایه در سراسر کشورها و قلمروهای زندگی، آزِ انسان نیست، نه، تقدیرساختاریِ شومی است که سرمایهداری از آن تافته و بافته شده است. سرمایهداری برای پرهیز از بحران محکوم به رشد اقتصادی است؛ و منظور از مقولهی رشد، تولید هماره بیشتر نیست، بلکه تولید بیشتر در زمان هرچه کوتاهتراست...
گناهکاران واقعی [بحران کرونا] را نه در میان ملتها، بلکه در میان طبقات جامعه باید جست؛ و این تنها شیوهی اندیشیدن در مقیاسی جهانی است. آری، سروکار ما با معضلاتی ساختاری است... معاهدههای تجارت آزاد و سیاستهای ریاضت اقتصادی، برونسپاری، خصوصیسازی حاملین تامین حیات انسانی و همهی دیگرمتعلقات تازه، شیک و آغوشگشادهی سرمایهداری، همگی پروژههایی مشخصاند که طبقهی سیاسی از تاچر گرفته تا مِرکِل، دست در دست الیگارشی مالی و کلانبازیگران این جهان به مرحلهی اجرا نهادهاند؛ با رواداریِ دوستانهی لایهی فوقانی وسیع جامعهی غربی، با همراهی شرکای خاموش و بی سروصدای جهانی سازی، همانا ما [اروپاییها].
(از مقالهی «اویگن روگه» در هفتهنامهی آلمانی «Die Zeit»، هفتم آوریل 2020)
#کرونا #سرمایهداری
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/562137464407631/?type=3&theater
🖋@naghd_com
انگیزهی ژرف دامنگستری مداوم سرمایه در سراسر کشورها و قلمروهای زندگی، آزِ انسان نیست، نه، تقدیرساختاریِ شومی است که سرمایهداری از آن تافته و بافته شده است. سرمایهداری برای پرهیز از بحران محکوم به رشد اقتصادی است؛ و منظور از مقولهی رشد، تولید هماره بیشتر نیست، بلکه تولید بیشتر در زمان هرچه کوتاهتراست...
گناهکاران واقعی [بحران کرونا] را نه در میان ملتها، بلکه در میان طبقات جامعه باید جست؛ و این تنها شیوهی اندیشیدن در مقیاسی جهانی است. آری، سروکار ما با معضلاتی ساختاری است... معاهدههای تجارت آزاد و سیاستهای ریاضت اقتصادی، برونسپاری، خصوصیسازی حاملین تامین حیات انسانی و همهی دیگرمتعلقات تازه، شیک و آغوشگشادهی سرمایهداری، همگی پروژههایی مشخصاند که طبقهی سیاسی از تاچر گرفته تا مِرکِل، دست در دست الیگارشی مالی و کلانبازیگران این جهان به مرحلهی اجرا نهادهاند؛ با رواداریِ دوستانهی لایهی فوقانی وسیع جامعهی غربی، با همراهی شرکای خاموش و بی سروصدای جهانی سازی، همانا ما [اروپاییها].
(از مقالهی «اویگن روگه» در هفتهنامهی آلمانی «Die Zeit»، هفتم آوریل 2020)
#کرونا #سرمایهداری
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/562137464407631/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Naghd
چهرهی مرگبار سرمایهداری بزک شدهی ما انگیزهی ژرف دامنگستری مداوم سرمایه در سراسر کشورها و قلمروهای زندگی، آزِ انسان نیست، نه، تقدیرساختاریِ شومی است که سرمایهداری از آن تافته و بافته شده است....
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ فراسوی فروپاشی: سه تأمل دربارهی پیامد ممکن
نوشتهی: فرانکو بیفو براردی
ترجمهی: سروناز احمدی
15 آوریل 2020
▪️ باید ناگهان از بیخ و بن دربارهی چیزی که در 50 سال گذشته به آن معتقد بودیم تجدیدنظر کنیم. شکر خدا (خدا که دیگر ویروس نیست؟) از آنجایی که کسب و کار سابق تعطیل شده، به اندازهی کافی وقت اضافی داریم.
