نقد
3.37K subscribers
200 photos
17 files
795 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ جهش‌های سرمایه‌داریِ جهانی: یک تحلیل ادواری

20 سپتامبر 2023

نوشته‌ی: ساندرو متزادرا و برت نیلسون
ترجمه‌ی: ساسان صدقی‌نیا

🔸 بار دیگر مسئله‌ی‌ ما نظام سرمایه‌داری است. ژوزف شومپیتر گفته بود «تخریب خلاقانه» سرشت‌نما و پیش‌ران توسعه‌ی این نظام است. اما مارکس پیش‌تر در گروندریسه نشان «انقلاب دائمی» را بر پیشانی سرمایه‌داری حک کرده بود. در بحران اوایل دهه‌ی 1970، این «انقلاب» ضرب‌آهنگ جدیدی به خود گرفت که شامل مالی‌سازی، «انقلاب در حمل‌ونقل»، قلمروهای تولیدی جدید، دگرگونی دولت و الگوهای اجتماعی دیرینه در بسیاری از نقاط جهان بود. آن‌چه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی «جهانی‌سازی» نامیده شد از همین سال‌ها نشوونما یافت. اندیشه‌ی انتقادی و انقلابی کوشیده این دگرگونی‌ها را درک کند و آن‌ها را در قالب یک مفهوم توضیح دهد، اغلب از طریق تمرکز بر نوعی از سرمایه‌داری که دیگر سرمایه‌داری نیست (مثلاً «پسافوردیسم»)، و هم‌چنین تلاش برای ارائه‌ی تعاریف جدیدی مانند «سرمایه‌داری شناختی» یا اخیراً «سرمایه‌داری پلتفرمی». در این‌جا قصد نداریم بر سر محاسن و محدودیت‌های این تعاریف و سایر صورت‌بندی‌های نظری بحث کنیم. این تعاریف، دست‌کم در جالب‌ترین نمونه‌هایش، این شایستگی را دارند که توجهات را به ترکیب‌بندی‌های نوظهورِ کار و به سیمای جدید آنتاگونیسم برسازنده‌ی رابطه‌ی سرمایه جلب کنند. گویا با تاخیر رویدادها را ثبت می‌کنیم، تو گویی شکافی است میان سرعت و، از برخی جهات، سرشت هزارچهره‌ی سرمایه‌داری معاصر که مدام الگوها دگرگون می‌کند و موجب می‌شود به پیروی از مارکس برای «بازنمایی» مجبور به بازگشاییِ «تحقیق» شویم.

🔸 فکر می‌کنیم ادامه‌ی صحبت از «سرمایه‌داری جهانی» هنوز ارزش خود را دارد، فارغ از آن‌که تا چه حد لازم است درکی از رایج‌ترین کاربردهای آن داشته باشیم. سرمایه‌داری جهانی به معنای نوعی سرمایه‌داری نیست که عملکرد هم‌گون خود را مستقل از مکان‌ها و تاریخ‌هایی که با آن مواجه می‌شود تولید و تأیید کند. هم‌چنین صرفاً نشان‌دهنده‌ی مؤلفه‌ای از سرمایه‌داری نیست که در همه‌جا با قدرتِ کم‌تر یا بیش‌تر در کل یافت می‌شود ــ یا به زبان مارکس، مجموعه‌ای از «پاره‌های سرمایه» که در جایگاه متفاوتی نسبت به «سرمایه‌ی کل» قرار گرفته‌اند. سرمایه‌داری جهانی، چنان که ما آن‌را درک می‌کنیم، بیش‌تر نشان‌دهنده‌ی قدرت فرایندهای جهانی در هدایت و ایجاد شرایط ارزش‌افزایی، انباشت سرمایه و مجموعه‌ای از اثراتی است که بر روی ابعاد سیاسی متناسب با آن سرمایه‌گذاری می‌کند. برای مثال، در کار جیمی پِک و نیک تئودور، «واریاسیون» عنصری سازنده از عملیات سرمایه در مقیاس جهانی است و درجه‌ی بالایی از ناهم‌گونی (بدواً در ترکیب‌بندی کار) را داراست بدون این‌که در شکل‌های‌ خاص سرمایه‌دارانه و آشکارا متمایز از هم تثبیت شود. پیشنهاد ما این است که این تعریف از سرمایه‌داری جهانی یک چارچوب کلی برای بحث در مورد ویژگی سرمایه‌داری معاصر و در عین ‌حال معیاری برای «محلی شدن» مدل‌ها و نظریه‌ها در نظر گرفته شود که همیشه باید در بافتارهای مختلف محک زده شوند.

🔸 برای تعریف دنیای جدید، آدام توز مقوله‌ی «چندقطبی گریز از مرکز» را پیشنهاد کرد که به نظر می‌رسد به‌خوبی هم تغییرات عمیق در توزیع قدرت و ثروت و هم جنبه‌ی پرتلاطم و بالقوه متضادِ گذارِ جاری را نشان می‌دهد. به‌طور کلی، چندقطبی بودن مفهوم تحلیلی مهمی است. برای ما این مفهومی کاربردی است و از ماهیت بحث برانگیزش آگاهی داریم، از جمله استفاده‌ای که رئیس‌جمهور ولادیمیر پوتین و روشن‌فکران نزدیک به رژیم او مانند الکساندر دوگین از این عبارت می‌کنند. از نگاه آن‌ها، چندقطبی بودن سلاحی برای توجیه سیاستی توسعه‌طلبانه و تهاجمی است و تعبیر «قطب‌ها»ی مختلف فضاهایی هستند که با «تمدن‌ها»ی خاصی انطباق دارند و ویژگی‌ آن‌ها با بیانی کاملاً ارتجاعی (با تکرار آثار ساموئل هانتینگتون در مورد برخورد تمدن‌ها) تعریف می‌شود. فاصله‌ی ما از این کاربردها مشهود است، درک ما از مفهوم چندقطبی با واریاسیون‌های زبانیِ «قطبیت» که ویژگی رشته‌هایی مانند روابط بین‌الملل و ژئوپلیتیک است تفاوت دارد. در این زمینه ــ در واکاوی تطبیقی از ثبات یا تمایل به کشمکش بین نظام‌های «تک‌قطبی»، «دوقطبی» یا «چندقطبی» ــ فرضی تردیدناپذیر وجود دارد که بازی‌گران انحصاری سیاست بین‌الملل را دولت‌ها، «قدرت‌های بزرگ» و امپراتوری‌ها معرفی می‌کند. از دیدگاه ما، ضروری است از این پیش‌فرض فاصله بگیریم تا به درکی از چندقطبی بودن برسیم که به ما امکان درک بُعد جهانی سرمایه‌داری معاصر، جنبش‌ها و چالش‌های پیش رو را می‌دهد...

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3FQ

#برت_نیلسون #ساندرو_متزادرا #ساسان_صدقی‌نیا
#فرایندهای_جهانی #نقد_مارکسیستی

👇🏽

🖋@naghd_com