نقد
3.27K subscribers
198 photos
17 files
782 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ اتحاد آمریکا و اسرائیل

📝 از سلسله مقالات «نقد» درباره‌ی خاورمیانه

نوشته‌ی: جوئل بنین
ترجمه‌ی: تارا بهروزیان

25 فوریه 2022

در این مقاله می‌خوانیم:‏

▪️ آغاز روابط استراتژیک
▪️ کمک نظامی هدیه به اسرائیل نیست؛ ثروتی بادآورده برای صنایع نظامی آمریکا است
▪️ اسرائیل به مثابه‌ی یک دارایی ارزشمند در جنگ سرد
▪️ دولت، سرمایه، و سیاست
▪️ اسرائیل به مثابه‌ی تاجر جهانی تسلیحات
▪️ توسعه‌ی مشترک تسلیحات
▪️ ضد تروریسم و امنیت داخلی در دوران پس از 11 سپتامبر
▪️ سیلیکون‌ولی و فراتر از آن
▪️ اسرائیل در سیاست ایالات متحده
▪️ نتیجه‌گیری: این امپراطوری است، احمق‌جان!

از متن مقاله:

🔸 جریان‌های مسلط در جنبش صهیونیستی از زمان مقدم بر تاسیس کشور اسرائیل تاکنون با فرهنگ، سیاست‌های انتخاباتی و اقتصاد سیاسی ایالات متحده آمریکا هماهنگی نزدیکی یافته‌اند. شیوه‌ی اسرائیلی انباشت سرمایه از یک شیوه‌ی توسعه‌ی سوسیال دموکراتیک دولت‌محور با مولفه‌ی نیرومند جمعی به سرمایه‌داری نئولیبرال فردگرا تغییر جهت داده است. اما رابطه‌ی همزیستی با ایالات متحده به‌رغم تنش‌های دوره‌ای مهم ثابت مانده است.

🔸 یهودیان آمریکایی به جماعتی ثروتمند و پرنفوذ به لحاظ سیاسی تبدیل شده‌اند که به وضوح در میان متخصصان، وال‌استریت، رسانه‌ها، هالیوود و قشر روشنفکر حضوری چشمگیر دارند. یهودیان غیرصهیونیست و منتقد اسرائیل همواره غالب بوده‌اند. اما حامیان اسرائیل از سازماندهی و بودجه‌ی بهتری برخوردارند و در فرهنگ عمومی و عرصه‌ی سیاسی تاثیرگذارترند. رئیس‌جمهور ترامپ عمدتاً به سبب فشار از سوی لابی‌گران صهیونیست و با توجه به تامین‌ مالی تضمین‌شده‌ی یهودیان از سوی حزب دموکرات و رای بالای یهودیان در نیویورک و دیگر شهرهای کلیدی، دولت اسرائیلِ تشکیل‌شده در 14 مه 1948 را به رسمیت شناخت.‌

🔸 پیوندهای فرهنگی و نفوذ انتخاباتی و مالی لابی اسرائیل عناصری اساسی در مناسبات ایالات متحده و اسرائیل هستند. اما تاکید بیش از حد بر این عوامل به تنهایی مولفه‌های مادی و استراتژیک در این اتحاد و کارکرد آن را به مثابه‌ی ستون امپراطوری آمریکا در خاورمیانه پنهان و مبهم می‌کند...

🔹متن کامل ششمین مقاله از سلسله مقالات نقد درباره‌ی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2PW

#خاور_میانه #جوئل_بنین #تارا_بهروزیان
#اسرائیل #تروریسم #صنایع_تسلیحاتی #صهیونیسم

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ بحران در اسراییل و مقاومت فلسطین

5 نوامبر2023

گفت‌وگو با توفیق حداد
ترجمه‌ی: ناصر پیشرو

📝 توضیح مترجم: مصاحبه‌ی آنه الکساندر با توفیق حداد نویسنده و روزنامه‌نگار فلسطینی در شرایط «بحران قضایی» در اسراییل و پیش از 7 اکتبر و جنگ حماس و اسراییل انجام گرفته است. توفیق حداد در این گفت‌وگو جنبه‌های مختلف شرایط خاص فلسطینی‌ها و دولت اسراییل را بعد از توافق اسلو تا پیش از شرایط اخیر توضیح می‌دهد که در افزایش اطلاعات و شناختِ پیش‌زمینه‌های جنگ اخیر موثر است. بدیهی است که برگردان این گفت‌وگو به معنای توافق با نظر نویسنده نیست.