میخواهم در مورد سه موضوع مجزا بنویسم. اولاً، پایان تاریخ بشر که به وضوح در برابر چشمانمان پدیدار میشود. ثانیاً، رهایی از سرمایهداری که در حال وقوع است، و/یا خطر قریبالوقوع تکنوـتوتالیتاریسم. ثالثاً، بازگشت مرگ (سرانجام) به عرصهی گفتمان فلسفی بعد از انکار مدرن طولانیاش و تجدیدحیات بدن بهمثابه لذتخواهی.
🔸 فیلسوفی که به بهترین وجهی دربارهی فاجعهی ویروسی کنونی پیشبینی کرد، دانا هاراوی است. هاراوی در ماندن با رنج مطرح میکند که ”انسان“ یعنی سوژهی فاعل تاریخْ دیگر عاملِ تکامل نیست. انسانها مرکزیت خود را در این فرایند پرهرجومرج از دست میدهند و ما نباید مانند نوستالژیهای اومانیسم مدرن از این بابت ناامید شویم. همهنگام، نباید مانند شیفتگان فرااومانیست تکنولوژی معاصر به دنبال آسایش در توهمات ناشی از راهحلی تکنولوژیک باشیم... سال ۲۰۲۰ را باید سالی در نظر گرفت که تاریخ بشر در آن از میان رفته است، نه به این دلیل که انسانها از روی سیاره زمین ناپدید میشوند، بلکه به این دلیل که سیارهی زمین که از خودبینی انسانها به تنگ آمده، مبارزه در سطح خرد برای نابودی ارادهی معطوف به قدرت آنها را آغاز کرده است...
🔸 بعد از چهل سال شتاب نئولیبرالی، مسابقهی دو سرمایهداری مالی ناگهان پایان یافته است. یک، دو، سه ماه قرنطینه جهانی، وقفهای طولانی در فرآیند تولید و گردش جهانی انسانها و کالا، دورهی طولانی انزوا، تراژدی این پاندمی … همه اینها قرار است پویایی سرمایهداری را شاید به نحوی علاجناپذیر و برنگشتنی درهم بشکند. قدرتهایی که سرمایهی جهانی را در سطح سیاسی و مالی مدیریت میکنند، عاجزانه تلاش میکنند تا اقتصاد را نجات دهند و مقادیر زیادی پول به آن تزریق کنند. میلیاردها میلیارد دلار… عدد و رقمهایی که امروز دیگر به سمت صفر میل میکنند. ناگهان پول معنای خود را از دست داده است یا در بهترین حالت اهمیت ناچیزی دارد.
🔸 مردم شاید در پایان این پاندمی، در پایان دورهی طولانی انزوا، باز هم به پوچی ابدی ارتباط مجازی و فاصلهگرفتن و یکپارچگی تکنوـ توتالیتر ادامه دهند. این امر هم ممکن و هم محتمل است. اما نباید محدود به امر محتمل شویم. باید امر ممکنی را که در زمان حال نهفته است کشف کنیم... شاید مردم پس از ماهها ارتباط آنلاین مداوم، در جستجوی ارتباط از خانهها و آپارتمانهای خود خارج شوند. شاید جنبشی برای اتحاد و مهربانی به پا خیزد که مردم را به سمت رهایی از دیکتاتوری پیونددهنده سوق دهد...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1ls
#فرانکو_بیفو_براردی #سروناز_احمدی
#کرونا #ماتریالیسم_تاریخی #پول #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ فراسوی فروپاشی: سه تأمل دربارهی پیامد ممکن
نوشتهی: فرانکو بیفو براردی
ترجمهی: سروناز احمدی
15 آوریل 2020
▪️ باید ناگهان از بیخ و بن دربارهی چیزی که در 50 سال گذشته به آن معتقد بودیم تجدیدنظر کنیم. شکر خدا (خدا که دیگر ویروس نیست؟) از آنجایی که کسب و کار سابق تعطیل شده، به اندازهی کافی وقت اضافی داریم.
میخواهم در مورد سه موضوع مجزا بنویسم. اولاً، پایان تاریخ بشر که به وضوح در برابر چشمانمان پدیدار میشود. ثانیاً، رهایی از سرمایهداری که در حال وقوع است، و/یا خطر قریبالوقوع تکنوـتوتالیتاریسم. ثالثاً، بازگشت مرگ (سرانجام) به عرصهی گفتمان فلسفی بعد از انکار مدرن طولانیاش و تجدیدحیات بدن بهمثابه لذتخواهی.
