📚 نظریههای ارزش اضافی
دستنوشتههای 1863-1861
(ترجمهی فارسی – پارهی 14)
نوشتهی: کارل مارکس
ترجمهی: کمال خسروی
7 اوت 2021
در این بخش میخوانیم:
ادامهی فصل چهارم:
9- مبادلهی درآمد و سرمایه
الف) مبادلهی درآمد با درآمد
ب) مبادلهی درآمد با سرمایه
ج) مبادلهی سرمایه با سرمایه
📚 گزیدههایی از متن:
🔸 باید تمایز نهاد بین: 1) بخشی از درآمد که به سرمایهی تازه دگردیسی مییابد؛ همانا آن بخش از سود که خود دوباره به سرمایه بدل میشود. این بخش را در اینجا کاملاً نادیده میگیریم، ‹زیرا› به مبحث انباشت تعلق دارد ‹و› 2) درآمدی که با سرمایهی مصرفشده در تولید مبادله میشود، یعنی، به طوریکه از طریق این مبادله ‹ی نوع دوم› سرمایهی تازهای شکل نمیگیرد، بلکه سرمایهی قدیمی جایگزین میشود، در یک کلام، سرمایهی قدیمی حفظ میشود. بنابراین آن بخشی از درآمد را که به سرمایهی تازه دگردیسی مییابد، میتوانیم در پژوهشِ حاضر = صفر فرض کنیم و به موضوع چنین بنگریم که گویی کل درآمد، درآمد یا سرمایهی مصرفشده را پوشش میدهد.
بنابراین حجم کل محصول سالانه به 2 بخش تقسیم میشود: یک بخش بهعنوان درآمد مصرف میشود، بخش دیگر سرمایهی مصرفشده ‹در تولید› را در شکل واقعی و طبیعیاش جایگزین میکند.
🔸 در همهی شاخههای تولید بخشی از کل محصول بازنمایانندهی درآمد است، همانا کار نوافزوده (در طی سال) ‹یا› سود و کارمزد. {رانت، بهره و غیره بخشهایی از سوداند؛ دریافتیِ اوباش دولت هم بخشی از سود و کارمزد است؛ دریافتیِ دیگرکارگران نامولد آن بخشی از سود و کارمزد است که آنها در اِزای کارهای نامولدشان میخرند، بنابراین این دریافتی، محصول موجود در قالب سود و کارمزد را بیشتر نمیکند، بلکه فقط تعیین میکند که خودِ سرمایهداران و کارگران چه مقدار از این سود و کارمزد را مصرف میکنند.} اما این بخش از محصول که بازنمایانندهی درآمد است فقط در بعضی از سپهرهای تولید میتواند بیواسطه در قالب طبیعی خود به درآمد بدل شود یا از لحاظ ارزش مصرفی بهمثابه درآمد به مصرف برسد. همهی محصولاتی که فقط بازنمایانندهی وسائل تولیدند نمیتوانند در قالب طبیعی خود، یعنی در شکل بیواسطهشان بهمثابه درآمد، مصرف شوند، بلکه فقط ‹در قالب› ارزششان ‹میتوانند به مصرف برسند›. اما این ‹ارزش› باید در شاخههایی از تولید مصرف شود که اجناس بیواسطهْ قابل مصرف تولید میکنند. ممکن است بخشی از وسائل تولید، وسائل مصرفی مستقیم باشند؛ این یا آن وسیله میتواند بسته به کاربستش در تولید وسیلهای مصرفی باشد، مثلاً یک اسب، یا گاری یا غیره. بخشی از وسائلِ بیواسطه مصرفی میتوانند وسیلهی تولید باشند، مثلاً غله برای تولید عرق غله، گندم بهعنوان بذر و غیره. تقریباً همهی وسائل مصرف میتوانند بهمثابه فضولاتِ مصرف دوباره وارد فرآیند تولید شوند، مثلاً تکهپارههای فرسوده یا نیمهسالم پارچه در تولید کاغذ. اما هیچکس به این دلیل پارچه تولید نمیکند تا تکهپارههایش مواد خام ‹برای تولید› کاغذ شوند. آنها این شکل نخست را پس از زمانی بهدست میآورند که محصول پارچهبافی بهمثابه پارچه وارد مصرف شده است. نخست بهمثابه فضولاتِ این مصرف، بهمثابه پسماند و محصول فرآیند مصرف میتوانند دوباره بهمثابه وسیلهی تولید در سپهر تازهای از تولید وارد شوند. بنابراین، این مورد به اینجا‹ی بحث ما› تعلق ندارد...
