▫️ سرمایهداری در قامت سوسیالیسمهای گوناگون
نوشتهی: سونیا کریوکاپیچ
ترجمهی: شاپور گیتی
30 ژوئن 2019
🔸 هدف مقالهی پیشِ رو، بررسی پروژههای نظری سوسیالیستی گوناگون، و، با کمک واکاوی مارکسیستیِ سرمایهداری، نشاندادن این مسئله است که این پروژهها را میتوان نه ذیل سوسیالیسم، بلکه بهعنوان گونههایی از سرمایهداری طبقهبندی کرد. با اینکه برخی از این نظریهها، مانند اقتصادِ اتحاد شوروی، در عمل محقق شده بودند، هدف من ارائهی استدلالی نظری در اینباره است، و نه تاریخی. استدلالم در رابطه با بلشویکها شاملِ بررسی اقتصاد شوروی نیست، بلکه بررسی فهم آنها از سوسیالیسم خواهد بود و این مهم، هم با بهرهگیری از نظریههای مؤلفان مختلفی که در اینجا به بحث گذاشته شدهاند صورت خواهد گرفت، و هم نظریههایی که هرگز در هیچ جامعهی تاریخیای اجرایی نشدهاند.
🔸 پروژههای سوسیالیستیای که من اینجا واکاوی میکنم ... مشکلاتشان را میتوان بهطور تقریبی به دو گروه دستهبندی کرد:
۱) نادیده گرفتن شیوهی تولید به عنوان نقطهی عزیمت واکاویشان و جهش یکباره به مسائل مبادله، توزیع، یا مناسبات مالکیت و ۲) اشتباه گرفتنِ نشانههای بحران با علتهای آن.
مسلماً هرکدام از این پروژهها به لحاظ شیوهای که موجب تداوم این مسائل میشوند با هم متفاوتند، اما همگی، مستقیم یا غیرمستقیم، بیانگر همین امر هستند. به بیان دیگر، تمامی این پروژهها نشان میدهند که دو مشکل یادشده در خصوص آنچه بیان شده یا نشده، صادق است.
🔸 نظریههایی که اینجا بررسی کردیم گواهی بر انعطافپذیریِ پایدارِ سرمایهداریاند که پاسخ به این پرسش که «سرمایهداری چیست؟» را دشوارتر میسازد، اما این نظریات همچنین گواهی هستند بر فقدان تعریفی مکفی از سرمایهداری و نیاز به متصل ساختنِ دوبارهی نقاط معلوم به یکدیگر. برخی از این نظریهها، صرفاً نوع مشخصی از مالکیت و نه تمام انواع آنرا خصیصهی سرمایهداری محسوب میکنند. برخی دیگر تحولاتِ فرآیندهای دموکراتیک درون محل کار را با تحولات شیوهی تولید اشتباه میگیرند. اما برخی دیگر کاملاً نقش سود را در بحرانها نادیده میگیرند. این مقاله کوششی است ناچیز برای شفافسازی برخی موارد دربارهی واکاوی مارکس از سرمایهداری و امیدوارم یادآور اهمیتِ بازگشتن به مسائل بنیادین و هم محرکی برای غوطهور شدن در موضوعاتی پیچیدهتر نیز باشد. گرچه مورد دوم دشوار و زمانبر است، چارچوبهای نظریای که به دور زدن، از قلم انداختن یا تفسیر نادرست از عناصر حیاتی اقدام میکنند، حاصلی جز بدفهمی بیشتر ندارند. و چنین حاصلی قطعاً مطلوب ما نیست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-X6
#سونیا_کریوکاپیچ #شاپور_گیتی
#بدیل_سوسیالیستی #سوسیالیسم_بازار #سوسیالیسم_دولتی #شوروی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: سونیا کریوکاپیچ
ترجمهی: شاپور گیتی
30 ژوئن 2019
🔸 هدف مقالهی پیشِ رو، بررسی پروژههای نظری سوسیالیستی گوناگون، و، با کمک واکاوی مارکسیستیِ سرمایهداری، نشاندادن این مسئله است که این پروژهها را میتوان نه ذیل سوسیالیسم، بلکه بهعنوان گونههایی از سرمایهداری طبقهبندی کرد. با اینکه برخی از این نظریهها، مانند اقتصادِ اتحاد شوروی، در عمل محقق شده بودند، هدف من ارائهی استدلالی نظری در اینباره است، و نه تاریخی. استدلالم در رابطه با بلشویکها شاملِ بررسی اقتصاد شوروی نیست، بلکه بررسی فهم آنها از سوسیالیسم خواهد بود و این مهم، هم با بهرهگیری از نظریههای مؤلفان مختلفی که در اینجا به بحث گذاشته شدهاند صورت خواهد گرفت، و هم نظریههایی که هرگز در هیچ جامعهی تاریخیای اجرایی نشدهاند.
