▫️ کرونا و طبقات کارگر غرب
▫️تلاقی رکود اقتصادی قریبالوقوع با شوک کرونا
نوشتهی: اینگار زولتای
ترجمهی: هوشنگ هادیان
28 مارس 2020
🔸 جهان از مارس 2020 به آینده باز خواهد گشت. تصور میشد بحران مالی جهانی در سالهای 2007-2008 که به سرعت به فروپاشی مالی جهانی در سپتامبر 2008 منجر شد، بحران بیگبنگِ عصر ما باشد، رخدادی که یکبار در طول زندگی با آن مواجه خواهیم شد. اما هنوز چیزی نگذشته است که ما دوباره به همان نقطه بازگشتهایم.
گسترش بحران بیماری کووید ـ 19، سر رسیدن «اجل قوهی مجریه» و وحشت ناشی از آن، و نیز اقدامات اقتصادی در واکنش به بحران سلامت، فکر و خیال اغلب مردم دنیا را مشغول کرده است. بیماری کووید ـ 19 با اختلال در زنجیرههای عرضهی بینالمللی و صدمهی جدی به اقتصاد جهانی بشدت آسیبپذیر تولید بههنگام [just-in-time production] به وضوح گذار به کسادی را شتاب بخشید؛ اما این کسادی قبلاً از اواخر سال گذشتهی میلادی بر سرمان نازل شده بود. رشد تولید ناخالص داخلی، سودآوری سرمایه، نرخ استفاده از ظرفیت، میزان ساعات کار و غیره همگی نشاندهندهی شروع کسادی بودند ...
🔸 آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، که در یک اعلان تلویزیونی ملی و برای نخستین بار خلاف قاعده در 18 مارس 2020 اظهار کرد که «یک پاندمی به ما نشان میدهد که چقدر همهی ما آسیبپذیریم و تا چه اندازه وابستهایم به رفتار باملاحظهی سایر مردم و از همین رو به اینکه چطور از طریق اقدام مشترک و قوتبخشی همگانی از خودمان محافظت کنیم.»
بسیاری از مردم این پیام اغواکننده را پذیرفتهاند که وضعیت به فداکاری فراطبقاتی نیاز دارد. با این همه، آیا این بحران بر همهکس و صرف نظر از ثروت و جایگاهشان تأثیر میگذارد؟ آیا این بحرانْ مردم را همدل نمیکند، حال که رهبران ملی از همبستگی سخن میگویند؟ آیا این بحران وضعیتی را پیش نیاورده که در آن ناگهان احزاب و ایدئولوژیها گویی دیگر موضوعیت ندارند؟
🔸 به طور کلی، این اقدامات، یا بهواقع، این انفعال نسبیِ دولت در زمان بحران، طبقات کارگر جهانی را در وضعیتی بهشدت آسیبپذیر قرار داده است. در مقطع فعلی آشکار شده که بانکداران، مدیران صندوقهای پوشش ریسک یا وکلا، یعنی همان کسانی که [مطابق با این شعار معروف] «بزرگتر از آنند که فروبپاشند» تضمینکنندهی نظام مواد غذایی و تدارک خدمات سلامت نیستند، بلکه کارگران مزارع، صندوقداران سوپرمارکتها، جمعآوریکنندگان زباله، پزشکان، پرستاران، کارکنان خدمات شخصی سلامت و پیکها هستند که این موارد را تضمین میکنند.
🔸 بااینحال، طبقات کارگر غربی نیز صرفاً به این وضعیت تحملناپذیر تن ندادهاند. اتحادیههای کارگری در آلمان موفق شدند که پرداختهای اجباری کوتاهمدت دولتی به کار را از 75 درصد به 97 درصد از درآمد خالص پیشین افزایش دهند. در صنایع غذایی آلمان، یکی از صنایع اصلیِ با مزدهای پایین که بیش از همه از بحران ضربه خورده است، اتحادیهی اِن.گ.گ و طرف کارفرما طرحی را تهیه دیدند برای پرداخت 90 درصد از مزد به صورت کوتاهمدت، که میزان آن از روز نخست ماه مارس 2020 محاسبه میشود... در سایر کشورها، کارگران به اعتصابات یکباره و ناگهانی روی آوردهاند. در ایتالیا، این دست اعتصابات از کارخانهی فیات گرفته تا صنایع کشتیسازیِ لیگوریا در شمال و کارگران فولاد در جنوب را در بر گرفته است و دولت را مجبور ساخته که با اتحادیههای کارگری وارد مذاکره شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jm
#اینگار_زولتای #هوشنگ_هادیان
#کرونا #نئولیبرالیسم #بحران #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️تلاقی رکود اقتصادی قریبالوقوع با شوک کرونا
نوشتهی: اینگار زولتای
ترجمهی: هوشنگ هادیان
28 مارس 2020
🔸 جهان از مارس 2020 به آینده باز خواهد گشت. تصور میشد بحران مالی جهانی در سالهای 2007-2008 که به سرعت به فروپاشی مالی جهانی در سپتامبر 2008 منجر شد، بحران بیگبنگِ عصر ما باشد، رخدادی که یکبار در طول زندگی با آن مواجه خواهیم شد. اما هنوز چیزی نگذشته است که ما دوباره به همان نقطه بازگشتهایم.
گسترش بحران بیماری کووید ـ 19، سر رسیدن «اجل قوهی مجریه» و وحشت ناشی از آن، و نیز اقدامات اقتصادی در واکنش به بحران سلامت، فکر و خیال اغلب مردم دنیا را مشغول کرده است. بیماری کووید ـ 19 با اختلال در زنجیرههای عرضهی بینالمللی و صدمهی جدی به اقتصاد جهانی بشدت آسیبپذیر تولید بههنگام [just-in-time production] به وضوح گذار به کسادی را شتاب بخشید؛ اما این کسادی قبلاً از اواخر سال گذشتهی میلادی بر سرمان نازل شده بود. رشد تولید ناخالص داخلی، سودآوری سرمایه، نرخ استفاده از ظرفیت، میزان ساعات کار و غیره همگی نشاندهندهی شروع کسادی بودند ...
🔸 آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان، که در یک اعلان تلویزیونی ملی و برای نخستین بار خلاف قاعده در 18 مارس 2020 اظهار کرد که «یک پاندمی به ما نشان میدهد که چقدر همهی ما آسیبپذیریم و تا چه اندازه وابستهایم به رفتار باملاحظهی سایر مردم و از همین رو به اینکه چطور از طریق اقدام مشترک و قوتبخشی همگانی از خودمان محافظت کنیم.»
بسیاری از مردم این پیام اغواکننده را پذیرفتهاند که وضعیت به فداکاری فراطبقاتی نیاز دارد. با این همه، آیا این بحران بر همهکس و صرف نظر از ثروت و جایگاهشان تأثیر میگذارد؟ آیا این بحرانْ مردم را همدل نمیکند، حال که رهبران ملی از همبستگی سخن میگویند؟ آیا این بحران وضعیتی را پیش نیاورده که در آن ناگهان احزاب و ایدئولوژیها گویی دیگر موضوعیت ندارند؟
🔸 به طور کلی، این اقدامات، یا بهواقع، این انفعال نسبیِ دولت در زمان بحران، طبقات کارگر جهانی را در وضعیتی بهشدت آسیبپذیر قرار داده است. در مقطع فعلی آشکار شده که بانکداران، مدیران صندوقهای پوشش ریسک یا وکلا، یعنی همان کسانی که [مطابق با این شعار معروف] «بزرگتر از آنند که فروبپاشند» تضمینکنندهی نظام مواد غذایی و تدارک خدمات سلامت نیستند، بلکه کارگران مزارع، صندوقداران سوپرمارکتها، جمعآوریکنندگان زباله، پزشکان، پرستاران، کارکنان خدمات شخصی سلامت و پیکها هستند که این موارد را تضمین میکنند.
🔸 بااینحال، طبقات کارگر غربی نیز صرفاً به این وضعیت تحملناپذیر تن ندادهاند. اتحادیههای کارگری در آلمان موفق شدند که پرداختهای اجباری کوتاهمدت دولتی به کار را از 75 درصد به 97 درصد از درآمد خالص پیشین افزایش دهند. در صنایع غذایی آلمان، یکی از صنایع اصلیِ با مزدهای پایین که بیش از همه از بحران ضربه خورده است، اتحادیهی اِن.گ.گ و طرف کارفرما طرحی را تهیه دیدند برای پرداخت 90 درصد از مزد به صورت کوتاهمدت، که میزان آن از روز نخست ماه مارس 2020 محاسبه میشود... در سایر کشورها، کارگران به اعتصابات یکباره و ناگهانی روی آوردهاند. در ایتالیا، این دست اعتصابات از کارخانهی فیات گرفته تا صنایع کشتیسازیِ لیگوریا در شمال و کارگران فولاد در جنوب را در بر گرفته است و دولت را مجبور ساخته که با اتحادیههای کارگری وارد مذاکره شوند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jm
#اینگار_زولتای #هوشنگ_هادیان
#کرونا #نئولیبرالیسم #بحران #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا و طبقات کارگر غرب
تلاقی رکود اقتصادی قریبالوقوع با شوک کرونا نوشتهی: اینگار زولتای ترجمهی: هوشنگ هادیان دولت دستراستی ترامپ در ایالات متحد در تلاشی ناشیانه برای حفظ همزمان «اطمینان سرمایهگذار» و انتخاب مجدد خود…
▫️ صف طولانی گدایان نئولیبرال
همهی سرمایهداران و اقتصاددانان و سیاستپیشهگانِ هوادار بازار آزاد و دست جاودگر و نامرئی بازار، جزوهها و عکسهای هایک و «شیکاگو بویز» و ریگان و تاچر را زیر چمن زمینهای گلف و تنیس و چوگان چال کردهاند و با شمایلهای پولانی و کینز در دست، جلوی دیوار ندبهی دولتها صف کشیدهاند و هریک با شیونی زارتر و فریادی «جگرخراشتر» از دیگری خواستار حمایت دولت از سرمایهداران اند. همهی آنها که کوچکترین مداخلهی دولتها و نهادهای عمومی در مقتضیات داخلی بنگاهها را خدشهدارشدن ناموس مالکیت، تجاوز به حریم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر تلقی میکردند، حالا از دولتها میخواهند حقوق کارکنانشان را بپردازند و با کمکهای بلاعوض، با وامهای بلندمدتِ بیبهره و ضمانتهای مالی، از دست رفتن سودهای کلان را جبران کنند. همهی آنها که در برابر هرگونه خواست دولتیکردن خدمات عمومی، مانند تامین آب و سوخت و انرژی، حمل و نقل عمومی، پست و ارتباطات، بهداشت و آموزش گریبان میدریدند و دستار بر زمین میکوفتند و بر خلایق آیههای وحشتِ برقراری دیکتاتوری کمونیسم و از دست رفتن آزادی و کرامت انسانی را میخواندند، امروز نهاد دولت را مسئول تامین سلامت و معاش مردم میدانند و غفلتها و ناتوانیهای دولتها در انجام وظیفهشان را سرزنش میکنند.