🔹 متن کامل بخش چهاردهم از ترجمه نظریههای ارزش اضافی را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2pm
#نظریههای_ارزش_اضافی #نظریهی_ارزش
#مارکس #کمال_خسروی #کار_مولد #کار_نامولد #درآمد #سرمایه
🔹همچنین برای مجموع ترجمه تا اینجا، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://naghdcom.files.wordpress.com/2021/08/gesamt-mehrwert-theorie-1-14.pdf
👇🏽
🖋@naghd_com
دستنوشتههای 1863-1861
(ترجمهی فارسی – پارهی 14)
نوشتهی: کارل مارکس
ترجمهی: کمال خسروی
7 اوت 2021
در این بخش میخوانیم:
ادامهی فصل چهارم:
9- مبادلهی درآمد و سرمایه
الف) مبادلهی درآمد با درآمد
ب) مبادلهی درآمد با سرمایه
ج) مبادلهی سرمایه با سرمایه
📚 گزیدههایی از متن:
🔸 باید تمایز نهاد بین: 1) بخشی از درآمد که به سرمایهی تازه دگردیسی مییابد؛ همانا آن بخش از سود که خود دوباره به سرمایه بدل میشود. این بخش را در اینجا کاملاً نادیده میگیریم، ‹زیرا› به مبحث انباشت تعلق دارد ‹و› 2) درآمدی که با سرمایهی مصرفشده در تولید مبادله میشود، یعنی، به طوریکه از طریق این مبادله ‹ی نوع دوم› سرمایهی تازهای شکل نمیگیرد، بلکه سرمایهی قدیمی جایگزین میشود، در یک کلام، سرمایهی قدیمی حفظ میشود. بنابراین آن بخشی از درآمد را که به سرمایهی تازه دگردیسی مییابد، میتوانیم در پژوهشِ حاضر = صفر فرض کنیم و به موضوع چنین بنگریم که گویی کل درآمد، درآمد یا سرمایهی مصرفشده را پوشش میدهد.
بنابراین حجم کل محصول سالانه به 2 بخش تقسیم میشود: یک بخش بهعنوان درآمد مصرف میشود، بخش دیگر سرمایهی مصرفشده ‹در تولید› را در شکل واقعی و طبیعیاش جایگزین میکند.