🔸 پروژههای سوسیالیستیای که من اینجا واکاوی میکنم ... مشکلاتشان را میتوان بهطور تقریبی به دو گروه دستهبندی کرد:
۱) نادیده گرفتن شیوهی تولید به عنوان نقطهی عزیمت واکاویشان و جهش یکباره به مسائل مبادله، توزیع، یا مناسبات مالکیت و ۲) اشتباه گرفتنِ نشانههای بحران با علتهای آن.
مسلماً هرکدام از این پروژهها به لحاظ شیوهای که موجب تداوم این مسائل میشوند با هم متفاوتند، اما همگی، مستقیم یا غیرمستقیم، بیانگر همین امر هستند. به بیان دیگر، تمامی این پروژهها نشان میدهند که دو مشکل یادشده در خصوص آنچه بیان شده یا نشده، صادق است.
🔸 نظریههایی که اینجا بررسی کردیم گواهی بر انعطافپذیریِ پایدارِ سرمایهداریاند که پاسخ به این پرسش که «سرمایهداری چیست؟» را دشوارتر میسازد، اما این نظریات همچنین گواهی هستند بر فقدان تعریفی مکفی از سرمایهداری و نیاز به متصل ساختنِ دوبارهی نقاط معلوم به یکدیگر. برخی از این نظریهها، صرفاً نوع مشخصی از مالکیت و نه تمام انواع آنرا خصیصهی سرمایهداری محسوب میکنند. برخی دیگر تحولاتِ فرآیندهای دموکراتیک درون محل کار را با تحولات شیوهی تولید اشتباه میگیرند. اما برخی دیگر کاملاً نقش سود را در بحرانها نادیده میگیرند. این مقاله کوششی است ناچیز برای شفافسازی برخی موارد دربارهی واکاوی مارکس از سرمایهداری و امیدوارم یادآور اهمیتِ بازگشتن به مسائل بنیادین و هم محرکی برای غوطهور شدن در موضوعاتی پیچیدهتر نیز باشد. گرچه مورد دوم دشوار و زمانبر است، چارچوبهای نظریای که به دور زدن، از قلم انداختن یا تفسیر نادرست از عناصر حیاتی اقدام میکنند، حاصلی جز بدفهمی بیشتر ندارند. و چنین حاصلی قطعاً مطلوب ما نیست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-X6
#سونیا_کریوکاپیچ #شاپور_گیتی
#بدیل_سوسیالیستی #سوسیالیسم_بازار #سوسیالیسم_دولتی #شوروی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سرمایهداری در قامت سوسیالیسمهای گوناگون
نوشتهی: سونیا کریوکاپیچ ترجمهی: شاپور گیتی آنچه در صددِ بررسی آن هستم، آثاریست از لنین، تروتسکی، بوخارین و پرئوبراژنسکی که نظریهای دربارهی سوسیالیسم دولتی ارائه میدهند. همهی این آثار منحصر ب…
▫️ سوسیالیسم سدهی بیستویکم
▫️ و ضرورت جهانیشدنِ سوسیالیستی
نوشتهی: مایکل ای. لبوویتز
ترجمهی: دلشاد عبادی
11 اوت 2020
🔸 کارگران برای به چالشکشیدن مداوم سرمایه لازم است چشماندازی روشن از بدیلی سوسیالیستی داشته باشند که بر محوریتِ شکوفایی انسانی بنا شده باشد. مفهومِ سوسیالیسم سدهی بیستویکم با تمرکز بر سوسیالیسم بهمثابهی نظامی ارگانیک، مثلثی سوسیالیستی از الف) مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید، ب) تولید اجتماعیِ سازماندهیشده توسط کارگران برای ج) اهداف و نیازهای اجتماعی که چنین چشماندازی را در اختیار میگذارد و بر ضرورتِ مبارزه برای گسترش هر سه ضلع این مثلت سوسیالیستی دلالت میکند. اما با توجه به نابرابری عظیم و دسترسیهای نایکسان به میراث اجتماعیِ مشترک ما، پیگیری این پروژه از لحاظ بینالمللی به چه معناست؟ در این مقاله بر ضرورتِ بسطوگسترشِ مفهومی از جهانیشدنِ سوسیالیستی تأکید میکنیم تا جهانیشدن سرمایهداری را به چالش بکشیم.
