نقد
3.37K subscribers
200 photos
17 files
795 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ گروندریسه پس از سرمایه
▫️ یا چگونه مارکس را برعکس بازخوانی کنیم

نوشته‌ی: ریکاردو بلوفیوره
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی

6 اوت 2022

🔸 گروندریسه متنی است شالوده‌ریز، نخستین متنی که به‌واقع در شکلی مکتوب نشانه‌های تکوین سرمایه را در خود دارد؛ هم‌هنگام متنی است در حال گذار، در سفری طولانی که با دست‌نوشته‌های اقتصاد‌ی و فلسفی 1844 آغاز می‌شود. دست‌نوشته‌ی عظیم گروندریسه را باید همان‌طور که هست در نظر گرفت: یادداشت‌برداری فکری شوریده‌وار و صمیمانه. مارکس تلاش کرد تا برخی از مشکلات و مقوله‌ها را در این صفحات «رفع» کند. او این کار را برای نخستین بار در ارائه‌ی نظام‌مند جنینی از نظریه‌ی ارزش و سرمایه انجام داد. در این حرکت است که او برای خود معیارها و چارچوب مشکلش را روشن می‌کند.

🔸 دست‌نوشته‌ی گروندریسه با توجه به این موضوع ناگزیر متنی است پرابهام. این ابهام‌ها باعث قرائت‌های متضاد از آن شده‌ است که یک سوی آن سوبژکتیویسم افراطی است و سوی دیگرش ابژکتیویسم افراطی. علاوه بر این، باید توجه داشته باشیم که آن‌ها قرائت‌های نویسندگانی بودند که خود را نه تنها در رابطه‌ای مثبت، بلکه در تداومی عمیق با گروندریسه نیز می‌دیدند.

🔸 آن‌چه در این‌جا پیشنهاد می‌کنم، نتیجه‌ی بازخوانی مستمر و کامل کل اثر است، با مجموعه‌ای از شهودها که می‌کوشم در آثار متوالی تأییدشان کنم. در این‌جا، می‌خواهم نوعی دستور کار ترسیم کنم که براساس تزی اصلی بیان ‌شده که در اصل چنین است: مارکس را باید « رو به عقب» خواند. به عبارت دیگر، بدون ایجاد انحراف‌های غیرقابل قبولی که اساساً نه تنها به نص مارکس بلکه مهم‌تر به روح نظریه‌ی مارکس وفادار نیستند، گروندریسه را می‌توان و باید تا حدی به این اعتبار ارزش‌گذاری کرد که هم‌چون پیش‌زمینه‌ی سرمایه خوانده ‌شود. گروندریسه را نباید در توالی معکوس خواند که به نوعی تحمیل شده و از نظر تاریخی مورد تأیید است، یعنی این‌که گروندریسه را «قبل از» سرمایه خواند که دیر یا زود به تقابل‌قراردادن گروندریسه «در برابر» سرمایه می‌انجامد. چنین قرائتی بلافاصله پس از انتشار این اثر در غرب، در اواخر دهه‌ی 1960 و آغاز دهه‌‌ی 1970 سکه‌ی رایج شد، دوره‌‌ای که با فراموشی خاصی دنبال شده است.

🔸 هدفم از این بازخوانی کمک به روش‌کردن خاستگاه‌های کلیشه‌های بدیل گروندریسه است که قبلاً ذکر کردم، یعنی سوبژکتیویسم افراطی و ابژکتیویسم افراطی. در درون این قرائت‌های مرسوم از گروندریسه است که می‌توانیم آن «فلسفه‌ی تاریخ» اصیلی را که کارگرگرایی اولیه برساخته بود و ماسیمیلیانو تومبا در تعدادی از متون به‌شدت آن را مورد انتقاد قرار داد، جای دهیم. من در این مورد به‌ویژه به کارگرگرایی «نظری»، با ویژگی‌های ایده‌آلیستی، «فعلیّت‌‌گرایانه» و غیرعقلانی، همانند آثار ترونتی و نگری، ارجاع می‌دهم تا به کارگرگرایی اولیه در کلیت آن که تجربه‌ای است بسیار غنی‌تر از آن چیزی که جریان مبتذل کنونی به رسمیت می‌شناسد. و با این حال، مسلم است که این کارگرگرایی «ایدئولوژیک» و «غیرعقلانی» در نهایت به آن‌جا رسید که در گروندریسه نقطه دسترسی ممتاز، اگر نگوییم انحصاری، به مارکس را دید. این قرائت اشتباهی بود، هرچند که بی‌دلیل و نسنجیده نبود. بنابراین، هدفم برجسته‌کردن جنبه‌هایی است که این خوانش می‌تواند برای مشروعیت خود به آن متوسل شود. در نتیجه‌گیری می‌کوشم درباره‌ی «فعلیّت» و «کاربرد» بالقوه «شایسته»‌ی گروندریسه در زمان کنونی چیزی بگویم.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-34D