🔸 در همهی شاخههای تولید بخشی از کل محصول بازنمایانندهی درآمد است، همانا کار نوافزوده (در طی سال) ‹یا› سود و کارمزد. {رانت، بهره و غیره بخشهایی از سوداند؛ دریافتیِ اوباش دولت هم بخشی از سود و کارمزد است؛ دریافتیِ دیگرکارگران نامولد آن بخشی از سود و کارمزد است که آنها در اِزای کارهای نامولدشان میخرند، بنابراین این دریافتی، محصول موجود در قالب سود و کارمزد را بیشتر نمیکند، بلکه فقط تعیین میکند که خودِ سرمایهداران و کارگران چه مقدار از این سود و کارمزد را مصرف میکنند.} اما این بخش از محصول که بازنمایانندهی درآمد است فقط در بعضی از سپهرهای تولید میتواند بیواسطه در قالب طبیعی خود به درآمد بدل شود یا از لحاظ ارزش مصرفی بهمثابه درآمد به مصرف برسد. همهی محصولاتی که فقط بازنمایانندهی وسائل تولیدند نمیتوانند در قالب طبیعی خود، یعنی در شکل بیواسطهشان بهمثابه درآمد، مصرف شوند، بلکه فقط ‹در قالب› ارزششان ‹میتوانند به مصرف برسند›. اما این ‹ارزش› باید در شاخههایی از تولید مصرف شود که اجناس بیواسطهْ قابل مصرف تولید میکنند. ممکن است بخشی از وسائل تولید، وسائل مصرفی مستقیم باشند؛ این یا آن وسیله میتواند بسته به کاربستش در تولید وسیلهای مصرفی باشد، مثلاً یک اسب، یا گاری یا غیره. بخشی از وسائلِ بیواسطه مصرفی میتوانند وسیلهی تولید باشند، مثلاً غله برای تولید عرق غله، گندم بهعنوان بذر و غیره. تقریباً همهی وسائل مصرف میتوانند بهمثابه فضولاتِ مصرف دوباره وارد فرآیند تولید شوند، مثلاً تکهپارههای فرسوده یا نیمهسالم پارچه در تولید کاغذ. اما هیچکس به این دلیل پارچه تولید نمیکند تا تکهپارههایش مواد خام ‹برای تولید› کاغذ شوند. آنها این شکل نخست را پس از زمانی بهدست میآورند که محصول پارچهبافی بهمثابه پارچه وارد مصرف شده است. نخست بهمثابه فضولاتِ این مصرف، بهمثابه پسماند و محصول فرآیند مصرف میتوانند دوباره بهمثابه وسیلهی تولید در سپهر تازهای از تولید وارد شوند. بنابراین، این مورد به اینجا‹ی بحث ما› تعلق ندارد...
🔹 متن کامل بخش چهاردهم از ترجمه نظریههای ارزش اضافی را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2pm
#نظریههای_ارزش_اضافی #نظریهی_ارزش
#مارکس #کمال_خسروی #کار_مولد #کار_نامولد #درآمد #سرمایه
🔹همچنین برای مجموع ترجمه تا اینجا، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://naghdcom.files.wordpress.com/2021/08/gesamt-mehrwert-theorie-1-14.pdf
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نظریههای ارزش اضافی
مبادلهی درآمد با سرمایه و با درآمد نوشتهی: کارل مارکس ترجمهی: کمال خسروی در همهی شاخههای تولید بخشی از کل محصول بازنمایانندهی درآمد است، همانا کار نوافزوده (در طی سال) ‹یا› سود و کارمزد. {ران…
▫️ درآمدها و مزد
▫️ پالایش گفتمان نقد – یادداشت هشتم
26 ژوئن 2024
نوشتهی: کمال خسروی
🔸 یکی از فریفتارانهترین و فریبکارانهترین واژهها، چه در زبان و فهم عامه و چه بهعنوان مفهوم و مقولهای در آنچه «علم جامعه» یا «علم اقتصاد» نامیده میشود، بسا فریفتارانهترین و فریبکارانهترینِ آنها، واژه و مفهوم «درآمد» است. فریفتاری و فریب واژه و مفهوم «درآمد» در این است که تلویحاً یا صریحاً القا میکند که اولاً بدیهی و ثانیاً بهخودیخود بیطرف و بری از ارزشگذاری است. بیگمان درآمد خوب یا درآمد زیاد، عموماً دال بر ارج و ارزشی مثبت است و درآمد بد یا کم عموماً دال بر ارزشی منفی؛ اما واژهی «درآمد» چنین القا میکند که این ارزشگذاریها ناشی از صفتهای «خوب» و «زیاد» یا «بد» و «کم» هستند و ربطی به ماهیت «بیطرفانه»ی خودِ مفهوم «درآمد» ندارند. تلاش جُستار پیشِ رو بداهتزدایی از مفهوم و واژهی «درآمد» و برملا کردن راز «بیطرفی» آن است و اگر حتی دریچهای به روی تردید در این بداهت و بیطرفی بگشاید و به لرزشی مختصر در شالودههای آن منجر شود، کامیاب بوده است.