و سوسیال دمکراتهای بیچاره، که دیروز از ترس «کمونیست» نامیدهشدن و آلایش دامنشان به «دیکتاتوری پرولتاریا»، همهی دستآوردهای جنبش کارگری را یک به یک بر نطع سیاستهای نئولیبرال قربانی میکردند، امروز که متاع «سوسیال دمکراسی» را بر سر دستها میبرند، چنان آبروباختهاند که نمیتوانند از این نمد کلاهی بدوزند و آرزوی بازگشت دوران ثبات سرمایه و حقارت همیشگی خود را دارند.
کمال خسروی
#کرونا #سرمایهداری #نئولیبرالیسم #سوسیال_دموکراسی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/570261260261918/?type=3&theater
🖋@naghd_com
همهی سرمایهداران و اقتصاددانان و سیاستپیشهگانِ هوادار بازار آزاد و دست جاودگر و نامرئی بازار، جزوهها و عکسهای هایک و «شیکاگو بویز» و ریگان و تاچر را زیر چمن زمینهای گلف و تنیس و چوگان چال کردهاند و با شمایلهای پولانی و کینز در دست، جلوی دیوار ندبهی دولتها صف کشیدهاند و هریک با شیونی زارتر و فریادی «جگرخراشتر» از دیگری خواستار حمایت دولت از سرمایهداران اند. همهی آنها که کوچکترین مداخلهی دولتها و نهادهای عمومی در مقتضیات داخلی بنگاهها را خدشهدارشدن ناموس مالکیت، تجاوز به حریم آزادیهای فردی و نقض حقوق بشر تلقی میکردند، حالا از دولتها میخواهند حقوق کارکنانشان را بپردازند و با کمکهای بلاعوض، با وامهای بلندمدتِ بیبهره و ضمانتهای مالی، از دست رفتن سودهای کلان را جبران کنند. همهی آنها که در برابر هرگونه خواست دولتیکردن خدمات عمومی، مانند تامین آب و سوخت و انرژی، حمل و نقل عمومی، پست و ارتباطات، بهداشت و آموزش گریبان میدریدند و دستار بر زمین میکوفتند و بر خلایق آیههای وحشتِ برقراری دیکتاتوری کمونیسم و از دست رفتن آزادی و کرامت انسانی را میخواندند، امروز نهاد دولت را مسئول تامین سلامت و معاش مردم میدانند و غفلتها و ناتوانیهای دولتها در انجام وظیفهشان را سرزنش میکنند.
و سوسیال دمکراتهای بیچاره، که دیروز از ترس «کمونیست» نامیدهشدن و آلایش دامنشان به «دیکتاتوری پرولتاریا»، همهی دستآوردهای جنبش کارگری را یک به یک بر نطع سیاستهای نئولیبرال قربانی میکردند، امروز که متاع «سوسیال دمکراسی» را بر سر دستها میبرند، چنان آبروباختهاند که نمیتوانند از این نمد کلاهی بدوزند و آرزوی بازگشت دوران ثبات سرمایه و حقارت همیشگی خود را دارند.
کمال خسروی
#کرونا #سرمایهداری #نئولیبرالیسم #سوسیال_دموکراسی
https://www.facebook.com/naghd.site/photos/a.191839334770781/570261260261918/?type=3&theater
🖋@naghd_com
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
▫️ کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم
نوشتهی: آلفردو سادفیلو
ترجمهی: محمد غزنویان
23 مه 2020
🔸 ناگاه، خود را در جهانی دیگرگونه مییابیم؛ خیابانهای خالی و فروشگاههای تعطیل، آسمانی که بهطرز نامتعارفی صاف است و شمار مردگانی که بالا میرود. چیزی بیسابقه در مقابل چشمانمان رخ مینماید.
از همهجا خبرهایی نگرانکننده از اوضاع اقتصادی بهگوش میرسد: پاندمی کوویدـ۱۹ حادترین و عمیقترین انقباض اقتصادی در تاریخ سرمایهداری را رقم زده است. در مانیفست کمونیست آمده است: «هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و هوا میرود»؛ اکنون جهانیسازی است که واژگون شده: زنجیرهی گستردهی عرضه که پیشتر یگانه راه «عقلانی» سازماندهیِ تولید بود، درهم شکسته و مقررات سفت و سخت مرزی بازگشته است؛ داد و ستد عمیقاً کاهش یافته و سفرهای بینالمللی بهشدت محدود شدهاند، طی چند روز دهها میلیون کارگر بیکار شده و میلیونها کسبوکار کارکنان، مشتریان، کارپردازان و منابع اعتباری خود را از دست دادهاند.
برخی اقتصادها انتظار دارند که انقباض در تولید ناخالص داخلی دو برابر شود و صف طویلی از بخشهای گوناگون برای دریافت کمکهای دولتی تشکیل شوند. فقط در بریتانیا بانکها، خطوط راهآهن، خطوط هوایی، فرودگاهها، بخش گردشگری، خیریهها، بخش سرگرمی و دانشگاهها در آستانهی ورشکستگی هستند، بگذریم از کارگران جاکنشده و خویشفرمایان (به شکل صوری) که دار و ندارشان را در پیِ شوک اقتصادی از دست دادهاند و آثار آن هنوز آنطور که باید کاملاً احساس نمیشود.
🔸 برخی حکومتها در پاسخ بهاین شوک، در اجرای نسخههای سیاست اقتصادی تجدیدنظر کردند، اما این سیاست کفایت نخواهد کرد، چراکه ما با یک فروپاشی اقتصادی جامع روبرو هستیم که بزرگتر خواهد شد و عملیات نجات، سختتر از هر زمان دیگری خواهد بود. بانکهای مرکزی به شکلی بیسابقه تزریق پول به شرکتهای بزرگ را آغاز کردهاند: آنها اساساً تحویلدهندهی پول به کمپانیهای برگزیده هستند. (حتی گاهی این پولها بهسرعت بهعنوان سود سهام واگذار شد). دولتها برای پنهان کردن سیمای کریه بیلیونرها، فرارهای مالیاتی، گدایی یارانه از همان بازاری که پیشتر مالیاتش را نداده بودند، وعده کردهاند که از مالیات کارگران محافظت کنند اما ترجیحاً از طریق حمایت از کارفرمایانشان! حکومت در ایالات متحد قصد دارد مبلغی ناچیز به همهی خانوارها ارسال کند تا اعانههای سرسامآوری را که پیشکش سرمایه میشود پنهان سازد؛ اعانههایی که با رقم بیسابقهی دو تریلیون دلار آمریکا آغاز شد و تا زمان استمرار وضعیت فعلی (تعطیلی) و به تبع آن صدمهپذیر بودن سودها، افزایش پلهکانی خواهد یافت تا اینکه زمان انتخابات ریاست جمهوری فرا برسد.
🔸 میتوانیم بر آنچه چپ میتواند و باید پای بفشارد، متمرکز شویم. اول باید درس بگیریم. بحران سرمایهداری و افتضاح سلامت غرب در مسابقه با واکنشهای متفاوت در شرق، نشان داده است که سیاست نئولیبرالیسمِ هار قادر به حلوفصل پایهایترین وظایف حکومتی نیست؛ حفاظت از زیستن و تامین وسایل زندگی. پاندمی همچنین حامل نشانههایی از انتقال قدرت از غرب به شرق است. اینچیزیست که میبینیم و نمیتوان فراموش کرد که دولتهای لایق و متمرکز، حال کمتر یا بیشتر دموکراتیک (بر حسب تجربه میتوان تائید کرد که رژیم سیاسی و صلاحیت سیاسی را نباید یکی گرفت) و صنعت پیشرفته بنیان اصلی زندگی مردم نیست چراکه هنگامی که سیستم درست کار نمیکند، مرزها بسته و دوستیها ناپدید میشوند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1rU
#آلفردو_سادفیلو #محمد_زنویان
#نئولیبرالیسم #کرونا #بحران #ریاضت_اقتصادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: آلفردو سادفیلو
ترجمهی: محمد غزنویان
23 مه 2020
🔸 ناگاه، خود را در جهانی دیگرگونه مییابیم؛ خیابانهای خالی و فروشگاههای تعطیل، آسمانی که بهطرز نامتعارفی صاف است و شمار مردگانی که بالا میرود. چیزی بیسابقه در مقابل چشمانمان رخ مینماید.
از همهجا خبرهایی نگرانکننده از اوضاع اقتصادی بهگوش میرسد: پاندمی کوویدـ۱۹ حادترین و عمیقترین انقباض اقتصادی در تاریخ سرمایهداری را رقم زده است. در مانیفست کمونیست آمده است: «هر آنچه سخت و استوار است، دود میشود و هوا میرود»؛ اکنون جهانیسازی است که واژگون شده: زنجیرهی گستردهی عرضه که پیشتر یگانه راه «عقلانی» سازماندهیِ تولید بود، درهم شکسته و مقررات سفت و سخت مرزی بازگشته است؛ داد و ستد عمیقاً کاهش یافته و سفرهای بینالمللی بهشدت محدود شدهاند، طی چند روز دهها میلیون کارگر بیکار شده و میلیونها کسبوکار کارکنان، مشتریان، کارپردازان و منابع اعتباری خود را از دست دادهاند.
برخی اقتصادها انتظار دارند که انقباض در تولید ناخالص داخلی دو برابر شود و صف طویلی از بخشهای گوناگون برای دریافت کمکهای دولتی تشکیل شوند. فقط در بریتانیا بانکها، خطوط راهآهن، خطوط هوایی، فرودگاهها، بخش گردشگری، خیریهها، بخش سرگرمی و دانشگاهها در آستانهی ورشکستگی هستند، بگذریم از کارگران جاکنشده و خویشفرمایان (به شکل صوری) که دار و ندارشان را در پیِ شوک اقتصادی از دست دادهاند و آثار آن هنوز آنطور که باید کاملاً احساس نمیشود.
🔸 برخی حکومتها در پاسخ بهاین شوک، در اجرای نسخههای سیاست اقتصادی تجدیدنظر کردند، اما این سیاست کفایت نخواهد کرد، چراکه ما با یک فروپاشی اقتصادی جامع روبرو هستیم که بزرگتر خواهد شد و عملیات نجات، سختتر از هر زمان دیگری خواهد بود. بانکهای مرکزی به شکلی بیسابقه تزریق پول به شرکتهای بزرگ را آغاز کردهاند: آنها اساساً تحویلدهندهی پول به کمپانیهای برگزیده هستند. (حتی گاهی این پولها بهسرعت بهعنوان سود سهام واگذار شد). دولتها برای پنهان کردن سیمای کریه بیلیونرها، فرارهای مالیاتی، گدایی یارانه از همان بازاری که پیشتر مالیاتش را نداده بودند، وعده کردهاند که از مالیات کارگران محافظت کنند اما ترجیحاً از طریق حمایت از کارفرمایانشان! حکومت در ایالات متحد قصد دارد مبلغی ناچیز به همهی خانوارها ارسال کند تا اعانههای سرسامآوری را که پیشکش سرمایه میشود پنهان سازد؛ اعانههایی که با رقم بیسابقهی دو تریلیون دلار آمریکا آغاز شد و تا زمان استمرار وضعیت فعلی (تعطیلی) و به تبع آن صدمهپذیر بودن سودها، افزایش پلهکانی خواهد یافت تا اینکه زمان انتخابات ریاست جمهوری فرا برسد.