#گروندریسه #ریکاردو_بلوفیوره
#حسن_مرتضوی #سرمایه

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ روش: از گروندریسه تا سرمایه

نوشته‌ی: خوان اینیگو کاررا
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی

30 اوت 2022

🔸 مارکس در اوت 1857 شروع به نگارش پیش‌نویس‌های اثری کرد که کتاب سرمایه سرانجام از آن از کار درآمد و با عنوان گروندریسه منتشر شد. او در سطرهای آغازینِ دست‌نوشته‌ی گروندریسه اظهار می‌کند: «افراد تولیدکننده در جامعه ــ بنابراین، تولید اجتماعاً متعیّن افراد ــ بی‌گمان نقطه‌ی عزیمت است.»

🔸 مارکس قبلاً نیاز به نقطه‌ی عزیمت یکسانی را همراه با انگلس به اثبات رسانده بود. اما به زحمت یک‌ سال پس از قلمی‌کردن نخستین دست‌نویس، و مستقیماً در نتیجه‌ی آن، شروع به کار بر پیرامون نقد اقتصاد سیاسی کرد و کالا را نقطه شروع جدید خود قرار داد. از آن به بعد، مارکس نه تنها این آغازگاه اخیر نقد اقتصاد سیاسی را از نو تأیید کرد بلکه هنگام ارائه‌ی آن در بند آغازین سرمایه، ضرورت آن را نیز بیان کرد: «ثروت جوامعی که شیوه‌ی تولید سرمایه‌داری بر آن‌ها حاکم است، هم‌چون ”توده‌ی عظیمی از کالا“ و کالای منفرد، هم‌چون شکل عنصری این ثروت به نظر می‌رسد. پس پژوهش ما با واکاوی کالا آغاز می‌شود.»

🔸 مارکس در اواخر زندگی‌اش بار دیگر بر ضرورت این نقطه شروع تأکید کرد: «در وهله‌ی نخست، من از”مفاهیم“ آغاز نمی‌کنم، بنابراین از ”مفهوم ارزش“ آغاز نمی‌کنم و نباید آن‌ها را به هیچ قسم ”تقسیم کنم“. آن‌چه از آن آغاز می‌کنم، بسیط‌ترین شکل اجتماعی است که محصول کار در آن قالب در جامعه معاصر ارائه می‌شود و آن ”کالا“ست.»

🔸 تنها استدلال واقعی آشکار شده در متن گروندریسهْ میانجی تغییر آغازگاهی است در بند اول آن‌که در سطور بالا مطرح شد، به آن‌چه از پیرامون نقد اقتصاد سیاسی ذکر شد. بنابراین، خود متن گروندریسه باید جایی باشد که بتوان ردپای باقی‌مانده از آن گذار را جست‌وجو کرد.

🔸 چندین نظریه‌پرداز مارکسیست این تغییر در نقطه‌ی عزیمت را بازتاب گذار از فرایند پژوهش به فرایند ارائه می‌دانند که مارکس در سرمایه به وجوه متفاوتش تلویحاً اشاره کرد بدین‌سان، برخی از پژوهش‌گران اذعان کرده‌اند که تکوینِ گروندریسه به سرمایه اساساً به ارائه مربوط است. علاوه ‌بر این، عده‌ای دیگر ادعا کرده‌اند که این تکوین دیالکتیکی فقط به روش ارائه متعلق است. سرانجام برخی از مولفان استدلال کرده‌اند که مارکس عامدانه کوشید تا روش پژوهش در روایت‌های منتشرشده نقدش از اقتصاد سیاسی را پنهان کند. نتیجه‌ی تلویحی خط استدلالی یاد شده این است که هر تلاشی برای یافتن راهنمای روش پژوهش باید به‌جای سرمایه بر گروندریسه متمرکز باشد. اما نمی‌دانیم آیا این تغییر در نقطه‌ی عزیمت در واقع تکوین خودِ روشِ پژوهش است که در سرمایه به کمال خود می‌رسد یا خیر. در این مورد، راه‌حل این پرسش در تشخیص محتوای مشخص بالفعل آن تکوین نهفته است.