برش‌هایی از این گفت‌وگو:

🔸 نکته‌ی مهم این است که این فکر را رد کنیم که روند اسلو به «صلح» یا حقوق فلسطینی و قوانین بین‌الملل و غیره مرتبط است. توافق اسلو همانا اجرای طرح آلون بود که اساساً تلاشی برای الحاق دائمی فتوحات جنگ اعراب و اسراییل در 1967 به‌شمار می‌آمد و در همان‌ حال شکلی از خودگردانی محدود را برای فلسطینی‌ها، البته بدون فراهم ‌آوردن حق حاکمیت آن‌ها، ایجاد می‌کرد. هدف از ارائه‌ی «راه‌حل» خودگردانیْ از بین‌بردن دعاوی خودمختاری فلسطینی‌ها بود که برای حفظ سرشت «یهودی و دموکراتیک» اسراییل ضروری تلقی می‌شد؛ چرا که در صورت ادامه‌‌ی اشغال نامحدود سرزمین‌های فتح‌شده در 1967 و خطر ادغام بیش‌تر فلسطینی‌ها در پیکره‌ی سیاسی اسراییل این سرشت می‌توانست تحلیل رود. چنین پیشامدی ممکن بود جمعیت یهودیان اسراییل را از اکثریت بیاندازد. هنگامی که فلسطینی‌ها در اوایل دهه‌ی 1980 در سرزمین‌های اشغالی فلسطین شروع به سازمان‌دهی تشکیلاتی و بسیج توده‌ای کردند و در اواخر دهه‌ی 1980 قیامی را برپا کردند که به انتفاضه‌ی اول معروف شد، این مسئله به موضوعی تبدیل شد که مواجهه‌ی مستقیم را می‌طلبید.... به قول آری آرنون، اقتصاددان اسراییلی، رویکرد اسراییل «نه دو و نه یک» بود. آن‌ها نه راه‌حل یک دولت را می‌خواستند که در آن اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها بخشی از یک موجودیت سیاسی واحد باشند، و نه ظهور یک کشور مستقل فلسطینی در کنار اسراییل. در عوض، نوسان دائمی بین این دو بدیل وجود داشت.

🔸هنگامی که شما تصویری را که اسراییل برای مصرف بین‌المللی ارائه کرده را به پرسش می‌کشید، مشاهده می‌‌کنید که کل جمعیت فلسطین، از رود اردن تا دریای مدیترانه، تحت نوعی سلطه و نظارت اسراییل قرار دارند. این امر باعث می‌شود که مقوله‌بندی اسراییل به‌عنوان دولتی آپارتاید هر چه بیش‌تر قانع‌کننده‌تر به نظر رسد. در واقع، طی حدود پنج سال گذشته، همه‌ی سازمان‌های اصلی بین‌المللی حقوق بشر، از جمله سازمان‌های اسراییلی، شروع به باز کردن این پرونده کرده‌اند، زیرا طرح هر گونه پرونده‌ی دیگری توهین به احکام خودشان است.

🔸 این هیولا از روند اسلو رشد کرد. هدف آن حل‌وفصل سرزمین‌های باقی‌مانده فلسطینی، عقب راندن فلسطینی‌ها از مطالبات‌شان، و از بین بردن آن‌ها به‌عنوان یک خلق و حل «مشکل ملی» است. آنان حتی از طریق تهدید به اخراج‌سازی نیز آماده‌ی انجام این کارند. تجسم پیشین صیهونیسم وحشتناک بود و کارزار‌های متعدد پاکسازی قومی را علیه فلسطینی‌ها اجرا می‌کرد. با این حال، سرشت این نیروهای جدید ــ که از درون و بیرون نیروهای قدیم رشد کرده‌اند ــ این است که برای هویت برتری‌طلبانه‌ی یهودی‌ خود توجیهی نمی‌تراشد و سخت در تلاش است تا دولت اسراییل را، یعنی ابزار تخصیص ثمرات ناشی از فتوحات صهیونیستی در میان جمعیت‌های شهرک‌نشین اسراییلی، تصاحب کند. آن‌ها می‌خواهند آن صورت ظاهر لیبرالی را از بین برند که پیش‌تر میانجی استعمار فلسطین بود و خوف و وحشت استعمار را کم‌رنگ می‌کرد و درجاتی از تفاوت‌های ظریف در ساختارهای حکم‌رانی پروژه‌ی پیچیده‌ا‌ی به وجود می‌آورد که اسراییل نام دارد. آن‌ها می‌خواهند فلسطینی‌ها را از بین ببرند، سرزمین آن‌ها را بگیرند و قدرت خود را به جهان عرب و خاورمیانه نشان دهند.