🔸 با توجه به گسترهی طرد و نابرابری جهانیِ فعلی، چگونه میتوان بدیلی در مقابل جهانیشدن سرمایهداری ساخت؟ اگر کارگران در سراسر جهان تنها در مقام کارگران مزدی با یکدیگر پیوند یابند، منافع فوریشان در تصادم با یکدیگر قرار میگیرد؛ آنها در جهانیشدن سرمایهداری در رقابت با هم قرار دارند ــ رقابت بر سر شغل، درآمد و شرایط کار. هرچقدر هم که به تکاپو و تبوتاب بیافتیم، نمیتوانیم این مسئله را رفعورجوع کنیم، چراکه این نه توهم بلکه واقعیت است. درست است که میتوان ادعا کرد که تمامی کارگران منفعتی مشترک در مقابله با سرمایه دارند، اما باید اذعان کرد که در مقایسه با مبارزهی آنها برای پاسخگویی به نیازهای خود و خانوادههایشان، این منفعت ضرورتاً منفعتی فوری و بلافصل محسوب نمیشود.
🔸 مادامیکه اجازه دهیم سرمایه کارگران مزدی را به رقابت وا دارد، آنها ضرورتاً یکدیگر را رقیب تلقی میکنند. مسلم است که سرمایه از این وضعیت سود میبرد. البته، اتحادیهها اغلب تلاش داشتهاند که با وحدتبخشی به کارگران بهعنوان مزدبگیران، همبستگیای بینالمللی میان آنها علیه دشمن مشترک، یعنی سرمایه، پدید بیاورند. بااینهمه، مادامی که تلاشها برای ساختن وحدت میان کارگران محدود به منافع آنان بهعنوان مزدبگیر باشد، این تلاشها محدود به حوزهای خواهد بود که سرمایه در آن قدرتمندتر است. آیا نباید از اکونومیسم فراتر رفته و راهبرد تازهای را رشد دهیم که ریشه در تصدیق این امر داشته باشد که کارگران صرفاً تکساحتی نیستند و صرفاً مزدبگیر محسوب نمیشوند؟
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1EH
#مایکل_لبویتز #دلشاد_عبادی
#بدیل_سوسیالیستی #جهانی_شدن #جامعهی_بدیل #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ و ضرورت جهانیشدنِ سوسیالیستی
نوشتهی: مایکل ای. لبوویتز
ترجمهی: دلشاد عبادی
11 اوت 2020
🔸 کارگران برای به چالشکشیدن مداوم سرمایه لازم است چشماندازی روشن از بدیلی سوسیالیستی داشته باشند که بر محوریتِ شکوفایی انسانی بنا شده باشد. مفهومِ سوسیالیسم سدهی بیستویکم با تمرکز بر سوسیالیسم بهمثابهی نظامی ارگانیک، مثلثی سوسیالیستی از الف) مالکیت اجتماعی بر وسایل تولید، ب) تولید اجتماعیِ سازماندهیشده توسط کارگران برای ج) اهداف و نیازهای اجتماعی که چنین چشماندازی را در اختیار میگذارد و بر ضرورتِ مبارزه برای گسترش هر سه ضلع این مثلت سوسیالیستی دلالت میکند. اما با توجه به نابرابری عظیم و دسترسیهای نایکسان به میراث اجتماعیِ مشترک ما، پیگیری این پروژه از لحاظ بینالمللی به چه معناست؟ در این مقاله بر ضرورتِ بسطوگسترشِ مفهومی از جهانیشدنِ سوسیالیستی تأکید میکنیم تا جهانیشدن سرمایهداری را به چالش بکشیم.