🔸 در مقابل، مارکس کتاب پیرامون نقد اقتصاد سیاسی را با آشکار کردن ایجابی تعیّن‌های کالا آغاز می‌کند. دقیقاً این شرح‌وبسط است که با دلیل وجودی مقوله‌های اقتصاد سیاسی، از جمله‌ نظریه‌ی برگه‌ی گواهی ساعات کار، به اوج می‌رسد. به بیان دیگر، نقد اقتصاد سیاسی دیگر از شرح‌وبسط نظریه‌های اقتصاد سیاسی آغاز نمی‌کند، شرح‌وبسطی که بحث انتقادیْ آن را مقدم‌ بر نیاز به توجه به تعیّن واقعی می‌داند. برعکس، نقد از مواجهه با خودِ تعیّن واقعی آغاز می‌کند و آن را در تکوینش تا جایی دنبال می‌کند که مقولات اقتصاد سیاسی هم‌چون شکل‌های لازمِ ایدئولوژیکِ وجودِ آن تعیّن واقعیْ آشکار می‌شوند. این مسیر جدیدِ استدلالی فقط در سرمایه، به‌ویژه در روایتِ قطعی فصل نخست در ویراست دوم، به بلوغ و کمال می‌رسد. مارکس در آن‌جا با آشکار کردن تعیّن‌های کالا آغاز می‌کند و تکوین دیالکتیکی گنجیده در آن فصل را با نشان دادن این موضوع نتیجه می‌گیرد که چگونه هر دو اقتصاد سیاسی کلاسیک و عامیانه دو شکل ضروری ‌آگاهی‌ای هستند که به واسطه‌ی بت‌واره‌پرستی کالا در بند می‌شوند. بار دیگر، با مسئله‌ی ماهیتِ تغییر روش‌مندانه‌ مواجهه هستیم که در شکل استدلال مارکس جرح‌وتعدیل به بار آورد. از آن‌جاکه نتیجه‌ی این تغییر برای نخستین بار در کتاب پیرامون نقد اقتصاد سیاسی به بار می‌نشیند، ما فقط می‌توانیم مسیر تکوین آن را در متن گروندریسه دنبال کنیم...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-36l

#گروندریسه #مارکس #روش
#خوان_اینیگو_کاررا #حسن_مرتضوی
👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ فراسوی قطعه‌ی ماشین‌ها:
▫️ پساکارگرباوری، پساسرمایه‌داری‌باوری و «یادداشت‌های ماشین‌‌ها»ی مارکس پس از 45 سال

نوشته‌ی: فردریک هری پیتس
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد

19 فوریه 2023

🔸 سال 2017 {سال انتشار این نوشته}‌ چهل‌وپنج سال می‌شود که از نخستین انتشار «یادداشت‌هایی درباره‌ی ماشین‌ها»ی مارکس به زبان انگلیسی در نشریه‌ی اقتصاد و جامعه می‌گذرد. در مقاله‌ی پیش رو نقد می‌شود که «قطعه‌‌»‌ی مارکس از آن پس چگونه در اندیشه‌ی پساکارگرباور کاربرد دیگری یافت و چگونه همین مسئله از رهگذر آثار پل میسون بر اندیشه‌ی چپ امروزین اثرگذار شده است. تغییرات کار سبب شده است که هواداران قطعه‌ی ماشین‌ها نوعی «بحران سنجش‌پذیری» و کمونیسمی آغازین را مسلم بدانند. من برای بحث در این‌باره از جریان «بازخوانی جدید مارکس» بهره می‌گیرم، جریانی که بحث را از جایی از سر می‌گیرد که بحث‌وجدل‌های نشریه‌ی اقتصاد و جامعه در دهه‌ی 1970 متوقف شده بود. من با تکیه بر نوعی واکاوی ارزش در حکم شکلی اجتماعی که پشت به روابط اجتماعی ستیزآمیز دارد استدلال می‌کنم که چنان دریافتی از قطعه‌‌ی ماشین‌ها با نقد اقتصاد سیاسی مارکس به‌مثابه‌ی نظریه‌ای انتقادی درباره‌ی جامعه مغایر است و پیامدهایی برای پراکسیس چپ زمانه‌ی ما دارد.

