🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️آگامبن و مارکس
▫️حاکمیت، حکومتمندی و اقتصاد
19 نوامبر 2023
نوشتهی: آرنه دو بوور
ترجمهی: داریوش فلاحی
🔸 این مقاله پیشاتاریخ سرمایه را نزد مارکس از دیدگاه جورجو آگامبن بازنگری میکند. آگامبن ردپای فوکو را در نوعی نظریهی زیستسیاسی پی میگیرد که تفکیک تحلیلی میان حاکمیت [sovereignty] و حکومتمندی [governmentality] را که فوکو در آثارش میخواهد حفظ کند، از بین میبرد. اگرچه آگامبن در مطالعاتش دربارهی قدرت حاکم فقط یک بار از مارکس یاد میکند، استدلال میکنم که با این همه مطالعهی اثر او به ما کمک میکند تا روابط سرمایه را بهعنوان نه فقط روابط دولتی، بلکه بهعنوان روابط قدرت حاکم درک کنیم. در بخش اول این مقاله، از طریق تفسیری فلسفی دربارهی صفت «vogelfrei» ــ که به رها، فاقد حقوق، بدون حمایت، مهدورالدم ترجمه شده است ــ و مارکس از آن برای توصیف طبقهی کارگر استفاده میکند، نشان میدهم که طبقهی کارگر مارکس مجازی است از آنچه آگامبن در مطالعههای خود دربارهی قدرت حاکم آن را حیات برهنه مینامد. در بخش دوم مقاله نشان میدهم که واکاوی مارکس دربارهی منطق روابط سرمایه این ساحت حاکمیتیِ روابط سرمایهداری را بهعنوان منطق استثنا نیز تأیید میکند. آگامبن به تبعیت از کارل اشمیت که نوشت «حاکمیت کسی است که در مورد وضعیت استثنایی تصمیم میگیرد»، استدلال کرد که منطق استثناء، منطق قدرت حاکم است. با بازنگری از دریچهی استدلال آگامبن، روایت مارکس از پیشاتاریخ سرمایهداری حاکی از حاکمیتی از منطق استثناء بر روابط سرمایهداری است. در بخش پایانی مقاله از تنها ارجاع آگامبن به مارکس در مطالعهی قدرت حاکمیت شروع میکنم تا اهمیت نتایجم دربارهی پیام سیاسی آگامبن را مورد بحث قرار دهم.
🔸 در نگاه نخست، مارکس و آگامبن متفکرانی هستند که به مسائل اساساً متفاوتی توجه دارند. مارکس به مسئلهی استثمار و آگامبن به رابطهی قدرت حاکمیت با حیات برهنه علاقه نشان میدهند. هرچند این دو ملاحظه به این معنا که هردو به مسائل اقتصاد سیاسی مربوط میشوند مشابه هستند. مارکس به اقتصاد سیاسی سرمایهداری توجه دارد و آگامبن اقتصاد سیاسی قدرت حاکمیت. برای مثال استدلال آگامبن مبنی بر این که در نظم حقوقی و سیاسی دولت-ملت مستقل ملی جایی برای چیزی مانند «انسان به خودیخود» وجود ندارد، چیزی جز انتقاد از اقتصاد سیاسی دولت-ملت مستقل نیست. سویههایی که روشهای «ارزش قائل شدن» برای«انسان بهمثابهی چیزی خاص» را حذف میکند و آن را بهعنوان مادهی زیستسیاست تولید میکند. در حوزهی اقتصاد سیاسی است که ارتباط بین مارکس و آگامبن و همدستیهای بین سرمایهداری و قدرت حاکم آشکار میشود. این موضوع نشان میدهد که بین استثمار اقتصادی که مارکس به آن توجه نشان میدهد و رابطهی بین قدرت حاکمیتی یا مستقل و توتالیتاریسمی که آگامبن به آن میپردازد، رابطهای وجود دارد.