🔸 با توجه به گسترهی طرد و نابرابری جهانیِ فعلی، چگونه میتوان بدیلی در مقابل جهانیشدن سرمایهداری ساخت؟ اگر کارگران در سراسر جهان تنها در مقام کارگران مزدی با یکدیگر پیوند یابند، منافع فوریشان در تصادم با یکدیگر قرار میگیرد؛ آنها در جهانیشدن سرمایهداری در رقابت با هم قرار دارند ــ رقابت بر سر شغل، درآمد و شرایط کار. هرچقدر هم که به تکاپو و تبوتاب بیافتیم، نمیتوانیم این مسئله را رفعورجوع کنیم، چراکه این نه توهم بلکه واقعیت است. درست است که میتوان ادعا کرد که تمامی کارگران منفعتی مشترک در مقابله با سرمایه دارند، اما باید اذعان کرد که در مقایسه با مبارزهی آنها برای پاسخگویی به نیازهای خود و خانوادههایشان، این منفعت ضرورتاً منفعتی فوری و بلافصل محسوب نمیشود.
🔸 مادامیکه اجازه دهیم سرمایه کارگران مزدی را به رقابت وا دارد، آنها ضرورتاً یکدیگر را رقیب تلقی میکنند. مسلم است که سرمایه از این وضعیت سود میبرد. البته، اتحادیهها اغلب تلاش داشتهاند که با وحدتبخشی به کارگران بهعنوان مزدبگیران، همبستگیای بینالمللی میان آنها علیه دشمن مشترک، یعنی سرمایه، پدید بیاورند. بااینهمه، مادامی که تلاشها برای ساختن وحدت میان کارگران محدود به منافع آنان بهعنوان مزدبگیر باشد، این تلاشها محدود به حوزهای خواهد بود که سرمایه در آن قدرتمندتر است. آیا نباید از اکونومیسم فراتر رفته و راهبرد تازهای را رشد دهیم که ریشه در تصدیق این امر داشته باشد که کارگران صرفاً تکساحتی نیستند و صرفاً مزدبگیر محسوب نمیشوند؟
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1EH
#مایکل_لبویتز #دلشاد_عبادی
#بدیل_سوسیالیستی #جهانی_شدن #جامعهی_بدیل #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سوسیالیسم سدهی بیستویکم
ضرورت جهانیشدنِ سوسیالیستی نوشتهی: مایکل ای. لبوویتز ترجمهی: دلشاد عبادی ما میبایست فهمی از جهانیشدنِ سوسیالیستی را بسطوگسترش دهیم ــ فهمی که در آن تولیدکنندگان حق تمامی افراد جهان را برای سه…
▫️ سازمانهای مردمی در کمون پاریس
نوشتهی: یوجین شولکیند
ترجمهی: دلشاد عبادی
12 دسامبر 2020
🔸 مورخان از زمان شکست کمون پاریس در هفتهی خونین ماه می 1871، تفسیرهای عمیقاً متفاوتی از سرشت سیاسی و اجتماعی کمون ارائه دادهاند. بااینحال، بهرغم گسترهی متنوع رویکردها به این مسئله، گرایش عمومی در بررسی کمون همواره به بررسی مدارک و شواهد مرتبط با اقدامات رسمی و بیانیهها، صورتجلسههای نشستهای کمون، روزنامههای پُرتیراژ و روایتهای بهجا مانده از شخصیتهای اصلی کمون محدود بوده است. از سوی دیگر، یا فعالیت گستردهی سازمانهای مردمی را نادیده گرفتهاند یا بهشکلی سطحی به آن پرداختهاند.