🔸 فیلسوفی که به بهترین وجهی دربارهی فاجعهی ویروسی کنونی پیشبینی کرد، دانا هاراوی است. هاراوی در ماندن با رنج مطرح میکند که ”انسان“ یعنی سوژهی فاعل تاریخْ دیگر عاملِ تکامل نیست. انسانها مرکزیت خود را در این فرایند پرهرجومرج از دست میدهند و ما نباید مانند نوستالژیهای اومانیسم مدرن از این بابت ناامید شویم. همهنگام، نباید مانند شیفتگان فرااومانیست تکنولوژی معاصر به دنبال آسایش در توهمات ناشی از راهحلی تکنولوژیک باشیم... سال ۲۰۲۰ را باید سالی در نظر گرفت که تاریخ بشر در آن از میان رفته است، نه به این دلیل که انسانها از روی سیاره زمین ناپدید میشوند، بلکه به این دلیل که سیارهی زمین که از خودبینی انسانها به تنگ آمده، مبارزه در سطح خرد برای نابودی ارادهی معطوف به قدرت آنها را آغاز کرده است...
🔸 بعد از چهل سال شتاب نئولیبرالی، مسابقهی دو سرمایهداری مالی ناگهان پایان یافته است. یک، دو، سه ماه قرنطینه جهانی، وقفهای طولانی در فرآیند تولید و گردش جهانی انسانها و کالا، دورهی طولانی انزوا، تراژدی این پاندمی … همه اینها قرار است پویایی سرمایهداری را شاید به نحوی علاجناپذیر و برنگشتنی درهم بشکند. قدرتهایی که سرمایهی جهانی را در سطح سیاسی و مالی مدیریت میکنند، عاجزانه تلاش میکنند تا اقتصاد را نجات دهند و مقادیر زیادی پول به آن تزریق کنند. میلیاردها میلیارد دلار… عدد و رقمهایی که امروز دیگر به سمت صفر میل میکنند. ناگهان پول معنای خود را از دست داده است یا در بهترین حالت اهمیت ناچیزی دارد.
🔸 مردم شاید در پایان این پاندمی، در پایان دورهی طولانی انزوا، باز هم به پوچی ابدی ارتباط مجازی و فاصلهگرفتن و یکپارچگی تکنوـ توتالیتر ادامه دهند. این امر هم ممکن و هم محتمل است. اما نباید محدود به امر محتمل شویم. باید امر ممکنی را که در زمان حال نهفته است کشف کنیم... شاید مردم پس از ماهها ارتباط آنلاین مداوم، در جستجوی ارتباط از خانهها و آپارتمانهای خود خارج شوند. شاید جنبشی برای اتحاد و مهربانی به پا خیزد که مردم را به سمت رهایی از دیکتاتوری پیونددهنده سوق دهد...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1ls
#فرانکو_بیفو_براردی #سروناز_احمدی
#کرونا #ماتریالیسم_تاریخی #پول #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
فراسوی فروپاشی: سه تأمل دربارهی پیامد ممکن
نوشتهی: فرانکو بیفو براردی ترجمهی: سروناز احمدی سال ۲۰۲۰ را باید سالی در نظر گرفت که تاریخ بشر در آن از میان رفته است، نه به این دلیل که انسانها از روی سیاره زمین ناپدید میشوند، بلکه به این دلیل…
▫️ سیاست مبارزاتی در زمانهی پاندمی
نوشتهی: ساندرو مزادرا
ترجمهی: کاووس بهزادی
22 آوریل 2020
🔸 وضعیت اضطراری، ممنوعیت رفت و آمد، شورش در زندانها و اعتصابات: ایتالیا مرکز اصلی پاندمی. تمام این رویکردها چه معنایی برای جنبشها، مبارزات اجتماعی و خود چپها دارند؟
🔸 زمان انتظار طولانی در مقابل داروخانهها و صفهای طولانی جلوی سوپرمارکتها: ماجراهایی از این دست در ایتالیا مدتهاست که دیگر عادی شدهاند و تصوری از چگونگی تغییر جامعهی ما بهواسطهی گسترش ویروس کرونا بدست میدهند. به بیان دقیقتر اپیدمی و اقدامات اجرایی دولتها در واقع تعمیقبخش برخی گرایشهای از مدتها پیش موجود شده است. دههها سیاست رعب و وحشت تأثیرات خود را برجای گذاشته است، تاثیری که بیش از پیش در ترس از تماس با دیگران، نگاههای مظنون برای رعایت فاصلهی امن بهچشم میخورد. بیشک این ترسها نیروهای مسلط بر زندگی ما را تقویت میکنند و یادآوری این نکته بجاست که اقدامات اتخاذشده توسط دولت، آننحو که درحال حاضر مقرر شده، زرداخانهایست در چارچوب امکانات سیاسی موجود با اینحال همهنگام تصاویر دیگری پایگرفتهاند با معانی نهفتهی کاملاً متفاوتی: مردم در خیابان به یکدیگر لبخند میزنند، از ایوان خانهها موسیقی نواخته میشود و همهجا سرشارست از احساس همبستگی، آنهم نه فقط با پزشکان و پرستاران، بلکه همچنین با کارگران اعتصابی در کارخانهها که برای حقوقشان، برای استانداردهای بهداشتی شرایط کاری خود مبارزه میکنند.
