▫️ کالا شدن یا کالایی شدن
پالایش گفتمان نقد – یادداشت سوم
کمال خسروی
20 می 2019
🔸 دستکم در چندین سال گذشته برای توصیف سیاست اقتصادی دولتها در واگذاری برخی از خدمات عمومی به سازوکار بازار آزاد اصطلاحاتی مانند «کالاییسازی» یا «پولیسازی» رواج یافتهاند. مادام که این اصطلاحات در مشاجرات سیاستمداران و اقتصاددانان پیرامون این سیاست اقتصادی یا در سخنرانیها و مصاحبهها یا بیانیههای سیاسی آنها در اعتراض به سیاست دولتها بهکار میروند و مصداق آنها سود و زیان چنین سیاستی است، در اساس برای بیان منظور آنها کفایت میکنند. اما اگر این اصطلاحات در حوزهی نقد اقتصاد سیاسی استفاده شوند نیازمند واکاوی ژرفتری هستند.
🔸 عموماً زمانیکه از اصطلاحات «کالاییسازی» یا «پولیسازی» استفاده میشود، منظور این استکه برخی از خدمات عمومی مانند آموزش یا بهداشت که دراساس باید از وظایف دولت باشند و باید بهنحوی «عادلانه» در اختیار همهی مردم قراربگیرند، به متاعی برای خرید و فروش مبدل شدهاند و دسترسی همگان به آنها عادلانه نیست. کسیکه پولِ خریداریشان را دارد، آنها را میخرد و کسیکه ندارد، دستخالی به خانه میرود. مادامکه منظور از این اصطلاحات اموری از این نوع است، مانعی در به کاربردنشان وجود ندارد، اما همین اصطلاحات درعینحال برای دلالت بر «زمینخواری»، «جنگلخواری» و بهطور کلی «رانتخواری» (این اصطلاحِ متأسفانه دستمالیشده و از ریختافتاده) مورد استفاده قرارمیگیرند و در شعارها و عباراتی اعتراضی از این دست که «همهچیز کالا شدهاست»، مرزهای مفهومی را بیشتر بههم میریزند. هدف ما این استکه با تمایزنهادن بین مفاهیمی مانند «کالا شدن» و «کالایی شدن»، نخست مرزها را تا حد امکان روشن و دقیق کنیم و دوم، ببینیم که آیا این اغتشاشِ مفهومی چگونه برخی پیامدهای سیاسی و نظری را پردهپوشی میکند.
🔸 مسئله ابداً انکار تمایز این دو روند و اهمیت این تمایز از منظر رفاه اجتماعی نیست. بدیهی استکه تحصیل و بهداشتِ رایگان، یا دستکم دسترسیِ سهلتر همگان به آن، بهمراتب بهتر از تبدیل این محصولات به کالا و تبعیت تام و تمامشان از منطق سرمایه و بازار است. نکتهی مورد تأکید ما این استکه، فارغ از امکان تحقق چنین شرایطی در سرمایهداری معاصر، کالاشدن یا کالانشدنِ آنها با منطق سرمایه ناسازگار نیست. حتی در شیوهی تولید سرمایهداری و متأثر از سطح مبارزهی ضد سرمایهداری، ممکن بوده است و کماکان ممکن استکه بخشهایی از این محصولات جایگاه کالاشدن را از دست بدهند و دوباره در سطح و گسترههای گونهگونی به خدمات عمومیِ نهادهای سیاسی و دولتی مبدل شوند...
🔹متن کاملِ بخش سوم سلسله یادداشتهای «پالایش گفتمان نقد» را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-TA
#کمال_خسروی
#مارکس
#نقد #نقد_اقتصاد_سیاسی
#کالاشدگی #پولیسازی #خصوصیسازی #کاپیتال
👇🏽
🖋@naghd_com
پالایش گفتمان نقد – یادداشت سوم
کمال خسروی
20 می 2019
🔸 دستکم در چندین سال گذشته برای توصیف سیاست اقتصادی دولتها در واگذاری برخی از خدمات عمومی به سازوکار بازار آزاد اصطلاحاتی مانند «کالاییسازی» یا «پولیسازی» رواج یافتهاند. مادام که این اصطلاحات در مشاجرات سیاستمداران و اقتصاددانان پیرامون این سیاست اقتصادی یا در سخنرانیها و مصاحبهها یا بیانیههای سیاسی آنها در اعتراض به سیاست دولتها بهکار میروند و مصداق آنها سود و زیان چنین سیاستی است، در اساس برای بیان منظور آنها کفایت میکنند. اما اگر این اصطلاحات در حوزهی نقد اقتصاد سیاسی استفاده شوند نیازمند واکاوی ژرفتری هستند.