🔸 ساختار مقاله‌ی حاضر چنین است: در بخش اول سه جنبه‌ی اصلی را در نوع برداشت معاصر از قطعه‌ی ماشین‌ها، در آغاز در نگری و اینک میسون، شناسایی می‌کنم؛ یکم، این باور که شرایط توصیف‌شده در این قطعه همین حالا و نه برای آینده‌ای دور وجود دارد. دوم، استفاده از نوعی نظریه‌ی سنتی کار پایه‌ی ارزش برای فهم این‌که این شرایط چرا و چگونه به توانایی سرمایه برای فراهم کردن سنجه‌ای برای کار انجام‌شده در شکل‌های تازه‌ی «تولید غیرمادی» لطمه می‌زند. سوم، این‌که همین مسئله به نوعی بحرانِ قانون ارزش می‌انجامد که اینک در جریان است و سبب فروپاشی سرمایه‌داری می‌شود. در بخش سوم، پیش‌تر می‌روم و پیامدهای نظری خاصِ این ایده‌ها را با نگاهی به یک بازخوانی بدیل از رابطه‌ی بین ارزش و کار بررسی می‌کنم که در «بازخوانی جدید مارکس» ارائه‌ شده است: شاخه‌ای طرفدار بازنگری در تفسیر مارکس که از نو سراغ بحث‌های مربوط به ارزش، پول و کار می‌رود که در اوایل دهه‌ی 1970 در نشریه‌ی اقتصاد و جامعه مطرح شده بود. شاخه‌ی بازخوانی جدید مارکس بر این نکته دست می‌گذارد که قطعه‌ی ماشین‌ها چگونه با سیر تکامل نظریه‌ی ارزش مارکس در سرمایه و جاهای دیگر هم‌خوانی چندانی ندارد و چرا آن نوع بحرانی که پیش‌بینی می‌کند به‌طور منطقی به درک چگونگی پیوند کار و ارزش در آثار بعدی او متکی است. در بخش چهارم مقاله‌ی حاضر، خطاهای نظری‌ای که این مسئله به بار می‌آورد نظر به پیامدهای سیاسی مخربشان بررسی شده است. در این بخش بررسی می‌کنم که چرا قطعه‌ی ماشین‌ها با فراهم آوردن دلالت‌هایی برای نوع درک و پیاده‌سازی پروژه‌‌های تغییر اجتماعی که در آثار نگری، میسن و دیگر نمونه‌های اندیشه‌ی «پساسرمایه‌داری‌باور» از جمله سرنیچک و ویلیامز شاهدیم، قوه‌ی خیال چپ امروزی را تسخیر می‌کند. در پایان، نتیجه‌گیری می‌کنم که روش‌های محتاطانه‌تر و انتقادی‌تری برای نظریه‌پردازی و ایستادگی در برابر توسعه‌ی سرمایه‌داری لازم است تا تکمیل‌کننده‌ی آن نوسازی در سیاست‌ورزی چپ باشد که هواداران قطعه‌ی ماشین‌ها خواهان تحقق آن هستند.

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3pb

#فردریک_هری_پیتس #سهراب_نیکزاد
#گروندریسه #قطعه‌ی_ماشین‌ها #سرمایه #مارکس

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ سهمی ‌در بازنمایی «قطعه‌ی ماشین‌ها» در گروندریسه

