▫️ گروندریسه، سرمایه و پژوهش مارکسیستی
نوشتهی: یورگن ساندِموس
ترجمهی: سهراب نیکزاد
13 سپتامبر 2021
🔸 در یکی از شمارههای اخیر نشریهی ساینس اند سوسایتی، اسپایروس لاپاتسیوراس و جان میلیوس بنا گذاشتهاند به مقایسهی نظریهی پولِ ارائهشده در مجلد نخست سرمایهی مارکس (1867) و برخی نوشتههای دیگر او دربارهی این موضوع در گروندریسه (1857).
🔸 این مؤلفان با اثر «سرمایه»ی مارکس چگونه شکل گرفت اثر رومن روسدولسکی میآغازند. روسدولسکی دست به نقدِ پیشنویس «فصل دربارهی پول» در گروندریسه زد. عمده ایراد او معطوف بود به تزی از مارکس که بر اساس آن، ارزش مبادلهای میتواند به کالایی مجزا بدل شود «فقط به این دلیل که کالایی ویژه امتیاز بازنماییِ، همانا نمادپردازی، ارزش مبادلهایِ سایر کالاها را بهدست میآورد، یعنی امتیاز تبدیل شدن به پول».
🔸 روسدولسکی نشان داد که در همسانانگاری مفاهیم «نمادپردازی» و «بازنمایی» خطایی نهفته است. افزون بر این، او گمان میکرد که مارکس در اینجا پول را بهطور کلی با قسمی «نماد» یکی پنداشته بود. به نظر روسدولسکی، چنانکه بعدتر بهنظر میلیوس/لاپاتسیوراس، میان نظریهی پول در گروندریسه و سرمایه تناقض وجود دارد.
🔸 خطای روسدولسکی بدیهیانگاشتن این بود که مارکس در اینجا درونمایهی مبادلهی بیواسطهی محصولها و موضوعیت بیچونوچرای آن با تکوین پول را تعیین میکند، گرچه محتملتر است که او درحال توصیف گردش و دوگانگی کالا در سطحی از تجلی آن بهعنوان محصولی مادی ناب و ساده، مزین به برچسب قیمت (باز هم یک «نشانه») است. از این گذشته، خطا این بود که روسدولسکی فرض را بر این گذاشته بود که «فصل دربارهی پولِ» گروندریسه بهشیوهای نظاممند پی ریخته شده و بهشیوهای حسابشده از مفاهیم مقدماتی میآغازد و ادامه مییابد. پیداست که چنین نیست. چرا که این دستنوشته با یادداشتهایی آغاز میشود که مارکس از کتاب اصلاح بانکداری برگرفته بود که آلفرد داریمونِ پرودونیست در سال 1856 منتشر کرده بود. این فصل از وسط ماجرا شروع میکند، و حتی در مورد محتوای آن نیز چنین است، چرا که مارکس با جدلی علیه ایدهی پرودونیِ جایگزینیِ «پول» با برگههای گواهی زمان کار شروع میکند، یعنی، مجموعهای که (بنا به نظر پرودون) بر گردش متمرکز است و نه بر مبادلهی بیواسطه.
🔸 به این ترتیب، روسدولسکی بهعلاوه کوشیده نظرگاه خود را با این استدلال تقویت کند که مارکس، در نتیجهی پیوندش با هگل، در اصل متمایل بوده که پول را نمادی محض قلمداد کند، «درست همچون … لاسالْ شاگرد هگل». ... روسدولسکی از اشاره به دادههایی که میتواند چنین نظریهای را تضعیف کند اجتناب کرد، از جمله این واقعیت که نامهی مارکس به انگلس دربرگیرندهی بهواقع سلاخیِ پیشفرضهای لاسال در این کتاب است:
او بناست به قیمت آسیبزدن به خودش بیاموزد که پیشبُردن علم از طریق نقدگری تا نقطهای که بتواند خود را بهشکلی دیالکتیکی بیان کند یک چیز است و اتخاذ یک نظام انتزاعی و حاضروآماده مبتنی بر مفاهیم مبهمِ خود چنین نظامی چیزی دیگر...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2u0
#گروندریسه #یورگن_ساندموس #سهراب_نیکزاد
#مارکس #نظریه_پول
🖋@naghd_com
نوشتهی: یورگن ساندِموس
ترجمهی: سهراب نیکزاد
13 سپتامبر 2021
🔸 در یکی از شمارههای اخیر نشریهی ساینس اند سوسایتی، اسپایروس لاپاتسیوراس و جان میلیوس بنا گذاشتهاند به مقایسهی نظریهی پولِ ارائهشده در مجلد نخست سرمایهی مارکس (1867) و برخی نوشتههای دیگر او دربارهی این موضوع در گروندریسه (1857).