🔸 عموماً زمانیکه از اصطلاحات «کالاییسازی» یا «پولیسازی» استفاده میشود، منظور این استکه برخی از خدمات عمومی مانند آموزش یا بهداشت که دراساس باید از وظایف دولت باشند و باید بهنحوی «عادلانه» در اختیار همهی مردم قراربگیرند، به متاعی برای خرید و فروش مبدل شدهاند و دسترسی همگان به آنها عادلانه نیست. کسیکه پولِ خریداریشان را دارد، آنها را میخرد و کسیکه ندارد، دستخالی به خانه میرود. مادامکه منظور از این اصطلاحات اموری از این نوع است، مانعی در به کاربردنشان وجود ندارد، اما همین اصطلاحات درعینحال برای دلالت بر «زمینخواری»، «جنگلخواری» و بهطور کلی «رانتخواری» (این اصطلاحِ متأسفانه دستمالیشده و از ریختافتاده) مورد استفاده قرارمیگیرند و در شعارها و عباراتی اعتراضی از این دست که «همهچیز کالا شدهاست»، مرزهای مفهومی را بیشتر بههم میریزند. هدف ما این استکه با تمایزنهادن بین مفاهیمی مانند «کالا شدن» و «کالایی شدن»، نخست مرزها را تا حد امکان روشن و دقیق کنیم و دوم، ببینیم که آیا این اغتشاشِ مفهومی چگونه برخی پیامدهای سیاسی و نظری را پردهپوشی میکند.
🔸 مسئله ابداً انکار تمایز این دو روند و اهمیت این تمایز از منظر رفاه اجتماعی نیست. بدیهی استکه تحصیل و بهداشتِ رایگان، یا دستکم دسترسیِ سهلتر همگان به آن، بهمراتب بهتر از تبدیل این محصولات به کالا و تبعیت تام و تمامشان از منطق سرمایه و بازار است. نکتهی مورد تأکید ما این استکه، فارغ از امکان تحقق چنین شرایطی در سرمایهداری معاصر، کالاشدن یا کالانشدنِ آنها با منطق سرمایه ناسازگار نیست. حتی در شیوهی تولید سرمایهداری و متأثر از سطح مبارزهی ضد سرمایهداری، ممکن بوده است و کماکان ممکن استکه بخشهایی از این محصولات جایگاه کالاشدن را از دست بدهند و دوباره در سطح و گسترههای گونهگونی به خدمات عمومیِ نهادهای سیاسی و دولتی مبدل شوند...
🔹متن کاملِ بخش سوم سلسله یادداشتهای «پالایش گفتمان نقد» را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-TA
#کمال_خسروی
#مارکس
#نقد #نقد_اقتصاد_سیاسی
#کالاشدگی #پولیسازی #خصوصیسازی #کاپیتال
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کالا شدن یا کالایی شدن
پالایش گفتمان نقد – یادداشت سوم نوشتهی: کمال خسروی دیدگاهی که با کالاشدنِ محصولاتِ کار، چه محصولات مادی مانند اجناس و چه محصولات پراتیکی یا باصطلاح «خدمات»، مخالفت میکند و خواستار لغو این سیاست و…
▫️ در حاشیهی یک «انتقاد»
«کالا شدن» و «کالایی شدن»
کمال خسروی
3 ژوئن 2019
🔸 سلسله یادداشتهای «پالایش گفتمان نقد» را با این امید آغاز کردیم ــ و پیش میبریم ــ که «در گفتگو با، و بهیاریِ، دانشمندان و نویسندگان دیگر… در پیشگیری از فروشدنِ هرچه بیشتر واژگان و مفاهیم نقد در غرقابهی عامیانهسازیِ ایدئولوژیک و آکادمیک، سهمی ادا کنیم.» (بخش نخست). اینک آقای محمد مالجو با نوشتهای بسیار مطول و پرخاشگرانه پیرامون بخش سوم این یادداشتها زیر عنوان «کالا شدن یا کالایی شدن» در این بحث دخالت کرده است. او یادداشت ما را «مملو از نکتههای بدیع و ارزنده» دانسته است که تا جایی که «بدیعاند، ارزنده نیستند» و تا جاییکه «ارزندهاند، بدیع نیستند»، «بدون استثناء». بیگمان میتوان سخنگویی را که در دیدگاه مخالف خود «بدون استثناء» هیچ نکتهی ارزندهای نمیبیند و بیهیچ تناسبی با موضوع بحث و هرگونه دلیل یا منطق قابل فهمی، زبانی عاری از متانت دارد و مکرراً دعوت به گفتگو و همفکری را به «فرقهگرایی» متهم میکند و بنابراین، روزنهی هر امیدی به گفتگویی سالم را پیشاپیش میبندد، شایستهی پاسخ ندانست. اما سرشت این یادداشتها، همانا پالایش گفتمان نقد، و دعوت صمیمانه و مشتاقانه از دیگران برای ادای سهمی در آن، میبایست بحثها و استدلالهای گوناگون و متعارض را مفروض بداند و در صورت لزوم زبان و بیانی ناشایست را نیز تاب آورد.