🔸 میتوانیم بر آنچه چپ میتواند و باید پای بفشارد، متمرکز شویم. اول باید درس بگیریم. بحران سرمایهداری و افتضاح سلامت غرب در مسابقه با واکنشهای متفاوت در شرق، نشان داده است که سیاست نئولیبرالیسمِ هار قادر به حلوفصل پایهایترین وظایف حکومتی نیست؛ حفاظت از زیستن و تامین وسایل زندگی. پاندمی همچنین حامل نشانههایی از انتقال قدرت از غرب به شرق است. اینچیزیست که میبینیم و نمیتوان فراموش کرد که دولتهای لایق و متمرکز، حال کمتر یا بیشتر دموکراتیک (بر حسب تجربه میتوان تائید کرد که رژیم سیاسی و صلاحیت سیاسی را نباید یکی گرفت) و صنعت پیشرفته بنیان اصلی زندگی مردم نیست چراکه هنگامی که سیستم درست کار نمیکند، مرزها بسته و دوستیها ناپدید میشوند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1rU
#آلفردو_سادفیلو #محمد_زنویان
#نئولیبرالیسم #کرونا #بحران #ریاضت_اقتصادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا، بحران و پایان نئولیبرالیسم
نوشتهی: آلفردو سادفیلو ترجمهی: محمد غزنویان آثار اجتماعی این پاندمی بهسرعت ظاهر شد، برای مثال، از رهگذرِ بهنمایشگذاشتنِ تفاوت تواناییهای گروههای اجتماعی در حفاظت از خویش. بهطور خلاصه، ابرث…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری
17 ژوئن 2020
🔸 مسئله نولیبرالیسم سالهاست مورد اشاره چپ و راست است و با اینکه همه بهنوعی آنرا باعث و بانی کلیه مشکلات و مسائل بشریت میدانند، ولی آنرا بهنوعی جدا از سرمایهداری برآورد میکنند. اما باید گفت که قانون ارزش همچنان بیانکنندهی رابطههای جاری در پروسهی عملکرد سرمایه است. طبق این قانون اساس جامعه سرمایهداری رابطهی بین کار و سرمایه است، یعنی کارگر بهعنوان صاحب نیروی کار و سرمایهدار بهعنوان صاحب سرمایه است. در بازار هرکس با داراییاش برای مبادله و تهیه مایحتاجش ظاهر میشود. قانون حاکم بر این بازار، مبادله کالاها با ارزشهای برابر است. سرمایهدار در بازار کالایی مییابد که بنابر موقعیت بهکارگیریاش دو و یا چند برابر ارزش خود، ارزش ایجاد مینماید. بحث من در اینجا نه توضیح قانون مزد و نه حتی قانون ارزش است، فقط تأکیدگذاشتن بر قانون ارزش مارکس است که برخلاف نظر ایدئولوگهای بورژوازی، چه راست و چه چپ، هیچ تغییری نکرده است. طبق این قانون، ارزش و ارزش اضافی صرفاً حاصل کار است و در پروسه تولید خلق میشود. کارگر با صرف چند ساعت هزینه دستمزد خود را بهوجود میآورد و بقیه ساعات کار او صرف ایجاد ارزش اضافی و یا سود کارفرما و مابقی سرمایهداران میشود.
🔸 در بحران کنونی کرونا، دولت چه نقشی در کمک به سرپا نگاهداشتن سرمایه میکند؟ در همهی کشورهای بزرگ سرمایهداری این کمکها ارقام نجومی دارد. نشریه سوئدی NyTeknik در مقالهای ازKalle Wiklund در تاریخ ٢٥ مارس٢۰٢۰ نوشت دولت فرانسه چهار میلیارد یورو بهشرکتهای نوبنیاد کمک میکند که خود را در بحران کرونا سرپا نگاه دارند. سایت Omniekónomi در تاریخ ۱۱ مارس ٢۰٢۰ با نقل خبری از خبرگزاری Direkt نوشت که وزیر اقتصاد بریتانیا Rishi Sunak میگوید تبعات بحران کرونا برای اقتصاد بریتانیا تا پائیز امسال ۱/۱ رشد منفی از ٤/۱رشدی خواهد بود که اداره بودجه بریتانیا OBR قبلاً پیشبینی کرده بود، اتفاق خواهد افتاد. او همچنین اقدامات بیشتری را برای مقابله با تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد بریتانیا ارائه داد که در مجموع برای دولت ۷ میلیارد پوند هزینه دارد. در طول سال قرار است ۱٨ میلیارد پوند دیگر برای کمک بهشرکتها هزینه کنند و این هزینهها در مجموع برای دولت در تمام سال به ٣۰ میلیارد پوند خواهد رسید.
🔸 جنگهای نیابتی و تحت نام مبارزه با تروریسم، دستساز خود قدرتهای سرمایه است. این تصرف مناطق مختلف، جز تصرف بازارهای جهان برای قدرتیابی و تحکیم قدرت سرمایه نیست. این عملکرد کدام سیستم جز سرمایهداری است؟ سرمایه همان کاری را انجام میدهد که در دوران سرمایهداریِ رقابت آزاد، امپریالیسم و حالا نولیبرالیسم انجام میدهد. باید با اصل مسئله یعنی استثمار انسان مبارزه کرد. عمدهکردن این تقسیمبندیها راه را عوضی نشاندادن است. سرمایهداری تحت هرنام و شکل و فرمی ضدانسانی است و تحمیلی است بر بشریت، که باید از سر راه انسانها برداشته شود تا انسان قادر شود خود را رها از چنین قید و بندهایی بهعنوان انسان گسترش دهد.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wb
#کریم_منیری #نئولیبرالیسم #کرونا #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری
17 ژوئن 2020
🔸 مسئله نولیبرالیسم سالهاست مورد اشاره چپ و راست است و با اینکه همه بهنوعی آنرا باعث و بانی کلیه مشکلات و مسائل بشریت میدانند، ولی آنرا بهنوعی جدا از سرمایهداری برآورد میکنند. اما باید گفت که قانون ارزش همچنان بیانکنندهی رابطههای جاری در پروسهی عملکرد سرمایه است. طبق این قانون اساس جامعه سرمایهداری رابطهی بین کار و سرمایه است، یعنی کارگر بهعنوان صاحب نیروی کار و سرمایهدار بهعنوان صاحب سرمایه است. در بازار هرکس با داراییاش برای مبادله و تهیه مایحتاجش ظاهر میشود. قانون حاکم بر این بازار، مبادله کالاها با ارزشهای برابر است. سرمایهدار در بازار کالایی مییابد که بنابر موقعیت بهکارگیریاش دو و یا چند برابر ارزش خود، ارزش ایجاد مینماید. بحث من در اینجا نه توضیح قانون مزد و نه حتی قانون ارزش است، فقط تأکیدگذاشتن بر قانون ارزش مارکس است که برخلاف نظر ایدئولوگهای بورژوازی، چه راست و چه چپ، هیچ تغییری نکرده است. طبق این قانون، ارزش و ارزش اضافی صرفاً حاصل کار است و در پروسه تولید خلق میشود. کارگر با صرف چند ساعت هزینه دستمزد خود را بهوجود میآورد و بقیه ساعات کار او صرف ایجاد ارزش اضافی و یا سود کارفرما و مابقی سرمایهداران میشود.
🔸 در بحران کنونی کرونا، دولت چه نقشی در کمک به سرپا نگاهداشتن سرمایه میکند؟ در همهی کشورهای بزرگ سرمایهداری این کمکها ارقام نجومی دارد. نشریه سوئدی NyTeknik در مقالهای ازKalle Wiklund در تاریخ ٢٥ مارس٢۰٢۰ نوشت دولت فرانسه چهار میلیارد یورو بهشرکتهای نوبنیاد کمک میکند که خود را در بحران کرونا سرپا نگاه دارند. سایت Omniekónomi در تاریخ ۱۱ مارس ٢۰٢۰ با نقل خبری از خبرگزاری Direkt نوشت که وزیر اقتصاد بریتانیا Rishi Sunak میگوید تبعات بحران کرونا برای اقتصاد بریتانیا تا پائیز امسال ۱/۱ رشد منفی از ٤/۱رشدی خواهد بود که اداره بودجه بریتانیا OBR قبلاً پیشبینی کرده بود، اتفاق خواهد افتاد. او همچنین اقدامات بیشتری را برای مقابله با تأثیرات شیوع ویروس کرونا بر اقتصاد بریتانیا ارائه داد که در مجموع برای دولت ۷ میلیارد پوند هزینه دارد. در طول سال قرار است ۱٨ میلیارد پوند دیگر برای کمک بهشرکتها هزینه کنند و این هزینهها در مجموع برای دولت در تمام سال به ٣۰ میلیارد پوند خواهد رسید.
🔸 جنگهای نیابتی و تحت نام مبارزه با تروریسم، دستساز خود قدرتهای سرمایه است. این تصرف مناطق مختلف، جز تصرف بازارهای جهان برای قدرتیابی و تحکیم قدرت سرمایه نیست. این عملکرد کدام سیستم جز سرمایهداری است؟ سرمایه همان کاری را انجام میدهد که در دوران سرمایهداریِ رقابت آزاد، امپریالیسم و حالا نولیبرالیسم انجام میدهد. باید با اصل مسئله یعنی استثمار انسان مبارزه کرد. عمدهکردن این تقسیمبندیها راه را عوضی نشاندادن است. سرمایهداری تحت هرنام و شکل و فرمی ضدانسانی است و تحمیلی است بر بشریت، که باید از سر راه انسانها برداشته شود تا انسان قادر شود خود را رها از چنین قید و بندهایی بهعنوان انسان گسترش دهد.
🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wb
#کریم_منیری #نئولیبرالیسم #کرونا #سرمایهداری #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نولیبرالیسم و سرمایهداری
نوشتهی: کریم منیری عموماً بحث ایدئولوگهای چپ و راست بورژوازی این است که سرمایهداری تغییر یافته و اکنون دیگر دوران مورد توضیح مارکس سپری شده است. باید پرسید چه تغییری صورت گرفته بهجز پیشرفت ابزا…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ تراژدی کایروس
▫️ تصویری از جنبشهای دههی 2020
نوشتهی: م. کاز
21 اوت 2020
🔸 در فاصلهی سالهای میان 1920 تا 2020 دو دوره مشخص در توالی ویژهای از لیبرالیسم تا نئولیبرالیسم تجربهشد. توالیای که با نمودهای مبارزاتی، زیستی و تاریخی خاصی بروز یافته، همانچه که امروز به بحران اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و الخ منجر شده است. وضع چنان است که از ویدئوهای کمیک اینترنتی تا سخنرانیهای جدی سیاسی و نوشتارهای فلسفی در همه جا میتوان سرکلهی لغت «آخرالزمان» را یافت!
