نقد
3.35K subscribers
200 photos
17 files
791 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ گروندریسه، سرمایه و پژوهش مارکسیستی

نوشته‌ی: یورگن ساندِموس
ترجمه‌ی: سهراب نیکزاد

‏13 سپتامبر 2021‏

🔸 در یکی از شماره‌های اخیر نشریه‌ی ساینس اند سوسایتی، اسپایروس لاپاتسیوراس و جان میلیوس بنا گذاشته‌‌اند به مقایسه‌ی ‏نظریه‌ی پولِ ارائه‌شده در مجلد نخست سرمایه‌ی‌ مارکس (1867) و برخی نوشته‌های دیگر او درباره‌ی این موضوع در ‏گروندریسه (1857).‏

🔸 این مؤلفان با اثر «سرمایه»‌ی مارکس چگونه شکل گرفت اثر رومن روسدولسکی می‌آغازند. روسدولسکی دست به نقدِ ‏پیش‌نویس «فصل درباره‌ی پول» در گروندریسه زد. عمده ایراد او معطوف بود به تزی از مارکس که بر اساس آن، ارزش ‏مبادله‌ای می‌تواند به کالایی مجزا بدل شود «فقط به این دلیل که کالایی ویژه امتیاز بازنماییِ، همانا نمادپردازی، ارزش ‏مبادله‌ایِ سایر کالاها را به‌دست می‌آورد، یعنی امتیاز تبدیل شدن به پول».‏

🔸 روسدولسکی نشان داد که در هم‌سان‌انگاری مفاهیم «نمادپردازی» و «بازنمایی» خطایی نهفته است. افزون بر این، او ‏گمان می‌کرد که مارکس در این‌جا پول را به‌طور کلی با قسمی «نماد» یکی پنداشته بود. به نظر روسدولسکی، چنان‌که بعدتر ‏به‌نظر میلیوس/لاپاتسیوراس، میان نظریه‌ی پول در گروندریسه و سرمایه تناقض وجود دارد.‏

🔸 خطای روسدولسکی بدیهی‌انگاشتن این بود که مارکس در این‌جا درون‌مایه‌ی مبادله‌ی بی‌واسطه‌ی محصول‌ها و موضوعیت ‏بی‌چون‌و‌چرای آن با تکوین پول را تعیین می‌کند، گرچه محتمل‌تر است که او درحال توصیف گردش و دوگانگی کالا در ‏سطحی از تجلی آن به‌عنوان محصولی مادی ناب و ساده، مزین به برچسب قیمت (باز هم یک «نشانه») است. از این گذشته، ‏خطا این بود که روسدولسکی فرض را بر این گذاشته بود که «فصل درباره‌ی پولِ» گروندریسه به‌‌شیوه‌ای نظام‌مند پی ریخته ‏شده و به‌شیوه‌ای حساب‌شده از مفاهیم مقدماتی می‌آغازد و ادامه می‌یابد. پیداست که چنین نیست. چرا که این دست‌نوشته با ‏یادداشت‌هایی آغاز می‌شود که مارکس از کتاب اصلاح بانکداری برگرفته بود‌ که آلفرد داریمونِ پرودونیست در سال 1856 ‏منتشر کرده بود. این فصل از وسط ماجرا شروع می‌کند، و حتی در مورد محتوای آن نیز چنین است، چرا که مارکس با جدلی ‏علیه ایده‌ی پرودونیِ جایگزینیِ «پول» با برگه‌های گواهی‌ زمان کار شروع می‌کند، یعنی، مجموعه‌ای که (بنا به نظر ‏پرودون) بر گردش متمرکز است و نه بر مبادله‌ی بی‌واسطه.‏

🔸 به این ترتیب، روسدولسکی به‌علاوه کوشیده نظرگاه خود را با این استدلال تقویت کند که مارکس، در نتیجه‌ی پیوندش با ‏هگل، در اصل متمایل بوده که پول را نمادی محض قلمداد کند، «درست هم‌چون … لاسالْ شاگرد هگل». ... روسدولسکی از ‏اشاره به داده‌هایی که می‌تواند چنین نظریه‌ای را تضعیف کند اجتناب کرد، از جمله این واقعیت که نامه‌ی مارکس به انگلس ‏دربرگیرنده‌ی به‌واقع سلاخیِ پیش‌فرض‌های لاسال در این کتاب است: ‌‏
او بناست به قیمت آسیب‌زدن به خودش بیاموزد که پیش‌بُردن علم از طریق نقد‌گری تا نقطه‌ای که بتواند خود را به‌‌شکلی ‏دیالکتیکی بیان کند یک چیز است و اتخاذ یک نظام انتزاعی و حاضروآماده مبتنی بر مفاهیم مبهمِ خود چنین نظامی چیزی ‏دیگر.‏..

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-2u0

#گروندریسه #یورگن_ساندموس #سهراب_نیکزاد
#مارکس #نظریه_پول

🖋@naghd_com