🔸 آقای مالجو بخشهایی بسیار طولانی را به اهمیت و نقش تلاش برای ممانعت از کالا شدن برخی «خدمات» اختصاص دادهاند. بدیهی است در شرایطی که رژیمی سفاک، ارتجاعی و سرکوبگر حتی تحمل برگزاری مراسم یادبود برای شاعری بزرگ و معاصر همچون شاملو را ندارد، مبارزه برای حق تجمع و ایجاد انجمنها یا اتحادیههای کارگری، مبارزهای طبقاتی و سیاسی است که کوچکترین دستاوردهای آن، به بهای تندادن به تهاجم وحشیانهی چماقداران رژیم و حبس و شکنجه بهدست آمدهاند و میآیند. اینها، بیگمان نکاتی بسیار مهماند که طرحشان در ظرفها و مناسبتهای درخور، ضروری است. موضوع یادداشت سوم «پالایش گفتمان نقد»، اما نکتهی دیگری است، همانا تمایزنهادن بین آن چیزهایی که کالا نامیده میشوند و در سرمایهداری نقشی همچون کالا ایفا میکنند، اما الغای کالایی شدنشان در چارچوب و در مرزهای شیوهی تولید سرمایهداری ممکن نیست. مخدوش کردن این مرز و مغالطه برای مخدوش نگهداشتن آن، خواسته یا ناخواسته، کارگزاری برای ایدئولوژی بورژوایی و ابقای شیوهی تولید مبتنی بر سلطه و استثمار سرمایهداری است.
🔸 بهلحاظ روششناختی، تمایز بین کالا شدن و کالایی شدن، بهسادگی از دستگاه مفهومی مارکس در نقد شیوهی تولید سرمایهداری و از روش کاپیتال قابل استنتاج است. مادام که ما در سطح تجریدی قرار داریم که ارزشها را با قیمتها یکسان گرفتهایم، هنوز با چیزهایی مانند سرمایهی اعتباری و زمین سروکار نداریم که کالا نیستند و بنابراین نمیتوانند همچون کالا نیز تلقی شوند. نخست در سطح دیگر و مشخصتری از تجرید، یعنی پس از استنتاج و طرح میانگین نرخ سود و از آنجا بهترتیب ــ ترتیبی دقیق و حساب شده ــ 1) قیمت، 2) سرمایه و سود تجاری، 3) سرمایهی مجازی، (دستکم 20 سال پیش از تولد کارل پولانی)، 4) بهره و 5) رانت است که میتوانیم از پول و زمین بهمثابه چیزهایی کالاگونه یا کالایی شده، سخن بگوییم. اینها الفبای نقد مارکسیِ اقتصاد سیاسی است.