نوشته‌ی: علی رها

18 مارس 2023


🔸 گروندریسه، نه کاپیتال است و نه «نخستین پیش‌نویس» آن، اما از جهاتی، افق بی‌کران آن حتی از کاپیتال نیز فراتر می‌رود. چنان‌چه آن را در پرتو دستاوردها و نوآوری‌های کاپیتال بررسی کنیم، بی‌تردید کاستی‌های بسیاری در آن خواهیم یافت ــ چه در رابطه با مفهوم بدیع کار دوگانه (کار مجرد و کار مشخص)، چه در ارتباط با شکل ارزشی و خصلت بتواره‌ی کالا، ترکیب ارگانیک سرمایه، و الخ. با ‌این وجود، گروندریسه نقطه‌ی عطفی در شکوفایی و فرایند تکوین نظری مارکس است که ماحصل قریب به ‌یک دهه پژوهش است، که به قول مارکس «به شکل تک‌نویسی برای پالایش افکارم در دوره‌های بسیار متفاوتی نگاشته شده‌اند.» اگر کاپیتال ثمره‌ی بیش از 20 سال (1861-1883) تلاش پیگیرانه‌ای است که سرانجام ناتمام ماند، گروندریسه معرف انفجار خودانگیختگی ذهنی خلاق است که 800 صفحه را بدون انقطاع در ظرف 6 ماه به قلم کشید. درست است که به قول مارکس‌ این یک «پیش‌نویس خام» است، اما به‌هیچ‌وجه آن‌گونه که برخی استدلال می‌کنند، نمودار «اندیشه‌ورزی بی‌میانجی» یا «بی‌واسطگی حس و ‌اندیشه» نیست

🔸 در عین حال، پروژه‌ی بسیار عظیمی‌که مارکس در زمان نگارش گروندریسه پیش‌رو داشت، شامل ابعاد گسترده‌ای است که «سرمایه» صرفا یک بخش از مباحث ۶ گانه‌ی آن را تشکیل می‌داد. بنابراین، ضروری است گروندریسه را به طور مستقل ــ درخود و برای خود ــ واکاوی کرد. تا آن‌جا که به مساله‌ی ماشین‌آلات مربوط می‌شود، لازم به‌یادآوری است که مارکس حتی در زمان نگارش کاپیتال، کماکان، اگر نه از جنبه‌ی مفهومی، دست‌کم از لحاظ تجربی و کارکرد بالفعل ماشین در فرایند بلافصل تولید و تاریخ فناوری، نیازمند کندوکاو بیش‌تر بود. همانطور که او در نامه به انگلس (26 ژانویه 1863) تصریح می‌کند: «درباره‌ی قسمتی از کتاب که به ماشین‌آلات می‌پردازد تردیدهای بسیاری دارم. من تاکنون قادر به فهم ‌این موضوع نشده‌ام که ماشین خودکار چگونه ریسندگی را تغییر داد، یا به عبارت دیگر، از آن‌جا که از نیروی بخار پیش از آن استفاده می‌شد، چگونه ریسنده ــ به‌رغم نیروی بخار ــ می‌بایست با نیروی محرکه‌ی خودش دخالت کند.»

🔸 فصل پانزدهم جلد اول کاپیتال ــ «ماشین‌آلات و صنعت بزرگ» ــ بالغ بر 150 صفحه، بلند‌ترین فصل کتاب است که به خودی خود می‌تواند یک کتاب کامل باشد. مطالعه‌ی دقیق و مقایسه‌ی آن با قطعه‌ی بسیار کوتاه گروندریسه درباره‌ی ماشین نشانگر راه طولانی و دشواری است که مارکس در فاصله‌ی نگارش آن دو اثر پیموده است. مسأله بر سر کمیت مبحث مطروحه نیست بلکه بر سر خودانکشافی مارکس، تکامل و تدقیق مفهوم ماشین و به‌ویژه تأثیرش بر نیروی کار است. خودِ مارکس تأکید می‌کرد که ‌این فصل و نیز فصل «روزانه‌ی کار»، مباحث مهم و قابل‌فهمی‌ هستند که باید در جلسات کارگری مورد توجه خاص قرار گیرند.