🔸 هدف این مقاله جلبِ توجه نسبت به ماهیت عمیقاً فعالانه و تأثیرگذارِ جنبش مردمی کموناردهاست. فعالیتهای مردمی آن شایستگی را دارد که در بحث دربارهی ماهیتِ اجتماعی و اقتصادی کمون جایگاه بس مهمتری را به خود اختصاص دهد، چراکه تأسیس کمون و دفاع از آنْ عمدتاً نتیجهی همین شورواشتیاق مردمی بود که با محاصرهی پاریس از سوی نیروهای پروس در زمستان بعد از آن آغاز شد.
🔸 این مقاله منحصراً به فعالیت مردمیِ کموناردها در پاریس میپردازد، اما همزمان با این وقایع، تظاهرات و نمودهای مردمی روحیهی هواداری از کمون در دیگر شهرهایی که خیزشهای کمونی مشابهی را تجربه کردند یا سایر مراکزِ صنعتیِ سراسر فرانسه نیز بسطوگسترش یافت. پژوهشهای بیشتر در آرشیوهای محلی دربارهی فعالیت بخشهایی از بینالملل اول، روزنامهها، اتحادیهها و باشگاهها، به تصحیح این برداشت رایج اما غلط کمک میکند که کمون را «خیزشی» منحصر به پاریس قلمداد میکند.
🔸 همزمان با افزایش دشواریهای برخاسته از محاصرهی نیروهای پروس در میان مردم شهر، باشگاهها به تریبونی برای بیان نارضایتی از دولت موقت بدل شدند. مشکلات اقتصادی، بهویژه در میان کارگران، به موضوع رایج بحثها بدل شد و به گسترشِ تفکرات برابریطلبانه و سوسیالیستی کمک کرد. همزمان با گسترش این باور که دولت موقت در حال خیانت به ملت بود، این اعتقاد نیز تقویت شد که فقط یک «کمون» میتواند پیرامون خطمشی جنگ تمامعیار بهشکلی مؤثر به سازماندهی مجددِ دفاع بپردازد.
🔸 آشکارا میتوان شاهد بود که الهامبخشِ رهبریِ گروهِ پرنفوذِ اتحادیهی زنان برای دفاع از پاریس و کمک به زخمیان برخی اهداف سوسیالیستی بوده است. پوسترها، مصوبات و صورتجلساتِ این اتحادیه حاکی از وجود حمایت مردمی چشمگیری است، از جمله دخالت تعداد زیادی از زنان در تبلیغات سازمان و فعالیتهای مربوط به دفاع مدنی.
🔸 هرچند به دست دادنِ برآوردی دقیق از تمایلات سوسیالیستی دشوار است، ارزیابیهای رایجی نیز که معمولاً بر بررسی روزنامههای مهم، خاطرات و اسناد رسمی کمون متکیاند مشخصاً از منظر توضیحِ سازمانهای مردمی نابسندهاند. همچنین کمیتِ اعلامیههای آشکارا سوسیالیستی را نیز نمیتوان بهخودیخود مبنایی بسنده درنظر گرفت، هرچند بدونشک نمونههای چنین اعلامیههایی کم هم نبودند. بهنظر میرسد عموماً باشگاهها و انجمنها به خوبی دریافته بودند که بدون وجود امنیت نظامی اقدام به اصلاحاتِ اقتصادی پایهای ممکن نیست. در نتیجه، اغلب مباحث بیش از آنکه به برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادیِ متعدد بپردازند، به بهبود اقدامات دفاعی نظامی مربوط میشدند. اما موکول کردن این دست برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادی به اولویت ثانویه در مباحث، به معنای فقدان تفکر سوسیالیستی نبود؛ درواقع آگاهی از اهداف غایی سوسیالیستی و مسائل بلافصل مربوط به دفاع نظامی مانعالجمع نبودند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1S7
#یوجین_شولکیند #دلشاد_عبادی
#کمون_پاریس #جامعهی_بدیل #بدیل_سوسیالیستی #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: یوجین شولکیند
ترجمهی: دلشاد عبادی
12 دسامبر 2020
🔸 مورخان از زمان شکست کمون پاریس در هفتهی خونین ماه می 1871، تفسیرهای عمیقاً متفاوتی از سرشت سیاسی و اجتماعی کمون ارائه دادهاند. بااینحال، بهرغم گسترهی متنوع رویکردها به این مسئله، گرایش عمومی در بررسی کمون همواره به بررسی مدارک و شواهد مرتبط با اقدامات رسمی و بیانیهها، صورتجلسههای نشستهای کمون، روزنامههای پُرتیراژ و روایتهای بهجا مانده از شخصیتهای اصلی کمون محدود بوده است. از سوی دیگر، یا فعالیت گستردهی سازمانهای مردمی را نادیده گرفتهاند یا بهشکلی سطحی به آن پرداختهاند.