🔸 بهنظر میرسد که بحث و گفتگو بین جنبشهای اجتماعی و چپها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوقالعاده متمرکز شده است. حتی بدون درنظرگرفتن مواضع فیلسوفان مطرحی که درحال تبدیلشدن به ویروسشناس و متخصصان اپیدمی هستند، بهنظر میرسد در بسیاری از مداخلات نوعی شک و تردید نسبت به ویروس کوید ـ 19 و خطر واقعی آن وجود دارد. بهزعم من این موضع کاملاً گمراهکننده است. برعکس: بحث و گفتگو بایستی از این واقعیت حرکت کند که همهگیری بیماری ویروس کرونا هم تهدیدی برای سلامتی و زندگی میلیونها نفر از مردم (بهویژه افراد سالخورده و سایر افراد در معرض خطر) و هم برای پایستگی سیستم درمانی است. در این نکته نباید شک و تردید داشت.
🔸 ما با سناریوهایی سروکار داریم که به حوزههای معیّنی از مبارزات جنبشها اشاره میکنند و مطمئناً نه به اقدامات مستقیم دولتها. به نظر من از جنبهی روشمندی مهم است که از اینجا شروع کنیم. ویروس کرونا بهنحو ریشخندآمیزی خصلت اوهامگرایانه سلطه و بتوارگی مرزهای ملی را نشان داده است. این امر پیششرط مناسبی برای گشایش تامل دوباره پیرامون اروپا است. بدیهی است که اتحادیهی اروپا تاکنون کار زیادی انجام نداده و برخوردی متناقض و گهگاه زیانآور داشته است. اما اینک چگونه میتوان نادیده گرفت که سیاستهای ریاضت اقتصادی دولتها با اعتقاد جزمی به بودجهی متوازن دیگر درحال فروپاشی است؟ همچنین گرایشهایی «عینی» قابل توجهاند که بانک مرکزی اروپا را تحت فشار گذاشتهاند تا نقشِ تامینکنندهی نقدینگی را برعهده بگیرد. این گرایشها «عینی» هستند، زیرا از امیال سیاسی شخصی مستقلاند، اما شرایط مبارزات را در پهنهی اروپا تبیین میکنند. این گرایشها سپهری را برای مبارزات در سطح اروپا میسازند که در بسیاری از مناطق این قاره بسط و تکامل پیدا خواهند کرد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1md
#ساندرو_مزادرا #کاووس_بهزادی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #جنبش_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: ساندرو مزادرا
ترجمهی: کاووس بهزادی
22 آوریل 2020
🔸 وضعیت اضطراری، ممنوعیت رفت و آمد، شورش در زندانها و اعتصابات: ایتالیا مرکز اصلی پاندمی. تمام این رویکردها چه معنایی برای جنبشها، مبارزات اجتماعی و خود چپها دارند؟
🔸 زمان انتظار طولانی در مقابل داروخانهها و صفهای طولانی جلوی سوپرمارکتها: ماجراهایی از این دست در ایتالیا مدتهاست که دیگر عادی شدهاند و تصوری از چگونگی تغییر جامعهی ما بهواسطهی گسترش ویروس کرونا بدست میدهند. به بیان دقیقتر اپیدمی و اقدامات اجرایی دولتها در واقع تعمیقبخش برخی گرایشهای از مدتها پیش موجود شده است. دههها سیاست رعب و وحشت تأثیرات خود را برجای گذاشته است، تاثیری که بیش از پیش در ترس از تماس با دیگران، نگاههای مظنون برای رعایت فاصلهی امن بهچشم میخورد. بیشک این ترسها