🔹متن کاملِ این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-UK
#کمال_خسروی
#مارکس
#نقد #نقد_اقتصاد_سیاسی
#کالاشدگی #پولیسازی #خصوصیسازی #کاپیتال
👇🏽
🖋@naghd_com
«کالا شدن» و «کالایی شدن»
کمال خسروی
3 ژوئن 2019
🔸 سلسله یادداشتهای «پالایش گفتمان نقد» را با این امید آغاز کردیم ــ و پیش میبریم ــ که «در گفتگو با، و بهیاریِ، دانشمندان و نویسندگان دیگر… در پیشگیری از فروشدنِ هرچه بیشتر واژگان و مفاهیم نقد در غرقابهی عامیانهسازیِ ایدئولوژیک و آکادمیک، سهمی ادا کنیم.» (بخش نخست). اینک آقای محمد مالجو با نوشتهای بسیار مطول و پرخاشگرانه پیرامون بخش سوم این یادداشتها زیر عنوان «کالا شدن یا کالایی شدن» در این بحث دخالت کرده است. او یادداشت ما را «مملو از نکتههای بدیع و ارزنده» دانسته است که تا جایی که «بدیعاند، ارزنده نیستند» و تا جاییکه «ارزندهاند، بدیع نیستند»، «بدون استثناء». بیگمان میتوان سخنگویی را که در دیدگاه مخالف خود «بدون استثناء» هیچ نکتهی ارزندهای نمیبیند و بیهیچ تناسبی با موضوع بحث و هرگونه دلیل یا منطق قابل فهمی، زبانی عاری از متانت دارد و مکرراً دعوت به گفتگو و همفکری را به «فرقهگرایی» متهم میکند و بنابراین، روزنهی هر امیدی به گفتگویی سالم را پیشاپیش میبندد، شایستهی پاسخ ندانست. اما سرشت این یادداشتها، همانا پالایش گفتمان نقد، و دعوت صمیمانه و مشتاقانه از دیگران برای ادای سهمی در آن، میبایست بحثها و استدلالهای گوناگون و متعارض را مفروض بداند و در صورت لزوم زبان و بیانی ناشایست را نیز تاب آورد.
🔸 آقای مالجو بخشهایی بسیار طولانی را به اهمیت و نقش تلاش برای ممانعت از کالا شدن برخی «خدمات» اختصاص دادهاند. بدیهی است در شرایطی که رژیمی سفاک، ارتجاعی و سرکوبگر حتی تحمل برگزاری مراسم یادبود برای شاعری بزرگ و معاصر همچون شاملو را ندارد، مبارزه برای حق تجمع و ایجاد انجمنها یا اتحادیههای کارگری، مبارزهای طبقاتی و سیاسی است که کوچکترین دستاوردهای آن، به بهای تندادن به تهاجم وحشیانهی چماقداران رژیم و حبس و شکنجه بهدست آمدهاند و میآیند. اینها، بیگمان نکاتی بسیار مهماند که طرحشان در ظرفها و مناسبتهای درخور، ضروری است. موضوع یادداشت سوم «پالایش گفتمان نقد»، اما نکتهی دیگری است، همانا تمایزنهادن بین آن چیزهایی که کالا نامیده میشوند و در سرمایهداری نقشی همچون کالا ایفا میکنند، اما الغای کالایی شدنشان در چارچوب و در مرزهای شیوهی تولید سرمایهداری ممکن نیست. مخدوش کردن این مرز و مغالطه برای مخدوش نگهداشتن آن، خواسته یا ناخواسته، کارگزاری برای ایدئولوژی بورژوایی و ابقای شیوهی تولید مبتنی بر سلطه و استثمار سرمایهداری است.
🔸 بهلحاظ روششناختی، تمایز بین کالا شدن و کالایی شدن، بهسادگی از دستگاه مفهومی مارکس در نقد شیوهی تولید سرمایهداری و از روش کاپیتال قابل استنتاج است. مادام که ما در سطح تجریدی قرار داریم که ارزشها را با قیمتها یکسان گرفتهایم، هنوز با چیزهایی مانند سرمایهی اعتباری و زمین سروکار نداریم که کالا نیستند و بنابراین نمیتوانند همچون کالا نیز تلقی شوند. نخست در سطح دیگر و مشخصتری از تجرید، یعنی پس از استنتاج و طرح میانگین نرخ سود و از آنجا بهترتیب ــ ترتیبی دقیق و حساب شده ــ 1) قیمت، 2) سرمایه و سود تجاری، 3) سرمایهی مجازی، (دستکم 20 سال پیش از تولد کارل پولانی)، 4) بهره و 5) رانت است که میتوانیم از پول و زمین بهمثابه چیزهایی کالاگونه یا کالایی شده، سخن بگوییم. اینها الفبای نقد مارکسیِ اقتصاد سیاسی است.
