▫️ دلار نفتی و یک رویا
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: آدام هنیه
ترجمهی: خورشید سیادتی
24 مه 2022
در این مقاله میخوانیم:
▪️ قطبیسازی منطقهای و توسعهی ناموزون
▪️ پرسش سیاسی
▪️ مصر و سوریه
▪️ جدالها
▪️ بهچالش کشیدن قدرتِ خلیج
از متن مقاله:
🔸 هرگونه تغییر و واژگونیِ نئولیبرالیسم در خاورمیانه نیازمندِ بهچالش کشیدنِ کشورهای قدرتمند حوزهی خلیج است. ویژگیِ برجستهی عملاً همهی تحولات سیاسی در جهان عرب امروز معطوف به نقش محوریِ شش کشورِ عضو شورای همکاری خلیج (GCC) یعنی عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات متحدهی عربی، بحرین و عمان است. این دولتها – بهویژه عربستان سعودی و قطر – از همان آغاز خیزشهای عربی در اواخر سال 2010، در دامنهای از اقدامات چشمگیر مالی، دیپلماتیک و نظامی دخالت داشتند و در مقامِ مهمترین مجاری سیاست خاورمیانهای آمریکا و اروپا در میان اعراب عمل میکنند و در تضعیف و کنترلِ سمتوسوی مبارزات در سراسر منطقه میکوشند.
🔸 یکی از پیامدهای اهمیتِ نوظهور خلیج، همانا علاقهی فزایندهی بسیاری از چپها به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خلیج است. این امر، گسستی خوشایند از گذشته است، چرا که خلیج توجه اندکی را خارج از دایرهی محدودِ متخصصانِ آکادمیک به خود جلب میکرد که آنها نیز غالباً شیفتهی استعارههای شرقشناسانْ پیرامون زندگی ایلیاتی در شبهجزیرهی عربستان بودند. به هر حال، بهرغمِ این دغدغهی رو به گسترش، بسیاری از تحلیلها پیرامونِ خلیج و نقش آن در منطقه هنوز بر نظریههای سادهگرایانهی «دولتهای رانتی» و عوامل مذهبی و قبیلهای و یا فرضِ ظهور فرقهگرایی استوار است و به کرات با حکایتهای هولناک از انحطاط سلطنتی و ثروت بیحدوحساب پُر شده است.مفروضات اصلی این نظریه، همچنان برداشت بسیاری از محققان را از قدرت سیاسی و اقتصادی در منطقهی خلیج شکل میدهد، حتی اگر به صراحت بیان نشود.
🔸 این روایتهای مرسوم که غالباً بهصورتِ ناخودآگاه، بازتاب کلیشههای یافتهشده در سراسر رسانههای شرکتی هستند فاقد شناختی عمیق از تغییرات گسترده در اقتصاد سیاسی کل منطقه هستند. درک چگونگی عملکرد این اقتصاد سیاسی منطقهای و تغیییرات آن در دهههای اخیر برای توضیح و تفسیر قدرتِ سیاسیِ رو به رشد خلیجْ ضروری است.
🔸 هرگونه تغییرِ الگوهای توسعهی نئولیبرالی در خاورمیانه و تبعیت منطقه از قدرت غربی، لزوما با به چالش کشیدن خود خلیج در ارتباط است. به همین دلیل، مبارزات سیاسی در خلیجْ بسیار مهم است و پیوند مستقیمی با مبارزاتی دارد که در سایر نقاط خاورمیانه نمایان میشود... عنصرِ اساسیِ چالشبرانگیز سرمایه و دولت در خلیج میبایست دفاع از کارگران مهاجر منطقه باشد. استثمار این کارگران بخشِ جداییناپذیری از نحوهی شکلگیری طبقات کارگر در خاورمیانه است و برای روشهایی که سرمایهداری خلیج همچنان قدرت خود را به نمایش میگذارد و با بحرانها مقابله میکند ضروری است.