🔸 به باور ‌این نویسنده، تبیین مفهوم «قطعه‌ی ماشین‌ها» با دو معضل مهم روبه‌روست. یکی به برخی از کاستی‌های خودِ متن مرتبط است، و دیگری به رویکردهایی که‌ این «قطعه» را از بافتار و زمینه‌ی کلی گروندریسه منزوی و آن را جداگانه بررسی می‌کنند...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3q4

#علی_رها
#گروندریسه
#مارکس
#قطعه_ماشین‌ها
👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‌‏ ‏
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ بیگانگی، مفهوم مرکزی مارکس برای فهم سرمایه‌داری

نوشته‌ی: مارچلو موستو
ترجمه‌ی: امیرحسین محمودی

26 مارس 2023

🔸 آثار اولیه‌ی مارکس درباره‌ی بیگانگی از زمان انتشارشان در دهه‌ی 1930 همواره به‌عنوان معیاری اساسی در حوزه‌ها‌ی مختلف اندیشه‌ی اجتماعی و عمل‌ کرده‌ و پیروان و مشاجرات و بحث‌هایی در پی داشته‌اند. مارکس در دست‌نوشته‌های اقتصادی فلسفی 1844 نخستین‌بار مفهوم کار بیگانه‌شده را طرح کرد و از مفاهیم بیگانگی فلسفی، مذهبی و سیاسی موجود فراتر رفت تا شالوده‌ی آن را بر حوزه‌ی اقتصادی تولید مادی استوار کند. این عملی نوآورانه بود. مارکس مفهوم بیگانگی را هیچ‌گاه رها نکرد و در دهه‌های بعدی زندگی‌اش نیز به پالایش و پرورش نظریه‌ی خویش پرداخت.

🔸 هرچند که متفکران مبحث بیگانگی اکثراً به استفاده از نوشته‌های اولیه‌ی مارکس ادامه دادند، در واقع در کارهای متأخر مارکس است که او شرحی کامل‌تر و بالیده‌تر از بیگانگی و نیز نظریه‌ای به منظور فائق آمدن بر آن را ارائه می‌کند. مارکس در گروندریسه (1858-1857) و سرمایه (1867) مفهومی از بیگانگی ارائه می‌کند که از نظر تاریخی در تحلیل‌های او از روابط اجتماعی در مناسبات سرمایه‌داری زمینه دارد. اگرچه تاکنون به این جنبه‌ی مهم مارکس توجه چندانی نشده است، برای درک منظور مارکس متأخر از مفهوم بیگانگی اهمیتی اساسی دارد و هم‌چنین ابزارهای مفهومی‌ در اختیار می‌گذارد که امروزه برای گذار از این اقتصاد فوق‌العاده استثمارگر و نظام اجتماعی‌اش به آن نیاز داریم.

🔸 انتشار نهایی آثار مارکس بالیده درباره‌ی بیگانگی راه را برای گسست از جامعه‌شناسی جریان اصلی و مفهوم‌پردازی روان‌شناختی این پدیده هموار کرد. تشریح مارکس از بیگانگی به این منظور تدوین شده بود که در عمل بر آن غلبه شود ــ برای کنش‌گری سیاسی جنبش‌های اجتماعی، احزاب و تغییر شرایط زندگی و کاری طبقه‌ی کارگر. انتشار آن‌چه ــ پس از انتشار دست‌نوشته‌های اقتصادی- فلسفی 1844 در دهه‌ی 1930 ــ چه‌بسا به‌عنوان «نسل دوم» آثار مارکس درباره‌ی بیگانگی در نظر گرفته شود، نه‌فقط مبنای نظری منسجمی برای پژوهش‌های تازه درباره‌ی بیگانگی در اختیار گذاشت بلکه مهم‌تر از همه نوعی برنامه‌ی ایدئولوژیک ضد‌سرمایه‌دارانه را در دسترس جنبش‌های سیاسی-اجتماعی فوق‌العاده‌ای که در دنیای آن زمان ناگهان اوج گرفتند قرار داد. بیگانگی از محدوده‌ی کتاب‌های فلاسفه و سالن‌های سخنرانی دانشگاه‌ها فراتر رفت و به خیابان‌‌ها و فضاهای مبارزات کارگری راه یافت و به نقدی بر کلیت جامعه‌ی بورژوایی تبدیل شد. از دهه‌ی 1980 جهان کار متحمل شکستی تاریخی شده، نظام اقتصاد جهانی استثمارگرتر از همیشه شده است و چپ هم‌چنان در بحرانی عمیق به سر می برد. قطعاً مارکس جوابی برای بسیاری از مشکلات معاصر ندارد اما پرسش‌های اساسی را دقیقاً مشخص می‌کند. این روزها، در جامعه‌ای که تحت سلطه‌ی بازار آزاد و رقابت فردی است، شرح مارکس از بیگانگی همچنان ابزار انتقادی اجتناب‌ناپذیری برای فهم و نیز به ‌نقد کشیدن سرمایه‌داری به‌دست می‌دهد.