🔹متن کامل این گفت‌وگو را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3KV

#توفیق_حداد #ناصر_پیشرو
#فلسطین #صهیونیسم
#پاکسازی_قومی #آپارتاید #توافقنامه_اسلو

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ گرگ‌ومیشِ صهیونیسم
▫️رؤیاهای استعماری، کابوس‌های نژادپرستانه و آینده‌های آزادشده


۲۷ مارس ۲۰۲۴

نوشته‌ی: رُزالیند پچسکی
ترجمه‌ی: سیدسجاد هاشمی‌نژاد، شیما مقدسی و پارسا زنگنه

🔸 «صهیونیسم زمینه‌ی تاریخی واقعی رشد خود، هزینه‌ی سیاسی‌اش برای ساکنان محلی فلسطین و تبعیضات ظالمانه‌ی ستیزه‌جویانه‌اش میان یهودیان و غیریهودیان را پنهان کرده یا باعث ناپدیدی‌شان شده است … امروزه تنها موضوعی که اسرائیل را به‌مثابه‌ی یک جامعه به هیجان می‌آورد، موضوع فلسطینی‌ها است: نفی فلسطینی‌ها، ثابت‌ترین رشته‌ای است که در سرتاسر بافه‌ی صهیونیسم تنیده شده است.»

🔸 از زمانی که ادوارد سعید فقید، محقق و فعال فلسطینی سخنان بالا را نوشت، تا الان که بیش از چهل سال از آن می‌گذرد، تغییرات زیادی رخ داده ‌است. اکنون به لطف یک جنبش مقاومت قدرت‌مند که با پیوستن فلسطینی‌ها، یهودیان، مسلمانان، مسیحیان، سکولارها و سایر فعالان هم‌بسته با فلسطین هم‌راه بوده، مسئله‌ی فلسطین در صحنه‌ی جهانیْ مشهود و زنده است. هم‌زمان با این امر، «مسئله‌ی صهیون» اما، با انبوهی از توشه‌های تاریخیِ پرپیچ‌وخم هم‌راه است. زمانی که صهیونیست‌های یهودی ایده‌ی فلسطین را به‌عنوان سرزمینی بدون مردم، برای مردمی بدون سرزمین از آن خود کردند، به این واقعیت که فلسطین سرزمینی خالی از مردم نیست کاملاً آگاه بودند. با این وجود، آن‌ها تصمیم گرفتند با مردم محلی عرب به‌مثابه‌ی مردمی «نامرئی»، مردمی «غریبه» و به‌مثابه‌ی مردمی که از اروپایی‌ها پایین‌تر هستند، رفتار کنند. به‌طور خلاصه، با آن‌ها هم‌چون کسانی رفتار کنند که گویی واقعاً مردم نیستند. سعید نوشت که نژادپرستی «زمینه‌ی تاریخی واقعی رشد صهیونیسم است».


🔸 همگن‌سازی یهودیان به‌مثابه‌ی یک هویت ملی یا نژادیِ واحد که به‌طور جدایی‌ناپذیری مقید به کشور اسرائیل است، خود نوعی یهودستیزی محسوب می‌شود که ریشه‌هایی بسیار قدیمی دارد. صهیونیسم، یک ایدئولوژی و مجموعه‌ای از کردوکارها بوده که، مطابق با خاستگاه‌هایش در اروپای قرن نوزدهم، نظامی نژادپرستانه را مبتنی بر استعمارگری سکونت‌گزین تأسیس کرده است. این نظام نژادپرستانه، مانند تمام نظام‌های نژادپرستی دیگر، یک نژادپرستیِ دووجهی را در دستور کار خود قرار داده است: نژادپرستیِ رو به بیرون و در قبال «دیگری‌ها»، و نژادپرستی رو به درون در قبال خود. هم‌سویی اولیه‌ی این نظام نژادپرستانه با مفروضات اروپایی در مورد برتری غرب و سفیدپوستان، هم مبتنی بر و هم ایجاد‌کننده‌ی سرکوب و طرد عرب‌های فلسطینی، آفریقای شمالی و مسلمانان بود، حال آن‌که معادل‌سازی یهودی‌بودگی‌یش با وفاداری به یک دولتِ منحصراً یهودی به نام اسرائیل، خود مستلزم تلاش‌هایی برای نژادی‌سازی، سفید‌سازی و ملی‌سازیِ یهودیان شده است. این وجه دوم، از طریق درونی‌سازی کلیشه‌ی یهودیان به‌مثابه‌ی یک «نژاد»، که در هر مکانی جز وطن یهودی غریبه‌اند، به‌شکلی ویران‌گر به سوی یهودستیزی راه برده است. درنتیجه اگر کسی یک یهودیِ ضدصهیونیست باشد، به او نه‌تنها برچسب «از-خود-متنفر»، بلکه برچسب خائن‌ بودن نیز می‌زنند...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-40P