🔸یکی از ظاهراً «بدیهیترین» انواع درآمد، مزد یا حقوق یا پاداشی است که در اِزای انجام کاری پرداخت میشود. اینکه بر ظاهر بدیهی بودن این نوع درآمد تأکید میکنم، از اینروست که هدف این جُستار دقیقاً لغو و برملا ساختن راز همین بداهت است. در هرحال مزد در کنار سود و بهره و اجاره (رانت)، هم در زبان و فهم عامه بیتردید نوعی درآمد است و هم البته از دید اقتصاد سیاسی یا اقتصاد بورژوایی و همهی اقتصاددانان ریز و درشت آن، از زمانیکه بهاصطلاح «علم اقتصاد» وجود دارد. عجالتاً ما نیز مزد را ــ همانگونه که در زبان و فهم عامه استنباط میشود و همانگونه که البته اقتصاد عوامانه و ولنگار بورژوایی میپسندد ــ قیمت یا اجرت کار تعریف میکنیم و نادیده میگیریم که مزد در حقیقت نامی است که فهم و اقتصاد بورژوایی بر ارزش نیروی کار میگذارد و راز آن دقیقاً همین است که فرانمودی برای واقعیت وارونهی سرمایهداری باشد.
🔸 همهی عبارتپردازیهای گفتمان اقتصاد سیاسی پیرامون جنگ زرگری و واقعی بین سرمایهداران و زمینداران، و بین سرمایهداران «مبتکر» و «زحمتکشِ» «اقتصاد واقعی»، و انگلصفتان بهرهخوار و رانتخوار، همه و همه برای پرده انداختن بر سرشت حقیقی شیوهی تولید سرمایهداری و ساختن فرانمود «سرمایه»ی کارگر است؛ تا سود و بهره و اجاره، در شکل درآمد، سرشتی یکسان با مزد داشته باشند و مزد نیز شکلی از درآمد وانمود شود. این حقیقت که مزد، درآمد نیست، فقط انکار این انتساب دروغین نیست، بلکه، و مهمتر از هر چیز، افشای سرشت بتوارهی سود و بهره و اجاره و ریزهخواران قدونیمقدِ سفرهی ارزش اضافی است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
👉🏼 https://wp.me/p9vUft-49B
#پالایش_گفتمان_نقد #کمال_خسروی
#مزد #درآمد #ارزش_اضافی
بیشتر بخوانید:
▪️پالایش گفتمان نقد – بخش نخست: تمایز «اقتصاد سیاسی» و نقد اقتصاد سیاسی
▪️پالایش گفتمان نقد – بخش دوم: «انباشت اولیه»
▪️پالایش گفتمان نقد – بخش سوم: کالا شدن یا کالایی شدن
▪️پالایش گفتمان نقد ــ یادداشت چهارم: سرمایه: رابطهای اجتماعی؟
▪️پالایش گفتمان نقد – یادداشت پنجم: انباشت سرمایه و نقش دولت
▪️پالایش گفتمان نقد – یادداشت ششم: کالای «نیروی کار»
▪️پالایش گفتمان نقد ــ یادداشت هفتم: مزد و تورم
🖋@naghd_com
▫️ پالایش گفتمان نقد – یادداشت هشتم
26 ژوئن 2024
نوشتهی: کمال خسروی
🔸 یکی از فریفتارانهترین و فریبکارانهترین واژهها، چه در زبان و فهم عامه و چه بهعنوان مفهوم و مقولهای در آنچه «علم جامعه» یا «علم اقتصاد» نامیده میشود، بسا فریفتارانهترین و فریبکارانهترینِ آنها، واژه و مفهوم «درآمد» است. فریفتاری و فریب واژه و مفهوم «درآمد» در این است که تلویحاً یا صریحاً القا میکند که اولاً بدیهی و ثانیاً بهخودیخود بیطرف و بری از ارزشگذاری است. بیگمان درآمد خوب یا درآمد زیاد، عموماً دال بر ارج و ارزشی مثبت است و درآمد بد یا کم عموماً دال بر ارزشی منفی؛ اما واژهی «درآمد» چنین القا میکند که این ارزشگذاریها ناشی از صفتهای «خوب» و «زیاد» یا «بد» و «کم» هستند و ربطی به ماهیت «بیطرفانه»ی خودِ مفهوم «درآمد» ندارند. تلاش جُستار پیشِ رو بداهتزدایی از مفهوم و واژهی «درآمد» و برملا کردن راز «بیطرفی» آن است و اگر حتی دریچهای به روی تردید در این بداهت و بیطرفی بگشاید و به لرزشی مختصر در شالودههای آن منجر شود، کامیاب بوده است.