🔹متن کاملِ این یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-UK
#کمال_خسروی
#مارکس
#نقد #نقد_اقتصاد_سیاسی
#کالاشدگی #پولیسازی #خصوصیسازی #کاپیتال
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
در حاشیهی یک «انتقاد»
«کالا شدن» و «کالایی شدن» نوشتهی: کمال خسروی بهلحاظ روششناختی، تمایز بین کالا شدن و کالایی شدن، بهسادگی از دستگاه مفهومی مارکس در نقد شیوهی تولید سرمایهداری و از روش کاپیتال قابل استنتاج است.…
▫️ مشق نئولیبرالیسم در مدرسه
نوشتهی: جلال نباتی/ معلم
16 اکتبر 2019
🔸 به دلیل اجرای سیاستهای حذف خدمات رفاهی و روی آوردن به سیاستهایی که در آن خدمات رفاهی و امکانات عمومی به فروش میرسد آموزش و پرورش به سمت پولی شدن حرکت کرده و این حرکت با شتاب بیشتری به سراشیبی نزدیک میشود. سیاستهای فروش خدمات رفاهی و کالایی کردن آن، سیاستی نئولیبرالیستی است که در پی حذف کامل خدمات رفاهی است تا منطق بازار در همۀ امور حکمفرما شود. به نظر مجریان این سیاستها بازار میتواند روابط خود را بر اساس عرضه و تقاضا تنظیم کند و در راستای اجرای این سیاستها بدیهی است همه چیز در جامعه به عنوان کالا نگریسته شود تا به فروش برسد. به همین علّت با تبلیغات و شعارها و گفتههای نغز و جذاب سعی میکنند خریداران را ترغیب به خرید اجناس کنند. شعارهای سیاستهای نئولیبرالیستی زیبا و جذاب هستند و چون با خرید و فروش و سرمایه و پول در ارتباط هستند، امکان جذب افراد به این گفتههای رنگین بسیار زیاد است امّا هرگز این سیاستها توضیح نمیدهند که به دست آوردن بیرویه ثروت و سرمایه، چه مابهازا و عوارضی برای جامعه دارد و ممکن است این سیاستها بنیان جامعۀ انسانی و محیط زیست را نابود کند. برای سیاستهای نئولیبرالیستی، به دلیل جمعیت زیادی که در امر آموزش و مدرسه وجود دارد، امکان سرمایهگذاری و رقابت و به دست آوردن ارزش افزوده در آن بیشتر است.
🔸 ایران در سیاستگذاری آموزش و پرورش با سرعتی سرسامآور به سمت سیاستهای نئولیبرالیسم میرود. اجرای این سیاستها بعد از دوران جنگ در هر دولتی اجرا شده است و در هر موردی که دولتهای مختلف با هم اختلاف داشته باشند در این سیاستها پیرو و مشوّق هم بودند و در همۀ دولتها این سیاستها پیگیری شده است و با سر کارآمدن هر دولتی با هر گرایش سیاسی، قسمتی از برنامههای نئولیبرالیسم در آموزش اجرا شده است که به چند نمونه از این سیاستها اشاره خواهد شد.
🔸 یکی از طرحهایی که در آموزش و پرورش در حال اجرایی شدن است، طرح «معلّم تمام وقت» است که با توجّه به این طرح معلّمان میتوانند در صورت تمایل شش ساعت اضافه، تدریس کنند و در مقابل مبلغی به حقوقشان اضافه میشود که این اضافه حقوق، در حقوق بازنشستگی نیز تأثیرگذار خواهد بود. در اضافه تدریس که به عنوان اضافه کاری از آن یاد میشود، دریافت مبلغ اضافهکاری در حقوق بازنشستگی تأثیرگذار نبود. به دلیل وضعیت ناهنجار اقتصادی و پایین بودن حقوق، داشتن یک زندگی معمولی خارج از دسترس است، اضافه حقوق در این شرایط، حتّی اگر منوط به کار بیشتر باشد که عوارض روحی و روانی و جسمی زیادی دارد، متقاضیانی خواهد داشت. مجریان این سیاستها به جای افزایش حقوق و مزایا که امکان یک زندگی معمولی را فراهم کند بدون آنکه به ساعت کار افراد اضافه شود، اضافه حقوق را منوط به کار اضافه کردهاند. این نگاه و بینش نسبت به کار آموزشی از شیمحور بودن و کمّینگری افراد است که فقط کار را در تولید یک شی در نظر میگیرند و اگر چنین عملی انجام نشود آنرا کار و فعّالیت در نظر نمیگیرند به باور آنان کار معلّمی تولید محسوس ندارد، پس کار محسوب نمیشود و امری بیهوده است...