🔸 هدف این مقاله جلبِ توجه نسبت به ماهیت عمیقاً فعالانه و تأثیرگذارِ جنبش مردمی کموناردهاست. فعالیتهای مردمی آن شایستگی را دارد که در بحث دربارهی ماهیتِ اجتماعی و اقتصادی کمون جایگاه بس مهمتری را به خود اختصاص دهد، چراکه تأسیس کمون و دفاع از آنْ عمدتاً نتیجهی همین شورواشتیاق مردمی بود که با محاصرهی پاریس از سوی نیروهای پروس در زمستان بعد از آن آغاز شد.
🔸 این مقاله منحصراً به فعالیت مردمیِ کموناردها در پاریس میپردازد، اما همزمان با این وقایع، تظاهرات و نمودهای مردمی روحیهی هواداری از کمون در دیگر شهرهایی که خیزشهای کمونی مشابهی را تجربه کردند یا سایر مراکزِ صنعتیِ سراسر فرانسه نیز بسطوگسترش یافت. پژوهشهای بیشتر در آرشیوهای محلی دربارهی فعالیت بخشهایی از بینالملل اول، روزنامهها، اتحادیهها و باشگاهها، به تصحیح این برداشت رایج اما غلط کمک میکند که کمون را «خیزشی» منحصر به پاریس قلمداد میکند.
🔸 همزمان با افزایش دشواریهای برخاسته از محاصرهی نیروهای پروس در میان مردم شهر، باشگاهها به تریبونی برای بیان نارضایتی از دولت موقت بدل شدند. مشکلات اقتصادی، بهویژه در میان کارگران، به موضوع رایج بحثها بدل شد و به گسترشِ تفکرات برابریطلبانه و سوسیالیستی کمک کرد. همزمان با گسترش این باور که دولت موقت در حال خیانت به ملت بود، این اعتقاد نیز تقویت شد که فقط یک «کمون» میتواند پیرامون خطمشی جنگ تمامعیار بهشکلی مؤثر به سازماندهی مجددِ دفاع بپردازد.
🔸 آشکارا میتوان شاهد بود که الهامبخشِ رهبریِ گروهِ پرنفوذِ اتحادیهی زنان برای دفاع از پاریس و کمک به زخمیان برخی اهداف سوسیالیستی بوده است. پوسترها، مصوبات و صورتجلساتِ این اتحادیه حاکی از وجود حمایت مردمی چشمگیری است، از جمله دخالت تعداد زیادی از زنان در تبلیغات سازمان و فعالیتهای مربوط به دفاع مدنی.