🔸 در نظام لیبرالیسم فوردیستی ایدهی اصلی رهیافتن به آرمانشهریست که در آن بازار و دولت از یکدیگر جدا و در عین حال در متن یکدیگر هستند، بدین ترتیب دولت در استثناهایی، حقوقی را از فرد به نفع جامعه سلب میکرد، در همین میل در متن «درباره آزادی» میل ابتدا میگوید: «غیرممکن است که فرد مرتکب رفتاری شود که به طور جدی و دائمی به او آسیب برساند، بدون اینکه ضرر آن دست کم به نزدیکانش وغالبا به دورترانش نیز برسد» سپس او در همین متن بر ضرورت مراقبت جامعه از افرادش پافشاری میکند در حالی که از بارزترین تفاوتهای نئولیبرالیسم با لیبرالیسم را میتوان طرفداری از لغو تمامی برنامههای مراقبت اجتماعی دانست. نئولیبرالیسم از پایان عصر امپریالیسم آغاز میشود. آنجایی که بازار، نه به عنوان یک مناسبات موازی با دولت (به عنوان نمایندهی اجتماعی در متن میل) که به عنوان یگانه مناسبات جهانی که دولتهای نئولیبرال ماموران و راه صافکن برنامههای آن، همه برای سود بیشتر هستند. دیگر به امپریالیسم بریتانیایی برای آموزش «بربرها» و «وحشیها» نیازی نیست، دیگر نیازی نیست که خرونوس جهان را ببلعد در دوران پادشاهی زئوس برای هر پدیدهای یک خدای-شرکت مخصوص تعریف شده است. استعمار در این دوران امپراتوری جهانی بازار، در استثمار حل شده و دولت بومیِ آن به اصطلاح «بربرها» مدافع و کارگزار همان بازار جهانیای هستند که دولت بریتانیا و تمام دیگر دولتهای این کرهی خاکی آنرا نمایندگی و پاسداری میکنند. در ادامهی همین رهگذر، دولتها کارگزاران گسترش دادن عرصههای جدید بازار نیز شدند، از جملهی این بازارها البته میتوان به بازار آموزش، بازار بهداشت و بازار خدمات رفاهی اجتماعی و بازار بیمه و مراقبتها و باقی داراییهای عمومی اشاره کرد. بازارهایی که در رهگذر خصوصیسازی بیمارستانها و مدارس و غیره شکل میگیرند...
🔸 ... دو جنبش عمده نیز علیه نئولیبرالیسم در سراسر جهان شکل گرفتهاند، از یکسو جنبشهای نوستالژیک «دولت-رفاه» و «سوسیالیستی» مثل جنبش سندرز و کوربین و از سمت دیگر جنبشهای نوین بیچهره و مردمی، چیزی که میتوان در بهار عربی و بخش دیگری از جنبش یونان و الخ نشانههای پیدایشش را دنبال کرد. در مصر، تونس، لبنان، سوریه و… این جنبشها ویژگیهای منحصر به فردی از لحاظ طبقاتی و اجتماعی داشتند که دستهبندی آنها را از جنبشهایی که پیشتر در تاریخ دیده میشد، متفاوت میکنند. جنبش 88 و 96 اکنون نیز از این قواعد مستثنا نیستند، گرچه نمیتوان یک اشل سلب ایدهآل را به تمام واقعیت بسط داد اما با توجه به وقایع، روایات، نشانهها و سمپتومهای موجود در این دو جنبش، دو صورت کلی در هر دو جنبش به نسبتهای متفاوتی میتوان دید، در یک صورت میتوان نقش آن الگوی نوستالژیک دولت رفاه نیم-بند اصلاحات و سلطنتطلبی را جستجو کرد و در صورت دیگر الگویی بیچهره و بیپرچم یا بهتر بگوییم متکثرالصورت و مستقل را میتوان دید. این خصلت نه الزاما مثبت که خصلت تاریخی این جنبشهاست.
🔸 جنبشهای دههی 2020 در نسبت جهانی خود، آگاهانه و یا غیرآگاهانه علیه نظامهای مدرن نمایندگی یا بازنمایی، قدبلند کردهاند چه در جغرافیای آن به اصطلاح «لیبرال دموکراسی» غرب و چه در باقی جهان، بالطبع در بسیاری از تجربیات هنوز به پیروزی نهاییشان دست نیافتهاند، گرچه با توجه به ماهیت این جنبشها باید پرسید آیا اینبار اساسا وجود غایت و نهایتی ممکن است؟ آنهم وقتی که دقیقا بیچهرگی را میتوان عاملیت بقای این جنبشها دانست.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1FV
#م_کاز #فوردیسم #نئولیبرالیسم #جنبش_اجتماعی #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ تراژدی کایروس
▫️ تصویری از جنبشهای دههی 2020
نوشتهی: م. کاز
21 اوت 2020
🔸 در فاصلهی سالهای میان 1920 تا 2020 دو دوره مشخص در توالی ویژهای از لیبرالیسم تا نئولیبرالیسم تجربهشد. توالیای که با نمودهای مبارزاتی، زیستی و تاریخی خاصی بروز یافته، همانچه که امروز به بحران اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و الخ منجر شده است. وضع چنان است که از ویدئوهای کمیک اینترنتی تا سخنرانیهای جدی سیاسی و نوشتارهای فلسفی در همه جا میتوان سرکلهی لغت «آخرالزمان» را یافت!
🔸 در نظام لیبرالیسم فوردیستی ایدهی اصلی رهیافتن به آرمانشهریست که در آن بازار و دولت از یکدیگر جدا و در عین حال در متن یکدیگر هستند، بدین ترتیب دولت در استثناهایی، حقوقی را از فرد به نفع جامعه سلب میکرد، در همین میل در متن «درباره آزادی» میل ابتدا میگوید: «غیرممکن است که فرد مرتکب رفتاری شود که به طور جدی و دائمی به او آسیب برساند، بدون اینکه ضرر آن دست کم به نزدیکانش وغالبا به دورترانش نیز برسد» سپس او در همین متن بر ضرورت مراقبت جامعه از افرادش پافشاری میکند در حالی که از بارزترین تفاوتهای نئولیبرالیسم با لیبرالیسم را میتوان طرفداری از لغو تمامی برنامههای مراقبت اجتماعی دانست. نئولیبرالیسم از پایان عصر امپریالیسم آغاز میشود. آنجایی که بازار، نه به عنوان یک مناسبات موازی با دولت (به عنوان نمایندهی اجتماعی در متن میل) که به عنوان یگانه مناسبات جهانی که دولتهای نئولیبرال ماموران و راه صافکن برنامههای آن، همه برای سود بیشتر هستند. دیگر به امپریالیسم بریتانیایی برای آموزش «بربرها» و «وحشیها» نیازی نیست، دیگر نیازی نیست که خرونوس جهان را ببلعد در دوران پادشاهی زئوس برای هر پدیدهای یک خدای-شرکت مخصوص تعریف شده است. استعمار در این دوران امپراتوری جهانی بازار، در استثمار حل شده و دولت بومیِ آن به اصطلاح «بربرها» مدافع و کارگزار همان بازار جهانیای هستند که دولت بریتانیا و تمام دیگر دولتهای این کرهی خاکی آنرا نمایندگی و پاسداری میکنند. در ادامهی همین رهگذر، دولتها کارگزاران گسترش دادن عرصههای جدید بازار نیز شدند، از جملهی این بازارها البته میتوان به بازار آموزش، بازار بهداشت و بازار خدمات رفاهی اجتماعی و بازار بیمه و مراقبتها و باقی داراییهای عمومی اشاره کرد. بازارهایی که در رهگذر خصوصیسازی بیمارستانها و مدارس و غیره شکل میگیرند...
🔸 ... دو جنبش عمده نیز علیه نئولیبرالیسم در سراسر جهان شکل گرفتهاند، از یکسو جنبشهای نوستالژیک «دولت-رفاه» و «سوسیالیستی» مثل جنبش سندرز و کوربین و از سمت دیگر جنبشهای نوین بیچهره و مردمی، چیزی که میتوان در بهار عربی و بخش دیگری از جنبش یونان و الخ نشانههای پیدایشش را دنبال کرد. در مصر، تونس، لبنان، سوریه و… این جنبشها ویژگیهای منحصر به فردی از لحاظ طبقاتی و اجتماعی داشتند که دستهبندی آنها را از جنبشهایی که پیشتر در تاریخ دیده میشد، متفاوت میکنند. جنبش 88 و 96 اکنون نیز از این قواعد مستثنا نیستند، گرچه نمیتوان یک اشل سلب ایدهآل را به تمام واقعیت بسط داد اما با توجه به وقایع، روایات، نشانهها و سمپتومهای موجود در این دو جنبش، دو صورت کلی در هر دو جنبش به نسبتهای متفاوتی میتوان دید، در یک صورت میتوان نقش آن الگوی نوستالژیک دولت رفاه نیم-بند اصلاحات و سلطنتطلبی را جستجو کرد و در صورت دیگر الگویی بیچهره و بیپرچم یا بهتر بگوییم متکثرالصورت و مستقل را میتوان دید. این خصلت نه الزاما مثبت که خصلت تاریخی این جنبشهاست.
🔸 جنبشهای دههی 2020 در نسبت جهانی خود، آگاهانه و یا غیرآگاهانه علیه نظامهای مدرن نمایندگی یا بازنمایی، قدبلند کردهاند چه در جغرافیای آن به اصطلاح «لیبرال دموکراسی» غرب و چه در باقی جهان، بالطبع در بسیاری از تجربیات هنوز به پیروزی نهاییشان دست نیافتهاند، گرچه با توجه به ماهیت این جنبشها باید پرسید آیا اینبار اساسا وجود غایت و نهایتی ممکن است؟ آنهم وقتی که دقیقا بیچهرگی را میتوان عاملیت بقای این جنبشها دانست.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1FV
#م_کاز #فوردیسم #نئولیبرالیسم #جنبش_اجتماعی #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تراژدی کایروس
تصویری از جنبشهای دههی 2020 نوشتهی: م. کاز جنبشها و انقلابهای مردمی اینبارعلیه نئولیبرالیسم در سراسر جهان، اعم از لبنان، عراق، باقی جاهای خاورمیانه، شیلی، فرانسه و الخ در حال وقوع است، اقتصاد…
▫️ جدالی دوباره بر سر یک نام: «نئولیبرالیسم»
▫️مسئله چیست؟
نوشتهی: عباس شهرابی فراهانی
۲ ژانویه ۲۰۲۱
🔸 انتشار بیانیهی «جمعی از روشنفکران و فعالان مدنی» بحثی را دوباره به جریان انداخت که سال پیش همین حوالی، پس از آکسیون دانشجویان دانشگاه تهران به مناسبت روز شانزدهم آذر، به راه افتاده بود: «نئولیبرالیسم» و اینکه آیا این مفهوم برای موقعیت خاص ایران در دورهی جمهوری اسلامی کاربست و معنا دارد یا نه. در برابرِ دانشجویانی که سال گذشته بنری در اعلام همبستگی با مبارزات مردم شیلی، فرانسه و لبنان بلند کرده بودند، و نیز در برابرِ نویسندگان بیانیهی اخیر، عدهای اعتراض میکنند که «نئولیبرالیسم» نهتنها مفهومی کارا برای توضیح حاکمیت جمهوری اسلامی نیست، بلکه ریشهی انبوهی ستم سیاسی و جنسیتی و دینی را پنهان میکند و به همین دلیل، نیروهای حاکمیتی بهسادگی میتوانند آن را بُز بلاگردان گناهان جمهوری اسلامی کنند.