🔸 این مؤلفان با اثر «سرمایه»ی مارکس چگونه شکل گرفت اثر رومن روسدولسکی میآغازند. روسدولسکی دست به نقدِ پیشنویس «فصل دربارهی پول» در گروندریسه زد. عمده ایراد او معطوف بود به تزی از مارکس که بر اساس آن، ارزش مبادلهای میتواند به کالایی مجزا بدل شود «فقط به این دلیل که کالایی ویژه امتیاز بازنماییِ، همانا نمادپردازی، ارزش مبادلهایِ سایر کالاها را بهدست میآورد، یعنی امتیاز تبدیل شدن به پول».
🔸 روسدولسکی نشان داد که در همسانانگاری مفاهیم «نمادپردازی» و «بازنمایی» خطایی نهفته است. افزون بر این، او گمان میکرد که مارکس در اینجا پول را بهطور کلی با قسمی «نماد» یکی پنداشته بود. به نظر روسدولسکی، چنانکه بعدتر بهنظر میلیوس/لاپاتسیوراس، میان نظریهی پول در گروندریسه و سرمایه تناقض وجود دارد.
🔸 خطای روسدولسکی بدیهیانگاشتن این بود که مارکس در اینجا درونمایهی مبادلهی بیواسطهی محصولها و موضوعیت بیچونوچرای آن با تکوین پول را تعیین میکند، گرچه محتملتر است که او درحال توصیف گردش و دوگانگی کالا در سطحی از تجلی آن بهعنوان محصولی مادی ناب و ساده، مزین به برچسب قیمت (باز هم یک «نشانه») است. از این گذشته، خطا این بود که روسدولسکی فرض را بر این گذاشته بود که «فصل دربارهی پولِ» گروندریسه بهشیوهای نظاممند پی ریخته شده و بهشیوهای حسابشده از مفاهیم مقدماتی میآغازد و ادامه مییابد. پیداست که چنین نیست. چرا که این دستنوشته با یادداشتهایی آغاز میشود که مارکس از کتاب اصلاح بانکداری برگرفته بود که آلفرد داریمونِ پرودونیست در سال 1856 منتشر کرده بود. این فصل از وسط ماجرا شروع میکند، و حتی در مورد محتوای آن نیز چنین است، چرا که مارکس با جدلی علیه ایدهی پرودونیِ جایگزینیِ «پول» با برگههای گواهی زمان کار شروع میکند، یعنی، مجموعهای که (بنا به نظر پرودون) بر گردش متمرکز است و نه بر مبادلهی بیواسطه.
🔸 به این ترتیب، روسدولسکی بهعلاوه کوشیده نظرگاه خود را با این استدلال تقویت کند که مارکس، در نتیجهی پیوندش با هگل، در اصل متمایل بوده که پول را نمادی محض قلمداد کند، «درست همچون … لاسالْ شاگرد هگل». ... روسدولسکی از اشاره به دادههایی که میتواند چنین نظریهای را تضعیف کند اجتناب کرد، از جمله این واقعیت که نامهی مارکس به انگلس دربرگیرندهی بهواقع سلاخیِ پیشفرضهای لاسال در این کتاب است:
او بناست به قیمت آسیبزدن به خودش بیاموزد که پیشبُردن علم از طریق نقدگری تا نقطهای که بتواند خود را بهشکلی دیالکتیکی بیان کند یک چیز است و اتخاذ یک نظام انتزاعی و حاضروآماده مبتنی بر مفاهیم مبهمِ خود چنین نظامی چیزی دیگر...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2u0
#گروندریسه #یورگن_ساندموس #سهراب_نیکزاد
#مارکس #نظریه_پول
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گروندریسه، سرمایه و پژوهش مارکسیستی
نوشتهی: یورگن ساندِموس ترجمهی: سهراب نیکزاد خطای روسدولسکی بدیهیانگاشتن این بود که مارکس در اینجا درونمایهی مبادلهی بیواسطهی محصولها و موضوعیت بیچونوچرای آن با تکوین پول را تعیین میکن…