🔹متن کامل دهمین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Ze
#خاور_میانه #آدام_هنیه #خورشید_سیادتی
#نظریه_دولت_رانتی #شورای_همکاری_خلیج #دلار_نفتی #نئولیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
📝 از سلسله مقالات «نقد» دربارهی خاورمیانه
نوشتهی: آدام هنیه
ترجمهی: خورشید سیادتی
24 مه 2022
در این مقاله میخوانیم:
▪️ قطبیسازی منطقهای و توسعهی ناموزون
▪️ پرسش سیاسی
▪️ مصر و سوریه
▪️ جدالها
▪️ بهچالش کشیدن قدرتِ خلیج
از متن مقاله:
🔸 هرگونه تغییر و واژگونیِ نئولیبرالیسم در خاورمیانه نیازمندِ بهچالش کشیدنِ کشورهای قدرتمند حوزهی خلیج است. ویژگیِ برجستهی عملاً همهی تحولات سیاسی در جهان عرب امروز معطوف به نقش محوریِ شش کشورِ عضو شورای همکاری خلیج (GCC) یعنی عربستان سعودی، قطر، کویت، امارات متحدهی عربی، بحرین و عمان است. این دولتها – بهویژه عربستان سعودی و قطر – از همان آغاز خیزشهای عربی در اواخر سال 2010، در دامنهای از اقدامات چشمگیر مالی، دیپلماتیک و نظامی دخالت داشتند و در مقامِ مهمترین مجاری سیاست خاورمیانهای آمریکا و اروپا در میان اعراب عمل میکنند و در تضعیف و کنترلِ سمتوسوی مبارزات در سراسر منطقه میکوشند.
🔸 یکی از پیامدهای اهمیتِ نوظهور خلیج، همانا علاقهی فزایندهی بسیاری از چپها به ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خلیج است. این امر، گسستی خوشایند از گذشته است، چرا که خلیج توجه اندکی را خارج از دایرهی محدودِ متخصصانِ آکادمیک به خود جلب میکرد که آنها نیز غالباً شیفتهی استعارههای شرقشناسانْ پیرامون زندگی ایلیاتی در شبهجزیرهی عربستان بودند. به هر حال، بهرغمِ این دغدغهی رو به گسترش، بسیاری از تحلیلها پیرامونِ خلیج و نقش آن در منطقه هنوز بر نظریههای سادهگرایانهی «دولتهای رانتی» و عوامل مذهبی و قبیلهای و یا فرضِ ظهور فرقهگرایی استوار است و به کرات با حکایتهای هولناک از انحطاط سلطنتی و ثروت بیحدوحساب پُر شده است.مفروضات اصلی این نظریه، همچنان برداشت بسیاری از محققان را از قدرت سیاسی و اقتصادی در منطقهی خلیج شکل میدهد، حتی اگر به صراحت بیان نشود.
🔸 این روایتهای مرسوم که غالباً بهصورتِ ناخودآگاه، بازتاب کلیشههای یافتهشده در سراسر رسانههای شرکتی هستند فاقد شناختی عمیق از تغییرات گسترده در اقتصاد سیاسی کل منطقه هستند. درک چگونگی عملکرد این اقتصاد سیاسی منطقهای و تغیییرات آن در دهههای اخیر برای توضیح و تفسیر قدرتِ سیاسیِ رو به رشد خلیجْ ضروری است.
🔸 هرگونه تغییرِ الگوهای توسعهی نئولیبرالی در خاورمیانه و تبعیت منطقه از قدرت غربی، لزوما با به چالش کشیدن خود خلیج در ارتباط است. به همین دلیل، مبارزات سیاسی در خلیجْ بسیار مهم است و پیوند مستقیمی با مبارزاتی دارد که در سایر نقاط خاورمیانه نمایان میشود... عنصرِ اساسیِ چالشبرانگیز سرمایه و دولت در خلیج میبایست دفاع از کارگران مهاجر منطقه باشد. استثمار این کارگران بخشِ جداییناپذیری از نحوهی شکلگیری طبقات کارگر در خاورمیانه است و برای روشهایی که سرمایهداری خلیج همچنان قدرت خود را به نمایش میگذارد و با بحرانها مقابله میکند ضروری است.
🔹متن کامل دهمین مقاله از سلسله مقالات نقد دربارهی خاورمیانه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Ze
#خاور_میانه #آدام_هنیه #خورشید_سیادتی
#نظریه_دولت_رانتی #شورای_همکاری_خلیج #دلار_نفتی #نئولیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دلار نفتی و یک رویا
نوشتهی: آدام هنیه ترجمهی: خورشید سیادتی هیچگونه راهحل ملی و بلندمدتی برای مشکلات پیش رویِ خاورمیانه وجود ندارد، مادامی که کنترل چنین ثروت هنگفتی را به دست افراد بسیار کمی میسپارند. البته این…