🔸 این نوشتارِ مختصر قصد روشنکردن مفهوم «نئولیبرالیسم» را ندارد. همچنین نمیخواهد از کاربستپذیری یا کاربستناپذیری این مفهوم بر ایران معاصر دفاع کند. این نوشتار میکوشد «نئولیبرالیسم» را به آنسان که هم نویسندگان بیانیه و هم معترضان به بیانیه به کارش میبندند مسئلهدار کند. گیومههای همراهیکنندهی مفهوم و اشتقاقهایش از همین تردیدِ مستمر حکایت دارند. پرسش اصلی نوشتار این است: اصلاً آن مسئلهای که «نئولیبرالیسم» یا هر نام دیگری از این دست قرار است پاسخش باشد چیست؟ موضوع نوشتار، به خودی خود، نقد بیانیه یا مخالفانش نیست، بیانیه و بحثهای پیرامونش صرفاً میانجیِ طرح پیشنهادهایی هرچند بسیار کلّی و مقدماتی و نپخته برای بحثهای آینده دربارهی رژیم انباشت در ایران پس از انقلاب است.
🔸در پایان این نوشتار، سه پیشنهاد کلّی طرح میکنم که میتوانند در مفهومپردازی رژیم انباشت سرمایه در جمهوری اسلامی آغازگاه تحلیلیِ متفاوتی نسبت به دو رویکرد بالا بهدست دهند: نخست اینکه تغییرات رژیمهای انباشت را باید در گسترهای جهانی لحاظ کرد و نه صرفاً در سطحی ملّی؛ دوم اینکه رژیم انباشت حاکم در جمهوری اسلامی در ۱۳۵۷ زاده شده است، نه در ۱۳۶۸؛ و سوم، طرحی بسیار خام از رژیم انباشت پسا-انقلابی در ایران، بهویژه از این جهت که میتواند آغازگاه طرح بدیلی باشد در برابر برخی کارهای باب روز ایرانپژوهان مقیم غرب، مثل کتابچهی راهنمای کیوان هریس برای گردشگران خارجی، یا یک انقلاب اجتماعی: سیاست و دولت رفاه در ایران.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Vk
#عباس_شهرابی_فراهانی #نئولیبرالیسم
#انباشت #طبقه_کارگر #نیروی_کار
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️مسئله چیست؟
نوشتهی: عباس شهرابی فراهانی
۲ ژانویه ۲۰۲۱
🔸 انتشار بیانیهی «جمعی از روشنفکران و فعالان مدنی» بحثی را دوباره به جریان انداخت که سال پیش همین حوالی، پس از آکسیون دانشجویان دانشگاه تهران به مناسبت روز شانزدهم آذر، به راه افتاده بود: «نئولیبرالیسم» و اینکه آیا این مفهوم برای موقعیت خاص ایران در دورهی جمهوری اسلامی کاربست و معنا دارد یا نه. در برابرِ دانشجویانی که سال گذشته بنری در اعلام همبستگی با مبارزات مردم شیلی، فرانسه و لبنان بلند کرده بودند، و نیز در برابرِ نویسندگان بیانیهی اخیر، عدهای اعتراض میکنند که «نئولیبرالیسم» نهتنها مفهومی کارا برای توضیح حاکمیت جمهوری اسلامی نیست، بلکه ریشهی انبوهی ستم سیاسی و جنسیتی و دینی را پنهان میکند و به همین دلیل، نیروهای حاکمیتی بهسادگی میتوانند آن را بُز بلاگردان گناهان جمهوری اسلامی کنند.
🔸 این نوشتارِ مختصر قصد روشنکردن مفهوم «نئولیبرالیسم» را ندارد. همچنین نمیخواهد از کاربستپذیری یا کاربستناپذیری این مفهوم بر ایران معاصر دفاع کند. این نوشتار میکوشد «نئولیبرالیسم» را به آنسان که هم نویسندگان بیانیه و هم معترضان به بیانیه به کارش میبندند مسئلهدار کند. گیومههای همراهیکنندهی مفهوم و اشتقاقهایش از همین تردیدِ مستمر حکایت دارند. پرسش اصلی نوشتار این است: اصلاً آن مسئلهای که «نئولیبرالیسم» یا هر نام دیگری از این دست قرار است پاسخش باشد چیست؟ موضوع نوشتار، به خودی خود، نقد بیانیه یا مخالفانش نیست، بیانیه و بحثهای پیرامونش صرفاً میانجیِ طرح پیشنهادهایی هرچند بسیار کلّی و مقدماتی و نپخته برای بحثهای آینده دربارهی رژیم انباشت در ایران پس از انقلاب است.
🔸در پایان این نوشتار، سه پیشنهاد کلّی طرح میکنم که میتوانند در مفهومپردازی رژیم انباشت سرمایه در جمهوری اسلامی آغازگاه تحلیلیِ متفاوتی نسبت به دو رویکرد بالا بهدست دهند: نخست اینکه تغییرات رژیمهای انباشت را باید در گسترهای جهانی لحاظ کرد و نه صرفاً در سطحی ملّی؛ دوم اینکه رژیم انباشت حاکم در جمهوری اسلامی در ۱۳۵۷ زاده شده است، نه در ۱۳۶۸؛ و سوم، طرحی بسیار خام از رژیم انباشت پسا-انقلابی در ایران، بهویژه از این جهت که میتواند آغازگاه طرح بدیلی باشد در برابر برخی کارهای باب روز ایرانپژوهان مقیم غرب، مثل کتابچهی راهنمای کیوان هریس برای گردشگران خارجی، یا یک انقلاب اجتماعی: سیاست و دولت رفاه در ایران.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Vk
#عباس_شهرابی_فراهانی #نئولیبرالیسم
#انباشت #طبقه_کارگر #نیروی_کار
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جدالی دوباره بر سر یک نام: «نئولیبرالیسم»
مسئله چیست؟ نوشتهی: عباس شهرابی فراهانی «نئولیبرالیسم» اگر چنانکه هست صورتبندی شود، یعنی همچون یک رژیم خاص انباشت سرمایه، توقف یا تغییرش را دیگر نمیتوان در قالب یک مطالبه بیان کرد. پایان «نئول…
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ برآمد سرمایه پولی – مالی و نئولیبرالیسم
▫️ فنآوری، تیلور، کینز، فریدمن و مبارزه طبقاتی - بخش دوم
نوشتهی: بهروز فراهانی
8 آوریل 2021
🔸 در بخش اول این مقاله به تفصیل در مورد وضعیت و قدرت بیسابقه جنبش کارگری در فردای جنگ جهانی دوم سخن رفت. در این بخش با تکیه به این تغییر توازن قوا بهنفع اردوگاه کار و طرح ناگزیری عقبنشینی طبقه حاکم در برابر کارگران و حقوقبگیران دیگر از جانب متفکران بورژوازی، بهبررسی سیاستهای بهکار گرفتهشده پس از پایان جنگ دوم و شکلگیری اردوگاه شوروی، در اروپا میپردازم.
🔸 بهحاشیهرفتن و «بیکار» شدن سرمایه مالی و هژمونی قاطع تزهای کینزی و نیوـدیل در محافل حکومتی کشورهای بزرگ، باعث شد که «بخش فعال متفکرین» وابسته بهسرمایه مالی خود را متشکل کرده و ضدحملهای را سازمان دهند. شارل آندره اودری مینویسد: «از همان سال 1945 پروژههایی، بهموازات هم، در محافل مختلف دانشگاهی و صاحبان سرمایه پدید آمدند که هدفشان متحدکردن مدافعان صاحب صلاحیت لیبرالیسم با هدف سازماندهی یک ضدحمله منسجم بهطرفداران دخالت دولت و سوسیالیسم بود. این مقاومت جدید در سه مرکز سازمان یافت: انستیتوی مطالعات عالی بینالمللی در ژنو، مدرسه اقتصادی لندن L.S.E و دانشگاه شیکاگو». فون هایک که در آن موقع بهتدریس در لندن مشغول بود درماه آوریل سال 1947 با همکاری فون میزس، «جامعه مون پِلرَن» در سوئیس را تاسیس کرد. اولین جلسه این گروه با شرکت سی و شش بانکدار و کارفرمای بزرگ در هتل پارک مون پِلرَن تشکیل شد که شروع بهکار این جامعه را نشان زد. سه رسانه مطبوعاتی؛ نیوزویک، فورچون و ریدرز دایجست هم خبرنگار فرستاده بودند که اهمیت این اجلاس را نشان میداد. در میان اعضای این جامعه باید از کارل پوپر، میلتون فریدمن و موریس اله نام برد که از همان آغاز همکاری فعالی داشتند. این محفل در تمام این سالها، عملا یک اندیشکده پرقدرت دفاع و ترویج یک ضدحمله نئولیبرالی بود که بهتدریج و بهموازات آشکارشدن تضادهای درونی راهحلهای کینزی تجدید قوا کرد و در اواسط دهه شصت یعنی موقعی که انباشت کینزی به دستانداز افتاد و گرایشات تورمی دوباره آشکار شده بود، بهمبارزه نظری خود شدت داد.