🔹 متن کامل ابن مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-14g
#جلال_نباتی
#کالاشدگی #آموزش_رایگان #جنبش_معلمان #نئولیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: جلال نباتی/ معلم
16 اکتبر 2019
🔸 به دلیل اجرای سیاستهای حذف خدمات رفاهی و روی آوردن به سیاستهایی که در آن خدمات رفاهی و امکانات عمومی به فروش میرسد آموزش و پرورش به سمت پولی شدن حرکت کرده و این حرکت با شتاب بیشتری به سراشیبی نزدیک میشود. سیاستهای فروش خدمات رفاهی و کالایی کردن آن، سیاستی نئولیبرالیستی است که در پی حذف کامل خدمات رفاهی است تا منطق بازار در همۀ امور حکمفرما شود. به نظر مجریان این سیاستها بازار میتواند روابط خود را بر اساس عرضه و تقاضا تنظیم کند و در راستای اجرای این سیاستها بدیهی است همه چیز در جامعه به عنوان کالا نگریسته شود تا به فروش برسد. به همین علّت با تبلیغات و شعارها و گفتههای نغز و جذاب سعی میکنند خریداران را ترغیب به خرید اجناس کنند. شعارهای سیاستهای نئولیبرالیستی زیبا و جذاب هستند و چون با خرید و فروش و سرمایه و پول در ارتباط هستند، امکان جذب افراد به این گفتههای رنگین بسیار زیاد است امّا هرگز این سیاستها توضیح نمیدهند که به دست آوردن بیرویه ثروت و سرمایه، چه مابهازا و عوارضی برای جامعه دارد و ممکن است این سیاستها بنیان جامعۀ انسانی و محیط زیست را نابود کند. برای سیاستهای نئولیبرالیستی، به دلیل جمعیت زیادی که در امر آموزش و مدرسه وجود دارد، امکان سرمایهگذاری و رقابت و به دست آوردن ارزش افزوده در آن بیشتر است.
🔸 ایران در سیاستگذاری آموزش و پرورش با سرعتی سرسامآور به سمت سیاستهای نئولیبرالیسم میرود. اجرای این سیاستها بعد از دوران جنگ در هر دولتی اجرا شده است و در هر موردی که دولتهای مختلف با هم اختلاف داشته باشند در این سیاستها پیرو و مشوّق هم بودند و در همۀ دولتها این سیاستها پیگیری شده است و با سر کارآمدن هر دولتی با هر گرایش سیاسی، قسمتی از برنامههای نئولیبرالیسم در آموزش اجرا شده است که به چند نمونه از این سیاستها اشاره خواهد شد.
🔸 یکی از طرحهایی که در آموزش و پرورش در حال اجرایی شدن است، طرح «معلّم تمام وقت» است که با توجّه به این طرح معلّمان میتوانند در صورت تمایل شش ساعت اضافه، تدریس کنند و در مقابل مبلغی به حقوقشان اضافه میشود که این اضافه حقوق، در حقوق بازنشستگی نیز تأثیرگذار خواهد بود. در اضافه تدریس که به عنوان اضافه کاری از آن یاد میشود، دریافت مبلغ اضافهکاری در حقوق بازنشستگی تأثیرگذار نبود. به دلیل وضعیت ناهنجار اقتصادی و پایین بودن حقوق، داشتن یک زندگی معمولی خارج از دسترس است، اضافه حقوق در این شرایط، حتّی اگر منوط به کار بیشتر باشد که عوارض روحی و روانی و جسمی زیادی دارد، متقاضیانی خواهد داشت. مجریان این سیاستها به جای افزایش حقوق و مزایا که امکان یک زندگی معمولی را فراهم کند بدون آنکه به ساعت کار افراد اضافه شود، اضافه حقوق را منوط به کار اضافه کردهاند. این نگاه و بینش نسبت به کار آموزشی از شیمحور بودن و کمّینگری افراد است که فقط کار را در تولید یک شی در نظر میگیرند و اگر چنین عملی انجام نشود آنرا کار و فعّالیت در نظر نمیگیرند به باور آنان کار معلّمی تولید محسوس ندارد، پس کار محسوب نمیشود و امری بیهوده است...
🔹 متن کامل ابن مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-14g
#جلال_نباتی
#کالاشدگی #آموزش_رایگان #جنبش_معلمان #نئولیبرالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مشق نئولیبرالیسم در مدرسه
نوشتهی: جلال نباتی به دلیل اجرای سیاستهای حذف خدمات رفاهی و روی آوردن به سیاستهایی که در آن خدمات رفاهی و امکانات عمومی به فروش میرسد آموزش و پرورش به سمت پولی شدن حرکت کرده و این حرکت با شتاب …