🔸 اگر رابطهای بین کار مارکس و دیدگاه آگامبن از اجتماع آینده وجود دارد، پس جایگاه مارکس در نقد قدرت حاکمیت که این دیدگاه از آن سرچمشه میگیرد کجاست؟ اگرچه آگامبن تا کنون به صراحت به این پرسش نپرداخته است، اما در مصاحبهها نشان میدهد که پرسشهایی که مارکس مطرح میکند برای او و برای زمانهی ما اهمیت دارد. این پرسشها منسوخ نشدهاند، اما باید از نو در پارادایم قدرت مدرن، که زیستسیاست دولت-ملت مستقل است، اندیشیده شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3MA
#آرنه_دو_بوور #داریوش_فلاحی #آگامبن #مارکس
#حکومتمندی #حاکمیت #زیستسیاسی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️آگامبن و مارکس
▫️حاکمیت، حکومتمندی و اقتصاد
19 نوامبر 2023
نوشتهی: آرنه دو بوور
ترجمهی: داریوش فلاحی
🔸 این مقاله پیشاتاریخ سرمایه را نزد مارکس از دیدگاه جورجو آگامبن بازنگری میکند. آگامبن ردپای فوکو را در نوعی نظریهی زیستسیاسی پی میگیرد که تفکیک تحلیلی میان حاکمیت [sovereignty] و حکومتمندی [governmentality] را که فوکو در آثارش میخواهد حفظ کند، از بین میبرد. اگرچه آگامبن در مطالعاتش دربارهی قدرت حاکم فقط یک بار از مارکس یاد میکند، استدلال میکنم که با این همه مطالعهی اثر او به ما کمک میکند تا روابط سرمایه را بهعنوان نه فقط روابط دولتی، بلکه بهعنوان روابط قدرت حاکم درک کنیم. در بخش اول این مقاله، از طریق تفسیری فلسفی دربارهی صفت «vogelfrei» ــ که به رها، فاقد حقوق، بدون حمایت، مهدورالدم ترجمه شده است ــ و مارکس از آن برای توصیف طبقهی کارگر استفاده میکند، نشان میدهم که طبقهی کارگر مارکس مجازی است از آنچه آگامبن در مطالعههای خود دربارهی قدرت حاکم آن را حیات برهنه مینامد. در بخش دوم مقاله نشان میدهم که واکاوی مارکس دربارهی منطق روابط سرمایه این ساحت حاکمیتیِ روابط سرمایهداری را بهعنوان منطق استثنا نیز تأیید میکند. آگامبن به تبعیت از کارل اشمیت که نوشت «حاکمیت کسی است که در مورد وضعیت استثنایی تصمیم میگیرد»، استدلال کرد که منطق استثناء، منطق قدرت حاکم است. با بازنگری از دریچهی استدلال آگامبن، روایت مارکس از پیشاتاریخ سرمایهداری حاکی از حاکمیتی از منطق استثناء بر روابط سرمایهداری است. در بخش پایانی مقاله از تنها ارجاع آگامبن به مارکس در مطالعهی قدرت حاکمیت شروع میکنم تا اهمیت نتایجم دربارهی پیام سیاسی آگامبن را مورد بحث قرار دهم.
🔸 در نگاه نخست، مارکس و آگامبن متفکرانی هستند که به مسائل اساساً متفاوتی توجه دارند. مارکس به مسئلهی استثمار و آگامبن به رابطهی قدرت حاکمیت با حیات برهنه علاقه نشان میدهند. هرچند این دو ملاحظه به این معنا که هردو به مسائل اقتصاد سیاسی مربوط میشوند مشابه هستند. مارکس به اقتصاد سیاسی سرمایهداری توجه دارد و آگامبن اقتصاد سیاسی قدرت حاکمیت. برای مثال استدلال آگامبن مبنی بر این که در نظم حقوقی و سیاسی دولت-ملت مستقل ملی جایی برای چیزی مانند «انسان به خودیخود» وجود ندارد، چیزی جز انتقاد از اقتصاد سیاسی دولت-ملت مستقل نیست. سویههایی که روشهای «ارزش قائل شدن» برای«انسان بهمثابهی چیزی خاص» را حذف میکند و آن را بهعنوان مادهی زیستسیاست تولید میکند. در حوزهی اقتصاد سیاسی است که ارتباط بین مارکس و آگامبن و همدستیهای بین سرمایهداری و قدرت حاکم آشکار میشود. این موضوع نشان میدهد که بین استثمار اقتصادی که مارکس به آن توجه نشان میدهد و رابطهی بین قدرت حاکمیتی یا مستقل و توتالیتاریسمی که آگامبن به آن میپردازد، رابطهای وجود دارد.
🔸 اگر رابطهای بین کار مارکس و دیدگاه آگامبن از اجتماع آینده وجود دارد، پس جایگاه مارکس در نقد قدرت حاکمیت که این دیدگاه از آن سرچمشه میگیرد کجاست؟ اگرچه آگامبن تا کنون به صراحت به این پرسش نپرداخته است، اما در مصاحبهها نشان میدهد که پرسشهایی که مارکس مطرح میکند برای او و برای زمانهی ما اهمیت دارد. این پرسشها منسوخ نشدهاند، اما باید از نو در پارادایم قدرت مدرن، که زیستسیاست دولت-ملت مستقل است، اندیشیده شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3MA
#آرنه_دو_بوور #داریوش_فلاحی #آگامبن #مارکس
#حکومتمندی #حاکمیت #زیستسیاسی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آگامبن و مارکس
حاکمیت، حکومتمندی و اقتصاد نوشتهی: آرنه دو بوور ترجمهی: داریوش فلاحی این مقاله پیشاتاریخ سرمایه را نزد مارکس از دیدگاه جورجو آگامبن بازنگری میکند. آگامبن ردپای فوکو را در نوعی نظریهی زیستسیاس…