🔸 بازسازی سرمایه مالی جدید، بهزبان مارکس، «سرمایه پولی حامل بهره» که عمدتا بیرون از تولید در چرخه اعتباری و بورس حرکت میکند از اواسط دهه پنجاه و دهه شصت، با پیروزی سیاسی اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد تکمیل شد. آغاز حذف گسترده «مقررات دست و پا گیر» کنترل و نظارت دولتی بر نقل و انتقالات بانکی، کنترل حجم سپردهها و اعتبارات و سرمایهگذاری توسط نهادهای مالی و … توسط ریگان و تاچر و بهدنبال آنها کمابیش در کشورهای اروپایی و ژاپن، توام با کاربست آخرین نتایج انقلاب انفورماتیک و اطلاعاتی و طراحی الگوریتمهای ریاضی ویژه معاملات مالی و … عواملی بودند که به معاملات در بورسها ــ خرید و فروش سهام در یک لحظه در چهار گوشه دنیا، سوداگری در بازارهای ارزی و مواد اولیه ــ جهش غولآسایی دادند. بخش روزافزونی از این سرمایهها تنها در حوزه مالی و خرید و فروش سهام فعالیت کرده و مستقیما در هیچ تولید کالایی وارد نشدند. بدون کنترل «مزاحم» دولتی، آنها سرمایهای را که نداشتند وارد خرید و فروش کنند و بر اساس سودی «که قرار بود در آینده نزدیک» بهدست آورند، به خرید و فروش سهام و از طریق این «عرضه و تقاضای» کاملا مجازی و موهومی، با حمله به سهام این یا آن شرکت واقعی، ارزشهای مجازی ایجاد کرده و بلافاصله آنها را «سرمایهگذاری» میکردند... تحت عنوان «نظام کاپیتالیستی جدید متکی بر دانش» اقیانوسی از سرمایههای مجهولالهویه و کاملا مجازی ایجاد کردند. روشن بود که دیر یا زود «قانون ارزش» خود را تحمیل خواهد کرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-27e
#بهروز_فراهانی #بحران_سرمایهداری
#نئولیبرالیسم #کینز #دولت_رفاه #سرمایه_مالی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ برآمد سرمایه پولی – مالی و نئولیبرالیسم
▫️ فنآوری، تیلور، کینز، فریدمن و مبارزه طبقاتی - بخش دوم
نوشتهی: بهروز فراهانی
8 آوریل 2021
🔸 در بخش اول این مقاله به تفصیل در مورد وضعیت و قدرت بیسابقه جنبش کارگری در فردای جنگ جهانی دوم سخن رفت. در این بخش با تکیه به این تغییر توازن قوا بهنفع اردوگاه کار و طرح ناگزیری عقبنشینی طبقه حاکم در برابر کارگران و حقوقبگیران دیگر از جانب متفکران بورژوازی، بهبررسی سیاستهای بهکار گرفتهشده پس از پایان جنگ دوم و شکلگیری اردوگاه شوروی، در اروپا میپردازم.
🔸 بهحاشیهرفتن و «بیکار» شدن سرمایه مالی و هژمونی قاطع تزهای کینزی و نیوـدیل در محافل حکومتی کشورهای بزرگ، باعث شد که «بخش فعال متفکرین» وابسته بهسرمایه مالی خود را متشکل کرده و ضدحملهای را سازمان دهند. شارل آندره اودری مینویسد: «از همان سال 1945 پروژههایی، بهموازات هم، در محافل مختلف دانشگاهی و صاحبان سرمایه پدید آمدند که هدفشان متحدکردن مدافعان صاحب صلاحیت لیبرالیسم با هدف سازماندهی یک ضدحمله منسجم بهطرفداران دخالت دولت و سوسیالیسم بود. این مقاومت جدید در سه مرکز سازمان یافت: انستیتوی مطالعات عالی بینالمللی در ژنو، مدرسه اقتصادی لندن L.S.E و دانشگاه شیکاگو». فون هایک که در آن موقع بهتدریس در لندن مشغول بود درماه آوریل سال 1947 با همکاری فون میزس، «جامعه مون پِلرَن» در سوئیس را تاسیس کرد. اولین جلسه این گروه با شرکت سی و شش بانکدار و کارفرمای بزرگ در هتل پارک مون پِلرَن تشکیل شد که شروع بهکار این جامعه را نشان زد. سه رسانه مطبوعاتی؛ نیوزویک، فورچون و ریدرز دایجست هم خبرنگار فرستاده بودند که اهمیت این اجلاس را نشان میداد. در میان اعضای این جامعه باید از کارل پوپر، میلتون فریدمن و موریس اله نام برد که از همان آغاز همکاری فعالی داشتند. این محفل در تمام این سالها، عملا یک اندیشکده پرقدرت دفاع و ترویج یک ضدحمله نئولیبرالی بود که بهتدریج و بهموازات آشکارشدن تضادهای درونی راهحلهای کینزی تجدید قوا کرد و در اواسط دهه شصت یعنی موقعی که انباشت کینزی به دستانداز افتاد و گرایشات تورمی دوباره آشکار شده بود، بهمبارزه نظری خود شدت داد.
🔸 بازسازی سرمایه مالی جدید، بهزبان مارکس، «سرمایه پولی حامل بهره» که عمدتا بیرون از تولید در چرخه اعتباری و بورس حرکت میکند از اواسط دهه پنجاه و دهه شصت، با پیروزی سیاسی اواخر دهه هفتاد و اوائل دهه هشتاد تکمیل شد. آغاز حذف گسترده «مقررات دست و پا گیر» کنترل و نظارت دولتی بر نقل و انتقالات بانکی، کنترل حجم سپردهها و اعتبارات و سرمایهگذاری توسط نهادهای مالی و … توسط ریگان و تاچر و بهدنبال آنها کمابیش در کشورهای اروپایی و ژاپن، توام با کاربست آخرین نتایج انقلاب انفورماتیک و اطلاعاتی و طراحی الگوریتمهای ریاضی ویژه معاملات مالی و … عواملی بودند که به معاملات در بورسها ــ خرید و فروش سهام در یک لحظه در چهار گوشه دنیا، سوداگری در بازارهای ارزی و مواد اولیه ــ جهش غولآسایی دادند. بخش روزافزونی از این سرمایهها تنها در حوزه مالی و خرید و فروش سهام فعالیت کرده و مستقیما در هیچ تولید کالایی وارد نشدند. بدون کنترل «مزاحم» دولتی، آنها سرمایهای را که نداشتند وارد خرید و فروش کنند و بر اساس سودی «که قرار بود در آینده نزدیک» بهدست آورند، به خرید و فروش سهام و از طریق این «عرضه و تقاضای» کاملا مجازی و موهومی، با حمله به سهام این یا آن شرکت واقعی، ارزشهای مجازی ایجاد کرده و بلافاصله آنها را «سرمایهگذاری» میکردند... تحت عنوان «نظام کاپیتالیستی جدید متکی بر دانش» اقیانوسی از سرمایههای مجهولالهویه و کاملا مجازی ایجاد کردند. روشن بود که دیر یا زود «قانون ارزش» خود را تحمیل خواهد کرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-27e
#بهروز_فراهانی #بحران_سرمایهداری
#نئولیبرالیسم #کینز #دولت_رفاه #سرمایه_مالی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
برآمد سرمایه پولی – مالی و نئولیبرالیسم
فنآوری، تیلور، کینز، فریدمن و مبارزه طبقاتی – بخش دوم نوشتهی: بهروز فراهانی دهه شصت میلادی و سه سال اول دهه هفتاد (پیش از بروز بحران ساختاری 1974)، سالهای اعتراضات و اعتصابات کارگری هست. د…
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ ملاحظات حذفشده «پری اندرسون»
▫️در نقد یادداشتهایی از یوسف اباذری و متین غفاریان
نوشتهی: ایمان بهپسند
28 ژوئیه 2021
🔸 یوسف اباذری در شماره یکم مجله کتاب امروز یادداشت مفصلی با عنوان «مشیت الهی و امنیت ملی» دربارهی کتاب «دیوان و فرمان» پری اندرسون که مدتی پیش شاپور اعتماد آن را ترجمه کرده بود نوشته است؛ اباذری در ابتدای یادداشتش میگوید: «شاپور اعتماد عقل کرده و در این سالها چسبیده به گرامشی، اندرسون و چامسکی که تن به بازاری شدن نمیدهند». این دومین یادداشتِ مجله است که نام اندرسون در آن تکرار میشود. یادداشت اول، مقالهی متین غفاریان در مورد کتاب «میعاد در دوزخ» نوشته حمید شوکت است که بخشهایی از آن به کتاب «ملاحظاتی دربارهی مارکسیسم غربی» پری اندرسون ارجاع میدهد.
🔸 در حدود همان روزهایی که مجله کتاب امروز منتشر شد، دو کتاب دیگر از اندرسون به نام «ه مثل هژمونی» و «معادلات و تناقضات آنتونیو گرامشی» (تجدید چاپ)، هر دو با ترجمه شاپور اعتماد به بازار آمد. این مراجعهها توسط اباذری و غفاریان در شماره یک مجله کتاب امروز به سردبیری متین غفاریان، و انتشار کتابهای یاد شده از اندرسون، بهانههای اصلی این یادداشت هستند. برداشت من این است که اتفاقا ترجمهی آثار پری اندرسون توسط شاپور اعتماد بهطور مستقیم نقد تناقضات و مشکلات نگاه یوسف اباذری و شاگردانش از جمله متین غفاریان به فعالیت سیاسی در ایران است.
🔸 جمله یوسف اباذری دربارهی توجه شاپور اعتماد به اندرسون کاملا صحیح است؛ اما انگیزهی شاپور اعتماد از ترجمهی آثار پری اندرسون در این سالها جای بحث فراوان دارد که نه یوسف اباذری و نه متین غفاریان در نوشتههای خود، آگاهانه به آن اشارهای نمیکنند. اباذری و غفاریان در این یادداشتها در راستای نتیجهای از پیش مشخص، بدون در نظر گرفتن صورتبندی و هستهی اصلی آثار اندرسون به طور مکرر به او ارجاع میدهند. خواهیم دید که این حذف و تقلیلهای آگاهانه آشکارا در راستای توجیه نگاه محافظهکارانه ایندو به فضای سیاسی امروز ایران است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2ol
#ایمان_بهپسند #نئولیبرالیسم #هژمونی
#گرامشی #پری_اندرسون #خلیل_ملکی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ملاحظات حذفشده «پری اندرسون»
▫️در نقد یادداشتهایی از یوسف اباذری و متین غفاریان
نوشتهی: ایمان بهپسند
28 ژوئیه 2021
🔸 یوسف اباذری در شماره یکم مجله کتاب امروز یادداشت مفصلی با عنوان «مشیت الهی و امنیت ملی» دربارهی کتاب «دیوان و فرمان» پری اندرسون که مدتی پیش شاپور اعتماد آن را ترجمه کرده بود نوشته است؛ اباذری در ابتدای یادداشتش میگوید: «شاپور اعتماد عقل کرده و در این سالها چسبیده به گرامشی، اندرسون و چامسکی که تن به بازاری شدن نمیدهند». این دومین یادداشتِ مجله است که نام اندرسون در آن تکرار میشود. یادداشت اول، مقالهی متین غفاریان در مورد کتاب «میعاد در دوزخ» نوشته حمید شوکت است که بخشهایی از آن به کتاب «ملاحظاتی دربارهی مارکسیسم غربی» پری اندرسون ارجاع میدهد.
🔸 در حدود همان روزهایی که مجله کتاب امروز منتشر شد، دو کتاب دیگر از اندرسون به نام «ه مثل هژمونی» و «معادلات و تناقضات آنتونیو گرامشی» (تجدید چاپ)، هر دو با ترجمه شاپور اعتماد به بازار آمد. این مراجعهها توسط اباذری و غفاریان در شماره یک مجله کتاب امروز به سردبیری متین غفاریان، و انتشار کتابهای یاد شده از اندرسون، بهانههای اصلی این یادداشت هستند. برداشت من این است که اتفاقا ترجمهی آثار پری اندرسون توسط شاپور اعتماد بهطور مستقیم نقد تناقضات و مشکلات نگاه یوسف اباذری و شاگردانش از جمله متین غفاریان به فعالیت سیاسی در ایران است.