🔸یکی از ظاهراً «بدیهیترین» انواع درآمد، مزد یا حقوق یا پاداشی است که در اِزای انجام کاری پرداخت میشود. اینکه بر ظاهر بدیهی بودن این نوع درآمد تأکید میکنم، از اینروست که هدف این جُستار دقیقاً لغو و برملا ساختن راز همین بداهت است. در هرحال مزد در کنار سود و بهره و اجاره (رانت)، هم در زبان و فهم عامه بیتردید نوعی درآمد است و هم البته از دید اقتصاد سیاسی یا اقتصاد بورژوایی و همهی اقتصاددانان ریز و درشت آن، از زمانیکه بهاصطلاح «علم اقتصاد» وجود دارد. عجالتاً ما نیز مزد را ــ همانگونه که در زبان و فهم عامه استنباط میشود و همانگونه که البته اقتصاد عوامانه و ولنگار بورژوایی میپسندد ــ قیمت یا اجرت کار تعریف میکنیم و نادیده میگیریم که مزد در حقیقت نامی است که فهم و اقتصاد بورژوایی بر ارزش نیروی کار میگذارد و راز آن دقیقاً همین است که فرانمودی برای واقعیت وارونهی سرمایهداری باشد.
🔸 همهی عبارتپردازیهای گفتمان اقتصاد سیاسی پیرامون جنگ زرگری و واقعی بین سرمایهداران و زمینداران، و بین سرمایهداران «مبتکر» و «زحمتکشِ» «اقتصاد واقعی»، و انگلصفتان بهرهخوار و رانتخوار، همه و همه برای پرده انداختن بر سرشت حقیقی شیوهی تولید سرمایهداری و ساختن فرانمود «سرمایه»ی کارگر است؛ تا سود و بهره و اجاره، در شکل درآمد، سرشتی یکسان با مزد داشته باشند و مزد نیز شکلی از درآمد وانمود شود. این حقیقت که مزد، درآمد نیست، فقط انکار این انتساب دروغین نیست، بلکه، و مهمتر از هر چیز، افشای سرشت بتوارهی سود و بهره و اجاره و ریزهخواران قدونیمقدِ سفرهی ارزش اضافی است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
👉🏼 https://wp.me/p9vUft-49B
#پالایش_گفتمان_نقد #کمال_خسروی
#مزد #درآمد #ارزش_اضافی
بیشتر بخوانید:
▪️پالایش گفتمان نقد – بخش نخست: تمایز «اقتصاد سیاسی» و نقد اقتصاد سیاسی
▪️پالایش گفتمان نقد – بخش دوم: «انباشت اولیه»
▪️پالایش گفتمان نقد – بخش سوم: کالا شدن یا کالایی شدن
▪️پالایش گفتمان نقد ــ یادداشت چهارم: سرمایه: رابطهای اجتماعی؟
▪️پالایش گفتمان نقد – یادداشت پنجم: انباشت سرمایه و نقش دولت
▪️پالایش گفتمان نقد – یادداشت ششم: کالای «نیروی کار»
▪️پالایش گفتمان نقد ــ یادداشت هفتم: مزد و تورم
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
درآمدها و مزد
پالایش گفتمان نقد – یادداشت هشتم نوشتهی: کمال خسروی مزد، در معنای دقیق کلمه، درآمد نیست. مزد فرانمودی است که با وارونهساختن واقعیت، بر این مبادلهْ نامِ درآمد مینهد و با یکسان نمایاندن مز…