#فلسطین
#صهیونیسم
#آپارتاید
👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ جنگ بی‌پایان غزه

۷ آوریل ۲۰۲۴

نوشته‌ی: سارا رُی
ترجمه‌ی: س. ر. جوزی


📝 نوشته‌ی حاضر متنی است که  سارا ری به تاریخ ۱۹ دسامبر ۲۰۲۳(دو ماه پس از آغاز جنگ در غزه) در مجله‌ی نقد کتاب نیویورک منتشر کرده و در آن به سه نکته‌ی اساسی می‌پردازد: نخست، تاریخ و وضعیت استثنائی غزه، یعنی غزه هم به‌مثابه‌ی «مرکز تاریخی مقاومت» و نیز هم‌چون «آزمایشگاه سرکوبی» که گویی تمام‌نمایی است از سرنوشت همه‌ی ما؛ دوم، برنامه‌ی دیرپای اسرائیل برای تبدیل وضعیت «اشغال‌گری» به وضعیت «جنگ»؛ و سوم، این واقعیت که اسرائیل تهدید به فاجعه را به شکلی از حکم‌رانی و رنج را به ابزاری برای کنترل تبدیل کرده است. در این میان، روایت مردم‌نگارانه‌ی رُی تصویری از زندگی در غزه پیش از جنگ در مقابلمان قرار می‌دهد تا مختصات رنج را پیش از نسل‌کشی بهتر دریابیم.


🔸 یکی از نتایج مهم سیاست‌ اسرائیل ــ که پس از به‌قدرت‌رسیدن حماس در ۲۰۰۷ مشهودتر شده است ــ این بود که مسئله‌ی اشغال را به مناقشه‌ای بر سر مرزها تبدیل کند؛ اشغال مسئله‌ای سیاسی و حقوقی است که مشروعیت بین‌المللی اسرائیل را تهدید می‌کند، اما بر مناقشه بر سر مرزها قوانین نزاع مسلحانه حاکم است. در نتیجه، چنان‌چه از حمله‌های پرشمار و مرگ‌بار اسرائیل در هفده سال گذشته در سرزمین غزه نیز مشهود است، اسرائیل رابطه‌ی خود با غزه را از رابطه‌ی اشغالی به رابطه‌ی جنگ تغییر داد. متحدان بین‌المللی اسرائیل به سرعت این چرخش را پذیرفتند.

🔸 شاید یکی از زننده‌ترین نتایج سیاست اسرائیل این بود که فلسطینیان غزه را از جامعه‌ای با حقوق ملی، سیاسی و اقتصادی به مسئله‌ای بشردوستانه تبدیل کرد. نیازهای بیش از دو میلیون نفر از مردم به گونی‌های آرد، برنج و شکر فروکاسته شد و مسئولیت کامل تهیه‌ی آن بر عهده‌ی جامعه‌ی جهانی گذاشته شد و هنوز نیز چنین است. غزه تنها می‌توانست مُسکن بگیرد، پیشرفتی درکار نبود. از آن زمان، بشردوستی به شیوه‌ی اصلی تعامل نهادهای بین‌المللی با فلسطینیان غزه تبدیل شد؛ این تعاملْ در نتیجه ابزاری در دست ارتش اسرائیل بود تا از آن برای مدیریت جمعیتی نامطلوب استفاده کند و هیچ آینده‌ای جز مدیریت پیش‌تر پیش روی نبود. 

🔸 در غزه، جایی که اکثریت بزرگی از جمعیت در باریکه‌ی کوچکی از زمین حبس شده‌اند و اجازه‌ی ترکش را ندارند، اشغال‌گران از شکل‌گیری هر نوع محیط اجتماعی عادی جلوگیری می‌کنند. جوانانی که بیش از نیمی از جمعیت را تشکیل می‌دهند هیچ تصوری از جهان آن‌سوی باریکه ندارند. هیچ نمی‌دانند معنای سوار هواپیما یا کشتی یا قطار شدن چیست. در آخرین سفرم به غزه در سال ۲۰۱۶ دوست و همکارم به من گفت:
«مردم از وارد شدن به جهان هراس دارند یا با حالت دفاعی و سلاح به دست وارد جهان می‌شوند. آغوش ما به روی جهان دارد بسته می‌شود و مردم بیش‌تر و بیش‌تر از ترک غزه می‌ترسند، چون نمی‌دانند چگونه جهان بیرون را تحمل کنند، مثل یک زندانی که پس از سال‌ها حبس از زندان آزاد شده.»...


🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-41F

#فلسطین #غزه
#صهیونیسم
#آپارتاید
👇🏽

🖋@naghd_com