🔸 جمله یوسف اباذری دربارهی توجه شاپور اعتماد به اندرسون کاملا صحیح است؛ اما انگیزهی شاپور اعتماد از ترجمهی آثار پری اندرسون در این سالها جای بحث فراوان دارد که نه یوسف اباذری و نه متین غفاریان در نوشتههای خود، آگاهانه به آن اشارهای نمیکنند. اباذری و غفاریان در این یادداشتها در راستای نتیجهای از پیش مشخص، بدون در نظر گرفتن صورتبندی و هستهی اصلی آثار اندرسون به طور مکرر به او ارجاع میدهند. خواهیم دید که این حذف و تقلیلهای آگاهانه آشکارا در راستای توجیه نگاه محافظهکارانه ایندو به فضای سیاسی امروز ایران است.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2ol
#ایمان_بهپسند #نئولیبرالیسم #هژمونی
#گرامشی #پری_اندرسون #خلیل_ملکی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ملاحظات حذفشده «پری اندرسون»
در نقد یادداشتهایی از یوسف اباذری و متین غفاریان نوشتهی: ایمان بهپسند چرا جامعه همان مسیری را میرود که مد نظر حکمرانان است؟ چرا مسیرش را به سمت دیگری کج نمیکند؟ زور حاکمان مانع اصلی است یا چیر…
▫️ ارتشهای منطقهای و صنایع نظامی
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: شَنا مارشال
ترجمهی: دلشاد عبادی
22 دسامبر 2021
در این مقاله میخوانیم:
▪️ شکلگیری ارتشهای منطقهای مدرن
▪️ تکامل مزیت ارتش
▪️ پیگیری بومی توسعهی تسلیحات منطقهای
▪️ خاورمیانه بهمثابهی بنیاد صنایع تسلیحاتی جهانی
▪️ تقویت ارتشها و افزایش تقابلهای منطقهای
از متن مقاله:
🔸 نیروهای مسلح و نهادهای نظامی نقشی عمده در شکل دادن به اقتصادسیاسیِ شمال آفریقا و خاورمیانهی معاصر ایفا کردهاند. این منطقه نهتنها بزرگترین واردکنندهی سلاح محسوب میشود، بلکه بلندپروازیهای افسران نظامی در این منطقه از گذشتههای دور اثرات گستردهای بر توزیع منابع و پویههای سیاسی داشته است. بسیاری از تحولات بنیادین منطقه، از جمله کودتاها، پروژههای دولتسازی و پذیرش وامهای عظیم و خانمانبرانداز، همگی درهمتافته با ارتش و امتیازات ویژهی نهادی آن بوده است. دسترسی به ابزارهای فیزیکی سرکوب ــ سلاحها و فناوریهای نظامی مرتبط ــ کماکان نقشی محوری در سیاست خارجی دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا ایفا میکند. به همین ترتیب، سیاست خارجی ایالاتمتحده و اروپا نیز در قبال منطقه، بهانضمامیترین وجه در شکلهای نظامی تجلی یافته است، شکلهایی نظیر فروش تسلیحات و انتقال فناوری نظامی، معاهدات دفاعی، آموزشهای نظامی و مداخلات مسلحانه. از آنجا که ارتشهای منطقه بازیگران سیاسی مهمی تلقی میشوند و نقشی جدانشدنی در بازار جهانی تسلیحات دارند، مدیران غیرنظامی و نظامیِ صنایع اسلحهسازی و نهادهای نظامیِ کشورهای سرمایهداری مرکز در ایالاتمتحده و اروپا، از رابطهای پیچیده و اغلب شخصی با افسران نظامی خاورمیانه و شمال آفریقا برخوردارند. این دو گروه در کنار هم، شبکهای یکدست از رهبران سیاسی و مدیران کسبوکارها شکل میدهند که در صدد گسترش نظامیسازی و مشروعیتبخشی به رژیمهای نظامی هستند.
🔸 ارتشها همواره عاملان مهمی در سیاستِ خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین اکثر نقاط جنوب جهانی بودهاند. دانشمندان علوم اجتماعی در دهههای 1940 تا 1960 ارتشها را عامل اصلی در تعیین سرنوشت مبارزات استقلالطلبانه، انقلابها، مدرنیزاسیون، دولتسازی و شکلدهی به هویت ملی تشخیص دادند. ارتش کماکان در دورهی پسااستقلال، یعنی در دهههای 1950 تا 1970، عاملی محوری باقیماند، یعنی در دورانی که کودتاها و ضدکودتاهایی که حیات سیاسی منطقه را شکل میداد و با سه کودتای 1979 در سوریه (و چندین کودتای پس از آن) آغاز شد. کودتا/انقلاب 1952 در مصر موجب تأسیس و مشروعیتبخشی به شکل جمهوری نظامی بهمثابهی یک مدل سیاسی منطقهای شد که دستکم در آغاز از محبوبیتی واقعی بهرهمند بود. این مدل در شکلهایی کمابیش ثابت در سوریه، عراق، یمن، الجزایر، لیبی، سودان و ترکیه نیز اتخاذ شد.
🔸 زمانی که دوامِ رژیمهای اقتدارگرا و غیرمردمی در دهههای 1980 تا اوایل 2000 موجب سردرگمیِ پژوهشگران و روزنامهنگاران شده بود، ارتش بار دیگر به عاملی برجسته بدل شد، اینبار به عنوان پایهای نهادی که سدِ راهِ مطالبات مردمی برای تغییرات دموکراتیک بود. دانشمندان علوم سیاسی بهطور مشخص بر این مسئله تمرکز کردند که این رژیمها چگونه به برقراری توازن در زمینههای منابع مادی، همکاری سیاسی و سیاستِ هویت پرداختند تا در عینِ پاسخگویی به خواستهای نیروهای مسلح، توانایی آنها را برای کودتاهای بیشتر کاهش دهند. به همین ترتیب، آنها بر مبنای نقشِ ارتش در ساختارِ حکومت، بارها و بارها سنخشناسیهای مختلفی از رژیمهای منطقه برساختند: [یکم] دموکراسیهای نظامی (ترکیه، اسرائیل) یعنی کشورهایی که نهادهای دموکراتیک در آنها وجود دارند اما ارتشهای قدرتمند نیز نفوذ و اثر قابلتوجهی بر سیاست اِعمال میکنند؛ [دوم] دولتهایی که در آنها ارتشهای بزرگ وجود دارند اما قدرت آن توسط مجموعهای قدرتمند از عاملیتهای رقیب، نظیر گارد ویژه و سازمانهای اطلاعاتی، که متحد رهبر هستند، متوازن شده است (عراقِ صدام حسین و لیبیِ معمر قذافی)؛ [سوم] رژیمهایی با مستبدانی غیرنظامی که دارای پسزمینهی نظامی و ملزومات همهجانبه برای نیروهای مسلح هستند (حُسنی مبارک در مصر، علی عبدالله صالح در یمن و عبدالعزیز بوتفلیقه در الجزایر)؛ و [چهارم،] سلطنتهایی که عمیقاً بر نیروهای مزدور و مشاوران خارجی متکی هستند (عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی، بحرین، قطر، کویت)...
🔹متن کامل چهارمین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Hh
#خاور_میانه #شنا_مارشال #دلشاد_عبادی
#نئولیبرالیسم #نظامیگری #ارتش_منطقهای #صنایع_تسلیحاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: شَنا مارشال
ترجمهی: دلشاد عبادی
22 دسامبر 2021
در این مقاله میخوانیم:
▪️ شکلگیری ارتشهای منطقهای مدرن
▪️ تکامل مزیت ارتش
▪️ پیگیری بومی توسعهی تسلیحات منطقهای
▪️ خاورمیانه بهمثابهی بنیاد صنایع تسلیحاتی جهانی
▪️ تقویت ارتشها و افزایش تقابلهای منطقهای
از متن مقاله:
🔸 نیروهای مسلح و نهادهای نظامی نقشی عمده در شکل دادن به اقتصادسیاسیِ شمال آفریقا و خاورمیانهی معاصر ایفا کردهاند. این منطقه نهتنها بزرگترین واردکنندهی سلاح محسوب میشود، بلکه بلندپروازیهای افسران نظامی در این منطقه از گذشتههای دور اثرات گستردهای بر توزیع منابع و پویههای سیاسی داشته است. بسیاری از تحولات بنیادین منطقه، از جمله کودتاها، پروژههای دولتسازی و پذیرش وامهای عظیم و خانمانبرانداز، همگی درهمتافته با ارتش و امتیازات ویژهی نهادی آن بوده است. دسترسی به ابزارهای فیزیکی سرکوب ــ سلاحها و فناوریهای نظامی مرتبط ــ کماکان نقشی محوری در سیاست خارجی دولتهای خاورمیانه و شمال آفریقا ایفا میکند. به همین ترتیب، سیاست خارجی ایالاتمتحده و اروپا نیز در قبال منطقه، بهانضمامیترین وجه در شکلهای نظامی تجلی یافته است، شکلهایی نظیر فروش تسلیحات و انتقال فناوری نظامی، معاهدات دفاعی، آموزشهای نظامی و مداخلات مسلحانه. از آنجا که ارتشهای منطقه بازیگران سیاسی مهمی تلقی میشوند و نقشی جدانشدنی در بازار جهانی تسلیحات دارند، مدیران غیرنظامی و نظامیِ صنایع اسلحهسازی و نهادهای نظامیِ کشورهای سرمایهداری مرکز در ایالاتمتحده و اروپا، از رابطهای پیچیده و اغلب شخصی با افسران نظامی خاورمیانه و شمال آفریقا برخوردارند. این دو گروه در کنار هم، شبکهای یکدست از رهبران سیاسی و مدیران کسبوکارها شکل میدهند که در صدد گسترش نظامیسازی و مشروعیتبخشی به رژیمهای نظامی هستند.
🔸 ارتشها همواره عاملان مهمی در سیاستِ خاورمیانه و شمال آفریقا و همچنین اکثر نقاط جنوب جهانی بودهاند. دانشمندان علوم اجتماعی در دهههای 1940 تا 1960 ارتشها را عامل اصلی در تعیین سرنوشت مبارزات استقلالطلبانه، انقلابها، مدرنیزاسیون، دولتسازی و شکلدهی به هویت ملی تشخیص دادند. ارتش کماکان در دورهی پسااستقلال، یعنی در دهههای 1950 تا 1970، عاملی محوری باقیماند، یعنی در دورانی که کودتاها و ضدکودتاهایی که حیات سیاسی منطقه را شکل میداد و با سه کودتای 1979 در سوریه (و چندین کودتای پس از آن) آغاز شد. کودتا/انقلاب 1952 در مصر موجب تأسیس و مشروعیتبخشی به شکل جمهوری نظامی بهمثابهی یک مدل سیاسی منطقهای شد که دستکم در آغاز از محبوبیتی واقعی بهرهمند بود. این مدل در شکلهایی کمابیش ثابت در سوریه، عراق، یمن، الجزایر، لیبی، سودان و ترکیه نیز اتخاذ شد.