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3rk

#مارچلو_موستو
#امیرحسین_محمودی
#مارکس
#گروندریسه
#بیگانگی

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‌‏ ‏
▫️ چهار سطح انتزاعِ مفهوم سرمایه نزد مارکس
▫️ یا آیا می‌توانیم گروندریسه را پیشرفته‌ترین روایت نظریه‌ی مارکس درباره‌ی سرمایه بدانیم؟

23 آوریل 2023

نوشته‌ی: روبرتو فینچی
ترجمه‌ی: حسن مرتضوی

🔸 مارکس مطالعات اقتصادی‌اش را در پاریس در 1844 آغاز کرد. اما تازه در اواخر دهه‌ی 1850 نخستین پیش‌نویس یک‌پارچه‌ی نظریه‌اش را درباره‌ی سرمایه نوشت: دست‌نوشته‌های 1858-1857 (که عموماً به نام گروندریسه معروف است)... مارکس در این دست‌نوشته‌ها به تدریج ساختار کل «سرمایه» را تعریف کرد؛ بنابراین دست‌نوشته‌های یادشده نقطه‌عطفی به ‌شمار می‌آیند و بر موضوعیت‌شان باید تأکید کرد. با این همه، این فرایند با گروندریسه پایان نیافت: بخش‌های مرتبط نظریه هم در دست‌نوشته‌های 1863-1861 (به ویژه با ارجاع به مفاهیم ارزش‌های بازار و قیمت‌های تولید)،و هم در دست‌نوشته‌های 1865-1863 که ما در آن یگانه شرح گسترده‌ی اعتبار و سرمایه‌ی مجازی را در اختیار داریم، تغییر کرد و بهبود یافت. علاوه بر این، تمایز واژگانی و مفهومی مناسبی میان ارزش، ارزش مصرفی و شکل ارزش به‌عنوان بخشی از نظریه‌ی «کالا» («شکل سلولی اقتصادی») فقط در ویراست دوم آلمانی مجلد اول سرمایه (در 1873-1872، ولو این‌که بالقوه از زمان دست‌نوشته‌های 1858-1857 در نظر گرفته می‌شد) ساخته و بافته شد.

🔸 با این همه، به‌رغم تلاش‌های مارکس، کل نظریه‌اش، به ویژه‌های پاره‌های مرتبط با مجلدهای دوم و سوم، موضوعی نیمه‌تمام باقی ماند. متن‌شناس‌ها نشان داده‌اند که ویراستاری انگلس در بهترین حالت تلاشی خوب برای به پایان رساندن پیش‌نویس‌های مارکس بود، پیش‌نویس‌هایی که به نظر مولف مطلقاً نمی‌توانست منتشر شود چرا که لازم بود پرورانده شوند. به مدد ویراست انتقادی جدید می‌دانیم که نظریه‌ی مارکس درباره‌ی سرمایه را فقط هنگامی می‌توان بفهمیم که این انبوه مطالب ناتمام را به‌عنوان یک کل در نظر بگیریم و به‌طور خاص به مرحله‌های متفاوت تکوین و بسط آن دقت کنیم.

🔸 برخی از پژوهش‌گران در مجادلات سنتی خاطرنشان کرده‌اند که گروندریسه باید جایگاه برجسته‌ای در تفسیر اندیشه‌ی مارکس داشته باشد، زیرا او در آن برخی نکات نظری را که بعدها کنار گذاشت مطرح کرد. در آلمان به‌اصطلاح جریان خوانش جدید (neue Lektüre) و به‌ویژه مولفانی مانند بک‌هاوس و رایشلت ادعا کردند که می‌توان شرح دیالکتیکی مناسب از مقولات را فقط در آن متن یافت، چرا که انسجام منطقی در نوشته‌های بعدی سست شد. به دلایلی دیگر و با اهدافی دیگر، دیدگاه «کارگرگرایی» در این نظر سهیم است که گروندریسه به‌ویژه با توجه به مبارزه‌ی طبقاتی و سوژه‌های آنتاگونیست مطالب «بیش‌تری» از سرمایه دارد.