نیروهای مسلط بر زندگی ما را تقویت میکنند و یادآوری این نکته بجاست که اقدامات اتخاذشده توسط دولت، آننحو که درحال حاضر مقرر شده، زرداخانهایست در چارچوب امکانات سیاسی موجود با اینحال همهنگام تصاویر دیگری پایگرفتهاند با معانی نهفتهی کاملاً متفاوتی: مردم در خیابان به یکدیگر لبخند میزنند، از ایوان خانهها موسیقی نواخته میشود و همهجا سرشارست از احساس همبستگی، آنهم نه فقط با پزشکان و پرستاران، بلکه همچنین با کارگران اعتصابی در کارخانهها که برای حقوقشان، برای استانداردهای بهداشتی شرایط کاری خود مبارزه میکنند.
🔸 بهنظر میرسد که بحث و گفتگو بین جنبشهای اجتماعی و چپها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوقالعاده متمرکز شده است. حتی بدون درنظرگرفتن مواضع فیلسوفان مطرحی که درحال تبدیلشدن به ویروسشناس و متخصصان اپیدمی هستند، بهنظر میرسد در بسیاری از مداخلات نوعی شک و تردید نسبت به ویروس کوید ـ 19 و خطر واقعی آن وجود دارد. بهزعم من این موضع کاملاً گمراهکننده است. برعکس: بحث و گفتگو بایستی از این واقعیت حرکت کند که همهگیری بیماری ویروس کرونا هم تهدیدی برای سلامتی و زندگی میلیونها نفر از مردم (بهویژه افراد سالخورده و سایر افراد در معرض خطر) و هم برای پایستگی سیستم درمانی است. در این نکته نباید شک و تردید داشت.
🔸 ما با سناریوهایی سروکار داریم که به حوزههای معیّنی از مبارزات جنبشها اشاره میکنند و مطمئناً نه به اقدامات مستقیم دولتها. به نظر من از جنبهی روشمندی مهم است که از اینجا شروع کنیم. ویروس کرونا بهنحو ریشخندآمیزی خصلت اوهامگرایانه سلطه و بتوارگی مرزهای ملی را نشان داده است. این امر پیششرط مناسبی برای گشایش تامل دوباره پیرامون اروپا است. بدیهی است که اتحادیهی اروپا تاکنون کار زیادی انجام نداده و برخوردی متناقض و گهگاه زیانآور داشته است. اما اینک چگونه میتوان نادیده گرفت که سیاستهای ریاضت اقتصادی دولتها با اعتقاد جزمی به بودجهی متوازن دیگر درحال فروپاشی است؟ همچنین گرایشهایی «عینی» قابل توجهاند که بانک مرکزی اروپا را تحت فشار گذاشتهاند تا نقشِ تامینکنندهی نقدینگی را برعهده بگیرد. این گرایشها «عینی» هستند، زیرا از امیال سیاسی شخصی مستقلاند، اما شرایط مبارزات را در پهنهی اروپا تبیین میکنند. این گرایشها سپهری را برای مبارزات در سطح اروپا میسازند که در بسیاری از مناطق این قاره بسط و تکامل پیدا خواهند کرد.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1md
#ساندرو_مزادرا #کاووس_بهزادی
#کرونا #مبارزه_طبقاتی #جنبش_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سیاست مبارزاتی در زمانهی پاندمی
نوشتهی: ساندرو مزادرا ترجمهی: کاووس بهزادی بهنظر میرسد که بحث و گفتگو بین جنبشهای اجتماعی و چپها در این روزها ترجیحاً روی نخستین جنبه، یعنی مکانیسم کنترل در وضعیت فوقالعاده متمرکز شده است. ح…