🔸 زمانی که دوامِ رژیمهای اقتدارگرا و غیرمردمی در دهههای 1980 تا اوایل 2000 موجب سردرگمیِ پژوهشگران و روزنامهنگاران شده بود، ارتش بار دیگر به عاملی برجسته بدل شد، اینبار به عنوان پایهای نهادی که سدِ راهِ مطالبات مردمی برای تغییرات دموکراتیک بود. دانشمندان علوم سیاسی بهطور مشخص بر این مسئله تمرکز کردند که این رژیمها چگونه به برقراری توازن در زمینههای منابع مادی، همکاری سیاسی و سیاستِ هویت پرداختند تا در عینِ پاسخگویی به خواستهای نیروهای مسلح، توانایی آنها را برای کودتاهای بیشتر کاهش دهند. به همین ترتیب، آنها بر مبنای نقشِ ارتش در ساختارِ حکومت، بارها و بارها سنخشناسیهای مختلفی از رژیمهای منطقه برساختند: [یکم] دموکراسیهای نظامی (ترکیه، اسرائیل) یعنی کشورهایی که نهادهای دموکراتیک در آنها وجود دارند اما ارتشهای قدرتمند نیز نفوذ و اثر قابلتوجهی بر سیاست اِعمال میکنند؛ [دوم] دولتهایی که در آنها ارتشهای بزرگ وجود دارند اما قدرت آن توسط مجموعهای قدرتمند از عاملیتهای رقیب، نظیر گارد ویژه و سازمانهای اطلاعاتی، که متحد رهبر هستند، متوازن شده است (عراقِ صدام حسین و لیبیِ معمر قذافی)؛ [سوم] رژیمهایی با مستبدانی غیرنظامی که دارای پسزمینهی نظامی و ملزومات همهجانبه برای نیروهای مسلح هستند (حُسنی مبارک در مصر، علی عبدالله صالح در یمن و عبدالعزیز بوتفلیقه در الجزایر)؛ و [چهارم،] سلطنتهایی که عمیقاً بر نیروهای مزدور و مشاوران خارجی متکی هستند (عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی، بحرین، قطر، کویت)...
🔹متن کامل چهارمین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Hh
#خاور_میانه #شنا_مارشال #دلشاد_عبادی
#نئولیبرالیسم #نظامیگری #ارتش_منطقهای #صنایع_تسلیحاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ارتشهای منطقهای و صنایع نظامی
نوشتهی: شَنا مارشال ترجمهی: دلشاد عبادی نیروهای مسلح و نهادهای نظامی نقشی عمده در شکل دادن به اقتصادسیاسیِ شمال آفریقا و خاورمیانهی معاصر ایفا کردهاند. این منطقه نهتنها بزرگترین واردکنندهی س…
▫️ دلار نفتی و یک رویا
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: آدام هنیه
ترجمهی: خورشید سیادتی
24 مه 2022
در این مقاله میخوانیم:
▪️ قطبیسازی منطقهای و توسعهی ناموزون
▪️ پرسش سیاسی
▪️ مصر و سوریه
▪️ جدالها
▪️ بهچالش کشیدن قدرتِ خلیج
از متن مقاله:
🔸 هرگونه تغییر و واژگونیِ نئولیبرالیسم در خاورمیانه نیازمندِ بهچالش کشیدنِ کشورهای قدرتمند حوزهی خلیج است. ویژگیِ برجستهی عملاً همهی تحولات سیاسی در جهان عرب امروز معطوف به نقش محوریِ شش کشورِ عضو شورای همکاری خلیج (GCC) یعنی عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات متحدهی عربی، بحرین و عمان است. این دولتها – بهویژه عربستان سعودی و قطر – از همان آغاز خیزشهای عربی در اواخر سال 2010، در دامنهای از اقدامات چشمگیر مالی، دیپلماتیک و نظامی دخالت داشتند و در مقامِ مهمترین مجاری سیاست خاورمیانهای آمریکا و اروپا در میان اعراب عمل میکنند و در تضعیف و کنترلِ سمتوسوی مبارزات در سراسر منطقه میکوشند.
🔸 یکی از پیامدهای اهمیتِ نوظهور خلیج، همانا علاقهی فزایندهی بسیاری از چپها به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خلیج است. این امر، گسستی خوشایند از گذشته است، چرا که خلیج توجه اندکی را خارج از دایرهی محدودِ متخصصانِ آکادمیک به خود جلب میکرد که آنها نیز غالباً شیفتهی استعارههای شرقشناسانْ پیرامون زندگی ایلیاتی در شبهجزیرهی عربستان بودند. به هر حال، بهرغمِ این دغدغهی رو به گسترش، بسیاری از تحلیلها پیرامونِ خلیج و نقش آن در منطقه هنوز بر نظریههای سادهگرایانهی «دولتهای رانتی» و عوامل مذهبی و قبیلهای و یا فرضِ ظهور فرقهگرایی استوار است و به کرات با حکایتهای هولناک از انحطاط سلطنتی و ثروت بیحدوحساب پُر شده است.مفروضات اصلی این نظریه، همچنان برداشت بسیاری از محققان را از قدرت سیاسی و اقتصادی در منطقهی خلیج شکل میدهد، حتی اگر به صراحت بیان نشود.
🔸 این روایتهای مرسوم که غالباً بهصورتِ ناخودآگاه، بازتاب کلیشههای یافتهشده در سراسر رسانههای شرکتی هستند فاقد شناختی عمیق از تغییرات گسترده در اقتصاد سیاسی کل منطقه هستند. درک چگونگی عملکرد این اقتصاد سیاسی منطقهای و تغیییرات آن در دهههای اخیر برای توضیح و تفسیر قدرتِ سیاسیِ رو به رشد خلیجْ ضروری است.
🔸 هرگونه تغییرِ الگوهای توسعهی نئولیبرالی در خاورمیانه و تبعیت منطقه از قدرت غربی، لزوما با به چالش کشیدن خود خلیج در ارتباط است. به همین دلیل، مبارزات سیاسی در خلیجْ بسیار مهم است و پیوند مستقیمی با مبارزاتی دارد که در سایر نقاط خاورمیانه نمایان میشود... عنصرِ اساسیِ چالشبرانگیز سرمایه و دولت در خلیج میبایست دفاع از کارگران مهاجر منطقه باشد. استثمار این کارگران بخشِ جداییناپذیری از نحوهی شکلگیری طبقات کارگر در خاورمیانه است و برای روشهایی که سرمایهداری خلیج همچنان قدرت خود را به نمایش میگذارد و با بحرانها مقابله میکند ضروری است.
🔹متن کامل دهمین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Ze
#خاور_میانه #آدام_هنیه #خورشید_سیادتی
#نظریه_دولت_رانتی #شورای_همکاری_خلیج #دلار_نفتی #نئولیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: آدام هنیه
ترجمهی: خورشید سیادتی
24 مه 2022
در این مقاله میخوانیم:
▪️ قطبیسازی منطقهای و توسعهی ناموزون
▪️ پرسش سیاسی
▪️ مصر و سوریه
▪️ جدالها
▪️ بهچالش کشیدن قدرتِ خلیج
از متن مقاله:
🔸 هرگونه تغییر و واژگونیِ نئولیبرالیسم در خاورمیانه نیازمندِ بهچالش کشیدنِ کشورهای قدرتمند حوزهی خلیج است. ویژگیِ برجستهی عملاً همهی تحولات سیاسی در جهان عرب امروز معطوف به نقش محوریِ شش کشورِ عضو شورای همکاری خلیج (GCC) یعنی عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات متحدهی عربی، بحرین و عمان است. این دولتها – بهویژه عربستان سعودی و قطر – از همان آغاز خیزشهای عربی در اواخر سال 2010، در دامنهای از اقدامات چشمگیر مالی، دیپلماتیک و نظامی دخالت داشتند و در مقامِ مهمترین مجاری سیاست خاورمیانهای آمریکا و اروپا در میان اعراب عمل میکنند و در تضعیف و کنترلِ سمتوسوی مبارزات در سراسر منطقه میکوشند.
🔸 یکی از پیامدهای اهمیتِ نوظهور خلیج، همانا علاقهی فزایندهی بسیاری از چپها به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خلیج است. این امر، گسستی خوشایند از گذشته است، چرا که خلیج توجه اندکی را خارج از دایرهی محدودِ متخصصانِ آکادمیک به خود جلب میکرد که آنها نیز غالباً شیفتهی استعارههای شرقشناسانْ پیرامون زندگی ایلیاتی در شبهجزیرهی عربستان بودند. به هر حال، بهرغمِ این دغدغهی رو به گسترش، بسیاری از تحلیلها پیرامونِ خلیج و نقش آن در منطقه هنوز بر نظریههای سادهگرایانهی «دولتهای رانتی» و عوامل مذهبی و قبیلهای و یا فرضِ ظهور فرقهگرایی استوار است و به کرات با حکایتهای هولناک از انحطاط سلطنتی و ثروت بیحدوحساب پُر شده است.مفروضات اصلی این نظریه، همچنان برداشت بسیاری از محققان را از قدرت سیاسی و اقتصادی در منطقهی خلیج شکل میدهد، حتی اگر به صراحت بیان نشود.
🔸 این روایتهای مرسوم که غالباً بهصورتِ ناخودآگاه، بازتاب کلیشههای یافتهشده در سراسر رسانههای شرکتی هستند فاقد شناختی عمیق از تغییرات گسترده در اقتصاد سیاسی کل منطقه هستند. درک چگونگی عملکرد این اقتصاد سیاسی منطقهای و تغیییرات آن در دهههای اخیر برای توضیح و تفسیر قدرتِ سیاسیِ رو به رشد خلیجْ ضروری است.
🔸 هرگونه تغییرِ الگوهای توسعهی نئولیبرالی در خاورمیانه و تبعیت منطقه از قدرت غربی، لزوما با به چالش کشیدن خود خلیج در ارتباط است. به همین دلیل، مبارزات سیاسی در خلیجْ بسیار مهم است و پیوند مستقیمی با مبارزاتی دارد که در سایر نقاط خاورمیانه نمایان میشود... عنصرِ اساسیِ چالشبرانگیز سرمایه و دولت در خلیج میبایست دفاع از کارگران مهاجر منطقه باشد. استثمار این کارگران بخشِ جداییناپذیری از نحوهی شکلگیری طبقات کارگر در خاورمیانه است و برای روشهایی که سرمایهداری خلیج همچنان قدرت خود را به نمایش میگذارد و با بحرانها مقابله میکند ضروری است.
🔹متن کامل دهمین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Ze
#خاور_میانه #آدام_هنیه #خورشید_سیادتی
#نظریه_دولت_رانتی #شورای_همکاری_خلیج #دلار_نفتی #نئولیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دلار نفتی و یک رویا
نوشتهی: آدام هنیه ترجمهی: خورشید سیادتی هیچگونه راهحل ملی و بلندمدتی برای مشکلات پیش رویِ خاورمیانه وجود ندارد، مادامی که کنترل چنین ثروت هنگفتی را به دست افراد بسیار کمی میسپارند. البته این…