🔸 هرچند به دست دادنِ برآوردی دقیق از تمایلات سوسیالیستی دشوار است، ارزیابیهای رایجی نیز که معمولاً بر بررسی روزنامههای مهم، خاطرات و اسناد رسمی کمون متکیاند مشخصاً از منظر توضیحِ سازمانهای مردمی نابسندهاند. همچنین کمیتِ اعلامیههای آشکارا سوسیالیستی را نیز نمیتوان بهخودیخود مبنایی بسنده درنظر گرفت، هرچند بدونشک نمونههای چنین اعلامیههایی کم هم نبودند. بهنظر میرسد عموماً باشگاهها و انجمنها به خوبی دریافته بودند که بدون وجود امنیت نظامی اقدام به اصلاحاتِ اقتصادی پایهای ممکن نیست. در نتیجه، اغلب مباحث بیش از آنکه به برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادیِ متعدد بپردازند، به بهبود اقدامات دفاعی نظامی مربوط میشدند. اما موکول کردن این دست برنامهریزیهای اجتماعی و اقتصادی به اولویت ثانویه در مباحث، به معنای فقدان تفکر سوسیالیستی نبود؛ درواقع آگاهی از اهداف غایی سوسیالیستی و مسائل بلافصل مربوط به دفاع نظامی مانعالجمع نبودند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1S7
#یوجین_شولکیند #دلشاد_عبادی
#کمون_پاریس #جامعهی_بدیل #بدیل_سوسیالیستی #جنبش_کارگری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سازمانهای مردمی در کمون پاریس
نوشتهی: یوجین شولکیند ترجمهی: دلشاد عبادی یکی از موارد مشخصاً قابلتوجه، حمایت اتحادیههای کارگری از فعالیت کمیسیون کار، صنعت و تجارت بود. این مسئله بهطور مشخص در رابطه با فرمان کمون و فراخوان ب…
▫️ برنامهریزی سوسیالیستی
▫️ پس از فروپاشی اتحاد شوروی
نوشتهی: آلن کاترل و دبلیو. پل کاکشات
ترجمهی: یحیی مرادی
۲۸ ژانویه ۲۰۲۱
🔸 شاید در نظر بسیاری افراد، فروپاشی اتحاد شوروی (و اقتصادهای برنامهای اروپای شرقی) به شکلی مؤثر بحثِ محاسبهی سوسیالیستی را با حکمی قاطع به نفع بازار به پایان رسانده باشد. ما استدلال خواهیم کرد که چنین نتیجهگیریای نابهجا است. سوسیالیسم شوروی شکل ویژهای از برنامهریزی، همراه با کمبودهای معینی که خاص خود آن بود، ارائه کرد، و فروپاشی آن لزوماً بدیل سازوکارهای برنامهریزیِ سوسیالیستی را منتفی نمیکند. در اینجا با اشاره به شماری از محدودیتهای ویژهیِ مدلِ شوروی به برخی از دلایل این نظر میپردازیم که روشهای بدیل برنامهریزی وجود دارد، روشهایی که هم از لحاظ فنی عملی است و هم بالقوه کارآمد و واقعبینانه.
🔸 پیش از هر چیز، بهتر است شرایط عامی را مطرح کنیم که برای به کار انداختن یک نظام کارآمد برنامهریزی اقتصادی مرکزی لازم است، فارغ از اینکه آیا این شرایط واقعا در هر نظام محتملی قابل تحققاند یا نه... طرحهای پایهای ما به شکل بسیار سادهای بیان شدهاند، هرچند از خواننده میخواهیم مدنظر داشته باشد که ما در این مقاله نمیتوانیم به پالودگیها، محدودیتها و شرحوبسط لازم آنها بپردازیم.
🔸 ممکن است یک سوال به ذهن خوانندهی استدلالهای بالا خطور کند: آیا ما بیش از حد مغرور نیستیم که گمان میکنیم یک طرح مناسب برای برنامهریزی مرکزی ارائه دادهایم، آن هم در جایی که «بهترین ذهنها» در اتحاد جماهیر شوروی در طی یک دوره، مثلاً ، 25 ساله (یعنی از سال 1960 یا بیشتر که مسئلهی اصلاح نظام برنامهریزی پدیدار شد، تا اواخر دهه 1980 که کل این تصور به نفع انتقال به بازار کنار گذاشته شد)، شکست خوردند؟ پاسخ ما این است، واقعاً اینطور نیست که ما خود را هوشمندتر از اقتصاددانان اتحاد شوروی بدانیم، اما ما در چارچوب همان محدودیتها کار نمیکنیم. دو درونداد اصلی فکری در طرح ما عبارتند از: (الف) مارکسیسم انتقادی و غیرجزمی و (ب) علوم کامپیوتری مدرن. ترکیب این موارد در اتحاد جماهیر شوروی سابق که «مارکسیسم» غالباً کارکردی مبهم و ضدعلمی داشت، بسیار دشوار بود. نظرات ما احتمالاً توسط حافظان ارتدوکسی انحرافی تلقی میشد … و همهنگام از سوی کسانی که نظرشان دربارهی سوسیالیسم در سالهای کلبیمسلکی برژنف شکل گرفته بود و برایشان مارکسیسم چیزی جز یک جزم متحجر نبود، سوسیالیسمی سادهلوحانه بهنظر میرسید.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Y0