🔸 من در این مقاله می‌کوشم نشان دهم که مارکس چگونه به نحو موفقیت‌آمیزی نظریه‌ی خود را پس از گروندریسه بهبود بخشید تا دقیقاً بر برخی مشکلاتی که ناشی از بسط دیالکتیکی ناکافی مقولات در دست‌نوشته‌های 1858-1857 بود چیره شود. این مقاله اساساً به مجادلات آلمانی می‌پردازد (مجادلاتی که من به رغم برخی مخالفت‌ها با آن همدلی دارم)، اما فکر می‌کنم که به دلایل ضمنی، مواضع کارگرگرایی نیز باید بررسی ‌شوند (مواضعی که به نظر من در ارتباط با برخی تعریف‌های پایه‌ای خطا هستند)...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3t5

#گروندریسه #حسن_مرتضوی #روبرتو_فینچی
#روش_مارکس #سرمایه
👇🏽

🖋@naghd_com
📚 📢 کتاب «نقد»
«درباره‌ی گروندریسه - مجموعه مقالات و درس‌گفتارها» منتشر شد.

#کتاب_نقد
#گروندریسه

🖋@naghd_com
📚 کتاب «نقد»

انتشار کتاب «درباره‌ی
گروندریسه - مجموعه مقالات و درس‌گفتارها»

از پاییز ۱۳۹۹ و پس از انتشار ترجمه‌ی تازه‌ای از گروندریسه‌ – اثر مهم و بسیار ارزنده‌ی کارل مارکس‌– به زبان فارسی، سایت «نقد» انتشار مجموعه‌ای از مقالات، جستارها و ارزیابی‌ها پیرامون این اثر را با کلیدواژه‌ی #گروندریسه آغاز کرد تا در روشن‌کردن سهم این اثر در دیدگاه مارکس و نظریه‌ی مارکسی در قلمروهای گوناگون روش‌شناسی، هستی‌شناسیِ اجتماعی و نقد اقتصاد سیاسی گام کوچکی بردارد.
اینک نزدیک به پس از دو سال و نیم از آغاز این پروژه، مجموعه مقالات منتشرشده را در قالب یک کتاب گردآوری کرده‌‌ایم.

▫️با آثاری از (به ترتیب حروف الفبا):
گیدو استاروستا، پل استیسی، تونی اسمیت، دیوید ایدن، لوکا باسو، ریکاردو بلوفیوره، موشه پوستون، فردریک هری پیتس، ماسیمیلیانو تومبا، کمال خسروی، هلموت راینیکه، علی رها، یورگن ساندِموس، روبرتو فینچی، خوان اینیگو کاررا، جورج کافنتزیس، اسپایروس لاپاتسیوراس، ارنست مندل، جان میلیوس، آنتونیو نگری، مارتین نیکلاوس، اریک جی. هابسبام، میکائیل هاینریش.

▫️مترجمان (به ترتیب حروف الفبا):
تارا بهروزیان، عباس شهرابی فراهانی، بهرام صفایی، دلشاد عبادی، حسن مرتضوی، سهراب نیکزاد.

امیدواریم با انتشار این مقالات و با گسترش قلمرو پژوهش برای علاقه‌مندان به گروندریسه، منابع و مراجع بیش‌تری در اختیار گروه‌های مطالعاتی تازه‌ای بگذاریم که طی سال‌های گذشته کار جمعیِ خواندن/بازخوانی گروندریسه را آغاز کرده‌اند و پیش می‌برند.

🔹این کتاب در لینک زیر در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد:

👇🏽👇🏽👇🏽

http://naghd.info/About-Grundrisse-Naghd-1402-2.pdf

#کتاب_نقد
🖋@naghd_com
About Grundrisse-Naghd-1402-2.pdf
8 MB
📚 فایل پی‌دی‌اف کتابِ
«درباره‌ی گروندریسه
مجموعه مقالات و درس‌گفتارها»

#کتاب_نقد
#گروندریسه

🖋@naghd_com
📚 📢 کتاب «نقد»
«مارکسیسم. سوسیالیسم. دموکراسی»
گفت‌وگوهایی با کمال خسروی
منتشر شد.

#کتاب_نقد
#گروندریسه

🖋@naghd_com