#آلن_کاترل #دبلیو_پل_کاکشات #یحیی_مرادی
#جامعهی_بدیل #بدیل_سوسیالیستی
#برنامهریزی #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پس از فروپاشی اتحاد شوروی
نوشتهی: آلن کاترل و دبلیو. پل کاکشات
ترجمهی: یحیی مرادی
۲۸ ژانویه ۲۰۲۱
🔸 شاید در نظر بسیاری افراد، فروپاشی اتحاد شوروی (و اقتصادهای برنامهای اروپای شرقی) به شکلی مؤثر بحثِ محاسبهی سوسیالیستی را با حکمی قاطع به نفع بازار به پایان رسانده باشد. ما استدلال خواهیم کرد که چنین نتیجهگیریای نابهجا است. سوسیالیسم شوروی شکل ویژهای از برنامهریزی، همراه با کمبودهای معینی که خاص خود آن بود، ارائه کرد، و فروپاشی آن لزوماً بدیل سازوکارهای برنامهریزیِ سوسیالیستی را منتفی نمیکند. در اینجا با اشاره به شماری از محدودیتهای ویژهیِ مدلِ شوروی به برخی از دلایل این نظر میپردازیم که روشهای بدیل برنامهریزی وجود دارد، روشهایی که هم از لحاظ فنی عملی است و هم بالقوه کارآمد و واقعبینانه.
🔸 پیش از هر چیز، بهتر است شرایط عامی را مطرح کنیم که برای به کار انداختن یک نظام کارآمد برنامهریزی اقتصادی مرکزی لازم است، فارغ از اینکه آیا این شرایط واقعا در هر نظام محتملی قابل تحققاند یا نه... طرحهای پایهای ما به شکل بسیار سادهای بیان شدهاند، هرچند از خواننده میخواهیم مدنظر داشته باشد که ما در این مقاله نمیتوانیم به پالودگیها، محدودیتها و شرحوبسط لازم آنها بپردازیم.
🔸 ممکن است یک سوال به ذهن خوانندهی استدلالهای بالا خطور کند: آیا ما بیش از حد مغرور نیستیم که گمان میکنیم یک طرح مناسب برای برنامهریزی مرکزی ارائه دادهایم، آن هم در جایی که «بهترین ذهنها» در اتحاد جماهیر شوروی در طی یک دوره، مثلاً ، 25 ساله (یعنی از سال 1960 یا بیشتر که مسئلهی اصلاح نظام برنامهریزی پدیدار شد، تا اواخر دهه 1980 که کل این تصور به نفع انتقال به بازار کنار گذاشته شد)، شکست خوردند؟ پاسخ ما این است، واقعاً اینطور نیست که ما خود را هوشمندتر از اقتصاددانان اتحاد شوروی بدانیم، اما ما در چارچوب همان محدودیتها کار نمیکنیم. دو درونداد اصلی فکری در طرح ما عبارتند از: (الف) مارکسیسم انتقادی و غیرجزمی و (ب) علوم کامپیوتری مدرن. ترکیب این موارد در اتحاد جماهیر شوروی سابق که «مارکسیسم» غالباً کارکردی مبهم و ضدعلمی داشت، بسیار دشوار بود. نظرات ما احتمالاً توسط حافظان ارتدوکسی انحرافی تلقی میشد … و همهنگام از سوی کسانی که نظرشان دربارهی سوسیالیسم در سالهای کلبیمسلکی برژنف شکل گرفته بود و برایشان مارکسیسم چیزی جز یک جزم متحجر نبود، سوسیالیسمی سادهلوحانه بهنظر میرسید.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Y0
#آلن_کاترل #دبلیو_پل_کاکشات #یحیی_مرادی
#جامعهی_بدیل #بدیل_سوسیالیستی
#برنامهریزی #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
برنامهریزی سوسیالیستی
پس از فروپاشی اتحاد شوروی نوشتهی: آلن کاترل و دبلیو. پل کاکشات ترجمهی: یحیی مرادی آیا ما بیش از حد مغرور نیستیم که گمان میکنیم یک طرح مناسب برای برنامهریزی مرکزی ارائه دادهایم، آن هم در جایی …